Social Friend

دوستی اجتماعی با وجود همسر

 

درود بر همراهان عزیز

 

برای یادآوری موضوع بنویسم که موضوع دوستی اجتماعی با جنس مخالف با وجود داشتن یار بود…

 

ما در کشوری زندگی می کنیم که فرهنگ های مختلفی در جوامع مختلف اون جاری هستند..

نوشتم که برخی ممکنه مشکلی با این موضوع نداشته باشند و این ارتباطات به دوستی خانوادگی هم منجر بشه…

 

و تاکید کردم که این موضوع پیچیده ای هست و لازم هست که با اطلاع همسر اتفاق بیافته

 

جنس خاصی رو مطرح نکردم و راه حل رو به هر دو جنس ارائه دادم

در ضمن اینکه نوشتم که ما یارمون رو با اطلاع از بینش و احساساتش انتخاب می کنیم بنابراین اگر با این احساسش مشکل داریم که مانع دوستی اجتماعی ما خواهد بود باز می تونیم که در مورد انتخابمون بیشتر فکر کنیم

بیشتر فکر می کنیم و ترجیح می دیم که این فرد خوب رو در زندگیمون داشته باشیم یا اینکه ترجیح می دیم خودمون رو با این فرد محدود نکنیم…

در حال حاضر ضرورت کلاس های و مشاوره های شناختی قبل از ازدواج بسیار احساس می شه و هستند کسانی که طلاق گرفتند و بعد از طلاق تاکید کردند که کاش این کلاس ها هنگام طلاق اجباری نبود بلکه هنگام ازدواج اجباری بود….

بنابراین اگه ما از طریق این مشاوره ها بدونیم که چه چیزهایی در زندگی مشترک ممکن هست مشکل ایجاد کنند و اونها رو بررسی کنیم کمتر در زندگی مشترک به مشکل برمی خوریم

فرقی نمی کنه که این زندگی مشترک ، ازدواج رسمی باشه یا دوستی… در هر صورت دونستن اینکه در رختخواب راجع به مشکلات اقتصادی یا مقولات دیگه صحبت کردن می تونه زندگی عاطفی و رمانتیک رو تحت تاثیر قرار بده و مشکلاتی ایجاد کنه می تونه خیلی مفید باشه

 

البته ممکنه که شناخت نسبی وجود داشته باشه و وفاداری همچنین اما انسان یک ماشین کامل نیست و می تونه در دام های ذهنی خودش یا دام هایی که براش گستردن بیافته بنابراین پیشگیری شاید بهتر باشه

 

از طرف دیگه زن عملکرد همجنس خودش رو و مرد عملکرد همجنس خودش رو بهتر می شناسه بنابراین با در میون گذاشتن مسائل، همسران می تونند همدیگر رو بهتر همراهی کنند…

در نهایت لیلا به موضوع چرایی این طرز تفکر جامعه ما اشاره کرده… چراییش به خاطر آشفتگی فرهنگی هست که در جامعه ما وجود داره و من شب قبل در مقدمه به اون تاکید کردم

در واقع با این آشفتگی می تونم بگم جامعه ما جامعه ای بدون فرهنگ هست و هر کسی سعی داره راه خودش رو به تنهایی پیدا کنه…

 

دلیلش رو هم بارها نوشتم و گفتم که به آموزش مربوط می شه که به عهده حکومت است و حکومت از کارشناسان استفاده نمی کنه و سعی داره که با فرهنگ دینی خلا رو پر کنه که نتیجه اش رو دیدیم…

بنابراین تنها راهی که می مونه اینه که افراد بعد از اینکه در سن ۲۰ سالگی به خودشون اومدند و دیدند که در خلا هستند و لازم دارند که یه تکونی بخورند و چیزی یاد بگیرند و رشد بکنند خودشون اقدام به آموزش خودشون بکنند و در گروه هایی مثل گروه نیک اندیشان برای رشد خود از دوستان دیگر همراهی بخواهند

 

Nikandishan.yavarian.com

برای جمع بندی می نویسم که هر دو جنس مواظب احساس یار خودش باشه و همواره مسائل رو با هم حل کنند

شاداب و سلامت باشید

شبتون خوش در آرامش

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

بخشی از نظرات دوستان رو می نویسم:

آزاده:

اقای یاوریان موضوعی که مطرح کردید بسیار جالب و بحث برانگیز بود متاسفانه من الان فرصت کردم مطالعه کنم.واقعا توضیحاتتون عالی بود.

اعتماد بین دو طرف و حتی شناخت کامل همسر و حتی شناخت و اعتماد به دوست اجتماعی هم به نظرم معیار خوبی نیست.در مورد حریمها به نظر من حریمهایی که خودمون تعیین می کنیم مقدم هست وخیلی باید محتاط عمل کرد.به این دلیل که اکثرا، در مواقعی که با همسرمون به مشکلی برمی خوریم دنبال یک حامی هستیم که ما رو تایید کنه و بهمون ارامش بده.در این مواقع در ارتباط با دوست اجتماعی امکان داره اینقدر این شکستن حریمها به کندی و نامحسوس باشه و یا در شرایطی باشیم که برای رسیدن به ارامش به ان اهمیتی ندیم ،تا زمانی متوجه عواقب ان شویم که مشکل ساز شده باشه.

وقتی با همسرمون به مشکلی برخوردیم شاید در شرایطی نباشیم که به طور منطقی حریمهایی که از سوی او تعیین شده رو رعایت کنیم.

 

لیلا:

وقتی با همسرمون به مشکلی برخوردیم شاید در شرایطی نباشیم که به طور منطقی حریمهایی که از سوی او تعیین شده رو رعایت کنیم.

یه سوال: دوست اجتماعی رو چطور معنی میکنید؟

 

آزاده:

از نظر من می تونه یک همکار باشه یا یک همکلاسی سابق ویا افرادی در جمع های دوستانه که با مناسبتی مثلا کوه رفتن و… با انها اشنا شده باشیم.به نظر من عنوان کردم همچین موضوعی مربوط به فردیست که رابطه فراتر از یک سلام و احوال پرسی ساده هست.گاهی درد دلی ،صحبتی هم در مورد زندگی به میان می یاد.

