احترام یه خود

احترام درونی ( احترام به خود)

در مورد احترام صحبت کردیم و احترام میان زن و مرد…

نگرش در خصوص جنس مقابل در تعیین انتخاب رفتار فرد بسیار موثر هست…

به طور نمونه اگر فرد در ظاهر به برابری معتقد باشد و در واقع نگرش او چنین نباشد در اجرای احترام به طرف مقابل هم با مشکل مواجه خواهد بود

این موضوع برابری در نگرش هر دو جنس مد نظر هست نه یکی از آنها

به این صورت که هم مردانی هستند که دم از برابری می زنند اما در عمل و بیان تناقضاتی دیده می شود و هم زنانی چنین دیده می شوند

مرسوم است که مردان را به نگرش نابرابر متهم می کنند اما در دوران اخیر که دوره گذار و فرهنگ درهم هستیم شاهد نظرات پر از تناقض هر دو جنس هستیم

 

شاید در مورد نگرش مردان شنیده ایم و بسیار از مردسالاری نالیده ایم… اشاره ای هم من کنم

مردانی هستند که به برابری مرد و زن اعتقادی ندارند و رک بیان می کنند و زن را کشتزار مردان می نامند…

مردانی هستند که در دل مرد و زن را برابر نمی دانند ولی برای اینکه نظر زن را جلب کنند چنین بیان می کنند که به برابری این دو معتقد هستند و نظرات خود را در راستای برابری توجیه می کنند

مردانی هم هستند که در ظاهر سعی دارند اعتقاد به برابر نبودن را به طور کلی پنهان کنند اما در عمل به گونه دیگری عمل می کنند که پر از تناقض است…

بسیار کم یافت می شود که در ذهن به برابری معتقد باشند و در عمل نیز تناقض نداشته باشند چرا که مردانی هم هستند که اعتقاد قلبی به برابری دارند اما تربیت و بزرگ شدن در این جامعه در عمل آنها خدشه وارد کرده بدون اینکه خودشان به آن واقف باشند…

این موارد را زیاد باز نمی کنم چونکه بسیار شنیده ایم می روم سراغ خانم ها

از زمانی که فمینیسم رواج یافت و فعالان برابری زن در به دست آوردن حقوق برابر تلاش خود را شروع کردند تعاریف بسیاری از این برابری وجود داشته است…

برخی می گویند زن و مرد برابر هستند اما مساوی نیستند… برخی می گویند حقوق شان باید برابر باشد حتا اگر یکسان نباشد…چرا که فیزیک و عملکرد آنها متفاوت است..

به هر حال انسان های فرهیخته چه زن چه مرد به دنبال پیدا کردن راه کارهای درست بوده اند و تا حدودی به آن عمل کرده اند

بعد از مدتی که از فعالیت فمینیسم می گذره در حال حاضر موضوع ماسکولیسم یعنی برابری مردان با زنان نیز مطرح شده چرا که در دوران اخیر زنان برابرتر شده اند…

برخی زنان تعریف عجیبی از برابری ارایه می دهند…

نمونه ای را برایتان می نویسم…

ایشان عقیده دارند که در ازدواج زن باید مهریه داشته باشد.. اگر کار می کند حقوق دریافتی برای خودش است و درآمدش را می تواند خرج خود کند و مرد مسوول هزینه خانه است و برای کارهای خانه هم یک کارگر استخدام کند…

 

در این نمونه سوال این است که وظیفه زن در این زندگی مشترک چیست… این نمونه روش به ضرر خود خانم هاست چون داره زن رو یک وسیله جزو اموال مرد تعریف می کنه اینگونه خانم ها فکر نکنند که برد کردند..

این نمونه رو برای این مطرح کردم که نمونه های بسیاری وجود دارد که به کل برابری را در ذهن هر دو جنس از بین برده و بیشتر به دنبال امتیاز گرفتن برای خود و در رفتن از زیر بار مسوولیت هست…

با این نگرش ها احترام ها واقعی نخواهند بود و هرچند در ظاهر احترام نمایشی وجود خواهد داشت اما این ارتباط چندان درازا نخواهد داشت…

احترام درونی را بیاموزیم… احترامی که در آن جنسیت مطرح نیست و در آن طرف مقابل را انسانی می بینیم پر از احساس که لازم است آن احساس ها را شناخته و با وسواس از آنها مراقبت کنیم…

شاداب و سلامت باشیم

شب خوش در آرامش

 

سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

man woman

تفاوت خصایص دو جنس زن و مرد

تفاوت خصایص دو جنس زن و مرد
(از فصل آخر کتاب تکنیک رهایی ذهن)

•مرد می خواهد تنها باشد و مشکلش را خودش حل کند.

•زن همدرد می خواهد و نمی خواهد تنها باشد.

•مرد می خواهد از نظر همسرش قهرمان باشد.

•زن می خواهد شوهرش بداند که به او تکیه کرده است.

•مرد از وقت گذراندن بیش از حد همسرش با فرزندان حسودی می کند.

•زن از وقت گذرانی همسرش با بچه ها لذت میبرد.

•مرد گمان می کند اگر یک بار گفت “دوستت دارم” این برای همیشه در خاطر زن میماند.
•زن نیاز دارد که “دوستت دارم” به هر دلیلی تکرار شود.
•مرد نیاز به دادن عشق دارد.

•زن نیاز به دریافت کردن عشق دارد.

•مرد عاشق دیدن خوشحالی زن است.

•زن با دیدن خوشحالی زیاد مرد به تفّکر فرو میرود.

•مرد دوست دارد تشویق بشود و زن دوست دارد حمایت بشود.

•مرد نیاز به فضا دارد و زن نیاز به نزدیک شدن.
•ناراحتی زن احساس مفید نبودن به مرد میدهد.
•ناراحتی مرد به زن احساس دوست نداشته شدن میدهد.
•مرد در سکوت فکر می کند و فقط جملات ضروری را بیان می کند.
•زن با صدای بلند تمامی افکارش را بیان می کند.

 

چکیده ای‌ از کتاب تکنیک رهایی ذهن

مرجع: کاریزما مشاور

enjoy

لذت بردن

درود بر شما همراهان عزیز

 

دوست ناشناس ما در مورد لذت هم پرسیده بود…

>به نظر شما لذت بردن از زندگی چقدر مهمه

در پاسخ:

>هر موجودی در این کیهان برای بقای خود تلاش می کند

و هر فعلی که از موجود سر می زند در راستای بقای اوست

انسان که به تمدن دست یافته به این نتیجه رسیده که در ضمن اینکه دنبال بقای خود است لازم است محتاطانه عمل کند تا در این مسیر به خود و دیگران آسیب نرساند…

سرگرمی و لذت برای سلامتی بسیار مفید و در راستای بقای فرد هستند

اما افراط در هر کاری ممکن است به خودمان یا دیگران آسیب برساند یعنی بقای ما را تهدید کند

بنابراین همواره لازم است که جوانب مختلف هرکاری سنجیده شود…

افرادی هستند که از ورزش های پرهیجان لذت می برند…

اسکی در کوه های با شیب تند خطرناک هست اما آنها لباس هایی خاص را برای حفظ بقای خود می پوشند یعنی اثرات برخی از تهدید ها را کاهش می دهند.

در مجموع در هنگام لذت هورمون هایی در بدن ترشح می شوند که بسیار برای سلامتی مفید هستند اما گاهی استمرار در عمل خاصی و ترشح بالای هورمون خاصی مثل آدرنالین ، اعتیاد به ترشح آن هورمون را در ما ایجاد می کند و در نتیجه ممکن است فرد به خاطر نیاز به ترشح آدرنالین بخواهد بیشتر و بیشتر آن عمل هیجان انگیز مثل پرش سقوط آزاد را انجام دهد….

پس همه لذت ها خوب هستند به شرط دوری از آسیب به خود و دیگران

 

 

شاداب و سلامت باشیم

شب خوش و در آرامش

 

سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

man-woman-1

چرا مردان گوش نمی دهند و زنان نمی توانند نقشه بخوانند

گونه های یکسان ، دنیاهای متفاوت

زنان و مردان با هم متفاوت اند .

هیچ یک بر دیگری برتر نیست.

تنها نقطه مشترک آنها تعلق به یک گونه است.

زنان همیشه مردان را به خاطر بی احساس بودن ، گوش نکردن ، گرم و صمیمی نبودن و خونسرد بودن مورد انتقاد قرار داده اند . آنها معتقدند که مردان با درک نکردن شور و عشق زنانه ، بیشتر طالب رابطه جنسی هستند تا عشق.

