طرح واره درمانی چیست و چگونه به کمک ما می آید؟

طرحواره درمانی چیست و ۱۷ طرحواره که به درمان اختلالات شخصیتی کمک می کند

طرحواره درمانی چیست؟ طرح واره درمانی توسط جفری یانگ، روانشناس برجسته مطرح شده است. طرحواره درمانی نوعی درمان یکپارچه و جامع است که شامل بسیاری از جنبه های درمانی مختلف از جمله رفتاری، دلبستگی، شناختی، گشتالت، و روان پویشی است.

هنگام برخورد با اختلالات روانی، تکنیک های رفتاری و شناختی حالت های اصلی درمان هستند. با این حال، مدل طرح واره درمانی اهمیت مساوی به رابطه درمانی و تمرکز بر احساسات بیمار می دهد.

جفری یانگ طرح واره درمانی را برای استفاده افرادی که نیازهای بهداشت روانی آنها با استفاده از درمان شناختی رفتاری قابل حل نیست، توسعه داد. این تمرکز عمدتاً بر این فرض استوار است که بیشتر اختلالات شخصیت ناشی از نیازهای عاطفی برآورده نشده در دوران کودکی است.

در گذشته، اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت مرزی به عنوان «غیرقابل درمان» تصور می شد. این امر باعث شده بسیاری از متخصصان بهداشت روان نسبت به همکاری با بیماران مبتلا به اختلال مرزی و مانند آن مردد باشند.

اما موفقیت طرح واره درمانی و تکنیک های تغییر طرحواره به افرادی که مشکلات عاطفی آنها زمانی غیر قابل درمان تصور می شد، امید تازه ای بخشید. طرح واره درمانی در معالجه سایر اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت پارانوئید و اختلال شخصیت خودشیفتگی و سایر اختلالات مزمن نیز موثر است. همچنین در حل مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی مزمن، اختلالات خوردن، استرس پس از سانحه و سوء مصرف مواد نیز موثر است.

طرحواره چیست و چگونه طرح واره درمانی برای درمان اختلالات به کار می رود؟

طرحواره به عنوان یک الگوی منفی مداوم توصیف می شود که در دوران کودکی شروع می شود. طرحواره ها با اعمال، عقاید اصلی، روابط و افکار در طول زندگی فرد تقویت می شوند.

طرح واره درمانی چیست و چگونه به کمک ما می آید؟

نمونه هایی از گرایش های منفی که به عقیده ای طرحواره محسوب می شوند عبارتند از:

  • هیچ کس من را دوست ندارد.
  • من هرگز موفق نخواهم شد.
  • من زشت هستم.
  • من شکست می خورم.

البته باید توجه داشته باشید که برخی طرحواره ها می توانند در دوران بزرگسالی و نه لزوما در دوران کودکی رشد کنند. اما آنهایی که در سال های اولیه ریشه دارند، می توانند به صورت ویژه تری قدرتمند باشند.

طبق طرح واره درمانی، طرحواره های ناسازگار به دلیل تجربیات بد کودکانه شروع به شکل گیری می کنند. طرحواره های ناسازگار همچنین به عنوان روش هایی که افراد برای تفسیر وقایع زندگی و رفتارهای افراد دیگر، و تاثیر آنها در زندگی توضیح دهند، در نظر گرفته می شوند. طرحواره های ناسازگار می تواند موجب شود افراد در زندگی درگیر روابط سمی، مهارت های اجتماعی ضعیف، رفتارهای مضر و احساسات منفی از قبیل اعتماد به نفس پایین یا بی ارزشی و انتخاب های اشتباه در زندگی شوند.

هنگامی که نیازهای عاطفی مانند نیاز به ایمنی، عشق و محبت در دوران کودکی برآورده نشود، فرد به دوره بزرگسالی منتقل می شود، بدون اینکه بتواند راه هایی برای ارضای نیازهای خود از طریق برقراری روابط سالم و برآورده کردن نیازهای عاطفی به طور مستقل پیدا کند.

هدف اصلی درمانگرانی که از طرح واره درمانی استفاده می کنند، کمک به افراد در رفع نیازهای برآورده نشده آنها است. این امر در اصلاح احساسات یا الگوهای منفی عمیق کمک می کند. برخلاف درمان شناختی رفتاری که نشان می دهد چگونه بیمار از شر احساسات منفی خلاص شود، طرحواره درمانی از تکنیک های مختلفی استفاده می کند تا با توجه به احساسات خود، تغییر لازم را در فرد ایجاد کند.

تکنیک هایی که در طرحواره درمانی به کار می روند

طرح واره درمانی شامل تکنیک های CBT و تکنیک های تجربی و تمرکز بر احساسات در طول درمان است. این درمان استدلال می کند که اگر سطح عاطفی بیشتری در مغز حاصل شود، می توان تغییر معنی داری را تجربه کرد.

در طی یک جلسه معمولی طرح واره درمانی، کارت هایی مرتبا ایجاد می شوند تا فرد بتواند پیام هایی را برای افرادی که در رفع نیازهای عاطفی در دوران کودکی ناتوان بوده اند بنویسد. می توان با ساختن اشعار ساده یا فقط نوشتن چند جمله پیام هایی را ایجاد کرد.

این کار به آنها کمک می کند تا در مورد نیازهای عاطفی خود به افرادی که در طول زندگی بزرگسال خود به آنها اهمیت می دهند، اظهارات مثبت ارائه دهند. احساساتی که فرد بر روی فلش کارت ابراز می کند، درونی می شود و این در پیشرفت سلامت افراد بزرگسال بسیار مفید است.

بیمار می تواند پیشرفت خود را در مقایسه با مفاهیم نظری که در طول جلسات درمانی به آنها معرفی می شود، ثبت کند. برای درمان تجربی و تمرکز بر احساسات، تکنیک های مورد استفاده تصویرسازی هستند و اغلب از تکنیک صندلی استفاده می شود زیرا سطح بالاتری از تغییر عاطفی را در فرد فعال می کند.

طرح واره درمانی چیست و چگونه به کمک ما می آید؟

تصویرسازی به مردم این فرصت را می دهد تا وقایع ناخوشایند دوران کودکی خود را کشف کنند و بهتر بدانند که چگونه طرح های ناسازگارانه آنها شکل گرفته است. در دوران کودکی، سمت راست مغز مسلط است و از این طریق تجربیات کودک ایجاد می شود. محققان معتقدند که طرحواره های ناسازگار در نیمکره سمت راست ذخیره می شوند. جایی که در آن مرکز احساسات قوی قرار دارد.

در حین تصویرسازی، از بیماران درخواست می شود هر چیزی را که با خاطرات یا تجربیات بد آنها در ارتباط است تصور کنند و سپس با افرادی که باعث ایجاد این تجربیات بد شده اند، دیالوگ های خیالی داشته باشند. آنها سپس به صورت تخیلی از مراقبین می خواهند تا نیازهای خود را برآورده سازند. تصاویر برای کمک به افراد در کاهش غم و اندوه و غلبه بر حوادث آسیب زا بسیار مفید است.

مطابق با طرح واره درمانی، اگر نیازهای کودک در دوران کودکی برآورده نشود می تواند منجر به ایجاد الگوهای منفی شود. بنابراین مواجهه با نیازها حتی در بزرگسالی می تواند در بهبود و متوقف کردن طرح های ناسازگار کمک کند.

در طول طرحواره درمانی چه اتفاقی می افتد؟

در طی یک جلسه طرح واره درمانی، درمانگر موارد زیر را انجام می دهد:

ارزیابی بیمار برای شناسایی طرح های ناسازگار

او با شما آشنا خواهد شد و برنامه های شما و تاثیراتی که آنها بر شما دارند را درک خواهد کرد.

همچنین، به مراجع کمک می کند تا آگاهی عاطفی خود را توسعه داده و با طرحواره ها در ارتباط باشد. آگاهی عاطفی در فعال سازی طرحواره ها کمک می کند. مرحله بعدی تغییر رفتار است که در آن طرحواره های ناسازگار با برنامه های صحیح جایگزین می شوند. طرح هایی که در ادامه مطرح می کنیم را بررسی کنید و ببینید که آیا می توانید با هر یک از آنها ارتباط برقرار کنید.

طرحواره هایی که در طرح واره درمانی به کار می روند

 محرومیت عاطفی

اعتقاد به اینکه دیگران از شما محافظت نمی کنند و یا همدلی نخواهند کرد یا اعتقاد به اینکه حمایت عاطفی کافی را از دیگران دریافت نمی کنید.

عدم اعتماد

اعتقاد به اینکه دیگران شما را تحقیر می کنند. از شما استفاده می کنند. سوء استفاده می کنند یا به شما آسیب می رسانند. فرد این تصور را دارد که هر نوع آسیب عمدی است.

وابستگی

اعتقاد به این که بدون کمک دیگران نمی توانید مسئولیت های خود را انجام دهید. به عنوان مثال، تصمیم گیری صحیح و مقابله با وظایف جدید و غیره و وضعیت درماندگی.

نقص یا شرم

داشتن احساس دوست نداشتنی، نامعتبر یا فرومایه بودن. در نتیجه ممکن است فرد نسبت به انتقاد یا طرد حساس شود.

 صلاحیت

همچنین به عنوان خود بزرگ بینی شناخته می شود. غالباً فرد اعتقاد دارد که شخص بر دیگران برتری دارد و باید از حقوق ویژه ای برخوردار شود. این ممکن است با رقابت بیش از حد، کنترل رفتار و عدم همدلی همراه باشد.

طرح واره درمانی چیست و چگونه به کمک ما می آید؟

خود رشد نیافته

داشتن احساسات درهم آمیختن با دیگران به ویژه والدین. این می تواند رشد فرد را به خطر اندازد. این فرد نزدیکی عاطفی قابل توجهی با دیگران دارد و این اغلب منجر به عدم فردگرایی می شود.

 بیگانگی یا انزوای اجتماعی

داشتن این عقیده که شما از جهان جدا شده اید.

 طرد شدگی

اعتقاد به اینکه دیگران برای تامین حمایت عاطفی مورد نیاز خود قابل اعتماد نیستند.