 

لیلا:

خب من خودم اینطور معنی میکنم که دوست اجتماعی کسیست که در محیط بیرون مثلا محیط کار، دانشگاه، کلاس های آموزشی یا هنری، جلسات ، مراسمات و …. شرایط آشنایی فراهم می شود، بعضیها در همان یک جلسه لحظات خوبی رو سپری می کنند و دیگر ادامه دار نیست در محیط کاری و آموزشی هم روابط فقط در حیطه کاری و یادگیری است. نکته مهم اینجاست اگر روابط فراتر از این شود دیگر دوست اجتماعی حساب نمی شود. اجتماع یعنی در کنار دیگران، پس خصوصی نیست. اگر دو نفر دوستی اجتماعی رو تبدیل به دوستی صمیمی کنند دیگر اسمش دوستی اجتماعی نمی باشد. در دوستی اجتماعی روابط تعریف شده است حریم مشخصه، کسی نمیتونه خیلی راحت جسارت درخواست غیر معقولی از طرف مقابل مقابل داشته باشه و حالت رسمی تا حدودی حفظ میشه.

 

آزاده:

اول صحبت رو باهاتون موافقم.فرمودید حریمها مشخصه و روابط تعریف شده هست.به نظر شما اینها رو کی مشخص و تعریف کرده؟از نظر من نسبی هست و برای هر کسی تعریف خودش رو داره.به همین دلیل عرض کردم باید محتاط بود.علت اینکه گفتم این موضوع بحث برانگیز هست هم همین هست.شاید از نظر یک نفر اینکه با همکلاسیت بری ناهار میل کنی در تعریفی که از روابط با دوست اجتماعی داره اوکی باشه ولی از نظر فرد دیگه این در حد دوست صمیمی باشه.و در مورد درخواست نامعقول هم این تعریف دقیق و ثابت نیست.اینکه گفتم وقتی فرد در شرایط هیجانی مناسبی نباشه شاید مرز گذاشتن بین رفتار معقول و غیر معقول مشکل باشه.البته یادگیری مدیریت هیجانات خیلی می تونه کمک کنه.

در کل خودم مخالف این روابط نیستم ولی همچنان با تاکید بر این مساله که در رعایت حریمها محتاط باشیم.

 

لیلا:

در کل خودم مخالف این روابط نیستم ولی همچنان با تاکید بر این مساله که در رعایت حریمها محتاط باشیم.

ممنون از گفته هاتون، درست میگین. من کلی گفتم در مورد یک جامعه سالم. خب جامعه ایران همه چیزش در هم بر همه، اعتماد و احساس نقشی نداره و هر کسی فقط بفکر منافع خودشه فضیلت اخلاقی توی ایران ارزش و جایی نداره. بقول شما هر لحظه باید با احتیاط قدم برداشت وگرنه کلاهت پس معرکه است.

 

 

needs-value

امتیاز نیازها

درود بر همراهان عزیز

 

در خصوص بقا، قدرت، عشق و احساس تعلق و تفریح از پنج نیاز اساسی از نظر آقای دکتر گلسر صحبت کردیم…

از پنج نیاز ، آزادی باقی مونده که مثالی داشته باشیم…

به طور مثال بعد از ازدواج برخی از طرفین باز هم می خوان آزادی قبل از ازدواج رو داشته باشند

 

 

به طور مثال می خواد با دوستاش بره گردش در حالی که همسرش می خواد با هم برند بیرون

برخی محدودیت ها، آزادی رو تحت تاثیر قرار می دن…

در مورد عشق و احساس تعلق هم بیشتر بنویسم

انسان نیاز داره که عشق دریافت کنه و عشق ارایه کنه…

برخی با ارایه عشق بیشتر ارضا می شن و برخی با دریافت اون

در ضمن وقتی که از طرف کسی پذیرفته می شند نیاز به احساس تعلق برآورده می شه

پس نیاز عشق و احساس تعلق به طور کامل وقتی برآورده می شه که طرف دومی وجود داشته باشه و شخص نمی تونه به تنهایی اون رو برآورده کنه

در حالی که فرد می تونه بقا و تفریح رو به تنهایی برآورده کنه

حال آقای دکتر گلسر برآوردن این پنج نیاز اساسی رو برای تحلیل رفتار زوجین به کار می گیره…

 

همونطور که شب قبل اشاره کردم به هر نیاز خودتون از ۱ تا ۵ امتیاز بدید

یکی ممکنه امتیاز ۵ به بقا بده و امتیاز ۴ به عشق و امتیاز ۲ به آزادی و ….

در خصوص بقا و عشق و تفریح هر چه امتیاز دو طرف به هم نزدیک باشند اون دو نفر می تونند که بهتر با هم کنار بیان

 

در خصوص قدرت فرق می کنه اگه هر دو به قدرت امتیاز بالا بدند ممکنه که به مشکل برخورد بکنند

در خصوص آزادی …اگر هر دو آزادی بالا لازم داشته باشند هر دو می تونند که با دوستانشون جداگانه به سفر برند و بعد دوباره به هم برگردند و سفر دو نفره هم داشته باشند…

پس فقط نزدیک بودن امتیازها کافی نیستند بلکه لازم هست که به نیازها به خوبی آشنا باشیم و راه حل هایی بدیم که نیاز هر دو طرف رو برآورده کنه…

روانشناسی یک علم خلاقانه هست… اینطور نیست که راه حل ها وجود داشته باشند و وقتی مراجع مراجعه کرد و مشکلش رو گفت راه حل رو از جیبمون دربیاریم و به ایشون ارایه کنیم…

