اختلافات زناشویی از کجا شروع می شوند؟ (بررسی راهکارهای حل اختلاف)

اختلافات زناشویی از کجا شروع می شوند؟ (بررسی راهکارهای حل اختلاف)

منشاء اختلافات زناشویی و راهکارهای حل آن

پیش آمدن اختلاف بین زوج ها بحث رایجی است. زیرا زوجین به طور طبیعی با هم تفاوت های زیادی دارند. تفاوت موجود بین افراد بسیار عادی است؛ آنها در خانواده و شرایط مختلف رشد کرده اند و بعد از شناخت اولیه از هم، اقدام به تشکیل خانواده نموده اند. قبل از آنکه اختلافات زناشویی به مرحله ی بحران برسد باید شناسایی شود و در جهت حل آنها اقداماتی صورت بگیرد. این اختلاف گاهی می تواند جدی شده و منجر به مشکلات زیادی در زندگی گردد و در موارد دیگری بسیار سطحی و جزئی است. وجود اختلافات زناشویی همیشه به معنای عدم رضایت زوجین از زندگی محسوب نمی شود؛ چرا که تفاوت عقیده و سلیقه در بین افراد کاملا عادی بوده و جز در موارد خاصی نگران کننده محسوب نمی شود. زمانی می تواند نگران کننده باشد که به طرز صحیح حل نشود و به مرور زمان سطح رضایت زوجین از زندگی را به حداقل برساند.

در این مقاله چند مورد منشاء مهم اختلافات زناشویی را به همراه راهکار حل آنها برایتان توضیح می دهیم. پیش آمدن و بالاگرفتن اختلافات دلایل بسیاری دارند؛ مواردی که تاثیر آنها در به وجود آمدن نارضایتی در زندگی اثبات شده است را ذکر می کنیم:

۱- اختلاف فرهنگی

اختلاف فرهنگی یکی از عوامل نارضایتی بین زوجین به شمار می رود. در اختلاف فرهنگی ممکن است رفتار خاصی که در فرهنگ یک فرد کار بسیار معمولی حساب می شود، در فرهنگ همسر، عمل نادرستی تلقی شده و بدین سبب بحث و اختلاف نظر پیش بیاید. زوجی که از فرهنگ های متفاوت با هم ازدواج کنند، برای این که بتوانند با اختلاف فرهنگی خود کنار بیایند نیاز به زمان و درک همسر خود دارند تا این موضوع برایشان حل شود.

راه حل:

برای حل اختلافات زناشویی ناشی از این مورد باید سعی کنید با فردی که از نظر فرهنگی به شما نزدیک است ازدواج کنید. اما اگر بعد از ازدواج از اختلاف فرهنگی با همسر خود رنج می برید، می توانید با مطالعه در خصوص فرهنگ همسر، صحبت و همفکری، گذر زمان و صبوری اختلافات ناشی از این مسئله را ریشه کن کنید و یا درصد آن را پایین بیاورید.

۲- اختلاف عقیده

اختلافات زناشویی از کجا شروع می شوند؟ (بررسی راهکارهای حل اختلاف)

اختلاف عقیده هم می تواند زمینه اختلافات زناشویی را به وجود بیاورد. منظور از اختلاف عقیده این است که زوجین با هم تفاوت فکری داشته باشند. این تفاوت فکری در صورتی نگران کننده است که بسیار عمیق باشد و در شاکله اساسی زندگی تاثیر بگذارد. در غیر این صورت سطح معمولی اختلاف عقیده کاملا طبیعی است چرا که هیچ دو انسانی کاملا شبیه هم فکر نمی کنند. چرا که در زندگی زناشویی انتظار عدم اختلاف در سلیقه، خود نوع دیگری از اختلاف به شمار می رود.

راه حل:

گرچه برای جلوگیری از اختلافات زناشویی ناشی از اختلاف عقیده باید در موقع ازدواج به این مسئله توجه کافی شود، اما اگر بعد از ازدواج حس می کنید که اختلاف عقیده شما و همسرتان به زندگی آسیب می زند، مفیدترین راه حل کمک گرفتن از نظرات مشاور است. مشاور با تخصص خود در این زمینه می تواند اختلافات زناشویی شما را بسته به میزان اختلاف عقیده به حداقل برساند و در نتیجه میزان رضایت شما را از زندگی متاهلی بالا ببرد.

۳- اختلاف سنی مناسب باعث کاهش اختلافات زناشویی می شود

گاهی منشاء اختلافات زناشویی ناشی از اختلاف سنی زوجین است. مطلوب ترین فاصله ی سنی بین زوجین حداکثر تا ۵ سال است. در مواردی اختلاف سنی خیلی زیاد و یا عدم وجود تفاوت سنی، منجر به آسیب در روابط همسران می شود. توجه به فاصله ی سنی بین زوجین یکی از مولفه های انتخاب همسر به شمار می رود. زیرا زوجی که تفاوت سنی زیادی نداشته باشند، در واقع دوره ای مشابه هم را سپری می کنند؛ در نتیجه با رعایت این مولفه امکان بروز اختلافات زناشویی کاهش پیدا می کند.

راه حل:

راه حل این مشکل به زمان قبل از انتخاب همسران می گردد. در نتیجه باید به اختلاف سنی بین خود و همسر آینده توجه داشته باشید و فاصله ی سنی مناسب را به عنوان یکی از مولفه های انتخاب همسر در نظر داشته باشید. البته این قید همیشگی نیست و برای بعضی افراد مشکلی پیش نمی آورد. بیش از هر چیزی باید سعی کنید شناخت کافی از همسر آینده تان پیدا کنید. انتخاب همسری که از نظر سنی به شما نزدیک است باعث می شود که شریک زندگیتان همچون یک دوست و همسفر شما باشد.

۴- عدم توجه به رابطه ی جنسی

یکی دیگر از عواملی که زمینه ساز بروز اختلافات زناشویی می شود مربوط به رابطه ی جنسی زوجین است. در پس رابطه ی جنسی سالم، بسیاری از اختلافات اصلا بوجود نمی آید و یا به حداقل می رسد. در نتیجه زوجین برای استحکام روابط خود باید به این مسئله توجه کافی نمایند و موجبات رضایت یک دیگر را فراهم آوردند.

راه حل:

اختلافات زناشویی از کجا شروع می شوند؟ (بررسی راهکارهای حل اختلاف)

برای توجه به این موضوع باید اشتباهاتی که در خصوص رابطه ی جنسی مرتکب می شوید را شناسایی کنید و درصدد حل آنها برآیید. از شایع ترین اشتباهات موجود در روابط جنسی همسران عدم پاسخگویی به نیاز همسر به خاطر خستگی و یا عادت کردن به روش های یکنواخت برقراری رابطه، اختصاص زمانی ثابت برای این مسئله و …  است. با دقت کامل به روابط جنسی خود می توانید مشکلات خود را در این زمینه به حداقل برسانید و از بروز اختلافات زناشویی خود بکاهید و یا جلوگیری کنید.

۵- عدم وفاداری به همسر

متاسفانه در این سال ها مواردی مشاهده می شود که بیانگر عدم وفاداری و خیانت همسران به یک دیگر است. وفاداری به همسر موجب اطمینان خاطر او برای ادامه پیوندی است که با نهایت عشق بسته شده است. اما اگر حس بی اعتمادی شکل بگیرد و عدم وفاداری همسر به برای شما اثبات شود، این امر زمینه ای جدی برای بروز اختلافات زناشویی است. زیرا بنای اولیه نهاد خانواده بر مبنای صداقت و اعتماد شکل گرفته و اگر عدم این موارد احساس شود بنیان خانواده استحکام لازم را از دست می دهد. اشتیاق زوجین برای پایبندی به چنین زندگی ای بسیار کاهش می یابد و احتمال اینکه همه چیز دوباره مثل قبل شود بسیار کم است.

راه حل:

برای حل اختلافات ناشی از عدم وفاداری همسر کمک گرفتن از مشاور خبره کاری بس ضروری است. به کمک مشاور می توانید روابط شخصی خود را به درستی تحلیل کنید و علت بروز این مشکل را پیدا کنید و در نتیجه در صدد حل آن برآیید. ممکن است عدم وفاداری همسر به موجب رفتار نامطلوب و اشتباه خود شما باشد. در چنین صورتی باید این مسئله را بپذیرد و برای درمان رابطه ی خود گام های موثری را بردارید.

۶- مشکلات مالی

مشکلات مالی نیز در نوبه ی خود به عنوان یکی از زمینه های جدی نارضایتی محسوب می شود. بحران مالی در زندگی تاثیر گذار است. فشار مالی به مرور موجب کاهش علاقه و عشق زوجین به هم می شود. با مشکلاتی که به سبب بی پولی رخ می دهد ممکن است زندگی بسیار سخت شود و در نتیجه فشار عصبی ناشی از اوضاع نامناسب اقتصادی خود زمینه ساز اختلافات زناشویی گردد.

راه حل:

برای جلوگیری از اختلافات ناشی از مشکلات مالی یکی از توصیه ها این است که سطح توقع خود را از همسرتان به حداقل برسانید تا اوضاع کمی مطلوب شود. سعی کنید کمی چاشنی قناعت به زندگی خود بیفزایید و تلاش کنید میزان صبوری خود را بالا ببرید. اگر می توانید با جستجوی شغل مناسب به کمک همسر خود بیایید و سعی کنید تنش های ایجادشده را به حداقل برسانید. پشتیبانی عاطفی و اطمینان بخشی به همسر در این شرایط یک کمک بزرگ به اوست.

۷- توجه بیش از حد به اشتغال

اختلافات زناشویی از کجا شروع می شوند؟ (بررسی راهکارهای حل اختلاف)

کانون خانواده و محیط خانه محلی برای کاستن از استرس های کاری و آرامش است. اما با تمام این ها افرادی وجود دارند که به سبب بالا بودن مشغله ی کاری بخشی از کارهای خود را به محیط خانه می آورند و خانه آنها با محیط کاری تفاوتی چندانی نمی کند. بعضی افراد نیز اگرچه کار را به محیط خانه نمی کشند اما دغدغه های کاری را به خانه می آورند. در چنین حالتی ایجاد اختلافات زناشویی حتمی است. زیرا همسری که اینگونه عمل می کند، احتمالا وقت کمتری برای اختصاص به خانه و همسر خود دارد و تمام زندگی اش در کار خلاصه می شود.

راه حل:

راه حل نارضایتی ناشی از توجه بیش از اندازه به اشتغال، برنامه ریزی صحیح و مرزبندی بین محیط خانه و کار اشت. باید بدانید که همسر شما به عنوان شریک زندگیتان نیازمند حضور کامل شما در خانه است؛ هم فیزیکی و هم فکری. همسرتان به شما نیاز دارد که همراه زندگی او باشید. با توجه کافی به همسر و برنامه ریزی در خصوص برنامه های کاری می توانید از اختلافات زناشویی ناشی از این مسئله بکاهید.

سخن پایانی

اختلافات زناشویی علل عمده ای دارد و بسته به شخصیت افراد متفاوت است. نکته ی مهمی که در خصوص بروز نارضایتی وجود دارد این است که از ابتدا درباره انتخاب همسر توجه کافی داشته باشید تا زمینه بروز اختلاف برای شما به حداقل برسد. با این حال اگر در زندگی خود مشکلی دارید، احساس شکست نکنید و به جای آن برای تقویت بنای عاطفی خود تلاش کنید. عشق به همسر و علاقه به پایداری پیوند ازدواج از مهم ترین مواردی است که شما را برای حل اختلافات زناشویی کمک می کند. امیدوارم مطالب بیان شده بتواند زمینه ای برای شناخت منشاء ناملایمات و راه حل آنها باشد. تلاش کنید با آگاهی، انتخاب صحیحی داشته باشید و یا زمینه ی بروز اختلافات زناشویی را بشناسید و از بروز آنها جلوگیری کنید. در صورت به وجود آمدن آن به راحتی در جهت مقابله برآیید و بدون نگرانی به زندگی خود ادامه دهید.

دوست داشتن همسر یکی از اصول اساسی زندگی بهتر ( آن را به درستی یاد بگیرید)

دوست داشتن همسر یکی از اصول اساسی زندگی بهتر (مشاره تخصصی زوجین)

دوست داشتن همسر را احساس یا مهارت ؟

یکی از عناصر تاثیر گذار در استحکام خانواده و تقویت رابطه زناشویی دوست داشتن همسر است. به عقیده ی من همسر شما نیمه ی گمشده ی شما نیست. بلکه همسرتان کالبد دیگری از خود شما است. به همین سبب دوست داشتن همسر علاوه بر این که منبعث از یک میل فطری و لطف الهی است به این برمی گردد که شما با با پیوند آسمانی تان یکی شده اید در نتیجه دوست داشتن همسرتان در وجود شما نقش می بندد. اما آنچه که برای این بنای آسمانی مهم است و سبب استحکام آن می شود این است که دوست داشتن همسر در تمام برهه های زمانی زندگیتان اولویت اصلی شما باشد. برای دوست داشتن همسر راهکارهای زیادی وجود دارد که بسته به شخصیت همسرتان و خود شما باید تعریف شود زیرا هر راهکاری برای هر زن و شوهری مناسب نیست و چه بسا خدای نکرده زمینه ی اختلاف هم بشود. در این نوشته سعی می کنیم راهکارهایی برای دوست داشتن همسر به شما یاد بدهیم که شما بسته به سلیقه ی خود می توانید از آنها برای تقویت پایه های عاطفی زندگی خود بهره ببرید. البته نکته ای که باید خاطر نشان کرد این است که هرگز این تصور را نداشته باشید که برای دوست داشتن همسر باید کارهای خارق العاده انجام دهید و به همین سبب از گفتن یا عمل کردن به مواردی که به نظر شما ساده است به راحتی بگذرید زیرا همان طور که خودتان هم می دانید گاهی بیان واژه ی کوتاه «دوست دارم» و یا قدردانی از زحمات همسر یکی از نحوه های بیان علاقه و به عبارتی دوست داشتن همسر است. اما راهکارهای پیشنهادی ما برای دوست داشتن همسر:

۱- غرور و خود برتر بینی را دور بریزید

یکی از اصول اولیه و در عین حال مهم برای دوست داشتن همسر این است که مغرور نباشید و از خود برتر بینی اجتناب کنید. زیرا انتخاب همسرتان و پذیرش او به عنوان شریک زندگی بیانگر این است که با خواسته ی شما، بودن با او، بوده است پس چه لزومی دارد که با این صفات منفی زندگی را به گام خود تلخ کنید؟ غالبا غرور بی جا مانع بیان احساسات واقعی افراد به هم می شود  و به همین دلیل ممکن است همسرتان این برداشت را بکند که شما او را دوست ندارید و به اجبار با او زندگی می کنید، پس غرور را دور بریزد و احساس ناب قلب پاکتان را به او منتقل کنید. در چنین حالتی بی شک همسرتان از شنیدن این عاشقانه های خاص به وجد می آید و گرمایی بی بدیل سراسر رابطه شما را پوشش می دهد. همچنین در رابطه با همسر خود هرگز خود را برتر از او ندانید زیرا آسیب روحی این مطلب به مرور روابط شما را به سردی سوق می دهد.

۲- تفاوت ها و اختلاف سلیقه هایتان را بپذیرید

دوست داشتن همسر یکی از اصول اساسی زندگی بهتر ( آن را به درستی یاد بگیرید)

از دیگر راه های دوست داشتن همسر این است که تفاوت های موجود بین خود و او را بشناسید و به آنها احترام قائل شوید. برای این که بتوانم حق مطلب را در این خصوص برایتان ادا کنم قسمتی از نامه ی سی و چهار نادر ابراهیمی به همسرش را می نویسم « همسفر! در این راه طولانی _ که ما بی خبریم و چون باد می گذرد _ بگذار خرده اختلافاتمان با هم باقی بماند. خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی. مخواه که هر چه تو دوست داری من همان را به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد. مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه نگاه کردن را. مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی و رویایمان یکی. همسفر بودن و هم هدف بودن ابدا به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست و شبیه شدن دال بر کمال نیست. بل دلیل توقف است». با تقویت این نگاه از تفاوت های موجود در بین خود لذت ببرید و سعی کنید از آنها در جهت اعتلای زندگی خود استفاده کنید.

۳- محیط خانه را آرام کنید

مدیریت محیط خانه به عهده ی بانوی خانه است لذا برای بیان دوست داشتن همسر یک از راهکارها این است که با مدیریت خود سعی کنید فضای خانه را آرام و امن نگه دارید. خانه ی شما محل رشد محبت شماست و ریشه های این محبت نحوه ی رفتار شما در خانه است. پس همیشه طوری رفتار کنید که سبب تقویت محبت تان باشد. جریان محبت در خانه به منزله ی دوست داشتن همسر و دال بر آن است.  برخی از این رفتارها که می تواند برای دوست داشتن همسر تلقی شود شامل:  نظم خانه، نظافت خانه، توجه به آراستگی خود، استقبال از همسر، دستپخت دلچسب، سکوت به موقع و مواردی از این قبیل است.

۴- به همسرتان وقت اختصاص دهید

دوست داشتن همسر در برآوردن نیازهای او خلاصه نمی شود، در کنار تمام توجه های خاص به  همسر آنچه که می تواند عشق شما را برای همسرتان نشان دهد این است که برای او وقت بگذارید. یعنی سعی کنید هر روز بخشی از زمان خود را به صحبت کردن با او اختصاص دهید، سعی کنید گاهی برای تنوع هم که شده با برنامه ریزی قبلی و یا حتی با سوپرایز همسرتان را به رستوران و سینماو  امثال آن ها ببرید، یا حتی گاهی نیم ساعتی را با هم قدم بزنید، یا اصلا برای هم کتاب شعر بخوانید و یا حتی گاهی جشن های کوچک دونفری بگیرید و … تمام این کارها می تواند نشان دهد که همسرتان برای شما مهم است و به همین دلیل برای او از زمان خود هزینه می کنید.

 

۵- به روابط زناشویی خود توجه کامل داشته باشید

توجه به روابط زناشویی یکی از علل اصلی دوست داشتن همسر و تمایل به او است. یکی از دلایل جذب شدن افراد به ازدواج پاسخگویی به این نیاز فطری است. در نتیجه غفلت از این مورد می تواند به زندگی شما آسیب زند و در مقابل توجه به آن نیز می تواند پیوند شما را عمیق تر کند. چرا که توجه به این مقوله از ضروریات داشتن یک زندگی سالم است. زن و مردی که در این راستا تلاش می کنند و سعی در جذب همسر خود دارند و یا حتی گاهی پیش قدم می شوند همه ی این ها حاکی از دوست داشتن همسر است. پس اهمیت این روابط را در زندگی خود نادیده نگیرید و مطمئن باشید که در سایه ی توجه به این مسئله زمینه ی بروز بسیاری از اختلافات برای شما بسته می شود و  بسیاری از اختلافات نیز حل می شود.

۶- گفتن حرف های عاشقانه را ترک نکنید

گفتن حرف های عاشقانه و شنیدن آنها از سوی همسر از دیگر نشانه ها و راهکارهای دوست داشتن همسر است. با این حرف ها در اعماق قلب و ذهن همسرتان رسوخ می کنید و می توانید او را شاد و سرحال نگه دارید. به عقیده برخی گفتن بعضی از جملات عاشقانه همچون حرف زدن از دلتنگی و دوست داشتن و بییان سختی زندگی بی او، حرف های ساده ای است. در حالی که این تفکر، تفکر اشتباهی است. در اشتباه بودن چنین تفکری، تکرار سخن پیامبر« هرگاه مردی به همسرش بگوید دوستت دارم این حرف هرگز از یاد او نمی رود». کافی است. پس تا می توانید احساسات ناب عاشقانه ی خود را برای هم بازگو کنید. نکته ی مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که سعی کنید حررف های صادقانه بزنید و هرگز به دروغ چیزی را اظهار نکنید. زیرا پی بردن به عدم صداقت شما در نزد همسرتان به منزله ی فروریختن بنیان عاشقانه است.

۷- تشویق و حمایت از همسر خود را فراموش نکنید

موفقیت و پیشرفت همسرتان در هر زمینه ای نیاز به حمایت شما دارد. حمایت از همسر اگر به معنای دوست داشتن همسر نباشد پس به چه معناست! به راستی تشویق همسفر زندگی به پیشرفت منبعث از احساس دوست داشتن همسر است. شاید خودتان احساس نکنید اما این حمایت نه تنها سبب کم شدن توجه همسرتان به شما نمی شود بلکه این احساس را در همسرتان ایجاد می کند که با سرعت بیشتری تلاش کند به نحوی که بتواند به تمام وظایف محوله ی خود در زندگی زناشویی برسد و از این نظر موجبات تکدر خاطر شما را فراهم نکند. حمایت و تشویق همسر به معنای اعتماد به او و راه انتخابی او است. لذا تائید انتخاب و حمایت از همسر  جز شیرینی برای شما چیز دیگری به همراه نخواهد داشت.

موارد گفته شده می تواند راهکارهای مفید از سوی شما برای دوست داشتن همسر تلقی شود. دوست داشتن همسر همان گونه که مشخص است منحصر در موارد بالا نیست بلکه بسته به رابطه ی شما می توان راهکارهای بسیار زیادی را بیان کرد. برای جلب دوست داشتن همسر و یا حتی برای بیان توصیه می کنم کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم نوشته ی نادر ابراهیمی را تهیه کنید و به اقتضای زمان خود هر شب یکی از آن نامه ها را برای همسرتان بخوانید و یا از او بخواهید که برایتان بخواند. چرا که خواندن این کتاب می تواند به  دوست داشتن همسر شما کمک کند و نقش زیادی در این زمینه دارد. امیدوارم مطالب بیان شده بتواند گرما بخش روابط و پیوند آسمانی شما باشد.

7 اقدام ضرروی که برای حفظ رابطه تان باید انجام دهید

۷ اقدام ضرروی که برای حفظ رابطه تان باید انجام دهید

آغاز یک رابطه ای که منجر به ازدواج می شود، می تواند بسیار رویایی و پر از هیجانات زیبا باشد. و در عین حال یک رابطه ی قوی و پایدار باشد. اما بعد از گذشتن زمان و با وصال بعد از ازدواج که در آن دیگر دوری ها از بین رفته و انتظار می رود که عمق رابطه و پایداری آن بیشتر شود؛ بسیاری از موارد شاهد آن هستیم که زندگی های بسیاری در اوایل شکل گیری شان از بین رفته اند. و اصلا مجال قوت گیری و حفظ رابطه پیدا نشده است.

باید دانست که رابطه عاشقانه همانند کودکی است که مدام به مراقبت و توجه نیاز دارد. باید به آن رسیدگی شود و برای حفظ طراوت و سر زندگی آن انرژی و وقت و خلاقیت صرف شود. قطعا یک رابطه خوب و پایدار، رنگ زندگی شما را تغییر می دهد. و حس دلچسبی از زندگی را در سراسر وجودتان ایجاد خواهد کرد.

همان طور که یک رابطه ی ناسالم و رو به زوال استرس زا است. مدام تنش به همراه دارد. و در پی آن تحلیل سیستم ایمنی بدن و وقوع سکته مغزی و قلبی، فشار خون بالا و … را به همراه خواهد داشت.

می دانیم که برای انجام هر کاری عقل و منطق ایجاب می کند که مهارت های لازم فرا گرفته و رعایت شوند. اغلب ما رفتارهای درست و استاندارد در زندگی مشترک را بلد نیستیم. مثلا نمی دانیم که چگونه در رابطه دو نفره مان عاشقی متعهد باشیم، مسئولیت عشق مان را بپذیریم. خود خواه نباشیم. درست ابراز مخالفت کنیم و یا انتقاد کنیم و …

7 اقدام ضرروی که برای حفظ رابطه تان باید انجام دهید

تلاش برای حفظ رابطه

در نتیجه  زوج هایی که نمی توانند چالش های رابطه شان با یکدیگر را پشت سر بگذارند و فاقد مهارت های لازم در این زمینه اند، سریعا به قطع رابطه می اندیشند. برخی افراد در همان آغاز متوجه اشتباه بودن رابطه شان می شوند و وقت شان را برای ادامه دادن و یا تغییر رابطه صرف نمی کنند.

اما برخی افراد هم وجود دارند که چالش های پیش آمده را امری طبیعی و قابل حل می بینند و علی رغم وجود آن ها، همچنان شاد و خرسند زندگی می کنند. این افراد هم با انواع مشکلات خاص رابطه خودشان درگیرند ولی آنقدر حفظ رابطه برایشان مهم است که با وجود اختلاف نظرها و برخی عدم تفاهمات، این توانایی را دارند که در هر شرایطی بهترین و کار ساز ترین راه حل را پیدا کنند.

این مهارت ها و این توانمندی ها یاد گرفتنی است. هر کسی بتواند خطاهای رابطه شان را بفهمد و سپس موارد لازم را به کار ببند، قطعا به حفظ رابطه منجر خواهد شد. اگر می خواهید بفهمید، یاد بگیرید و استفاده کنید که زوج های موفق چگونه به حفظ رابطه و عشق خود می پردازند، پیشنهاد می کنیم مواردی را که در این نوشته به آن ها اشاره می کنیم با دقت ملاحظه و مطالعه کرده و برای به کار بستن آن ها در زندگی تان برنامه ای داشته باشید.

۷ اقدام ضرروی که برای حفظ رابطه تان باید انجام دهید

۱- هنر خوب گوش کردن

یکی از موارد بسیار خطرناک در یک رابطه، شروع یک سکوت است که احتمالا بر اثر برخوردهای غلط قبلی در بیان برخی صحبت ها شروع شده است. وقتی که یک نفر برای بیان حقیقت به جای دروغ، عواقب بدی را متحمل شده است. و یا به دلیل بیان آرزوها و یا حرف های دل و حتی حرف های غیر منطقی، سرزنش و یا تحقیر شده است؛ در چنین حالتی یک سردی در بیان احساسات و علاقه به هم کلامی و صحبت دو طرفه ایجاد می شود که خطر جدی ای برای حفظ رابطه خواهد شد.

7 اقدام ضرروی که برای حفظ رابطه تان باید انجام دهید

زوج های موفق می دانند که برای هم صحبتی با یکدیگر باید علاقه و وقت کافی صرف کنند. حتما زمان ثابتی برای حرف زدن در مورد آن چه در هفته گذشته رخ داده قرار می دهند. و ضمن رعایت آداب صحبت کردن، سعی می کنند شنوندگان خوبی برای یکدیگر باشند.

شنونده ای که حرف طرف مقابل را قطع نمی کند، با او همدلی کرده و با بیان برخی کلمات و یا ادای برخی حرکات بدنی گوینده را متوجه ادراک خود می کند، برداشت های خود از کلام گوینده را که ابهام برانگیز بوده مورد سوال قرار می دهد تا به منظور صحیح او دست یابد. او را قضاوت نمی کند و در حین صحبت های او واقعا به حرف هایش توجه می کند. و مثلا به فکر آماده کردن جواب خود برای صحبت های او نیست.

۲- ادای نقش والدگری

زوج های موفق نوعی رابطه نمادین والد-فرزندی بین یکدیگر دارند. به این دلیل که مطمئنا بعد از مدتی زندگی کردن و شناخت یکدیگر، متوجه علاقه مندی ها، حساسیت ها، نگرانی ها و نیازهای یکدیگر می شوند. در نتیجه نوعی حس والدگری نسبت به طرف مقابل خود برای پاسخ به نیازهای او پیدا می کنند.

در موقعیت هایی مثل باز شدن یک زخم کهنه قدیمی که یادآور برخی غم ها یا مشکلات است، شریک زندگی خود را موظف می بیند که برای همدلی و رفع اندوه معشوق خود تمام تلاش خود را بکند. همانند والدی که برای کودک خود از هیچ چی دریغ نمی کند. و دلسوزانه و مهربانانه قصد آرام کردن او را دارند.

۳- احترام به استقلال یکدیگر

یکی از موانع حفظ رابطه، سعی در تسلط کامل داشتن بر دیگری و تحت نظر قرار دادن او است. گاهی زوج های بسیار صمیمی از شدت نزدیکی به یکدیگر از اینکه دچار کنترل غیرمنطقی شوند، شروع به دوری از یکدیگر می کنند.

در عین اینکه باید پذیرفت در زندگی مشترک، تحت کنترل بودن گاهی طبیعی و اجتناب ناپذیر و لازمه زندگی و توجه به یکدیگر است؛ که اتفاقا به حفظ رابطه نیز کمک می کند؛ ولی باید توأم با اعتماد به یکدیگر و نیز به رسمیت شناختن استقلال طرفین باشد. احترام و عزت نفس طرفین حفظ شده و حقی از کسی زایل نشود.

صحبت کردن در مورد نوع کنترل و تعیین حد و مرز آن بدون آسیب رسیدن به استقلال طرفین به نتیجه گیری خوبی منجر خواهد شد که مورد رضایت طرفین نیز باشد.

7 اقدام ضرروی که برای حفظ رابطه تان باید انجام دهید

۴- شناخت نقاط ضعف خود

ایراد گرفتن از بقیه و انتقاد کردن از آن ها شاید راحت ترین کاری باشد که در رابطه اغلب از ما سر می زند و اغلب غلط نیز انجام می شود. اگر مدتی را به نگاهی از بیرون به خودتان اختصاص بدهید، رفته رفته متوجه می شوید که در شرایطی خاص، ناگهان عصبانی می شوید و یا در موقعیتی ویژه به شدت ناراحت و دلسرد می شوید. خشمگین شدن، قهر کردن، دلسرد شدن، خوشحال شدن و… را در مورد خودتان در می یابید. به الگویی از رفتارها و احساسات خودتان می رسید که برخی را خوشایند و برخی را بسیار بد می دانید. این کاوش شما درباره خودتان، شما را بهتر به خودتان و نقص هایتان آگاه می کند.

به طور کلی کسی که مدام به دنبال دیدن عیب ها خود و یافتن راهی برای رفع آن ها باشد کمتر مجالی برای خرده گیری از دیگران به دست خواهد آورد. حاصل چنین تلاشی شما را در پذیرفتن نقص داشتن همسرتان نیز یاری می کند. چون او را نیز مجموعه ای از خصوصیات متفاوت خوب و بدی چون خودتان خواهید دید. نهایتا برای حفظ رابطه مهمترین قدم از سوی خودتان را نیز برداشته اید.

۵- طراوت های اولیه رابطه را زنده نگهدارید

عمل همیشه نمی تواند جایگزین کاملی برای حرف زدن باشد. همان گونه که در ابتدای رابطه تان به راحتی و به وفور به یکدیگر ابراز علاقه کلامی می کردید، در ادامه و در زندگی تان هم این کار را انجام دهید.

از فرصت ها برای هدیه دادن به یکدیگر و یا غافلگیر کردن با یک چیز دلخواه و خوشایند استفاده کنید. برای داشتن لحظات با نشاط و خوب با توجه به علایق مشترک تان برنامه ریزی کنید. برای تداوم و حفظ رابطه عاشقانه شما درست کردن خاطراتی به شیرینی اوایل رابطه تان ضروری است.

7 اقدام ضرروی که برای حفظ رابطه تان باید انجام دهید

۶- حل تعارض را یاد بگیرید

تعارض و تضاد در هر رابطه ای وجود دارد. و از آن گریزی نیست. چون هر دو طرف نیاز دارند که خود را ابراز کنند و شنیده شوند. هدف پیروزی یک نظر بر دیگری نیست. بلکه رسیدن به نقطه ای که تفاهم و عشق و توجه در آن باشد مهم است.

پس با در نظر داشتن خفظ رابطه، فکر نکنید درگیر یک جنگ هستید. احساساتتان را با جمله ای که در ابتدای آن از واژه «من» و نه «تو» است استفاده کنید. طرف تان را قضاوت نکنید. محترمانه خواسته تان و دلیل آن را برای او بیان کنید. به هیچ وجه بحث های کش دار قبلی را زنده نکنید و به گذشته برنگردید. تمرکزتان به روی موضوع فعلی و یافتن راه حل باشد.

۷- مثبت اندیش باشید

قطعا همسرتان نقاط مثبتی داشته که به او علاقه مند شده اید. آن ها را هر روز برای خودتان یادآوری کنید و هر از گاهی از بیان آن ها در حضور همسرتان غافل نشوید. نقاط قوت آن ها را تحسین کنید و به آن ها بگویید که به او افتخار می کنید. با این کار او را به زندگی و حفظ رابطه دلگرم می کنید. سعی کنید هر روز از او به خاطر خوشی ها و زیبایی ها و حس های خوبی که به زندگی تان آورده است قدر دانی کنید. هیچ وقت این کار را دست کم نگیرید.

سخن پایانی

برای حفظ رابطه بیش از زمان به دست آوردن آن باید تلاش کرد. هیچ گاه فکر نکنید بعد از ازدواج با کسی که دوستش داشتید دیگر همه چیز تمام شده است! ازدواج تازه شروع کار است. شما حتی سال های سال پس از اردواج باید تنور رابطه تان را گرم گرم نگه دارید.

 

مشاوره روانشناسی زوجین

مشاوره روانشناسی زوجین

مشاوره روانشناسی زوجین

انتخاب این که باید از مشاوره روانشناسی زوجین استفاده کرد یا نه بعضا می‌تواند افراد را بر سر دو راهی دشواری بگذارد و تصمیم گیری در رابطه آن کار ساده ای نخواهد بود. به بیان دیگر، اگر کسی قصد استفاده از مشاوره روانشناسی زوجین را داشته باشد، باید به این مسئله اذعان کند که مشکلی در رابطه اش وجود دارد و همه چیز، آن طور که باید و شاید نیست؛ و این مسئله ای است که به سادگی نمی توان به آن اعتراف کرد. این در حالی است که اگر با جلسه های مشاوره و درمانی مرتبط با زوجین آشنایی نداشته باشید، کار تصمیم گیری به مراتب دشوارتر هم خواهد شد.

به همین خاطر، برای این که درک بهتری از موضوع پیدا کنید، در این مقاله سعی کرده ایم برخی مشکلات رایجی را که به هنگام پدیدار شدنشان بهتر است دو طرف حاضر در رابطه اقدام به مراجعه به جلسه های مشاوره روانشناسی زوجین کنند، برای شما گردآوری کرده ایم و اطلاعات بیشتری در این مورد در اختیارتان قرار خواهیم داد. در بخش پایانی مقاله هم شما را با تعدادی از اهداف رایج و مهمی آشنا خواهیم کرد که معمولا در این گونه جلسه های درمانی دنبال می شود. با این تفاسیر، اگر از مشکل بخصوصی در رابطه شخصی خود رنج ببرید، خواهید دانست که نیاز به مراجعه به مشاوره روانشناسی زوجین را خواهید داشت یا خیر، و در صورتی که جوابتان به این سؤال مثبت باشد، می توانید بسته به نیازها و هدفی که در ذهن دارید، یکی از انواع جلسه های درمانی را انتخاب کنید. ابتدا با مشکلات رایج شروع می کنیم. با ما همراه باشید.

۱. زوجین به یکدیگر اعتماد نداشته باشند

یکی از رایج ترین مشکلاتی که به خاطر آن طرفین حاضر در رابطه مشترک به مشاوره روانشناسی زوجین روی می آورند، نیازمندی آن ها به شخصی است که بتواند کمکشان کند به گونه ای بر بی اعتمادی پدید آمده میانشان غلبه کنند. عوامل مختلفی می توانند زمینه ساز این بی اعتمادی باشند که از آن جمله می توان به خیانت یکی از طرفین؛ دروغ گفتن های متمادی درباره خرج کردن پول و دیگر مسائل این چنینی. به هر عنوان، فارغ از اینکه علت ماجرا چه باشد، شرکت در جلسه های مشاوره روانشناسی زوجین این امکان را به دو طرف می دهد که بی پرده و آزادانه درباره نقاط ضعف خود صحبت کنند و از دلیلی که باعث شده رفتار بخصوصی از آن ها سر بزند پرده بر دارند.

۲. مشاجره های میان زوجین بیشتر و بیشتر شده است

آیا احساس می کنید در رابطه مشترک خود به مشکل برخورده اید و در طول روز هر آن انتظار مشاجره ای تازه با شریک زندگی خود دارید؟ ممکن است این مشاجره ها کوچک و نسبتا کم اهمیت باشند؛ ممکن است جدی تر از آن چه باشد که بسیاری فکر می کنند و پس از پایان مشاجره به مدت زمان زیادی برای بازیابی حالت عادی خود نیاز داشته باشید. صرف نظر از این مسائل، چیزی که مهم است مکرر شدن این گونه مشاجره ها است و در این صورت حتما باید از مشاوره روانشناسی زوجین استفاده کرد. البته نباید فراموش کرد که مشاجره های گاه به گاه میان زوجین چیزی کاملا عادی است و نشان از اهمیت رابطه و زندگی برای دو طرف دارد (در مقابل کسانی قرار می گیرند که با یکدیگر صحبت نمی کنند و مشکلاتشان بزرگتر و بزرگتر می شود، تا آن که ناگهان زخم های کهنه سر باز می کند و همه چیز به هم می ریزد)، اما مکرر شدن این مشاجره ها و تحت الشعاع قرار گرفتن زندگی زوجین به خاطر آن ها حاکی از این مسئله است که مشکلی ریشه ای و عمیق میان دو طرف وجود دارد که از دیدشان پنهان مانده است و باید هر چه سریع تر در جهت رفع آن اقدام کرد.

۳. زوجین توانایی برقراری ارتباط مؤثر با یکدیگر را نداشته باشند

ممکن است مشاجره ای میان دو طرف حاضر در رابطه وجود نداشته باشد، اما از سوی دیگر هر یک از طرفین احساس کنند که شریک زندگیشان آن ها را درک نمی کند یا احساس کنند که نادیده گرفته می شوند. در این صورت هم بهتر است به فکر استفاده از مشاوره روانشناسی زوجین بود. البته این مشکل به گونه ای دیگر هم ممکن است خود را نشان دهد: ممکن است یکی از زوجین احساس کند که مسائل و مشکلات عاطفی شریک زندگی خود را نمی تواند درک کند؛ ممکن است برای یکدیگر غریبه شده باشند. یکی از مهمترین مزیت هایی که استفاده از مشاوره روانشناسی زوجین به همراه دارد، برقراری مجدد ارتباط میان زوجین و بهبود کیفیت آن است. روان درمانگری که از تجربه و دانش کافی برخوردار باشد، می تواند ابزار لازم برای این کار را در اختیار شما بگذارد و به مرور زمان می توانید با شریک زندگی خود ارتباط برقرار کنید و با گوش دادن به صحبت هایش درک بهتری از روحیات و مسائل عاطفی او پیدا کنید. البته این مهم تنها به مرور زمان قابل دست یابی است و حداقل برای یک دوره کامل درمانی باید به مشاوره روانشناسی زوجین روی آورد.

۴. مشکلی میان زوجین وجود دارد، اما هیچ یک از طرفین نمی توانند چند و چون آن را تشخیص دهند

دقیقا همانند مشاوره روانشناسی فردی، مشاوره روانشناسی زوجین هم علاوه بر اینکه می تواند برای حل کردن مشکلات نتیجه بخش باشد، به شناسایی و تشخیص آن ها هم کمک می کند. فرض کنید نسبت به ماه ها یا سال های اولیه ازدواجتان تغییراتی در زندگی روزمره پدید آمده است، اما نمی توانید به درستی علت و چگونگی آن ها را مشخص کنید. یا شاید هم به اندازه گذشته در کنار شریک زندگی خود احساس راحتی نمی کنید. تمامی این ها نشانه های اولیه ای است که مشخص می کند تعاملات میان زوجین از سلامت کافی برخوردار نیست. البته چنین مسئله ای به این معنا نیست که یکی از دو طرف مقصر است، بلکه نشان از این دارد که رابطه به طور کلی دچار مشکل شده است و مطمئن باشید در چنین شرایطی هیچ کجا بهتر از کلینیک مشاوره روانشناسی زوجین نیست و تنها با استفاده از تجربه و دانش فرد متخصص در این زمینه می توان مشکلات را ریشه یابی کرد.

حال که درک بهتری از مشکلاتی به دست آوردید که پدید آمدنشان نیاز به مشاوره روانشناسی زوجین را ضروری می کنند، شما را با مهمترین اهدافی آشنا خواهیم کرد که معمولا در این جلسه های درمانی دنبال می شوند:

هدف اول از مشاوره روانشناسی زوجین: تغییر دیدگاه زوجین نسبت به رابطه

بعضا ممکن است هر یک از دو طرف حاضر در رابطه به قدری نسبت به الگوهای متفاوت رفتاری یا فکری حساسیت نشان دهد که از تصویر رابطه به عنوان یک واحد کلی غافل شود. در چنین مواقعی مشاور روانشناسی زوجین کمک خواهد کرد تا هر یک از طرفین این دید کلی نسبت به رابطه را دوباره به دست بیاورند و با در نظر داشتن آن سعی کنند مشکلات منحصربه فردی را که تجربه می کنند هم از پیش رو بردارند. برای دست یابی به این هدف پیش از هر چیز سعی می شود دو طرف را از سرزنش کردن یکدیگر بازداشت و به جای آن تشویقشان کرد که در قالب تیمی دو نفره سعی بر حل کردن مشکلاتشان داشته باشند.

هدف دوم از مشاوره روانشناسی زوجین: تغییر یا اصلاح هر گونه رفتار ناکارآمد

احتمالا یکی از مهمترین وظایفی که روان درمانگر در حین جلسات مشاوره روانشناسی زوجین به عهده دارد این است که به دو طرف کمک کند تا رفتار خود نسبت به دیگری را اصلاح کنند یا تغییر دهند. به خصوص آن دسته از رفتارهایی که به شکل بالقوه مضر به شمار می روند. روان درمانگر پیش از هر چیز اقدام به شناسایی این دسته از رفتارها می کند و پس از آن سعی می کند به هر یک از زوجین کمک کند تا مهارت سازماندهی مجدد و اصلاح یا تغییر رفتارهای خود را پیدا کنند. این گونه رفتارها شامل گستره نسبتا وسیعی می شود و از آن جمله می توان به روابط ناسالم و رفتار خشونت آمیز اشاره کرد.

هدف سوم از مشاوره روانشناسی زوجین: بازیابی پیوند عاطفی

برقراری ارتباط پایه و اساس هر نوع رابطه ای است و فرقی نمی کند این ارتباط در قالب کلمات و جملات برقرار شود یا به وسیله ایما و اشاره و دیگر راه های ارتباطی. زوجین، برای این که شناخت بهتری از یکدیگر پیدا کنند و توانایی حل کردن مسائل و مشکلاتشان را داشته باشند، باید احساساتشان را با یکدیگر در میان بگذارند.

در طول جلسه های مشاوره روانشناسی زوجین، روان درمانگر به زوجین کمک می کند تا به شکلی مؤثر احساساتشان را با یکدیگر در میان بگذارند. ترس، یکی از مهمترین موانعی است که برای دست یابی به این مهم بر سر راه افراد قرار می گیرد و وظیفه دیگر روان درمانگر کمک به طرفین برای غلبه بر ترس هایشان است.

هدف چهارم از مشاوره روانشناسی زوجین: بهبود روابط

مسئله دیگری که در طول جلسه های مشاوره روانشناسی زوجین به آن توجه نشان داده می شود، آموختن این نکته به زوجین است که برقراری ارتباط سازنده یکی از ملزومات داشتن رابطه ای سالم است.

روان درمانگر سعی می کند علاوه بر ذکر راهکارهای برقراری ارتباط سالم و دام هایی که در این راه قرار می گیرد و زوجین باید از گرفتاری در آن ها اجتناب کنند، سعی می کند مهارت های ارتباطی دو طرف را هم بهبود دهد. باید به خاطر داشت که مسئله تنها به برقراری ارتباط ختم نمی شود و چگونگی آن هم حائز اهمیت است. زوجین تنها در صورتی قادر به برقراری ارتباط مؤثر خواهند بود که به خوبی به صحبت های یکدیگر گوش دهند و با یکدیگر همدل باشند.

لینک منابع:

https://www.psychologytoday.com/us/blog/friendship-20/201709/should-you-go-couples-therapy

https://positivepsychologyprogram.com/relationship-therapy/

 

 

انواع زوج درمانی راهی برای نجات روابط آسیب دیده زوجین

انواع زوج درمانی راهی برای نجات روابط آسیب دیده زوجین

زوج درمانی یکی از راهکارهایی است که دو طرف حاضر در رابطه قادر خواهند بود با استفاده از آن اقدام به پیدا کردن مجدد احساساتی کنند که زمانی نسبت به یکدیگر داشتند. بسیاری از درمانگران فعال در حوزه روابط مشترک بر این باورند که برای حاصل شدن نتیجه دلخواه از یک دوره درمانی حداقل به دوازده جلسه نیاز است (هفته ای یک جلسه به مدت سه ماه) و تنها پس از گذر این مدت زمان است که امکان برخی مشکلات میان دو طرف حل شود. البته نباید فراموش کرد که این مدت زمان بسته به عواملی چون شدت مشاجره های بین دو طرف و چگونگی رویکرد آن ها در کلاس های درمانی ممکن است کمتر یا بیشتر شود. اگر در روابط مشترکتان با مسائلی دست و پنجه نرم می کنید که پیش از این برایتان بی سابقه بوده است و توانایی حل کردن این مسائل را به تنهایی ندارید، احتمالا زمان آن رسیده است که از فردی متخصص در این زمینه درخواست کمک و مشاوره کنید. روش های مختلف درمانی ای وجود دارند که از آن ها با نام انواع زوج درمانی یاد می شود. با کسب اطلاعات بیشتر در خصوص هر یک از این روش های درمانی قادر خواهید بود بسته به شرایط منحصربه فرد خود و رابطه تان از میان شان یکی را انتخاب کنید. در این مقاله قصد داریم شما را در این امر یاری کنیم و اطلاعاتی مختصر و مفید درباره انواع زوج درمانی در اختیارتان قرار دهیم. با ما همراه باشید.

انواع زوج درمانی راهی برای نجات روابط آسیب دیده زوجین

روش گاتمن

روش گاتمن یکی از انواع زوج درمانی است و اساس و پایه آن را تحقیقات و دستاوردهای جدید علمی تشکیل می دهد. در حقیقت با استفاده از ترکیبی از این تحقیقات و دستاوردها سعی بر آن است تا راهکاری برای مشکلات موجود میان زوج ها در نظر گرفته شود. مهمترین هدف از به کارگیری این روش به وجود آوردن حسی عمیق از درک متقابل، احترام و همدلی در میان دو طرف حاضر در رابطه است و نیز عبور از سد مسائل و مشکلاتی که باعث می شوند یکی از دو طرف (یا هر دوی آن ها) حاضر در رابطه مشکلاتی که در رابطه وجود دارند را به رسمیت نشناسند و بر این باور باشد که همه چیز خوب است.

مشاوره یا درمان خانواده

مشاوره یا درمان خانواده یکی از انواع زوج درمانی است که می توان با استفاده از آن به بهبود روابط متزلزل شده در محیط خانواده پرداخت. گاهی اوقات از این نوع مشاوره برای کنار آمدن با اتفاقی به خصوص استفاده می شود (برای نمونه زمانی که دو نفر از هم طلاق می گیرند). معمولا برای پیشبرد جلسه های درمانی این نوع از مشاوره به حضور تمامی اعضای خانواده نیاز است. درمانگر طی جلسات به خوبی تعاملات میان اعضای خانواده را مد نظر قرار قرار می دهد و بر اساس همین مشاهدات طی بلند مدت راجع به مشکلات و راهکارهای احتمالی تصمیم گیری می کند. البته رفتار کسانی که بعضا ساکت هستند و در این تعاملات نقشی ندارند هم مد نظر قرار می گیرد؛ برای نمونه اگر طی یکی از جلسات مشاجره ای میان دو یا چند تن از خانواده در گیرد، درمانگر از شخص یا اشخاصی که در مشاجره شرکت نداشته اند هم سؤالاتی درباره نظرش درباره حادثه پیش آمد کرده خواهد کرد. معمولا در طول جلسات مشاوره یا درمان خانواده سعی بر آن است تا روش های ارتباطی مؤثرتر و بهتری در اختیار اعضای خانواده قرار بدهند تا با یادگیری آن ها بتوانند روش های قدیمی تر خود را کنار بگذارند و از نتایج منفی آن دوری کنند.

درمان متمرکز بر هیجان

درمان متمرکز بر هیجان یکی دیگر از انواع زوج درمانی است و همانگونه که از نام آن برمی آید، هدف اصلی در آن درک بهتر و کنترل و مدیریت هیجانات است. در این روش درمانی، از هر یک از دو طرف حاضر در رابطه درخواست می شود تا در محیطی که هیچ گونه قضاوتی بر رفتار آن ها نخواهد شد، راجع به هیجانات خود صحبت کنند. هدف از اینکار این است که طرفین حاضر در رابطه درک بهتری راجع به هیجانات و واکنش های یکدیگر به دست بیاورند. به مرور زمان و با استفاده از این روش درمانی، ارتباط قوی تری میان دو طرف به وجود می آید و اگر در استفاده از مهارت های اجتماعی مشکل داشته باشند، تا حدود زیادی این دسته از مشکلاتشان هم برطرف می شود و احساس اعتماد بیشتری میانشان ایجاد می شود.

مشاوره زوجین

مشاوره زوجین یکی دیگر از انواع زوج درمانی است و به حضور مستقیم زوج ها در جلسات درمانی نیازمند است. این شیوه درمانی متمرکز بر این فرضیه است که بهترین روش برای فائق آمدن بر مشکلاتی که میان دو طرف حاضر در رابطه مشترک وجود دارد، حضور مؤثر و همزمان آن ها در کنار یکدیگر در جلسات درمانی است. کسانی که در روابط مشترک خود با مسائلی چون مشاجره های پی در پی، احساس دور بودن از یکدیگر و نبود درک متقابل، احساس خشم و عصبانیت نسبت به یکدیگر و آزردگی خاطر یا کمرنگ شدن علاقه نسبت به یکدیگر سر و کار دارند و این مسائل زندگی را تا حدودی به کامشان تلخ کرده است، می توانند با استفاده از این شیوه درمانی به نتایج خوبی دست پیدا کنند.

البته باید خاطر نشان کرد که بعضا ممکن است به صلاح دید درمانگر از یکی از دو طرف حاضر در رابطه درخواست شود به تنهایی به جلسه مشاوره بیاید (برای نمونه زمانی که یکی از دو طرف حاضر در رابطه در حضور دیگری چندان مایل به صحبت کردن نباشد).

درمان راه حل محور

درمان راه حل محور یکی دیگر از انواع زوج درمانی است و به عنوان یکی از شیوه های درمانی سازمان دهی شده و متمرکز بر هدف شناخته می شود. در این شیوه درمانی به جای آن که درمانگر سعی کند به مشکلات میان دو طرف حاضر در رابطه رسیدگی کند، برای آن ها هدفی تعیین می کند و پس از آن برنامه ریزی دقیقی برای دست یابی به هدف یاد شده طرح ریزی می کند و دو طرف باید طبق برنامه ریزی برای دست یابی به هدف پیش بروند. با استفاده از درمان راه حل محور می توان ابزارها و مهارت هایی کسب کرد که برای کنار آمدن با  چالش های هر روزه ای که پیش می آیند به کار خواهد آمد.

رفتار درمانی شناختی

رفتار درمانی شناختی از جمله انواع زوج درمانی است و در آن سعی بر آن است تا با درمانگر رابطه ای قوی شکل داده شود و پس از آن با انجام بررسی های دقیق به ریشه و علت اصلی مشکلات حادث شده میان دو طرف حاضر در رابطه پرداخت. در این روش درمانی دو طرف تشویق می شوند تا ادراک خود از اطراف، عقاید، احساسات و افکار خود را به چالش بکشند و به این صورت درک بهتری از علت اصلی برخی کارهایی که ازشان سر می زند پیدا کنند. رفتار درمانی شناختی به عنوان یکی از محبوب ترین و کارآمدترین انواع زوج درمانی شناخته می شود.

درمان سیستمی

درمان سیستمی یکی دیگر از انواع زوج درمانی است و در آن با استفاده از تکنیک های نسبتا پیچیده سعی می شود نقش اصلی هر یک از دو طرف حاضر در رابطه مشخص شود. در این روش درمانی رفتار دو طرف به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و پس از آن تأثیری را که رفتار فرد بر رابطه می گذارد مشخص می کنند. در نهایت هم سعی می کنند رفتارهای مخرب و مضر برای رابطه را کنار گذاشته و رفتارهای سودمند را جایگزین آن کنند.

مشاوره گروهی

مشاوره گروهی یکی دیگر از انواع زوج درمانی است و در آن سعی می شود زوج ها (گاهی اوقات دو طرف با هم حاضر می شوند گاهی اوقات یکی از دو طرف) را مقابل کسانی قرار بدهند که از مشکلاتی مشابه با آن ها رنج می برند. در این جلسات این شیوه درمانی معمولا بحث های گروهی مطرح می شوند و همگی در آن شرکت می کنند.به علاوه کارگاه های آموزشی ای هم به منظور اطلاع رسانی درباره مسائلی چون مشکلات ارتباطی، چگونگی کنار آمدن با احساساتی چون خشم یا پذیرفته نشدن توسط دیگری و … برگزار می شود (گاهی هم به ارائه مطلبی کوتاه درباره هر یک از مسائل یاد شده اکتفا می شود). با استفاده از این شیوه درمانی علاوه بر این که زوج ها این امکان را خواهند داشت تا مقابل دیگران درباره مسائل و مشکلات خود صحبت کنند، می توانند به این نکته هم پی ببرند که فقط آن ها نیستند که با این گونه مسائل سر و کار دارند و دیگر افراد هم بعضا دچار آن ها می شوند. درمانگر مشاوره گروهی سعی می کند به طرفین حاضر در رابطه کمک کند تا رابطه مؤثرتری با یکدیگر برقرار کنند و درک بهتری از احساسات یکدیگر پیدا کنند. در نهایت هم اگر با به اتمام رسیدن دوره جلسات درمانی، درمانگر به این نتیجه برسد که واقعا امکان بازسازی رابطه میان دو طرف وجود ندارد، به آن ها کمک می کند تا کاملا دوستانه و بدون بحث و مشاجره اضافی از یکدیگر جدا شوند.

کلام پایانی

در این مقاله سعی ما بر آن بود تا شما را با مهمترین انواع زوج درمانی آشنا کنیم. درمانگران این روش های درمانی معمولا روانشناس های خانواده، مشاورین زوج ها و مشاورین ازدواج هستند. البته باید عنوان کرد که به جز شیوه های درمانی یاد شده در این مقاله، شیوه های دیگری هم وجود دارند که بعضا در کلینیک های درمانی به کار گرفته می شوند، اما انواع زوج درمانی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفتند، مهمترین و رایج ترین آن ها بودند.

7 راز زوج های موفق (چگونه یک زندگی عاشقانه بادوام داشته باشیم؟)

۷ راز زوج های موفق (چگونه یک زندگی عاشقانه بادوام داشته باشیم؟)

آیا تا به حال شده به زوج های موفق دور و برتان نگاه کنید و از خودتان بپرسید که چطور زوج های اطرافتان حتی بعد از سال ها هنوز با هم خوش هستند؟ البته درست است که ظاهر، همه چیز نیست و یک رابطه چیزی فراتر از آن است که می بینیم. با این حال برخی از زوج ها آنقدر موفق و خوشبخت هستند که از همان ظاهر زندگی شان هم می توان تشخیص داد.

زوج های موفق اعتماد و احترام قابل توجهی نسبت به یکدیگر دارند. آن ها آنقدر درک متقابل بالایی دارند که سر مسائل پیش پا افتاده و بچه گانه که بسیاری از زوج ها درگیرش هستند، دعوا نمی کنند.

اما چگونه می توان جزء زوج های موفق بود؟

خب، حقیقت این است که بیشتر زوج ها، اما نه همه آنها، تفاوت های خود را دارند. آنها هم با هم دعوا می کنند و لحظاتی را دارند که عمیقا از یکدیگر ناراحت می شوند. بدیهی است زمان هایی وجود دارد که حتی شادترین و موفق ترین زوج ها هم ناراحت به نظر می آیند. با این حال، تفاوت های مهمی بین زوج های راضی و ناراضی وجود دارد. اساسا، زوج های موفق می دانند چگونه مسائل را حل کنند و چگونگی این رابطه را تقویت کنند. در ادامه به ۷ راز زوج های موفق که می توانید از آن الگو بگیرید اشاره می کنیم.

۱- زوج های موفق (خوشبخت) به یکدیگر اعتماد می کنند

حتی وقتی زوج ها مخالف چیزی هستند، به همسر مهربان، صادق و با وفای خود اعتماد می کنند. جان گوتمن، معتقد است که زوج هایی که به یکدیگر اعتماد دارند، زندگی سالم تر و طولانی تری دارند. او دریافت که اعتماد مربوط به انتشار اکسی توسین است که احساس خوبی ایجاد می کند و هورمون «عشق» است.

زوج های موفق با یکدیگر هماهنگ می شوند و در موقع نیاز به یکدیگر کمک می کنند. وقتی اختلافی پیش می آید، به جای شک کردن و تحقیر کردن، به صورت پیش فرض اعتماد و بخشش را نشانه می گیرند.

۲- زوج های موفق (راضی) از تفاوت یکدیگر، ناامید نمی شوند

زوج های موفق می دانند که تفاوت بین انسان ها وجود دارد. همه زوج ها در ادامه رابطه شان، با درگیری هایی مواجه می شوند.

تحقیقات گوتمن نشان می دهد که بیشتر درگیری های زناشویی غیرقابل حل است. اما این لزوما به معنی ناامیدی نیست. همه اینها به چشم انداز و دیدگاه افراد بستگی دارد.

زوج های موفق به خوبی می دانند که حتی برای درگیری های غیر قابل حل، باید زمان زیادی صرف کنند. آنها می توانند احساسات ناشی از اختلاف را تحمل کنند و حتی می توانند تفاوت ها را پذیرفته یا به آن بخندند.

۳- زوج های راضی، مهربان هستند

زوج های موفق می دانند که کلمات و رفتارشان زیر نظر گرفته می شود. بحث و جدل برای همه ارزان تمام نمی شود. آنها مراقب انتخاب کلمات شان هستند تا ناراحتی و سرخوردگی شان را به درستی بیان کنند. هدف از ارتباطشان این است که به دقت گوش دهند و با مهربانی حقیقت را بگویند. حتی اگر گفتن چیزی که می خواهند بگویند، سخت باشد، آن را با مهربانی و صداقت بیان می کنند. آنها منبعی از امنیت و اعتماد ایجاد می کنند. با به دقت گوش دادن به حرف های همسرتان، به او نشان می دهید که به خوبی دیده و شنیده می شود، که همه ما آرزوی چنین چیزی را داریم.

۴- زوج های راضی می توانند با موفقیت آسیب ها را ترمیم کنند

همه ما در درون خودمان، پتانسیل بد حرف زدن و بد عمل کردن را داریم. با این حال زوج های موفق می توانند همدردی کرده، عذرخواهی کنند و ببخشند.

مسئله این است که در مورد اینکه چگونه خودمان را نشان دهیم و به همسرمان گوش دهیم، آگاه باشیم. روشی که پیام ها را انتقال می دهیم مهمتر از کلماتی است که انتخاب می کنیم. به یاد داشته باشید که «لحن صحبت، محتوای صحبت را تحت تاثیر قرار می دهد.» به عنوان مثال می توانید بگویید «من بهت گوش میدم» بسته به لحن صدای مورد استفاده، معنی آن می تواند به شدت متفاوت باشد.

7 راز زوج های موفق (چگونه یک زندگی عاشقانه بادوام داشته باشیم؟)

۵- زوج های موفق برای سرگرمی داشتن، برنامه ریزی می کنند

زوج های موفق با به یاد آوردن خاطرات شیرین، سر صحبت را با هم باز می کنند. در مورد چیزهایی که در مورد یکدیگر دوست دارند، صحبت می کنند. آن ها به راحتی احساسات عاشقانه شان را بیان می کنند و از روی اتفاقات بد می گذرند.

اما زوج های موفق با فکر کردن در مورد ماه عسل، آتش عشق شان را شعله ور نمی کنند تا رابطه فعلی شان را تقویت کنند؛ بلکه رابطه شان را با برنامه ریزی تجربه های جالب که می تواند همه چیز را جدید و تازه جلوه دهد، تقویت می کنند. آنها حتی ممکن است تصمیم بگیرند وقت شان را با زوج دیگری که رابطه خوبی دارند، بگذرانند که باعث می شود مثبت بودن در رابطه شان را بیشتر کنند.

۶- زوج های راضی موفق آداب و رسوم دارند

آنها با هم به تختخواب می روند و صرف نظر از احساساتشان، به یکدیگر صبح بخیر و شب بخیر می گویند، و معمولا با آغوش یا بوسه همراهند. آنها در طول روز با هم در تماس هستند، نه تنها بخاطر اینکه همدیگر را دوست دارندو علاقه مندند که با یکدیگر در تماس باشند بلکه در واقع می دانند که رابطه باید همراه با عمل باشد.

۷- زوج های موفق مانند دوستان خوب، رفتار می کنند

آنها درگیری های خود را به طور عمده با روش های مثبت، مدیریت می کنند. آنها به نیازهای فردی و اهداف مشترک خود احترام می گذارند و به یکدیگر کمک می کنند تا اهداف و رویاهایشان را تحقق بخشند. هر آنچه از دستشان بربیاید انجام می دهند تا بتوانند شادی یکدیگر را حفظ کنند.

مهمتر از همه، زوج های موفق برای حفظ ارتباط قوی، سخت تلاش می کنند. آنها یکدیگر را مجازات نمی کنند و این روش ها و مهربانی ها را تمرین می کنند.

کلام پایانی:

زوج های موفق آدم های عجیب و غریبی نیستند. آن ها مثل همه ما آدم های عادی هستند. با این حال آن ها می دانند که چطور به کمک هوش هیجانی شان و تجاربی که کسب کرده اند، چگونه با شریک زندگی شان به بهترین شکل برخورد کنند. آن ها وقتی به مشکلی بر می خورند به جای داد و بیدادها و قهر کردن های بچه گانه به دنبال حل مشکلات هستند و در صورت نیاز می دانند که باید برای حل مشکلات شان به مشاوره زوجین معرفی کنند.

با روش های مهم زوج درمانی آشنا شوید

با روش های مهم زوج درمانی آشنا شوید

در این مقاله قصد داریم شما را با روش‌هایی برای آشنا کنیم که در زوج درمانی به کار گرفته می‌شوند. شما نیز بسته به نیازها و شرایط به خصوص خود قادر خواهید بود از هر یک از روش‌هایی که در ادامه عنوان خواهد شد استفاده کنید.

بحث و جدل از اجزاء جدایی ناپذیر رابطه‌ها است. این مسئله از آنجایی نشأت می‌گیرد که هیچ دو فردی دنیا را به یک شکل نمی‌بینند و تفاوت‌هایی میان دید افراد نسبت به مسائل گوناگون وجود دارد. به همین خاطر هم انواع رویکردخای زوج درمانی بسته به صلاحدید افراد متخصص به کار گرفته می‌شوند.

اگر بحث و جدل میان افراد به مرور زمان جدیتر شود، سلامت رابطه به خطر خواهد افتاد و در این زمان است که زوج درمانی اهمیتی به مراتب بیشتر از قبل پیدا می‌کند. البته باید عنوان کرد که مشاجره گاه به گاه میان زوجین، امری اجتناب ناپذیر و مهمتر از آن، نشانگر یک رابطه سالم است، اما اگر این مشاجره‌ها بیش از حد تکرار شوند، بدل به منبعی برای ناخشنودی افراد و اضطراب آن‌ها می‌شود و زندگیشان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

آشنایی با روش های زوج درمانی

روش گاتمن

بیش از سه دهه است که از روش گاتمن برای زوج درمانی استفاده می‌شود و تا کنون نزدیک به سه هزار زوج آن را مورد استفاده قرار داده‌اند، بنابراین می‌توان گفت که این روش حساب خود را پس داده است. در این روش از تکنیک‌های مختلف زوج درمانی استفاده شده تا به واسطه آنها علاقه، نزدیکی و احترام میان زوجین به حد مطلوبی برسد.

در روش گاتمن، افراد متخصص به زوجین کمک می‌کنند تا نقشه‌های عاشقانه ترسیم کنند. در این نقشه‌ها هر یک از طرفین حاضر در رابطه اقدام به مشخص کردن نگرانی‌ها، اضطراب‌ها، علایق، امیدها و مسائل گذشته شریک زندگی خود کرده و به این صورت درک بهتر و جامعتری از حال و هوای روحی روانی آنها پیدا می‌کنند. به این صورت افراد درک بهتری از یکدیگر پیدا کرده و میزان علاقه، احترام و قدردانیشان از یکدیگر به مرور زمان بیشتر می‌شود. روش گاتمن، یکی از مهم‌ترین روش‌های مورد استفاده در زوج درمانی است که به افراد حاضر در رابطه این امکان را می‌دهد تا نیازهایشان را مطرح کنند. همچنین در این روش بیش از آن که پیدا کردن راهکاری برای غلبه بر فشار و استرس مد نظر باشد، مدیریت کردن شرایطی این چنینی در مرکز توجه قرار می‌گیرد.

روش روایت درمانی

یکی دیگر از روشهای مهم به کار گرفته شده در زوج درمانی روایت درمانی است. در این روش بیش از هر چیز دیگری سعی بر آن است تا فاصله‌ای میان فرد با مشکلی که او را آزار می‌دهد پدید آید. مشاور به هنگام استفاده از این روش از فرد مورد مشاوره درخواست می‌کند تا مسائل و مشکلات خود را برایش روایت کند، یا به شکل داستان برای مشاور تعریف کند؛ پس از آن هم به فرد مورد مشاوره کمک می‌کند تا نکات و مسائل منفی روایت یا داستانش را بازنویسی کند. البته اعتراف به مسائل و مشکلات چیزی نیست که با آن بتوان درکی دقیقتر از رفتار فرد به دست آورد، اما مزیتی که استفاده از این روش دارد این است که فرد، مسائل و مشکلات خود را از منظرهای تازه‌ای مورد بررسی قرار می‌دهد و احتمالاً به راهکارهایی دست خواهد یافت که تا کنون توجهی به آنها نشان نداده بوده است.

با روش های مهم زوج درمانی آشنا شوید

روش متمرکز بر احساسات

این روش به وسیله دکتر سوزان جانسون توسعه پیدا کرد. در آغاز امر این روش صرفاً برای زوج درمانی به کار گرفته می‌شد، اما بعدها مشخص شد که برای مشاوره خانواده هم می‌توان از آن استفاده کرد. نکته مهمی که در رابطه با این روش وجود دارد این است که تنها زمانی مورد استفاده قرار خواهد گرفت که مشاور متخصص تشخیص دهد یکی از عوامل مشکل ساز در روابط میان زوجین، افسردگی یکی (یا هر دوی) آن‌ها است.

اساساً این روش رویکردی کوتاه مدت دارد و سه هدف اصلی را دنبال می‌کند. در این روش گسترش و سازمان دهی مجدد پاسخهای احساسی مهم تشویق می‌شوند. همچنین در آن تلاش می‌شود تا رابطه میان زوجین مستحکمتر از قبل شود. در نهایت هم تلاش می‌شود تا نقش هر یک از افراد حاضر در رابطه از نو مشخص شود و وظایف جدید و مفید برای رابطه‌ای برای هر یک از طرفین انتخاب شود.

روانشناسی مثبت گرا

در این روش از زوج درمانی احساسات مثبت و نقاط قوت شخصیت هر یک از زوجین در مرکز توجه قرار می‌گیرد و سعی بر آن است تا زوجین درک بهتری از این مسئله پیدا کنند که افزایش نشاط و خوشحالی در یک رابطه به عوامل ذهنی و احساسی متفاوتی وابسته است. روانشناسی مثبت گرا به افراد کمک می‌کند تا لحظات خوشحال کننده را به محض رخ دادنشان تشخیص دهند (به جای آنکه زوجین تنها به گذشته و لحظات خوب از دست رفته فکر کنند). در این روش زوج درمانی، آن‌ها به مرور زمان یاد خواهند گرفت تا به احساسات مثبت توجه بیشتری نشان داده و در زمان حال زندگی کنند.

تجزیه و تحلیل شیوه‌های برقرای ارتباط زوجین

ناتوانی در برقراری ارتباطی سالم، پایه و اساس بخش زیادی از مشکلاتی را تشکیل می‌دهد که در رابطه پدید می‌آیند و به همین سبب در زوج درمانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. همانگونه که پیشتر هم عنوان شد، مشاجره و بحث و جدل در رابطه‌ها اجتناب ناپذیر است، اما اگر افراد حاضر در رابطه بتوانند با وضوح بیشتری با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و حرفی را ناگفته نگذارند، می‌توانند این مشاجره‌ها را به گفتگوهایی سازنده بدل کنند. ارتباط مهارتی است که برای استفاده از آن به تلاشی خودآگاه نیاز است. چیزی که ممکن است برای فردی کاملاً واضح به نظر برسد، لزوماً برای شخص دیگر حاضر در رابطه واضح نیست و باید توضیحاتی به او داده شود. بنابراین مهمترین نکته‌ای که افراد باید به خاطر داشته باشند این است که درباره آن چیزی که فکر می‌کنند صحبت کنند و این انتظار را نداشته باشند که شخص دیگر حاضر در رابطه از ایما و اشارات و رفتار فرد، به افکار او پی ببرد، چراکه این رویکرد سبب بروز سوء تفاهم و مشکلات تازه‌ای می‌شود.

پیدا کردن ریشه‌های ناخودآگاه مشکلات

در برخی روشهای زوج درمانی، رویکردی متفاوت از لحاظ روان شناختی به کار گرفته می‌شود. برای نمونه در این روش سعی بر آن است تا با کمک مشاور ریشه‌های ناخودآگاه مشکلی به خصوص شناخته شوند (صرف نظر از این که مشکل به یک یا هر دو فرد حاضر در رابطه مربوط باشد). این روش بهترین نتیجه را زمانی دارد که الگویی غیرمنطقی از واکنشهای افراد حاضر در رابطه به یکدیگر وجود دارد. مشاورانی که در استفاده از این روش تخصص دارند، بر این باورند که تجربه‌های دوران کودکی و دیگر وقایع زندگی شخصی افراد، نقش بسیار مهمی بر شکل دهی رفتار کنونی آنها دارد. این تجربه یا واقعه ممکن است احتیاجی باشد که برآورده نشده است، یا چیزی شبیه به این که در نهایت درک افراد از واقعیت مسائل را با مشکل رو به رو کرده و سبب اختلالات رفتاری می‌شود.

کلام پایانی

روش‌های یاد شده برخی از مهمترین راهکارهایی هستند که امکان به کارگیری آن‌ها برای زوج درمانی وجود دارد و بسته به شرایط به خصوص افراد می‌تواند برایشان کارآمد باشد. البته گاهی هم بد نیست اگر هر یک از افراد حاضر در رابطه به طور جداگانه به مشاور متخصص مراجعه کرده و مشکلات شخصی خود را با او در میان بگذارد و پس از برطرف کردن مشکلات شخصی، به سراغ مشاوران خانواده و زوجین بروند.

 

مشاوره زوجین راهی برای درک تفاوت بین شما و همسرتان

مشاوره زوجین راهی برای درک تفاوت بین شما و همسرتان

من عجز و لابه کنان گفتم: «لاقل به من بگو به چه چیزی فکر می کنی»

من بدون هیچ قصدی، تلاش های همسرم که روی پروژه ای برای بچه ها سرمایه گذاری کرده بود، را دست کم می گرفتم. ما با هم توافق نداشتیم، و این در حرف های رنج آوری که احساسات هردوی ما را جریحه دار کرده بود، نمود پیدا کرد. همسرم یک کارگاه زیرزمینی را اداره می کرد و می‌خواست من نیز از او پیروی کنم، من بیشتر نگران رابطه مان بودم و از اینکه او را از این کار منع کنم، نا امید شده بودم.

او دستگیره در زیرزمین را گرفت و گفت: «من دقیقا نمی‌دانم چه فکری دارم!»

من تعجب کردم که چگونه می شود که یک آدم نداند به چه فکر می کند؟

خیلی اشک ریختم، ضعیف شده بودم و نیاز به یک نقطه اتکا داشتم. مطمئنا شخصیت قوی ای داشتم و گاهی نمی دانستم حرف هایی که می زنم از کجا می آیند – اما چرا همسرم اجازه می داد که این موضوع او را اینقدر برنجاند؟ او مرد قوی و مطمئنی بود. اگر مرا پس می زد، این رفتار او چگونه می توانست به من بفهماند که برای او اهمیت دارم؟ به نظرم به یک مشاوره زوجین مناسب نیاز داشتیم.

گویی درون تله ای افتاده بودم که بعضی ها بعد از ازدواج به دام آن گرفتار می شوند: عدم توانایی در تشخیص تفاوت های بین زن و مرد.

خداوند با هدف خیر این تفاوت ها را در وجود ما قرار داده است و همین ها ما را از هم متمایز می کنند، تا کنار هم به تکامل و آرامش برسیم، اما گاهی اوقات متوجه آنها نیستیم- و یا آنها را خوب نمی دانیم. اگر این مساله جدی شود، بهتر است قبل از هر کاری از یک مشاوره زوجین استفاده کنیم.

از نظر خداوند مرد و زن یکسان هستند؛ اما این بدان معنی نیست که کاملا مشابه یکدیگرند. خدا زن و مرد را آفریده که متفاوت باشند و کلید یک ازدواج خوب، این است با خلقت خدا کنار بیایید و در برابر آن جبهه نگیرید.

در سال هایی که بین ما منازعاتی صورت می گرفت، من مشغول کتابم بودم؛ و شروع به جست و جو درباره زن و مرد کردم. نه تنها از نظر سنجی هایم متوجه این حقایق شدم، بلکه فهمیدم درک آنها ازدواج من را نیز دچار تغییر کرده است. ۴ نکته باعث شد که اوضاع بین من و همسرم متحول شود- و شاید برای شما نیز این اتفاق بیافتد. این نکات نمونه خوبی از مشاوره زوجین در این موضوع هستند.

مشاوره زوجین : ناامنی های متفاوت، به معنی تفاوت هایی هستند که ما را می رنجانند

از اینکه فهمیده بودم شوهرم که فردی مطمئن به نظر می رسید، از درون آسیب پذیر بود، بسیار شوکه شدم.  ناامنی های او با ناامنی های من فرق داشت.

طبق نظرسنجی هایی که انجام دادم و بررسی چند نمونه مشاوره زوجین، شکی که درون هر زنی وجود دارد (در حدود ۸۰ درصد از زنان)، اینگونه به نظر می رسد: آیا من دوست داشتنی ام؟ آیا من خاصم؟ دوباره مرا انتخاب می کند؟ ناامنی سوالش را اینگونه مطرح می کند: آیا به خاطر اینکه که هستم، ارزش دارم کسی مرا دوست داشته باشد؟

شکی که درون هر مردی زندگی می کند (حدود ۷۵ درصد از مردان)، بسیار متفاوت است: آیا من قدرتش را دارم؟ آیا من کافی ام؟ من میخواهم شوهر خوبی باشم. (یا پدر خوب و یا یک تاجر خوب)، اما آیا اینطور هستم؟ این ناامنی، سوال را بدین صورت طرح می کند:

آیا با توجه به کارهایی که انجام می دهم، خوب هستم؟

به این دلیل که این آسیب پذیری ها، صرفا خامند، همسران به طور ناخودآگاه موجب رنجش همدیگر می شوند. برای مثال، زنی که آخر هفته از گوشه عزلتش بیرون می آید، از همسرش می پرسد:«چرا وقتی بچه ها را صبح شنبه برای خریدن دونات بیرون بردی، زیرشلواری تنشان بود؟» او متوجه نیست که شوهرش چنین برداشتی از سوالش می کند: «تو یک پدر بی حواسی!» و یا شوهر نیاز دارد که به خاطر منازعات ذهنی اش به باشگاه یا هرجای دنج دیگری برود و متوجه نیست که از نظر زن او، رفتارش بدین معنی ست که «تو حتی ارزش دوست داشته شدن را هم نداری.»

۱۰ اختلاف بزرگ بین شما و همسرتان از نظر مشاوره زوجین

آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که بعضی روزها، با همسرتان به سر و کله ی هم بزنید؟ این تنها نشان دهنده تفاوت های شماست. خوب است که هرکسی مشابه دیگری ساخته نشده، اما تا زمانی که این مساله آنها را از هم بیگانه نکند. با چنین صحبت هایی، زمان می برد که تفاوت بین زن و مرد را بشناسید و بدانید چگونه با آنها کنار بیایید. راهنمایی گرفتن از یک مشاوره زوجین انتخاب خوبی است. در ذهن داشته باشید که فهمیدن تفاوت های همدیگر و مقابله با آنها، انتخابی است.

در ادامه این مقاله ۱۰ تفاوت بزرگ بین شما و همسرتان آورده شده است:

۱- جسمی

مردان و زنان در نحوه تفکراتشان و شیوه ارتباط مغزشان با هم تفاوت دارند. مردها غالبا از قسمت چپ مغزشان استفاده می کنند؛ در حالی که زنان بین استفاده از این دو نیم کره تفاوت قائلند. در نتیجه، مردها به طور همزمان می توانند روی یک چیز تمرکز کنند، و تا زمانی که کاری تمام شود روی همان می مانند. از طرفی، همسر شما می تواند همزمان چندتا کار را با هم انجام دهد، و گاهی این کارها را رها کند و بعدا به سراغ تکمیلش برود. از جمله نکاتی که در مشاوره زوجین مطرح می شود این است: درک اینکه شما فقط می توانید یک کار را انجام دهید، برای زنان لازم است و باید مطابقا به آن احترام بگذارند.

۲- پول

یک تفاوت دیگر بین زن و مرد دیدگاهشان نسبت به پول است. این مساله از نظر آموزه های مشاوره زوجین نیز بسیار مهم است. گفته شده که مردها برای چیزی که نیاز دارند هزینه می کنند، در حالی که زنان ممکن است چیزی بخرند که لازم ندارند. به خصوص اگر حراجی باشد. ایده  پشت این قضیه، این است که زنان و شوهران به هنگام خرید انگیزه های متفاوتی دارند. بهترین کار این است که راه های ارتباطی را باز بگذارید و در محدوده بودجه تان خرید کنید.

۳- تفاوت در برقراری رابطه

زنان رابطه شان را بر اساس احساساتی مشترک می سازند، در حالی که مردان بیشتر دوست دارند که بین کارهایی که می کنند اشتراک وجود داشته باشد – انجام کارها باهم. آیا جهت یابی کاری را شنیده اید؟ انجام کاری باهم، نیاز دارد که روی یک چیز تمرکز کنید، در حالی که برقراری رابطه احساسی، پیچیدگی های بیشتری دارد. هدف هنوز رابطه است، اما زنان و مردان به گونه ای متفاوت به آن دست می یابند. برای درک متقابل بهتر است از مشاوره زوجین کمک بگیرید.

۴- تفاوت های کلامی

به طور کلی می توان گفت که زنان و مردان به زبان های متفاوتی صحبت می کنند. تفاوت بنیادی بین زنان و مردان در برقراری رابطه، سبک زبانی و کلامی شان است. مردها از یک زبان خلاصه و مختصر استفاده می کنند. زنان به سبکی با جزییات بیشتر و طولانی تر برای بیان حرف هایشان متکی اند. هردو جنس می خواهند که با یک چیز خاص ارتباط برقرار کنند اما روششان فرق می کند. پیشنهاد مشاوره زوجین این است: برای  اینکه این تفاوت را درک کنید، بهتر است که از تفاوت ها آگاه باشید و سبکتان را با او وفق دهید و همسرتان را تشویق کنید که همین کار را نسبت به شما انجام دهد.

۵- نیازها

طبق نظرسنجی ها و نتایج ثبت شده بعضی از مشاوره زوجین، نیازها یکی از مهمترین تفاوت های بین زن و مرد است چرا که بیشتر از همه نادیده انگاشته می شود. همانطور که مردها نیازهایشان متفاوت است، زنان نیز نیازهای متفاوتی دارند. این مشکل نیست، اما هدف این است که ما به عنوان یک مرد سعی کنیم به همان روشی که نیازهای خودمان را برآورده می کنیم، نیازهای او را نیز برآورده کنیم. این شبیه این است که اگر زن پرتقال خواست ما به او سیب بدهیم. شاید اکنون تعجب کنید که” نیازهای او چیست، و آیا من این نیازها را برطرف می کنم؟” این برگرفته از بررسی نتایج نمونه هایی از مشاوره زوجین است: مشکلی ندارد اگر نیازهایتان را برای او شرح دهید و از او درباره نیازهایش بپرسید.  ارتباط نیروی حیاتی در یک ازدواج است.

۶- ارزش گذاری ها

ارزش ها، حوزه هایی از زندگی مان است که ما فکر می کنیم ارزش زمان و انرژی ما را دارند. برای بعضی مردها، این ارزش می تواند بیان قدرت و تاثیر باشد. بعضی از زن ها برای نظم و مرتبی ارزش قائلند. ایده آلش این است که هرچه بیشتر از زمان ازدواجتان بگذرد، ارزشهای بیشتری تراز می شود، و شما ترجیح می دهید که بیشتر همدیگر را دوست داشته باشید و به هم خدمت کنید.

۷- انگیزه

شما به نسبت همسرتان، با چیزهای متفاوتی انگیزه می گیرید. زن ها به دنبال این هستند که تغذیه شوند، ارتباط برقرار کنند، از آنها حمایت شود. شما نیز وقتی توانستید از چیزی محافظت کنید، پیگیر باشید و دفاع کنید، احساس خوبی دارید. با توجه به این انگیزه، زنان و مردان ترس های مختلفی دارند. مردها از بی احترامی و شکست می ترسند، و زنان از انزوا. داشتن این اطلاعات به شما کمک می کند که زن خودتان را بیشتر درک کنید و بدانید چرا چنین واکنش هایی دارد.

۸- واکنش ها

همانطور که اخیرا اشاره شد، زنان و مردان، با چیزهای متفاوتی که واکنش متفاوت به بار می آورد، تحریک می شوند و انگیزه می گیرند. وقتی که شما بابت کاری که در خانه تان کردید، مورد احترام قرار می گیرید، چه واکنشی نشان می دهید؟ اکنون واکنش خودتان را با واکنشی که به هنگام بی احترامی نشان می دهید مقایسه کنید؟ مردها از رسوایی می ترسند و این باعث می شود که بجنگند و یا از محیط استرس زا خارج شوند. با اینحال زمانی که زن شما استرس دارد، ترس از انزوا و تنهایی، باعث می شود که با کسانی که نزدیک است ترس هایش را در میان بگذارد. این دو واکنش متفاوت، تفاوت هایی اند که بیشتر از صلح، آشوب به بار می آورند. آیا متوجهید که ترس از بی احترامی باعث می شود که دیگر نتوانید همسرتان را دوست داشته باشید، با اینکه او به دوست داشتن شما نیاز دارد؟

۹- فعالیت ها

بین کارهایی که مردها از انجام آنها لذت می برند و کارهایی که زنان از انجام آن لذت می برند تفاوت وجود دارد. گاهی بین اینها اشتراکاتی وجود دارد، اما اکثر وقتها تفاوت هایی این بین نمود پیدا می کند که پایه ی برقراری روابط است. مردها در فعالیت های کنشی و رقابتی شرکت می کنند، در حالی که زن ها بیشتر ترجیح می دهند صحبت کنند، و اقداماتی رابطه ای داشته باشند. آیا می توانید به شب قرارتان فکر کنید که تمام این عناصر با هم ترکیب شده باشند؟ چالش برانگیز است، اما آن را با اغوش باز بپذیرید؛ خلاق باشید! فرض کنید برای هر فعالیت، دو شب قرار مجزا دارید.

۱۰- محبت

آیا اولین باری که همسرتان را دیدید به یاد دارید؟ چه در ذهنتان گذشت؟ شاید اولین بار به نظرتان رسیده باشد که او بسیار جذاب است. دلیل اینکه پیگیر او شدید این است که او از نظر شما چه درونی و چه بیرونی زیبا به نظر می رسد. اما همسرتان به احتمال زیاد احساسات شما را در اولویت قرار داده و به همین دلیل با شما ازدواج کرده است. شما به او احساس خوبی داده اید. آیا متوجه نوع جذب می شوید؟ بعد از اینکه ازدواج کردید، مهم است که همدیگر را تامین کنید. هرچه احساسات بیشتری برای او خرج کنید، او بیشتر در چشم شما زیبا ظاهر خواهد شد.

کلام آخر:

اگر اختلاف شما و همسرتان در ۱۰ مورد بالا زیاد است پیشنهاد میکنیم حتما به یک مشاوره زوجین را مراجعه کرده و زوج درمانی را شروع کنید.

دعوای زن و شوهر

بدترین کارها پس از دعوای زن و شوهر

کش دادن مـسئله
رفتار سـرد داشـتن
جدا کردن جای خواب
ناامید شـدن از رابطـه
مـرور جمله‌های همسـر

“چـند اصـل مـهم، در دعـواهای زناشـویی”

۱⃣ حق نداریم به خانواده‌های هم توهین کنیم.

۲⃣ سلام و خداحافظی در هر صورت لازم است.

۳⃣ هیچ‌کسی حق ندارد جای خودش را عوض کند.

۴⃣ هر کسی برای آشتی پیشقدم شود؛ نفر دیگر باید برایش کادو بخرد.

۵⃣ حق نداریم مسائل و مشکلات کهنه را مطرح کنیم. در حین دعوا فقط راجع به همان موضوع بحث می‌کنیم.

۶⃣ شام و ناهار نپختن و نخوردن نداریم. همه اعضا باید مثل قبل برای غذا خوردن حاضر باشند.

۷⃣ حق نداریم اشتباه طرف مقابل را تعمیم دهیم؛ “مثلا عبارت تو همیشه” ممنوع است چون این کار دعوا را به اوج می‌رساند.

۸⃣ باید به هم فرصت دهیم که هر فردی راجع به دیدگاهش نسبت به موضوع دعوا پنج دقیقه صحبت کند و طرف دیگر هم پنج دقیقه فرصت پاسخگویی دارد. در صحبت همدیگر نمی‌پریم. اگر حرفی هم باقی ماند باید به فردا موکول شود تا سر و ته بحث مشخص شود.

marriage

ازدواج

آیا همه انسانها باید ازدواج کنند؟
ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می شویم، دیپلممان را می گیریم، یا کار پیدا میکنیم یا وارد دانشگاه می شویم و بعد یک روز آن کسی که می خواهیم را برای زندگیمان پیدا می کنیم. اما این روزها افراد خیلی دیرتر ازدواج می کنند و قبل ازاینکه “بله” را سر سفره عقد بگویند مکث طولانی تری دارند. در جوامع غربی تحقیقات گزارش می کند که از سال ۲۰۰۱، تعداد کسانی که ازدواج می کنند هر ساله رو به کاهش است. در سال ۱۹۷۰، ۷۲ درصد از جمعیت متاهل بودند ولی این رقم امروز به ۵۰ درصد رسیده است. همچنین، درصد افرادی که طلاق گرفته اند شدیداً رو به افزایش است. مشخص است که همه این اطلاعات باعث می شود افراد قبل از ازدواج بیشتر و عمیقتر به این اقدام خود فکر کنند. سوال این است که در این روزگاری که هیچ چیز دائمی و بادوام به نظر نمی رسد، آیا باید ازدواج کرد یا خیر؟

بدون شک عامل دیگر در کاهش آمار ازدواج تاثیر طلاق بر ذهن نوجوانان و جوانان است. خیلی از آنهایی که به ازدواج فکر می کنند خود فزندان طلاق هستند. این مسئله آنها را در برابر رفتن زیر بار تعهدات ازدواج مقاومتر می کند. از ۸۲ درصد از زوج های متاهلی که تا پنجمین سالگرد ازدواجشان زندگی مشترکشان ادامه پیدا میکند، فقط نیمی آن را به ۱۰ سال می رسانند. با گذشت زمان، احتمال با دوام ماندن ازدواج ها کمتر و کمتر می شود. تعداد بالای شکست های ازدواج باعث می شود مردم بیشتر به مسئله ازدواج کردن یا نکردن فکر کنند.

اکثر مردم می فهمند که اول آشنایی همیشه سرشار از عشق و محبت است. اول همه رابطه ها همه چیز خوب است. سکس خوب است، همراهی و همدلی دو نفر با هم خوب است، و مقدار کمتر تعهدات مشترک زندگی را برایشان ساده تر می کند. زندگی کردن در خانه های جدا به هر دو طرف آزادی بیشتری داده و نگرانی ها معمولاً کمتر است. چیز زیادی برای نگرانی وجود ندارد. وقتی رابطه برهم می خورد، چیزهایی مثل بچه، مشکلات مالی و قضاوت های جامعه وجود ندارد که دو طرف را نگران کند و بیشتر افراد می توانند راحت از این مشکلات بگذرند. قبل از اینکه رابطه دو طرف قانونی شود، بر هم زدن رابطه کار سختی به نظر نمی رسد. سالیان سال است که به مردها و زن ها درمورد ازدواج و تعهدات آن هشدار می دهند. سکس بین دو طرف محو می شود، زن خانه مدام غرغر می کند، مرد به فردی تنبل تبدیل می شود که جز دستور دادن و خوردن کار دیگری در خانه نمی کند و خیلی چیزهای دیگر. اینجاست که می گویند، سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند.

بعد از گذشت یک زمان مشخص می فهمید که قدم بعدی در رابطه تان این است که ازدواج کنید. معمولاً فقط یکی از دو طرف میل به ازدواج دارد و طرف دیگر به همان وضعیت راضی است. اما به خاطر ترس از دست دادن رابطه، دو نفر با هم ازدواج می کنند. اما مدت زمان کمی بعد از ازدواج است که همه چیز خسته کننده و تکراری می شود. تعداد کمی از افراد از قبل پیشبینی می کردند که به چنین نقطه ای برسند. بعد از اینکه آنچه که باید گفته شود، گفته می شود و آنچه باید انجام داده شود، انجام داده می شود، زن و شوهر هر شب از سر عادت در اتاق نشیمن می نشینند و تلویزیون تماشا می کنند، هر روز همان کارهای مشابه و تکراری را انجام می دهند و زندگیشان کاملاً یکنواخت می شود. این مسئله باعث می شود متوجه شوید که خیلی چیزها درمورد همسرتان هست که دوست ندارید و آزارتان می دهد. متاسفانه، دیگر خیلی دیر شده است. دیگر ازدواج کرده اید و باید با آن کنار بیایید.

یک روی سکه می گوید چون نمی توانید اوضاع را تغییر دهید به این معنی نیست که اوضاع بد است. در زندگی دوره های تغییر مختلفی وجود دارد و وقتی ازدواج می کنیم، همراه با همسرمان این تغییر را تجربه میکنیم. گاهی اوقات یکی از دو طرف جلوتر از آن یکی است و گاهی اوقات این رشد با هم صورت می گیرد. اگر بتوانید هر مرحله رشد را با هم طی کنید، به دستاورد بسیار بزرگی در زندگیتان نائل شده اید. حتی اگر ۱۰ سال هم با یک نفر رابطه دوستی داشته باشید، به ندرت درمورد موقعیت های واقعی زندگی که ممکن است موجب ازدواج یا برهم خوردن آن شود بحث می کنید. و ناگهان می بینید که با او ازدواج کرده اید و همه تعهدات و انتظارات دنیا از شما خیلی دشوار به نظر می رسد. خیلی وقت ها به زندگی مجردیتان فکر میکنید که هیچ کس نبود که بهش جواب پس بدهید، کسی نبود که نگرانش شوید، کسی نبود که مجبور باشید از او مراقبت کنید و هیچ کس هم نبود که به شما بگوید چه باید بکنید و چه نباید بکنید. اما قبل از اینکه در دریای پشیمانی گم شوید، به این فکر کنید که در زمان مجردی وقتتان را چطور می گذراندید؟ آیا آن تنهایی هر از گاه اذیتتان می کرد؟ آیا احساس کمال می کردید؟ آیا اوقات فراغتتان را به دنبال یک شریک زندگی بودید؟ آیا به آنهایی که ازدواج کرده بودند حسادت نمی کردید؟ آیا فکر نمی کردید که ازدواج یک مسئله خیلی مهم است و باید آنرا جدی بگیرید؟ آیا اصلاً باید ازدواج کرد؟

“عشق در نگاه اول فهمش راحت است، یعنی وقتی دو نفر برای یک عمر به هم نگاه می کردند و این به یک معجره تبدیل می شود…” – امی بلوم

ازدواج چه فوایدی دارد؟ ازدواج این امکان را برای افراد فراهم می کند که کمی آرامتر شوند و برای شناختن درونی و بیرونی طرف خود متعهد شوند. این نزدیکی و صمیمیت و اینکه بدانید یک نفر در این دنیا دوستتان دارد و به رابطه با شما متعهد است خیلی زیباست. همچنین ازدواج یکی از معدود راه های تشکیل خانواده بدون حرف مردم است. ارتباط و تشکیل خانواده بدون ازدواج قانونی همانطور که میدانید چندان در جامعه ما مورد پسند نیست. همچنین وقتی ازدواج کرده اید، می توانید خیلی راحت خودتان باشید و با راحتی بیشتری کارهایتان را انجام دهید. ازدواج معمولاً فواید مالی هم در بر دارد و حتی بانک ها افراد متاهل را بیشتر از افراد مجرد جدی می گیرند. ازدواج گذرگاهی برای شروع دوباره زندگی شماست. آنجاست که می توانید برای آینده تان و هر چه که برایتان مهم است برنامه ریزی کنید. البته این کارها را می توانید بعنوان یک فرد مجرد هم انجام دهید اما همیشه یک باری روی دوشتان است که یک روز بالاخره باید ازدواج کنید.

با وجود این فواید، ازدواج معایبی هم به همراه دارد. هرچقدر هم که دو طرف سعی کنند استقلال خود را در ازدواج حفظ کنند اما باز هم بخش اعظمی از استقلالتان با ازدواج از بین می رود. برخی رفتارهای و اعمال خاص که قبلاً برایتان قابل قبول بود، الان دیگر نیست و می تواند باعث عدم وفاداری احساسی یا جسمی شود. خیلی وقت ها ازدواج کردن مثل این می ماند که دوباره بچه شده باشید. بعد از ازدواج می بینید که دوباه با احساسات یک نفر دیگر محدود شده اید. البته ازدواج مثل زندان نیست اما آن آزادی که قبل از ازدواج داشتید دیگر وجود ندارد. خستگی جنسی هم بعد از ازدواج ایجاد می شود. صادقانه بگوییم، چند بار می توانید با یک نفر خاص قبل از اینکه پیر شوید رابطه داشته باشید؟ خیلی از زوج ها عشق و نوازش های حین رابطه جنسی را زیاد جدی نمی گیرند و همه شور و احساس در سکسشان از بین می رود. اگر با خود فکر می کنید که این اتفاق برای شما نخواهد افتاد مطمئن باشید که کاملاً در اشتباهید چون بالاخره این اتفاق می افتد.

بچه ها را هم وارد قضیه کنید و آنوقت است که داستان ازدواج سخت تر هم می شود. دو نفر الان باید درمورد نحوه بزرگ کردن و تربیت کردن فرزندانشان هم با هم توافق کنند. بچه ها در خیلی چیزها دخالت می کنند. بله درست است که بچه نعمت است و عشق بیشتری به زندگی زناشویی می بخشند اما کنار آمدن و تربیت کردن آنها کاری بسیار دشوار و استرس زا است و مسئولیت ها و انتظارات را ده برابر بیشتر می کند. بچه ها همچنین آن چیزهایی که درمورد همسرمان دوست نداریم را بیشتر به چشممان می آورند. به خاطر همه این مشکلات هم که شده باید قانونی تصویب کنند که زوج ها باید ۵ سال تا بچه دار شدن صبر کنند تا بهتر بتوانند در این رابطه تصمیم گیری کنند.

“عشق یک دیوانگی موقت است، که با ازدواج درمان می شود.” –آمبروز بیرث

آیا باید ازدواج کنیم؟ این سوال کاملاً شخصی است. ازدواج این روزها جذابیت خود را از دست داده است و رسانه ها هم خیلی به این موضوع کمک کرده اند. پاسخ به این سوال خیلی ساده است…اگر فکر می کنید برای شما مناسب است باید ازدواج کنید. اما اگر فکر می کنید که آن روش زندگی برای شما مناسب نیست پس نباید ازدواج کنید. هر فرد متاهلی که به شما می گوید، ازدواج چیزی را تغییر نمی دهد، کاملاً اشتباه می گوید. ازدواج خیلی چیزها را عوض میکند. البته خوشبختانه تعادلی که ازدواج ایجاد می کند به همان اندازه تاثیرات منفی، تاثیرات مثبت به همراه دارد.

داستان های پریان که در زمان کودکی برایمان می گویند فقط داستان اند. داستان واقعی جذابیت خیلی کمتری دارد و تلاش بیشتری هم می برد. برای ازدواج باید بخش خیلی بزرگی از خودمان را فراموش کنیم و خیلی آرزوها و خواسته های شخصیمان را مدتی متوقف کنیم. خیلی ها بعد از مدتی می فهمند آنچه که اول کار می خواستند خیلی با آن چیزی که آخر کار می خواهند فرق می کند. آیا همه اینها ارزشش را دارد؟ خیلی وقت ها زن و شوهر های خوشبخت می گویند که بله ارزشش را دارد اما یادتان باشد زن و شوهرهای خوشبخت هم یک شبه به آن وضعیت نرسیده اند. برای اینکه یک ازدواج دوام پیدا کند باید واقعاً به تعهدات پابرجا بمانید و مشکلات عاطفی، احساسی، ذهنی و فیزیکی خیلی زیادی را پشت سر بگذارید. ده سال اول را واقعاً به کشف رابطه می پردازیم. خیلی وقت ها تا زمانیکه مجبور می شویم با یک نفر زیر یک سقف زندگی کنیم، خودمان و همه پیجیدگی های خودمان را نمی شناسیم.

اگر چند وقت است که سردرگمید که باید ازدواج یکنید یا نه، توصیه می کنیم که کمی صبر کنید. این مسئله نشان می دهد که شما هنوز در این مورد تردید دارید و مطمئن به این کار نیستید. مطمئن باشید که وقتی زمان واقعی ازدواجتان رسیده باشد، آنوقت است که دیگر این تردید را ندارید و کاملاً از تصمیم خود مطمئنید.

ازدواجهایی که ریسک بالاتری دارند

بر اساس مشاوره های صورت گرفته ، ازدواجهایی که با شکست روبرو بوده یا در مرحله آشنایی بهم خورده اند وجوه مشترک زیادی با یکدیگر داشته اند که بر اساس دسته بندی به ۸ دسته طبقه بندی می شوند ، لذا شایسته است افرادی که جهت آشنایی و ازدواج جزء این دسته بندی ها هستند محتاط تر عمل کنند

دسته_اول :
ازدواج هایی که قبل از ۲۵ سالگی آقایان و قبل از ۲۳ سالگی خانم ها صورت پذیرفته :

با توجه به عدم ثبات معیار های انتخاب همسر ، عدم شناخت فردی و شرایط پیرامون ، عدم استقلال فکری ، مالی و ضعف تصمیم گیری ، انتخابهای احساسی و عدم شناخت کافی از جنس مخالف ، این دسته از ازدواج ها یکی از پر ریسک ترین نوع ازدواج ها به شمار میرود و افرادی که در این رده سنی تصمیم به ازدواج و طی مراحل آشنایی دارند لازم است آموزشهای لازم را جهت ارتباط و شناخت صحیح کسب نمایند وبا مشاور و راهنمایی خانواده ها نسبت به آن اقدام نمایند .

دسته_دوم :
ازدواج به علت نیاز جنسی

اگر چه بخش اعظم دلیل ازدواج مردان میتواند به منظور تامین غریزه جنسی آنها باشد و این حق عرفی و شرعی آنهاست ، اما نیاز جنسی نباید تنها دلیل ازدواج باشد چرا که پس ازتامین شدن آن فشارحاصل از شرایط پیرامون زندگی و مسئولیت پذیری و عدم برنامه ریزی میتوانند باعث شکست در ازدواج شود

دسته_سوم :
ازدواج تحمیلی

ازدواجهایی که به طرفین از سوی خانواده یا بر اساس رسم و رسومات تحمیل می شود و بعضا ازدواجهای فامیلی میباشند که علاوه بر اینکه درصد شکست در ایندسته از ازدواجها زیاد است ، میتواند باعث گسترش خیانت های جنسی و عاطفی زوجین نسبت به یکدیگر شود همچنین باعث سرخوردگی و ضعف در استقلال فکری و تصمیم گیری افراد شود

دسته_چهارم :
ازدواج هایی که بواسطه ظاهر و موقعیت اجتماعی طرفین صورت میپذیرد

اگر چه انسان مجذوب زیبائی ها می شود و نمیتواند به ظواهر بی اهمیت باشد اما از آنجایی که ظاهر در ابعاد مختلف در گذر زمان عادی می شود این مطلب از کانال تنظیم خانواده است،و پس از سایر خصوصیات که اکثرا باطنی هستند نمود میکند لذا با توجه به تجارب مشاورین توصیه می شود زیبایی ظاهری در کنار سایر خصوصیات فردی و شخصیتی افراد ملاک انتخاب همسر باشد نه تنها دلیل انتخاب

دسته_پنجم :
ازدواجهایی که در آن زن نسبت به مرد برتری دارد

مسئله این نیست که خانم ظرفیت برتری نسبت به آقایان ندارند بلکه یکی از دلایل درونی خانم ها جهت ازدواج نیاز به یک تکیه گاه قوی است پس در ازدواج شایسته است مرد در چند عامل برتری داشته باشد

– سن ( بیشتر بودن سن مرد نسبت به زن )
– وضعیت اقتصادی و وجه اجتماعی ( بالا بودن جایگاه شغلی مرد و درامد وی )
– قد ( شایسته است مرد از زن بلندتر باشد )

دسته_ششم :
ازدواج های راه دور

شناخت صحیح یکی از ارکان اصلی جهت انتخاب شایسته همسر است و در شناختهایی که دو طرف نسبت به یکدیگر در فاصله مکانی دوری قرار گرفته اند بخش اعظم ارتباط بوسیله اینترنت ، تلفن و یا پیامک صورت میگیرد که این سطح از شناخت نمیتواند قابل اکتفا جهت اتخاذ مهمترین تصمیم زندگی افراد باشد ، همانطور که در مشاوره های صورت گرفته این مسئله نمود کرده است لذا حتی المقدور حتی با توجه به شرایط سختی دوری راه در صورتی که دوطرف میل به شناخت و ازدواج دارند لازم است این ارتباط حتما با اطلاع خانواده ها همرا ه باشد و شرایط به گونه ای باشد که دو طرف بعد از هر ۱۰ دفعه مکالمه تلفنی یک دیدار حضوری داشته باشند

دسته_هفتم :
ازدواج هایی که دو خانواده دارای دو فرهنگ مختلف هستند

خانواده مهترین نقش در تربیت فرد بازی میکند ، اختلافات خانوادگی زمانی بیشتر می شود که دو خانواده آداب و رسوم و فرهنگ مختلفی داشته باشند معمولا این اختلافات شامل : اختلاف بر سر مهریه – اختلاف بر سر مراسم – اختلاف در زمینه دخالت های خانوادگی – اختلاف سلیقه لذا فشار روحی و استرس زیادتری بر طرفین وارد می شود ، حتی المقدور شایسته است وصال با خانواده ای هم فرهنگ صورت پذیرد

دسته_هشتم :
ازدواجهای اینترنتی

ازدواجهای اینترنتی پدیده ای که روبه افزایش است ومتاسفانه باعث افزایش آمار طلاق شده است ، شناخت اینترنتی نمیتواند به هیچ وجه شناختی صحیح باشد و بواسطه تایپ و درج کلمات به سطح مناسبی از شناخت نسبت به فرد مقابل دست یافت از اینرودرصد ریسک در ازدواج های اینترنتی بسیار بسیار بالا میباشد .

 

دلایل اشتباه برای ازدواج :
( اهداف ناصحیح )

::به خاطر شیفتگی و شور و شیدایی
::به خاطر تشکیل خانواده
::به خاطر رفع تنهایی
::به خاطر دارایی و اقتصاد
::به خاطر قیافه و زیبایی
::به خاطر مستقل شدن از والدین
::به خاطر داشتن فرزند
::به خاطرالتیام رابطه شکست خورده
::به خاطر فشار خانواده یا اجتماع
::به خاطر کمبود اعتماد به نفس
::به خاطر رهایی از تضاد و درگیری با والدین

این موارد دلایل صحیح ازدواج نیستند مثلا، حداکثر شیفتگی عشق دو سال دوام دارد؛ پس نمی تواند علت باشد و یا اگر به همسرتان بگویید تنها علت ازدواج من به خاطر فرزند است یا پول است احساس بدی پیدا می کند.

پس علت ازدواج چیست:

دلایل صحیح برای ازدواج:
( اهداف صحیح )

::همراهی و هم صحبتی
::ابراز محبت و عشق و صمیمیت
::داشتن شریک حمایت کننده
::داشتن شریک جنسی و والد شدن

همه این موارد در کنار همدیگر؛ ما را به هدف اصلی ازدواج یعنی “آرامش” می رسانند و به تنهایی کافی نیستند.

ازدواج به خاطر آرامش یافتن است.

اما آرامش به چه چیزی وابسته است؛ به همه کارهایی که زوجین برای هم انجام می دهند تا باعث آرامش خود و همسرشان شود.
اگر فکر شما رساندن همسرتان به آرامش باشد خیلی مشکلات و اختلافات ناچیز می شود.

 

‌ ازدواج مانع از زوال عقل می شود:

بررسی های انجام گرفته توسط محققان دانشگاه لاف‌برو نشان می‌دهد ازدواج یا داشتن دوست های صمیمی می‌تواند از افراد در برابر زوال عقلی محافظت کند.

براساس گزارش اکسپرس، در تحقیق دانشگاهی که در آن ۶۶۷۷ فرد بالغ برای هفت سال تحت نظر گرفته شده‌بودند، محققان دریافتند کیفیت حلقه ارتباطاتی یک فرد بسیار مهم‌تر از ابعاد کلی آن است.
ه گفته انجمن آلزایمر نتایج این تحقیقی برای کمک به بیماران برای حفظ ارتباطات معنی‌دارشان از اهمیت بالایی برخوردار است. هیچ‌یک از داوطلبانی که در این تحقیقات طولانی مدت حضور داشتند به زوال عقلی مبتلا نبودند اما ۲۲۰ نفر در طول این هفت سال به این بیماری مبتلا شدند.

 

“ما با پدر و مادرهایمان ازدواج میکنیم”

چرا و چگونه است که ما هنگام انتخاب شریک زندگی جذب کسی می‌شویم که دارای خصوصیات منفی (مانند طرد کنندگی یا خشم و پرخاشگری ) مادر یا پدر می‌باشد؟؟؟
برای فهم این مطلب ابتدا باید مقدمه ای را بیان کنیم:

مغز ما دو قسمت است:”مغز کهنه” و “مغز نو”
“مغز کهنه” که “ضمیر ناخودآگاه ” انسان در آن جای دارد و مسئول حفاظت از وجود ما برای دفع خطر و حفظ ایمنی و کسب لذت است
“مغزنو”:که همان قشر خاکستری یا کورتکس میباشد که دارای چهار لُب میباشد و جایگاه عملکرد شناختی ما میباشد و تفکر ،کلام ،تصمیم سازی و کلیه ی اعمال مربوط به “خودآگاه” را انجام میدهد.

مغز کهنه(=ضمیر ناخودآگاه ما که جایگاه تمام ابعاد وجودی واپس زده ،و سایه ها و قالبهای شخصیتی و کهن الگوهای ما میباشد) از منطق زمان خطی پیروی نمیکند،او در زمان طفولیت ما،در گذشته های دور ولی در واقع در یک زمان “حال جاودان” زندگی میکند .

او فقط بدنبال کسب امنیت و حفظ بقا و تمامیت خویش است،او بدنبال جلب حمایت بدون شرط ِ پدر و مادر خویش است و بدترین احساس او ،”حس ِ طرد شدگی” از جانب والدینش است و “مغز نو” معادل هوشیار و “ایگو” ما میباشد که قوه ی مجریه ی وجود ماست.

-باید بدانیم که آن بخش از مغز ما که دست به انتخاب همسر میزند، مغز منطقی و منضبط ما که همان “مغز نو” (=خودآگاه) می باشد، نیســــــــــــــــــت!!!

بلکه مغز کوته بین و کهنه(ناخودآگاه) ماست که در زمان گذشته متوقف مانده است، او خاطرات دردناکی از “زخم ها” و “جراحات” دوران کودکی دارد که در لحظاتی از جانب مادر(یا پدر) خویش مورد طرد، بی مهری یا خشم واقع گردید و تحقیر شده است.لذا وقتی او در بزرگسالی و هنگام انتخاب همسر کسی را میبیند که دارای همان خصوصیات مثبت و “بخصوص” منفی !!!! ِ والد خویش میباشدبی اختیار جذب او و عاشق او میشود.
چرا؟؟
-چون “مغز کهنه” با “بازآفرینی” دوران طفولیت و شرایطی که در آن بزرگ شده، قصد دارد آن شرایط را “اصلاح کند” و اینبار در فضایی (به ظاهر) امن همه ی توقعات ِ توجه و حمایت بی اندازه ی خود را از فردی که “جانشین” پدر و مادرش شده است طلب کند و همه ی ناکامی ها و سرخوردگیهای نخستین خود را حل و فصل کند. و همچنین با بدست آوردن آن سری از صفاتی که در وجود خود نمیابد (چون آنها را انکار و سرکوب کرده است و آنها را در وجود نامزد یا همسر فعلی خویش با انجام عملکرد ِ فرافکنی،میبیند) احساس کند که به تمامیت و کمال رسیده است و به آرامش برسد…
و البته که این توهمی بیش نیست و بعد از ازدواج رسمی و تعهد به زندگی مشترک و روبرویی با واقعیت انسانی شخص مقابل که هیچگاه نمیتواند آن حس محبت “بدون شرطی “که مادر و پدرش به او میدادند را از او بدست اورد، مجبور میگردد فرافکنیهای خو درا “پس بگیرد” و دوباره احساس تنهایی کند و بدینگونه است که شعله عشق رومانتیکش ذره ذره به خاموشی میگراید.

“دکتر هندریکس”

 

در همین زمینه طرحواره درمانی می تواند به ما کمک کند که طرحواره های خود را بشناسیم و متوجه باشیم که این طرحواره ها چگونه ما را در انتخاب همسر و دوست ، انتخاب سبک فرزندپروری  و انتخاب نوع رفتار با دوستان و همکاران هدایت می کنند.

ازطریق مشاوره با دکتر یاوریان انتخاب های بهتری داشته باشیم