friendship

ارتباط با جنس مقابل در شبکه های اجتماعی

این روزها در شبکه‌های اجتماعی، هر کس وارد گروهی می‌شود در زیر کلمه members آن گروه، عکس‌هایی از زنان و مردانی می‌بیند که به راحتی می تواند به آنها پیام بدهد.

رفتار “برخی از” هم‌وطنان (بیشتر مردان) در قبال این عکس‌ها قابل‌تأمل است. آنان روزی چند بار مدام ذوق‌مرگ می‌شوند. مدام انگشت اشاره را روی صفحۀ تلفن همراه ُسر می‌دهند و عکس‌های دیگران را یکی‌یکی مرور می‌کنند. روی بعضی از عکس‌ها مکث می‌کنند؛ ضربۀ آرامی به‌عکس زده و صبر می‌کنند تا عکس در سایز بزرگ بالا بیاید. گاهی با دیدن برخی عکس‌ها هیجان‌زده می‌شوند و با خودشان حرف می‌زنند:” این عکسو نگا! این حتماً اهلشه! مگه میشه نباشه؟” و لحظه‌های خوش ذوقمرگی آنان همچنان ادامه می‌یابد.

ویکتور فرانکل متخصص مغز و اعصاب و روان‌پزشک اتریشی بر اساس خاطرات خود از دوران سخت و طاقت‌فرسای اسارت در اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها در کتابی می‌گوید که باید مراقب کسانی بود که پس از اسارتِ طولانی‌مدت؛ آزاد می‌شوند. آثار تلخ محرومیت سختی که آنان تجربه کرده‌اند به‌آسانی برطرف نخواهد شد و به همین دلیل احتمال می‌رود که آنان بی‌مهابا دست به هر کاری بزنند. مثلاً آن‌قدر غذا بخورند تا بمیرند! باید زمانی سپری شود تا آنان به زندگی عادی بازگردند.

شبکه های اجتماعی فرصت‌های جدیدی فراهم کرده‌اند که یافتن نام و ارسال پیام به خانم‌ها یکی از آن‌هاست.
جامعه ما در خصوص ارتباط با جنس مخالف، آدم‌های محروم بسیاری داشته است. به همین دلیل برخی از هم‌وطنان طاقتِ دیدنِ این‌همه زن و امکان ارسال آسان پیام برای آنها را ندارند.

اساساً یاد نگرفته‌اند که امکان آسان ارسال پیام به افراد نمی‌تواند موجب فرصت‌طلبی و مزاحمت شود. متأسفانه در این خصوص فرایندِ اجتماعی شدن ما نیز ضعف‌هایی دارد.
یعنی نه در کودکی بلکه در بزرگ‌سالی باید یاد بگیریم که ارتباط محترمانه چگونه است، حفظ شأن آدم‌ها یعنی چه، حقوق طبیعی هر آدم چیست، چه هنجارهایی را باید در ارتباط با دیگران رعایت کرد، اینکه نوع پوشش یا آرایش یک خانم در یک عکس به معنای ” دعوت‌نامه” نیست.
جایی می‌خواندم که در دهه‌های قبل برخی از زنان معترضِ اروپایی روی دامنشان مقوای کوچکی می‌چسباندند و روی آن خطاب به مردان می‌نوشتند:” نگاه نکن. دامن کوتاه من تو را به چیزی دعوت نمی‌کند، این فقط یک دامن است”.

روزی در جاده‌های خارج از شهر فردی را سوار کردم و در طول جاده هم‌صحبت شدیم. می‌گفت یک‌بار در نوجوانی می‌خواسته به دختر همسایه پیام بدهد که عاشق او شده است و برای همین شلوار خودش را پایین کشیده!!! از او پرسیدم چرا شلوارت را پایین کشیدی؟ گفت “خب می‌خواستم به او بگویم عاشقش شده‌ام! او ماده بود”!!! . متأسفانه کم نیستند کسانی که در شبکه‌های اجتماعی بیشتر از آنکه نشان دهند آدم‌اند نشان می‌دهند که ” نر ” یا ” ماده” اند!

مسئله دیگر جامعه ما ” بی‌اخلاقی” در فضای مجازی است. آدم‌های محروم و مبهوت! -که قبلاً درباره آنان گفتم –در ارسال پیام‌های بی‌شرمانه مقیّد به هیچ حدومرز اخلاقی و عرفی نیستند.

