10 راه عالی جهت افزایش انگیزه در زندگی

۱۰ راه عالی جهت افزایش انگیزه در زندگی

انگیزه یکی از جنبه های توانایی های شخصی هوش هیجانی است. انگیزه  نیروی محرکه درونی ما برای به دست آوردن و پیشرفت به سمت اهداف مان است و برای همین است که افزایش انگیزه برای رسیدن به اهداف و به طور کلی موفقیت در زندگی ضروری است. انگیزه آنقدر مهم است که اگر در کسی برای رسیدن به هدفی وجود داشته باشد، می تواند بر سختی ها و مشکلات غلبه کند و کاری که شاید کمتر کسی فکرش را می کرد عملی شود، بتواند انجام دهد. در این مقاله به ۱۰ راه عالی جهت افزایش انگیزه در زندگی اشاره می کنیم که می تواند برای شما مفید باشد. البته قطعا برای افزایش انگیزه فقط این ۱۰ راهکار وجود ندارد. راهکارهای دیگری نیز وجود دارد که بسیاری از آن ها در کارگاه روانشناسی افزایش انگیزه مطرح می شود.

۱- هدف داشته باشید

یکی از فاکتورهای مهم افزایش هوش هیجانی داشتن اهداف درست است. اهداف شخصی می توانند به صورت انگیزه های دراز مدت و کوتاه مدت طبقه بندی شوند. پس یک کاغذ و قلم بردارید و به چیزهایی که می خواهید داشته باشید، فکر کنید و اهدافی را برای خود معین کنید. این اهداف را بر اساس نقاط قوت و در ارتباط با آرزوهای خودتان و البته به صورت قابل دستیابی طراحی کنید. این کار به تنهایی کافی است تا باعث تقویت انگیزه شما گردد.

۲- واقع بین باشید

وقتی که هدفی جدید را تعیین می کنید، مطمئن باشید که مقصد واقع بینانه و روشنی را برای به دست آوردن آن هدف انتخاب کرده اید و بدانید که تغییر یک بخش اجتناب ناپذیر از زندگی است. موفقیت، اعتماد به نفس را افزایش می دهد و وقتی اعتماد به نفس بیشتر شود، توانایی ما برای رسیدن به اهداف بیشتر می شود. ببینید که چگونه کار می کند؟

۳- افکار مثبت داشته باشید

برای تقویت انگیزه داشتن یک اندیشه مثبت و خوش بینانه مهم است. در هنگام رویارویی با مشکلات و ناکامی ها به جای شکست، به عنوان فرصت های یادگیری استفاده کنید و تصمیم بگیرید و سعی کنید از افراد منفی دوری کنید و با افراد مثبت و خودجوش معاشرت کنید- زیرا تاثیر زیادی بر روی شما خواهند گذاشت.

۴- یادگیری مادام العمر

دانش و اطلاعات هر دو کلیدی برای تغذیه، تقویت انگیزه و کنجکاو نگه داشتن ذهن شما هستند. ‌در واقع شما با اطلاعاتی که به راحتی در دسترس هستند، می توانید موقعیتی جهت تقویت ارزش ها و احساساتتان ایجاد کنید.

10 راه عالی جهت افزایش انگیزه در زندگی

۵- با تنبلی خداحافظی کنید

یکی از بزرگترین موانع تقویت انگیزه این است که به اندازه ی کافی خودتان را به چالش نمی کشید. در صورت ترک راحتی و آسایش تان می توانید شاهد حوادث و اتفاقات بزرگی باشید. پس تا جایی که می توانید این کار را انجام دهید.

۶- کمک بخواهید

وقتی به کمک نیاز دارید، از درخواست کمک از دیگران نترسید و بالعکس، اگر دیگران به کمک نیاز دارند، از کمک کردن به آن ها اجتناب نکنید. مشاهده ی موفقیت دیگران تنها در انگیزه بخشیدن به شما کمک خواهد کرد.

۷- بایستید و حرکات کششی انجام دهید

برای یک لحظه جهت تقویت انگیزه تان، ایستاده و برای ده ثانیه تا جایی که می توانید خود را بکشید. هنگامی که سر میز خود برمی گردید، در چارچوبی صحیح از ذهن و آماده کار خواهید بود.

