conversation

آیا اصطلاح “گفتگو” درست است؟!

گفتگو

اصطلاح “گفت و گو” یا “گفتگو” معادل مباحثه در گویش فارسی ارائه شده و جا افتاده، که از نظر قاعده مندی و از نظر معنایی قابل بررسی می باشد.

اگر “گفت” را بن ماضی از فعل “گفتن” و “گو” را بن مضارع از گفتن در نظر بگیریم ، بن ماضی و بن مضارع در کنار یکدیگر قرار گرفته و یک اسم مصدر ساخته اند که معادل برای مباحثه و محاوره در نظر گرفته شده است.

در ساخت اسم مصدر “جستجو” که از بن ماضی “جستن” یعنی “جست” و بن مضارع آن که می شود “جو” استفاده شده ، از نظر معنایی مشکلی پدید نیامده است؛ چرا که پیگیری برای جستن با کنار هم قرار گرفتن بن ماضی و مضارع مورد تاکید قرار گرفته است.

اما ساخت اسم مصدر “گفتگو” با استفاده از بن ماضی و بن مضارع فعل گفتن، با تاکید بر “گفتن” نمی تواند معنای “مباحثه” که “گوش سپردن” نیز در آن نهفته است را به درستی برساند. “گوش سپردن” یکی از بخش های اساسی یک مباحثه است.

تاکید بر گفتار صحیح

در علم روانشناسی بر استفاده درست از لغات تاکید می شود چرا که کلمات مورد استفاده فرد به مرور ، عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در اصطلاح ساخته شده برای مباحثه یعنی “گفتگو” ، یکی می گوید و سپس دیگری می گوید و بر روی گوش سپردن به صحبت طرف مقابل اشاره ای نمی شود. اینگونه می شود که ایرانی فقط به فکر این هست که نظر خود را بیان کند و نظر طرف مقابل را نمی شنود یا می شنود و گوش نمی دهد یعنی نمی فهمد. هنگامی که یکی صحبت می کند دیگری در مورد اینکه در نوبت خود چه خواهد گفت می اندیشد و به سخنان اولی توجه چندانی ندارد و با دقت گوش فرا نمی دهد.

گفت و شنود

از طرف دیگر ؛ افرادی هستند که اصطلاح ” گفت و شنود” را پیشنهاد می دهند، از اینرو تفاوت شنیدن با گوش دادن را با مثالی بیان می کنم؛ هنگامی که از جلوی در اتاقی عبور می کنیم از درون اتاق همهمه ای می شنویم، برای فهم اینکه چه صحبتی در آن اتاق در حال انجام است گوش می ایستیم و گوش می سپاریم. پس شنیدن صداها به معنای فهمیدن نوع آن یا مفهوم سخنان نیست، برای فهمیدن سخنان لازم است گوش بسپریم.

مثال ها

مثالی دیگر این است که در مباحثه یکی از طرفین نمی تواند مشغول گشت و گذار در شبکه های اجتماعی باشد و به طرف مقابل خود بگوید که شما صحبت خود را ادامه بده من می شنوم. شنیدن با گوش سپردن متفاوت است و لازم است که طرفین هنگام مباحثه حضوری، گوشی یا تبلت خود را کناری نهاده و تمام گوش شده و به همدیگر گوش بسپارند. بنابراین اصطلاح گفت و شنود نیز نادرست است چراکه شنودن یک عمل بدون فهم است به این صورت که هنگامی که صدایی را می شنویم برای اینکه نوع صدا و مبدا صدا را تشخیص بدهیم گوش می ایستیم. در زبان انگلیسی نیز ؛ Hear به معنای شنیدن تصادفی و Listen به معنای گوش سپردن است.

پیشنهاد نهایی

بنابراین به نظر من گوش سپردن عملی است که برای ساختن معادل فارسی اصطلاح مباحثه باید مورد تاکید قرار گیرد.

به این منظور می توان از واژه “نیوشیدن” به معنی گوش سپردن با جان بهره جست. ” گفت و نیوش” یعنی یکی بگوید و دیگری گوش بسپارد و این عمل به طور متقابل تکرار گردد تا تعاملی مناسب شکل گرفته و مباحثه ای نتیجه بخش عاید طرفین گردد.

بنابراین من اصطلاح ” گفت و نیوش ” را معادل برای مباحثه و محاوره پیشنهاد می کنم و از این پس خود آن را به کار خواهم بست.

البته اصطلاح ” گفت و گوش” نیز می تواند به کار برده شود. در مورد مصدر مرخم یا مخفف باید گفته شود که آن را نباید با بن ماضی اشتباه گرفت به مثال‌ها توجه کنید؛ در “نشست و برخاست” ، “نشست” معنی مصدری دارد که در اصل “نشستن و برخاستن” می باشد. همچنین “نشست” در عبارت “نشست کوه” در اصل به معنی “نشست کردن کوه” می باشد و معنی مصدری دارد. بنابراین اصطلاح ” گفت و گوش” در اصل “گفتن و گوش کردن” می باشد و هر دو یعنی “گفت” و “گوش” معنی مصدری دارند.