آسیب پذیری در معرض صدمه

نگرانی مداوم از وقوع اتفاقات بد یا فاجعه.

عدم موفقیت

اعتقاد به این که درنهایت از نظر دستاوردهای زندگی مانند شغل شکست خواهد خورد.

خودکنترلی ناکافی

امتناع از اعمال خودکنترلی.

 تاییدجویی

تمایل بیش از حد به رسمیت شناختن، توجه و تایید دیگران. در چنین حالتی عزت نفس فرد به واکنش افراد دیگر بستگی دارد.

تنبیه

اعتقاد به اینکه مردم باید به خاطر اشتباهاتشان مجازات شوند. در بخشش دیگران مشکل دارد و فرد غضبناک، تنبیه کننده و غیرقابل تحمل است.

کمال گرایی

اعتقاد به این که فرد باید در جهت تحقق استانداردهای بسیار بالا عملکرد تلاش کند تا از انتقاد خودداری کند. اغلب به عنوان کمال گرایی و داشتن قوانین سفت و سخت وجود دارد.

منفی‌گرایی یا بدبینی

داشتن تمرکز مداوم بر موارد منفی زندگی مانند خیانت، مرگ و درد. در عین حال، همواره جنبه های مثبت زندگی در نظر فرد کاهش می یابد. افرادی که دارای چنین خصوصیاتی هستند، اغلب نگرانی مزمن، شکایت مداوم دارند.

ایثار

این تامین نیازهای مردم به قیمت قربانی کردن نیازهای شخصی است. دلیل اصلی این امر حفظ اتصال و جلوگیری از برچسب زدن به فرد به عنوان خودخواه است.

سازگاری بالا

تسلیم شدن در مقابل دیگران می تواند یکی از نیازها و احساسات فرد نباشد. غالباً به دلیل سازگاری بیش از حد آشکار می شود و می تواند منجر به  بروز عصبانیت و صفات ناسازگاری مانند سوء مصرف مواد یا علائم روانی شود.

افکار نهایی در مورد طرح واره درمانی

طرح واره درمانی یک رویکرد عملی و مبتنی بر شواهد است که در معالجه اختلالات شخصیت بسیار موثر است. این امر در تغییر الگوهای منفی یا تبدیل طرح های ناسازگار که در دوران کودکی در افراد ایجاد شده است، به رفتارهای مثبت کمک می کند. تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که از یک متخصص بهداشت روان واجد شرایط در محل خود وقت بگیرید.

با تکنیک های طرحواره درمانی آشنا شوید

با تکنیک های طرحواره درمانی آشنا شوید

برای درک کامل مفهوم تکنیک های طرحواره درمانی ابتدا باید به مفهوم طرحواره اشاره کنیم. نخستین بار شاگرد جوان فروید نظریه طرحواره ی درمانی را ارائه داد. هنگامی که در حوزه روان شناسی به بررسی مفهوم طرحواره می پردازیم متوجه میشویم طرحواره یک الگوی سازمان یافته است که ارتباط مستقیمی با تفکر و رفتار آدمی دارد.

طرحواره در معنای ساده به یک قالب و چارچوب از تفکرات و ایده هایی که برای فرد از گذشته تاکنون شکل گرفته است، این تفکرات درک فرد نسبت به جهان هستی را شکل میدهد.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید تاثیر طرحواره ها در ذهن انسان به گونه ای است که افکار و رفتار و احساسات مان الهام گرفته از طرحواره ذهنی ما است و بنای روابط عاطفی و شغلی و اجتماعی ما را میسازد. به همین دلیل مقابله و درمان طرحواره بسیار حائز اهمیت است. یانگ برای جلوگیری از پیشرفت و درمان اختلالات شخصیتی و اختلالات مزمن، طرحواره درمانی را ارائه داد.

هنگامی که بیماران به درمان های اولیه پاسخ نشان ندادند، تکنیک های طرحواره درمانی نتیجه درمان شناختی رفتاری، روان تحلیلی روابط بین اشیا، نظریات دلبستگی و گفتار درمانی ها است که به عنوان یک سیستم یکپارچه عمل میکند.

۴ مفهوم اساسی در تکنیک های طرحواره درمانی شامل طرحواره ناسازگار اولیه، سبک مقابله کننده، احتیاجات هیجانی و احساسی،حالات خلقی متفاوت است.

با تکنیک های طرحواره درمانی آشنا شوید

تکنیک های طرحواره درمانی در چه هنگامی مطرح می شود؟

هنگامی که فرد در هر دوره ای از زندگی شخصی اش دچار احساس طرد شدن و رهاشدن پیدا می کند، به گونه ای که نسبت به اطرافیان خویش بی اعتماد می گردد. یا هنگامی که دیگران یا خود فرد محرومیت های هیجانی برایش ایحاد می کنند، احساس نقص و شرم و دوری از اجتماع و انزوا طلبی در وجود فرد شکل میگیرد. تکنیک های طرحواره درمانی در این مورد نقش بسیار مهمی را ایفا میکند.

به طور مثال در بیشتر مواقع با این موضوع مواجه شده اید که خانواده ها به دلیل محبت زیاد به فرزندان شان به صورت ناخواسته مانع از استقلال آنان به تنهایی می شوند. اینگونه فردی بی کفایت حاصل می شود که دچار گرفتاری های شدید و شکست های پی درپی در تمامی جنبه های زندگیش می شود. اجرای تکنیک های طرحواره درمانی در این مرحله ضروری است.

بسیاری از بازداری هایی که توسط جامعه و افراد برای شخص بیمار پیش می آید حالات منفی گرایی، بدبینی نسبت به تمامی موارد را برایش ایجاد میکند و بازداری هیجانی حالات منفی لورا دو چندان خواهد کرد. پس بهتر است هرچه زودتر به پیاده کردن تکنیک های طرحواره درمانی بپردازیم.

حالات ذهنی که یک فرد در طول مدت زندگی حیاتش برای استفاده از تکنیک های طرحواره درمانی باید داشته باشد:

برخی از خاطرات و اتفاقات که در گذشته فرد رخ داده اند، مانند یک محرک طرحواره هیجانی و احساسی فرد را دچار فعالیت می کند. بنابراین فرد برای مقابله با آنان از مجموعه ای از تکنیک های طرحواره درمانی و سبک های مقابله ای استقاده میکند.

البته این نکته قابل ذکر میباشد که اجرای اصول تکنیک های طرحواره درمانی برای افرادی مناسب است که طرحواره ذهنی شان انعطاف پذیر و قابل تغییر باشد وگرنه در افرادی که دچار اختلالات مزمن و ریشه ای  میباشند کار کمی سخت تر است.

روش های معروف تکنیک های طرحواره درمانی

۱- روش شناختی

حال باید از روش های قدیمی و کلاسیک شناختی درمانی استفاده کنیم. رفتار های فرد را جز به جز مورد بررسی قرار دهیم و تاثیر طرحواره و نوع آن را بر روی ذهنیت و نوع تفکر شخص تشخیص دهیم. این روش از این جهت  مهم است که باعث پیدا کردن صورت سوال می شود که در نتیجه آن منشا مشکل پیدا می شود. همانطور که معروف است می گویند فهمیدن صورت سوال نصف راه پاسخ است. بنابراین این مرحله را می توان جزو مهمترین تکنیک های طرحواره درمانی دانست. چرا که پایه ساخت و ادامه مراحل درمان است.

۲- رابطه درمانی

یکی دیگر از مهم ترین روش درمان در تکنیک های طرحواره های درمانی رابطه درمانی است که طی مراحلی مهم و تاثیر گذار مانند باز والدینی حد و مرز، طرحواره به صورت کاربردی تحت درمان قرار می گیرد. این مرحله از این زاویه مهم است که بیمار یا فرد مراجعه کننده بتواند اعتماد درونی کند و چیزی را مخفی نکند؛ زیرا همیشه در درون ما نوعی ترس از افشای برخی رازها وجود دارد.

در صورتی که درمانگر نتواند رابطه درمانی را که جزء تکنیک های طرحواره درمانی است، درست انجام دهد؛ حتی با دانستن اصل مشکل و مشخص شدن دلیل اصلی اختلال ایجاد شده، به خاطر این که ممکن است جزئیاتی گفته نشود و یا یک بخش از صورت مسئله لاک گرفته شود، درمانی ناقص یا در برخی موارد درمانی اشتباه و برعکس صورت می گیرد. در واقع باید بیمار و مراجعه کننده حس کند که با خودش حرف میزند و این حس به او القا نشود که رازش در حال واگویی است. این مرحله به نوع حرف زدن و جلب اعتماد درمانگر بسیار وابسته است.

۳- روش تجربی

تکنیک های تجربی و هیجانی را در اجرای تکنیک های طرحواره درمانی از یاد نبرید. شما باید بر اساس تکنیک های درمانی طرحواره ذهنی فرد را مورد بررسی قرار دهید تا تصویر سازی و بهینه سازی ذهن فرد را به همراه سایکودراما موشکافی کنید.

این قسمت درمان بسیار تخصصی است. در دو مرحله قبل سعی می شد به ذهن مراجعه کننده نفوذ کرد و ریشه مسائل را جست و جو کرد. اما وقتی ریشه مسائل یافت شد و دانستیم مشکل بی کم و کاست از کجا آب میخورد چه باید کرد. اینجا درست مانند جراح و پزشک باید درمانگر سعی کند آن غده را بردارد. این کار نیاز به داشتن مهارت و دانش و تجربه است.

برخی تصور می کنند چون مسائل روحی و روانی درد و خونریزی ظاهری ندارد، خطرناک نیستند. اما اگر نگوییم بیشتر، حداقل هم اندازه یک بیماری وخیم بدنی مانند بیماری قلبی مهمند و باید درمان شوند. از این رو این مرحله از تکنیک های طرحواره درمانی مانند کار یک پزشک جراح است و بسیار مهم می باشد.