۸- برای کارهایتان برنامه ریزی داشته باشید

شاید فکر کنید که برنامه ریزی برای آن دسته از افرادی است که سرشان خیلی شلوغ است و یا کارهای مهمی برای انجام دادن، دارند و اصولا برنامه ریزی ارتباط مستقیمی با افزایش انگیزه ندارد. اما اگر کمی تامل کنید، متوجه می شوید که اگر حتی کارهای روزانه و روتین تان را مطابق برنامه ریزی انجام دهید و مرتب آن ها را به تعویق نیندازید، انگیزه تان برای انجام کارها بیشتر می شود. از قدرت برنامه ریزی چه در زندگی و چه در کسب و کار غافل نشوید.

۹- به خودتان استراحت بدهید

گاهی اوقات آنقدر از کار، درس و … خسته می شوید و تنش های روحی بالا و موقعیت های استرس زای زیادی را تحمل می کنید که حتی استراحت چند ساعته هم نمی تواند حال شما را خوب کند. در این مواقع بهتر است برای تقویت انگیزه و البته حفظ سلامتی تان به خودتان استراحت چند روزه بدهید و مثلا با دوستان یا خانواده تان به مسافرت بروید.

۱۰- به خودتان جایزه دهید

یکی از فاکتورهای مهم تقویت انگیزه در هر کاری، سنجش میزان پیشرفت و پاداش دادن به خود است. برای مثال با خود قرار بگذارید که اگر فلان کار را طبق برنامه ریزی با موفقیت انجام دهید، به خودتان جایزه بدید و با خانواده تان شام را در رستوران مورد علاقه تان صرف کنید. تعیین اهداف قابل اندازه گیری و پاداش دادن به خود، می تواند تاثیر زیادی در افزایش انگیزه داشته باشد.

7 تکنیک خود مدیریتی برای رشد فردی که باید بدانید

۷ تکنیک خود مدیریتی برای رشد فردی که باید بدانید

اگر بخواهیم تعریفی ساده از خود مدیریتی یا خود کنترلی ارائه دهیم، باید بگوییم خود مدیریتی عبارت است از توانایی تشخیص و کنترل آگاهانه هیجان های مختلف در مواجه با شرایط مختلف. هنگامی که خود آگاهی و نحوه ی کارکرد احساسات تان را درک می کنید، می توانید اقدام به خود مدیریتی بکنید. که این به معنی بر عهده گرفتن مسئولیت رفتارها و کنترل حوادث عاطفی تان است. در ادامه این مقاله ۷ تکنیک که به شما در خود مدیریتی و خود کنترلی کمک می کند، بیان می شود.

۱-  از حالات روتین خارج شوید

یک روش کلیدی برای حفظ احساسات شما و خود مدیریتی تغییر ورودی حسی شماست. بنابراین با حضور در کلاس ورزش، فیزیکِ بدن خود را از حالت روتین خارج کنید و یا سعی کنید با خواندن کتاب یا حل پازل ذهن خود را مشغول کنید. به طور کلی هر کار مفیدی که باعث از بین بردن روال روتین شما می شود باعث تقویت انگیزه شما نیز خواهد شد

۲-  برنامه داشته باشید

اگر بخواهید کارها را به طور موثر انجام دهید، حتما برنامه ریزی کردن کنید. برنامه ریزی از مهمترین کارهای خودمدیریتی است که می تواند شما را به موفقیت برساند. پانل مینور می نویسد: «هنگامی که ملاقات ها را در تقویم تان برنامه ریزی می کنید، در واقع به خودتان می گویید : من می خواهم کارهای A،B  و C را در تاریخ X انجام دهم و انجام دادن این کارها Y ساعت طول می کشد. در واقع هنگامی که این وعده را می دهید، انجام دادن آن ها سخت تر به تعویق می افتد.»

۳-  خوب غذا بخورید

این مورد به نظر می رسد که آسان باشد اما تنظیم چیزی که می خورید و می نوشید می تواند تاثیر زیادی بر وضعیت احساسی شما داشته باشد، بنابراین با تقویت انگیزه تان برای حفظ رژیم غذایی متعادل تان تلاش کنید.

۴-  عصبی نشوید

انرژی هیجانات خود را به چیزی سازنده و پربار تبدیل کنید. خوب است که احساسات قریب الوقوع را در درونتان نگه دارید؛ به خصوص اگر زمان مناسب برای بروز آن ها نباشد. با این حال اگر می خواهید احساسات تان را بروز دهید، به جای صرف آن بر چیزهای بیهوده، آن را به انگیزه تبدیل کنید. پس در هنگام بروز احساسات تان عصبی نشوید و سعی کنید با تکنیک های خود مدیریتی رفتار مناسبی داشته باشید.

۵- علاقه مند شوید

یک فاکتور کلیدی در مدیریت خود و احساسات تان این است که آگاهانه زمانی را جهت علاقه مند شدن به موضوع مورد بحث، چه کاری و چه شخصی اختصاص دهید.

۶- انتظار نداشته باشید که بقیه به شما اعتماد کنند

ایجاد اعتماد نسبت به یک فرد می تواند دشوار باشد و وقتی یک بار این اعتماد از بین برود، به دست آوردن دوباره ی آن بسیار دشوار است. توجه کنید که همه ما فقط انسان هستیم و می توانیم مرتکب اشتباهاتی شویم. با اعتماد کردن به افراد از آن ها دعوت می کنید که در مقابل نیز به شما اعتماد کنند.

۷- این انتخاب شماست

شما توانایی انتخاب نحوه عکس العمل نشان دادن به یک موقعیت را دارید. یا می توانید بیش از حد واکنش نشان دهید یا آرام باشید. این انتخاب شماست که از تکنیک های خود مدیریتی برای شرایط سخت استفاده کنید یا خیر.

 

مزیت فهرست کردن کارها

۱. نوشتن یک فهرست باعث ترغیب شما می‌شود،
۲. در حین تلاش با فهرست هماهنگ و مرتب می‌شوید،
۳. فهرست کردن کارها ذهن شما را باز می‌کند،
۴. نیازها را شناسایی کرده و راه‌حل های تازه ابداع می‌کنید،
۵. فهرست کردن کارها باعث موفقیت بیشتر شما می‌شود،
۶. فهرست باعث می‌شود زمان خود را محدود کنید،
۷. فهرست کردن کارها جلوی خرج اضافی را می‌گیرد،
۸. به حساب‌وکتاب کردن و کنترل بودجه عادت می‌کنید،
۹. فهرست کردن کارها اعتمادبه‌نفس‌تان را افزایش می‌دهد،
۱۰. اطلاعات مفیدی برای تصمیم‌گیری در اختیار خواهید داشت،
۱۱. داشتن فهرست مانع اشتباه کردن شما می‌شود،
۱۲. فهرست کمک می‌کند هر روز یکی از کارهای‌تان را مرتباً به اتمام برسانید،
۱۳. فهرست کردن کارها به تمرکز کمک می‌کند،
۱۴. یک فهرست کارهای عقب‌افتاده را نشان می‌دهد.