 

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان
سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

Alternative

درمان های مکمل

در ابتدا می خوام که پاراگرافی رو از آقای “هرمان هسه” براتون بنویسم؛

“واقعیت شامل مجموعه حقایق و ضد حقایق است. در مقابل هر حقیقتی یک ضد حقیقت وجود دارد که آن نیز به نوبه خود یک حقیقت است. وقتی تنها حقیقت یا ضد حقیقت را در نظر می گیریم فقط نیمی از واقعیت در برگرفته می شود، که از کمال و وحدانیت بی بهره است.”

اگر به بیماری فشار خون مبتلا بشیم پزشکان دارویی را برای ما تجویز می کنند که وقتی آن دارو را مصرف می کنیم تا ۶ الی ۸ ساعت فشار خون ما متعادل می شه ، بعد دوباره لازمه که از اون دارو استفاده کنیم. آیا درمانی صورت می گیره؟ چه مدت اگر از این دارو استفاده کنیم درمان اتفاق می افته و ما دیگه فشار خون نخواهیم داشت؟ بیشتر داروهای رایج ، درمانی در پی ندارند، فقط می تونند به ما کمک کنند تا به طور موقت بتونیم متعادل باشیم و به زندگی روزمره مون برسیم.

آیا این دارو ها مفید هستند؟ آیا ما به این داروها نیاز داریم؟ بله همانطور که گفتیم این داروها به ما کمک می کنند که بتونیم به طور موقت به زندگی عادی برگردیم. اما آیا هیچ امکانی وجود نداره که ما بتونیم به طور کامل و همیشگی از شر بیماری هایی مثل فشار خون خلاص بشیم؟ اینجاست که روش های مکمل می تونند به ما کمک کنند. به همین خاطر اون پاراگراف رو از آقای “هرمان هسه” براتون نوشتم. هرچیزی به تنهایی کامل نیست و لازم هست که با مکمل هایی همراه بشه تا نتیجه نهایی بدست بیاد. به صورتی که بیان کردم پزشکی رایج روش هایی رو به ما پیشنهاد می کنه که بتونه ما رو در زندگی عادی نگه داره ولی این کار رو به طور موقت انجام می ده و درمانی در پی نداره. روش های مکمل پزشکی رایج که می تونند به مرور درمان رو در پی داشته باشند و سلامتی رو به ما برگردونند درمان های آلترنتیو یا مکمل نامیده می شند.

یکی از این روش ها می تونه یوگای تن و روان باشه. یکی دیگه از این روش ها می تونه طب سنتی ایرانی باشه. طب سنتی هندی –آیورودا و طب سوزنی چینی، هم از همین دسته روش ها هستند. در حین اینکه داروهای پزشکی رایج رو برای سلامتی موقت استفاده می کنیم ، هومیوپاتی هم می تونه یکی از روش های مکمل باشه که سلامتی رو بعد از مدتی صبر و حوصله به ما برگردونه. از روانشناسی هم می تونیم برای درمان استفاده کنیم. از اونجاییکه بسیاری از بیماری ها از اضطراب و استرس و مسائل مختلف روانی ناشی  می شند، روانشناسی و یادگیری تکنیک هایی برای کنترل اضطراب ها و استرس ها و تمرین اونها می تونه در نهایت منجر به درمان بیماری ها بشه. پس روش های مکمل رو فراموش نکنیم. یکی از این روش های مکمل رو به همراه درمان پزشکی رایج انتخاب کنیم تا درمان صورت بگیره. ورزش و تغذیه سالم هم به عنوان روش های اولیه و اساسی پیشگیری و درمان بیماری یادمون نره.

 شاداب باشیم.

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

discusion

مباحثه

این جمله که “هر عقیده ای قابل احترام است” نادرست است. عبارات ” هر انسانی با هر عقیده ای قابل احترام است” و ” هر عقیده ای را می توان مورد نقد و بررسی قرار داد” صحیح می باشند.

چرا ایرانی از مباحثه گریزان است؟ زیرا فکر می کند که مباحثه به دعوا ختم خواهد شد. چرا ایرانی فکر می کند که مباحثه به دعوا ختم خواهد شد؟ زیرا به جملاتی که در بالا ذکر شد توجه نکرده است و عبارات نادرست در ذهن او حک شده اند و بر طبق آن عمل می کند.

هنگامی که اشخاصی که عبارات مذکور را در ذهن خود بررسی نکرده اند با هم به مباحثه می نشینند، دو اتفاق ممکن است که مباحثه را به دعوا بکشاند؛ ۱- ممکن است انتقاد کننده ، شخصیت طرف مقابل را با زبان نشانه رفته باشد ۲- ممکن است انتقاد شونده احتمال بدهد که شخصیت او از طرف مقابل مورد حمله واقع شده است.