این مرحله واقعا یک مرحله حساسی است. زیرا تقریبا اصل کار در این جا صورت می گیرد. بنابراین باید یک فرد متخصص آن را انجام دهد. از طرف دیگر اهمیت این مرحله در اینجاست که از آنجایی که درب ذهن مراجعه کننده باز است، ممکن است خواسته یا ناخواسته درمانگر سراغ قسمت های دیگری از ذهن او برود و آن ها را دچار اختلال کند که این باعث بدتر شدن حال مراجعه کننده می شود.

با تکنیک های طرحواره درمانی آشنا شوید

۴-رفتاری

پس از گذراندن تمامی این مراحل،برای مشاهده نتیجه تکنیک های طرحواره درمانی، نتایج روش های اخیر را مورد بررسی و بازبینی قرار دهید و تک تک نتایج را با دقت موشکافی کنید. در واقع این مرحله شبیه به مرحله پانسمان و بخیه زدن است. باید جای ریشه و غده ای که برداشته شده را درست بست تا احیانا عفونت نکند. این مرحله از تکنیک های طرحواره درمانی را می توان تمام کننده کار دانست. در صورتی که این کار درست انجام نشود تمام زحمت های قبلی به هدر می رود و فایده ای نخواهند داشت. چرا که اگر زخم عفونت کند ممکن است بیماری بدتر از بیماری قبلی رشد کند.

برای رسیدن به مرحله آخر درمان در تکنیک های طرحواره درمانی گذراندن سه مرحله قبل آن امری ضروری و حیاتی است.

تکنیک های طرحواره درمانی فقط برای بیمار؟

دقت داشته باشید در طول زمان درمان و گذراندن تکنیک های طرحواره درمانی باید به مراجع احساس بیمارگونه را منتقل کنید تا احساس سرافکندگی کند.

بعضا  ادامه تکنیک های طرحواره درمانی با دشواری همراه بوده و گاهی درمانگر به طور کامل مجیور به توقف تکنیک های طرحواره درمانی می شود. درست مثل پزشکی که به هر علتی ممکن است از انجام عمل جراحی سربازند و یا به خاطر وجود خطر عمل را متوقف کند. این توقف در اجرای تکنیک های طرحواره درمانی نباید باعث ایجاد این فکر شود که روش های به کار رفته شده بی فایده یا کلا به درد نخور هستند.

باید در نظر گرفت که شرایط فردی و محیطی مراجعه کننده نیز بسیار تاثیر گذار است. از این رو تشخیص این که آیا باید از تکنیک های طرحواره درمانی استفاده کرد یا نه نیز برعهده متخصص است. اما به طور کلی در اکثر موارد اختلالات عمومی یا با درجه پایین این روش بسیار پاسخگو است.

نکته آخر اینکه بعضا تصور می شود تنها افراد بیمار باید این تکنیک های طرحواره درمانی را بگذرانند. اما این تصور درستی نیست. زیرا همه ما در زندگی نقاط تاریکی داریم که بعضا از یادآوری آن ها نیز ابا می کنیم. شاید خودمان ندانیم، اما وجود نکات تاریک مانند سیاهچاله های فضایی است که انرژی بسیار می گیرند و در خود نابود می کنند. از این رو اگر هر انسانی می خواهد راحت تر موفق شود و درست تر زندگی کند، لازم است این نکات تاریک را بیابد و سعی کند آن ها را چه بزرگ و چه کوچک از بین ببرد. این محقق نمی شود، مگر با استفاده از تکنیک های طرحواره درمانی که در این مقاله سعی شده از اهمیت و روشهای آن به میزان کافی و خلاصه گفته شود.

با شرکت در مجموعه کارگاه های “مهارت های زندگی” “سینا یاوریان“، قایق بادبانی زندگی خود را در توفان تا مقصد با لذت به پیش برانید.

کاربرد طرحواره درمانی در روان درمانی

کاربرد طرحواره درمانی در روان درمانی

با استفاده از طرحواره درمانی می توان به افراد در شناخت آن دسته از افکار و رفتارهایی که سبب ادامه دار شدن اختلالات و مسائل مربوط به سلامت ذهنی می شوند کمک کرد. رویکرد درمانی در طرحواره درمانی ترکیبی است از برخی المان های موجود در مباحث و روش های درمانی دیگر که از آن جمله می توان به رفتار درمانی شناختی اشاره کرد. البته کاربرد طرحواره درمانی کمی گسترده تر از روش های درمانی دیگر است و در آن سعی می شود تا هیجانات، روش های مقابله ناهنجار و ریشه های اختلالات و مسائل مرتبط با سلامت ذهنی افراد به خوبی شناخته شده و در جهت درمان فرد از آن ها استفاده شود.

کاربرد طرحواره درمانی

کاربرد طرحواره درمانی برای افراد متخصص و حرفه ای در زمینه سلامت ذهنی در آن است که می توانند با استفاده از روش ها و رویکرد موجود در آن، اقدام به شناسایی ریشه های نیازهای برآورده نشده عاطفی بیمار کنند. افرادی هم که اختلالات و مسائل مرتبط با سلامت ذهنی رنج می برند می توانند با استفاده از این روش ها و رویکردها و استفاده از تجربه و تخصص افراد حرفه ای در این زمینه عزت نفس بیشتری پیدا کنند، به روش های کارآمدی برای تشکیل روابط سازنده و مفید دست یابند و در نهایت به توسعه و دست یابی به اهدافی بیندیشند که آن ها را به سمت زندگی بهتر و با نشاط تری هدایت خواهد کرد.

توسعه و گسترش کاربرد طرحواره درمانی

در اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی بود که دکتر جفری یانگ اقدام به گسترش و توسعه کاربرد طرحواره درمانی کرد. آن دوران مصادف با زمانی بود که دکتر جفری یانگ به این نتیجه رسید که رفتار درمانی شناختی برای برخی افراد در مقایسه با دیگران چندان کارآمد نیست. به خصوص آن دسته از افرادی که دچار مشکلات و اختلالات مزمن شخصیتی بودند. او نظریه ها و مفاهیم مطرح شده در مباحث و حوزه های مختلفی چون، گشتالت، نسبت اشیاء، نظریه های سازنده، و رویکردهای موجود در روانکاوی با یکدیگر ترکیب کرد و با استفاده از نقاط قوت هر یک از موارد یاد شده، روش جدید و کارایی به وجود آورد.

کاربرد طرحواره درمانی برای نخستین بار در دهه ۱۹۹۰ و با آغاز به کار مؤسسه طرحواره درمانی در منهتن مطرح شد. مجموعه تحقیقاتی که درباره رویکرد مورد استفاده در این مؤسسه انجام شد حاکی از آن بود که طرحواره درمانی در درمان اختلال شخصیت مرزی کاربرد مؤثری داشته است و تقریبا از همان زمان به بعد بود که این شیوه درمانی طرفداران بیشتری پیدا کرد؛ کسانی که به گستردگی و کارایی مباحث موجود در آن افزودند (روندی که تا امروز ادامه داشته است). همین اواخر هم رویکرد تازه ای به وجود آمده است که در آن با ترکیب روش های موجود در طرحواره درمانی با برخی مدل های مدیتیشن، رویکردی روحانی تر پدید می آورند.

کاربرد طرحواره درمانی چیست و چگونه کار می کند؟

برای درک کاربرد طرحواره درمانی پیش از هر چیز باید تعریفی از نیازهای عاطفی ارائه دهیم: این نیازها در حقیقت نیازهای اساسی فرد هستند که از آن جمله می توان به عشق، علاقه، راهنمائی، سرپناه و ایمنی اشاره کرد. اگر این نیازها در دوران کودکی برآورده نشوند، زمانی که فرد پا به مرحله جوانی می گذارد، با نقص هایی از لحاظ عاطفی مواجه خواهد شد که دیگر فعالیت های او را تحت تأثیر خواهد گذاشت (حال ممکن است فرد از این نقص ها آگاه باشد و ممکن است اینطور نباشد). همچنین این نقص ها می توانند روابط فرد با دیگران را هم دستخوش تغییر کنند. طرحواره درمانی بر پایه این عقیده استوار شده است که طرحواره های ناهنجار (یا ناسازگار) بیشتر به واسطه همین تجربیات ناخوشایند دوران کودکی شکل می گیرند. اختلالات و رفتارهای ناهنجار حاصل شده به واسطه کمبودهای دوران کودکی بسته به شرایط به خصوص هر فرد ممکن است متفاوت باشد، اما برخی از مهمترین این اختلالات و رفتارها عبارتند از تصمیم گیری های ناسالم، شکل دادن رابطه های مضر با دیگران، نداشتن مهارت های اجتماعی به شکل توسعه یافته،  شرکت در الگوهای رفتاری تخریب کننده، نداشتن قوه قضاوت خوب و احساساتی چون بی ارزش بودن و مردد بودن.

با این تفاسیر مهمترین کاربرد طرحواره درمانی شناخت و اصلاح طرحواره های ناهنجاری است که اطلاعات تکمیلی درباره شان عنوان شد. شناخت یا کشف ریشه (یا ریشه های) نیازهای برآورده نشده عاطفی افراد و شرکت کردن افراد در روابط سازنده و مفید با استفاده از روش ها و رویکرد طرحواره درمانی می تواند در نهایت سبب شود تا فرد با اختلالات خود روبه رو شده و به مرور زمان بر آن ها فائق آید.

روش های درمانی برای کاربرد طرحواره درمانی

در ادامه برخی از مهمترین روش های درمانی به کار گرفته شده در طرحواره درمانی را با ذکر توضیحاتی عنوان خواهیم کرد:

تصویرسازی:

در این روش، از افرادی که با استفاده از طرحواره درمانی تحت درمان قرار گرفته اند خواسته می شود تا خاطرات نه چندان خوشایند دوران کودکی خود را با دقت مورد بررسی قرار دهند تا درک بهتری از طرحواره های ناهنجار خود پیدا کنند. در این روش ابتدا از افراد تحت درمان خواسته می شود تا صداها، تصاویر و دیگر احساسات خاطرات دوران کودکی خود را تا جای امکان تصور کنند و پس از آن اقدام به مکالمه با افرادی کنند که در این خاطرات نقشی داشته اند و از آن ها بخواهند تا نیازهایشان را برآورده کنند.