انسان ها منحصر به فرد هستند و حتا برای مشکلات مشابه هم نمی شه راه حل مشابه ارایه داد و لازم هست که راه حل ها مختص اون فرد ابداع بشند البته اگر پیشتر ابداعی وجود نداشته باشه… و این ابداع رو مشاور به تنهایی انجام نمی ده از خلاقیت خود مراجع هم استفاده می کنه…

 

برخی روانشناس ها اصرار دارند که در همه زمینه ها اظهار نظر کنند و مراجع را به یک همکار دیگر که در آن موضوع خاص تبحر داره ارجاع نمی دن…

یا گاهی اوقات خود مراجع تلاش نمی کنه و همچنین مراجعه رو به حد کافی ادامه نمی ده…

در ضمن اینکه برخی از سبک ها در برخی زمینه ها پاسخگو نیستند و مراجع نمی دونه و به مشاور اعتماد می کنه ولی نتیجه نمی گیره

 

از همکاران سراغ دارم که در زمینه درمان اعتیاد تبحر داره، بنابراین مراجعین در این زمینه رو به ایشون ارجاع می دم و همکاران دیگه رو شناسایی کردم…

به طور مثال یکی از دوستان رو برای مشاوره خانواده به یکی از همکاران ارجاع دادم

خواهر زاده این دوستمون نیاز به مشاوره تحصیلی داشته بنابراین این دوستمون خواهرزاده اش رو هم پیش همان همکار ما برده…بعد که مطلع شدم به ایشون گفتم اگر به من می گفتی همکار دیگه ای رو برای خواهرزاده شما بهتون معرفی می کردم…

بنابراین با یک مشاور و مشاوره ناامید نشید و به یکی دیگه مراجعه کنید تا به نتیجه برسید

در ضمن اینکه ، حمید عزیز مشاور قرار نیست که حق رو به یک طرف بده …. قرار هست راه حلی با هم پیدا کنید که هر دو طرف راضی باشند…

 

کتاب “ازدواج بدون شکست” نوشته آقای گلسر رو چند بار بخونید و سعی کنید که اون رو در زندگیتون پیاده کنید و البته نمی شه یک شبه متحول شد… به مرور در زندگیتون کاربردش رو پیدا می کنید…

شاداب و سلامت باشید

شب خوش در آرامش و لذت

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

تعیین کردن هدف

مشخص کردن هدف…

 

در مورد مطلب قبلی که در مورد بخشش بود، بنفشه نوشته> با احترام به همه ی دوستان و استادان عزیز ولی به نظر من خیلی ایده آل هست…

 

بله بنفشه عزیز… انجام کار خوب آسان نیست…

 

با اینکه این مطلبی که عنوان شد یعنی بخشیدن و رها کردن یا پذیرفتن و صحبت بر سر مسایل مورد اختلاف، مشکل هست اما قابل اجراست….

انجام دادن همه کارهای درست مشکل هست…

به همین خاطر هست که ما مشکلات زیادی داریم چون افراد جامعه ما اغلب ترجیح میدن راه آسون رو که اغلب اشتباه هست انتخاب کنند…

در مورد رابطه زن و مرد و ازدواج در ایران هم این موضوع آشکار هست…

اغلب دخترها و پسرها در انتخاب طرف مقابل خودشون راه آسون رو انتخاب می کنند

یا برای تشکیل زندگی مشترک هم راه آسون رو انتخاب می کنند…

اغلب نمی خوان مسوولیت بخش خودشون رو در زندگی مشترک بپذیرند بنابراین شخصی رو انتخاب می کنند که مسوولیت بخش اونها رو هم به عهده بگیره…

چرا آمار ازدواج داره پایین میاد و آمار طلاق داره میره بالا… دلیلش اغلب همین هست…

یکی که بخواد همه مسوولیت زندگی رو بپذیره لابد یه شیله پیله ای داره و شخصی هم که دنبال همچین آدمی هست مشخصه که شیله پیله داره…پس دو تا آدم شیله پیله دار با هم ازدواج می کنند و دو ماه نشده زندگی همدیگه رو از هم می پاشند….

و عبرت هم نمی گیرند… تقصیر رو میندازند گردن طرف مقابل و همون رویه قبلی رو برای پیدا کردن شخص دیگه پی می گیرن…

همونطور که شب گذشته در مورد بخشش مطرح کردم در این مورد هم هدف مهمه…

 

در همه مسایل ، تعیین کردن هدف مهمترین بخش و با اولویت ترین هست…

بعد که هدف مشخص شد…راه های رسیدن به اون مورد بررسی قرار می گیره و چند گزینه برای تحلیل و برنامه ریزی انتخاب می شند و وقتی که برنامه ریزی برای یکیشون امکانپذیر تشخیص داده شده اون پیگیری می شه…

در مورد ازدواج هم…هدف ازدواج مهمه…اینکه شخص برای چی می خواد ازدواج کنه؟

برای رختخواب …برای آشپزخانه… برای پز دادن در جمع… به خاطر اینکه یک سنت هست و باید انجام بشه…

شما هم دلایلی که مردم امروزه در جامعه ما به اون دلیل ازدواج می کنند رو برامون بنویسید..

 

برای مهاجرت هم دلیل دیگر امروزی هست … در اختیار داشتن پول طرف مقابل یا پدر طرف مقابل…

چند نفر به خاطر این ازدواج می کنند که شریکشون رو پیدا کردند و می خوان با او بودن رو رسمی و دایمی کنند؟

 

می خوان از اون بچه داشته باشند و از با او بودن بیشتر لذت ببرند؟

 

هدف ازدواجمون رو بررسی کنیم… و اگر ازدواج رو نه به خاطر با او بودن بلکه به خاطر امکاناتی که از طریق اون به دست میاریم انجام می دیم، راه آسون رو انتخاب کردیم….