همواره لازم است که در مباحثه با صحبت نکردن در مورد خصوصیات اخلاقی و شخصیت طرف مقابل و زیرسوال نبردن او ، بلکه فقط زیرسوال بردن عقاید و نظرات او ، احترام به طرف مقابل را حفظ کرد.

بنابراین اگر هر دو طرف در مباحثه دقت داشته باشند که فقط نظرات و عقاید طرف مقابل را نقد و بررسی کنند و همچنین از نقد شدن نظرات خود ناراحت نشوند ، مباحثه به خوبی پیش خواهد رفت.

به همین صورت اگر یک طرف حس کرد که طرف مقابل در مورد شخصیت او سخن می گوید می تواند به ایشان یادآوری کند که بهتر است در مورد نظراتشان صحبت کنند نه در مورد شخصیت شان. و اگر یکی از طرفین حس کند که طرف مقابل به خاطر اینکه فکر کرده است شخصیت او مورد نقد قرار گرفته و گارد گرفته است به او یادآوری کند که فقط نظر و عقیده او را مورد نقد و بررسی قرار داده وگرنه برای شخصیت او احترام قایل است و ایشان در پیش او عزیز هستند و اگر نبودند به مباحثه با ایشان ادامه نمی داد و سکوت اختیار می کرد.

گاهی افراد فکر می کنند که می خواهند در مورد شخصیت و خصوصیات اخلاقی فرد دیگری نظر بدهند و از او نقد بکنند. این یک مقوله دیگری است و یک مباحثه محسوب نمی شود. مباحثه ، گفت و گوش ( گفتن و سپس گوش سپردن) در مورد یک موضوعی است که به شخصیت و خصوصیات افراد مربوط نیست و عقیده ای یا نظری یا دانشی است که  از طریق تبادل اطلاعات مورد بررسی دوطرف
قرار می گیرد.

گاهی اوقات افراد خود را با عقایدشان یکی می دانند که این موضوع از همان جمله نادرست “هر عقیده ای قابل احترام است” ناشی شده و خود را با عقیده یکی دانسته و هرکه به عقیده او حمله کند یا نظر او را مورد نقد قرار دهد احساس می کند که به خود او و شخصیت او حمله شده و مورد نقد قرار گرفته است. لازم است به خود یادآوری کنیم که عقاید ما خود ما نیستند و  نظرات و اعتقادات و اطلاعات از گذشته و از طریق اطرافیان در ما ایجاد شده و مورد بررسی همیشگی قرار دادن آنها لازمه زندگی سالم است.

عقیده یک موضوع تولید شده ذهنی است، در حالیکه مواردی قابل احترام هستند که وجود خارجی در طبیعت داشته باشند مثل انسان، درخت و حیوانات. عقیده، یک موضوع  Objective  (انتزاعی و ذهنی) در حالیکه انسان یک موضوع Subjective(عینی و واقعی) است. احترام قایل بودن به مسایل انتزاعی نمی تواند درست باشد چراکه ممکن است صرفا ساخته ذهن باشد یا به مانند بسیاری از علوم تغییر یابند و نظریه های قبلی رد شوند.

به همین صورت در گذشته دور ، بت ها را به عنوان نمادی عینی از موضوعی انتزاعی می ساختند تا بتوانند به آن احترام کنند در روزگار کنونی که درک انتزاعی انسان رشد کرده است ترکیب انتزاع و عینیت در ذهن انسان در هم پیچیده شده و تفکیک آنها مشکل شده است. به گونه ای که انسان امروز می اندیشد که هرآنچیزی که از ذهن او خطور می کند به طور یقین نشانه ای از آنچیزی است که در بیرون وجود دارد، در حالی که چنین نیست و بسیاری از موارد فقط ساخته ذهن اوست.

افرادی که به اصطلاح کم می آورند شاید به حمله به شخصیت طرف مقابل رو بیاورند که به دعوا منجر خواهد شد. پس اگر انسان ها به بلوغ ذهنی دست یابند و در هر زمینه ای ، جملات ذهنی خود را به مانند جمله ای که در اول این نوشته آمد مورد نقد قرار دهند، خواهند توانست به یک مباحثه بالغانه دست یابند و در صورتی که پاسخی برای ادامه مباحثه نداشتند آن را با گفتن جمله ای همچون ” نظر شما را نمی پذیرم هرچند در حال حاضر پاسخی هم به ذهنم نمی رسد.” پایان دهند یا نظر مقابل را بپذیرند و هیچگاه در خصوص ابراز اینکه طرف مقابل متعصب است یا شخصیتش مانع فهمش می شود اقدامی صورت نگیرد.

نهایت سخن اینکه در مورد بررسی شخصیت افراد صلاحیت خاصی از جمله دانش کافی و نزدیکی به آن فرد لازم است و آن مباحثه محسوب نمی شود. همه عقاید را می توان مورد نقد قرار داد و همواره لازم است با احترام به شخصیت طرف مقابل مباحثه صورت گیرد. برای هر مهارتی از جمله مهارت مباحثه تمرین لازم است، بنابراین از مباحثه فرار نکنیم و با ذهنیتی که بیان شد به دنبال مباحثه باشیم تا به مرور مباحثه درست را یاد بگیریم.

حال ممکن است پرسش شود که چه نیازی به مباحثه است. پاسخ این است که مباحثه یکی از روش های بسیار مفید تبادل اطلاعات است که به رشد انسان ها کمک می کند در حین اینکه تعاملات اجتماعی را افزایش می دهد بدون اینکه این تعاملات به غیبت کردن و به مانند آن منجر شوند. و در نهایت اینکه ما را از گوسفند بودن و چریدن بدون مسوولیت در کنار هم باز می دارد و نشان می دهد که ما انسان های مسوولی هستیم که به دنبال ارتقا خود و اطرافیانمان هستیم و مسوولیت ارتقا خود و اطرافیان خود را درک کرده و عمل می کنیم.

حتا اگر به این معتقد باشیم که ما مسوول ارتقا دیگران نیستیم، مباحثه، در جهت ارتقا خودمان بسیار مفید خواهد بود. حتا اگر مطمئن باشیم که دانشی که داریم درست است، با مباحثه، جنبه های بیشتری برایمان روشن خواهد شد و مغز ما در تحلیل مسایل مختلف تقویت شده و بهتر عمل خواهد کرد که برای زندگی فردی و اجتماعی ضروری است و همانطور که بیان شد ما را به همدیگر با تعاملات بیشتر نزدیک تر خواهد کرد.

شاداب و آگاه باشیم در هوشیاری

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

مغز زنانه مغز مردانه

توضیحات نتیجه تست مغز زنانه و مغز مردانه

شما با انجام این تست می توانید به شناخت بیشتری از خود دست یابید و در عملکرد خود بهینه باشید.

هر شخصی با فیزیک خاص که جنسیت او را مشخص می کند به دنیا می آید. اما مغز زنان و مردان نیز با هم متفاوت هستند و در یک طیف می توان آنها را مورد بررسی قرار داده و عملکرد حود را براساس آن تنظیم کرد یا مهارت هایی آموخت تا بخش هایی از نواقص را پوشش داد.

تست مغز زنانه و مغز مردانه از کتاب “چرا مردان گوش نمی دهند و زنان نمی توانند نقشه بخوانند” نوشته “باربارا و آلن پیز” ترجمه ” ناهید رشید و نسرین گلدار”در این سایت درج شده است.

 

باا مراجعه به این لینک ، این تست را به صورت آنلاین انجام داده و نتیجه را به سرعت مشاهده نمایید.

 

بررسی نتیجه آزمون

اغلب مردان بین ۰-۱۸۰ و زنان بین ۱۵۰-۳۰۰ امتیاز کسب می‏ کنند. مغزهایی که اساسا برای افکار مردانه برنامه‏ ریزی شده‏ اند معمولا کمتر از ۱۵۰ امتیاز به دست می‏ آورند. هر قدر این امتیاز به صفر نزدیک‏تر باشد برنامه ‏ریزی مغز مردانه‏ تر و تستوسترون بدن بیشتر است. این افراد بسیار منطقی، اهل تجزیه تحلیل و مهارت‏ های کلامی و نظم و انضباط هستند، در امر طرح‏ ریزی قیمت‏ ها و برنامه ‏ریزی نتایج برای اطلاعات آماری قابلیت بیشتری دارند و به زحمت تحت تأثیر احساسات قرار می‏ گیرند. امتیاز کم نشانگر قابلیت مردانه بیشتر است. این امتیاز دلالت بر میزان تستوسترون بیشتر بدن جنین در هفته‏ های اول تشکیل و رشد دارد. هرقدر امتیاز یک مرد بیشتر از ۱۸۰ باشد، احتمال گرایش به هم‌جنس‏ در او بیشتر است.

هرچه امتیازات یک زن کم‏تر باشد، او تمایل بیشتری به هم‌جنس‏ خود دارد. مغزهایی با برنامه‏ ریزی زنانه امتیازاتی بالای ۱۸۰ کسب می‏ کنند. هرقدر امتیاز بالاتر باشد ، مغز زنانه‏ تر است و خلاقیت‏ ها و استعدادهای هنری بیشتری را بروز می‏ دهد. زنی با امتیاز بالا در موسیقی با استعدادتر است و بیشتر تصمیماتش بر الهام و شهود مبتنی می ‏باشد. او با کمترین میزان اطلاعات، بهترین تشخیص را ارایه می‏ دهد.

مردانی با امتیاز زیرصفر و زنانی با امتیاز بالای ۳۰۰ دارای مغزهایی کاملا متفاوت و متضاد هستند. تنها چیزی که آنها را به هم پیوند می‏ دهد، زندگی روی یک سیاره می‏ باشد.

کسانی که امتیاز بین ۱۵۰-۱۸۰ کسب می کنند سازگارترند. این افراد هیچ تعصبی در مورد عقاید زنانه یا مردانه از خود نشان نمی ‏دهند. این انعطاف در فکر و اندیشه امتیاز برجسته ‏ای در روند حل مسایل به شمار می‏ آید. افراد مذکور با هر دو جنس زن و مرد به راحتی دوست می‏ شوند و ارتباط برقرار می‏ کنند.

برای آشنایی بیشتر مطالب زیر را نیز مطالعه نمایید:

گونه های یکسان ، دنیاهای متفاوت

چرا مردان گوش نمی دهند و زنان نمی توانند نقشه بخوانند

 

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

responsibility

مسئولیت پذیری

“هر چیزی خرج دارد. اگر ما آزادی بیشتری می خواهیم باید مسئولیت بیشتری را هم قبول کنیم . اگر ده واحد آزادی می خواهیم ، باید به همین نسبت هم مسئولیت قبول کنیم . در دوران بچگی بشرطی می توانستیم به تنهایی به بقالی برویم که خواندن فهرست مایحتاج و شمردن پول و علائم راهنمایی و رانندگی را یاد گرفته باشیم. در جوانی به شرطی می توانستیم از اتومبیل خانواده استفاده کنیم که بتوانیم به هزینه بیمه روزافزون ماشین کمک کنیم، زیرا بهرحال در آن موقع ما نیز جزو رانندگان اتومبیل محسوب می شدیم.

ما زمانی می توانیم از خودمان خانه ای داشته باشیم که وسعمان برسد پول اجاره خانه و هزینه آب و برق آن را بپردازیم و دست کم خودمان لباسهایمان را بشوییم. چنانچه از قبول مسئولیت سرباز بزنیم ممکن است به سرعت آزادی خود را از دست بدهیم. شخص ممکن است با تخلف از مقررات راهنمایی و رانندگی و ورود به خیابان یکطرفه یا ویراژ دادن در خیابان ، برای مدتی بسیار کوتاه هر کاری که دلش می خواهد بکند، اما وقتی تمام بدنش را در بیمارستان گچ گرفتند یا به زندان افتاد ، دیگر چندان آزاد نیست.”

از کتاب ” ماندن در وضعیت آخر” نوشته خانم و آقای هریس

حال ما آزادی می خواهیم؟!؟! تا چه حد در جامعه مسئولیت می پذیریم؟!؟!!

در این پاراگراف از کتاب بسیار مفید “ماندن در وضعیت آخر” که ۱۶ سال بعد از کتاب “وضعیت آخر” نگاشته شده است اشاره ای هم دارد به فرهنگ تربیت در جامعه غربی. به این صورت که برخلاف جامعه ما اگر والدین می خواهند اتومبیل را در اختیار فرزند خود قرار دهند در قبال آن از فرزند خود مسئولیت می خواهند. اینطور نیست که مثل ایران، اتومبیل بدون قید و شرط در اختیار فرزند قرار گیرد و هزینه تصادف و حتا شستن ماشین به عهده والدین باشد.

در آنجا حداقل مسئولیت می تواند شستن ماشین بعد از استفاده از آن باشد. اما در ایران والدین در هنگام تحویل اتومبیل به فرزند خود پول تو جیبی هم می دهند که همراهش باشد.
در غرب فرزند از ۱۸ سالگی و حتا کمتر از آن مسئولیت را یاد می گیرد و از خانواده جدا شدن و مستقل شدن را شروع می کند. در ادامه این پاراگراف در این کتاب به مستقل شدن نیز اشاره ای رفته است.

اما در ایران تا زمانی که فرزند ازدواج نکرده است و حتا بعد از ازدواج نیز استقلالی وجود ندارد. کمک مالی و در ادامه ، دخالت در روش زندگی ، جزو وظایف والدین محسوب می شود. ( این موضوع دو طرفه بیان شد به این صورت که فرزندان از والدین توقع دارند و والدین نیز انتظار دارند که فرزندان به روش آنها عمل کنند.)
به هر حال همین تربیت ذهنی که در خانواده ها و در پرورش اجتماعی ما ایرانی ها اتفاق می افتد تعیین کننده میزان مسئولیت پذیری ما در جامعه هست.

خود را تغییر دهیم.

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Relation right

برابری در حقوق همسری

چندین بار خانم هایی به من مراجعه کرده اند و شکایت داشته اند که همسرشان با یک خانم دیگر در ارتباط است.

من سوالی از ایشان داشته ام؛

آیا شما مسلمان هستید؟

همه بیان داشته اند که مسلمان هستند .