استفاده از فلش کارت:

در این روش درمانگر به فرد تحت درمان کمک می کند تا پیام هایی برای افراد حاضر در خاطرات دوران کودکیش طراحی کند؛ آن افرادی که نتوانستند نیازهای عاطفی فرد تحت درمان را در دوران کودکیش برآورده کنند. این پیام ها بسته به حالت فرد تحت درمان ممکن است در قالب نوشته های کوچک یا حتی اشعار پیچیده نوشته شود. فرد تحت درمان این پیام ها را روی فلش کارت می نویسد و در طول دوران درمان و به صلاح دید درمانگر گاه به گاه آن ها را مشاهده می کند. پس از گذشت مدتی فرد تحت درمان یاد خواهد گرفت که این پیام ها را در زمان حال، و برای برآورده کردن نیازهای خود مورد استفاده قرار دهد.

اختلالات و بیماری هایی که با کاربرد طرحواره درمانی مداوا می شوند

کاربرد طرحواره درمانی بیش از هر چیز دیگری در آن است که برخی از اختلالات مرتبط با سلامت ذهنی افراد به شیوه ای کارآمدتر مداوا شوند. دکتر یانگ پس از رسیدن به این نتیجه که برخی اختلالات ذهنی با روش های آن زمان قابل مداوا نبود اقدام به طرح ریزی برای آغاز رویکرد طرحواره درمانی کرد. بیشتر آن دسته از اختلالات ذهنی مورد توجه دکتر یانگ قرار گرفتند که زندگی حال حاضر افراد را تحت تأثیر قرار می داد (حتی پس از گذر از مرحله درمانی اختلال). طرحواره درمانی پس از مطرح شدن ابتدایی به وسیله دکتر یانگ پیشرفت و گستردگی بسیاری به خود دیده است و در حال حاضر تعداد زیادی از اختلالات را می توان با کاربرد طرحواره درمانی مداوا کرد. برخی از این اختلالات عبارتند از:

  • اضطراب پس از قاعدگی
  • اختلالات خوردن
  • رفتار جنایی
  • تشویش و نگرانی
  • سوء استفاده از مواد
  • مشکلات در ارتباط با دیگران
  • افسردگی مزمن
  • اختلالات شخصیتی

برخی نگرانی ها و محدودیت های مرتبط با طرحواره درمانی

با وجود کاربرد طرحواره درمانی برای مداوای بسیاری از بیمارانی که از اختلالات ذهنی رنج می برند، نگرانی ها و محدودیت هایی هم در به کارگیری آن وجود دارد: یکی از نگرانی های اصلی مرتبط با طرحواره درمانی هزینه و زمانی است که با استفاده از این روش درمانی صرف می شود. طرحواره درمانی غالبا برای درمان بیماری ها و اختلالات مزمن مورد استفاده قرار می گیرد و به همین خاطر هزینه و زمان به مراتب بیشتری در مقایسه با سایر روش ها خواهد برد. این نکته را البته باید به خاطر داشت که نگهداری از بیمارانی که از اختلالات مزمن ذهنی رنج می برند، هزینه سنگینی برای سازمان های درمانی به همراه دارد، به همین خاطر شاید صرف هزینه و زمان برای درمان آن ها به وسیله طرحواره درمانی در نهایت برایشان به صرفه تر باشد.

طرحواره درمانی جفری یانگ چیست و چه کاربردی در روان درمانی دارد؟

طرحواره درمانی جفری یانگ چیست و چه کاربردی در روان درمانی دارد؟

طرحواره درمانی جفری یانگ یک شیوه درمانی است که توسط جفری یانگ برای درمان اختلالات شخصیتی و نیز دیگر اختلالات مزمن ذهنی توسعه پیدا کرده است. از جمله این اختلالات ذهنی می توان به زمانی اشاره کرد که بیمار پس از تجربه دیگر شیوه های درمانی قادر به بازگشت به حالت عادی نمی شود. (برای نمونه پس از استفاده از درمان رفتاری شناختی بر روی بیمار).

طرحواره درمانی جفری یانگ آن نوعی به خصوص از روان درمانی یکپارچه شده است که در آن از نظریه ها و تکنیک های مورد استفاده در دیگر روش های درمانی قدیمی تر استفاده شده است و ترکیبی است از آن ها. از جمله این روش های درمانی و نظریه ها می توان به درمان رفتاری شناختی، نسبت اشیاء در روانکاوی، نظریه وابستگی و درمان گشتالت اشاره کرد.

معرفی طرحواره درمانی جفری یانگ

در طرحواره درمانی جفری یانگ چهار مفهوم کلی نظری وجود دارد که عبارتند از طرحواره، روش های مقابله، حالت ها (یا اسلوب ها) و نیازهای عاطفی اساسی (پایه ای). در ادامه توضیحاتی درباره هر یک ارائه خواهد شد.

۱- مفهوم اول طرحواره درمانی جفری یانگ : طرحواره (schema)

در روانش شناسی شناختی به معنای الگویی سازمان یافته از فکر و رفتار است. همچنین می توان آن را به مفهوم ساختار ذهنی ایده های از پیش تصور شده تعریف کرد؛ سیستمی که برای سازمان دهی کردن و درک اطلاعات جدید به کار گرفته می شود. در طرحواره درمانی جفری یانگ، طرحواره ها اشاره به طرحواره های ناهنجار ابتدائی دارند که چنین تعریفی از آن ها ارائه شده است: «الگوهایی ادراکی، احساسی و فیزیکی که خود نابودگر هستند.». در اغلب این طرحواره ها باوری درباره جهان یا خود فرد در ذهن او شکل می گیرد. برای نمونه فردی که دارای طرحواره رهاشدگی است، ممکن است نسبت به ارزشی که برای دیگران دارد بیش از اندازه حساسیت نشان دهد و این حساسیت در نهایت می تواند منجر به ناراحتی و اختلالات احساسی دیگر در روابط بین فردی او شود.

۲- مفهوم دوم طرحواره درمانی جفری یانگ : روش های مقابله (coping styles)

عموما به پاسخ های رفتاریی گفته می شود که توسط بیمار و در مقابله با طرحواره بروز پیدا می کنند. به طور کلی سه روش مقابله وجود دارد که در ادامه توضیحاتی درباره هر یک ارائه خواهد شد: اولین روش مقابله با نام «اجتناب (یا کناره گیری)» شناخته می شود و همانگونه که از نام آن برمی آید، فرد به وسیله آن سعی می کند تا از قرار گرفتن در موقعیت هایی که سبب تحریک طرحواره ها می شود اجتناب کند. روش بعدی «تسلیم شدن (یا واگذاری)» نام دارد که در آن فرد در برابر طرحواره تسلیم می شود و تلاشی برای مبارزه با آن نمی کند و رفتارش را در هماهنگی با این احساس ترس که نتیجه نهائی اجتناب ناپذیر است تغییر می دهد. روش بعدی «حمله متقابل» نام دارد که با نام «جبران، بیش از حد لزوم» هم از آن یاد شده است و در آن فرد بیش از اندازه به خود فشار وارد می کند تا از حاصل شدن نتیجه طرحواره جلوگیری کند. متأسفانه تمامی این روش ها اغلب نه تنها کمکی به جلوگیری از نتایج بد طرحواره نمی کند، بلکه سبب تقویت این نتایج می شود.

طرحواره درمانی جفری یانگ چیست و چه کاربردی در روان درمانی دارد؟

۳- مفهوم سوم طرحواره درمانی جفری یانگ : حالت ها یا اسلوب ها (modes)

به حالات ذهنیی اطلاق می شود که در آن بیمار طرحواره ها و روش های مقابله به خصوصی را با یکدیگر و به شکل ذهنی برای خود دسته بندی می کند و گاه به گاه، حالات ذهنی خود را بسته به آن ها تغییر می دهد. برای نمونه حالت یا اسلوب کودک آسیب پذیر به حالت ذهنیی گفته می شود که شامل طرحواره های رهاشدگی و بی اعتمادی، و روش مقابله تسلیم شدن است.

۴- مفهوم چهارم طرحواره درمانی جفری یانگ حالت ها (اسلوب ها)

اگر نیازهای عاطفی اساسی (پایه ای) بیمار در دوران کودکی برآورده نشود، آن گاه طرحواره ها، روش های مقابله و حالت های یاد شده در او امکان گسترش پیدا خواهند کرد. برخی از مهمترین نیازهای عاطفی فرد در دوران کودکی عبارتند از: ارتباط متقابل با دیگران، آزادی یا خودمختاری و … . برای نمونه کودکی که نیازهای برآورده نشده ای در حوزه ارتباط با دیگران داشته باشد (برای نمونه اگر یکی (یا هر دوی) از والدین خود را به واسطه مرگ، طلاق یا مسائل این چنینی از دست داده باشد) به احتمال زیاد دچار طرحواره رهاشدگی خواهد شد.

در طرحواره درمانی جفری یانگ سعی بر آن است تا به بیمار کمک شود با نیازهای عاطفی اساسی برآورده نشده اش کنار بیاید و برای این کار معمولا از دو روش استفاده می شود که عبارتند از:

  • درمان طرحواره ها با تلاش در جهت کاهش شدت تأثیر خاطرات عاطفی و تغییر دادن الگوهای شناختی مرتبط با طرحواره؛
  • شناخت و جایگزین کردن روش های مقابله ناهنجار با الگوهای تطبیقی رفتاری.

