چه عواملی منجر به موفقیت سازمان ها می شوند؟

چه عواملی منجر به موفقیت سازمان ها می شوند؟

عصر حاضر، عصر پیشرفت های چشم گیر در حوزه تکنولوژی و اطلاعات بسیار زیاد و جامعی است که در زمینه های مختلف در دسترس افراد متخصص قرار گرفته است. یکی از جنبه های این اطلاعات، آگاهی از عوامل مختلفی است که در نهایت سبب موفقیت سازمان می شوند. میزان این اطلاعات به قدری زیاد است که در صورت نداشتن رویکرد مناسب ممکن است سبب گمراهی افراد و صاحبان مشاغل شود و توجه بیش از اندازه به جزئیات، سبب نبود توجه کافی به کلیات شود. به همین خاطر است که بعضا مشاهده می شود برخی صاحبان مشاغل آن گونه که باید و شاید قادر به استفاده از این اطلاعات نمی شوند.

اما چه عواملی هستند که زمینه ساز موفقیت سازمان می شوند؟ برای پاسخ دادن به این سؤال پیش از هر چیز لازم است تا تعریفی مشخص از موفقیت ارائه کنیم. دو عامل مهم هستند که موفقیت را بر پایه آن تعریف می کنیم:

  • به وجود آوردن موفقیت مالی پایدار (با دوام) و
  • به وجود آوردن تغییری مثبت و پایدار در جهان.

حال با توجه به این تعریف شما را با عواملی آشنا خواهیم کرد که زمینه ساز موفقیت سازمان می شوند. با ما همراه باشید.

عوامل موفقیت سازمان ها

۱- در نظر گرفتن فعالیت های افراد با توجه به توانایی های آن ها برای موفقیت سازمان

هنوز که هنوزه بسیاری از صاحبان مشاغل و مدیران به این مسئله آن گونه که باید و شاید توجه نشان نمی دهند. اگر مدیری تیمی از افراد درجه سه در اختیار داشته باشد و بخواهد با تیمی از افراد درجه یک رقابت کند، نتیجه رقابت از قبل کاملا مشخص است. حال اگر تیم در اختیار فرد متشکل از افراد با تخصص و توانایی بالا باشد و نقش های درست را برای هر یک در نظر نگیرد (نقش درست بر اساس توانایی فرد) باز هم نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد و به همین خاطر است که برای موفقیت سازمان به عنوان یک واحد کلی هر کسی باید بر اساس توانایی ها و قابلیت های خود فعالیت مطلوب را انجام دهد.

چه عواملی منجر به موفقیت سازمان ها می شوند؟

۲- داشتن برنامه ریزی مؤثر و پیاده سازی آن برای موفقیت سازمان

اگر تمامی مدیران و صاحبان مشاغل را مورد بررسی قرار دهیم، با دانستن این مسئله که هنوز چه تعدادی از آن ها برنامه ریزی مشخصی ندارند و بر اساس ذهنیات کلی خود فعالیت ها را پیش می برند شگفت زده خواهید شد. برخی دیگر از این افراد هستند که از رویکرد برنامه ریزی سالانه استفاده می کنند (به این شکل که هر سال یک برنامه ریزی برای فعالیت های سال پیش رو انجام می گیرد). البته هدایت کردن مدیران اصلی سازمان به گونه ای که به شکلی مداوم از برنامه ریزی و پیاده سازی آن استفاده کنند کار چندان ساده ای نیست و می تواند چالش برانگیز باشد. اما باید این نکته را به خاطر داشت که برای موفقیت سازمان، مدیران آن دو وظیفه اساسی به عهده دارند: اولین وظیفه هدایت فعالیت های تجاری کنونی سازمان است و وظیفه دیگر پی ریزی فعالیت های تجاری آینده است و وظیفه دوم بدون برنامه ریزی بلند مدت و دقیق محقق نخواهد شد.

۳- بهبود مداوم چگونگی مدیریت سازمان و قابلیت های مدیران برای موفقیت سازمان

موفقیت سازمان پیش از هر مسئله دیگری به چگونگی مدیریت سازمان ارتباط پیدا می کند. شاید بتوان گفت که تنها محدودیت های واقعی یک سازمان، در حقیقت همان محدودیت هایی هستند که گریبان گیر تیم مدیریتی آن شده اند. نکته دیگر این که نبود تیم مدیریتی قدرتمند و کارا در سازمان معادل با شکست فعالیت های تجاری آن است و نمی توان در چنین شرایطی انتظار موفقیت داشت.

باید این مسئله را مد نظر قرار داد که آیا تیم مدیریتی سازمانی به خصوص، رویکردی فعالانه داشته و بر اساس برنامه ریزی های دقیق و هدفمند پیش می روند یا آن که تنها سازمان را از بحرانی به بحران دیگر می برند؟

برای نمونه می توان برخی ویژگی های مدیران لایق را در نظر داشت و با مقایسه مدیران سازمان ها از این لحاظ درک بهتری از چگونگی فعالیت های آن ها به دست آورد. برخی از مهمترین این ویژگی ها عبارتند از: داشتن تفکری راهبردی و اهمیت قائل شدن برای برنامه ریزی، مدیریت پروژه های مختلف، استخدام کردن افراد با توانایی ها و قابلیت های مورد نیاز سازمان، داشتن هوش احساسی قابل قبول،‌ بهره داشتن از مهارت های ارتباطی، داشتن توانایی کشف و توسعه استعداد کارکنان، ایجاد انگیزه برای کارکنان، نتیجه بخش بودن برنامه ریزی ها، تصمیم گیری مناسب در شرایط بحرانی، مدیریت مالی و … . این ها برخی از ویژگی هایی هستند که می توان به عنوان معیاری برای تشخیص مدیران لایق آن ها را مورد استفاده قرار داد. شناخت به کارگیری این مدیران، از مهمترین عوامل لازم برای موفقیت سازمان است.

۴- به سازی مداوم فعالیت های تجاری بسته به نیازهای مشتری و مصرف کننده برای موفقیت سازمان

بنا به نظر بسیاری از متخصص های حوزه تجارت و کسب و کار، هر سازمان دو عملکرد اساسی دارد که باید محقق شوند: اولین عملکرد مرتبط با فعالیت های بازاریابی می شود (تولید محصول و ارائه خدمات برای مشتریان و مصرف کنندگان)؛ عملکرد دیگر هم مرتبط با نوآوری می شود (به عبارت دیگر بهسازی و پیشرفت مداوم سازمان).

برآورده کردن نیازهای مشتریان برای ادامه حیات سازمان ها و موفقیت سازمان حیاتی است. همانگونه که جهان به شکلی مداوم در حال تغییر است و ثابت نمی ماند، نیازهای مشتریان نیز به همین شکل تغییر می کند و اگر سازمان قادر به پیشرفت و بهسازی فعالیت های خود نباشد، شانس برآورده کردن این نیازها نیز به حداقل می رسد. به همین خاطر است که پیشرفت مداوم سازمان از جمله عوامل بسیار مهم برای موفقیت آن شناخته می شود. جمله شناخته شده ای در این باره وجود دارد که می تواند درک بهتری از مسئله برایتان به همراه داشته باشد: «اگر نرخ تغییرات شکل گرفته در بیرون از سازمان، بیشتر از نرخ تغییرات داخل سازمان باشد، پایان کار آن سازمان چندان دور نخواهد بود.».

چه عواملی منجر به موفقیت سازمان ها می شوند؟

۵- خشنود کردن کارکنان برای موفقیت سازمان

تجربه فعالیت های تجاری نشان داده است که برای دست یابی به موفقیتی پایدار، توجه به سودآوری فعالیت کارکنان برای آن ها کافی نخواهد بود و نیازهای دیگری هم دارند که باید اقدامات لازم برای برآورده کردنشان صورت گیرد. خشنود کردن و راضی نگه داشتن کارکنان یکی از مهمترین این نیازها است و در دست یابی به موفقیت سازمان نقشی اساسی دارد. البته هستند مدیرانی که این ویژگی را ناشی از احساساتی بودن بیش از حد مدیران دیگر می دانند، اما باید گفت که این نظر بیشتر به هوش احساسی نه چندان زیاد و ترس های خود این مدیران برمی گردد و از مزایای آن اطلاعی ندارند. باید در نظر داشت که تنها در صورتی می توان به موفقیت پایدار دست یافت که کارکنان سازمان بر درآمد حاصل شده، و رضایت آن ها بر دستاوردهای سازمان ارجعیت داشته باشد.

سه عامل کلی وجود دارند که با توجه به آن ها می توان میزان رضایت و خشنودی افراد را مشخص کرد و با استفاده از آن ها می توانید از این ویژگی برای موفقیت سازمان خود بهره بگیرید:

۱) برقراری ارتباط با دیگران

انسان ذاتا موجودی اجتماعی است. این خصیصه در کنار سایر مزایایی که برایمان به همراه دارد، شانس بقای ما را افزایش می دهد. برقراری ارتباط علاوه بر خشنود کردن کارکنان امکان بهره برداری از فعالیت های تیمی را هم فراهم خواهد کرد،

۲) فعالیت بدون احساس گذر زمان

ویژگی دیگر این که گاهی فعالیت کارکنان به گونه ای می شود که گذر زمان را احساس نمی کنند، چرا که با تمام وجود به دنبال محقق کردن اهدافی معنا دار هستند و احساس خشنودی و رضایت می کنند،

۳) احساس موثر بودن

ویژگی آخر خشنودی کارکنان در جهت موفقیت سازمان زمانی محقق می شود که با تمام وجود احساس کنند نتیجه فعالیت هایشان تغییر در دنیای اطراف به وجود آورده و زندگی عده ای را بهتر می کند، یا دردی از آن ها دوا می کند.

6 عامل مهم و کلیدی موفقیت سازمان ها و شرکت ها چیست؟

۶ عامل مهم و کلیدی موفقیت سازمان ها و شرکت ها چیست؟

در مورد موفقیت سازمانی و عوامل موفقیت سازمانی چقدر اطلاعات دارید؟ برای این که بتوان پاسخی دقیق به این سؤال داد، پیش از هر چیز باید اطلاعاتی مختصر درباره کسب و کار در دنیای امروزی داشته باشید.

امروزه دنیای تجارت و کسب و کار دستخوش تغییرات عمده و قابل توجهی شده است؛ به طوری که عملا امکان پیش بینی دقیق آینده کسب و کار وجود ندارد و شرایط به شکل مکرر دچار نوسان می شود. در این میان سازمان های تجاری هم دیگر نمی توانند همانند گذشته به کارکنان و مدیران خود این اجازه را بدهند که فشار کاری کمتری احساس کنند، چراکه ثبات و پایداری گذشته تجارت از میان رفته است و سازمان ها برای حفظ وضعیت کنونی و پیشرفت نیاز به کار و تلاش مداوم کارکنان دارند. علاوه بر این سهام داران هم باید رویکرد خود را تغییر دهند تا بتوانند شرایط خود را با این نوسانات دائمی وفق دهند.

سازمان ها برای دست یابی به موفقیت سازمانی باید مدیرانی داشته باشند که توانایی مشخص کردن اولویت های سازمان را داشته باشند و بتوانند از میزان منابع محدودی که در اختیار سازمان قرار دارد، بهترین استفاد را ببرند. برای این که سازمان ها بتوانند با موفقیت از این شرایط گذر کنند و به پیشبرد فعالیت های خود ادامه دهند، لازم است تا توجه مدیران و صاحبان مشاغل بیشتر از قبل معطوف به عواملی چون برنامه های انجام مأموریت در شرایط بحرانی، فرایندهای مختلف، منابع انسانی و نیروی کار و سامانه های مهم شود.

6 عامل مهم و کلیدی موفقیت سازمان ها و شرکت ها چیست؟

عوامل موفقیت سازمانی

با تمام این تفاسیر نمی توان هر شرایط پیچیده و بدی را پذیرفت و بهتر آن است که با کسب شناخت و یافتن راهکارهای مناسب بر این دشواری ها فائق آمد. در این مقاله هم قصد داریم برای دست یابی به این مهم به شما کمک کنیم و شما را با برخی از مهمترین عوامل موفقیت سازمانی آشنا کنیم.

۱- اهمیت مدیران لایق و جسور در موفقیت سازمانی

جسارت مدیران یکی از مهمترین عوامل موفقیت سازمانی است و امروزه سازمان ها بیش از هر زمان دیگری به افرادی احتیاج دارند که در آشفتگی و عدم قطعیت کنونی کسب و کار بتوانند از هر ترس و واهمه ای به دور باشند و تمامی تمرکز و توجه خود را معطوف به مأموریت های سازمان کنند. زمانی که منابع در اختیار سازمان کمتر از میزان مورد نیازشان می شود، مدیران هستند که پیش از هر کس دیگری در تقابل با اوضاع قرار می گیرند و باید تصمیمات لازم را در این مواقع اتخاذ کنند. مدیرانی که از جسارت کافی برخوردار باشند به هنگام مواجه با موانع در مسیر کاری خود سعی بر آن دارند تا از فرصت های به دست آمده برای عبور از موانع استفاده کنند و این مدیران، در برابر مدیران ضعیف تری قرار می گیرند که در مواجه با سختی ها، از آن به عنوان بهانه ای برای فرار از واقعیت و مخفی شدن تا پایان شرایط بحرانی استفاده می کنند.

۲- تعهد یکی از عوامل موفقیت سازمانی

یکی دیگر از عوامل موفقیت سازمانی تعهد تمامی افراد شاغل به اهداف و فعالیت های سازمان است. برای دست یابی به این مهم، پیش از هر چیز باید در نظر داشت که حتی الامکان تمامی افراد باید در فرایند مشخص کردن اهداف سازمان نقشی (حتی اگر این نقش چندان تأثیرگذار نباشد) داشته باشند (در سطح اجرائی، برای مشخص کردن اهداف سازمان باید توافقی حقیقی و واقعی میان تمامی افراد شکل بگیرد، در غیر این صورت، کسب آگاهی از  چگونگی استفاده افراد از زمان و سرمایه تحت کنترل شان بسیار دشوار می شود).

به عبارت دیگر هر یک از کارکنان سازمان باید به خوبی بداند چگونه در مسیر تحقق اهداف سازمان قرار گرفته است. این چگونگی قرار گرفتن فرد در مسیر تحقق افراد باید با برقراری ارتباط صحیح و مؤثر با او و آگاه کردن اش انجام بگیرد. تنها در این صورت است که می توان از کارکنان سازمان انتظار فعالیت مؤثر داشت.

۳- اولویت های مشخص

پیش تر از این عنوان شد که در دنیای کسب و کار امروزی منابعی که در اختیار سازمان ها قرار می گیرد، به مراتب کمتر از قبل شده است، به همین خاطر اولویت های مشخص بدل به یکی از مهمترین عوامل موفقیت سازمانی می شود، چراکه در صورت مشخص نبودن اولویت ها، امکان آن وجود دارد که از همین منابع کم هم به درستی استفاده نشود و این آخرین چیزی است که صاحبان مشاغل و مدیران خواستار آن هستند. در حال حاضر سعی بر آن است تا با تعلیم و تربیت مدیرانی که تصمیم گیری خود را بر پایه اولویت ها قرار می دهند، امکان دست یابی به این مهم فراهم شود.

6 عامل مهم و کلیدی موفقیت سازمان ها و شرکت ها چیست؟

توانایی در رها کردن افراد و امکاناتی که دیگر کارایی چندانی در مأموریت های سازمان ندارند و کمکی به تحقق اهداف آن نمی کنند

هر فعالیتی که در سازمان صورت می گیرد باید مفید باشد و به گونه ای در خدمت انجام مأموریت های سازمان قرار بگیرد و در غیر این صورت، یعنی زمانی که فرد یا امکانات به خصوصی چندان برای انجام گرفتن مأموریت ها کارایی نداشته باشد، باید آن را رها کرد و این کار، از دیگر عوامل موفقیت سازمانی شناخته می شود. در دنیای کسب و کار امروزی بیش از هر زمان دیگری به این نیاز است که وضوح کاملی درباره چند و چون فعالیت های انجام گرفته در سازمان به دست آید.

۴- مسئولیت پذیری

حتی در گذشته که وضعیت کسب و کار ثبات و پایداری بیشتری داشت، مسئولیت پذیری به عنوان یکی از عوامل موفقیت سازمانی مهم شناخته می شد، اما اغلب به این خاطر که مدیران و صاحبان مشاغل چندان به دست یابی به ایده آل ها عقیده نداشتند، مسئولیت پذیری به عنوان ویژگی فرعی افراد شناخته می شد، چرا که در آن زمان منابع بیشتری در دسترس سازمان ها بود و به همین خاطر معیار به مراتب سهل گیرانه تری برای کارایی افراد در نظر گرفته می شد. البته حالا شرایط بسیار متفاوت از گذشته شده است و برای دست یابی به موفقیت و دوام آوردن در شرایط پر از نوسان کنونی، مسئولیت پذیری اهمیتی بیشتر از قبل پیدا می کند.

۵- تاثیر خلاقیت و نوآوری در موفقیت سازمانی

در شرایط کنونی اگر بتوان درباره یک چیز با قطعیت صحبت کرد، این است که آشفتگی دنیای کسب و کار نه تنها بهتر نمی شود، بلکه هر چه به جلوتر می رویم، بدتر از قبل می شود. یکی از چیزهایی که نمی توان پیش بینی کرد، این است که چه چالش ها و مسائل جدیدی سد راه سازمان ها خواهد شد، بنابر این یافتن راهکار برای غلبه بر آن ها نیز در حال حاضر عملا غیر ممکن می شود و تنها کاری که می توان انجام داد این است که افراد خلاق و نوآور را تشویق کنیم تا بتوانند با توانایی های خود راهکارهای مؤثری برای پیشرفت فعالیت های سازمان ارائه دهند و در واقع به همین خاطر است که از خلاقیت و نوآوری در شمار عوامل موفقیت سازمانی نام برده می شود.

۶- همکاری

همکاری یکی دیگر از عوامل موفقیت سازمانی است و تنها در صورتی میان افراد شکل می گیرد که تمامی سازمان به عنوان یک مجموعه مهم تر از زیرمجموعه های آن باشد. همچنین لازم است تا همه چیز واضح و روشن باشد و اهداف برای کارکنان مشخص باشند تا در کنار یکدیگر و در قالب یک تیم، برای دست یابی به خروجی مورد نظر تلاش کنند. متأسفانه در حال حاضر کارکنان بیشتر در قالب گروه کار می کنند تا تیم، آن ها معمولا با یکدیگر ملاقات می کنند و رفتار دوستانه ای با هم دارند، اما اولویت های خودشان مهم تر است و به همین خاطر، کارکنان و سرمایه تحت کنترل آن ها بسته به شخصیت شان ممکن است در خدمت تحقق اهداف سازمان باشد یا نباشد.

موفقیت سازمانی چیست و چگونه می توان به آن دست یافت؟

موفقیت سازمانی چیست و چگونه می توان به آن دست یافت؟

موفقیت سازمانی چیست؟ موفقیت سازمانی را می توان مجموعه ای از عواملی دانست که منجر به موفقیت یک سازمان در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده خود می شود.

موفقیت سازمانی نیز مانند موفقیت در زندگی، موفقیت در کسب و کار و موفقیت در هر زمینه دیگری دارای اصولی است که تقریبا برای هر سازمانی یکسان است. در این مقاله قصد داریم که به بررسی عوامل موفقیت سازمانی بپردازیم.

عوامل موفقیت سازمانی

اگر یک سازمان را مانند یک ساعت در نظر بگیریم، برای اینکه بتواند کار خود را به بهترین نحو و بدون وقفه انجام دهد، نیازمند مجموعه ای از عوامل است که به صورت هماهنگ در راستای هدفی خاص فعالیت کنند. برای دستیابی به موفقیت سازمانی ، هر سازمان به ۵ فاکتور مهم نیاز دارد که در ادامه مطرح می شود.

اینفوگرافی عوامل موفقیت سازمانی

۱- اهداف سازمان

هدف مهمترین عامل در موفقیت سازمانی است. این هدف است که مشخص می کند مسیر آینده یک سازمان به چه سمت خواهد بود. در واقع می توان هدف را مانند جاده ای ترسیم کرد که باعث موفقیت و یا عدم موفقیت یک سازمان می شود. از همین رو است که یکی از مهارت های کلیدی مدیران سازمان ها مهارت هدف گذاری است. آنها باید بتوانند اهداف کلی سازمان خود را به صورت شفاف و قابل اندازه‌گیری مشخص کنند. از آنجا که هدف سازمان رسیدن به وضعیت مطلوبی است که یک سازمان قصد رسیدن به آن را دارد، مدیران ارشد سازمان ها باید بتوانند با تعیین استراتژی های مناسب و ایجاد محیط مطلوب برای دسترسی به این استراتژی رسیدن به این مهم و موفقیت سازمانی را ممکن کنند.

اهداف سازمان در موفقیت سازمانی

به بیانی دیگر اهداف را می توان ماموریت ها و چشم اندازهای یک سازمان دانست که در پاسخ به سه سوال کجا هستیم؟ به کجا می رویم؟ و برای رسیدن به این هدف باید چه کنیم؟ داده می شود. برای هدف گذاری صحیح، اطلاع از ماموریت ها و چشم اندازهای یک سازمان ضروری است.

نکته حائز اهمیت در هدف گذاری سازمان ها این است که اهداف واقع بینانه باشند. از جمله ویژگی‌های دیگری که یک هدف سازمانی خوب باید داشته باشد آن است که روشن و واضح باشد. هدف باید برای همه ذینفعان سودمند بوده و قابلیت انعطاف پذیری داشته باشد. علاوه بر آن هدف نباید یک مسئله کلی باشد بلکه باید قابل اندازه گیری باشد. در مجموع رعایت این نکات است که گام اساسی برای موفقیت سازمانی برداشته می شود.

۲- منابع انسانی (کارکنان)

شاید منابع انسانی را بتوان مهمترین رکن یک سازمان دانست. اگر در یک سازمان کارکنان و پرسنل وجود نداشته باشند، سازمان نمی‌تواند به اهداف خود و موفقیت سازمانی برسد. تریسی در واژه نامه منابع انسانی، منابع انسانی را به عنوان افرادی که کار می کنند و سازمان را به فعالیت می اندازند تعریف می کند.

منابع انسانی که شامل کارکنان یا پرسنل یک شرکت موسسه و یا سازمان است بخش مهمی از مباحث مدیریت سازمان ها تعریف می‌گردد. در واقع یکی از پایه های موفقیت یک سازمان منابع انسانی آن سازمان است که به دلیل اهمیت فراوان این موضوع رشته دانشگاهی تحت عنوان مدیریت منابع انسانی در بسیاری از دانشگاه های معتبر جهان تشکیل شده است.

کارکنان و منابع انسانی در موفقیت سازمانی

مدیریت موفق منابع انسانی

بر اساس آنچه تحقیقات نشان داده است، یک مدیر منابع انسانی باید شش فعالیت کلیدی در ارتباط با کارکنان خود انجام دهد تا منابع انسانی باعث موفقیت سازمانی شود. این شهر فعالیت عبارتند از:

۱- مدیریت موثر افراد

۲- ارزیابی عملکرد منابع انسانی

۳- توسعه مواردی که باعث ارتقاء عملکرد فردی و موفقیت سازمانی می شود

۴- افزایش خلاقیت و نوآوری در جهت افزایش رقابت و موفقیت سازمانی

۵- اعمال رویکردهای نوآورانه در طراحی استراتژی برنامه ریزی و توسعه حرفه ای بین سازمانی

۶- مدیریت پیاده سازی و ادغام فناوری از طریق آموزش ارتباط و بهبودی منابع انسانی

در عصر حاضر نیروی انسانی متخصص و کارآمد آن چنان اهمیت دارد که تمام سازمان‌ها و شرکت‌ها در سرتاسر جهان می‌کوشند تا کارکنان خود را به صورت متخصص و متعهد کارآمد کنند و با افزایش آگاهی آنها، تا حد امکان از خروج آن ها از سازمان جلوگیری کنند. چرا که به مراتب استخدام یک نیروی انسانی جدید هزینه های بالاتری را برای سازمان به همراه خواهد داشت.

منابع مالی و مادی در موفقیت سازمانی

۳- منابع مالی (مادی)

منابع مالی و مادی را می توان مجموعه ای از تجهیزات و هزینه دانست که برای پرداخت هزینه های سازمان از جمله پرداخت حقوق کارکنان مصرف می شود. مدیریت صحیح منابع مالی در نهایت منجر به بهبود عملکرد و موفقیت سازمانی می شود.

مدیریت صحیح منابع مالی در یک سازمان دارای اهمیت زیادی است. به طوری که اگر این مدیریت صحیح انجام نشود ممکن است باعث ایجاد نارضایتی در مشتریان و حتی کارکنان یک سازمان شود که در نتیجه می‌تواند ضربات جبران ناپذیری را به سازمان وارد کند. به طوری که می‌توان یکی از اصلی ترین دلایل شکست سازمان ها و کسب و کارها را عدم موفقیت در مدیریت جریان نقدینگی دانست.

۴- مشتری

معمولا مشتری به افراد خارج از سازمان اطلاق می شود که در ازای پرداخت هزینه، کالاها و یا خدماتی را از سازمان خریداری می‌کنند. مشتری در موفقیت سازمانی دارای نقش کلیدی است. آنچنان که پیتر دراکر سالها قبل در اهمیت مشتری گفته است که: هدف اصلی کسب و کارها باید به دست آوردن و نگهداری مشتری باشد.

برای جذب مشتری سازمان ها معمولا از بازاریابی استفاده می کنند. آنچه که باید در بازاریابی و جذب مشتریان، سازمان ها مورد توجه قرار دهند، این است که به مشتریان خود خدمات و یا کالاهایی بدهند که آنها نیاز دارند؛ نه چیزی که خود سازمان ها به دنبال آن هستند.

برای موفقیت سازمانی در جذب مشتری، باید آن سازمان به اصل افزایش وفاداری مشتری توجه کند. برای افزایش وفاداری مشتری راهکارهای زیادی وجود دارد که سازمان ها می توانند با انجام آنها مشتریان وفادار خود را نگه دارند؛ چرا که هزینه نگهداری مشتریان فعلی یک سازمان تقریبا ۷ برابر کمتر از جذب یک مشتری جدید است.

کلید ایجاد مشتریان وفادار  و موفقیت سازمانی را می توان راضی نگه داشتن مشتریان دانست. یک سازمان باید در مشتریان خود به گونه ای احساس رضایت ایجاد کند که آنها به این نتیجه برسند که برای سازمان حائز اهمیت هستند. برای مدیریت فرآیندهای وفاداری مشتری crm یک راه حل مناسب است. سی آر ام را می توان ابزاری فوق العاده برای تبدیل مشتریان موجود به مشتریان وفادار سازمان مطرح کرد.

فرایندها و عملیات در موفقیت سازمانی

۵- فرآیندها و عملیات

فرآیند و عملیات را می توان مجموعه ای از فعالیت ها و اقداماتی دانست که کارکنان یا پرسنل یک سازمان برای دستیابی به اهداف ترسیم شده آن سازمان انجام می دهند.

عملیات سازمان آنچنان با یک سازمان عجین شده است که انجام درست و یا نادرست آن می‌تواند یک عامل مهم و کلیدی در شکست یا موفقیت سازمانی شود. عملکرد موثر موثر و صحیح کارکنان یک سازمان باعث می‌شود که همان ارزشی که سازمان به دنبال آن است ایجاد شود.

نتیجه گیری

به طور کلی آنچه از مقاله فوق می توان نتیجه گیری کرد، این است که برای دستیابی به موفقیت سازمانی باید عوامل مطرح شده در راستای یکدیگر، به طور صحیح انجام شود. به عبارت دیگر انجام صحیح چند مورد از موارد بالا، به تنها منجر به موفقیت سازمانی نمی شود؛ بلکه نقص در هر یک از عوامل مطرح شده ممکن است، باعث ایجاد باعث شکست و نابودی یک سازمان شود.

ارگونومی رنگ‌ها در محیط کار!

آیا #ارگونومی_رنگ‌ها بر عملکرد کارکنان تاثیر دارند؟ نظر شما در مورد رنگ‌ها چیست؟

یک محیط کار مناسب باید فضایی باشد که فرد در آن احساس آرامش و تمرکز کند. به همین خاطر بهتر است قبل از انجام هرکاری اصول اساسی #طراحی_داخلی یک اتاق کار مناسب را بدانید. رنگ کردن در و دیوار و ابزار و وسایل در محیط کار به رنگ‌های خاص، باعث افزایش کارایی فرد در محیط می‌شود. بنابراین ما باید محیط‌های کاری را طوری طراحی کنیم که برای کارکنان و کارگران محیطی جذاب، آرامش بخش و عاری از هرگونه #فشار_عصبی و روانی باشد. البته باید بگوییم، رنگ‌هایی که باعث افزایش بهره‌وری می‌شوند به نوع کار افراد بستگی دارند.

در ادامه به برخی از تأثیرات رنگ‌های مختلف در محیط کار بر منابع انسانی اشاره می‌کنیم.
آبی: رنگ آبی، رنگی آرامش‌بخش است. این رنگ به دلیل تاثیری که بر اعصاب پاراسمپاتیک دارد منجر به پایین آمدن فشار خون و تعداد تنفس می‌شود و احساس امنیت را در کارمند افزایش می‌دهد. افزایش تمرکز و بهره‌وری، کاهش ترس از عدم موفقیت،کاهش خستگی روانی و جسمی کارمند از دیگر ویژگی‌های رنگ آبی است. علاوه بر این موارد رنگ آبی خواص درمانی نیز دارد و برای درمان طپش قلب و بی‌خوابی و افزایش قدرت دفاعی بدن به کار می‌رود.

قرمز: رنگ قرمز، رنگی مهیج و شورانگیز است. اگر می‌خواهید محیط کارتان جذابیت داشته باشد و توجه کارکنان‌تان را جلب کند، آن را با قرمز رنگ‌آمیزی کنید. این رنگ باعث افزایش فعالیت‌های عمومی و احساس رقابت می‌شود. خواص درمانی رنگ قرمز شامل کاهش کم خونی و کمبود آهن بدن است.

زرد : شادی‌افزاترین و روشن‌ترین رنگ به حساب می‎آید. این رنگ منجر به خوش‌بینی، خوش‌رویی، شادابی و شکوفایی خلاقیت کارکنان می‌شود. وجود رنگ زرد در محیط کار، به کارمندان کمک می‎کند که از مشکلات و موانع و تعارضات رهایی یابند.

بنفش: رنگ بنفش باعث کاهش نفرت و خشم و آرام ساختن هیجانات رهاشده می‌شود. محیط کار بنفش باعث می‌شود که کارگر یا کارمند به رویاها و چشم‌اندازهای خویش عینیت بخشد. یعنی افکارش را به عمل تبدیل کند. با استفاده از رنگ بنفش در سازمان می‌توان به جای ماندن در گذشته، رو به آینده حرکت کرد.

نارنجی: رنگی پرانرژی، چالشی و صمیمی است و باعث نمایان شدن هوش، وفاداری و اعتماد به نفس کارمندان می‌شود. رنگ نارنجی موجب کاهش افسردگی و افزایش میزان تمرکز، شفافیت ذهنی می‌شود.

سبز: رنگی متعادل، متوازن و همدل است. این رنگ باعث همکاری و هماهنگی جسم، ذهن و روح می‌شود. استرس کارمند را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود که چشم کارمند خسته نشود و در ساعات کاری کارآمد باشد.

قهوه‌ایی: رنگ قهوه‌ای نمادی از نظم و وفاداری است. قهوه ای حس وابستگی را در افراد افزایش می‌دهد و منجر به افزایش تعلق به محیط کار می‌شود ولی به طور کلی استفاده از این رنگ مناسب نیست چون باعث دلمردگی کارکنان می‌شود.

سیاه: رنگی پایان‌دهنده و متوقف‌کننده است بنابراین این رنگ برای محیط کار مناسب نیست.

دیدیم که اثر ارگونومی رنگ در افراد مختلف متفاوت است و هر رنگ، رفتار کار و عملکرد افراد را به نوعی تحت تاثیر قرار می‌دهد. وقتی از #ارگونومی رنگ به درستی استفاده شود محیط شاد و خوشحال کننده‌ای خواهیم داشت و از آن طرف بهره‌وری و بازدهی کل نیز افزایش می‌یابند. به‌کارگیری نادرست ارگونومی رنگ در محیط‌های انسانی و عدم جایگزینی مناسب در مکان خاص خود، صدمات روحی شدیدی به انسان وارد خواهد آمد. از آنچه که گفته شد به این باور می‌رسیم که توجه به ارگونومی رنگ در محیط کار منجر به افزایش راندمان کاری و کاهش صدمات ناشی از ناهنجاری های محیط کار می شود.

مأخذ: نوشته ارسالی از فریبا شهید زاده (دانشجوی دکتری منابع انسانی دانشگاه خوارزمی)

http://hryar.com/11280/color-ergonomic.htm