خاطره کودکی

خاطره کودکی

سال ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ، ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻮﺩﻡ…
ﺳﺎﻝ ١٣۴٠، ﻭﺳﻄﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ.
ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﻟﻬﺠﻪ ﻏﻠﯿﻆ ﺗﺮﮐﯽ ﻗﺸﻘﺎﯾﯽ، ﺍﺯ ﺷﻬﺮﯼ ﻏﺮﯾﺐ…
ﻣﺎ ﮐﺘﺎﺑﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍ ﺍﻧﺎﺭ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺁﺏ ﺑﺎﺑﺎ…
ﻣﻌﻀﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ، ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ!
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﻧﺒﻮﺩ
ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺩﺭﺳﮑﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﻡ.
ﺗﻮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺷﺪﻡ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ!
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺑﯽ حوﺻﻠﻪ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻣﻦ!
ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﺭﺱ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﯼ ﺑﺸﯽ ﻓﻼﻧﯽ ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻣﻦِ ﺑﯿﻨﻮﺍ ﺑﻮﺩﻡ!
ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﺣﻤﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻼﺱ ﺩﻭﻡ!
ﺁﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺨﺖِ ﺑﺪِ ﻣﻦ، ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺷﺪ ﻣﻌﻠﻤﻤﺎﻥ !!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﺮﻭﺩ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﻢ!
ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺗﻨﺒﻠﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ!
ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻢ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺁﻣﺪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﺎﻥ!
ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯽﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺧﻼﺻﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻼﺱ ﻣﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ. ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ ﻧﺸﺴﺘﻢ.
ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ!
ﺩﺭﺱ ﺩﺍﺩ، ﻣﺸﻖ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ.
آنقدﺭ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ،
ﻭﻟﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺱ ﭼﯿﺴﺖ!
ﻓﺮﺩﺍ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ، ﯾﮏ ﺧﻮﺩﻧﻮﯾﺲ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺳﺘﺶ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ دیدن و ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺸﻖ ﻫﺎ…
ﻫﻤﮕﯽ ﺷﺎﺥ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ!!
ﺁﺧﻪ ﻣشقهامون ﺭو ﯾﺎ ﺧﻂ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﯾﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﺮدند!
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﻣﺸﻘﺎﻣﻮ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﻡ…
ﺩﺳﺘﺎﻡ ﻣﯽﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﯽﺯﺩ…
ﺯﯾﺮ ﻫﺮ ﻣﺸﻘﯽ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯽنوﺷﺖ…
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺮﺍ ﻣﻦ ﭼﯽ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻪ؟
ﺑﺎ ﺧﻄﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻮﺷﺖ: ﻋﺎﻟﯽ!
ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ…
ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺭﺩ ﺷﺪ.
ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺩﻓﺘﺮﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ.
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﻣﻦ ﺗﻨﺒﻞ ﮐﻼﺳﻢ…
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﻢ…
ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻣﻌﺪﻝ ﺑﯿﺴﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺳﺎﻝﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪ…
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﻡ.
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﻔﺮ ﺷﺸﻢ ﮐﻨﮑﻮﺭ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﻓﺘﻢ.
ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺮﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ…

ﺍﻣﯿﺮﻣﺤﻤﺪ ﻧﺎﺩﺭی ﻗﺸﻘﺎﯾﯽ (ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﻭ ﻋﻠﻮﻡ ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻛُﻨﺖ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ)

stress

استرس مورد نیاز

ژاپنی ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آبهای اطراف ژاپن سال هاست که ماهی تازه ندارند. بنابراین برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایق های ماهی گیری، بزرگتر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند.

ماهی گیران هر چه مسافت طولانی تری را طی می کردند به همان میزان برای بازگشت زمان بیشتری لازم بود. اگر بازگشت بیش از چند روز طول می کشید ماهی ها، دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزه این ماهی را نمی پسندیدند.
برای حل این مسئله، شرکت های ماهی گیری فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند. آنها ماهی ها را گرفته و روی دریا منجمد می کردند. فریزرها این امکان را برای قایق ها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند.
اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد را متوجه می شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند.
بنابراین شرکتهای ماهیگیری مخزنهایی را در قایقها کار گذاشتند و ماهی را در مخازن آب نگهداری می کردند. ماهی ها پس از کمی تقلا آرام می شدند و حرکت نمی کردند. آنها خسته و بی رمق، اما زنده بودند.
متاسفانه ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می دادند. زیرا ماهیها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازه را از دست داده بودند.
پس شرکتهای ماهیگیری باید این مسئله را بگونه ای حل می کردند.
آنها چطور می توانستند ماهی تازه بگیرند؟
اگر شما مشاور صنایع ماهیگیری بودید، چه پیشنهادی می دادید؟
رون هوبارد در اوایل سالهای ۱۹۵۰دریافت:
” بشر تنها در مواجهه با محیط چالش انگیز به صورت غریبی پیشرفت می کند ”

برای نگه داشتن ماهی تازه شرکتهای ماهیگیری ژاپن هنوز هم از مخازن نگهداری ماهی در قایقها استفاده می کنند اما حالا آنها یک کوسه کوچک به داخل هر مخزن می اندازند.
کوسه چندتائی از ماهی ها را می خورد اما بیشتر ماهیها با وضعیتی بسیار سرزنده به مقصد می رسند، زیرا برای فرار از کوسه تلاش می کنند.
منافع و مزیتهای رقابت:
شما هر چه با هوش تر، مصرتر و با کفایت تر باشید از حل یک مسئله بیشتر لذت می برید. اگر به اندازه کافی مبارزه کنید و اگر به طور پیوسته در چالشها پیروز شوید، خوشبخت و خوشحال خواهید بود.
گاهی وقتها کوسه ها برای پیشرفت و توسعه لازمند.

توصیه :
به جای دوری کردن از مشکلات به میان آنها شیرجه بزنید. از بازی لذت ببرید.
اگر مشکلات و تلاشهایتان بیش از حد بزرگ و بیشمار هستند تسلیم نشوید، ضعف شما را خسته می کند، به جای آن مشکل را تشخیص دهید.

“اگر به اهدافتان دست یافتید، اهداف بزرگتری را برای خود تعیین کنید”

 

decision

تصمیم گیری

اثر شترمرغی؛ دام روانی تصدیق

ممکن است بعد از اتخاد یک تصمیم (انجام یک انتخاب)، دیگر بررسی آن را به کلّی کنار بگذاریم و به اصطلاح خارجیها سرمان را مثل شترمرغ در شن بکنیم و یا به اصطلاح ایرانی ها مثل کبک سرمان را در برف کنیم. این خطای ذهنی یکی از حالت های دام روانی تصدیق است. این حالت خاص به زمانی اشاره می‌کند که بازخورد و اصلاح سرکوب می‌شود. هر تصمیمی نیاز به بازخورد و اصلاح دارد و اثر شترمرغی (Ostrich effect) یعنی کور کردن سازوکاز بازخورد و اصلاح. معروف است که شترمرغ ها در هنگام فرار از موقعیت های خطرناک برای ندیدن و نادیده گرفتن موقعیت خطرناک سر خود را در شن فرو می کنند.

علت آن چیست؟ علتش این است که فکر کردن انرژی دارد به ویژه اینکه بخواهی در مورد درست یا اشتباه بودن تصمیم خودت تصمیم بگیری. از طرف دیگر شاخصی نداریم که کی باید فکر کردن را متوقف کنیم. بنابرین بجای اینکه «به اندازه بهینه» دوباره مشاهده و فکر کنیم، راه حل ساده و سرانگشتی را انتخاب میکنیم؛ کمی قبل از انتخاب فکر میکنیم امّا بعد از انتخاب فکر کردن را کنار میگذاریم.

کاربرد
برای اینکه شترمرغ یا به تعبیری کبک نشویم چه باید کرد؟
۱- برای تصمیمات مهم تان یک پرونده و مسیر ویژه طراحی کنید. یعنی اینکه سعی کنید اهداف و انتظارات تان را از آن تصمیم شفاف کنید. سعی کنید اهداف و انتظارات تان آنقدر شفاف باشد که هر زمان که به آن فکر کردید بتوانید به راحتی آن را با وضعیت به وجود آمده مقایسه کنید.

۲- ذهن تان را از درگیر شدن در موضوعات انرژی بر اما کم فایده خلاص کنید تا بتوانید به موضوعات و تصمیمات مهم بپردازید وگرنه ذهن شما به صورت ناخودآگاه فرآیند ارزیابی تصمیمات گذشته را سانسور می کند چون که انرژی بر است.

۳- فرآیند ارزیابی تصمیمات گذشته را تبدیل کنید به یک کلاس آموزشی. آنچه انسان می تواند از تجربه بیاموزد بسیار عمیق تر از یک کلاس آموزشی است پیش خودتان فکر کنید که اگر من نیم ساعت روی این تصمیم وقت بگذارم انگار یک کارگاه تصمیم گیری ۳۰۰ هزار تومانی را ثبت نام کرده ام.

۴- در گذشته نمانید. یکی از دلایل احتمالی اینکه ذهن شما بررسی تصمیمات گذشته را سانسور می کند این است که از حسرت گریزان است. بنابراین اگر به بررسی تصمیمات گذشته می پردازید، عبرت بگیرید و عبور کنید. در گذشته خیمه نزنید. ارزش یک روز آینده از از ارزش یک سال گذشته بیشتر است.

مرجع: کاریزما مشاور

Health

Seven Habits for a Healthy Mind in a Healthy Body

To find clues for healthy living today, we must look to our past. The history of human evolution shows a definitive link between our physical health and psychological well-being. The Greeks understood the importance of a Sound Mind in a Sound Body. That credo became the foundation of their civilization. For clues on how we can best survive the 21st century we should look to the wisdom held in our ancestry and evolutionary biology.

In this entry I will explore ways in which modern living is causing our bodies and minds to short-circuit. I will recap the major periods of human evolution and offer a simple prescriptive that can insulate you from the ‘future shock’ that rapid advances in technology have created in our bodies, minds, and society. “Future shock” is a term for a certain psychological state of individuals and entire societies, introduced by Alvin Toffler in his book of the same name. Toffler’s most basic definition of future shock is: “ too much change in too short a period of time.”  Do you feel future shocked? What ways are you coping with it?

The ۷ Habits for a Healthy Mind in a Healthy body are simple daily lifestyle choices. These 7 principles are the foundation of The Athlete’s Way philosophy:

۷ HABITS FOR A HEALTHY MIND IN A HEALTHY BODY

  1. Daily Physicality: Exercise for at least 20 minutes most days of the week.
  2. Intellectual Curiosity: Spend some time in focused thought, exploring new ideas every day.
  3. Foster Creativity: Challenge your mind to connect unrelated ideas in new and useful ways.
  4. Human Unity: Create and maintain close-knit human bonds and a social support network.
  5. Spiritual Connectedness: Identify a Source of inspiration that is bigger than you.
  6. Energy Balance: Balance Calories in/Calories out, and reduce your carbon footprint.
  7. Voluntary Simplicity: Embrace the liberty that comes with wanting and needing less.

Technology vs. Evolutionary Biology

A visual image that I find useful for putting human evolution in perspective is to picture that if the entire length of your arm represented human evolution, the past 200 years would be represented by the white tip of a freshly clipped finger nail. We often forget the lightning speed with which recent modern inventions have reshaped our lives after hundreds of millions of years of very gradual change.

Here is a quick timeline of major inventions that have changed our lives since the 1800s: The steam engine and locomotive were invented in 1804, the telephone in 1876, the first electrical power plant in 1882, the production-line automobile in 1902, the television in 1927, the jet airplane 1943, the ATM in 1967, the cell phone in 1973, the internet in 1983. Isn’t it amazing to realize how recently these changes have occurred considering the first primate fossils date back some 20 million years?

The first seeds of the information age began in 1888 when an American inventor, Herman Hollerith, developed a successful computer, using punched cards and electricity. In 1911 he sold his company, the Tabulating Machine Company, which then became the Computing-Tabulating-Recording Company. In 1924 this company became IBM. Analog computers were developed in 1930 and the first electronic computer was in use by 1946.

The digital revolution was officially born late in 1947 when two Bell Labs scientists demonstrated a transistor that could take electric current, amplify it, and switch it on and off. By the late 1960s, large companies used computers. Personal computers were introduced in 1975. The internet and social media have changed the way we live, work and communicate in ways that would have seemed unimaginable just a decade پیش. We are all scrambling to keep our bearings in this digital whirlwind.

Like many people, I believe that we have to be proactive in order to combat the potential of digital technology to zap our minds and bodies of their vitality. Obviously, digital advances have improved our lives in so many ways, but there are so many uncertains. For example: As a parent, I wonder if iPads as a learning tool help raise a generation that is being spoon fed too much over-processed everything or do they enhance learning and creativity? I think it’s a dual-edged sword.

Technology has the ability to greatly enhance our lives, but it also has the power to cause our bodies and brains to atrophy. What are the consequences to our biology of living in a virtual reality, where we don’t have to work physically to stay alive? Will our children be able to adapt to these changes better than we did or will it only get worse? The advice herein is a prophylaxis to help insulate your biology so you can continue to climb ever-higher and maximize the potential of your body and mind.

Humans are Built to Run

As hunter-gatherers, the human body evolved to run great distances hunting prey and gathering food. The ability to spring through the air using our gluteus maximus muscles is what sets us apart from primate cousins. This pogo-stick ability of each leg allowed us to travel long distances and to hunt and gather a high protein diet, using relatively little fuel. We are very fuel-efficient machines. As our brains grew, so did our prefrontal cortex, the seat of human intelligence, and we became better hunters. It also kept our cerebellum bulked up, which gave us the benefit of a strong ‘up brain’ and a strong ‘down brain.’ I wrote a Pyschology Today blog about this split-brain model that you can check out here.

Endurance running is unique to homo sapiens among all other mammals except for dogs, horses and hyenas. Drs. Lieberman and Bramble, paleontologists at Harvard, established that our slender legs, shorter arms, narrower rib cage and pelvis, skulls with overheating prevention features, and the nuchal joint, which keeps our heads steady when we run, set us apart from chimpanzees.

The scientists concluded that running improved our chances of survival and reproduction. Although we were not as swift as our four-legged competitors, we could (and still can) out run and hunt over greater distances than other predators. Lieberman says, “Endurance running may have made possible a diet rich in fats and proteins thought to account for the unique human combination of large bodies, small guts, big brains, and small teeth.” It also imbedded the need to stay active into our biology.

Unity, Creativity, and Adventure are in Our DNA

One reason the Neanderthals may have became extinct is that they stayed in certain caves in France and parts of Spain for endless generations, relying on the same simple chiseled tools. Homo sapiens, on the other hand, were inclined to keep pushing into new areas, and inventing new technology. This is believed to be one reason that human lineage did not become extinct.

The first jewelry that archeologists have discovered dates back as far as 75,000 years پیش. It is believed that homo sapiens in Africa began making beads, and piercing holes in the teeth of deceased loved ones to wear as adornment around this time. These findings illustrate that creativity and a deep need for human connection are embedded in our DNA. As the hunter-gatherers traveled the land in small bands, they also made sharp spears and other tools. Creative thinking and innovation have been linked to human survival for millennia.

Early agriculturists faced many challenges that hunting-gatherers didn’t have to deal with. Farming meant the agriculturists needed to figure out how to exploit a relatively small amount of land very intensely, rather than taking advantage of a large amount of land as hunter-gatherers did. Early agricultural life, didn’t require us to run, but it did require superior intelligence, physical stamina, and close-knit human bonds. Humans were able to do this and continued to evolve.

Agrarian society created a new lifestyle and social network. Pre-industrial farming required intense physical labor. The harvest cycle required a sustained physical effort a few times of the year based on seasonal weather patterns. Just as hunter-gatherers traveled in bands together, agrarian farming built tight communities. The necessities of agrarian life molded human behavior and society in ways that were uprooted by industrialization and commercialized farming.

Early farmers had to store food and to refrain from consuming whatever was available at the moment. If an agricultural community behaved like hunter-gatherers by grazing as they gathered food, they would starve to death in the winter. As agrarians we had to practice delaying gratification and not feast when there was abundance. Given the abundance of calorie-dense, nutritionally low food constantly at our disposal today—and the innate hunter-gatherer wiring embedded in our biology—it is understandable why so many people binge and have trouble delaying gratification.

Industrialization + Energy Gluttony = Global Warming

The first Industrial revolution occurred in Great Britain between 1750 and 1830. The use of automated machinery and the arrival of mass production created a new consumersociety in the late 18th Century. Industrialization was a shock to the human system. Developments in Europe moved the population from a largely rural population, that made its livelihood from agriculture, to a town-centered society increasingly engaged in factory manufacturing. Later in the 19th century, similar revolutionary transformations began occurring in the United States.

