خوشبختی

خوشبختی چیست؟ چگونه می توان به خوشبختی دست یافت؟

بی تردید همه ی ما دوست داریم در زندگی خود فردی خوشحال و خوشبخت باشیم؛ اما معنا و مفهوم خوشبختی از منظر روانشناسی و علمی چیست؟ در این مقاله قصد داریم با پرداختن به موضوعاتی نظیر مفهوم خوشبختی از نظر روانشناسی و راه های رسیدن به خوشبختی، شما عزیزان را در راه رسیدن به یک زندگی ایده آل و سرشار از شادی و خوشحالی یاری کنیم. امیدواریم که خواندن آن مفید و مثمر ثمر واقع شود.

توجه داشته باشید که علاوه بر اندازه گیری میزان خوشبختی، بیان کردن یک معنا و مفهوم برای آن نیز کاری دشوار است. شما بدون یافتن یک معادل برای خوشبختی نمی توانید مفهوم آن را دریابید. البته می دانیم که همه انسان ها تعریف مشترکی از آن ندارند و هر کسی مطابق با احساسات درونی خود، تصویری از زندگی ایده آلش را در ذهن خود می پروراند و برای رسیدن به آن در تلاش است.

نکته جالب اینجا است که در اکثر دایره المعارف ها و مجموعه لغات نیز خوشبختی به صورت احساس خوشحالی کردن معنا شده است؛ اما این احساس خوشحالی را چگونه می توان توصیف کرد؟

معنا و مفهوم خوشبختی از نظر روانشناسی

درک مفهوم خوشحالی از راه تجربه کردن، آزمودن و اگر صریح تر و دقیق تر بگوییم علمی و روانشناسی است. در سال های اخیر توجه شاخه روانشناسی به طور چشمگیری به احساس خوشحالی و خوشبختی معطوف گشته است؛ زیرا پر واضح است که همه افراد دوست دارند خوشحال باشند. در این روزهای پر مشغله و پر استرس دنیای مدرن، مردم به شادی و انرژی مثبت بیشتری نیاز دارند.

خوشبختی چیست؟ چگونه می توان به خوشبختی دست یافت؟

تمایل شدید انسان به تغییر طبیعت، تاثیرات بسزایی بر مغز و روان انسان ها گذاشته است. اگر بخواهیم واضح و روراست بگوییم، سازگاری با دنیای مدرن و دیجیتالی، اتفاقی است که باید طی صدها هزار سال و به مرور برای مغز در حال رشد و تکامل آدمی می افتاد، نه در طول چند دهه و با سرعتی باور نکردنی، از این رو زمانی که مغز انسان با تکنولوژی و دیجیتال ارتباط میگیرد، بسیار به آن وابسته شده و اعتیاد پیدا می کند. این وابستگی شدید می تواند تاثیرات مخربی چون استرس و اضطراب، افسردگی، انزوا و گوشه گیری را به همراه داشته باشد و دلیلی بر به وجود آمدن احساس عدم خوشبختی در هر فردی باشد.

از قرون گذشته و از عصر ارسطو دو بُعد متفاوت برای خوشحالی در نظر گرفته شده است، یکی هدونیا به مفهوم لذت و دیگری اودایمونیا به مفهوم زندگی خوب. جالب است که در علم روانشناسی معاصر، حس خوشحالی و خوشبختی را تنها لذت در نظر میگیرند اما روانشناسان موفق و مثبتی نظیر دکتر مارتین سلیگمان، عنصری متمایز را به توصیف خوشحالی افزوده و آن را تعهد نامیده اند. تعهد در حقیقت به همان مفهوم زندگی خوب اشاره دارد و در آن تنها خود فرد نیست که صرفا لذت برایش بیانگر مفهوم خوشبختی باشد. خانواده، کار، اطرافیان و سرگرمی همگی با هم در تعادل هستند و با مشارکت همه ی این عوامل است که حس خوشحالی و خوشبختی تداوم می یابد.

خوشبختی برای همه

با در نظر گرفتن این سه جنبه یعنی لذت، زندگی خوب و تعهد، روانشناسان یک اصطلاح علمی با عنوان احساس ذهنی بهزیستی (SWF) ساخته اند که این اصطلاح به مفهوم ارزیابی و درک ذهنی و علمی هر فرد از زندگی خودش می باشد. لذا SWF ترکیبی از حس رضایت از زندگی و احساس خوشبختی است. تحقیقات انجام شده بر روی زندگی افراد در اقصی نقاط دنیا نشان می دهد که تنها ۵۰ درصد از حس خوشحالی ما را ژن هایمان تعیین می کنند و ۴۰ درصد به دست فعالیت های شخصی و روزانه و ۱۰ درصد آن ناشی از اتفاقات و پیامدها است. پس شما کاملا مختارید که ۴۰ درصد از آن را خودتان انتخاب کرده و احساس خوشحالی را در زندگی روزمره ی خود حاکم کنید.

راه های رسیدن به خوشبختی

همه انسان ها به طور ذاتی دوست دارند فرد خوشبختی باشند و برای رسیدن به آن راه و روش های مختلفی را امتحان و تجربه می کنند. در این بخش از مقاله از سایت یاوریان می‌خواهیم چند راه آسان برای رسیدن به خوشبختی را معرفی کنیم و امیدواریم توانسته باشیم گام کوچکی در راستای دستیابی به سعادت و کامیابی در زندگی شما سروران گرامی برداشته باشیم.

برای رسیدن به خوشبختی در گام اول لازم است که به ارزش هایتان پایبند باشید و به آن ها بها دهید. هر چه را که منصفانه می پندارید، هر چه را که وجدانتان درستی آن را الهام می کند و نهایتا هر آنچه که به آن معتقد هستید، در واقع ارزش های شما به حساب می آیند. هر چقدر به خودتان و ارزش هایتان افتخار کنید و پایبند باشید، در نهایت احساس بهتری نسبت به زندگیتان خواهید داشت.

همواره سعی کنید با افرادی معاشرت نمایید که لبخند بر لب هایتان می آورند. روانشناسان بر این باورند زمانی که کنار کسانی هستید که خوشحال و پر انرژی هستند، شما نیز از همیشه خوشحال تر و سرحال تر خواهید بود. پس به کسانی بچسبید که شادند و دارای انرژی مثبت هستند و این شادی، انرژی و حال خوب را به شما نیز منتقل می کنند. توصیه می کنیم در زندگی زیاد پر توقع و زیاده خواه نباشید. خوب به زندگی خود نگاه کنید، می بینید که دلایل زیادی برای خوشحالی و احساس خوشبختی کردن دارید.

وقتی چیزهای خوبی برایتان اتفاق می افتند، هر چقدر هم که کوچک باشند، با آغوش باز پذیرای آن‌ها باشید و با دید مثبتی به زندگی بنگرید. کارهایی که دوست دارید را انجام دهید، البته شاید نشود هر روز اسب سواری کنید یا هر ماه مسافرت بروید، اما زمانی که کارهای مورد علاقه تان را هر از چند گاهی انجام دهید، حس خوشبختی بیشتری به شما دست خواهد داد.

همگی تا حدود زیادی با قانون جذب آشنا هستیم، قانون جذب به ما می گوید که همیشه بهترین ها را تصور کنید. از فکر کردن به هر آنچه که از ته دل می خواهید نهراسید و خودتان را مالک واقعی آن تصور کنید. برخی از افراد از این کار اجتناب می کنند، به این دلیل که نمی خواهند در صورت شکست و نرسیدن به خواسته ی شان دچار سرخوردگی و ناامیدی شوند؛ اما حقیقت این است که رویا پردازی و تصور رسیدن به چیزی که می خواهید، اولین قدم در رسیدن به آن است.

همیشه در زندگی خود هدفی داشته باشید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.

افرادی که اعتقاد دارند به خوشبختی بشریت کمک می کنند و هدفی در زندگیشان دارند همواره احساس بهتری نسبت به خود دارند. فراموش نکنید که شما تنها فردی هستید که می داند چه چیزی حس خوشحالی و خوشبختی را در وجودتان پدید می آورد. شاید اعضای خانواده و دوستان نزدیک و صمیمی تان فکر کنند شما در کاری مهارت دارید، اما انجام آن در عمل کمکی به شما نکرده و حس و حال خوبی به شما منتقل نکند. باهوش باشید و کار هر روزتان را همان روز انجام دهید و از ایجاد استرس و نگرانی های بیخودی در زندگیتان بکاهید. دیگران را مسئول انجام کارهای خود ندانید یا به اصطلاح به خودتان فشار بیاورید نه به دیگران. وقتی که این موضوع را درک کنید که در قبال تک تک کارها و وظایف تان تنها خودتان مسئول هستید، در آن صورت است که به هر جایگاهی که دوست دارید خواهید رسید.

خوشبختی چیست؟ چگونه می توان به خوشبختی دست یافت؟

به یاد داشته باشید که تغییر می تواند همیشه تجربه خوبی باشد. حتی اگر احساس خوشایندی ندارد، باز هم تغییر چیزی است که شما را برای هر تجربه ای آماده می کند و به اصطلاح سرد و گرم روزگار را می چشاند. دیگر از ناملایمات زندگی نمی هراسید و با خونسردی و حفظ آرامش به فکر راهکاری برای حل آنها می افتید.

از دلخوشی های ساده و کوچک زندگیتان لذت ببرید. سلامتی، خانواده ی خوب، کسانی که شما را دوست دارند، خاطرات ارزشمندی که دارید، شب های پرستاره و آرام بخش، همگی رشته های پیوند ما و جهان هستی می باشند. آن ها نعمت ها و موهبت های بزرگی هستند که خداوند مهربان بی وقفه و بی چشم داشت بر ما ارزانی داشته است که ما باید شکرگزار و قدردان این نعمت ها باشیم.

فراموش نکنید که اولین گام برای رسیدن و دست یافتن به چیزهای بزرگتر و بیشتر، درک این حقیقت است که چه چیزی برای شما و زندگیتان بهتر است،

خوشبختی و حس رضایتمندی دست یافتنی و امکان پذیر است، تنها گاهی اوقات کمی دور از دسترس ماست و فقط باید با صبر و آرامش به دنبال آن برویم و بدون شک خداوند و کائنات نیز ما را در مسیر رسیدن به این خوشبختی همراهی و یاری خواهند نمود.

احساس خوشبختی

سخن آخر اینکه هیچ انسانی نیست که آرزوی قلبی اش سعادت و خوشبختی خود و خانواده اش نباشد. هیچ کس هم نمی تواند به گذشته برگردد و سرنوشتش را جور دیگری رقم بزند، اما همه می توانیم از همین لحظه شروع کنیم و پایانی خوش و متفاوت برای خود و عزیزانمان رقم بزنیم. خوشبختی و خوشحالی قیمت ندارد و با پول خریدنی نیست. عشق، خنده، خوشحالی و زندگی کردن مجانی هستند. راه رسیدن به خوشبختی شاید همینجا بیخ گوشمان است و ما از آن غافل گشته ایم. فقط کافی است که آن را بیابیم و شکرگزار تک تک نعمت هایی که خداوند به ما عطا نموده است باشیم.

 

با داشتن مربی و مشاور در امواج پرتلاطم زندگی، قایق بادبانی زندگی خود را به ساحل آرامش برسانید.

well being

بهزیستی

وقتی از آستانه ی پنجاه سالگیم گذشت.
فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود!

هر چه برایم ارزش بود کم ارزش شد.
حالا میفهمم چیزی بالاتر از سلامتی، چیزی بهتر از لحظه حال، با اهمیت‌تر از شادی نیست.
حالا میفهمم دستاوردهایم معادل چیزهایی که در مسیر به دست آوردن همان دست آوردها از دست دادم نیستند.

حالا میفهمم استرس، تشویش، دلهره، ترس آزمون کنکور و استخدام، ترس نتیجه، اضطراب سربازی، ترس از آینده، وحشت از عقب ماندن، دلهره ی تنهایی، نگرانی از غربت، غصه های عصر جمعه، اول مهر، ۱۴ فروردین، بیکاری و.. هرگز نه ماندگار بودند
نه ارزش لحظه های هدر رفته ام را داشتند.

حالا میفهمم یک کبد سالم چندبرابر لیسانسم ارزشمند است.
کلیه هایم از تمامی کارهایم، دیسک کمرم از متراژ خانه، تراکم استخوانم از غروب های جمعه، روحم از تمام نگرانیهایم، زمانم از همه ی ناشناخته‌های آینده های نیامده ام،
شادیم از تمام لحظه های عبوسم،
امیدم از همه ی یاس هایم با ارزش تر بودند.

حالا میفهمم چقدر موهایم قیمتی بودند…
و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم زنده بمانم ارزش تمام شغل های دنیا را دارد.

یقین دارم آدم هایی که به معنی تمام قدر لحظه های بودنشان را میفهمند با غبار غم و تردید و غصه و ترس و چه شودها زندگی شان را حرام نکردند.
در حال، ماندند و ذهن شان را خالی، حسشان را چون ابر در حرکت، روحشان را با آموزه های درست و حقیقی تزیین و اندیشه هایشان را آزاد و تخیل شان را سرشار میکنند.

به معنی حقیقی کلمه زنده اند،
زندگی میکنند و به معنی واقعی کلمه در آرامش میمیرند:
سرخوش، همچون فصلی از زندگی،
جزیی از زندگی و در مسیر زندگی…