احساس می‌کنند که هیچ‌کس آن‌ها را نمی‌بیند. از هر عکسی خوششان آمد بی‌درنگ برای صاحب عکس پیشنهاد بی‌شرمانه می‌فرستند. متأهل یا مجرد بودن یا موقعیت اجتماعی صاحب عکس هیچ تأثیری در تصمیم آنان ندارد. در دیزی باز است و حیائی در گربه نمانده است! البته ناگفته نماند که بعضی از همین آدم‌های محروم و مبهوت که پیشنهادهای بی‌شرمانه می‌فرستند خودشان متأهل‌اند و البته بسیار هم سخت‌گیر برای همسرشان!

شاید این دوره، دوره‌ای موقت باشد. یعنی آدم‌ها با آزمایش و خطا؛ به‌تدریج یاد بگیرند که چه هنجارهایی را باید در ارتباطات اجتماعی رعایت کنند. ولی دراین‌بین قطعاً مشکلات و آسیب‌هایی بروز خواهد یافت که باید نسبت به آن‌ها آگاه بود.
این آسیب‌ها درجاهایی بیشتر است که در آن‌ها فاصله بین زندگی واقعی و آنچه در شبکه‌های اجتماعی جریان دارد بسیار زیاد است. جایی که در دنیای واقعی از تفکیک جنسیتی صحبت می‌شود و دنیای مجازی بار تبعات آنرا به دوش می‌کشد.
جایی که نهادهای آموزشی و پرورشی؛ تعامل اجتماعی صحیح بین دختر و پسر را به دانش آموزان یاد نمی‌دهند. در دبیرستان‌ها “روش محترمانه ارائه پیشنهاد و روش محترمانه رد پیشنهاد” به جنس مخالف؛ در دروس مهارت‌های اجتماعی گنجانده نمی‌شود.
مدتی قبل یکی از همین صدها جملۀ حکیمانۀ منتشرشده در تلگرام را می‌خواندم که می‌گفت “هر آنچه سرکوب شود به شکل دیگری بازخواهد گشت”. شبکه های اجتماعی بار خیلی از مسائل اجتماعیِ خارج از خودشان را بر دوش می‌کشد. بسیاری از ضعف‌های اجتماعی جامعۀ ایرانی در شبکه های اجتماعی سر باز می کند و بیرون می‌زند!

( درِ دیزی باز است و دیگر حیائی هم در گربه نمانده است )
(نویسنده: دکتر فردین علیخواه)

 

jealousy

احساس مالکیت در رابطه

زمانی که حسادت و احساس ناامنی در فرد ایجاد می گردد، عشق را تبدیل به مالکیت می کند و با روش هایی محسوس و نامحسوس تلاش می کند تا شریک خود را کنترل کند. این کنترل و مالکیت، صرفا به دلیل کاهش هیجان و اضطراب حاصل از حسادت و ناامنی فرد است نه عشق و علاقه.

عشق به معنی وابستگی و یا ایجاد فشار احساسی-هیجانی بر روی معشوق نیست. تلاش برای کنترل و مالکیت معشوق باعث می گردد، عشق و صمیمیت از بین برود. وقتی کسی را کنترل می کنید، او را محدود می کنید تا خودش نباشد. این رفتار ناخودآگاه برای کاهش اضطراب و هیجان در کنترل کننده می باشد و باعث احساس فشار روانی، عاطفی بر روی کنترل شونده خواهد شد.

همه افراد احساس ترس و ناامنی را در رابطه های عاطفی تجربه می کنند. این احساسات، حاصل چالش های عمیق فرد با موضوع اعتماد، عزت نفس، ترس از طردشدگی و ترس از صمیمیت است. این احساسات ریشه ای، ناخودآگاه، فرد را مجبور به کنترل و ایجاد مالکیت می کند.

به عنوان مثال؛ زمانی که فرد باور دارد که خوب و دوست داشتنی نیست؛ این نگرش منفی نسبت به خود تولید احساس حسادت و ناامنی خواهد کرد. گاهی فرد این احساسات را فرافکنی می کند به این امید که نیازهایش دیده شوند. یعنی شریک خود را به حسادت و احساس ناامنی متهم می کند. گاهی فرد خود را در نقش قربانی قرار می دهد تا بتواند کنترل بیشتری داشته باشد.
چنان چه ملاحظه می کنید، وفتارهای کنترل و مالکیت، عموما برای اصلاح و بهبود شرایط رابطه نیست. بلکه برای کاهش اضطراب و هیجانات غیر خوب فرد کنترل گر است.
به همین دلیل غالبا کنترل شونده اشاره می کند؛ من تغییرات زیادی انجام داده ام، آن چه کنترل گر خواسته انجام داده ام. ولی همچنان کنترل کننده رفتار های کنترلی خود را با شدت تداوم می دهد. کنترل شونده بایستی آگاه شود که این رفتارها به کنترل کننده مربوط است نه این که شما که هستید و یا چه می کنید!

راه حل خروج

برای تبدیل رابطه ای ناامن به رابطه ای مطمئن و خروج از احساس مالکیت روش های زیر را استفاده کنید:

١- خود شناسی
در صورتی که ناامنی، باعث ایجاد احساس حسادت و مالکیت در شما می شود، بهتر است انگیزه های جدیدی در زندگی خود ایجاد کنید، تا احساس تعلق به هستی در شما افزایش یابد. باورهایی که احساس ناامنی در شما ایجاد می کنند، پیدا کنید و آن ها را با پیام های بالغانه جابجا کنید. خودارزشمندی و عزت نفس خود را افزایش دهید.

٢- حسادت، کنترل گری و رفتارهای تنبیهی را متوقف کنید.
رفتارهای کنترل گرانه، رابطه را به دوری احساسی و عدم صمیمیت تبدیل می کند. هم چنین احساس ناامنی را در شما افزایش خواهد داد. چرا که شما می خواهید چیزهایی و یاکسی را کنترل کنید که موفق نخواهید شد. واین عدم موفقیت در کنترل باعث می شود احساس بدی نسبت به خود پیدا کنید.
بهتر است برای کاهش اضطراب های خود روشی پیدا کنید تا این که بخواهید شرایط خارج از خود را کنترل کنید. چرخه های تنبیهی خود مانند؛ قهرکردن، سکوت کردن، خشونت های کلامی و … را از مراحل ابتدایی شناسایی و در همان مراحل اولیه در مغز خود متوقف کنید.

٣- بپذیرید این احساسات مربوط به گذشته هستند.
اضطراب ها قابل مدیریت نیستند تا زمانی که ریشه های آن را پیدا کنید. در این بخش نیاز به خودشناسی و خودآگاهی است. به ساختار خانواده ای که رشد کردید، دقت کنید، افکار، احساس و رفتار آن ها را بررسی کنید. زمینه های حسادت و ناامنی را در آن جا پیدا کنید، سپس با تغییر کودک به بالغ خود را آزاد کنید. این موضوع باعث ایجاد آرامش در این زمان و مکان خواهد شد. این روش را بارها و بارها تکرار کنید.

۴- کاهش اضطراب
روش هایی برای کاهش اضطراب خود بیابید. به عنوان مثال؛ مدیتیشن، یوگا و … . زمان و مکان های اضطرابی خود را بیابید و دلایل آن را بررسی کنید.

۵- واگویه های داخلی را حذف کنید.
– او مرا ترک خواهد کرد.
– او مرا دوست ندارد.
-او به من خیانت خواهد کرد.
و …
این جملات و واگویه های درونی، اصلی ترین دلیل برای تولید اضطراب هستند و در ادامه کنترل و مالکیت. شما نمی توانید از ورود این افکار جلوگیری کنید. چرا که به صورت واقعی این افکار موجود هستند. شما فقط می توانید زمان ماندن و پردازش این افکار را کنترل و مدیریت کنید. پس زمانی که هجمه ای از افکار منفی به شما هجوم می آورد. به موضوعات خنثی بپردازید.

۶- ایجاد ثروت در زندگی
برای زندگی خود برنامه ریزی کنید. در راستای اهدافتان قدم بردارید. ثروت های مادی و معنوی را به زندگی خود دعوت کنید. ارتباطات سطح اجتماعی خود را بالغانه گسترش دهید. ارتباط با خانواده خود را بهبود دهید. خود مختاری و استقلال را در خود پرورش دهید.

٧- با او صحبت کنید.
در صورتیکه شریک شما آگاهانه و یا ناآگاهانه رفتاری دارد که در شما احساس ناامنی ایجاد می کند

 

decision

بحران جنسی

«بحران جنسی» و ولع بیمارگونه به «لاکچری»

۱. اگر «بحران جنسی» را به داده‌های سیاسی/اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران اضافه نکنیم، «تحلیل وضع موجود» ناممکن ا‌ست.
به این معنا، ما در کنار «مارکس»، به «فروید» نیز به شدت نیاز داریم.

۲. برخی از رفتارهای جمعی جامعه ایرانی را نمی‌توان تنها براساس گزاره‌های سیاسی/اقتصادی و فرهنگی توضیح داد. از همین رو لازم است آنجا که «جامعه شناسی» از توضیح یک پدیده در می‌ماند، به سراغ «روانکاوی» رفت.

۳. جامعه‌ای که از «بحران جنسی» رنج می‌برد، قطعا از «بحران سیاسی-اقتصادی-اخلاقی» نیز رنج می‌برد.

۴. انگیزه بسیاری از «فسادهای اقتصادی» ناشی از«بحران جنسی»ست. به عبارت دیگر، اگر میل جنسی به شکل سازمانیافته سرکوب نشده بود، شاید ما شاهد این حجم از «فساد اقتصادی» برای داشتن زندگی «لاکچری» نبودیم.

۵. ولع به«لاکچری» بیش از هر چیز حکایت از «بحران جنسی» جامعه دارد. در هیچ کجای جهان برای داشتن «رابطه جنسی» نیازی به این همه طلا و ویلا و ماشین شاسی بلند و برند نیست.

۶. فردی که برای جذب جنس مخالف لابی می‌کند تا «وام میلیاردی» بگیرد و با آن «مازراتی» بخرد را نمی‌توان تنها با «اقتصاد سیاسی» توضیح داد.

۷. فردی که برای به چشم فلان هنرپیشه سینما آمدن، از منابع ملی و صندوق های عمومی اختلاس می‌کند تا «تهیه کننده سینما» شود را نمی‌توان تنها با داده‌های «اقتصاد سیاسی» درک کرد. به عبارت دیگر، کسی که میلیاردها تومان از اموال عمومی را غارت می‌کند و به عرصه سینما می‌برد که درنهایت چهارتا هنرپیشه سینما را با اسم کوچک صدا کند، تنها با رجوع به آراء «فروید» قابل تحلیل است.

۸. ستایش ضمنی بخش‌هایی از جامعه از مفسدان اقتصادی را باید در پرتو «بحران جنسی» تحلیل کرد.

۹. تغییر الگوهای نسل جوان نیز تابعی از «بحران جنسی»ست. ما با نسلی مواجه‌ایم که هر روز صبح با رویای «دن بیلزریان» بودن از خواب برمی‌خیزد، نه «چه گوآرا»شدن.

۱۰. تبدیل شدن «مازراتی» به «هدف زندگی» تنها در جامعه‌ای رخ می‌دهد که با «کمتر از مازراتی» نیازها و غرایز جنسی و عاطفی قابل برآورده شدن نیست.

۱۱. جداسازی همه‌جانبه و سرکوب سازمان یافته میل، زنان را به «ابژه جنسی» مردان تبدیل کرده و متاسفانه بسیاری از زنان این موقعیت «کالابودگی» را پذیرفته‌اند.
بخش وسیعی از آنها به میانجی این سرکوب سازمان یافته، تجربه جنسی را نه در مقام یک «نیاز بدیهی» بلکه به شکل نوعی «باخت» و «خسران» تصور می‌کنند که در ازای آن حتما باید چیزی بیش از آن تجربه را بدست آورند: پول، تصاحب عاطفی طرف رابطه، تضمین ازدواج و…

۱۲. جداسازی همه‌جانبه و سرکوب سازمان یافته میل، بخش وسیعی از مردان را به «ریاضت‌کشان و بیماران جنسی»ای تبدیل کرده که در آنِ واحد هم از زنان متنفرند و هم شیفته.
«زن ستیزی»، «تعرضات کلامی و فیزیکی»، ولع عجیب برای «بیشترداشتن» و بیشتر دیده شدن به هر قیمت و در عین حال تقدیس های اغراق شده و گل درشت و… را باید در پرتوی این سرکوب و البته آن «امتناع» تفسیر کرد.

۱۳. جداسازی همه‌جانبه و سرکوب سازمان یافته میل، برای عرصه‌های به شدت محدود اجتماع عمومی (رخدادهای فرهنگی-هنری، فستیوال ها و جشنواره ها و آیین ها و…) کارکردی ثانویه پدید آورده است.

۱۴. دارا بودن بالاترین سرانه جستجوی محتوای پورنوگرافیک در ایران، همه چیز را درباره جداسازی همه‌جانبه و سرکوب سازمان یافته میل توضیح می‌دهد.

۱۵. در جامعه‌ای که بخش زیادی از زنان خود را «کالا» می‌بینند و بخش وسیعی از مردان خود را «خریدار»، «تجربه جنسی» به یک «تجارت طبقاتی» تبدیل می‌شود. تجارتی که نیروی محرکه و موجده و مولده آن «جداسازی جنسیتی» و سرکوب سازمان یافته میل است.

۱۶. ما در کنار «حاشیه‌نشینان اقتصادی» با پدیده «حاشیه‌نشینان جنسی» نیز در جامعه رو به رو هستیم.

۱۷. حجم «دریده گویی» و «گفتار پورنوگرافیک» نشانه «ریاضت جنسی»ست؛ بدین معنا آنها که زیاد درباره «سکس» حرف می‌زنند، کمترین تجربه را در این زمینه دارند.

۱۸. «بحران جنسی» همان نقطه‌ای ست که اصولگرا و اصلاح طلب مشترکا بر سرش سکوت می‌کنند و اولی آن را به «بی بندوباری» و دومی به «آسیب اجتماعی» تقلیل می‌دهد.

۱۹. فقط به میانجی فروید است که ما می‌دانیم آنها که به شکلی اغراق شده «منزه» و «مبادی آداب» جلوه می‌کنند، حادترین تخیلات جنسی را در سر می‌پرورانند.

۲۰. هر «تحلیلگر» یا «کنشگری» که درباره «بحران جنسی» سکوت می‌کند، باید درباره همه چیز سکوت کند.

✍ نادر فتوره‌چی

روزنامه‌نگار، مترجم و نویسنده

man woman

سرمایه گذاری در رابطه

وقتی یک زن سخت تلاش می کند که عاشق خوبی باشد، تمام خلاء های زندگی را به تنهایی پر می کند و به مرد “فرصت” پر کردن این خلاءها را نمی دهد و آنقدر گرم این کار می شود که فرصت نمی کند ببیند آیا به او نیز عشق ورزیده می شود یا نه…

مثال:
تصور کنید که زن و مردی در قایق پارویی هستند، زن در جلوی قایق نشسته و مرد در قسمت عقب.
هر دو یک جفت پارو دارند،قایق به خوبی و زیبایی حرکت می کند و زن فرض می کند که هردو در حال پارو زدن هستند.

حال لحظه ای فرا می رسد که زن احساس خستگی می کند و تصمیم می گیرد کمی استراحت کند،ناگهان قایق می ایستد و زن برمی گردد و می بیند.
مرد تمام مدت نشسته بوده و کاری نمی کرده و یا خواب بوده و تمام مدت زن به تنهایی پارو می زده و مرد فقط یک مسافر بوده است یا شاید هم برگردد و ببیند هیچ کس داخل قایق نیست .

وقتی زن به تنهایی برای رابطه تلاش می کند، انزجار زیادی در وجود او انباشته می شود.
هنگامی که زن با پر کردن جاهای خالی رابطه ای را شروع می کند، “در ابتدای رابطه” خوشحال است چون این رفتار منجر می شود که مرد عشق و توجه زیادی به او داشته باشد (به طور موقت) و تصور می کند تلاشش ارزش دارد.
ولی در نهایت وقتی متوجه می شود تمام بار احساسی رابطه به دوش اوست، از مرد خود متنفر می شود.

درواقع زن مرد را به کم کاری “عادت” می دهد و بعد از مدتی احساس می کند از او حمایت نمی شود.

زن به همسر خود “فرصت کافی” نمی دهد که مرد هم جاهای خالی را پر کند.

مردها هنگامی احساس خوبی نسبت به خودشان دارند که مسئولیت کاری به عهده ی آنهاست و یا موقعی که خودشان کاری را شروع می کنند.

بنابراین هنگامی که این فرصت به آنها داده نمی شود؛ احساس می کنند از مذکر بودنشان دور مانده اند و احساس انزجار می کنند.

وقتی همیشه زن در رابطه جاهای خالی را پر کند،طرف مقابل از اینکه عشق ورزیدن را بیاموزد محروم می شود.

در یک رابطه ی سالم مشارکت و سرمایه گذاری احساسی هردو طرف باید وجود داشته
باشد.

 

cosmic

رابطه عشقی هوشیارانه

تا زمانیکه در یک رابطه عشقی، هر دو نفر به فرکانس هوشیاری (Consciousness) و به وضعیت حضور کامل در لحظه نرسند(یا به عبارتی رشد درونی وضعیت چاکراها توسط هر دو طرف)، هرگونه رابطه عشقی نهایتا زمین گیر میشود و دیر یا زود، هر طرف، طرف مقابل را عامل اصلی تخریب رابطه خواهد دانست…مدتی خوب پیش میرود، کمی بعد بد پیش میرود، اندکی بعد دوباره همه چیز خوب میشود، اما اینبار برای مدت بیشتری همه چیز خراب میشود و نهایتا برای همیشه رابطه به جدایی تبدیل میشود…
در رابطه های ناکارآمد، افراد از طرف مقابل برای فرار از درون و رسیدن به حس درونی خوب استفاده میکنند، چیزی که هدف آفرینش و مسیر رشد شما نیست و هرگز جواب نخواهد داد…یک رابطه دائم، بینظیر و همیشگی، فقط رابطه ایست که در آن، افراد بصورت مجزا خود را رشد میدهند و هر یک به تنهایی کاملا هوشیار هستند و در لحظه حضور دارند و به ذهن و وجود خود مسلط شده اند…

مهم نیست چقدر عاشق هم هستید و چندسال است که برای هم میمیرید ! تضمین میکنم اگر هدف اول هردوی شما رشد درونی خود در تمام ابعاد نباشد(یا به عبارتی رشد وضعیت چاکراها که بیانی نمادین است)، بهترین رابطه جهان هم به سادگی و دیر یا زود خواهد پاشید…مهمتر از اینکه عاشق طرف مقابل باشید، عاشق رشد درون خودتان بودن اهمیت دارد…زیرا اگر هردو بصورت مستقل درون خود را رشد دهید، تضمین میکنم که غیر ممکن است رابطه شما حتی برای لحظه ای خراب شود…

https://unlimitedpower.ir/

man woman

تفاوت خصایص دو جنس زن و مرد

تفاوت خصایص دو جنس زن و مرد
(از فصل آخر کتاب تکنیک رهایی ذهن)

•مرد می خواهد تنها باشد و مشکلش را خودش حل کند.

•زن همدرد می خواهد و نمی خواهد تنها باشد.

•مرد می خواهد از نظر همسرش قهرمان باشد.

•زن می خواهد شوهرش بداند که به او تکیه کرده است.

•مرد از وقت گذراندن بیش از حد همسرش با فرزندان حسودی می کند.

•زن از وقت گذرانی همسرش با بچه ها لذت میبرد.

•مرد گمان می کند اگر یک بار گفت “دوستت دارم” این برای همیشه در خاطر زن میماند.
•زن نیاز دارد که “دوستت دارم” به هر دلیلی تکرار شود.
•مرد نیاز به دادن عشق دارد.

•زن نیاز به دریافت کردن عشق دارد.

•مرد عاشق دیدن خوشحالی زن است.

•زن با دیدن خوشحالی زیاد مرد به تفّکر فرو میرود.

•مرد دوست دارد تشویق بشود و زن دوست دارد حمایت بشود.

•مرد نیاز به فضا دارد و زن نیاز به نزدیک شدن.
•ناراحتی زن احساس مفید نبودن به مرد میدهد.
•ناراحتی مرد به زن احساس دوست نداشته شدن میدهد.
•مرد در سکوت فکر می کند و فقط جملات ضروری را بیان می کند.
•زن با صدای بلند تمامی افکارش را بیان می کند.

 

چکیده ای‌ از کتاب تکنیک رهایی ذهن

مرجع: کاریزما مشاور