 

پس در هر مساله ای راه درست، مشکل ترین راه هست…

شاداب و سلامت باشیم در هوشیاری و آگاهی

شب خوش در آرامش

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

woman self respect

احترام زن

امشب سومین شب است که راجع به احترام و بخصوص احترام زن و مرد صحبت می کنیم

امشب اختصاصی در مورد احترام زن صحبت کنیم شبی دیگر در خصوص احترام مرد

لیلای عزیز البته من هم به تفکر مردان اشاره کردم اما نمی شه آمار دقیق از احترام متقابل زن و مرد در ایران ارائه کرد

چراکه طبقات و فرهنگ های متفاوتی در ایران زندگی می کنند و رفتارها و تفکرات متفاوتی دارند

یک شوخی با جمله شما بکنم؛ یعنی به نظر شما این مردان هستند که اصرار دارند مهریه بپردازند و مالکیت زن را به دست آورند؟

همانطور که نوشتم رفتارها و فرهنگ های مختلفی در جامعه وجود دارد و نمی توان نظر قطعی نوشت

من نمی توانم به تفکر اقشار مختلف جامعه جهت بدهم

من تنها می توانم نظر خود را ارتقا دهم و بیان کنم

و اگر فردی نیاز به همراهی برای ارتقا داشت در مسیر ارتقا خودم ایشان را نیز برای ارتقا خودش همراهی کنم

این نوشته ها نمی تواند جایگزین کوچینگ خصوصی باشد فقط برای آشنایی بیان می شوند تا اعلام گردد که هرگاه برای کوچینگ نیاز بود در خدمتم

لازم هست که همه ما با بخش های مختلف یک موضوع آشنا بشیم تا بتونیم درست تصمیم بگیریم

 

لازم هست در ابتدا زن به خودش احترام بگزارد بعد از جنس مقابل هم انتظار احترام داشته باشد…

 

همانطور که در جلسه قبل اشاره کردم اکنون زن در تلاش برای برابری با مرد است در حالی که در دوران های گذشته این موضوع چندان مورد توجه نبوده بنابراین لازم است که زن ابتدا احترام به خود را بیاموزد بعد به دنبال برابری باشد…

و همانطور که اشاره کردم موارد بسیاری به لحاظ فرهنگ های متفاوت وجود دارند که نمی توانم به همه آنها بپردازم به طور مثال خرده گرفتن به همدیگر در مورد حجاب در زنان دیده می شود…

 

و موارد بسیار دیگری که من مهریه را برای صحبت امشب برمیگزینم که در اکثر فرهنگ های موجود در ایران مشترک و مرسوم هست

بسیاری از دختران فلسفه مهریه را نمی دانند و از آن به عنوان سنت یاد می کنند…به نگرش مردان به این موضوع امشب کاری ندارم…

برخی از دختران آن را هدیه ای از طرف مرد می دانند

و برخی آن را ضمانت اجرایی عنوان می کنند

اگر از ابتدای فلسفه وجودی آن بدانیم شاید که بیشتر مایل باشیم که در خصوص احترام تامل کنیم…

قبل از اسلام در وادی عرب ها زن جایگاه خوبی نداشت و به عنوان یک وسیله تلقی می شد

 

پیامبر اسلام همانطور که به طور قطع اعلام نکرد که برده داری ممنوع است به طور قطع هم بیان نکرد که زن و مرد برابر هستند . و همچنان خرید برده و کنیز برچیده نشد…

 

اما برای اینکه کمی حق برای زنان قایل شده باشد در سوره نسا آیه ۲۸ خطاب به مردان آمده است که زنا نکنید اما اگر بهره مند شدید مهر دهید. تفاوت همسر با کنیز در این بود که هنگام خرید، پول را به صاحب کنیز می دادند و هنگام صیغه، پول را به خود زن می دادند

 

بنابراین تا آن زمان که زنان در وادی عرب ها بدون هیچگونه حقی مورد بهره برداری قرار می گرفتند از آن زمان به بعد با مهریه مورد مهر قرار گرفتند

بزرگان ایران بعد از اسلام ملاحظه کردند که بر طبق قوانین جدید حاکم شده بر ایران زنان با مهریه ای به خانه مرد می روند و مرد هرگاه که خواست مهریه را داده و زن را بیرون می اندازد و یا زنان دیگری می گیرد

در حالی که در ایران قبل از اسلام زنان جایگاهی نزدیک به مردان داشتند و از برابری با مردان چندان دور نبودند

 

بنابراین بزرگان ایرانی که توانایی تغییر قوانین حاکم را نداشتند از همان قوانین استفاده کردند و با بالا گرفتن مبلغ مهریه تا حدودی سلامت زندگی زنان را تامین کردند. و ارایه راهکارهای جدید همچنان ادامه دارد و در مجلس به تصویب می رسد تا هرچه بیشتر به برابری زن و مرد نزدیک شویم

 

پس تا اینجا می رسیم به اینکه در ایران مهریه تبدیل شد به ضمانت اجرایی در حالی که در هیچ کشور اسلامی دیگری چنین نیست و مهریه مبلغ بسیار پایینی در حد همان خرید و هدیه دارد

 

پس زن اگر بخواهد که به خود احترام قایل شود در وهله اول لازم است این موضوع را برای خود حل کند که حقوق برابر می خواهم و فروشی نیستم… البته اگر به برابری معتقدند…

در مرحله بعد اگر حقوق برابر به دست نیامد، مهریه و حربه های دیگری را به عنوان ضمانت اجرایی نه به عنوان هدیه به کار گیرد

اینها رو نوشتم فقط به این خاطر که شخص در ابتدا باید خود و خواسته هایش را بشناسد و بعد طلب خواسته بکند نه اینکه دنباله رو هر آنچه که از دیگران می شنود باشد…

 

اینجا راهکاری برای حقوق برابر در ازدواج ارایه نمی کنم فقط به فلسفه موضوع اشاره کردم تا خود راه را انتخاب کنید در ضمن اینکه موضوع ما احترام بود…

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری…

شب خوش و در آرامش

 

 سینا یاوریان 

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

jerry-maguaire

جری مگوایر

جری مگوایر (به انگلیسیJerry Maguire) فیلمی ۱۳۹ دقیقه‌ای در سبک کمدی درام و ورزشی به کارگردانی کامرون کرو با بازی تام کروز، کوبا گودینگ جونیور و رنه زلوگر محصول سال ۱۹۹۶ است.[۱]