در پاسخ پرسیده ام مگر در قرآن به آقایان این حق داده نشده است که می توانند چند همسر اختیار کنند؟

در جواب به من گفته اند بله اما…

ادامه ندارد… می گویند اما … ولی سکوت می کنند.
می گویند این فرق دارد. می پرسم چه فرقی؟ نمی توانند احساس خود را بیان کنند.
بین اعتقاد و احساس خود مانده اند.
نه اسلام خود را به خوبی می شناسند نه احساس خود را.

شما نمی دانید که در اسلام مرد حق ازدواج های مجدد دارد؟ شما نمی دانید که در اسلام دیه زن نصف دیه مرد است؟ شما نمی دانید که در اسلام ارث رسیده به زن نصف ارث رسیده به مرد است؟

اینجا نمی توان همه مباحث را یک جا باز کرد پس یک مبحث را از نو بازنویسی می کنم.

در قرآن سوره نسا آیه ۲۴ خطاب به مردان آمده است؛ زنا نکنید اما اگر بهره مند شدید مهر دهید.

تحقیق در مورد تعریف و تفسیر زنا را به عهده خودتان می گذارم اما آنچه که روشن است و در تفاسیر وجود دارد مهریه هدیه ای است که در قبال بهره مند شدن مرد از زن از طرف مرد به زن پرداخت می شود.

حال سخن من اینجاست، خطاب من شما خانم هاست. تکلیف خود را روشن کنید یا خود را با آقایان برابر می دانید یا نمی دانید.
در قوانین حکومت ایران نیز امکانات بسیاری قرار داده شده تا شما خانم مسلمان بتوانید حقوق برابر خود را با آقایان داشته باشید.

هنگام ازدواج و همسر گزینی و شریک شدن دو گزینه دارید که از ذهنیت شما ناشی می شود؛

۱- یا خود را برابر با آقایان می دانید که در قبال لذت از همدیگر نیازی نیست از هم مبلغی دریافت کنید ( مهریه ) و می توانید حقوق برابر را در عقد خود قید کنید؛

– وکالت حق طلاق
– سرپرستی فرزند
– حق مسافرت
– حق انتخاب محل زندگی
– حتا در این گزینه می توانید بنویسید که حق هیچگونه ازدواج مجددی را به همسر خود نمی دهید. به دلیل اینکه در قوانین حکومت ایران آمده است که برای ازدواج مجدد آقایان اجازه همسر فعلی لازم است. این قانون در قوانین هیچ کشور اسلامی دیگر وجود ندارد به طوریکه مرد می تواند بدون اطلاع همسران فعلی خود تا ۴ همسر رسمی و چند همسر غیر رسمی اختیار کند.

اما وقتی که ادعای برابری دارید برابر هزینه می کنید و برابر مشورت می کنید و تصمیم می گیرید. دیگر وسط کار باز یادتان نیفتد که مهریه در عرف و شرع وجود داشته است. برای برابری تلاش می کنید و جسارت به خرج می دهید.

۲- اگر می خواهید مهریه بگیرید به این معنی است که در قبال اینکه ایشان از شما بهره مند می شود هدیه دریافت می کنید.

البته در تمام کشورهای اسلامی مهریه یک هدیه است و در همان شب عقد پرداخت می شود اما در ایران اجداد ما از این بند شرعی استفاده کردند تا ضمانت اجرایی برای دخترانشان داشته باشند. پس با در نظر گرفتن مبلغ بالایی برای مهریه ، در ایران مهریه تبدیل شد به ضمانت اجرایی که تا حدودی بتواند حق انسانی زن را تامین کند.
حال اگر شما خانم محترم این عقیده را دارید که آقا از شما یک طرفه بهره می برد و لازم است در ازای این بهره بردن به شما هدیه ای پرداخت کند (که این معنا را دارد که شما برابر نیستید) ،
یا اگر در حال حاضر شما خانم محترم همچنان از لحاظ مادی به همسر خود وابسته هستید و چاره ای جز جنس دوم بودن ندارید و چاره ای جز پذیرفتن مهریه ندارید بنابراین حقوق بسیاری را در همان شب عقد می پذیرید که به همسر خود بدهید ؛

– چند همسری
– حق طلاق
– حق سرپرستی فرزند
– حق انتخاب محل زندگی

و در نهایت، تمکین کامل در هر صورتی

حق انتخاب با خود شماست که در حال حاضر کدام گزینه را انتخاب کنید.

شما خانم های ایرانی تا زمانی که تکلیف خود را روشن نکرده اید همچنان از تبعیض ها خواهید نالید.
اما هم خدا هم خرما نمی شود. یکی را انتخاب کنید یا مهریه یا برابری.

البته اگر این گزینه ها را نمی پسندید گزینه سومی هم وجود دارد که در نوشته های قبلی خود نیز به آن اشاره کرده ام و آن تحریم ازدواج است تا زمانی که قوانین بهتری برای خانم ها از شرع استنباط شده و وضع گردند.

اگر برابری را انتخاب کردید فکر نکنید که مشکلی نخواهید داشت. هر گزینه ای را که انتخاب کنید مشکلات همواره وجود دارند و لازم است که همواره برای رفع مشکلات از عقل و شعور خود یا مشاوره با مشاور یا واسطه خانواده ها و راه حل های بسیار استفاده کنید.

هر فعالیتی جسارت خود را نیاز دارد.

ما در کشوری زندگی نمی کنیم که همه مشکلات را اجداد ما حل کرده باشند و ما به راحتی در رفاه زندگی کنیم. ما در حال حاضر اجداد انسان هایی هستیم که قرار است مبارزه کنیم و حقوقی انسانی را حاکم کنیم که آنها در رفاه زندگی کنند.

در کشورهای پیشرفته نیز همین اتفاق افتاده است. تنبلی بس است.

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

woman

ارتباط دو جنس

   
 
۱- دو جنس مخالف و حتا متضاد ، نیازهای متفاوتی دارند. لازم است که ارتباط آنها در چارچوب خاصی شکل گیرد تا هر دو از آسیب مصون بمانند. 
اینطور نیست که شما خانم ها بخواهید نیاز هم صحبتی خود با جنس مخالف را برآورده کنید و نیاز او را برآورده نکنید. لازم است که بپذیریم که این دو جنس نیاز متفاوتی دارند و نمی توانند از هم توقع داشته باشند که نیازهایشان را تغییر دهند و مثل نیاز طرف مقابل بکنند. پس دیگر جنس مخالف نخواهند بود.
خانم ها با آقایان تماس می گیرند و نیاز هم صحبتی خود را ارضا می کنند و به آقا می گویند همانطور که من دارم با شما صحبت می کنم شما هم صحبت کن چرا چیز دیگری از من می خواهی. 
لازم است که بپذیریم که نیازهایمان متفاوت است.
هنگامی که شما به یک آقا نزدیک می شوید احساسات او را بر می انگیزید. باز نگویید احساسات سکسی. نه . احساسات دوست داشتن او را بر می انگیزید که از طریق نیاز به بغل کردن و بوسیدن و … نمود بیرونی می یابد. نمود بیرونی احساسات این دو جنس نیز متفاوت است. از جنس مقابل انتظار نداشته باشید همچون شما بیاندیشد و رفتار کند.
خانم ها چاره ای ندارید یا باید خود را کنترل کنید و به خاطر برآورده کردن نیاز هم صحبتی خود زیاد به آقایان نزدیک نشوید یا اگر خود را کنترل نکردید و همچنان خواستید که نیاز خود ( که یکی از آنها هم صحبتی با جنس مرد است) را ارضا کنید از طرف مقابل هم انتظار نداشته باشید که ارضای نیاز خود را کنترل کند.
پس ارتباط را محدود نگهدارید و فکر نکنید که مقصر طرف مقابل است که نمی تواند خود را کنترل کند. این طبیعت دو جنس است که هر دو لازم است در کنترل آن کوشا باشند نه فقط یک طرف. ( اگر لازم است که کنترل شود)
 
۲- سه سال پیش در پاسخ به خانمی که می گفتند “پسرها این روزها دیگه مرد نیستند ، ابروهاشون رو نازک می کنند ، صداشون رو نازک می کنند و با ناز صحبت می کنند ” گفتم ” در روزهایی که خانم ها خشن شده اند ، آقایان چاره ای ندارند برای ایجاد موازنه در ارتباط ، نازک و ظریف و لطیف شوند”
این روزها پسر ها نمی دانند با کدام ساز دخترها برقصند. خودشان باشند می گویند خشن هستند ، به رفتار و روش دخترها عمل کنند می گویند مرد نیستند!؟؟!؟!
 
این روزها دخترها به دو دلیل خشن شده اند؛
الف – فکر می کنند که با این روش می توانند حقوق برابر با مردان را به دست آورند. 
اما نمی دانند که با روش مردانه نمی توانند حقوق زنانه خود را به دست آورند.
ب‌- به دلیلی که در بالا اشاره کردم فکر می کنند که با خشن بودن می توانند رابطه را محدود و کنترل شده نگه دارند
راه حل هیچکدام خشن بودن نیست
البته این موضوع یک گذار است که شاید دو نسل بعد ، فمینیست ایرانی متوجه بشود که با رفتار مردانه نمی تواند حقوق زنانه برابر با مردان را به دست بیاورد.
(در این زمینه مطالب قبلی من رو بخوانید )
 
زن بودن را بیاموزید. البته قبول دارم که هر دو جنس در ایران نیاموخته هستند . هر دو جنس لازم است که خود بودن را بیاموزند و طرف مقابل خود را نیز بشناسند تا شاید که یک ارتباط صحیح ایجاد گردد. این موضوع در آموزش و پرورش غرب لحاظ شده و چندین نسل است که زن و مرد در غرب همدیگر را شناخته اند.
 
 
خود را بشناس و آنگاه طرف مقابل تو نیز بر تو شناخته خواهد شد.
 
شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

 

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Girl-Boy

برابری در آشنایی دختر و پسر

برای آشنایی و دوستی چه شیوه ای پیشنهاد می کنید تا بتوانیم برابری را لمس کنیم؟

اگر دختر هستیم و انتظار داریم که اول پسر ناز ما را بکشد و اگر با توهین با او برخورد کردیم نیز او به روی خود نیاورد و همچنان برای آشنایی و دوستی اصرار ورزد تا آشنایی و دوستی و ازدواج شکل بگیرد چگونه می توانیم انتظار برابری داشته باشیم.

موضوع ارتباط ، که ارتباط زن و مرد یکی از انواع آن است ، موضوعی پیچیده و دیالکتیکی است. به این معنا که متقابل است و تمام موارد آن به هم مرتبط است. وقتی از باکرگی می نویسیم لازم است موارد دیگر را نیز در نظر بگیریم وقتی از برابری می نویسیم لازم است موارد دیگر را نیز در نظر بگیریم. پیشتر در مورد برابری حقوق به مهریه اشاره داشته ام حال در مورد موضوع باکرگی به ارائه پیشنهاد برای آشنایی اشاره می کنم.

پسر لازم است که پروپوزال های متنوعی ارائه کند تا اگر برای دختر خوش آمد بپسندد و در نهایت جواب مودبانه بله بگوید – با ناز و عشوه. چه چیزی را دختر می خواهد عرضه کند که ناز و عشوه می فروشد و خریدار می طلبد؟!؟!

چنانچه خود با تفکر و نگرش برابر به این قضیه نگاه نکنیم چگونه برابری بخواهیم. آیا چنین نیست که هرگاه به طور برابر با هم آشنا شدیم و برابر رفتار کردیم آنگاه از همدیگر برابر نیز انتظار داشته باشیم؟

هر گاه این بازار عرضه و تقاضا را خود با رفتارمان برچیدیم آنگاه همه چیز حل خواهد شد و نیازی نیست از سنت ها و قوانین و شرع و غیره گله کنیم.

دو انسان برای آشنایی در ابتدا لازم است برخورد چشمی داشته باشند ، سپس به هم لبخند بزنند ( نوشتم به هم ، ننوشتم پسر لبخند بزند و دختر رویش را آن طرف برگرداند به این معنی که اگر خواستی خودت باید اقدام کنی من اقدامی نخواهم کرد حتا لبخند!!!!) . بعد به سمت هم آمده و موضوعی را مطرح می کنند جهت آشنایی….

برای من جالب است که دخترها می گویند ما حق انتخاب نداریم بلکه باید منتظر باشیم تا انتخاب شویم در حالی که سوال من این است چرا رفتار خود را تغییر نمی دهید و هنگام مبادله لبخند خودداری می کنید و انتخاب نمی کنید و همچنان منتظر اقدام طرف مقابل هستید؟!؟؟! و اگر اقدامی نکرد در دل حسرت می خورید و به زبان به دوست خود می گویید ارزش من را نداشت به درد من نمی خورد.

خطاب به دختر خانم ها ؛ خودت نگرش خودت را در مورد باکرگی و چیزی که برای عرضه داری تغییر بده و انتخاب کن که انتخاب کننده باشی نه انتخاب شونده. نگرش ناز کردن را کنار بگذار. اگر فکر می کنی که برابر هستید هر دو برای دوستی چیزهایی دارید و نیازی نیست که کسی ناز دیگری را بکشد.

قصه بسیار است. تا زمانی که نگرش خود را به سمت نگرش برابر تغییر نداده ایم نمی توانیم برابری را طلب کنیم.

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

maditation

کارگاه “سلامت تن و روان”

در این کارگاه، با بدن و ذهن، بیشتر آشنا شده و از طریق انواع مراقبه، مهارت در کسب و حفظ سلامتی را در خود پرورش خواهید داد.

 

Yoga Workshop
کارگاه سلامت تن و روان

  • ارتباط عرفان و روانشناسی
  • علم شرقی و غربی
  • آشنایی با یوگا
  • آشنایی با انواع مراقبه، مدیتیشن و ریلکسیشن
  • آشنایی با فرکانس های مغز و هیپنوتیرم
  • آشنایی با چاکراها ، مراکز انرژی بدن
  • آشنایی با جریان انرژی بدن
  • کسب و حفظ سلامت از طریق جریان انرژی بدن
  • کنترل نیروی جنسی از طریق جریان انرژی بدن
  • جریان انرژی بدن در ارتباط جنسی

 

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی