مفهوم زندگی در ذهن و اندیشه افراد متفاوت است. فاکتورهای بسیاری در نقش بندی این مفهوم موثر هستند. هر انسان با توجه به محیطی که در آن رشد یافته، روش تربیت، سیستم آموزشی، دانشی که کسب کرده، تجربیات و نوع جهان بینی که دارد، تعریف خاصی از مفهوم زندگی در ذهن خود دارد. تا وقتی که تعریف ما از زندگی، مفهوم و چرایی آن درست نباشد، مدیریت موفق زندگی نیز اتفاق نمی افتد.
اگر این تعریف را برای خودمان مشخص نکنیم در تصمیم گیری ها و چالش های زندگی دچار سردرگمی خواهیم شد و این در مدیریت موفق زندگی تاثیر گذار است. با شناختی که از خودمان داریم و با توجه به روحیات فردی و جامعه ای که در آن هستیم می توان تعریف مشخصی از زندگی برای خودمان داشته باشیم و این به مدیریت زندگی کمک می کند.
فهرست عناوین این مطلب:
مفهوم زندگی چیست؟
در یک تعریف کلی می توان زندگی را به تلاش برای رسیدن به تمایلات معنی کرد. این خواسته ها هستند که ما را به حرکت وا می دارند. در بعضی موارد تنها تلاش و حرکت کافی نیست و مسیر رسیدن به آنچه دوستش داریم موانع زیادی دارد. پس در تعریف کامل تر باید گفت زندگی تلاش و مبارزه برای رسیدن به خواسته ها است.
هرپه این تعریف کامل تر باشد و همه جوانب در کلیت آن در نظر گرفته شوند، به مدیریت موفق زندگی کمک بیشتری خواهد کرد. اگر شخصی زندگی را برای خودش فقط تلاش برای بقا بداند، بیش از بقیه جوانب سختی های راه را درک خواهد کرد. یا اگر تعریف مشخصی برای زندگی خود نداشته باشد، با هر ناملایمتی آسیب خواهد دید.
چگونه به مدیریت موفق زندگی دست پیدا کنیم؟
اگر بخواهیم به مدیریت موفق زندگی دست پیدا کنیم، باید تمام جوانب مسیر پیش رو را در نظر بگیریم. همین تلاشها و سختی ها را هم جزو زندگی بدانیم. تنها رسیدن به تمایلات مهم نیست بلکه همه مسیر هم جزو زندگی به حساب می آید.
مساله ای که امروزه بعضی انسانها را درگیر کرده بحران معناست. یعنی نمی دانند دقیقا چه می خواهند و تعریفی از معنای زندگی برای خود ندارند. آموزش این مساله در دوران کودکی اهمیت بالایی دارد. اینکه کودکان بعد از هفت سالگی کم کم بیاموزند قرار نیست زندگی فقط آسانی باشد و برای هر کاری باید تلاش کرد، ذهن آنها را می پروراند و در برابر سختی ها قوی می کند.
مدیریت علاقه ها
نقش علاقه ها در به حرکت واداشتن انسان بسیار پررنگ است. می توان گفت تمام کارهایی که انجام می دهیم یا از روی علاقه است و یا نتیجه ای که می دهد مورد علاقه ماست. پس اینکه چه چیزی را می پسندیم هم اهمیت بالایی برای رسیدن به مدیریت موفق زندگی دارد.
فاکتورهای بسیاری در شکل گیری تمایلات و خواسته های هر فرد موثر است. بخشی از آن بر اساس سلیقه شخصی است و بخش دیگر بر اساس نوع تربیت و شکل گیری شخصیت به وجود می آید. صرف وجود داشتن علاقه، درست و غلط بودن و زمان تلاش برای آن را مشخص نمی کند. مدیریت علاقه یعنی بتوانیم این را تشخیص بدهیم که در حال حاضر اولویت با انجام چه کاریست. بین علاقه شدید به تماشای فوتبال و یا تکمیل پروژه ای که فردا باید ارائه بدهید کدام را انتخاب می کنید؟ خب معمولا انتخاب اولیست و برای تکمیل کار احتمالا از وقت خوابتان خواهید زد و فردا انرژی کم تری خواهید داشت. این یک مثال ساده بود. گاهی اوقات انتخاب و گزینش علاقه ها نتایج مهم و غیر قابل بازگشتی می دهند.
باید این مهارت را در خودمان به وجود بیاوریم که اگر لازم است علاقه مان به بعضی چیزها را کاهش بدهیم و در مقابل اگر انجام کاری را لازم می دانیم بتوانیم خودمان را به آن علاقه مند کنیم. مدیریت علاقه ها از گامهای مهم مدیریت موفق زندگی است.
مدیریت فردی
ذهن و تواناهایی انسان بسیار گسترده تر از آن است که فکر می کنیم. گاهی اوقات حتی از نیمی از توانمان را هم به کار نمی گیریم. برای مدیریت موفق زندگی باید خودمان را رشد فردی خودمان را بهبود دهیم.
روی خودتان کار کنید و هیچوقت به این حدی که هستید قانع نباشید. این دست تغییرات باید به آهستگی و همیشگی باشند. همیشه در حال یادگیری اطلاعات یا یک مهارت جدید باشید و ظرفیت های بالقوه خود را بالفعل کنید.
مدیریت اهداف
زندگی در جهت رسیدن به هدفی والا و در کل کمال طلبی از خصوصیات فطری انسان است. که البته در بسیاری از ما نهفته مانده است. از جمله دلایل کنار گذاشتن این ویژگی می توان وسواس های فکری یا به تعبیر دیگر احتیاط بیش از حد و عدم ریسک پذیری اشاره کرد. قسمتی از آن به تربیت خانواده و اجتماع بر می گردد که بیشتر سعی می کنند فرد را حفظ کنند تا اینکه رشد بدهند. و قسمتی مربوط به خود سازی است. بسیاری از انسانهای موفق از همین شرایط برخواسته اند اما خودشان به رشد شخصی اهمیت داده اند.
مدیریت موفق زندگی بدون داشتن اهداف مشخص کار آسانی نخواهد بود. و البته انتخاب درست هدف نیز نیازمند تفکر و واقع بینی است. علاقه نقش بزرگی در انتخاب هدف دارد اما لازم است در کنار آن میزان توانایی ها و ظرفیت و محدودیت ها را بشناسیم. البته این به این معنی نیست که فقط در حدی که هستیم فکر کنیم، بلکه تا جایی که امکان رشد و حرکت به طور واقع بینانه وجود دارد، در نظر بگیریم.
هدف بزرگ، موانع بزرگ نیز سر راه خود دارد. و برخی از ما زود خسته می شویم! هستند کسانی که قدرت انگیزه بخشی بالایی دارند اما همه ما مثل هم نیستیم. باید هدف را به قسمت های کوچک تقسیم کنید و پله پله جلو بروید. می توان گفت موفقیت، موفقیت می آورد و شکست های کوچک نیز قابل جبران هستند.
در راه رسیدن به اهداف خودتان را قوی نگه دارید و اجازه ندهید چیزی از انگیزه شما بکاهد. همانطور که در قسمت تعریف زندگی و علاقه ها گفتیم، برای مدیریت موفق زندگی باید به این درک برسیم که زندگی همین مسیر رسیدن است. پس اگر نتیجه آنطور که می خواهید نشد، شما همه چیز را از دست نداده اید.
مدیریت زمان
زمان ارزشمندترین سرمایه برای انسان است. سرمایه ای که اگر از آن استفاده نکنیم هرگز دوباره بدست نمی آید. مدیریت زمان همیشه یکی از دغدغه های ذهن بشر بوده و نقش بسیار بزرگی در مدیریت موفق زندگی دارد.
گاهی اوقات وقتی از همیشه بیشتر کار داریم احساس می کنیم که وقت نداریم و مدام تکرار می کنیم « امروز سرم شلوغ است». آیا این فکر درست است یا فقط توهم؟ آیا زمانی که داریم را درست مدیریت کرده ایم؟ یک نکته مهم در پیش بردن کارها این است که از جمله «امروز خیلی کاردارم» استفاده نکنیم! این از همان ابتدا توهم کمبود زمان را به وجود می آورد. همیشه کسانی هستند که در همین زمانی که ما داریم کارهای بیشتری از ما انجام می دهند پس نیاز به مدیریت جدی زمان داریم.
تکنیک های مدیریت موفق زندگی
برای مدیریت موفق زندگی باید بهترین استفاده از زمان را داشته باشیم. از راهکارهای مدیریت زمان می توان این چند روش را ذکر کرد:
۱- لیست کار داشته باشید
برنامه ریزی در پیش بردن کارها اهمیت بسیار زیادی دارد. اینکه شما بدانید چه می خواهید و یادآوری کارها با نوشتن تاثیر پررنگی در مدیریت زمان دارد. لیست شما باید دو بخش کارهای بلند مدت و کوتاه مدت داشته باشد. برای مدیریت موفق زندگی ، اگر برنامه سالیانه، ماهیانه، هفتگی و روزانه باشد بهتر است. همچنین کارهای هر روز خود را اولویت بندی کنید.
۲- کارهای تان را به تعویق نیاندازید
مهمترین قسمت کار این است که خود را ملزم به انجام برنامه تان بدانید. اگر می دانید که این کار را انجام نمی دهید، روزهای اول لیست کلی داشته باشید و بعد کم کم اولویت بندی و ساعت مشخص هر کار را به برنامه اضافه کنید.
به تعویق انداختن کارها از زمان خودشان به بعد منجر به تلنبار شدن برنامه تان می شود و در نهایت باید انرژی بیشتری بگذارید یا اینکه نتیجه درستی نخواهید گرفت. انجام کارهایتان باید به عادت تبدیل بشوند.
۳- زمان های پرت را پیدا کنید
خرده زمان هایی که بین چند کار تلف می شوند شاید به نظر مهم نیایند اما در نتیجه کار موثر هستند. باید یاد بگیریم که آنها را مدیریت کنیم.
۴- جزئیات همیشه مهم نیستند
درست است که باید بهترین نتیجه را ارئه داد اما توجه بیش از حد به جزئیات زمان و انرژی شما برای کارهای بعدی را می کاهد. رسیدگی به این موارد را در اولویت آخر بگذارید تا اگر وقتی باقی ماند به آن برسید.
۵- خوب استراحت کنید
این خواب کافی نیست که زمان شما را می گیرد؛ برای مدیریت موفق زندگی باید به موقع کار به موقع استراحت کنید.
۶- هیولایی به نام فضای مجازی
گاهی اوقات فقط می خواهیم یک برنامه را چک کنیم اما ساعاتی بعد به خودمان می آییم. معضل استفاده بیش از حد از اینترنت و فضای مجازی نه تنها مدیریت زمان بلکه مدیریت موفق زندگی را نیز به خطر انداخته است.
در مورد این مساله باید با خودتان بسیار جدی باشید. برنامه هایی که میزان استفاده شما از اینترنت و گوشی هوشمند را کنترل می کنند گزینه های خوبی هستند. با این وجود این شما هستید که باید بخواهید با کنار گذاشتن استفاده های بی مورد از رسانه های اجتماعی به مدیریت موفق زندگی دست پیدا کنید یا مهم ترین سرمایه را برای بی اهمیت ترین کار هدر بدهید.
۷- مدیریت هزینه ها
به دست آوردن درآمد گاهی اوقات با سختی زیادی همراه است. به همین دلیل یکی از فاکتورهای مهم مدیریت موفق زندگی این است که بتوانیم هزینه هایمان را کنترل کنیم. داشتن آرامش و نشاط اهمیت بیشتری از آسایش مادی دارند اما این هرگز دلیلی برای کم کاری و یا ولخرجی نیست.
تلاش برای داشتن درآمد کافی و برنامه برای مصرف آن را جدی بگیرید. از ابتدای ماه هزینه های لازم را کنار بگذارید و از باقیمانده حتما قسمتی را پس انداز کنید. دغدغه کم آوردن پول، برای مدیریت موفق زندگی یک مانع است.
۸- هزینه های اضافی را کنار بگذارید
خرید یکی از علاقه های کاذب ماست. باید تمرین کنیم چیزی را که فقط دوست داریم و فایده دیگری ندارد نخریم.
۹- پاساژگردی ممنوع
خرید کردن و گشتن بین مغازه ها برای بسیاری از ما خوشایند است. اما ممکن است توهم نیاز به خرید ایجاد کند و در نتیجه منجر به خرید خارج از برنامه بشود.