● در حاشیه فیلم «جری مگوآیر»
▪ یک: کمرون کرو فیلمنامه نویس و کارگردان خوش ذوقی است. سینمادوستان ایرانی هم او را می شناسند. بیشتر فیلم هایش را دیده اند و همین «جری مگوآیر» یا «تقریبا مشهور» و «آسمان وانیلی» فیلم هایی هستند که دست به دست چرخیده اند. کمرون کرو یکی از معدود کارگردان هایی است که گوش موسیقی دارد، یعنی فرق موسیقی خوب و بد را تشخیص می دهد و می داند که بهترین نوازنده های جز، یا بلوز چه کسانی هستند و برای همین است که در بیشتر کنسرت های موسیقی شرکت می کند و یک شنونده حرفه ای موسیقی است و علاوه بر استفاده از بهترین ترانه ها در فیلم هایش، در بعضی از دیالوگ ها هم به این موسیقی ها ارجاع می دهد.
یک نمونه خوبش همین جری مگوآیر علاوه بر این، با بعضی از خواننده نوازنده ها هم دوست است. اما عمده شهرت کرو در ایران مدیون کتاب «گفت وگو با بیلی وایلدر» است که سال ۱۳۸۰ خانم «گلی امامی» آن را به فارسی ترجمه کردند. کارگردان هایی مثل کرو که فرصتی برای هم صحبت شدن با وایلدر کبیر پیدا کرده باشند، زیاد نیستند و کرو که خوب می دانست گفت وگو با این نابغه سینما چه لذتی دارد همه آن جمله ها را روی کاغذ آورد و منتشر کرد. کمرون کرو یک شیفته سینما است، یک بچه سینما.
▪ دو: جری مگوآیر را جزء کمدی رمانتیک ها دسته بندی می کنند. یعنی کمدی هایی که عاشقانه هم هستند و بعضی ها اصرار دارند بگویند نسلش منقرض شده. اما اگر فکر می کنید منظور از کمدی، صحنه های بزن بکوب اسلپ استیک است و آدم ها کیک های خامه ای را طرف هم پرت می کنند و پوست موز زیر پای دیگران می اندازند، اشتباه می کنید.
چون جری مگوآیر همچو فیلمی نیست و هرچند کمدی است، بعضی صحنه هایش ممکن است کاری کند که اشک در چشم هایتان حلقه ببندد. خب، پس کمدی جری مگوآیر، یک کمدی پیش پاافتاده نیست و به قول خود کمرون کرو، یک کار جدی است، یک جور تعقیب شرافتمندانه لحظه های زودگذر زندگی. اما مطمئن باشید که حوصله تان از دیدن فیلم سر نمی رود. یعنی بعید است سر برود.
▪ سه: نیمی از فیلم هایی که درباره آدم های موفق ساخته می شوند، داستان هایی واقعی دارند. فیلم هایی هستند زندگینامه وار درباره آدم هایی که آنها را می شناسیم، یا زندگی شان را قبلا خوانده ایم، یا آنها را در کتاب ها و مستندها و خبرهای تلویزیون دیده ایم. اما کمرون کرو در جری مگوآیر این قاعده را رعایت نمی کند. او آدم موفق خودش را می سازد، یک مدیر برنامه، یک برنامه ریز ورزشی که وقتی تصمیم می گیرد همه چیز را تغییر دهد، اخراجش می کنند.
چاره ای جز شروع دوباره دارد نه، ولی جز یکی دو دوست، همه او را ترک می کنند. جری مگوآیر داستان شروع کردن زندگی از صفر است، این که مردی با کلی ثروت و سرمایه یک دفعه شکست می خورد و برای اثبات خودش مجبور است دست به هر خطری بزند. جری مگوآیر یک جور کلاس درس است، یکی از آن کلاس هایی که در آن موفقیت در زندگی و چیزهایی مثل این را درس می دهند. ولی خوبی اش به این است که همه چیز را خیلی شیرین می گوید.
● موقع تماشای فیلم حواسمان به چه چیزهایی باشد
▪ یک: به خود فیلم. به این که چقدر آرام و بی ادعا داستانش را تعریف می کند و لزومی به ادا درآوردن و چرخاندن دوربین و سر و ته کردن داستان و چیزهایی مثل این ندارد. خوبی داستانی مثل جری مگوآیر در سرراستی اش است، در این که سراغ یک مدیر شخصیت معمولی نرفته. ما با یک ورزشکار اسطوره ای یا با یک خواننده و بازیگر روبه رو نیستیم. طرف مقابل ما یک مدیر برنامه ورزشکارها است. مدیری است که هدفی جز موفقیت ندارد. به این که زندگی در همه صحنه هایش جریان دارد و چیزی که می بینیم، شبیه یک زندگی واقعی است.
▪ دو: به فیلمنامه و کارگردانی کمرون کرو که استاد مسلم داستان گویی است، هرچند مثل خیلی از کارگردان های موفق دیگر مخالفانی دارد و این مخالفان بعد از نمایش عمومی کار آخرش، یعنی «الیزابت تاون» بیشتر هم شده اند. کافی است حواسمان را کمی جمع کنیم و ببینیم که او یک داستان به ظاهر ساده را داستان مردی که شکست می خورد و به پیروزی فکر می کند چگونه به فیلمی جذاب تبدیل کرده است.
▪ سه: به «تام کروز» که یکی از بهترین بازی های عمرش را ارائه داده است. کروز را خیلی ها جدی نمی گیرند، حتی حالا که سن و سالش دارد بالا می رود و چروک ها روی پیشانی اش نشسته اند. اما واقعیت این است که او هم مثل هر بازیگر خوب دیگری به کارگردان های خوب نیاز دارد، به آدم هایی که درست هدایتش کنند. برای همین است که در فیلمی مثل همین جری مگوآیر که دقیقا ده سال پیش ساخته شده یا «چشمان باز بسته» که کار آخر استنلی کوبریک بود یا «آسمان وانیلی» که باز هم کار کمرون کرو است این قدر خوب بازی می کند.
▪ چهار: به رنی زل وگر که نقش روبه روی تام کروز را بازی می کند و در آن سال هایی که فیلم ساخته شد، به اندازه حالا شناخته شده نبود. زل وگر در همه صحنه هایی که با تام کروز همبازی است، سعی می کند پابه پای او پیش بیاید و کم نیاورد. کار سختی است. چون کروز همان موقع هم یک ابرستاره بود و اگر کسی می خواست زیر سایه او نباشد، باید کلی زحمت می کشید. و رنی زل وگر واقعا زحمت کشیده است.
● درباره نسخه دوبله فارسی
▪ یک: متاسفانه، این بار هم با دی وی دی طرف نیستیم، چیزی که پیش روی ما است، یکی از همین وی سی دی هایی است که شرکت های تولید و توزیع فیلم در ایران، به بازار می فرستند و معمولا فیلم ها را در دو سی دی عرضه می کنند. البته می شود امیدوار بود که روزی روزگاری این فیلم درجه یک را روی دی وی دی هم به بازار عرضه کنند. چون فیلم، فقط روی دی وی دی معنا می دهد. دست کم تا موقعی که تکنولوژی برتری به بازار نیامده است.
فقط زمانی که مجبورید فیلم را روی چیزی جز دی وی دی ببینید. اما بعضی ها حتی در این صورت هم حاضر به مصالحه و کنار آمدن نیستند که حق دارند. بنابراین، از آن منوهای متحرکی که در دی وی دی ها هست و هر کدامشان بخشی از فیلم هستند خبری نیست. خبری از انتخاب زبان و زیرنویس هم نیست. فقط می توانید صدای دوبله فارسی را گوش کنید، حتی نمی توانید راجع به دالبی بودن یا سراند بودنش تصمیم بگیرید و تازه این را هم داشته باشید که پشت جلد این وی سی دی نام دوبلورها را ننوشته اند. نوشتن نام دوبلورها، احترام به آنها است، معرفی آنها است به فیلم دوست هایی که دارند یک فیلم دوبله را می بینند. با این همه چنین چیزی را از تماشاگر جری مگوآیر دریغ کرده اند. خب، تصمیم نهایی با شما است. فیلم را می بینید
▪ دو: مدیر دوبلاژ فیلم «سعید مظفری» است و دوبله شخصیت اصلی فیلم، یعنی جری مگوآیر را هم خودش به عهده دارد. یعنی به جای «تام کروز» حرف زده است. مهم ترین ویژگی صدای منحصربه فرد سعید مظفری جوان بودنش است. بنابراین، صدای شنیدنی اش را خیلی وقت ها می شود روی چهره های جوان شنید و اینجا هم می شود باور کرد که اگر تام کروز می توانست فارسی حرف بزند و واقعا صاحب صدایی خوش بود، چنین صدایی داشت و اگر هنوز یادتان نیامده که صدای سعید مظفری را به جای چه کسانی شنیده اید، کافی است به خاطره هایتان مراجعه کنید تا صدای «ریوزو» در «دور از خانه اوشین» در گوشتان بپیچد، یا صدای «کلینت ایستوود» در «دنیای کامل» که همین چند ماه پیش از شبکه سوم پخش شد. جری مگوآیر مثل خیلی از فیلم های دیگری که سعید مظفری مدیریت دوبلاژشان را به عهده داشته، دوبله ای شنیدنی دارد و این، در وانفسای دوبله های سردستی و نامربوطی که این روزها از تلویزیون پخش می شود یا در شبکه ویدئویی موجود است، کم چیزی نیست.
و البته این خوش اقبالی ماست که فیلمی مثل جری مگوآیر به فارسی دوبله می شود.
● شناسنامه فیلم
▪ جری مگوآیر Jerry Maguire
▪ فیلمنامه نویس و کارگردان: کمرون کرو، مدیر فیلمبرداری: یانوش کامینسکی، تدوینگر: جو هاتشنیگ، انتخاب بازیگرها: جیل لوین، موسیقی متن: نانسی ویلسن، باب دیلن، فرد وایز، نیل یانگ، بازیگرها: تام کروز، کیوبا گودینگ جونیر، رنی زل وگر، کلی پرسن، جری اوکانل، جی موهر، بانی هانت، رجینا کینگ، جاناتان لیپینکی، تاد لوئیسو و اینگرید بیر، تهیه کننده ها: جیمز ال. بروکس و کمرون کرو، محصول: ایالات متحده آمریکا ۱۹۹۶، دوبله و پخش در ایران: تصویر دنیای هنر TDH
محسن آزرم
منبع : روزنامه شرق
pride-prejudice

غرور و تعصب

 

غرور و تعصب (به انگلیسیPride & Prejudice) به کارگردانی جو رایت برگرفته از کتاب بسیار مشهور غرور و تعصب از نویسندهٔ انگلیسی، جین آستن است.

کیرا نایتلی (به انگلیسیKeira Christina Knightley) بازیگر انگلیسی تبار هالیوود برای بازی در این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زنشده‌است.

خلاصه داستان

سال ۱۷۹۷، انگلستان. قبل از مرگ آقای بنت، همسرش کوشیده تا پنج دخترش- جین، الیزابت، مری، لیدیا و کیتی- را برای یافتن شوهری مناسب آماده کند. چون این کار را تنها راه دستیابی یک زن به رفاه و آسایش می‌داند.

زمانی که سر و کله جوان ثروتمند و خوش سیمایی به نام بینگلی و دوستش آقای دارسی در همسایگی آنها پیدا می‌شود، خانواده بنت سخت دچار هیجان می‌شود. به زودی جین با آقای بینگلی دوست می‌شود و به نظر می‌رسد که الیزابت نیز به آقای دارسی بی توجه نیست. اما رفتار آقای دارسی خودپسند الیزابت هوشمند را که در سایه پرورش پدری دختری باشهامت و خودگردان بار آمده، خوش نمی‌آید. از این رو به زودی کشمکش و درگیری زبانی میان آنان آغاز می‌شود.