Homo sapiens evolved to be very fuel-efficient machines. This is one reason it’s so easy for us to gain weight when we don’t have to do physical work to hunt or harvest our food.  With industrialization, physical expenditure dropped drastically. A typical hunter-gatherer required only 2,000 to 5,000 kilocalories of energy a day obtained through direct caloric consumption. Early agricultural societies required the equivalent of 20,000 kilocalories per person daily to maintain a farm. Early industrial societies required 60,000 kilocalories worth of energy, and modern post-industrial information societies require the equivalent of 120,000 kilocalories. The impact of this energy consumption on our environment are well known and one reason voluntary simplicity will benefit us all in the long run.

Socio-Economic Stratification

With industrialization, people moved into cities and began to work in factories. The human relationship to physicality and to nature changed. Much of the Romantic movements of the 19th century were a reaction to industrialism, by a class of people who could afford to appreciate nature and translate it into art. The Romantics wanted to reconnect with nature for creative and spiritual reasons. They realized that in gaining a command over nature, humans had lost something visceral and mystical that occurred through a connection to nature. How is the disconnect from nature and our own biology impacting our spiritual connectedness today?

I decided to embrace voluntary simplicity and live closer to nature a few years پیش. Getting out of the city and de-cluttering my life was the most liberating thing I’ve ever done. Today I can fit all of my material possesions in the back of a small station wپیشn, and I wouldn’t have it any other way. I keep the overhead very low and am able to live by the 7 principles here on a spartan budget. You can, too! One great thing about the digital age is that it allows you to work from anywhere. I have chosen to live closer to nature with visits to the city. I find that it is the perfect balance for optimal creativity and well-being. I feel very lucky to have the best of both worlds.

The socio-economic stratification of those who make a living doing creative jobs and who also exercise regularly is a point of interest to me. When I look at the record number of high-achievers entering local road running races, marathons, triathlons…and compare those statistics to the nationwide averages of obesity, I ask myself the chicken-or-the-egg question of which came first: their creative success or their dedication to regular physical activity? I fear that exercise, obesity, and creativity will become more and more of a class-divider in years to come. I am working to combat this through everything I do with The Athlete’s Way platform and corporate partnerships geared at funneling resources towards wellness initiatives aimed at underserved American youth.

Conclusion: Sweat is the Most Effective Elixir for Future Shock

I strongly believe that the 7 Habits for a Healthy Mind in a Healthy Body presented here are an antidote for future shock. Adopting these habits into your daily routine will keep you healthy, happy, and young at heart. Daily physical activity is ultimately the single most important elixir for staving off the negative impacts of modern life. Just 20 minutes most days of physical activity makes a huge difference in your state of well-being.

As Hippocrates said, “Walking is the best medicine.” A short, brisk daily walk could make all the difference in your long-term mental and physical health. If you want to be a resilientthought leader or innovator, you need to flex muscles in your mind and your body. Physical activity clears the cobwebs from your mind and makes you more creative. Almost every successful person I know who has an enduring career and remains prolific with fresh ideas has made the connection that regular physical activity is a requisite for his or her mental, physical, and professional longevity.

You don’t have to become an exercise fanatic, but nobody can sweat for you. If you want to stay competitive in a modern world you have to make physical activity a part of your daily routine. A generation پیش before the digital revolution, in accepting his 1950 Nobel Prize in Literature Bertrand Russell—who was a zealot for the power of physical activity—addressed the pitfalls of modern living and offered some advice. I close with a quote from his speech titled: What Desires are Politically Important?

Our mental make-up is suited to a life of very severe physical labor. I used, when I was younger, to take my holidays walking. I would cover twenty-five miles a day, and when the evening came I had no need of anything to keep me from boredom, since the delight of sitting amply sufficed. But modern life cannot be conducted on these physically strenuous principles. A great deal of work is sedentary, and most manual work exercises on a few specialized muscles. Civilized life has grown altogether too tame, and, if it is to be stable, it must provide the harmless outlets for the impulses which our remote ancestors satisfied by hunting… More seriously, pains should be taken to provide constructive outlets for the love of excitement. Nothing is more exciting than a moment of sudden discovery or invention, and many more people are capable of experiencing such moments than is sometimes thought.

Christopher Bergland