مفهوم طرحواره های ناهنجار ابتدائی در طرحواره درمانی جفری یانگ

طرحواره های ناهنجار ابتدائی الگوهای شناختی و احساسی خود نابودگری هستند که ریشه در دوران کودکی بیمار دارند و زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهد. این طرحواره ها ممکن است به واسطه خاطرات عاطفی مرتبط با رنجش های گذشته، حادثه های غم انگیز، ترس، سوء استفاده، غفلت، نبود امنیت، رهاشدگی، و یا نبود روابط عاطفی مؤثر با دیگران شکل گرفته باشند. طرحواره های ناهنجار ابتدائی بسته به عوامل گوناگون ممکن است درجات مختلفی از شدت و فراگیری داشته باشند: هرچه طرحواره ای شدیدتر باشد، احساس منفیی که ایجاد می کند هم به همان میزان شدیدتر خواهد بود و برای مدتی طولانی تر بیمار را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

تکنیک های مورد استفاده در طرحواره درمانی جفری یانگ

برنامه های درمانی در طرحواره درمانی جفری یانگ به طور کلی شامل سه کلاس اساسی از تکنیک ها می شود: شناختی، تجربی و رفتاری. در کلاس درمانی شناختی، از تکنیک های استاندارد مورد استفاده در درمان رفتاری شناختی استفاده می شود که از آن جمله می توان به سنجش اعتبار (یا صحت) طرحواره اشاره کرد. کلاس تجربی بیشتر بر پایه تکنیک های مورد استفاده با استناد به نظریه گشتالت و دیگر تکنیک های بصری استوار است. کلاس سوم، یعنی رفتاری هم بیشتر مرتبط با تکنیک های استاندارد به کار گرفته شده در درمان رفتاری است. از جلمه این تکنیک ها می توان به وادار کردن بیمار به نقش آفرینی یک اثر متقابل و سپس تمرین کردن مکرر آن اثر اشاره کرد.

صرفه جویی در هزینه ها با استفاده از طرحواره درمانی جفری یانگ

حتی نخستین فعالیت هایی که با استفاده از طرحواره درمانی جفری یانگ شکل می گرفتند از لحاظ اقتصادی کارا بودند و می شد با آن ها در هزینه ها صرفه جویی کرد. برای نمونه تحقیقاتی در این باره در هلند صورت گرفت و نتایج حاکی از آن بود که با استفاده از روش های مطرح شده در این طرحواره سالانه چیزی حدود ۴۵۰۰ یورو به ازای هر بیمار، در هزینه ها صرفه جویی می شد (که معادل با ۵۷۰۰ دلار آمریکا می شد).

 

طرحواره درمانی چیست و در درمان چه اختلالاتی کاربرد دارد؟

طرحواره درمانی چیست و در درمان چه اختلالاتی کاربرد دارد؟

طرحواره درمانی چیست؟ طرح واره درمانی نوع جدید از روان‌درمانی است که برای کمک به کسانی طراحی شده، که دچار اختلالات شخصیتی‌اند و دریافته‌اند که قالب‌های دیگر روان‌درمانی برایشان کارساز نبوده است. تمرکز طرحواره درمانی بیشتر روی درک آنچه موجودیت ما را برمی‌انگیزد است و می‌تواند به مسائلی از قبیل افسردگی، مشکلاتی در رابطه، و خودآگاهی عمومی کمک کند.

طرحواره درمانی چیست؟

دکتر جفری یانگ روانشناس آمریکایی، خالق طرح واره درمانی است و از در دهه ۱۹۸۰، شروع به آزمایش کردن مفاهیم آن کرده است. او در زمینه درمان شناختی آموزش دیده بود، اما دریافته بود چیزی که در آن آموزش دیده است، به درمان کسانی که افسردگی دارند کمک می‌کند؛ اما لزوما به درد کسانی که مشکلات مادام‌العمری  همانند اختلالات شخصیتی دارند نمی‌خورد. لذا شروع کرد تا المان‌هایی همانند درمان روان‌شناختی، و نظریه وابستگی را در کارش بگنجاند. به این معنی که در عین این‌که روش‌های شناختی باعث می‌شدند بیماران او نوع روشی که انتخاب می‌کنند را تغییر دهند، هم‌چنین آن‌ها اکنون به دوران کودکی‌شان نگاه می‌کنند تا ببینند در وهله‌ی اول کجا به سمت الگوی خود مغلوبی گرایش پیدا کرده‌اند. ترکیب این‌ها کارساز واقع شد.

او سپس المان‌های درمان ژستالت را ادغام کرد، که این المان‌ها از درمان‌های روان‌شناختی و شناختی متمایزند.  این درمان، بیمار را فرای یک وضعیت منطقی می‌برد که در آن آن‌ها می‌توانند احساسات خود را برانگیزانند و آن احساساتی که در ناخودآگاهشان دفن شده را پردازش کنند، این کار با مجموعه روش‌هایی همانند تجسم، و یا “صندلی کار” (صحبت با بخش دیگری از خودتان که فکر می‌کنید روبروی شما نشسته است) انجام شد.

طرحواره درمانی متوجه شد که بیماران درک می‌کنند چرا رفتار این‌چنینی دارند ( روان‌شناختی/ وابستگی)، بااحساساتشان رابطه برقرار می‌کنند و به یک حالت تسکین احساسی (ژستالت) دست پیدا می‌کنند، از یادگیری روش‌هایی کاربردی نیز بهره می‌برند تا در آینده انتخاب‌های بهتری داشته باشند (شناختی).

چه تفاوتی بین طرحواره درمانی و درمان جامع وجود دارد؟

شاید یک نفر فکر کند که کار با یک درمانگر جامع فرقی با طرحواره درمانی نداشته باشد – کسی که در گونه‌های متفاوت روان‌شناختی آموزش دیده است و در طول جلسات، بسته به اینکه حس می‌کند بیمارش به چه چیزی نیاز دارد و از چه چیزی بیشتر نفع می‌برد، آموزش‌هایش را پیاده می‌کند. اما طرحواره درمانی بیشتر سیستماتیک است. درحالی‌که یک پزشک جامع از رویکرد « الله‌بختکی» استفاده می‌کنند، طرحواره درمانی دارای یک مدل مشخص است.  روش‌های متفاوتی دارد و آن‌ها را به ترتیبی به کار می‌برد که موثر واقع شوند.

طرحواره ها چه هستند؟

در هسته طرحواره درمانی، این ایده وجود دارد که همه ما دارای سبک‌های معینی در زندگی هستیم، الگوهایی داریم که از دوران بچگی‌مان آن‌ها را توسعه داده‌ایم و در کل زندگی‌مان تکرارشان کرده‌ایم، مگر اینکه از آن‌ها آگاه شویم و تصمیم به تغییرشان بگیریم. به این‌ها طرحواره می‌گویند، و به‌اصطلاح ساده‌تر می‌توان به آن‌ها نام «تله‌های زندگی» را اختصاص داد.

برای مثال شما ممکن است در یک طرحواره ی متارکه زندگی کنید. اگر این یک تله از زندگی باشد، مدام نگران این خواهید بود که هرکسی نزدیک شما می‌شود، به دلیلی شما را ترک خواهد کرد. شاید  اگر شریکتان با کسی که نمی‌شناسید حرف بزند، و یا دیر به خانه بیاید، مدام واکنش‌های بیخود و غیرمنطقی داشته باشید. و یا شاید در هر رابطه‌ای که هستید خرابکاری کنید؛ در عوض سریع خود را متقاعد کنید آن‌ها مناسب شما نیستند؛ و درحالی‌که خودتان می‌دانید ممکن است آن‌ها با شما قطع رابطه کنند، شما اول آن‌ها را ترک کنید. این طرحواره به زمانی برمی‌گردد که پدر یا مادر شما، شما را ترک کرده و یا به عنوان فرزند شما را انکارکرده‌اند، حال این ترک می‌تواند کامل باشد و یا می‌تواند عدم توجه کافی به شما باشد. یک مثال دیگر طرحواره ازخودگذشتگی است. به این معنی که شما نیازها و خواسته‌های خودتان را نادیده می‌گیرید تا نیازهای دیگران را برآورده کنید. تنها به این دلیل که نمی‌توانید ببینید بقیه رنج می‌کشند، و یا حس می‌کنید آن‌ها ضعیف‌اند و به شما نیاز دارند. اگر شما مراقب افراد نیازمند نباشید، از احساس گناه بسیار زیادی رنج خواهید برد. شاید تنها زمانی که نتوانستید مراقب دیگران باشید زمانی باشد که مریض بوده‌اید، یعنی مریضی تنها راهی ست که می‌توانید در این زمینه به خودتان استراحت دهید. با نگاه به دوران بچگی‌تان، این طرحواره زمانی شکل گرفته که شما والدینی داشته‌اید که اغلب مریض و افسرده بوده‌اند و شما باید از آن‌ها مراقبت می‌کرده‌اید و یا شخصیت ضعیفی داشته‌اند و بسیار متکی به شما بوده‌اند. ۱۸ نوع از این تله‌های زندگی هست که طرحواره درمانی، آن‌ها را شناسایی کرده و با آن‌ها کارکرده است، و درمانگر طرحواره شما نیز در این لیست جست‌وجو می‌کند تا به شما کمک کند. آنچه را که با آن در حال کشمکش هستید بیابید.

طرحواره ها نوعی مکانیزم مقابله هستند – این طرحواره ها به دلیل این‌که نیازهای احساسی ما در کودکی برآورده نشده است به وجود می‌آیند، لذا ما این طرحواره ها را ایجاد کرده‌ایم تا به شما کمک کنیم مشکلتان حل شود. در حقیقت هر طرحواره نشان‌دهنده‌ی یک نیاز برآورده نشده است. یک طرحواره ی متارکه(رهاشدگی)، یک نیاز برآورده نشده از احساس امنیت و مراقبت است.

درک طرحواره ها یا تله‌های زندگی بدین معنی است که شما نه‌تنها الگوهای وجودی خودتان را درک کنید، بلکه می‌توانید درک و ترحم خودتان را برای آن‌هایی که دوروبرتان هستند نیز توسعه دهید.

طرحواره درمانی چیست؟

فرزند پروری مجدد و محدود- یک روش کانونی از طرحواره درمانی

طرحواره درمانی معتقد است که حتی اگر نیازهای ما نیز به عنوان یک کودک برآورده نشده باشد، الگویی خود مغلوبی در سنین بزرگ‌سالی برای ما به وجود می‌آید، اگر این نیازها در سنین بزرگ‌سالی برآورده شوند می‌توانند موجب متوقف شدن این نقص عملکرد و بهبود آن شوند. این با استفاده از روشی به نام فرزند پروری محدود انجام می‌شود که در آن درمانگر شما تبدیل به یک والد مورد اعتماد می‌شود که هیچ‌گاه نداشته‌اید.

بدین معنی که درمانگرتان، شما را تشویق می‌کند که یک وابستگی ایمن با آن‌ها برقرار کنید – به آن‌ها اعتماد کنید که همیشه در کنارتان هستند، مهم نیست که چه می‌کنید، چه فکری دارید و چه می‌گویید؛ تنها به عنوان یک پدر یا مادر سالم، در کنار کودکشان هستند. بدون اینکه مهم باشد کودک چه رفتاری نشان می‌دهد. این می‌تواند شامل چیزهایی همانند گرما، بازیگوشی و پرورش بین شما و درمانگرتان باشد و هم‌چنین چیزهایی همانند استحکام و مقابله.

این روش بدین معنی نیست که درمانگر شما برای قدم گذاشتن فرای مرزهای حرفه‌ای گری با شما نامهربان است. بلکه یعنی با طرحواره درمانی، درمانگر ممکن است پیوند قوی‌ای با شما نسبت به دیگران برقرار کند. قالب‌هایی سنتی‌تر از روان‌شناختی؛ که در آن درمانگر ممکن است بخواهد خنثی باقی بماند و تشویق به وابستگی نکند.

کاربرد طرحواره درمانی چیست؟

طرحواره درمانی اصالتا برای این طراحی شده که به اختلالات شخصیتی که با دیگر درمان‌ها بهبود پیدا نکرده‌اند کمک کند؛ همانند اختلال شخصیتی مرزی. یک مطالعه آمریکایی درمورد طرحواره درمانی و اختلال شخصیتی مرزی، دریافت که بعد از گذشت هشت ماه از طرحواره درمانی، ۹۴ درصد از شرکت‌کنندگان دیگر نشانه‌هایی از اختلالات شخصیتی مرزی نداشتند و در مقابل ۱۶ درصد درمان منظمی که برای این اختلال پیشنهادشده بود را دریافت کردند. دیگر اختلالات شخصیتی که طرحواره درمانی برایشان موثر واقع می‌شود عبارت‌اند از: اختلالات شخصیتی دور گزینی، اختلالات شخصیتی پارانوئید، اختلالات شخصیتی وابستگی، اختلالات شخصیتی وسواس،  اختلالات شخصیتی خودشیفتگی. اما طرحواره درمانی هم‌چنین برای مسائلی که از زمان کودکی ادامه داشته‌اند و از آن نشات گرفته‌اند نیز سودمند است:

  • افسردگی
  • مسائل مدیریت خشم
  • اعتمادبه‌نفس پایین
  • مشکلات رابطه‌ای
  • ترس از صمیمیت
  • هم‌وابستگی

طرحواره درمانی اکنون برای زوج‌ها، به عنوان مشاوره استفاده می‌شود که به هرکدامشان کمک می‌کند تله‌های زندگی‌شان را بشناسند و ببینند چگونه منازعات بینشان به وجود آمده است.

طرحواره درمانی ؛ یک ‌راه بهتر؟

درحالی‌که درمان سنتی با برچسب اختلال شخصیتی به گونه‌ای  به فرد تودهنی می‌زند که برای بعضی‌ها محدودکننده و قبیح به نظر می‌رسد، طرحواره درمانی در عوض نشان‌دهنده‌ی لیستی از الگوهای واضح و سودمند از موجودیت است که ما همه به آن وابسته‌ایم و با آن همدردی می‌کنیم. بدین‌صورت، دری به‌سوی درک و تجربه تغییری واقعی باز می‌شود. کار با یک درمانگر طرحواره، برای شناخت نقص‌های عملکردی در زمینه موجودیت و مشاهداتی که زندگی‌تان را پیش می‌برند، بدین معنی ست که شما درنهایت می‌توانید الگوهایی پایدار و بلندمدت را تغییر دهید. می‌توانید بااحساس واقعی‌تان رودررو شوید، و راه‌هایی داشته باشید که بهتر از طرحواره هایتان جواب دهد، و کاری کنید که نیازهای احساسی‌تان را به گونه‌ای سالم‌تر و متمرکزتر برآورده کنید.

طرحواره درمانی ، Schema Therapy

 

از طریق شناخت طرحواره ها و تله های ذهنی خودمون زندگی خودمون رو تحت کنترل بگیریم و اجازه ندیم که این طرحواره ها ، تصمیم ها و انتخاب های ما رو تحت کنترل داشته باشند و در مسیر زندگیمون در لحظات حساسِ تصمیم و انتخاب در این تله های ذهنمون نیافتیم و زندگی بهتری رو برای خودمون بسازیم.

 

همه ما حداقل درگیر ۳ تله ذهنی هستیم که با مراجعه به مشاور روانشناسی در ۲۰ جلسه می  تونیم طرحواره های خودمون رو شناسایی و تحت کنترل دربیاریم.

 

من سینا یاوریان ، می تونم که از طریق طرحواره درمانی در این زمینه به شما کمک کنم.

 

با کلینیک تماس بگیرید

 

شاداب باشید

 

سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

 

marriage

ازدواج

آیا همه انسانها باید ازدواج کنند؟
ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می شویم، دیپلممان را می گیریم، یا کار پیدا میکنیم یا وارد دانشگاه می شویم و بعد یک روز آن کسی که می خواهیم را برای زندگیمان پیدا می کنیم. اما این روزها افراد خیلی دیرتر ازدواج می کنند و قبل ازاینکه “بله” را سر سفره عقد بگویند مکث طولانی تری دارند. در جوامع غربی تحقیقات گزارش می کند که از سال ۲۰۰۱، تعداد کسانی که ازدواج می کنند هر ساله رو به کاهش است. در سال ۱۹۷۰، ۷۲ درصد از جمعیت متاهل بودند ولی این رقم امروز به ۵۰ درصد رسیده است. همچنین، درصد افرادی که طلاق گرفته اند شدیداً رو به افزایش است. مشخص است که همه این اطلاعات باعث می شود افراد قبل از ازدواج بیشتر و عمیقتر به این اقدام خود فکر کنند. سوال این است که در این روزگاری که هیچ چیز دائمی و بادوام به نظر نمی رسد، آیا باید ازدواج کرد یا خیر؟

بدون شک عامل دیگر در کاهش آمار ازدواج تاثیر طلاق بر ذهن نوجوانان و جوانان است. خیلی از آنهایی که به ازدواج فکر می کنند خود فزندان طلاق هستند. این مسئله آنها را در برابر رفتن زیر بار تعهدات ازدواج مقاومتر می کند. از ۸۲ درصد از زوج های متاهلی که تا پنجمین سالگرد ازدواجشان زندگی مشترکشان ادامه پیدا میکند، فقط نیمی آن را به ۱۰ سال می رسانند. با گذشت زمان، احتمال با دوام ماندن ازدواج ها کمتر و کمتر می شود. تعداد بالای شکست های ازدواج باعث می شود مردم بیشتر به مسئله ازدواج کردن یا نکردن فکر کنند.

اکثر مردم می فهمند که اول آشنایی همیشه سرشار از عشق و محبت است. اول همه رابطه ها همه چیز خوب است. سکس خوب است، همراهی و همدلی دو نفر با هم خوب است، و مقدار کمتر تعهدات مشترک زندگی را برایشان ساده تر می کند. زندگی کردن در خانه های جدا به هر دو طرف آزادی بیشتری داده و نگرانی ها معمولاً کمتر است. چیز زیادی برای نگرانی وجود ندارد. وقتی رابطه برهم می خورد، چیزهایی مثل بچه، مشکلات مالی و قضاوت های جامعه وجود ندارد که دو طرف را نگران کند و بیشتر افراد می توانند راحت از این مشکلات بگذرند. قبل از اینکه رابطه دو طرف قانونی شود، بر هم زدن رابطه کار سختی به نظر نمی رسد. سالیان سال است که به مردها و زن ها درمورد ازدواج و تعهدات آن هشدار می دهند. سکس بین دو طرف محو می شود، زن خانه مدام غرغر می کند، مرد به فردی تنبل تبدیل می شود که جز دستور دادن و خوردن کار دیگری در خانه نمی کند و خیلی چیزهای دیگر. اینجاست که می گویند، سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند.

بعد از گذشت یک زمان مشخص می فهمید که قدم بعدی در رابطه تان این است که ازدواج کنید. معمولاً فقط یکی از دو طرف میل به ازدواج دارد و طرف دیگر به همان وضعیت راضی است. اما به خاطر ترس از دست دادن رابطه، دو نفر با هم ازدواج می کنند. اما مدت زمان کمی بعد از ازدواج است که همه چیز خسته کننده و تکراری می شود. تعداد کمی از افراد از قبل پیشبینی می کردند که به چنین نقطه ای برسند. بعد از اینکه آنچه که باید گفته شود، گفته می شود و آنچه باید انجام داده شود، انجام داده می شود، زن و شوهر هر شب از سر عادت در اتاق نشیمن می نشینند و تلویزیون تماشا می کنند، هر روز همان کارهای مشابه و تکراری را انجام می دهند و زندگیشان کاملاً یکنواخت می شود. این مسئله باعث می شود متوجه شوید که خیلی چیزها درمورد همسرتان هست که دوست ندارید و آزارتان می دهد. متاسفانه، دیگر خیلی دیر شده است. دیگر ازدواج کرده اید و باید با آن کنار بیایید.

یک روی سکه می گوید چون نمی توانید اوضاع را تغییر دهید به این معنی نیست که اوضاع بد است. در زندگی دوره های تغییر مختلفی وجود دارد و وقتی ازدواج می کنیم، همراه با همسرمان این تغییر را تجربه میکنیم. گاهی اوقات یکی از دو طرف جلوتر از آن یکی است و گاهی اوقات این رشد با هم صورت می گیرد. اگر بتوانید هر مرحله رشد را با هم طی کنید، به دستاورد بسیار بزرگی در زندگیتان نائل شده اید. حتی اگر ۱۰ سال هم با یک نفر رابطه دوستی داشته باشید، به ندرت درمورد موقعیت های واقعی زندگی که ممکن است موجب ازدواج یا برهم خوردن آن شود بحث می کنید. و ناگهان می بینید که با او ازدواج کرده اید و همه تعهدات و انتظارات دنیا از شما خیلی دشوار به نظر می رسد. خیلی وقت ها به زندگی مجردیتان فکر میکنید که هیچ کس نبود که بهش جواب پس بدهید، کسی نبود که نگرانش شوید، کسی نبود که مجبور باشید از او مراقبت کنید و هیچ کس هم نبود که به شما بگوید چه باید بکنید و چه نباید بکنید. اما قبل از اینکه در دریای پشیمانی گم شوید، به این فکر کنید که در زمان مجردی وقتتان را چطور می گذراندید؟ آیا آن تنهایی هر از گاه اذیتتان می کرد؟ آیا احساس کمال می کردید؟ آیا اوقات فراغتتان را به دنبال یک شریک زندگی بودید؟ آیا به آنهایی که ازدواج کرده بودند حسادت نمی کردید؟ آیا فکر نمی کردید که ازدواج یک مسئله خیلی مهم است و باید آنرا جدی بگیرید؟ آیا اصلاً باید ازدواج کرد؟

“عشق در نگاه اول فهمش راحت است، یعنی وقتی دو نفر برای یک عمر به هم نگاه می کردند و این به یک معجره تبدیل می شود…” – امی بلوم

ازدواج چه فوایدی دارد؟ ازدواج این امکان را برای افراد فراهم می کند که کمی آرامتر شوند و برای شناختن درونی و بیرونی طرف خود متعهد شوند. این نزدیکی و صمیمیت و اینکه بدانید یک نفر در این دنیا دوستتان دارد و به رابطه با شما متعهد است خیلی زیباست. همچنین ازدواج یکی از معدود راه های تشکیل خانواده بدون حرف مردم است. ارتباط و تشکیل خانواده بدون ازدواج قانونی همانطور که میدانید چندان در جامعه ما مورد پسند نیست. همچنین وقتی ازدواج کرده اید، می توانید خیلی راحت خودتان باشید و با راحتی بیشتری کارهایتان را انجام دهید. ازدواج معمولاً فواید مالی هم در بر دارد و حتی بانک ها افراد متاهل را بیشتر از افراد مجرد جدی می گیرند. ازدواج گذرگاهی برای شروع دوباره زندگی شماست. آنجاست که می توانید برای آینده تان و هر چه که برایتان مهم است برنامه ریزی کنید. البته این کارها را می توانید بعنوان یک فرد مجرد هم انجام دهید اما همیشه یک باری روی دوشتان است که یک روز بالاخره باید ازدواج کنید.

با وجود این فواید، ازدواج معایبی هم به همراه دارد. هرچقدر هم که دو طرف سعی کنند استقلال خود را در ازدواج حفظ کنند اما باز هم بخش اعظمی از استقلالتان با ازدواج از بین می رود. برخی رفتارهای و اعمال خاص که قبلاً برایتان قابل قبول بود، الان دیگر نیست و می تواند باعث عدم وفاداری احساسی یا جسمی شود. خیلی وقت ها ازدواج کردن مثل این می ماند که دوباره بچه شده باشید. بعد از ازدواج می بینید که دوباه با احساسات یک نفر دیگر محدود شده اید. البته ازدواج مثل زندان نیست اما آن آزادی که قبل از ازدواج داشتید دیگر وجود ندارد. خستگی جنسی هم بعد از ازدواج ایجاد می شود. صادقانه بگوییم، چند بار می توانید با یک نفر خاص قبل از اینکه پیر شوید رابطه داشته باشید؟ خیلی از زوج ها عشق و نوازش های حین رابطه جنسی را زیاد جدی نمی گیرند و همه شور و احساس در سکسشان از بین می رود. اگر با خود فکر می کنید که این اتفاق برای شما نخواهد افتاد مطمئن باشید که کاملاً در اشتباهید چون بالاخره این اتفاق می افتد.

بچه ها را هم وارد قضیه کنید و آنوقت است که داستان ازدواج سخت تر هم می شود. دو نفر الان باید درمورد نحوه بزرگ کردن و تربیت کردن فرزندانشان هم با هم توافق کنند. بچه ها در خیلی چیزها دخالت می کنند. بله درست است که بچه نعمت است و عشق بیشتری به زندگی زناشویی می بخشند اما کنار آمدن و تربیت کردن آنها کاری بسیار دشوار و استرس زا است و مسئولیت ها و انتظارات را ده برابر بیشتر می کند. بچه ها همچنین آن چیزهایی که درمورد همسرمان دوست نداریم را بیشتر به چشممان می آورند. به خاطر همه این مشکلات هم که شده باید قانونی تصویب کنند که زوج ها باید ۵ سال تا بچه دار شدن صبر کنند تا بهتر بتوانند در این رابطه تصمیم گیری کنند.

“عشق یک دیوانگی موقت است، که با ازدواج درمان می شود.” –آمبروز بیرث

آیا باید ازدواج کنیم؟ این سوال کاملاً شخصی است. ازدواج این روزها جذابیت خود را از دست داده است و رسانه ها هم خیلی به این موضوع کمک کرده اند. پاسخ به این سوال خیلی ساده است…اگر فکر می کنید برای شما مناسب است باید ازدواج کنید. اما اگر فکر می کنید که آن روش زندگی برای شما مناسب نیست پس نباید ازدواج کنید. هر فرد متاهلی که به شما می گوید، ازدواج چیزی را تغییر نمی دهد، کاملاً اشتباه می گوید. ازدواج خیلی چیزها را عوض میکند. البته خوشبختانه تعادلی که ازدواج ایجاد می کند به همان اندازه تاثیرات منفی، تاثیرات مثبت به همراه دارد.

داستان های پریان که در زمان کودکی برایمان می گویند فقط داستان اند. داستان واقعی جذابیت خیلی کمتری دارد و تلاش بیشتری هم می برد. برای ازدواج باید بخش خیلی بزرگی از خودمان را فراموش کنیم و خیلی آرزوها و خواسته های شخصیمان را مدتی متوقف کنیم. خیلی ها بعد از مدتی می فهمند آنچه که اول کار می خواستند خیلی با آن چیزی که آخر کار می خواهند فرق می کند. آیا همه اینها ارزشش را دارد؟ خیلی وقت ها زن و شوهر های خوشبخت می گویند که بله ارزشش را دارد اما یادتان باشد زن و شوهرهای خوشبخت هم یک شبه به آن وضعیت نرسیده اند. برای اینکه یک ازدواج دوام پیدا کند باید واقعاً به تعهدات پابرجا بمانید و مشکلات عاطفی، احساسی، ذهنی و فیزیکی خیلی زیادی را پشت سر بگذارید. ده سال اول را واقعاً به کشف رابطه می پردازیم. خیلی وقت ها تا زمانیکه مجبور می شویم با یک نفر زیر یک سقف زندگی کنیم، خودمان و همه پیجیدگی های خودمان را نمی شناسیم.

اگر چند وقت است که سردرگمید که باید ازدواج یکنید یا نه، توصیه می کنیم که کمی صبر کنید. این مسئله نشان می دهد که شما هنوز در این مورد تردید دارید و مطمئن به این کار نیستید. مطمئن باشید که وقتی زمان واقعی ازدواجتان رسیده باشد، آنوقت است که دیگر این تردید را ندارید و کاملاً از تصمیم خود مطمئنید.

ازدواجهایی که ریسک بالاتری دارند

بر اساس مشاوره های صورت گرفته ، ازدواجهایی که با شکست روبرو بوده یا در مرحله آشنایی بهم خورده اند وجوه مشترک زیادی با یکدیگر داشته اند که بر اساس دسته بندی به ۸ دسته طبقه بندی می شوند ، لذا شایسته است افرادی که جهت آشنایی و ازدواج جزء این دسته بندی ها هستند محتاط تر عمل کنند

دسته_اول :
ازدواج هایی که قبل از ۲۵ سالگی آقایان و قبل از ۲۳ سالگی خانم ها صورت پذیرفته :

با توجه به عدم ثبات معیار های انتخاب همسر ، عدم شناخت فردی و شرایط پیرامون ، عدم استقلال فکری ، مالی و ضعف تصمیم گیری ، انتخابهای احساسی و عدم شناخت کافی از جنس مخالف ، این دسته از ازدواج ها یکی از پر ریسک ترین نوع ازدواج ها به شمار میرود و افرادی که در این رده سنی تصمیم به ازدواج و طی مراحل آشنایی دارند لازم است آموزشهای لازم را جهت ارتباط و شناخت صحیح کسب نمایند وبا مشاور و راهنمایی خانواده ها نسبت به آن اقدام نمایند .

دسته_دوم :
ازدواج به علت نیاز جنسی

اگر چه بخش اعظم دلیل ازدواج مردان میتواند به منظور تامین غریزه جنسی آنها باشد و این حق عرفی و شرعی آنهاست ، اما نیاز جنسی نباید تنها دلیل ازدواج باشد چرا که پس ازتامین شدن آن فشارحاصل از شرایط پیرامون زندگی و مسئولیت پذیری و عدم برنامه ریزی میتوانند باعث شکست در ازدواج شود

دسته_سوم :
ازدواج تحمیلی

ازدواجهایی که به طرفین از سوی خانواده یا بر اساس رسم و رسومات تحمیل می شود و بعضا ازدواجهای فامیلی میباشند که علاوه بر اینکه درصد شکست در ایندسته از ازدواجها زیاد است ، میتواند باعث گسترش خیانت های جنسی و عاطفی زوجین نسبت به یکدیگر شود همچنین باعث سرخوردگی و ضعف در استقلال فکری و تصمیم گیری افراد شود

دسته_چهارم :
ازدواج هایی که بواسطه ظاهر و موقعیت اجتماعی طرفین صورت میپذیرد

اگر چه انسان مجذوب زیبائی ها می شود و نمیتواند به ظواهر بی اهمیت باشد اما از آنجایی که ظاهر در ابعاد مختلف در گذر زمان عادی می شود این مطلب از کانال تنظیم خانواده است،و پس از سایر خصوصیات که اکثرا باطنی هستند نمود میکند لذا با توجه به تجارب مشاورین توصیه می شود زیبایی ظاهری در کنار سایر خصوصیات فردی و شخصیتی افراد ملاک انتخاب همسر باشد نه تنها دلیل انتخاب

دسته_پنجم :
ازدواجهایی که در آن زن نسبت به مرد برتری دارد

مسئله این نیست که خانم ظرفیت برتری نسبت به آقایان ندارند بلکه یکی از دلایل درونی خانم ها جهت ازدواج نیاز به یک تکیه گاه قوی است پس در ازدواج شایسته است مرد در چند عامل برتری داشته باشد

– سن ( بیشتر بودن سن مرد نسبت به زن )
– وضعیت اقتصادی و وجه اجتماعی ( بالا بودن جایگاه شغلی مرد و درامد وی )
– قد ( شایسته است مرد از زن بلندتر باشد )

دسته_ششم :
ازدواج های راه دور

شناخت صحیح یکی از ارکان اصلی جهت انتخاب شایسته همسر است و در شناختهایی که دو طرف نسبت به یکدیگر در فاصله مکانی دوری قرار گرفته اند بخش اعظم ارتباط بوسیله اینترنت ، تلفن و یا پیامک صورت میگیرد که این سطح از شناخت نمیتواند قابل اکتفا جهت اتخاذ مهمترین تصمیم زندگی افراد باشد ، همانطور که در مشاوره های صورت گرفته این مسئله نمود کرده است لذا حتی المقدور حتی با توجه به شرایط سختی دوری راه در صورتی که دوطرف میل به شناخت و ازدواج دارند لازم است این ارتباط حتما با اطلاع خانواده ها همرا ه باشد و شرایط به گونه ای باشد که دو طرف بعد از هر ۱۰ دفعه مکالمه تلفنی یک دیدار حضوری داشته باشند

دسته_هفتم :
ازدواج هایی که دو خانواده دارای دو فرهنگ مختلف هستند

خانواده مهترین نقش در تربیت فرد بازی میکند ، اختلافات خانوادگی زمانی بیشتر می شود که دو خانواده آداب و رسوم و فرهنگ مختلفی داشته باشند معمولا این اختلافات شامل : اختلاف بر سر مهریه – اختلاف بر سر مراسم – اختلاف در زمینه دخالت های خانوادگی – اختلاف سلیقه لذا فشار روحی و استرس زیادتری بر طرفین وارد می شود ، حتی المقدور شایسته است وصال با خانواده ای هم فرهنگ صورت پذیرد

دسته_هشتم :
ازدواجهای اینترنتی

ازدواجهای اینترنتی پدیده ای که روبه افزایش است ومتاسفانه باعث افزایش آمار طلاق شده است ، شناخت اینترنتی نمیتواند به هیچ وجه شناختی صحیح باشد و بواسطه تایپ و درج کلمات به سطح مناسبی از شناخت نسبت به فرد مقابل دست یافت از اینرودرصد ریسک در ازدواج های اینترنتی بسیار بسیار بالا میباشد .

 

دلایل اشتباه برای ازدواج :
( اهداف ناصحیح )

::به خاطر شیفتگی و شور و شیدایی
::به خاطر تشکیل خانواده
::به خاطر رفع تنهایی
::به خاطر دارایی و اقتصاد
::به خاطر قیافه و زیبایی
::به خاطر مستقل شدن از والدین
::به خاطر داشتن فرزند
::به خاطرالتیام رابطه شکست خورده
::به خاطر فشار خانواده یا اجتماع
::به خاطر کمبود اعتماد به نفس
::به خاطر رهایی از تضاد و درگیری با والدین

این موارد دلایل صحیح ازدواج نیستند مثلا، حداکثر شیفتگی عشق دو سال دوام دارد؛ پس نمی تواند علت باشد و یا اگر به همسرتان بگویید تنها علت ازدواج من به خاطر فرزند است یا پول است احساس بدی پیدا می کند.

پس علت ازدواج چیست:

دلایل صحیح برای ازدواج:
( اهداف صحیح )

::همراهی و هم صحبتی
::ابراز محبت و عشق و صمیمیت
::داشتن شریک حمایت کننده
::داشتن شریک جنسی و والد شدن

همه این موارد در کنار همدیگر؛ ما را به هدف اصلی ازدواج یعنی “آرامش” می رسانند و به تنهایی کافی نیستند.

ازدواج به خاطر آرامش یافتن است.

اما آرامش به چه چیزی وابسته است؛ به همه کارهایی که زوجین برای هم انجام می دهند تا باعث آرامش خود و همسرشان شود.
اگر فکر شما رساندن همسرتان به آرامش باشد خیلی مشکلات و اختلافات ناچیز می شود.

 

‌ ازدواج مانع از زوال عقل می شود:

بررسی های انجام گرفته توسط محققان دانشگاه لاف‌برو نشان می‌دهد ازدواج یا داشتن دوست های صمیمی می‌تواند از افراد در برابر زوال عقلی محافظت کند.

براساس گزارش اکسپرس، در تحقیق دانشگاهی که در آن ۶۶۷۷ فرد بالغ برای هفت سال تحت نظر گرفته شده‌بودند، محققان دریافتند کیفیت حلقه ارتباطاتی یک فرد بسیار مهم‌تر از ابعاد کلی آن است.
ه گفته انجمن آلزایمر نتایج این تحقیقی برای کمک به بیماران برای حفظ ارتباطات معنی‌دارشان از اهمیت بالایی برخوردار است. هیچ‌یک از داوطلبانی که در این تحقیقات طولانی مدت حضور داشتند به زوال عقلی مبتلا نبودند اما ۲۲۰ نفر در طول این هفت سال به این بیماری مبتلا شدند.

 

“ما با پدر و مادرهایمان ازدواج میکنیم”

چرا و چگونه است که ما هنگام انتخاب شریک زندگی جذب کسی می‌شویم که دارای خصوصیات منفی (مانند طرد کنندگی یا خشم و پرخاشگری ) مادر یا پدر می‌باشد؟؟؟
برای فهم این مطلب ابتدا باید مقدمه ای را بیان کنیم:

مغز ما دو قسمت است:”مغز کهنه” و “مغز نو”
“مغز کهنه” که “ضمیر ناخودآگاه ” انسان در آن جای دارد و مسئول حفاظت از وجود ما برای دفع خطر و حفظ ایمنی و کسب لذت است
“مغزنو”:که همان قشر خاکستری یا کورتکس میباشد که دارای چهار لُب میباشد و جایگاه عملکرد شناختی ما میباشد و تفکر ،کلام ،تصمیم سازی و کلیه ی اعمال مربوط به “خودآگاه” را انجام میدهد.

مغز کهنه(=ضمیر ناخودآگاه ما که جایگاه تمام ابعاد وجودی واپس زده ،و سایه ها و قالبهای شخصیتی و کهن الگوهای ما میباشد) از منطق زمان خطی پیروی نمیکند،او در زمان طفولیت ما،در گذشته های دور ولی در واقع در یک زمان “حال جاودان” زندگی میکند .

او فقط بدنبال کسب امنیت و حفظ بقا و تمامیت خویش است،او بدنبال جلب حمایت بدون شرط ِ پدر و مادر خویش است و بدترین احساس او ،”حس ِ طرد شدگی” از جانب والدینش است و “مغز نو” معادل هوشیار و “ایگو” ما میباشد که قوه ی مجریه ی وجود ماست.

-باید بدانیم که آن بخش از مغز ما که دست به انتخاب همسر میزند، مغز منطقی و منضبط ما که همان “مغز نو” (=خودآگاه) می باشد، نیســــــــــــــــــت!!!

بلکه مغز کوته بین و کهنه(ناخودآگاه) ماست که در زمان گذشته متوقف مانده است، او خاطرات دردناکی از “زخم ها” و “جراحات” دوران کودکی دارد که در لحظاتی از جانب مادر(یا پدر) خویش مورد طرد، بی مهری یا خشم واقع گردید و تحقیر شده است.لذا وقتی او در بزرگسالی و هنگام انتخاب همسر کسی را میبیند که دارای همان خصوصیات مثبت و “بخصوص” منفی !!!! ِ والد خویش میباشدبی اختیار جذب او و عاشق او میشود.
چرا؟؟
-چون “مغز کهنه” با “بازآفرینی” دوران طفولیت و شرایطی که در آن بزرگ شده، قصد دارد آن شرایط را “اصلاح کند” و اینبار در فضایی (به ظاهر) امن همه ی توقعات ِ توجه و حمایت بی اندازه ی خود را از فردی که “جانشین” پدر و مادرش شده است طلب کند و همه ی ناکامی ها و سرخوردگیهای نخستین خود را حل و فصل کند. و همچنین با بدست آوردن آن سری از صفاتی که در وجود خود نمیابد (چون آنها را انکار و سرکوب کرده است و آنها را در وجود نامزد یا همسر فعلی خویش با انجام عملکرد ِ فرافکنی،میبیند) احساس کند که به تمامیت و کمال رسیده است و به آرامش برسد…
و البته که این توهمی بیش نیست و بعد از ازدواج رسمی و تعهد به زندگی مشترک و روبرویی با واقعیت انسانی شخص مقابل که هیچگاه نمیتواند آن حس محبت “بدون شرطی “که مادر و پدرش به او میدادند را از او بدست اورد، مجبور میگردد فرافکنیهای خو درا “پس بگیرد” و دوباره احساس تنهایی کند و بدینگونه است که شعله عشق رومانتیکش ذره ذره به خاموشی میگراید.

“دکتر هندریکس”

 

در همین زمینه طرحواره درمانی می تواند به ما کمک کند که طرحواره های خود را بشناسیم و متوجه باشیم که این طرحواره ها چگونه ما را در انتخاب همسر و دوست ، انتخاب سبک فرزندپروری  و انتخاب نوع رفتار با دوستان و همکاران هدایت می کنند.

ازطریق مشاوره با دکتر یاوریان انتخاب های بهتری داشته باشیم