شایان توجه آنکه شخصیت دارسی در این فیلم بیشتر کمرو و رومانتیک است. زبان آدمهای داستان بیشتر امروزی است. خانم بنت زنی خردمند، هوشمند و تقنن گراست. آقای بنت کشت کار آقازاده ای است، ساده و روان سخن می گوید و از اشاره‌های ریشخندآمیز در سخنانش هیچ نشانی نمی توان یافت. تاکید فیلم بیشتر بر احساسات عاشقانه زوجهاست تا بر درگیری آنها بر سر خودخواهی یکی و پیش داوری‌های ناخواسته و ناروای دیگری که دست آخر سبب آزار و دلخوری دیگران می شود.

جلد نسخه انگلیسی کتاب غرور و تعصب

marriage

ارتباط دو حنس

شناخت تفاوت های زن و مرد چه فیزیکی و چه ذهنی، یادگیری ارتباط موثر در زوجین در پایان کارگاه شما را به سمت یک زندگی بدون تنش رهنمون خواهد شد.

    • شناخت تفاوت های این دو جنس از نظر جسمی و ذهنی تا چه حد ضروریست؟
    • چرا این دو جنس می خواهند با هم ارتباط داشته باشند؟
    • ارتباط مناسب این دو جنس چگونه امکان پذیر است؟
    • آشنایی و ازدواج
    • آشتایی با ارتباط جنسی مناسب
    • ایجاد رابطه با جنس مقابل

ویدیوی آشنایی دختر و پسر را ببینید

 

استاد سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

مغز زنانه مغز مردانه

توضیحات نتیجه تست مغز زنانه و مغز مردانه

شما با انجام این تست می توانید به شناخت بیشتری از خود دست یابید و در عملکرد خود بهینه باشید.

هر شخصی با فیزیک خاص که جنسیت او را مشخص می کند به دنیا می آید. اما مغز زنان و مردان نیز با هم متفاوت هستند و در یک طیف می توان آنها را مورد بررسی قرار داده و عملکرد حود را براساس آن تنظیم کرد یا مهارت هایی آموخت تا بخش هایی از نواقص را پوشش داد.

تست مغز زنانه و مغز مردانه از کتاب “چرا مردان گوش نمی دهند و زنان نمی توانند نقشه بخوانند” نوشته “باربارا و آلن پیز” ترجمه ” ناهید رشید و نسرین گلدار”در این سایت درج شده است.

 

باا مراجعه به این لینک ، این تست را به صورت آنلاین انجام داده و نتیجه را به سرعت مشاهده نمایید.

 

بررسی نتیجه آزمون

اغلب مردان بین ۰-۱۸۰ و زنان بین ۱۵۰-۳۰۰ امتیاز کسب می‏ کنند. مغزهایی که اساسا برای افکار مردانه برنامه‏ ریزی شده‏ اند معمولا کمتر از ۱۵۰ امتیاز به دست می‏ آورند. هر قدر این امتیاز به صفر نزدیک‏تر باشد برنامه ‏ریزی مغز مردانه‏ تر و تستوسترون بدن بیشتر است. این افراد بسیار منطقی، اهل تجزیه تحلیل و مهارت‏ های کلامی و نظم و انضباط هستند، در امر طرح‏ ریزی قیمت‏ ها و برنامه ‏ریزی نتایج برای اطلاعات آماری قابلیت بیشتری دارند و به زحمت تحت تأثیر احساسات قرار می‏ گیرند. امتیاز کم نشانگر قابلیت مردانه بیشتر است. این امتیاز دلالت بر میزان تستوسترون بیشتر بدن جنین در هفته‏ های اول تشکیل و رشد دارد. هرقدر امتیاز یک مرد بیشتر از ۱۸۰ باشد، احتمال گرایش به هم‌جنس‏ در او بیشتر است.

هرچه امتیازات یک زن کم‏تر باشد، او تمایل بیشتری به هم‌جنس‏ خود دارد. مغزهایی با برنامه‏ ریزی زنانه امتیازاتی بالای ۱۸۰ کسب می‏ کنند. هرقدر امتیاز بالاتر باشد ، مغز زنانه‏ تر است و خلاقیت‏ ها و استعدادهای هنری بیشتری را بروز می‏ دهد. زنی با امتیاز بالا در موسیقی با استعدادتر است و بیشتر تصمیماتش بر الهام و شهود مبتنی می ‏باشد. او با کمترین میزان اطلاعات، بهترین تشخیص را ارایه می‏ دهد.

مردانی با امتیاز زیرصفر و زنانی با امتیاز بالای ۳۰۰ دارای مغزهایی کاملا متفاوت و متضاد هستند. تنها چیزی که آنها را به هم پیوند می‏ دهد، زندگی روی یک سیاره می‏ باشد.

کسانی که امتیاز بین ۱۵۰-۱۸۰ کسب می کنند سازگارترند. این افراد هیچ تعصبی در مورد عقاید زنانه یا مردانه از خود نشان نمی ‏دهند. این انعطاف در فکر و اندیشه امتیاز برجسته ‏ای در روند حل مسایل به شمار می‏ آید. افراد مذکور با هر دو جنس زن و مرد به راحتی دوست می‏ شوند و ارتباط برقرار می‏ کنند.

برای آشنایی بیشتر مطالب زیر را نیز مطالعه نمایید:

گونه های یکسان ، دنیاهای متفاوت

چرا مردان گوش نمی دهند و زنان نمی توانند نقشه بخوانند

 

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Relation right

برابری در حقوق همسری

چندین بار خانم هایی به من مراجعه کرده اند و شکایت داشته اند که همسرشان با یک خانم دیگر در ارتباط است.

من سوالی از ایشان داشته ام؛

آیا شما مسلمان هستید؟

همه بیان داشته اند که مسلمان هستند .

در پاسخ پرسیده ام مگر در قرآن به آقایان این حق داده نشده است که می توانند چند همسر اختیار کنند؟

در جواب به من گفته اند بله اما…

ادامه ندارد… می گویند اما … ولی سکوت می کنند.
می گویند این فرق دارد. می پرسم چه فرقی؟ نمی توانند احساس خود را بیان کنند.
بین اعتقاد و احساس خود مانده اند.
نه اسلام خود را به خوبی می شناسند نه احساس خود را.

شما نمی دانید که در اسلام مرد حق ازدواج های مجدد دارد؟ شما نمی دانید که در اسلام دیه زن نصف دیه مرد است؟ شما نمی دانید که در اسلام ارث رسیده به زن نصف ارث رسیده به مرد است؟

اینجا نمی توان همه مباحث را یک جا باز کرد پس یک مبحث را از نو بازنویسی می کنم.

در قرآن سوره نسا آیه ۲۴ خطاب به مردان آمده است؛ زنا نکنید اما اگر بهره مند شدید مهر دهید.

تحقیق در مورد تعریف و تفسیر زنا را به عهده خودتان می گذارم اما آنچه که روشن است و در تفاسیر وجود دارد مهریه هدیه ای است که در قبال بهره مند شدن مرد از زن از طرف مرد به زن پرداخت می شود.

حال سخن من اینجاست، خطاب من شما خانم هاست. تکلیف خود را روشن کنید یا خود را با آقایان برابر می دانید یا نمی دانید.
در قوانین حکومت ایران نیز امکانات بسیاری قرار داده شده تا شما خانم مسلمان بتوانید حقوق برابر خود را با آقایان داشته باشید.

هنگام ازدواج و همسر گزینی و شریک شدن دو گزینه دارید که از ذهنیت شما ناشی می شود؛

۱- یا خود را برابر با آقایان می دانید که در قبال لذت از همدیگر نیازی نیست از هم مبلغی دریافت کنید ( مهریه ) و می توانید حقوق برابر را در عقد خود قید کنید؛

– وکالت حق طلاق
– سرپرستی فرزند
– حق مسافرت
– حق انتخاب محل زندگی
– حتا در این گزینه می توانید بنویسید که حق هیچگونه ازدواج مجددی را به همسر خود نمی دهید. به دلیل اینکه در قوانین حکومت ایران آمده است که برای ازدواج مجدد آقایان اجازه همسر فعلی لازم است. این قانون در قوانین هیچ کشور اسلامی دیگر وجود ندارد به طوریکه مرد می تواند بدون اطلاع همسران فعلی خود تا ۴ همسر رسمی و چند همسر غیر رسمی اختیار کند.

اما وقتی که ادعای برابری دارید برابر هزینه می کنید و برابر مشورت می کنید و تصمیم می گیرید. دیگر وسط کار باز یادتان نیفتد که مهریه در عرف و شرع وجود داشته است. برای برابری تلاش می کنید و جسارت به خرج می دهید.

۲- اگر می خواهید مهریه بگیرید به این معنی است که در قبال اینکه ایشان از شما بهره مند می شود هدیه دریافت می کنید.

البته در تمام کشورهای اسلامی مهریه یک هدیه است و در همان شب عقد پرداخت می شود اما در ایران اجداد ما از این بند شرعی استفاده کردند تا ضمانت اجرایی برای دخترانشان داشته باشند. پس با در نظر گرفتن مبلغ بالایی برای مهریه ، در ایران مهریه تبدیل شد به ضمانت اجرایی که تا حدودی بتواند حق انسانی زن را تامین کند.
حال اگر شما خانم محترم این عقیده را دارید که آقا از شما یک طرفه بهره می برد و لازم است در ازای این بهره بردن به شما هدیه ای پرداخت کند (که این معنا را دارد که شما برابر نیستید) ،
یا اگر در حال حاضر شما خانم محترم همچنان از لحاظ مادی به همسر خود وابسته هستید و چاره ای جز جنس دوم بودن ندارید و چاره ای جز پذیرفتن مهریه ندارید بنابراین حقوق بسیاری را در همان شب عقد می پذیرید که به همسر خود بدهید ؛

– چند همسری
– حق طلاق
– حق سرپرستی فرزند
– حق انتخاب محل زندگی

و در نهایت، تمکین کامل در هر صورتی

حق انتخاب با خود شماست که در حال حاضر کدام گزینه را انتخاب کنید.

شما خانم های ایرانی تا زمانی که تکلیف خود را روشن نکرده اید همچنان از تبعیض ها خواهید نالید.
اما هم خدا هم خرما نمی شود. یکی را انتخاب کنید یا مهریه یا برابری.

البته اگر این گزینه ها را نمی پسندید گزینه سومی هم وجود دارد که در نوشته های قبلی خود نیز به آن اشاره کرده ام و آن تحریم ازدواج است تا زمانی که قوانین بهتری برای خانم ها از شرع استنباط شده و وضع گردند.

اگر برابری را انتخاب کردید فکر نکنید که مشکلی نخواهید داشت. هر گزینه ای را که انتخاب کنید مشکلات همواره وجود دارند و لازم است که همواره برای رفع مشکلات از عقل و شعور خود یا مشاوره با مشاور یا واسطه خانواده ها و راه حل های بسیار استفاده کنید.

هر فعالیتی جسارت خود را نیاز دارد.

ما در کشوری زندگی نمی کنیم که همه مشکلات را اجداد ما حل کرده باشند و ما به راحتی در رفاه زندگی کنیم. ما در حال حاضر اجداد انسان هایی هستیم که قرار است مبارزه کنیم و حقوقی انسانی را حاکم کنیم که آنها در رفاه زندگی کنند.

در کشورهای پیشرفته نیز همین اتفاق افتاده است. تنبلی بس است.

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی