راهکارهای ارائه شده در این کتاب برخلاف اسمی که در ترجمه گرفته، فقط برای زوجین و فقط برای رابطه در ازدواج نیست بلکه روش های ارائه شده در آن که براساس تئوری انتخاب می باشد، برای همه روابط از جمله رابطه والدین و فرزندان، رابطه مدیر و کارمند، رابطه معلم و شاگردی و رابطه دوستان هم کاربرد دارد.
آقای گلسر رفتارهای صحیح، چگونگی واکنش به رفتار مقابل، عادت های بد و مخرب و … را در این کتاب به روشی ساده و در قالب داستانهایی واقعی که در تکتک زندگی هر کدوم از ما ممکنه اتفاق بیفته، توضیح داده. گلسر در این کتاب، تاکید ویژهای بر روی تئوری انتخاب داره و حرفش اینه که تمام رفتارهای ما در ذهن ما برنامهریزی شدهاند، میتونیم کنترل کنیم (کم و زیاد کنیم) اما در نهایت همون چیزی هستیم در اول بودیم. همین اول، میخواد یه نکته رو روشن کنه. شما فقط می تونید رفتار خودتون رو اصلاح کنید، نه رفتار دیگران رو… دل نبندید به تلاش برای تغییر دیگران اما با اصلاح رفتار خودتون، می تونید به صورت غیر مستقیم بر روی رفتار بقیه هم تاثیر بگذارید.
ترسیم نیمرخها بر اساس شدت نیازها: با شناخت پنج نیاز خود و همسرتون/دوستپسر/دوستدخترتون خیلی راحت میتونید بفهمید مشکل اساسی شما کجاست. یه کاغذ بردارید و این پنج نیاز رو برای خودتون و پارتنرتون مشخص کنید. امتیاز بندی کنید؛ از ۱ تا ۵. شمارۀ ۱ (بسیار کم)، ۲ (کم)، ۳ (متوسط)، ۴ (زیاد) و شمارۀ ۵ (بسیار زیاد). نیمرخ شما یه عدد پنج رقمی میشه. برای مثال، اگر شدت تمام نیازها متوسط باشد، نیمرخ شما ۳۳۳۳۳ است، اگر شدت نیازهایتان بسیار زیاد است، اون عدد ۵۵۵۵۵ خواهد شد. بعد ازینکه شدت نیاز خودتون و پارنترتون رو مشخص کردید، در هر کدوم از پنجتا نیاز بالا که اختلاف بیشتر از دوتا داشته باشید، مثلا در نیاز به آزادی شما ۵ هستید و پارتنرتون ۳، به مشکل میخورید چون نمیتونید همو درک کنید و این به علت، تفاوت در نیازهاتونه. و فکر نکنید اگه تفاوت دارید باهم، یعنی یه کدوم از شما مشکلی داره تو شخصیتش، اینطور نیست. فقط این نیاز کمتره. اصلا بحث من خوبم، تو بدی نیست. صحبت از نقش ژنهاست.
خلاقیت: خلاقیت نبض تپنده یک رابطهاست. سورپرایز کردن، رفتن به یک مکان جدید که تابحال نرفتید، شکستن تابوهایی که از بچگی تو مغز ما کردن از رابطه، خلاقیت در رابطه جنسی و … همهش میتونه جزئی از خلاقیت باشه. استفاده از خلاقیت، رابطه رو شاداب نگه میداره. اجازه میده هربار که پیام میده یا همو میبینید، فارغ از تمام مشکلاتی که در زندگی روزمره باهاش دستوپنجه نرم میکنید، لحظاتی که باهمید بقیه چیزها رو فراموش کنید، بیاختیار لبخند بزنید و درون خودتون از اینکه باهاش هستید احساس خوشبختی کنید. رابطهتون رو زنده نگه دارید، شاید فردا برای اینکارها دیر باشه.
رفتارهای مخرب عبارتند از: ۱. انتقاد کردن ۲. سرزنش کردن ۳. شکوه و شکایت کردن ۴. غرغر کردن ۵. تهدید کردن ۶. تنبیه کردن ۷. باج دهی برای کنترل کردن دیگری از این رو این عادات را مخرب میدانم که اگر برای مدت طولانی اعمال شوند، زندگیهای زناشویی بسیاری را از بین میبرد.
فرض اصلی کنترل بیرونی این است که: اگر احساس ناخشنودی میکنم، من مسئول این احساس نیستم، بلکه دیگران و رویدادها و عوامل خارج از کنترل من آن را در من ایجاد کردهاند و مقصرند یا دست خودم نیست، بلکه مغز من به لحاظ ساختاری یا شیمیایی به گونهای است که بدون آنکه بخواهم، این مشکل را ایجاد میکند.
شما میتوانید بیشتر از موفقیتهایتان درس بگیرید تا از ناکامیهایمان. تاسف بر شکستهای گذشته اتلاف وقت گرانبهایی است که باید صرف آفریدن حالِ رضایتبخش شود.
گفتگو کردن تنها راه حل مشکلات مربوط به نیاز به آزادی است. اگر طرفین نپذیرند که هریک به مقدار معینی آزادی نیاز دارند، زندگیشان رنگ رضایت و خشنودی نخواهد دید.
افرادی که به شدت عاشق یکدیگرند، با رضایت خاطر به یکدیگر آزادی میدهند و کاملاً در عشقشان احساس امنیت میکنند و به راحتی فضای آزاد مورد نیاز را در اختیار یکدیگر قرار میدهند. باید بدانم وابستگی عاطفی نیز یک رفتار کنترلگرانه است. با یادگیری تئوری انتخاب به ما کمک میکند چگونه فضای خالیِ نبودِ همسرمان را پر کنیم.
رفتارهای پیوند دهنده: ۱. گوش کردن ۲. حمایت کردن ۳. تشویق کردن ۴. احترام گذاردن ۵. اعتماد کردن ۶. پذیرفتن فرد همانگونه که هست ۷. گفتگوی همیشگی بر سر اختلافات
ایجاد و نگهداری رابطه برای خشنودی ما بسیار حیاتی است و به محض این که مشکلی ایجاد شد باید با گفتگو و مذاکره آن را حل کرد.
لازم است که نگاهمان را عوض کنیم، بدین معنا که همۀ ما چه زن و چه مرد از هوش و ذکاوتمان استفاده کنیم و در صورتی که روش کنونی در زندگی جواب نمیدهد، روشمان را تغییر دهیم.
طبق تئوری انتخاب پذیرفتهام که فقط میتوانم رفتار خودم را کنترل کنم.
عاشق بودن نیازمند توجه و دقت بسیار زیاد است.
ازدواج محدودکنندهترین شرایطی است که یک انسان میتواند برای خود تصور کند.
هنگامی که عشقم را کاملاً به او نثار میکنم، دیگر علاقهای به نگاه کردن به فرد دیگری ندارم، اما همچنان آزادم، زیرا به انتخاب خودم، منحصراً با او خواهم ماند.
اما آنچه به تداوم رابطۀ جنسی رضایتبخش منجر میشود، دوستی و صمیمیت میان زوجین است.
با همسرتان همانطور رفتار کنید که با بهترین دوستتان رفتار میکنید.