راز موفقیت چیست؟

۳ راز موفقیت که هیچ کس به شما نخواهد گفت

از تمام قول و قرارهای دروغی که به شما داده اند، خسته شده اید؟

احتمالا چیزی که تاکنون درباره موفقیت شنبده اید این است که، رسیدن به موفقیت و اهداف در زندگی ساده است و با تلاش زیاد می توانید به آن ها برسید. اما بیایید منطقی فکر کنیم. زمان های زیادی بوده است که به سختی کار و تلاش کرده اید و در نهایت هم شکست خوردید.

و احتمالا با این فرمول معروف آشنایی دارید:

زیاد تلاش کن. به یک مدرسه خوب برو و در نهایت هم صاحب یک شغل خوب شو که برنامه ی منظم و بازنشستگی دارد.

بعد از آن هر سال را به سختی کار می کنید تا پول بیشتری درآورید و حقوق تان افزایش یابد. در این حین باید به رئیس تان هم جواب پس بدهید که اصلا به رشد فردی و شغلی شما حتی فکر نمی کند.

حالا شما با تلاش و پشتکار به جایی رسیده اید که قبلا تصور می کردید موفقیت است؛ اما فقط دچار روزمرگی و خستگی های شدید می شوید.

چیزی که هیچ کس به شما نمی گوید این است که شاید این فرمول برایتان ثبات و آسایش را ایجاد کند، اما حداکثر فقط ۵۰% از وجودتان را اشباع و راضی می کند، و شما را به موفقیت حقیقی نمی رساند. پس راز موفقیت چیست؟

راز موفقیت چیست؟

به یاد زمانی افتادم که پس از دانشگاه بلافاصله ۶ شغل عوض کردم. آن زمان غیرقابل انتظارترین بخش زندگی من بود. من هنوز درونم پر از افکار منفی بود، هنوز مشکل اعتماد به نفس و عزت نفس داشتم و هنوز به خودم باور قلبی نداشتم. من احساس یک آدم شکست خورده و بازنده را داشتم.

گاهی بعضی مردم توصیه هایی به شما می کنند، که نه تنها شما را به موفقیت نزدیک نمی کند، بلکه شما را سردرگم تر از قبل می کند. مثلا می گویند:

  • فقط آنچه را انجام بده که تو را خوشحال می کند.
  • احساساتت را دنبال کن و پس از آن پول به دنبالت خواهد آمد.
  • صبر کن، من مطمئنم که تو به اهدافت میرسی.

این حرف ها و عبارات فقط بیشتر باعث می شد که من بیشتر احساس کنم که گیر افتاده ام.

پس راز موفقیت چیست؟

سایمون سینک ،نویسنده کتاب با چرا شروع کن، داستانی جذاب دارد. این داستان کمک خوبی برای دانستن راز موفقیت به ما می کند.

یک بار برای مراسمی به یک شرکت معروف و با عملکرد بالا رفتم و در آن جمع سوالی پرسیده شد: «کدام یک از شما به اهداف مالی خود رسیده اید؟» جالب است بدانید که ۸۰% جمعیت سالن دست خود را به نشانه ی مثبت بالا بردند. سوال بعدی این بود: «کدام یک از شما احساس موفقیت در زندگی دارید؟»

و این بار در کمال تعجب بعضی دست ها پایین آمدند. این مثال کوچک نشان می دهد که هیچ ارتباطی بین احساس موفق بودن و اندازه گیری میزان استاندارد موفقیت وجود ندارد.

راز موفقیت چیست؟

تعریف درست موفقیت

در بیشتر زندگی ام، من بعد از دستیابی به هر هدف، فورا دنبال رسیدن به دیگری بودم. من به تمام دنیا سفر کردم. با سلبریتی های مختلف فیلم ساختم و حقوق های بسیار بالایی دریافت کردم، اما باورتان نمی شود هیچ کدام از این ها در من حس موفقیت ایجاد نکرد. تا زمانی که درون خودم را عمیقا جستجو کردم تا یاد بگیرم و بفهمم که به راستی راز موفقیت چیست و چه چیزی واقعا من را راضی و خوشحال می کند.

این ضربه، نقطه ی عطفی برای من بود

من بیشتر عمرم را با دنبال کردن حرف هایی که بقیه مردم به من می زدند، احساس موفقیت کردم.

من به اشتباه فکر می کردم که اگر پول بیشتری به دست آورم، شهرت بیشتری کسب کنم و به اهداف بیشتری در زندگیم برسم، احساس موفقیت خواهم کرد اما این درست نبود. در نهایت بعد از اینکه در این مورد کامل فکر کردم، تصمیم گرفتم که این چرخه ی معیوبی که من را پی در پی برای رسیدن به چیز دیگری آماده می کرد، تمام کنم.

مشکل بزرگ این است که ما بدون تفکر تنها چیزهایی را دنبال می کنیم که به ما گفته شده است. ما راز موفقیت مان را در حرف های مردم دنبال می کنیم!

آندره آغاسی یکی از بزرگترین تنیس بازهای دنیا است که صراحتا اعلام کرده که از ورزش تنیس متنفر است! و تنها به این دلیل که پدرش به او فشار می آورده، این ورزش را دنبال کرده است.

مادر ببرها فرزندانش را به درون مشکلات هل می دهد تا آن ها بتوانند در آینده با مقام و موقعیت زندگی کنند. حتی دوستان اطراف ما هم در مورد موفقیت اشتباه فکر می کنند و دائم به دنبال کسب پول و شهرت هستند. چرا که جامعه آن ها را اینطور مجبور کرده است.

اما باید بدانید که بین چیزی که مردم به شما می گویند موفقیت است و آن چیزی که خودتان حس می کنید، معمولا ارتباطی وجود ندارد! تعجبی ندارد که یک تحقیق در آمریکا نشان می دهد که حدود ۵۰% مردم از شغل خود احساس رضایت نمی کنند.

از هر ۶ امریکایی، یکی از آن ها نسخه ی روان پزشکی دارد و بیشتر آن ها داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب مصرف می کنند.

پس برای فهمیدن این موضوع، من شخصا سفر کردم تا ببینم که چه چیزی به مردم واقعا احساس موفقیت می دهد و رازهای موفقیت در چه چیز یا چیزهایی است؟

۳ راز موفقیت که هیچ کس به شما نخواهد گفت

در طول این سفر من اطلاعاتی فراتر از توصیه های کلیشه ای مردم و کتاب ها پیدا کردم. بعد از ملاقاتم با مردمی که هم موفق و هم شاد بودند، من سه موضوع مشترک را بین آن ها پیدا کردم که بیش از هر چیزی به چشم می آمد:

راز موفقیت چیست؟

۱- اولین راز موفقیت: خودتان سکان دار زندگی تان باشید

افرادی که به موفقیت واقعی می رسند، هیچگاه آن را تصادفا پیدا نمی کنند. آن ها بسیار مصممند و برای پیدا کردن حقیقتی که برای آن ها در زندگیشان مهم است، تلاش می کنند.

افراد موفق، به جای گوش دادن به دوستان، خانواده، کتاب ها و… که چگونه باید زندگی کنند، خودشان متوجه می شوندکه مالکیت زندگی برای خودشان است و این حق و مسئولیت آن ها است که سرنوشت کامل خود را در دست داشته باشند. البته این به این معنی نیست که در طول زندگی تان از کمک و مشورت دیگران استفاده نکنید. قطعا در حدی باهوش هستید که منوجه منظور نگارنده شوید.

افراد موفق به موفقیت واقعی می رسند، چرا که یکی از رازهای موفقیت را فهمیده اند:

این که با نصیحت و صحبت های دیگران در زندگی پیش بروی کاری ساده است، چرا که بعدا اگر مسیر غلطی را به تو نشان داده باشند، می توانی دیگران را مقصر بدانی!

هیچ راه آسانی برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد. کسانی که به موفقیت حقیقی می رسند این راز موفقیت را می دانند که زندگی کردن برای ساده تر کردن آن نیست. زندگی کردن برای قوی تر کردن خود انسان است.

و تنها راه قوی شدن در مسیر زندگی این است که بدانید شما تنها شخصیت اصلی در داستان زندگی تان هستید. این بدین معنی است که از یک جا نشستن و سپردن مسیر به دست دیگران یا سرنوشت دست بردارید و خودتان اقدامی انجام دهید.

افراد موفق می دانند که انگیزه پیدا شدنی نیست، ساختنی است. آن ها بدون توجه به اینکه بقیه مردم درباره ی آن ها چه می گویند، احساسات و انگیزه های درونی خود را دنبال می کنند.

“این منتقد نیست که حساب می کشد. مردی نیست که نشان می دهد بقیه چطور سکندری می خورند یا افراد کجای کار را می توانستند بهتر انجام دهند. اعتبار واقعی برای کسی است که واقعا در صحنه ی زندگی است. صورتش از خون و گرد وغبار پر شده است.

مردی که با جدیت تلاش می کند، اشتباه می کند و دوباره و دوباره شکست می خورد؛. چرا که هیچ تلاشی بدون شکست نخواهد بود. اما درون خود را خوب می شناسد، انگیزه هایش را می داند و برای کاری ارزشمند تلاش می کند.

این انسان موفق می داند که اگر به موفقیت خود دست یابد، یا اگر در بدترین حالت شکست بخورد، حداقل جسارت انجام آن را داشته است. و این آدم هرگز ناکام نبوده. و مانند روح های ترسو نیست که تفاوت بین شکست یا پیروزی را نمی دانند.

تئودور روزولت

 

راز موفقیت چیست؟

۲- دومین راز موفقیت: ذهن تان را برای فراتر از حالت بقا برنامه ریزی کنید

قسمتی در مغز ما به نام آمیگدال وجود دارد که به اندازه یک بادام است و به همین دلیل به آن بادامه نیز می گویند. به نظر می رسد کار این قسمت مرتبط با بقا باشد.

با تمام مسئولیت هایی که در زندگی بر دوش ما است و با تمام انتظاراتی که بقیه مردم از ما دارند، مغز ما به طور خودکار برای حالت بقا آماده می شود.

در اینجا به چند اتفاق اشاره کرده ایم که وقتی مغزتان در حالت بقا باشد، برایتان اتفاق می افتد:

  • نمی توانید به خوبی فکر کنید و معمولا تصمیمات غیرمنطقی می گیرید. (مثلا زمانی که عصبانی هستید، حرف هایی می زنید که بعدا پشیمان می شوید.)
  • میدان دیدتان محدود است و نمی توانید تمام موقعیت را ببینید.
  • معمولا مضطرب، ترسیده و عجول هستید.
  • فقط به پول و چگونگی زیاد کردن آن فکر می کنید. در این زمان اغلب در روابط هم دچار مشکل می شوید.

و تمام این ترس هایی که به همراه دارید مغزتان را در فشار می گذارد تا فقط بر حالت بقا تمرکز کنید.

قسمت بد ماندن در حالت بقا این است که زمانی که بادامه مغزتان با فشار روانی فعال می شود، قسمت قشر جلویی مغز که مسئول تفکر درست است، غیرفعال می گردد.

مغز ما در هر حالتی تلاش می کند که برای زنده ماندن و بقا به ما کمک کند و از ماندن در مخمصه جلوگیری کند. به همین دلیل است که وقتی در حالت بقا هستید، در واقع در شرایط غیرفعال به سر می برید. و اگر مدت زیادی را در زندگی اینگونه به سر ببرید، یعنی زمان زیادی را به درستی فکر نخواهید کرد تا چه تغییراتی را یجاد کنید تا شرایط بهتری داشته باشید.

پس چکار کنید تا مغزتان را از حالت بقا بیرون بیاورید؟ خصوصا زمانی که در شرایط واقعا سختی قرار دارید.

جواب این است که باید به خودتان یک فضای امن بدهید. حتی اگر این فضا در حد یک ثانیه است. باید جایی را برای خودتان پیدا کنید که در آن از هر انتظار و فشاری فارغ هستید.

و اگر من از فضای امن صحبت می کنم، منظورم راه گریز نیست. راه گریز برای زمانی است که می خواهید از تمام مشکلات و احساسات سخت فرار کنید. فضای امن جایی است که به دور از هر فشاری قرار گرفته اید و می توانید خود واقعیتان را پیدا کنید. در این حالت است که قادر به تفکر درست هستید.

مدیتیشن

و یکی از ساده ترین راه ها برای انجام این کار، مدیتیشن است. مدیتیشن به شما کمک می کند که از حالت بقا و غیرفعال مغزتان خارج شده و قسمت تفکر را فعال کنید که می تواند عملکردهای مهمی برایتان انجام دهد تا بتوانید منطقی فکر کنید، استدلال بیاورید و شرایطتان را تغییر دهید.

راز موفقیت چیست؟

۳- سومین راز موفقیت: از هر دو نیمکره مغزتان استفاده کنید

مغز ما از دو نیمکره تشکیل شده است که وظایف متفاوتی را انجام می دهند. نیمکره سمت چپ مغز ما، قسمت منطقی است و جایی است که استدلال منطقی و زبان ما از آن جا نشات می گیرد. نیمکره سمت چپ، مسئول احساسات ماست.

هر دو نیمکره ی مغز برای سلامت روان ما مهم هستند، اما واقعیت این است که بیشتر مردم تمایل دارند تنها از نیمکره غالب مغزشان استفاده کنند.

قبلا من مربی کسی بودم که انسانی بسیار منطقی بود و تلاش می کرد برای هر چیز کوچکی دلیل و استدلال بیاورد. او به من می گفت که زمان تماشای بازی بسکتبال به جزئیات ریزی که در بازی وجود داشت دقت می کند. مثلا اینکه جنس توپ بسکتبال چیست و زمین را چگونه ساخته اند.

بعدا وقتی با او جلسه مشاوره داشتم فهمیدم زمانی که او کوچک بوده است، پدر او به مادرش خیانت کرده و حتی داستان درام تر شده و معلوم می شود که پدرش کشیک بوده است.

هیچ گاه قادر به تحلیل احساسات و استدلال بچه ای در شرایط او نخواهیم بود. بچه ای که برای بقیه ی عمرش نیمکره چپ مغز، او را مجبور به استدلال و تجزیه و تحلیل کرده بود.

من تا حدی می توانم به احساسات او مربوط باشم، اما متوجه شدم که یکی از بزرگترین دلایل شاد نبودن من، این است که من تنها بر یکی از نیمکره های مغزم غلبه داشتم.

هر آدم موفقی را که ملاقات کردم، فهمیدم که او به خوبی قادر به استفاده از هر دو نیمکره مغز خود می باشد. آن ها از لحاظ عقلی و احساساتی باهوش هستند.

دکتر دانیل سیگل در کتاب پرفروش خود بنام «ذهنیت» به خوبی توضیح می دهد که چگونه می توانیم از هر دو نیم کره مغزمان استفاده کنیم. من این کتاب را بارها و بارها خوانده ام و این یکی از دلایلی است که الان می توانم چیزهایی که حقیقتا احساس موفقیت به من منتقل می کنند، پیدا کنم.

فرمول راز موفقیت

پیدا کردن یک فرمول برای زندگی بسیار ساده است. اما هیچ تضمینی برای شادی و معنادار بودن به شما در زندگی نمی دهد.

شغلی که تازه در شروع آن هستید، فکری که در سر دارید و خلاصه هر کاری که قصد انجام آن را داشته باشید، شما را از موفقیت لبریز نخواهد کرد. مگر اینکه به خود واقعی و حقیقی تان متصل باشید و درونتان را بشناسید.

پس قبل از اینکه برای تغییر شرایط بیرونی تان حرکتی انجام دهید، برای تغییر درونتان تلاش کنید تا بتوانید شرایط بیرون را هم تغییر دهید. و در این زمان خواهد بود که موفقیتی را که همیشه به دنبال آن می گشتید، در خود احساس خواهید کرد.

چگونه هدف یکتای زندگی تان را پیدا کنید

من معتقدم هر فرد مجموعه ای از احساسات و استعدادهای منحصر به فرد دارد که می تواند با وجود آن ها کارهای مهمی را در جهان انجام دهد. متاسفانه، پتانسیل بیشتر مردم زیر فشارها و کارهای سخت روزانه آن ها دفن شده است.

بهبود مهارت تصمیم گیری: چگونه تصمیم های بهتری بگیریم؟

بهبود مهارت تصمیم گیری: چگونه تصمیم های بهتری بگیریم؟

تصمیم چیست؟

تصمیم گیری انتخاب آگاهانه یک گزینه بین چندین مورد است. تصمیم گیری با توجه به تحلیل ما از عواقب انتخاب خود صورت می پذیرد. این انتخاب ممکن است گاهاً تحت شرایط نامعلوم نیز باشد، که در این صورت انتخاب شما ریسک دار خواهد بود. البته سختی انتخاب فقط به دلیل نامعلومی شرایط رخ نمی دهد. بلکه ممکن است به دلیل وجود چندین هدف و حتی دیدگاه های متفاوت و نتایج متفاوت هم به وجود آید.

دیدگاه های متفاوتی درباره تصمیم گیری و مهارت تصمیم گیری وجود دارد و هرکدام ویژگی ها و شرایطی را برای آن توضیح داده است. یکی از این نظریه ها نظریه ای به نام نظریه انتخاب می باشد. این نظریه به چرایی و چگونگی رفتار یک فرد می پردازد و به نیت و نحوه بروز آن تمرکز دارد.

تئوری انتخاب

بر اساس این تئوری تمام فلسفه انتخاب، بر انگیزه درونی و انتخاب استوار است. یعنی هر رفتاری از انسان سر می زند، چه مثبت و چه منفی بر اساس انگیزه درونی نشأت می گیرد و نه عوامل بیرونی. در این نظریه بیان می شود که انسان ها خود مسئول رفتار خود هستند. حال سوالی پیش می آید که نقش دیگران چیست؟

درست است که دیگران هم در انتخاب و تصمیمات ما نقش دارند، اما این نقش تعیین کننده نیست. بلکه این انگیزه های درونی ما است که اثربخش است. البته باید دانست که تصمیمات انسان برای برآورده کرده میل خود انجام می گیرد. این نیاز می تواند شامل: نیاز به بقاء، عشق، احساس تعلق، قدرت و پیشرفت، آزادی و تفریح باشد.

مهارت های تصمیم گیری

زمانی که به گذشته و تصویر زندگی افراد بسیار موفق نگاه می کنید، به این نکته پی خواهید برد که این موفقیت حاصل تصمیم گیری درست و به موقع آنها بوده است. چه مهارت تصمیم گیری می تواند به افراد در انتخاب بهتر کمک کند؟ آیا انتخاب بهتر یک استعداد است یا مهارت تصمیم گیری چیزی است که می توان آموخت و بهبود داد؟

بهبود مهارت تصمیم گیری: چگونه تصمیم های بهتری بگیریم؟
ما هر روزه تصمیم های زیادی می گیریم و این تصمیمات قطعاً عواقبی دارند که منجر به نتایج مثبت یا منفی خواهد شد. پس لازم است که توانایی تصمیم گیری صحیح را بیاموزیم. مهارت هایی برای بهبود این توانایی می تواند اساسی برای یک زندگی مولد تلقی شود. یادگیری مهارت های تصمیم گیری فرصتی است که می تواند باعث افزایش نتایج مثبت و همچنین کاهش شکست ها و طبعات منفی شود.

چه مهارت هایی برای تصمیم گیری مهم است؟

باید توجه کرد که کسب مهارت تصمیم گیری باید از همان ابتدا در انسان نهادینه شود. البته چرا که با اندک بی توجهی در انتخاب خود چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری ممکن است عواقب بدی برای باشد.

مهم ترین اصل در مهارت تصمیم گیری توانایی جمع آوری و گزینش صحیح اطلاعات است. این مهارت آنجا اهمیت پیدا می کند که گزینش اطلاعات در میان منایع نامحدود در دنیای مدرن و دیجیتال کار بسیار هنرمندانه ای است. البته شاید نتوان به تنهایی این کار انجام داد و برای همین مشورت با افراد واجد شرایط امری ضروری است.

مهارت های تصمیم گیری باید در دستیابی به دانش موثر باشند و باعث شوند که انتخاب های ما مؤثر واقع شود. مدل تصمیم گیری ما به ما کمک می کند تا اطلاعات و توانایی های مهم در انتخاب را شناسایی کنیم. این مهارت ها عبارتند از:

مهارت های مهم تصمیم گیری

  • شناسایی ارزش ها و نیازها و تجزیه و تحلیل شرایط ذینفعان و خود و انعکاس صریح نتایج به دست آمده
  • کشف و توسعه خلاقیت که می تواند به شناسایی یا تولید گزینه های تصمیم گیری کمک کند
  • تخیل و تجسم برای پیش بینی راه حل های جایگزین پیامدهای احتمالی آینده
  • اطلاعات، جمع آوری داده ها و روش های مشاهده که ارزیابی راه حل ها را ممکن می سازد.
  • انتخاب روش درست تصمیم گیری در مورد کمک به تجزیه و تحلیل و ارزیابی گزینه های تصمیم گیری.
  • تجزیه و تحلیل درست از اطلاعات به دست آمده و فهم صحیح از نتایج حاصل شده
  • ارزیابی ریسک، عدم اطمینان و کاربرد آنالیز احتمالی نتایج.
  • همکاری، ارتباطات، یادگیری مشارکتی، مذاکره و گوش دادن فعال مورد نیاز برای تصمیم گیری گروهی مؤثر
  • استراتژی های مقابله با استرس که ضمن افزایش عینیت در موقعیت های تصمیم گیری، به مدیریت احساسات و ادراک کمک می کنند.
  • انتزاع، طبقه بندی و سازماندهی اطلاعات که مفاهیم مرتبط را شناسایی و به هم متصل می کند.
  • خود تنظیمی، انضباط و کسب مهارت های رهبری که الهام بخش اقدام برای یک راه حل انتخابی است.
  • مدیریت زمان و ملزم بودن به رعایت آن برای اجرای موفقیت آمیز تصمیم لازم است.

بهبود مهارت تصمیم گیری: چگونه تصمیم های بهتری بگیریم؟

شاید بتوان تمامی راهکاهای ارائه شده را در مراحل زیر خلاصه نمود:

  • مهارت جمع آوری و گزینش اطلاعات
  • پیدا کردن گزینه و راه حل های امکان پذیر
  • توانایی تجزیه و تحلیل داده ها
  • انتخاب مناسب ترین گزینه یا راه حل
  • مهارت ارزیابی انتخاب

حل مسئله و تصمیم گیری با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند. تا آنجا که بسیاری از مهارت های حل مسئله برای فرایند تصمیم گیری مفید هستند. تفکر انتقادی و تفکر سیستمی نیز به شدت با توجه به شایستگی ها در تصمیم گیری همراه هستند .

چگونه می توان مهارت تصمیم گیری را بهبود بخشید؟

مهارت های تصمیم گیری در مورد ساختن انتخاب های روزا نه مان، فرصتی را برای ما فراهم آورده اند تا مهارت خود را در تصمیم گیری ها بهبود بخشیم. بسیاری از این گزینه ها به صورت عادت انجام می شوند؛ اما صرفا با آوردن این انتخاب ها به سطح آگاهانه می توانید ارزیابی، تجزیه و تحلیل و تأمل خود را فعال کنید که می تواند برای بهبود این و تصمیمات دیگر استفاده شود.
مطمئناً بهبود مهارت های تصمیم گیری از آموخته های حاصل از تجربه عواقب تصمیم گیری های ضعیف حاصل می شود. با این حال، برای تصمیم گیری های با ارزش بالا که عواقب قابل توجهی دارد، ما می خواهیم این مهارت ها را از قبل تهیه کرده باشیم تا از نتایج فاجعه آمیز، تا حد ممکن جلوگیری کنیم.

هدف این است که مهارت های تصمیم گیری را در محیطی بهبود بخشیم که خطر عواقب منفی قابل توجه ناشی از انتخاب نامناسب کاهش یابد یا از بین برود.
بازی های تصمیم گیری، چنین محیطی را فراهم می کند. فرصتی برای مهارت آموزی در زمینه کاوش و پیش بینی نتایج احتمالی بر اساس احتمالات و همچنین توسعه توانایی های استراتژیک.

شبیه سازی ها می توانند تجارب تصمیم گیری احساسی را فراهم آورند که مقابله بهتر را بهبود می بخشند. آنها همچنین می توانند به یکی از چالش های مربوط به مشکلات پیچیده تصمیم گیری کمک کنند و آن پیش بینی نتایج طولانی مدت در انتخاب های ما است.
مانند همه مهارت ها، یادگیری و انتخاب بهتر با دیدن، گوش دادن و انجام دادن حاصل می شود. آنها با مطالعه، مشاوره، مربیگری و تمرین بهبود می یابند. اولویت بندی یادگیری یا انتخاب ارزش های اصلی می تواند با تهیه یک چارچوب ارزیابی زودهنگام و ماندگار برای تصمیم گیری های آینده به تصمیم گیرندگان کمک کند.

چگونه می توانید بگویید مهارت تصمیم گیری بهبود یافته است؟

ارزیابی مهارت های تصمیم گیری عملی است که به خوبی میزان پیشرفت ما در آموزش مهارت تصمیم گیری را به نمایش می گذارد. نتایج خوب یا بد لزوماً به معنای تصمیم گیری خوب یا بد نیست. به استثنای مواردی که می توان علیت شفاف و مستقیم را اثبات کرد، نتایج تصمیم گیری تحت تأثیر شرایط تصادفی، حوادث غیرقابل پیش بینی و دانش ناقص است.

با جدول زمانی تصمیم گیری که بیش از چند سال طول بکشد، آشکار می شود که حتی در انتظار تأثیر تصمیم گیری ممکن است ارزیابی بهبود مهارت ها با مشکل روبه رو شود.

نشانه های بهبود مهارت تصمیم گیری

برخی از نشانه هایی که می توانند پیشرفت مداوم مهارت تصمیم گیری را نشان دهند عبارتند از:

  • اندازه گیری پیشرفت به سمت اهداف بلند مدت
  • شواهدی از نتایج بهتر مداوم با وجود شکست های گاه به گاه
  • پیش بینی موفقیت آمیز از نتایج حاصل از آزمون مهارت های تصمیم گیری با انتخاب ریسک کمتر
  • افزایش عینیت و استفاده از اطلاعات و شواهد
  • استفاده از شکست به عنوان فرصتی برای یادگیری
  • افزایش اعتماد به نفس در تصمیم گیری
  • در نظر گرفتن و ایجاد گزینه های بیشتر
  • افزایش توانایی در ایجاد انگیزه در تعهد و اقدام لازم
  • مدیریت بهتر احساسات را در رسیدن به نتایج مطلوب
  • استفاده روتین و بهبود فرآیند تصمیم گیری
  • زمان بندی بهتر و اولویت بندی تصمیم گیری
  • افزایش توانایی در تصور و پیش بینی پیامدهای احتمالی
  • استفاده مؤثرتر از مشاوره و مربیگری
  • امکان استفاده از تکنیک های مختلف برای موقعیت های مختلف تصمیم گیری
  • افزایش نفوذ و همکاری
  • استفاده از چندین استراتژی تصمیم گیری

تصمیمات آینده ما را مشخص می کنند. آنها غالباً در یک سلسله تصمیمات متصل قرار می گیرند و ما را تشویق می کنند که در مورد آینده چگونه فکر کنیم. مهارت تصمیم گیری از همه رشته ها عبور می کند و به هر شغل یا حرفه ای قابل انتقال است. تمرکز روی این مهارتهای اساسی باید برای هر آموزش معنادار ضروری تلقی شود.

ما روزانه هزاران تصمیم می گیریم. انتخاب آسان است. اما انتخاب خوب دانش و مهارت را می طلبد.

با داشتن مربی و مشاور در امواج پرتلاطم زندگی، قایق بادبانی زندگی خود را به ساحل آرامش برسانید

 

چرا افراد ریسک پذیر موفق ترند؟

چرا افراد ریسک پذیر موفق ترند؟

برای درک بهتر و تعریف صحیح از افراد ریسک پذیر و علل موفقیت آنان بهتر است در ابتدا معنا و مفهوم ریسک پذیری را بدانیم. ریسک پذیری یعنی گرفتن تصمیم به انجام کاری که تاکنون آن را تجربه نکرده اید. این تعریف بیان می کند که:

ریسک پذیری منجر به ایجاد یک تصمیم جدید و در نهایت یک فعالیت جدید خواهد شد.

بسیاری از افراد با شنیدن کلمه ریسک به گونه ای از آن وحشت کرده و اینگونه به خود القا می کنند که اگر پای ریسک در میان باشد، نمی توان آن کار را انجام داد. حتی بر این باور هستند افرادی که ریسک پذیرند و ریسک انجام برخی از کارها را بر عهده می گیرند، افراد شجاع و بی باکی هستند. هر دو دیدگاه اشتباه هستند. شک نکنید که ترس در وجود همه انسان ها وجود دارد. مسئله آنجا است که چه واکنش در قبال آن صورت گیرد تا به نتیجه ای مطلوب ختم شود؟

اینجا است که فرق میان افراد ریسک پذیر و سایرین مشخص می شود. افراد ریسک پذیر در این شرایط تمام جوانب کار را می سنجند و اقدامات درست را انجام می دهد. او نه تنها خود را تسلیم ترس نمی کند، بلکه این را فرصتی مغتنم می شمارد.

مفهوم ریسک پذیر

ریسک پذیری مفهومی است که همه انسان ها از ابتدای زندگی با آن درگیر هستند، و در هر برهه ای از زندگی به نحوی در زندگی آنان بروز می کند. در ابتدای زندگی و در دوران کودکی انسان از انجام کارها و تجربیات جدید هراس چندانی ندارد و سعی در امتحان کردن آنها را دارد.

البته با گذشت زمان و با تذکرهای دیگران و والدین ترس هایی به کودک القاء خواهد شد که در نتیجه زمینه ترسیدن در وجود انسان را فراهم می کند و کم کم از تجربه کردن چیزهای جدید گریزان خواهد شد. اما چه بسیار والدینی که این با مراقبت و آموزش صحیح، کودکان را نه تنها نمی ترسانند، بلکه با روش هایی درست به آنان می آموزند که چگونه با برخی ترس ها کنار بیایند، اینها کسانی هستند که در بزرگسالی هم به درستی با ترس ها برخورد می کنند و از آن در پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند.

چرا افراد ریسک پذیر موفق ترند؟

باید بدانید که ریسک پذیری ترس دارد، ولی ترسی که فقط در ذهن انسان و تفکر انسان شکل می گیرد. همان طور که گفتیم می تواند منشا آن در کودکی و تجربیات تلخ گذشته باشد. ریسک پذیری حرکت از شرایط ساکن و امن به سوی یک تجربه جدید است و از همین رو است که افراد نمی خواهند این حالت امن را از دست بدهند.

این تجربه جدید به علت اینکه ناشناخته است و فرد چیزی از آن نمی داند می تواند موجب ترس شود .در چنین شرایطی باید انسان ریشه یابی کند و بداند که چرا حاضر نیست به سوی شرایط جدید حرکت کند؟ قطعا با یافتن پاسخ و حل این مشکلات می تواند آینده ای به مراتب روشن تر ایجاد نماید.

در بسیاری از موارد ریسک پذیری را با بی عقلی و غفلت هم سنگ می شمارند. در حالی که این تعبیر اشتباه است.

اشخاصی را در نظر بگیرید که می خواهند کاری را انجام دهند یا تصمیمی بگیرند. آن ها هیچ گونه تحقیق در قبال آن کار انجام نمی دهند و ناشیانه دل را به دریا می زنند. این افراد در اکثر موارد هم با شکست مواجهه می شوند. حال آنکه افراد ریسک پذیر چشمان خود را باز می کنند. به درستی شرایط را بررسی می نمایند. برای آگاهی نسبت به کار خود زمان صرف می کنند و مواردی را که منجر به شکست آنها می شود را به حداقل ممکن می رسانند. در نتیجه به موفقیت دست پیدا می کنند.

ویژگی گروه اول که با حماقت کار انجام می دهند، یک اعتماد به نفس کاذب است. به طوری که مدام می خواهند اینگونه جلوه کنند که افراد موفقی هستند و بدشانسی است که گره در کار آنان انداخته است. این در حالی است که افراد ریسک پذیر دارای اعتماد به نفس قابل قبولی اند که نه تنها آنها را مغرور نمی کند، بلکه به ابزاری برای رسیدن به اهدافشان تبدیل خواهد شد.

آیا ریسک پذیری باعث ایجاد تغییر در زندگی می شود؟

سوالی که در ذهن ایجاد می شود، این است که آیا انسان با پذیرفتن ریسک می توان در زندگی تغییر ایجاد کرد یا خیر؟ یا به عبارتی دیگر افراد ریسک پذیر نسبت به افراد ریسک گریز موفق ترند یا خیر؟ پاسخ این سوال را می توان با مشاهده و شناخت ویژگی افراد ریسک پذیر به دست آورد.

بر کسی پوشیده نیست زمانی که فرد از چیزی می ترسد، نه تنها با آن مواجه نمی شود، بلکه از آن نیز گریزان خواهد شد. در چنین شرایط فرد باید با استفاده از هوش خود این ترس واهی را از ذهن دور انداخته و با شناخت درست از مسائل به حل این ترس بپردازد.

چرا افراد ریسک پذیر موفق ترند؟

ویژگی های افراد ریسک پذیر

۱- استفاده از هوش برای غلبه بر ترس

یکی از ویژگی های افراد ریسک پذیر که موجب می شود موفق تر از سایرین عمل کنند، این است که در مرحله ترس از انجام کار، هوش خود را به کار می گیرید. آن ها روش های برطرف کردن موانع را به خوبی تحلیل و راه حل مناسبی را ارائه می دهند. انسان می تواند یا درک صحیح از واقعیت های محیط اطراف و شرایطی که در آن جریان دارد تصمیمی درست و به موقع برای انجام برخی کارها بگیرد.

۲- فکر کردن به واقعیت ها

یکی دیگر از ویژگی های افراد ریسک پذیر فکر کردن به واقعیت ها است. این امر به آنها کمک می کند که شرایط را با تحلیلی درست بسنجند. ودر قبال آن بهترین تصمیم را بگیرند. بدیهی است که تصمیم گیری در چنین شرایطی موفقیت انسان را تضمین خواهد کرد.

۳- مثبت اندیشی

مثبت اندیشی ویژگی دیگری است که در افراد ریسک پذیر که معمولا افراد موفقی هستند به صورت واضح قابل مشاهده است. تحقیقات علمی نشان داده است که انسان افکار و اندیشه خود را به عرصه عمل می رساند.

افراد ریسک پذیر در ذهن خود ناتوانی را راه نمی دهند. نمی شود در اهداف آنان جایی ندارد.

هر زمان که می خواهند تصمیمی بگیرند و یا کاری را انجام دهند توانایی خود را غالب می بینند و به همین دلیل در انجام کارهای خود نسبت با سایرین موفق تر عمل می کنند.

۴- افزایش روحیه خلاقیت

یکی از دست آوردهای ریسک پذیری در زندگی فردی، افزایش روحیه خلاقیت است. افراد ریسک پذیر دائماً دنیاهای جدید را کشف می کنند. آن ها برای شناخت درست از این دنیاها با مسئل و مشکلات نیز مواجه می شوند. در این زمان ذهن خود را به درستی پرورش می دهند. برای عبور از مشکلات دست به اختراعات جدید می زنند و هر روز خلاقیتی جدید از خود بروز می دهند. قطعاً افراد ریسک پذیر و شجاع هستند که می توانند به راحتی ایده ها و نظریات خود را مطرح و از آن بهره برداری کنند.

چرا افراد ریسک پذیر موفق ترند؟

انسان تا زمانی که نخواهد خود را با چالش ها روبه رو کند و شرایط جدید و دشوار را تحمل کند، هرگز نمی تواند از عادت های هر روزه خود دست بردارد و در زندگی به پیشرفت برسد.

حال آنکه با پشت سر گذاشتن این عادت ها و پذیرفت ریسک انجام کار های جدید نقاط ضعف و قوت خود را خواهد شناخت. با توسعه ذهن و شخصیت خود چالش ها را یکی پس از دیگری طی می کند و تجارب زیادی را کسب خواهد کرد. ذهن وی با حل کردن این چالش ها هر روز پیشرفت می کند و کامل تر می شود.

افراد ریسک پذیر توانسته اند با توسعه فردی خود گوی سبقت در موفقیت را ازدیگران بربایند.

۵- مقاومت بعد از شکست

این جمله را همه شنیده ایم که موفقیت ها بعد از شکست ها به دست می آیند. البته این امر زمانی محقق می شود که ما بعد از شکست و زمین خوردن مقاومت کنیم و از آن شکست درس عبرت بگیریم. یکی از ویژگی های بارز افراد ریسک پذیر مقاومت بعد از شکست ها است. این افراد عقب نشینی را نمی شناسند و با اعتماد به نفس بالا و با شجاعت به راه خود ادامه می دهند . آنان می دانند که موفقیت به راحتی به دست نمی آید و باید برای آن سخت تلاش کرد.

۶- تصمیم گیری درست

همانگونه که گفته شد یکی از ویژگی های افراد ریسک پذیر این است که بی مهابا تصمیم نمی گیرند. این افراد ابتدا نسبت به تصمیمات خود تفسیر هایی را ارائه می دهند. آنان خطرات کار خود را محاسبه می کنند و به موانع بر سر راه خود را به درستی شناسایی می کنند. از این رو است که افراد ریسک پذیر بر خلاف سایرین خطرات را به درستی محاسبه می کنند و این امر در موفقیت آنان تأثیر به سزایی خواهد داشت.

این را باید دانست در راه رسیدن به موفقیت همیشه خطراتی وجود دارند. ولی به این نکته نیز باید توجه کرد که بدون خطر و مانع هیچ پاداشی در انتظار شما نخواهد بود.

پس رسیدن به موفقیت ارزش خطر کردن را دارد و افراد ریسک پذیر این خطر را به جان خریده اند.

با داشتن مربی و مشاور در امواج پرتلاطم زندگی، قایق بادبانی زندگی خود را به ساحل آرامش برسانید

عادت های افراد موفق چگونه است؟

۱۰+۱ عادت برای موفقیت در زندگی (عادت های افراد موفق)

رفتارهای هر کسی در طول روز، بستگی زیادی به عادت های او در زندگی دارد. هر چیزی که به آن فکر می کنید، انجام می دهید یا به زبان می آورید حاصل عادت هایی است که در طول سال ها در عمق ذهن و جان تان نهادینه و تکرار شده است. این عادت ها شامل رفتارهای خوب و بدی می شوند که می توانند موجب پیشرفت و یا مانع پیشرفت شما در زندگی باشند. اما سوال اینجاست که با پیروی از عادت های افراد موفق می توان به موفقیت در زندگی شخصی رسید یا نه؟

قطعا جایگزین کردن یا از بین بردن عادت های بد با عادت های خوب، کار راحت و ساده ای نیست. این کار به علاقه، پشتکار و تعهد و اشتیاق نیاز دارد تا بتوان تمام انرژی و وقت را برای پالایش و پرورش عادت های خوب و هدایت به سمت موفقیت به کار برد.

عادت های افراد موفق ، ابزار هایی بوده که آنها را به اهدافشان نزدیک تر کرده و رویاهایشان را محقق کرده است. در ادامه این مقاله به لیستی از این عادات اشاره می شود. البته ناگفته نماند که مسئله از بین بردن عادت های بد، مقوله ای جداگانه است که در این مقال فرصت آن نیست.

عادت های افراد موفق چگونه است؟

البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که عادت های انسان خود در چندین زمینه مورد بررسی قرار می گیرند، از عادت های تندرستی گرفته تا عادت های روابط با دیگران، کاری و مالی و … . شاید این جمله را بسیار شنیده باشیم که «عقل سالم در بدن سالم است» . قطعاً برخی از عادت های افراد موفق مربوط به حوزه سلامتی آنها می باشد.

۱- سحر خیز بودن

یکی از عادت های افراد موفق که سرلوحه کار خود قرار داده اند سحر خیزی است، آنها دارای روحیه ای شادتر و سرزنده تری نسبت به سایرین هستند و این خود موجب افزایش اعتماد به نفس آنان نیز شده است.

شاید بتوان گفت که سحرخیزی پایه زندگی سالم است. اگر فرد سحر خیزی نیستید، تغییراتی را در زندگی روزانه تان ایجاد کنید تا بتوانید هر روز زودتر از روز قبل از خواب بیدار شوید و رفته رفته ساعت بیداری تان را به زمان مطلوب برسانید. در این صورت زمان بیشتری را برای داشتن آمادگی برای فراهم کردن مقدمات کارهایی خواهید داشت که در طول روز باید آنها را انجام دهید و یا کارهایی که اغلب فرصت انجام آنها را نداشته اید.

صبح ها ذهن و فکر شما از دقت و تمرکز بسیار بالایی برخوردار است و می توانید برای امور روزمره خود برنامه ریزی بهتری داشته باشید.

۲- تغذیه مناسب

شاید در نظر بسیاری از مردم، تغذیه نقش چندانی در موفقیت شان ندارد. ولی امروزه ثابت شده که یکی از عادت های افراد موفق توجه زیاد به نوع تغذیه و رفتارهای غذایی شان است. اگر شما خود را با عادات غذایی سالم پرورش دهید، می توانید به فردی پرانرژی، متمرکز و باانگیزه تبدیل شوید.

یکی از برترین کارآفرینان جهان به نام تیم فریس طی تحقیقاتی به تأثیر حیاتی و مهم مواد غذایی در زندگی انسان پرداخته است. او در طی انجام این تحقیق با افراد موفق زیادی در دنیا به گفت و گو پرداخت. در کتابی که او به چاپ رسانده بسیاری از افراد موفق در جهان، عادات غذایی خود را در موفقیت شان مؤثر بیان کرده اند.

۳- مراقبت های جسمی

از دیگر عادت های افراد موفق می توان به مراقبت های جسمی اشاره کرد. افراد موفق برای جسم و روح خود ارزش بسیار زیادی قائل هستند. این مورد شامل کارهایی مانند مسواک زدن تا چکاپ دوره ای است. در برخی از موارد نیز این افراد با رفتن به کلاس هایی مانند یوگا، آرامش بیشتری را برای خود به ارمغان می آورند.

جدای از بررسی عادت های افراد موفق در زندگی و امورات شخصی ، این افراد عادات پسندیده ای نیز در تعاملات کاری و روابط اجتماعی برای خود دارند. آنها می دانند که این عادات شخصیت آنان را در اذهان دیگران می سازد. به همین جهت با رعایت برخی عادت ها، هم به خود و هم به دیگران احترام ویژه ای می گذارند.

عادت های افراد موفق چگونه است؟

۴- ورزش کردن

یکی از عادت های افراد موفق ورزش کردن است. ورزش، بخصوص در هنگام صبح موجب تقویت بهره وری و بالابردن سطح انرژی بدن می شود. افرادی که ورزش را به جای تنبلی برگزیده اند، دارای روحیه بسیار بالایی هستند. افراد موفق هیچ گاه برای ورزش کردن بهانه جویی نمی کنند، حتی اگر مشغله کاری فراوان داشته باشند، شما هم اگر می خواهید یک قدمت به موفقیت نزدیک تر شوید، زمانی را برای ورزش کردن اختصاص دهید.

۵- دروغ نگفتن

افراد بسیار موفق مطمئن هستند که درستی و صداقت در درازمدت بهترین نتیجه راخواهد داشت. هرچند که زمان هایی این صداقت برایشان دردناک خواهد بود. آنان عقیده دارند صداقت آثار بسیار مثبتی در پی دارد که دروغ گویی نخواهد داشت.

یک مطالعه در نوتردام نشان داده افرادی که اغلب دروغ می‌گویند نسبت به همکاران صادق تر خود مشکلات روحی و روانی بیشتری را تجربه می‌کنند. قطعاً دیگران زمانی که صذاقت فرد را ببینند به او اعتماد می کنند. این اعتماد سازنده و پایه بسیاری از پیشرفت های آینده خواهد بود.

۶- احترام گذاشتن

عده ای را در نظر بگیرید که در یک جامعه رفتار سایرین و عمکلردشان را از نقطه نظر مثبت می بینند. آنها سعی می کنند با ارائه پیشنهاد دوستانه و محترمانه آنان را برای هرچه بهتر شدن کمک کنند. اما در مقابل عده ای دیگر را که با انتقادهای مدام و بی اساس منجر به سرکوبی و سرشکستگی دیگران می شوند.

اگر می خواهید جزء دسته اول باشید، باید بدانید که یکی از عادت های افراد موفق احترام گذاشتن و ارزش دادن به کارها و نظرات دیگران است. اگر اینگونه باشید در نظر دیگران شما شخصیتی قابل اتکا و معتمدی جلوه خواهید کرد.

۷- خوب گوش دادن

باور کنید، شنونده ای که با علاقه و توجه به سخنان دیگران گوش می دهد، بسیار دوست داشتنی است.  این نوع گوش دادن باعث می شود که بین طرفین مهر و محبت به  وجود آید. ممکن است از خود بپرسید که این امر چگونه ممکن است؟

وقتی به طرف مقابل احترام می گذاریم و به دقت و با تمرکز به او گوش دهیم، سخنان او را خوب می شنویم و بهتر آنها را درک می کنیم. درنتیجه طرف مقابل سر ذوق آمده و تمایل پیدا می کند که گفت وگو را ادامه دهد. توجه داشته باشید که بزرگان ما هم همیشه گفته اند که:

مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد.

۸- مدیریت زمان

با ارزش ترین دارایی تمام انسان ها زمان است. یکی دیگر از عادت های افراد موفق استفاده مفید و حداکثری از زمان است. افراد موفق خوب می دانند هر چه بهتر از زمان خود بهره ببرند به پاداش های بزرگ تر دست خواهند یافت.

۹- ایمان و اعتقاد داشتن

یکی از روابط مهم و شاید مهم ترین آنها رابطه انسان با خالق خود است. انسان هایی که با معبود خود راز و نیاز می کنند و احوالات خود را به او می سپارند با اعتماد به نفس خاصی به انجام امور خود می پردازند. زیرا می دانند که در همه حال قدرتی بی مثال آنان را حمایت می کند. از این رو است که رابطه معنوی یکی از عادت های افراد موفق بوده و از آن به نحو احسن برای تعالی خود استفاده می نمایند.

۱۰- هدف گذاری و برنامه ریزی

بسیاری افراد برای زندگی شخصی، تحصیلی و شغلی خود اهدافی را تعیین می کنند. اما بسیاری دیگر نیز به هدف گذاری اعتقادی ندارند. البته بدانید که صرف هدف گذاری موجب موفقیت نخواهد شد، بلکه این تلاش و پشتکار است که انسان را به اهدافش می رساند. یکی از عادت های افراد موفق دست یابی به شخصیتی پرتلاش برای رسیدن به هدف است. در این راه افراد موفق برای دست یابی به اهداف خود نیاز به برنامه ریزی دقیق دارند.

امروزه نقش برنامه ریزی در موفقیت انسان ها امری بدیهی و انکار ناشدنی است. با بررسی زندگی انسان های موفق به این نکته پی خواهید برد که یکی از کلیدهای موفقیت آنها برنامه ریزی برای حال و آینده شان بوده است. افراد موفق با در نظر گرفتن تمامی شرایط و با منطق و چشمی باز برای کارهای خود برنامه ریزی می کنند.

۱۱- بودجه بندی در سرمایه

نگرانی بسیاری از مردم این است که آیا تا آخر ماه می توانند از پس مخارج خود برآیند یا خیر؟ شاید در پاسخ به این سؤال پای بسیاری از مشکلات اقتصادی به میان آید، اما یکی از عادت های افراد موفق علاج این این مشکل با مدیریت صحیحی دخل و خرج خود و خانواده آنها است. بدین گونه که برای سرمایه خود و نحوه مصرف آن برنامه ریزی دقیقی دارند و هیچ گاه امور مالی خود را به اما و اگرها نمی سپارند.

با داشتن مربی و مشاور در امواج پرتلاطم زندگی، قایق بادبانی زندگی خود را به ساحل آرامش برسانید.

10 درس موفقیت از 10 فرد موفق دنیا که به موفقیت شما کمک می کند

۱۰ درس موفقیت از ۱۰ فرد موفق دنیا که به موفقیت شما کمک می کند

احتمالا شما نیز مانند بسیاری از مردم دیگر به دنبال یافتن پاسخ این سوالید که موفقیت چیست و مهم تر از آن اینکه چگونه می توان به آن دست یافت؟ شاید بهترین راه شناخت عوامل موفقیت، گرفتن درس موفقیت از کسانی است که توانسته اند به انسان های موفقی تبدیل شوند.

۱۰ درس موفقیت که باید بدانید

 اولین درس موفقیت : قبول شکست ها و ادامه دادن مسیر

شکست ها مهم تر از موفقیت هستند، زیرا با شکست خوردن است که شما موفق می شوید. بزرگترین درس زندگی و دانش که همه چیز را تغییر می دهد، هنگام شکست پیدا می شود.

وقتی موفق شوید، خوشحال هستید. مردم شما را ستایش می کنند و همه حاضر هستند به شما کمک کنند. اما وقتی شکست بخورید، همه چیز تاریک است و شما احساس می کنید خیلی چیز ها از دست رفته است.  ولی انسان نباید دراین مواقع ناامید شود، چرا که او یکی از راه هایی که به نتیجه نمی رسد را فهمیده است.

بیل گیتس مدیر عامل سابق مایکروسافت

 دومین درس موفقیت : شور داشته باشید

استیو جابز معتقد است که در بسیاری از کارها به علت حجم زیاد و سنگینی ممکن است انسان به جایی برسد که از رسیدن به هدفش ناامید شود. در این حال او احساس می کند برای پایان رساندن کارها توان کافی ندارد. تنها عاملی که در این مواقع می تواند نیروی محرکه برای رسیدن به موفقیت باشد، شور و اشتیاق انجام آن کار و میل رسیدن به هدف است. می توان با داشتن شور و اشتیاق افراد را دور هم گردآورد و با تشکیل یک تیم بسیار قوی راه رسیدن به موفقیت را کوتاه تر کرد.

استیو جابز مدیر عامل فقید اپل

سومین درس موفقیت : ریسک پذیری

هنگام جمع آوری پول برای فیس بوک، مارک زاکربرگ یک سری خطرات قابل توجه را در پیش گرفت. او سرمایه گذاران اصلی را نادیده گرفت. جلسات را لغو کرد و از تماس های مهم تلفنی، صرفاً برای افزایش تقاضا چشم پوشی کرد. زاکربرگ و و افرادش به محصولی که ساخته بودن اعتقاد داشتند، تنها کاری که آنها انجام دادند، کمی انتظار و صبر و پذیرش ریسک بود. اغلب گفته می شود که در دنیای تجارت، ریسک نکردن بزرگترین ریسک برای این کار است. وقتی شما روی یک پروژه فوق العاده سخت کار کرده اید، جرات ریسک کردن می تواند مانند یک مبارزه باشد. با این وجود، نباید اجازه دهید که ترس در تصمیم گیری های بزرگ تان تأثیر گذار باشد.

مارک زاکربرگ مؤسس فیسبوک

چهارمین درس موفقیت : سخت کوشی

زمانی که شما برای رسیدن به موفقیت سخت تلاش می کنید، قطعاً به نتیجه مطلوب خواهید رسید. داستان این که چگونه برد پیت توانست یک قرارداد بازیگری را امضا کند، شگفت انگیز است. بعد از اینکه او تصمیم گرفت کالجش را ترک کند تا رویای بازیگر شدن را دنبال کند، بیکار بود و نمی دانست حدود هفت ماه چه کاری باید بکند. بنابراین تصمیم گرفت با بازیگری به عنوان شریک صحنه به یکی از همکلاسی هایش ملحق شود و در اجراهایی که در مدرسه صورت میگرفت حضور پیدا کند. زندگی نامه برد پیت دارای فراز و نشیب های بسیاری است که او طی کرده. هر آنچه که بدست آورده فقط و فقط با سخت کوشی بوده است.

بردپیت در این باره می گوید: «هر چه کار شما سخت تر باشد، خوشبخت تر خواهید شد. هنگامی که شما مایل به تلاش اضافی هستید، به روشی که هرگز انتظار نداشته اید پاداش می گیرید. از این رو، همیشه سخت تلاش کنید.

برد پیت سوپر استار هالیوود

پنجمین درس موفقیت : شناخت خود

گام مهم و شاید اول قدم گذاشتن در مسیر موفقیت آگاهی کامل از استعداد ها و توانایی های فردی است. چرا که فرد با شناخت خود می داند در مسیر پیشرفت و موفقیت با چشمانی باز تصمیم گیری کند.

اپرا وینفری در این مورد جملات قابل تأملی دارد:

دانستن اینکه چه کسی هستی و اینکه آیا قادر به پاسخ دادن این سؤال هستم که من کی هستم و چه می خواهم، می تواند چراغ راه مناسبی برای رسیدن به موفقیت باشد. من نمی خواهم فقط موفق باشم. من نمی خواهم فقط یک برند درست کنم یا میراثی داشته باشم. جواب این سؤالات این است که من می خواهم بالاترین و واقعی ترین احساس خودم را به عنوان یک انسان انجام دهم. شما باید نوعی بینش برای زندگی خود داشته باشید. حتی اگر برنامه ای ندارید، باید شناخت درست و جامعی از مسیری که می خواهید به آنجا بروید، داشته باشید.

اپرا وینفری مجری حرفه ای و معروف آمریکایی

10 درس موفقیت از 10 فرد موفق دنیا که به موفقیت شما کمک می کند

ششمین درس موفقیت : یادگیری

زندگی باید یک تجربه بزرگ یادگیری باشد. همیشه باید به دنبال گسترش ذهن خود باشیم و خرد و دانش خود را افزایش دهیم. برانسون هرگز به دانشگاه نرفت – در واقع، او دبیرستان را زود ترک کرد – اما او هرگز از یادگیری دست نکشید. او به زندگی به عنوان یک دوره طولانی در دانشگاه نگاه می کند و به دنبال یادگیری حداقل یک چیز جدید در هر روز است.

برانسون سرمایه گذاری های متنوعی را در مناطق مختلف انجام داده است. نکته مهم این است که، وقتی شما به یک منطقه جدید می روید، باید سریع یاد بگیرید، اما باید برای انجام این کار نیز باید انگیزه داشته باشید.

به گفته برانسون، اگر فرصتی عالی می بینید، به دنبال آن بروید، حتی اگر در منطقه ای که با آن آشنایی کافی ندارید. همانطور که می روید روی یادگیری متمرکز شوید و فرصتی برای برقراری ارتباطات جدید ایجاد کنید. خود را تحت فشار قرار دهید تا در هنگام ارائه خود از بهترین فرصت ها استفاده کنید.

»درک این حقیقت بسیار مهم است که مهم نیست اگر نمی دانید – زیرا همیشه می توانید بدانید. فرصت ها را به دست بیاورید و به خود شک نکنید.»

ریچارد برانسون مالک گروه ویرجین

 هفتمین درس موفقیت : عشق

عشق مهم ترین عامل موفقیت جوانان در حرفه و کارشان است. اگر کسی عاشق کاری که در حال انجام آن است و یا می خواهد انجام بدهد بشود، بدون شک برای رسیدن به عشقش حاضر به انجام هر کاری است و هرکس خلافش را بگوید نظرش درست نیست.

یکی از بزرگ ترین اشتباهاتی که این روزها در بین افراد رواج پیدا کرده این است که افراد و به خصوص جوانان فکر می کنند که اگر کسی در راه انجام کاری موفق شد، او هم با قدم گذاشتن در آن راه موفق می شود. پروفسور سمیعی در این رابطه می گوید:

«این کار اشتباهی است. زمانی که هیچ عشق و علاقه ای به کار در فرد وجود نداشته باشد، او نمی تواند در این مسیر موفق شود. هر کس باید در دوران جوانی و نوجوانی اش علاقه خود را پیدا کند و در مسیر آن قدم بگذارد.»

پروفسور سمیعی جراح مغز و اعصاب

10 درس موفقیت از 10 فرد موفق دنیا که به موفقیت شما کمک می کند

هشتمین درس موفقیت : هر چیزی ممکن است

هنری فورد به جهانیان نشان داد که هر چیزی ممکن استت. او یک شرکت بزرگ را از زمینی ناهموار بنا کرد و خودش آن را اداره کرد. سرمایه گذاران زیادی را برای توسعه کار خود جذب کرد و هر سال آن را بزرگتر و بهتر کرد. او تحقیقات زیادی درباره صاحبان مشاغل بزرگ که از خطوط مونتاژ استفاده می کردند، انجام داد و در این راه به اطلاعات بسیار ارزنده ای دست یافت. او داده های بدست آمده را با توجه به محصول خود به کار گرفت. او یک مبتکر به تمام معنا بود که هر روز بر دانش خود می افزود. هنری فورد در طول مسیر پیشرفت و موفقیت بارها شکست را تجربه کرد، ولی بر این باور بود که امکان پیروزی و رسیدن با قله در هر لحظه وجود دارد.

نهمین درس موفقیت : مثبت اندیشی

«همیشه یک وضعیت منفی را به یک وضعیت مثبت تبدیل کنید».

این جمله ای است که او در بسیاری از اوقات آن را به واقعیت تبدیل کرده است. آن زمانی که تیم مایکل جوردن در دقایق پایانی از حریف خود عقب بود و همه باورشان بر این بود که در مسابقه بازنده خواهند شد، با تمام تلاش خود نتیجه بازی را به نفع تیم خود به پایان می رساند. او با این کارش تلاش تا آخرین لحظه را به همه یاد می داد.

هر موقعیت منفی در واقع مقدمه ای برای موقعیت های مثبت است، به شرط آنکه آنها را بشناسید. برای موفقیت باید موقعیتهای منفی را به موقعیتهای مثبت تبدیل کنید. شما نمی توانید روی موقعیت منفی متمرکز شوید، باید موقعیت های مثبت را ببینید، این تنها راه بالا رفتن از نردبان موفقیت است. شما باید مثبت را ببینید، باید مثبت شوید، تا موفقیت را تجربه کنید.

مایکل جوردن مشهورترین بسکتبالیست جهان

 دهمین درس موفقیت : اولویت شناسی

بعضی اوقات ما بیش از حد وسواس می کنیم و از موارد مهم دیگر زندگی غافل می شویم. من افرادی را دیدم که پول را تعقیب می کنند و آنها شروع به نادیده گرفتن کامل اعضای خانواده خود می کنند.
هرگز اجازه ندهید این اتفاق برای شما رخ دهد. بله، پیروزی مهم است، اما شما نمی توانید همیشه پیروز شوید و پیروزی تنها چیزی که در زندگی دارید نیست. همیشه از آنچه در اختیار دارید سپاسگزار باشید و از کسانی که در اطراف شما هستند قدردانی کنید.
«چیزهای مهمتری در زندگی وجود دارد تا پیروزی یا از دست دادن یک بازی.»

 لیونل مسی پرافتخارترین فوتبالیست جهان

 

چگونه می توانیم به هدف در زندگی مان دست پیدا کنیم؟

چگونه می توانیم به هدف در زندگی مان دست پیدا کنیم؟

داشتن هدف در زندگی از بخش های مهم و ضروری برای ادامه یک زندگی سالم است. منظور از زندگی سالم، زندگی توأم با شور و اشتیاق می باشد. بدون این اشتیاق، رکود و یک نواختی بر زندگی شخصی حاکم می شود و فرد دچار تضعیف روحیه برای زندگی کردن خواهد شد.

داشتن هدف در زندگی با کلمه اشتیاق و میل به زندگی تداعی می شود. این جمله بیانگر این است که افراد هدفمند، اشتیاق بیشتری برای زندگی دارند. همین موضوع روحیه آن ها را قوی تر و شکست ناپذیرتر خواهد کرد. کاملاً روشن است که انسان هایی که انگیزه بیشتری در زندگی دارند، به همان نسبت هدفمندتر هستند. این هدف از اشتیاق فراوان آن ها نتیجه می شود. زمانی که بر هدفی اصرار می ورزید، زمان را به نفع خود متوقف خواهید کرد.

هدف در زندگی به وجود آورنده اشتیاق به زندگی است

افرادی که بدون هدف در زندگی هستند، دچار سردرگمی می شوند. آن ها احساس می کنند چیزی را در زندگی شان گم کرده اند. این افراد رغبت انجام بسیاری را از کارها را نخواهند داشت و زندگی بعد از مدتی برای آن ها به یک وقت گذرانی اجباری تبدیل می گردد. منظور از هدف در زندگی، نگاه همه جانبه به بخش های مختلف زندگی فردی است.

افرادی که دارای هدف در زندگی نیستند، تعریف دقیقی نیز از آن ندارند. برای روشن شدن این موضوع بهتر است با یک سوال شروع کنیم. پاسخ به این پرسش که شما چه اندازه در زندگی دچار ناامیدی و حس از دست دادن می شوید؟ بروز این عواطف رابطه تنگاتنگی با عدم وجود هدف در زندگی دارد. افرادی که صاحب زندگی هدفمند نیستند، نمی توانند رغبت لازم برای کار، فعالیت و… را داشته باشند به همین خاطر نیز بیشتر دچار یأس و ناامیدی می شوند.

نشانه های یک زندگی هدفمند

افراد هدفمند در زندگی از شرایط روحی، علایق، استعداد و ظرفیت های خود شناخت کامل تری نسبت به سایرین دارند. در نتیجه می دانند دقیقاً کجای زندگی شخصی قرار گرفته اند و برای رو به رو شدن با هدف خود چند گام فاصله دارند.

چگونه می توانیم به هدف در زندگی مان دست پیدا کنیم؟

موقعیت شغلی یکی از مهم ترین جوانب زندگی است که باید به درستی انتخاب شود. بیشتر افرادی که به کار خود علاقه ای ندارند، نه تنها موفقیت چندانی را برای کارفرمایان خود به وجود نمی آورند، بلکه به نوبه خود می توانند صدمه زننده نیز باشند. این افراد سعی دارند یک زندگی هدفمند داشته باشند. لذا جویای کار می شوند اما در نهایت این شغل مورد توجه آن ها نیست و به شدت از آن خسته می شوند و به آن احساس رضایت درونی به آن ها به دست نمی دهد.

برای شناخت هدف در زندگی این فرد بهتر است چند قدم به عقب برگردید و ببینید فرد مورد نظر به چه کارهایی علاقه داشته و اکنون در چه حیطه ای فعالیت می کند. مدیران سرشناس و کارآمد که به دنبال کارمندان هدفمند هستند، حتماً در مورد رغبت و تمایل افراد جویای کار تحقیق می کنند و هدف آن ها از انجام این فعالیت را جویا می شوند.

قطعاً فرد بی هدف در زندگی، نمی تواند شرایط مطلوبی برای دیگری به وجود آورد.

چگونه زندگی هدفمند داشته باشیم؟

هدف در زندگی به مثابه یک قطب نما برای تعیین مسیر است. پس بدون این قطب نما، گمراهی عادی خواهد بود. اگر این هدف مندی وجود نداشته باشد، فرد از ادامه حرکت باز می ماند و به احساس ناامیدی و پوچی دچار می شود. در این وضعیت، تمایل فرد برای برقراری ارتباط با دنیای بیرون متزلزل می شود و منزوی می گردد.

جهت در زندگی انسان، از همان روزهای نخستین آشکار می شود. در واقع هر انسانی با هدفی متفاوت و منحصر به فرد متولد می گردد. برای بسیاری از افراد این غایت مندی با کشف استعدادها و پرورش مهارت ها روشن و واضح می شود.

با این توصیف می توان گفت که جهت در زندگی، با شناخت اشتیاق های فردی مشخص می گردد. کودکانی که در نقاشی استعداد قابل توجهی دارند، ناخواسته به هنر نقاشی مشتاق می شوند. برای شناسایی هدف در زندگی با این پرسش شروع کنید. «هدف شما در زندگی چیست؟» به این سوال پاسخ روشن و واضح دهید. این پاسخ لیستی از علاقه مندی و اشتیاق های شما را پیش روی تان می گذارد.

برای پیدا کردن جهت در زندگی، کارهایی که دوست دارید،انجام دهید

برای موفق شدن و پیدا کردن هدف در زندگی، از کارهایی شروع کنید که به آن علاقه مند و البته در آن به قدر کافی توانا هستید. در ادامه به ویژگی هایی که بیشتر از آن ها لذت می برید، توجه کنید. به عنوان مثال عشق و شادی می توانند به قدر کافی سبب انگیزه در زندگی شوند. حالا باید راه های رسیدن به آن ها را جست و جو کنید.

زندگی هدفمند

بیانیه زندگی هدفمند را خلق کنید

در ادامه برای پیدا کردن هدف در زندگی، برای چند ثانیه دنیایی را تصور کنید که مطابق میل شماست و در آن به هر چه که می خواستید، رسیده اید. با ابن شگرد می توانید به ایده لازم برای هدف در زندگی دست یابید.

به ندای قلب خود گوش کنید

اجازه دهید قلب تان راهنمای شما باشید. به این ندا اعتماد کنید. در این صورت هدف در زندگی شخصی و مسیر مستقیم دستیابی به آن را پیدا خواهید کرد.

شفاف سازی هدف در زندگی

در این مرحله باید تصویر روشنی از هدف در زندگی خود به دست آورده باشید. ذهن خود را بر روی این اهداف متمرکز کنید. اگر کاری انجام می دهید و از آن احساس رضایت دارید، مطمئن باشید گامی صحیح در راستای هدف خود برداشته اید، اما اگر حس شادی از انجام کار ندارید، قطعاً در مسیر اشتباه حرکت کرده اید.

هدف در زندگی را با قدرت به جهان ارائه کنید. در این صورت ارائه جهان هستی را نیز مشاهده می کنید. بر روی هدف در زندگی تمرکز کنید. به عنوان مثال درباره مکان زندگی، شغل مورد نظر و هر آن چه که شما را راضی و شاد می کند، فکر کنید و احساس دریافت آن را در خود به وجود آورید. با فرستادن این محرک های قدرتمند به ضمیر ناخودآگاه در مسیر دستیابی به زندگی هدفمند قرار خواهید گرفت.

برای داشتن زندگی هدفمند به افکار خود جهت دهید.

برای زندگی هدفمند، تست اشتیاق کریس و جانت اتوود (Chris and Janet Attwood) را مورد توجه قرار دهید. در این تست، جملات انگیزشی را با اراده و اختیار پر کنید. به عنوان مثال «زندگی من ایده آل است وقتی که …» زندگی من ایده آل است وقتی که به دیگران کمک می کنم. زندگی من ایده آل است وقتی با گروه های بزرگ صحبت می کنم. ۱۵ بار این جمله را به میل خود تکمیل و در آخر ۵ جمله برتر آن را انتخاب نمایید. زمانی که این جملات در مقایسه با یکدیگر قرار می گیرند، متوجه اولویت بندی آن ها در ذهن خود خواهید شد. بنابراین اشتیاق و هدف در زندگی پیدا خواهید کرد. اگر جمله دوم در ذهن شما مهم تر از جمله سوم و چهارم است، بهتر است آن را با تمام جملات محک بزنید. آن گاه متوجه می شوید این اهداف در ذهن شما چگونه ترتیب و اولویتی دارند. وقتی که تفسیر روشنی از احساسات خود داشته باشید، در این صورت می توانید برنامه های زندگی را عملی کنید و رویاهایتان را تحقق ببخشید.

هدف زندگی

حس شادی خود را بیابید

یکی از ترفندهای فوق العاده برای رسیدن به هدف در زندگی این است که لیست کاملی از مواقعی که بسیار شاد بوده اید، تهیه و آن را بررسی نمایید. با وجود این لیست متوجه می شوید بیشترین احساس شادی را چه زمانی احساس کرده اید.

قطعاً این تمرین برای تشخیص هدف در زندگی بسیار کارساز و نجات بخش است. به عنوان مثال فردی در سه جمله از سه وضعیت بسیار خوشحال کننده صحبت می کند. معمولاً در بین این سه وضعیت، نقاط مشترک زیادی وجود دارد. بنابراین این احساس شادی، حامل پیامی برای تعیین هدف در زندگی است. یعنی مهم ترین موضوعی که سبب شادی و اشتیاق در زندگی می گردد، شناسایی خواهد شد. این حس می تواند عشق ورزی، تجربه ثروت، خوش شانسی، آزادی و … باشد.

هماهنگ سازی افکار و فعالیت ها با هدف در زندگی

در این حالت احتمالاً تفسیر روشنی از زندگی هدفمند دارید. بنابراین باید فعالیت و کارهای روزمره خود را متناسب با این هدف، هماهنگ و در راستای آن حرکت کنید. افکار منفی باید نادید گرفته شوند و ترس ها را کنار بزنید. در این مرحله بیشترین فوکوس شما بر روی جملات مثبت و انگیزشی است.

دستیابی به زندگی هدفمند با جملات مثبت و انگیزشی

در مرحله آخر، وقت آن رسیده به هدف برگزیده در زندگی تکیه کنید و با آن پیش روید. عکس العمل های اطرافیان را نسبت به هدف پیش رو مشاهده می کنید. این موضوع نشان دهنده رشد شما در زندگی شخصی است. برای دستیابی به هدف در زندگی همواره ذهن خود را به چالش بکشید.

 

با داشتن مربی و مشاور در امواج پرتلاطم زندگی، قایق بادبانی زندگی خود را به ساحل آرامش برسانید.

راه های تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس

راه های تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس

راه های افزایش اعتماد به نفس

اعتماد به نفس احساسی است که در زندگی روزمره ی خود برای انجام هر کاری مانند غلبه بر ترس ها، معاشرت با دیگر افراد اجتماع و افزایش اعتماد و اطمینان به خود از آن بهره می برید. جالب است بدانید که اعتماد به نفس نیز مانند یک عضله است و باید برای تقویت و تداوم کارکردش، دائما از آن استفاده شود. در نتیجه اگر مدتی به کار نرود یا از تقویت آن غافل شوید، تحلیل رفته و ضعیف خواهد شد. در این مقاله تعدادی از راه های افزایش اعتماد به نفس، راه هایی که هزاران نفر امتحان کرده و جواب گرفته اند را برای شما بازگو کنیم. امیدواریم که خواندن این مطلب برای شما مفید و مثمر ثمر واقع شود.

راه های تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که هنگام انجام یک کار مفید و یا یادگیری آن، احساس خوب و مثبتی داشته باشید. توصیه می کنیم جهت افزایش اعتماد به نفس خود، در یک کلاس ثبت نام کنید و از حس خوب یادگیری لذت ببرید. سعی کنید روزانه با انجام کاری یا گفتن حرفی، حداقل یک نفر را خوشحال کنید، حس رضایتمندی دیگران می تواند حال خودتان را هم خوب کند.

ورزش و سلامتی باعث داشتن بدنی سالم و مناسب و هیکلی رو فرم و زیبا می شود. از این رو حس خوب و اعتماد به نفس بالایی به شما می بخشد، پس حتما باشگاه رفتن و ثبت نام در کلاس های ورزشی را در اولویت خود قرار دهید. پیروزی و موفقیت همواره حس قدرت و اعتماد به نفس را در انسان تقویت می کند، سعی کنید موفقیت هایی که تاکنون کسب کرده اید را به خاطر بیاورید و بابت آن ها به خودتان ببالید. ارزش و اهمیت قائل شدن به موفقیت هایتان نه تنها خودشیفتگی نیست، بلکه برای سلامت روحی و افزایش اعتماد به نفس شما ضروری است.

وقتی در یک موقعیت اجتماعی قرار گرفتید، سعی کنید همیشه لبخند به لب داشته باشید و تنها کنار آشنایان و خانواده و دوستان خود نمانید. بهتر است سر صحبت را با افراد غریبه باز کنید تا انسان های جدید و بالطبع تجربه های جدیدی را کشف کنید و دیدتان نسبت به دنیا بازتر و روشن تر شود. از اینکه مورد پسند دیگران باشید دست بردارید. چند شخصیتی بودن و بازی در نقش های مختلفی که دیگران از شما انتظار دارند، رفته رفته موجب وارد شدن آسیب های جدی و جبران ناپذیری به روح و جسم شما خواهد شد. نکته دیگر اینکه همواره تصمیمات معقول و سنجیده ای بگیرید و متناسب با هدفی که دارید، برای به دست آوردنش بجنگید و تلاش کنید. گرفتن تصمیمات بزرگ و دور از انتظار و از طرفی نداشتن اراده کافی برای انجام آن ها، عامل خطرناکی است که می تواند حس سرخوردگی و عدم توانایی در انجام کارها را در شما تقویت کند و سبب کاهش اعتماد به نفستان شود.

راه های تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس

افراد با اعتماد به نفس بالا چه رفتارهایی دارند؟

تجربه ها نشان داده است که افراد با اعتماد به نفس بالا پیوسته به فکر جبران لطف و محبت های دیگران نیستند، زیرا در بعضی مواقع این کار بدین معناست که شما ارزش خودتان را دست کم گرفته اید و خود را سزاوار این محبت و احترام نمی دانید. همیشه به خودتان بگویید که من لایق بهترین ها هستم. به گذشته خود نگاه کنید و به خودتان قول دهید که بهتر از قبل خواهید شد. پیوسته در رقابت با دیگران نباشید، اول با خودتان رقابت کنید و سعی کنید از آنچه که دیروز بودید بهتر باشید. مطمئنا تکرار روزمره این رفتار می تواند به افزایش اعتماد به نفس شما کمک کند.

اشتباهات و کاستی های خود را گردن بگیرید و از پذیرفتن آن ها سر باز نزنید. گاهی اعتماد به نفس می تواند ایستادن پای اشتباهاتتان و گرفتن درس و تجربه از آن ها باشد. برای افزایش اعتماد به نفس عبارت  من می توانم» را در راه رسیدن به هدفتان، همواره ورد زبان خود قرار دهید. هر روز از یک فرصت کوچک یا بزرگ برای بهتر کردن حالتان استفاده کنید. دوستان و اطرافیان نقش بسیار مهمی در زندگی همه ی ما دارند، لذا سعی کنید همیشه در جمع افرادی باشید که کنارشان خود واقعیتان هستید و نقش بازی نمی کنید. با کسانی که مشوق و دوستدار شما هستند رفت و آمد داشته باشید و از افرادی که باعث تخریب شخصیتتان می شوند و شما را دست کم میگیرند دوری کنید‌. محیطی آرام و بی استرس برای خودتان مهیا کنید. از فکر کردن به امور ناخوشایند در زندگیتان دست بکشید و بدانید که ارزش و اهمیت خودتان در زندگی بالاتر و بیشتر از هر کس و هر چیزی است، بدون شک این امر سبب افزایش اعتماد به نفس روزافزون در شما خواهد شد.

ترس هایتان را کنار بگذارید!

هنگام انجام کاری، پیوسته به نتیجه و سود و زیان آن فکر نکنید و از انجامش لذت ببرید، فرقی نمی کند چه کاری باشد، چه درس خواندن برای کنکور و امتحانات نهایی یا اجرای یک پروژه ی حساس مهندسی. اگر کارتان را با عشق انجام دهید، مطمئن باشید نتیجه نیز همان خواهد شد که می خواهید. به خودتان اطمینان داشته باشید. از مقایسه ی خودتان با دیگران دست بردارید، شما به اندازه ی کافی خوب و جذاب هستید، با مقایسه و تقلید از دیگران به خودتان اعتبار نبخشید.

در کارهای گروهی مشارکت کنید

یکی دیگر از راه های افزایش اعتماد به نفس می تواند بیان نظرات و مشارکت در کارهای گروهی باشد، از حرف زدن و بیان نظرات تان امتناع نکنید. اگر در محل کارتان ایده جالبی به ذهن تان رسید یا فکر کردید چیزی نیاز به اصلاح دارد حتما بیان کنید و و با همکاران تان به اشتراک بگذارید. اگر تمام تلاش و انرژیتان را برای فهم و یادگیری چیزی گذاشته اید، دیگر از تقلا برای فهم عمیق و بیش از حد آن دست بکشید و آن را همانگونه که فهمیده اید بپذیرید و بیش از حد به خودتان سخت نگیرید. برخی افراد فکر می کنند خجالتی بودن صفت بدی است و اینکه در برخورد با افراد جدید خجالتی هستند، دلیل بر کمبود اعتماد به نفسشان می باشد، اما اینطور نیست! این ویژگی در همه ی افراد کم و بیش وجود دارد، پس زیاد درگیر این مسئله نشوید؛ چرا که در این صورت خجالتی بودن تان بدتر نیز می شود.

راه های تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس

جهت افزایش اعتماد به نفس خود سعی کنید محیط اطرافتان، مانند اتاق شخصی یا دفتر کارتان را همواره تمیز و مرتب نگه دارید. محیط اطراف شما به شدت بر درکتان از خود تاثیر خواهد گذاشت و اگر این محیط به هم ریخته و پر از آشغال و وسایل اضافی باشد، تمرکز و اعصابتان را دچار اختلال خواهد کرد. لذا توصیه می کنیم یک روز در هفته را به مرتب کردن اتاق و وسایل شخصی تان اختصاص دهید و همیشه تمیز و منظم باشید، چرا که تمیزی و زیبایی محیط اطرافتان تاثیر به سزایی در افزایش اعتماد به نفس و رضایتمندی از خودتان خواهد داشت.

چگونه فردی خوشحال باشیم؟

فهرستی از کارهایی که دوست دارید انجام دهید و به شما حس خوب و انرژی مثبت می دهند را تهیه کنید و از همین فردا انجام این کارها را آغاز کنید. به عنوان مثال خواندن یک رمان عاشقانه یا دیدن یک فیلم خنده دار، یادگیری یک ساز موسیقی و یا کارهایی هر چند کوچک که شما را سر شوق آورده و لبخند به لبتان می نشانند. خوشحالی و حال خوبتان را وابسته به دیگران ندانید. بودن در یک رابطه و دوست داشته شدن و تایید از طرف دیگران، تنها هدف و دلیل حال خوب شما نیست! ابتدا ارزش ذاتی خودتان را پیدا کنید، اگر شما خودتان را دوست داشته باشید دیگران هم دوستتان خواهند داشت و این امر موجب افزایش اعتماد به نفس در شما می شود.

از نقاط قوت و توانایی هایتان برای غلبه بر ضعف هایتان استفاده کنید. فراموش نکنید همه ی انسان ها نقاط ضعفی دارند و هیچ کس کامل نیست. پذیرش و درک درست این موضوع نیز می تواند دلیلی بر افزایش اعتماد به نفس در وجود هر فردی شود. تصویری که از ظاهر و فیزیک خود در ذهنتان نقش می بندد بسیار پر اهمیت است، زیرا اگر از درون با ظاهرتان مشکلی داشته باشید و به اصطلاح خودتان را نپسندید مسلما اعتماد به نفس حضور در اجتماع را نخواهید داشت.

بنابراین سعی کنید همیشه به ظاهرتان رسیدگی کنید و وقت بگذارید تا به زیبایی دلخواه و مورد قبول خودتان دست یابید. خود را معطوف به یک روش و یک مدل زندگی نکنید تا دچار روزمرگی، احساس کسل بودن و خستگی نشوید. مسیرهای جدیدی را امتحان کنید، امتحان کردن روش های نو در هر کاری ذهن و روح شما را خلاق و هوشیار نگه می دارد و از طرفی باعث اطمینان به توانایی های خود و افزایش اعتماد به نفس در وجودتان می شود.

بنا به آنچه گفته شد، داشتن اعتماد به نفس بالا و حس مفید بودن، یکی از دغدغه ها و نیازهای اساسی هر فردی است که پیوسته باید به فکر تقویت و به کارگیری آن باشد تا زندگی راحت تر و بدون استرسی را برای خود فراهم سازد.

در پایان امیدواریم که از خواندن مطالب ذکر شده در این مقاله لذت برده باشید و ما نیز توانسته باشیم قدمی کوچک در راه افزایش اعتماد به نفس و حال خوب شما عزیزان برداشته باشیم.

با شرکت در مجموعه کارگاه های “مهارت های زندگی” “سینا یاوریان“، قایق بادبانی زندگی خود را در توفان تا مقصد با لذت به پیش برانید.

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

مفهوم زندگی در ذهن و اندیشه افراد متفاوت است. فاکتورهای بسیاری در نقش بندی این مفهوم موثر هستند. هر انسان با توجه به محیطی که در آن رشد یافته، روش تربیت، سیستم آموزشی، دانشی که کسب کرده، تجربیات و نوع جهان بینی که دارد، تعریف خاصی از مفهوم زندگی در ذهن خود دارد. تا وقتی که تعریف ما از زندگی، مفهوم و چرایی آن درست نباشد، مدیریت موفق زندگی نیز اتفاق نمی افتد.

اگر این تعریف را برای خودمان مشخص نکنیم در تصمیم گیری ها و چالش های زندگی دچار سردرگمی خواهیم شد و این در مدیریت موفق زندگی تاثیر گذار است. با شناختی که از خودمان داریم و با توجه به روحیات فردی و جامعه ای که در آن هستیم می توان تعریف مشخصی از زندگی برای خودمان داشته باشیم و این به مدیریت زندگی کمک می کند.

مفهوم زندگی چیست؟

در یک تعریف کلی می توان زندگی را به تلاش برای رسیدن به تمایلات معنی کرد. این خواسته ها هستند که ما را به حرکت وا می دارند. در بعضی موارد تنها تلاش و حرکت کافی نیست و مسیر رسیدن به آنچه دوستش داریم موانع زیادی دارد. پس در تعریف کامل تر باید گفت زندگی تلاش و مبارزه برای رسیدن به خواسته ها است.

هرپه این تعریف کامل تر باشد و همه جوانب در کلیت آن در نظر گرفته شوند، به مدیریت موفق زندگی کمک بیشتری خواهد کرد. اگر شخصی زندگی را برای خودش فقط تلاش برای بقا بداند، بیش از بقیه جوانب سختی های راه را درک خواهد کرد. یا اگر تعریف مشخصی برای زندگی خود نداشته باشد، با هر ناملایمتی آسیب خواهد دید.

چگونه به مدیریت موفق زندگی دست پیدا کنیم؟

اگر بخواهیم به مدیریت موفق زندگی دست پیدا کنیم، باید تمام جوانب مسیر پیش رو را در نظر بگیریم. همین تلاشها و سختی ها را هم جزو زندگی بدانیم. تنها رسیدن به تمایلات مهم نیست بلکه همه مسیر هم جزو زندگی به حساب می آید.

مساله ای که امروزه بعضی انسانها را درگیر کرده بحران معناست. یعنی نمی دانند دقیقا چه می خواهند و تعریفی از معنای زندگی برای خود ندارند. آموزش این مساله در دوران کودکی اهمیت بالایی دارد. اینکه کودکان بعد از هفت سالگی کم کم بیاموزند قرار نیست زندگی فقط آسانی باشد و برای هر کاری باید تلاش کرد، ذهن آنها را می پروراند و در برابر سختی ها قوی می کند.

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

مدیریت علاقه ها

نقش علاقه ها در به حرکت واداشتن انسان بسیار پررنگ است. می توان گفت تمام کارهایی که انجام می دهیم یا از روی علاقه است و یا نتیجه ای که می دهد مورد علاقه ماست. پس اینکه چه چیزی را می پسندیم هم اهمیت بالایی برای رسیدن به مدیریت موفق زندگی دارد.

فاکتورهای بسیاری در شکل گیری تمایلات و خواسته های هر فرد موثر است. بخشی از آن بر اساس سلیقه شخصی است و بخش دیگر بر اساس نوع تربیت و شکل گیری شخصیت به وجود می آید. صرف وجود داشتن علاقه، درست و غلط بودن و زمان تلاش برای آن را مشخص نمی کند. مدیریت علاقه یعنی بتوانیم این را تشخیص بدهیم که در حال حاضر اولویت با انجام چه کاریست. بین علاقه شدید به تماشای فوتبال و یا تکمیل پروژه ای که فردا باید ارائه بدهید کدام را انتخاب می کنید؟ خب معمولا انتخاب اولیست و برای تکمیل کار احتمالا از وقت خوابتان خواهید زد و فردا انرژی کم تری خواهید داشت. این یک مثال ساده بود. گاهی اوقات انتخاب و گزینش علاقه ها نتایج مهم و غیر قابل بازگشتی می دهند.

باید این مهارت را در خودمان به وجود بیاوریم که اگر لازم است علاقه مان به بعضی چیزها را کاهش بدهیم و در مقابل اگر انجام کاری را لازم می دانیم بتوانیم خودمان را به آن علاقه مند کنیم. مدیریت علاقه ها از گامهای مهم مدیریت موفق زندگی است.

مدیریت فردی

ذهن و تواناهایی انسان بسیار گسترده تر از آن است که فکر می کنیم. گاهی اوقات حتی از نیمی از توانمان را هم به کار نمی گیریم. برای مدیریت موفق زندگی باید خودمان را رشد فردی خودمان را بهبود دهیم.

روی خودتان کار کنید و هیچوقت  به این حدی که هستید قانع نباشید. این دست تغییرات باید به آهستگی و همیشگی باشند. همیشه در حال یادگیری اطلاعات یا یک مهارت جدید باشید و ظرفیت های بالقوه خود را بالفعل کنید.

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

مدیریت اهداف

زندگی در جهت رسیدن به هدفی والا و در کل کمال طلبی از خصوصیات فطری انسان است. که البته در بسیاری از ما نهفته مانده است. از جمله دلایل کنار گذاشتن این ویژگی می توان وسواس های فکری یا به تعبیر دیگر احتیاط بیش از حد و عدم ریسک پذیری اشاره کرد. قسمتی از آن به تربیت خانواده و اجتماع بر می گردد که بیشتر سعی می کنند فرد را حفظ کنند تا اینکه رشد بدهند. و قسمتی مربوط به خود سازی است. بسیاری از انسانهای موفق از همین شرایط برخواسته اند اما خودشان به رشد شخصی اهمیت داده اند.

مدیریت موفق زندگی بدون داشتن اهداف مشخص کار آسانی نخواهد بود. و البته انتخاب درست هدف نیز نیازمند تفکر و واقع بینی است. علاقه نقش بزرگی در انتخاب هدف دارد اما لازم است در کنار آن میزان توانایی ها و ظرفیت و محدودیت ها را بشناسیم. البته این به این معنی نیست که فقط در حدی که هستیم فکر کنیم، بلکه تا جایی که امکان رشد و حرکت به طور واقع بینانه وجود دارد، در نظر بگیریم.

هدف بزرگ، موانع بزرگ نیز سر راه خود دارد. و برخی از ما زود خسته می شویم! هستند کسانی که قدرت انگیزه بخشی بالایی دارند اما همه ما مثل هم نیستیم. باید هدف را به قسمت های کوچک تقسیم کنید و پله پله جلو بروید. می توان گفت موفقیت، موفقیت می آورد و شکست های کوچک نیز قابل جبران هستند.

در راه رسیدن به اهداف خودتان را قوی نگه دارید و اجازه ندهید چیزی از انگیزه شما بکاهد. همانطور که در قسمت تعریف زندگی و علاقه ها گفتیم، برای مدیریت موفق زندگی باید به این درک برسیم که زندگی همین مسیر رسیدن است. پس اگر نتیجه آنطور که می خواهید نشد، شما همه چیز را از دست نداده اید.

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

مدیریت زمان

زمان ارزشمندترین سرمایه برای انسان است. سرمایه ای که اگر از آن استفاده نکنیم هرگز دوباره بدست نمی آید. مدیریت زمان همیشه یکی از دغدغه های ذهن بشر بوده و نقش بسیار بزرگی در مدیریت موفق زندگی دارد.

گاهی اوقات وقتی از همیشه بیشتر کار داریم احساس می کنیم که وقت نداریم و مدام تکرار می کنیم « امروز سرم شلوغ است». آیا این فکر درست است یا فقط توهم؟ آیا زمانی که داریم را درست مدیریت کرده ایم؟ یک نکته مهم در پیش بردن کارها این است که از جمله «امروز خیلی کاردارم» استفاده نکنیم! این از همان ابتدا توهم کمبود زمان را به وجود می آورد. همیشه کسانی هستند که در همین زمانی که ما داریم کارهای بیشتری از ما انجام می دهند پس نیاز به مدیریت جدی زمان داریم.

تکنیک های  مدیریت موفق زندگی

برای مدیریت موفق زندگی باید بهترین استفاده از زمان را داشته باشیم. از راهکارهای مدیریت زمان می توان این چند روش را ذکر کرد:

۱- لیست کار داشته باشید

برنامه ریزی در پیش بردن کارها اهمیت بسیار زیادی دارد. اینکه شما بدانید چه می خواهید و یادآوری کارها با نوشتن تاثیر پررنگی در مدیریت زمان دارد. لیست شما باید دو بخش کارهای بلند مدت و کوتاه مدت داشته باشد. برای مدیریت موفق زندگی ، اگر برنامه سالیانه، ماهیانه، هفتگی و روزانه باشد بهتر است. همچنین کارهای هر روز خود را اولویت بندی کنید.

۲- کارهای تان را به تعویق نیاندازید

مهمترین قسمت کار این است که خود را ملزم به انجام برنامه تان بدانید. اگر می دانید که این کار را انجام نمی دهید، روزهای اول لیست کلی داشته باشید و بعد کم کم اولویت بندی و ساعت مشخص هر کار را به برنامه اضافه کنید.

به تعویق انداختن کارها از زمان خودشان به بعد منجر به تلنبار شدن برنامه تان می شود و در نهایت باید انرژی بیشتری بگذارید یا اینکه نتیجه درستی نخواهید گرفت. انجام کارهایتان باید به عادت تبدیل بشوند.

۳- زمان های پرت را پیدا کنید

خرده زمان هایی که بین چند کار تلف می شوند شاید به نظر مهم نیایند اما در نتیجه کار موثر هستند. باید یاد بگیریم که آنها را مدیریت کنیم.

۴- جزئیات همیشه مهم نیستند

درست است که باید بهترین نتیجه را ارئه داد اما توجه بیش از حد به جزئیات زمان و انرژی شما برای کارهای بعدی را می کاهد. رسیدگی به این موارد را در اولویت آخر بگذارید تا اگر وقتی باقی ماند به آن برسید.

۵- خوب استراحت کنید

این خواب کافی نیست که زمان شما را می گیرد؛ برای مدیریت موفق زندگی باید به موقع کار به موقع استراحت کنید.

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

۶- هیولایی به نام فضای مجازی

گاهی اوقات فقط می خواهیم یک برنامه را چک کنیم اما ساعاتی بعد به خودمان می آییم. معضل استفاده بیش از حد از اینترنت و فضای مجازی نه تنها مدیریت زمان بلکه مدیریت موفق زندگی را نیز به خطر انداخته است.

در مورد این مساله باید با خودتان بسیار جدی باشید. برنامه هایی که میزان استفاده شما از اینترنت و گوشی هوشمند را کنترل می کنند گزینه های خوبی هستند. با این وجود این شما هستید که باید بخواهید با کنار گذاشتن استفاده های بی مورد از رسانه های اجتماعی به مدیریت موفق زندگی دست پیدا کنید یا مهم ترین سرمایه را برای بی اهمیت ترین کار هدر بدهید.

۷- مدیریت هزینه ها

به دست آوردن درآمد گاهی اوقات با سختی زیادی همراه است. به همین دلیل یکی از فاکتورهای مهم مدیریت موفق زندگی این است که بتوانیم هزینه هایمان را کنترل کنیم. داشتن آرامش و نشاط اهمیت بیشتری از آسایش مادی دارند اما این هرگز دلیلی برای کم کاری و یا ولخرجی نیست.

تلاش برای داشتن درآمد کافی و برنامه برای مصرف آن را جدی بگیرید. از ابتدای ماه هزینه های لازم را کنار بگذارید و از باقیمانده حتما قسمتی را پس انداز کنید. دغدغه کم آوردن پول، برای مدیریت موفق زندگی یک مانع است.

۸- هزینه های اضافی را کنار بگذارید

خرید یکی از علاقه های کاذب ماست. باید تمرین کنیم چیزی را که فقط دوست داریم و فایده دیگری ندارد نخریم.

۹- پاساژگردی ممنوع

خرید کردن و گشتن بین مغازه ها برای بسیاری از ما خوشایند است. اما ممکن است توهم نیاز به خرید ایجاد کند و در نتیجه منجر به خرید خارج از برنامه بشود.

12 راهکار تضمینی ارتقاء رشد فردی که باعث موفقیت تان می شود

۱۲ راهکار تضمینی ارتقاء رشد فردی که باعث موفقیت تان می شود

به مجموعه اقداماتی که یک فرد برای رشد و ارتقاء شخصیت خود انجام می دهد، رشد فردی یا رشد شخصی گفته می‌شود. اما سوال اینجاست برای ارتقاء رشد فردی خود، باید چه کارهایی انجام دهیم. در ادامه این مقاله قصد داریم در این باره این موضوع صحبت کنیم.

چگونه مهارت های رشد فردی خود را ارتقاء دهیم؟

۱- برنامه ریزی داشته باشید

ارتقاء رشد فردی نیز مانند بسیاری از کارهای دیگر بدون برنامه‌ریزی ممکن نخواهد بود. بهتر است قبل از اینکه برنامه جدی را برای ارتقاء رشد فردی خود مشخص کنید، ابتدا اهداف زندگی تان را اولویت بندی کنید. نقاط ضعف و قوت، چالش ها، مهارت هایی که دارید، عادت هایی که باید کنار بگذارید و … را بر روی یک کاغذ یادداشت کنید. سپس با برنامه ریزی و اولویت بندی درست مسیر صحیح را برای ارتقاء رشد فردی خود ترسیم کنید.

۲- ارتقاء رشد فردی با افزایش عزت نفس

عزت نفس بیش از آنکه فکر کنید در زندگی شما موثر است. عزت نفس نیروی محرکه فعالیت‌های زندگی هر فردی است. به کمک عزت نفس است که هر فردی می تواند آینده خود را رقم بزند. کسانی که دارای عزت نفس بالایی هستند نه تنها در زندگی خود به رشد شخصی بالایی می رسند، بلکه دیگران نیز از همکاری و ارتباط با چنین افرادی راضی نخواهند بود.

یکی از مصادیق مهم عزت نفس که باعث ارتقاء رشد فردی می شود این است که فرد به جایی می‌رسد که خود را با دیگران مقایسه نمی کند. این عدم مقایسه با دیگران به خودی خود باعث افزایش آرامش و اعتماد به نفس در فرد می شود.

۳- کتاب بخوانید

حتماً شما هم از دوران کودکی تا کنون چندین بار شنیده اید که کتاب بهترین دوست انسان کتاب است؛ اما شاید به عمق چنین جمله ای فکر نکرده بودید. مطالعه کتاب های خوب و مفید باعث می شود که انسان دانش و تجربیات زیادی را کسب کند. کسب تجربه و دانش نیز باعث ارتقاء رشد فردی افراد کتابخوان می‌شود.

۴- محاسبه و مراقبه انجام دهید

ارتقای رشد فردی بدون بررسی روند رشد فردی ناقص خواهد بود. به همین جهت شما باید در پایان هر روز فعالیت های روزتان را مورد بررسی قرار دهید. ببینید چه اقداماتی در راستای ارتقاء رشد فردی تان بوده و چه اقداماتی در خلاف جهت آن بوده. این بررسی را برای بازه های بلند مدت مثلا سالانه نیز می توانید انجام دهید.

۵- تقویت عادت های مثبت و حذف عادت های منفی

یکی دیگر از مهمترین مهارت های رشد ارتقاء فردی ایجاد عادت های مثبت در زندگی تان است. این عادت ها هستند که مسیر موفقیت زندگی شما را ترسیم می‌کنند. پس اگر به دنبال ارتقاء رشد فردی خود هستید از همین امروز تصمیم بگیرید که عادت های مثبت، هر چند کوچک را در زندگی خود ایجاد و یا تقویت کنید برای مثال صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید و یا تصمیم بگیرید که حداقل هفته ای یک کتاب را مطالعه کنید.

از سوی دیگر ترک عادت های بد، مثل خواب زیاد و یا مثلا عادت به پریدن وسط حرف دیگران می تواند از موانع جدی ارتقاء رشد فردی شما باشد. پس در کنار تلاش برای ایجاد عادت های خوب در زندگی، به دنبال ترک عادت های بدتان نیز باشید.

۶- کمک گرفتن از دوستان خوب

حتما شما هم شنیده اید که دوست ناباب می‌تواند یک انسان را به منجلاب بکشاند. اما عکس این قضیه نیز صدق می کند. یعنی یک دوست خوب می‌تواند باعث ارتقاء رشد فردی شما شود. پس سعی کنید با کسانی که دارای مهارت های فردی بالایی هستند دوست شوید و از آنها برای ارتقای رشد فردی خود استفاده کنید. دوستان خوب مشوق خوبی برای طی کردن مسیر موفقیت زندگی خواهند بود.

۷- الگو داشته باشید

هرچند داشتن دوستان خوب یکی از راهکارهای خوب برای ارتقاء رشد فردی است. اما اگر دوستانتان در حد یک الگو نباشند بهتر است که به دنبال پیدا کردن یک الگوی مناسب باشید. الگویی که به شما انگیزه دهد و راه درست طی کردن مسیر رشد فردی را به شما نشان دهد.

12 راهکار تضمینی ارتقاء رشد فردی که باعث موفقیت تان می شود

۸- سعی و تلاش کنید

اگر رشد فردی را مانند جاده‌ای در نظر بگیریم، برای رسیدن به انتهای این جاده باید مسیر پر فراز و نشیبی را طی کنید. طی کردن این مسیر پر فراز و نشیب بدون تلاش ممکن نخواهد بود. ممکن است در طی کردن این راه دچار شکست های مقطعی شوید، اما باید بدانید که شکست مقدمه پیروزی است .پس در طی کردن این مسیر ناامید نشوید و با تمام توان به جلو بروید.

۹- به سلامت روح و جسم خود اهمیت دهید

ورزش کردن را فراموش نکنید. شاید این توصیه زیادی تکراری به نظر برسد. اما حقیقت آن است که در ارتقاء رشد فردی شما اهمیت زیادی دارد. چرا که ورزش کردن هم باعث سلامت جسم و هم سلامت روان می شود. اگر انسان از نظر جسمی و خصوصا روانی سالم نباشد آنطور که باید و شاید نمی تواند مهارت های رشد فردی اش را توسعه دهد. البته این قاعده برای معلولیت ها و بیماری های جسمی چندان صادق نیست و اگر کسی که مشکلات جسمی دارد، دارای روحیه و اراده قوی باشد می تواند از بسیاری از مردم عادی پیشی بگیرد.

۱۰- بر ترس هایتان غلبه کنید

ترس فقط مخصوص بچه ها نیست. بزرگترها نیز در زندگی خود ترس هایی دارند که مانع رشد شخصی شان می شوند. ترس از صحبت کردن در جمع، ترس از مشارکت گروهی در کارگا، ترس از بر عهده گرفتن یک مسئولیت، ترس از ریسک کردن و … . اگر بتوانید ترس های خود را شناسایی کنید و به دنبال رفع آن ها باشید، می توانید گام بزرگی در راستای ارتقاء رشد فردی خود بردارید.

۱۱- تداوم داشته باشید

رشد فردی هم مثل خیلی چیزهای دیگر یک شبه به دست نمی آید. برای ارتقاء رشد فردی خود باید در انجام مهارت های رشد و توسعه فردی تلاش و تداوم داشته باشید. تداوم کلید موفقیت در هر کاری است. در نتیجه با انجام و تمرین مهارت های رشد فردی به صورت روزانه و ایجاد سبک زندگی مناسب می توانید به این مهم دست یابید.

۱۲- در کارگاه های ارتقاء رشد شخصی ثبت نام کنید

رشد فردی ذاتی نیست. یعنی وقتی شما به دنیا میایید ذاتا دارای مهارت های رشد فردی نیستید و برای کسب آن ها باید آموزش ببینید. برخی از این آموزش ها در خانواده و مدرسه حاصل می شود. اما اگر می خواهید آموزش های بهتر و کامل تری در این زمینه ببینید بهتر است در دوره ها و کارگاه های ارتقاء مهارت های رشد فردی ثبت نام کنید. شما در این لینک عناوین تعدادی از کارگاه های ارتقاء رشد مهارت های شخصی استاد سینا یلوریان را می توانید مشاهده کنید.

نتیجه گیری

توسعه رشد فردی در زندگی یک امر اکتسابی است. یعنی شما با تلاش در جهت یادگیری و ارتقاء مهارت های رشد شخصی می توانید به مراتب بالاتر رشد فردی برسید و نسخه بهتری از خودتان را ایجاد کنید. رشد شخصی نه تنها باعث پیشرفت شخص و موفقیت او می شود، بلکه باعث ایجاد تاثیر مثبت مستقیم و غیر مستقیم بر روی سایر افراد جامعه نیز می شود.

راز موفقیت انسان های بزرگ (5 راز موفقیت انسان های موفق)

راز موفقیت انسان های بزرگ (۵ راز موفقیت انسان های موفق)

راز موفقیت انسان های بزرگ چیست؟ چگونه می توان به موفقیت دست یافت؟ این سؤالات و سوالات مشابه دیگر است که کم و بیش ذهن تمامی ما را به خود مشغول کرده و به دنبال جوابی برای آن هستیم. شاید یکی از بهترین راهکارها برای یافتن جواب این سؤال مد نظر قرار دادن راز موفقیت انسان های بزرگ و تلاش برای پی بردن به آن باشد. در این مقاله سعی ما بر آن بوده است تا روش های به کار گرفته شده توسط انسان های بزرگ و موفق و چگونگی دست یابی آن ها به اهداف شان را مورد بررسی قرار دهیم و لیستی از مهمترین توصیه ها و عادات رفتاری این افراد برای شما تهیه کنیم که نقش بسزایی در موفقیت شان داشته اند. با ما همراه باشید تا جزئیات بیشتری در این باره در اختیارتان قرار دهیم.

راز موفقیت انسان های بزرگ

اولین راز موفقیت انسان های بزرگ : سعی کنید مطالعه زیادی داشته باشید

اگر فکر می کنید خوره های کتاب در زندگی بازنده هستند، بهتر است بیشتر در این باره فکر کنید، چراکه واقعیت کاملا بر خلاف این عقیده است. در حقیقت همین افراد هستند که توانایی کنترل و تسلط بر دیگران را پیدا می کنند. مطالعه اولین راز موفقیت انسان های بزرگ است. مارک کوبان، تاجر و کارآفرین موفق آمریکایی پیشنهاد کرده که حداقل سه ساعت از زمان خود در روز را به مطالعه اختصاص دهید. بیل گیتز دیگر شخصی است که به مطالعه اهمیت می داده است و هر شب پیش از خواب یک ساعت را برای این کار در نظر می گرفته است. در میان انسان های موفقی که عاشق مطالعه کردن بوده اند به نام افراد بسیاری برمی خوریم که از جمله آن ها می توان به پرزیدنت اوباما، شریل سندبرگ، جی. کی. رولینگ و آلبرت انیشتین اشاره کرد.

راز موفقیت انسان های بزرگ (4 راز موفقیت انسان های موفق)

مزیت مطالعه کردن این است که با استفاده از آن می توان از اشتباهات و موفقیت های دیگران درس گرفت و زمان خود را بر روی تجربه های بی فایده هدر ندهیم. هدر ندادن وقت، معادل با استفاده آن در فعالیت و موقعیتی است که به سود ما باشد و همین مسئله است که مطالعه را بدل به اولین و مهمترین راز موفقیت انسان های بزرگ کرده است. به خاطر داشته باشید که بهترین راه برای اجتناب از مرتکب شدن اشتباهات رایج مردم عادی در زندگی، مطالعه کردن است.

دومین راز موفقیت انسان های بزرگ : موفقیت تنها به ضریب هوشی وابسته نیست

باهوش ترین افراد، موفق ترین آن ها هستند؛ احتمالا کمتر کسی در درستی این جمله شک می کند، اما باید عنوان کرد که این گفته چندان هم درست نیست. حتی آندرس اریکسون، استاد روانشناسی دانشگاه ایالتی فلوریدا تا آن جا پیش رفته که گفته اگر فرد نبوغ نداشته باشد، این مسئله در زندگیش مزیتی به شمار خواهد رفت. اگر این صحبت ها به نظرتان عجیب می آید، ادامه توضیحات را بخوانید تا درک بهتری از موضوع پیدا کنید:

آندرس اریکسون تعدادی شطرنج باز ماهر و با تجربه را انتخاب کرد و مورد بررسی قرار داد. نتیجه حاصل از بررسی های او این بود که ارتباطی میان موفقیت و ضریب هوشی وجود ندارد. حتی بازیکنانی که از ضریب هوشی کمتری در مقایسه با دیگران برخوردار بودند، امکان موفقیت شان بیشتر می شد. این مسئله در نگاه اول ممکن است عجیب به نظر برسد، اما با کمی دقت بیشتر می توان به منطقی بودن علت ماجرا پی برد. بازیکنانی که از ضریب هوشی کمتری در مقایسه با دیگران برخوردار بودند احساس می کردند حریف به خاطر هوش بیشترش، یک برتری نسبت به آن ها دارد و به همین خاطر تلاش خود را برای پیروزی در بازی مضاعف می کردند. این در حالی است که در سوی دیگر بسیاری از بازیکنان با ضریب هوشی بالاتر، بازی های خود را به این خاطر واگذار می کردند که حریف را دست کم گرفته و چندان برای پیروزی تلاش نمی کردند. آن ها شکست می خوردند چون در نهایت تلاش و کوشش به هوش بالا غلبه خواهد کرد و این دومین راز موفقیت انسان های بزرگ است.

راز موفقیت انسان های بزرگ (4 راز موفقیت انسان های موفق)

سومین راز موفقیت انسان های بزرگ : سازمان دهی درس هایی که یاد می گیرید برای استفاده در آینده

ممکن است کتاب بسیار خوب و مفیدی به دست تان برسد، آن را بخوانید و تعداد زیادی از پاراگراف های آن را هایلایت کنید. در ابتدای امر هیجان زیادی برای به کارگیری مطالبی که تازه یاد گرفته اید دارید، اما به مرور زمان (شاید چند روز یا چند هفته پس از اتمام کتاب) احساس می کنید بیشتر مطالب را فراموش کرده اید. این اتفاق نادری نیست و بسیاری از افراد چنین مسائلی را تجربه می کنند و اشخاصی چون رایان هالیدی و رابرت گرین، در مورد این مسئله کتاب نوشته اند و راهکارهایی ارائه کرده اند که با استفاده از آن ها می توان چنین مطالبی را سازمان دهی کرد و بعدها مورد استفاده قرار داد: استفاده از این راهکارها سومین راز موفقیت انسان های بزرگ است.

البته در این مقاله فرصت کافی برای ذکر  چگونگی این راهکارها وجود ندارد و برای اطلاعات بیشتر در این مورد می توانید به کتاب های «هنر تبدیل موانع به فرصت های طلایی» نوشته رایان هالیدی و «۴۸ قانون قدرت» نوشته رابرت گرین رجوع کنید. مقالات دیگری هم در سایت های اینترنتی موجود هستند که اطلاعات بیشتری درباره این راهکارها ارائه می دهند.

چهارمین راز موفقیت انسان های بزرگ : تبدیل شدن به استادکار در ده هزار ساعت

دیگر ارز موفقیت انسان های بزرگ که اهمیت بسیار زیادی دارد تمرین مداوم و بی وقفه است. ملکولم گلدول زندگی تعدادی از افراد موفق را به خوبی مورد بررسی و تحقیق قرار داد و در نهایت به این نتیجه دست یافت که ماهرترین و موفق ترین افراد در سطح جهانی، استعداد ذاتی و طبیعی برای انجام کارشان ندارد و مسئله ای که زمینه ساز موفقیت آن ها شده است، هفته ای چند ساعت تمرین بوده است. در نهایت زمانی که مجموع ساعات تمرین به عدد ده هزار می رسیده است، فرد در حوزه کاری یا هنری خود استادکار می شده و مهارت ویژه ای پیدا می کرده است.

نظریه مطرح شده درباره ده هزار ساعت تمرین مداوم به هیچ وجه پیچیده نیست و اساسا به این معنا است که با گذاشتن این میزان قابل توجه از زمان برای انجام کاری به خصوص، می توان به مرور زمان در آن مهارت و توانایی منحصربه فردی پیدا خواهد کرد.

البته ده هزار ساعت به هیچ عنوان زمان کمی نیست، اما اراده کافی برای به پایان رساندن آن راز موفقیت انسان های بزرگ است که از دیگر افراد معمولی جدای شان می کند. به خاطر داشته باشید که داشتن انگیزه برای بدل شدن به فردی ایده آل در حوزه کاری یا هنری از اهمیت زیادی برخوردار است و همین انگیزه است که در نهایت باعث می شود تا به این تمرین مداوم تن دهید.

در نهایت ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که همانگونه که عملا امکان دست یابی یک شبه به موفقیت وجود ندارد، شما نیز نباید از خود انتظار پدید آوردن تغییری شگفت انگیز در زندگی تان داشته باشید و تنها کافی است با خود عهدی ببندید که چند ساعت اضافی در طول هفته را به انجام تمرین یا کاری به خصوص اختصاص دهید. به مرور زمان که در انجام کار مهارت بیشتری پیدا کنید، می توانید زمان بیشتری را صرف آن کنید و مسیر منتهی به موفقیت را با صلابت بیشتری بپیمایید. هیچ گاه تمرین کردن را کنار نگذارید.

راز موفقیت انسان های بزرگ (4 راز موفقیت انسان های موفق)

پنجمین راز موفقیت انسان های بزرگ: صبح ها زود از خواب بیدار شوید

از جمله افراد موفق و بزرگی که همیشه صبح ها زود از خواب بیدار می شوند می توان به سر ریچارد برانسون، کارآفرین و سرمایه گذار بریتانیایی، رابرت ایگر، مدیرمسئول دیزنی، و ماریسا مایر، از صاحب امتیازهای یاهو اشاره کرد.

پنجمین راز موفقیت انسان های بزرگ این است که صبح ها زود از خواب بیدار می شوند. البته اگر چنین عادتی ندارید، دست یابی به آن کار بسیار دشواری خواهد بود و اگر شرایطی به خصوص شما را وادار به بیدار شدن زودهنگام نکند، احتمالا به روال سابق خود پیش خواهید رفت. به همین خاطر توصیه می شود تحقیقات و مطالعات زیادی در این باره انجام دهید و تکنیک ها و راهکارهایی را پیدا کنید که با شرایط شما همخوانی دارند و با استفاده از آن ها می توانید صبح ها زود از خواب بیدار شوید، اما چند راهکار کلی وجود دارند که ذکرشان خالی از لطف نخواهد بود:

  • ساعت زنگداری پیدا کنید که بی رحمانه شما را از خواب بیدار کند؛ استفاده از زنگ تلفن های هوشمند و دیگر دستگاه های این چنینی ممکن است توان کافی برای بیدار کردن شما را نداشته باشند؛
  • سعی کنید دکمه اسنوز ساعت زنگدار را نزنید و به محض شنیدن صدای آن از جای خود بلند شوید. زدن این دکمه و خوابیدن برای مدت پنج-ده دقیقه اضافی حال تان را بدتر خواهد کرد؛
  • سعی کنید حداقل یک ساعت پیش از رفتن به رخت خواب از مشاهده صفحات نمایشگر دستگاه های دیجیتالی خودداری کنید. نور ساطع شده از این دستگاه ها کیفیت خواب را تحت تأثیر قرار می دهد؛
  • سعی کنید برنامه های روز آینده خود را جایی یادداشت کنید؛ اولین وظیفه ای که برای خود یادداشت کرده اید باید به اندازه کافی در شما ایجاد انگیزه کند که از رخت خواب خود بیرون بیایید.

سخن پایانی

در این مقاله به چند راز موفقیت انسان های بزرگ که به باور ما از اهمیت بیشتری نسبت به سایر مواردی که وجود دارند، برخوردار هستند. تنها نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که در وقت و انرژی ای که قرار است صرف به کارگیری موارد یاد شده کنید، زیاده روی نکنید و اعتدال را رعایت کنید. برای نمونه اگر بخواهید تمام موارد را همزمان با هم مورد استفاده قرار دهید، کنترل اوضاع را از دست خواهید داد، بنابراین بهتر است هر کدام از موارد را به طور جداگانه برای بازه زمانی ۳-۶ ماهه به کار بگیرید و ببینید نتایج و تغییرات حاصل شده تا چه اندازه مطلوب هستند.

[ulp id=’lfXMOmPC5YSyKxW4′]