مردان نیز زنان را به خاطر بسیاری چیزها به باد انتقاد می گیرند ؛ بد رانندگی کردن ، ناتوانی در خواندن صحیح کتاب راهنمای خیابان ها ، سر و ته گرفتن نقشه ، نداشتن شم جهت یابی، حاشیه رفتن به جای پرداختن به اصل موضوع، نشان ندادن شور جنسی به اندار کافی، …

مردان از اینکه یک زن می تواند با ورود به سالنی پر جمعیت ، بی درنگ درباطه حاضران نظر بدهد تعجب می کنند. زنان نیز نمی توانند باور کنند که مردان آن قدر بی توجه هستند. مردان از اینکه زنی چراغ چشمک زن تمام شدن روغن ماشین را نمی بیند ولی می تواند یک جوراب کثیف را از فاصله ۵۰ متری در گوشه تاریکی تشخیص دهد گیج می شوند. زنان نیز از دست مردها که به راحتی و فقط  با کمک آینه بغل ، یک اتومبیل بزرگ را در جایی تنگ پارک می کنند اما نمی توانند مدخل آلت جنسی را بیابند کلافه می شوند.

مردان و زنان متفاوت از یکدیگر تکامل یافته اند . آنها مجبور بودند که متفاوت تکامل یابند. مردان شکار می کردند و زنان میوه و محصول جمع آوری می نمودند. مردان محافظت می کردند و زنان غذا می پختند و عهده دار پرورش فرزندان بودند.در نتیجه بدن و مغز آنها تکامل متفاوتی یافته است.

در گذر قرن های متمادی ، ساختار مغزی مرد و زن تحت تغییرات مستمری قرار گرفت. اکنون ما می دانیم که کارکرد مغزی این دو جنس متفاوت است. آنها درک متفاوتی از اولویت ها و رفتارها دارند.

هورمون ها ، ساختار مغز و برنامه ریزی مغز این دو جنس مسئول اصلی رفتارها ، حالات و سلیقه های این دو است. این بدان معناست که اگر دختربچه ها و پسر بچه ها در جزیره ای دور افتاده بدون هیچ گونه سیستم اجتماعی و نظارت والدین بزرگ شوند، باز دختر بچه ها دوست دارند مورد ناز و نوازش قرار گیرند ، عروسک بازی کنند و در کنار دوستان خود باشند . در حالی که پسربچه ها ترجیح می دهند با یکدیگر زورآزمایی کنند، مسابقه دهند و گروه هایی با سلسله مراتب مشخص تشکیل دهند.

همانطور که خواهید دید، چگونگی برنامه ریزی مغز و هورمون های مترشحه بدن دو عامل تعیین کننده تفکر و رفتار ما قبل از تولدمان می باشند. غرایز ما به طور ساده همان ژن هایی هستند که طرز رفتارمان را در شرایط خاص معین می کنند.

دادن عروسک های باربی به دختربچه ها و دادن سربازها و آدمکهای کوکی به پسربچه ها ، سازنده رفتار آنها نیست بلکه رفتارهای ذاتی آنان را تشدید می کند.

زن همانند رادار

یک زن به راحتی می تواند بفهمد که چه وقت زن دیگری افسرده یا رنجیده است در حالی که یک مرد تنها هنگامی که اشک کسی جاری می شود به اندوه یا رنجیدگی او پی می برد.

چشمان قوی در زنان

یک مرد در توضیحاتش از رنگ های اصلی مانند قرمز ، آبی و سبز استفاده می کند اما یک زن از رنگ های استخوانی، لاجوردی، ارغوانی و زیتونی سخن به میان می آورد.

سفیدی چشم زنان بیشتر از سفیدی چشم مردان است . سفیدی بیشتر امکان دریافت یا ارسال سیگنال های چشمی زیادتری را در جهت حرکت چشم فراهم می کند.

چشم زن وسعت بیشتری را می تواند ببیند ( آیا او پشت سر هم چشم دارد؟) مرد می تواند به وضوح و دقت روبه روی خود را ببیند . در این حال چشمان او مانند یک دوربین دو چشمه عمل می کند.

مرد به عنوان شکارچی نیازمند نوعی بینایی بود که امکان تمرکز روی هدف و دنبال کردن آن از مسافت دور را بدهد. او به طعمه اش خیره می شد تا آن را در تیررس نگاهش نگه دارد.

زن احتیاج به چشمانی داشت که با دادن امکان دید وسیع تر به او از نزدیک شدن هر خطر احتمالی به آشیانه جلوگیری کند.

با توجه به این حقایق می توان دریافت که چرا مردان امروزی می توانند به راحتی راهشان را در جاده پیدا کنند اما هرگز نمی توانند شی مورد نظر خود را در یخچال ، کمد یا کشوها بیابند.

شما می توانید مانند خلبانان جنگی دامنه دید خود را با تمرین افزایش دهید.

این تفاوت دید تبعات زیادی در زندگی ما دارد. به طور مثال آمار بیمه اتومبیل نشان می دهد که زنان در تقاطع ها تصادفات کمتری از قسمت پهلو دارند. حوزه دید گسترده زنان به آنها امکان می دهد تا جوانب اتومبیل خود را بهتر تحت نظر داشته باشند. بیشتر تصادف آنها از ناحیه جلو یا عقب و بخصوص هنگام پارک دنده عقب می باشد که این مسئله به ضعف در ادراک سه بعدی آنها برمی گردد.

به دلیل داشتن دامنه وسیع دید به ندرت می توان زنی را هنگام چشم چرانی غافلگیر کرد. تقریبا تمام مردان گاهی متهم به چشم چرانی جنس مخالف می شوند. اما زنان کمتر در مظان این اتهام قرار دارند. به نظر محققان روابط جنسی ، زنان به همان اندازه و یا حتی بیشتر از مردان به هیکل و بدن جنس مخالف خود نگاه می کنند اما به علت برخورداری از دامنه دید وسیع کمتر غافلگیر می شوند.

چشم و مغز

مغز مردان بیشتر جذب اشکال هندسی می شود.

چشمان یک مرد فاصله دور را در یک دامنه دید مستقیم بهتر می‏بیند . دید مرد در شب بهتر و مطمئن تر از دید زن است. علاوه بر آن توانایی نیمکره راست مغز در ادراک سه بعدی، به مردان امکان جداسازی و تشخیص حرکت دیگر اتومبیل های پشت سر یا روبه رو در جاده را می دهد. اغلب زنان نوعی شب کوری را تجربه کرده اند . آنها معمولا تشخیص نمی دهند که کدام طرف جاده ترافیک کمتری دارد. چشمان مردان شکارچی برای انجام چنین عملی مجهز شده است. اگر با اتومبیل به یک مسافرت طولانی می روید بهتر است زن در روز و مرد در شب رانندگی کند . زنان در تاریکی جزئیات بیشتری را می بینند ولی این دقت و وسعت دید تنها به فاصله کوتاه محدود می شود. چشم زنان برای فعالیت های مربوط به فاصله کوتاه مناسب‏تر است. این به آن معناست که زنان اغلب در سوزن نخ کردن و خواندن جزییات صفحه کامپیوتر فوق العاده هستند.

زنان قادرند زبان حرکات نوزادان را بفهمند.

بیشتر پدربزرگ ها قادر به تشخیص دوقلوهای همسان از یکدیگر نیستند در حالی که بیشتر خویشاوندان مونث به راحتی از عهده این کار بر می آیند.

تحقیقات زبان ایما و اشاره روشن ساخته است که در گفت و گوی رو در رو ۶۰ تا ۸۰ درصد کل پیام توسط علایم غیرکلامی منتقل می شود. نقش کلام در این میان بین ۲۰ تا ۳۰ درصد است. تجهیزات حسی برتر زن این اطلاعات را جمع آوری، بررسی و تحلیل می کند. قابلیت مغز او در انتقال سریع اطلاعات بین دو نیمکره او را در کامل کردن و استنتاج علایم دیداری، کلامی و غیر کلامی تواناتر می کند.

شنوایی

شنوایی زنان بهتر از مردان است و در تشخیص صدا فوق العاده هستند. مغز زنان برای شنیدن صدای گرطه بچه در شب برنامه ریزی شده است.

زنان در تشخیص صدا بر مردان برتری دارند اما مردان قادر به تشخیص جهت صدا هستند. اگر بچه ای در فاصله دور گریه کند ، زن صدای او را می شنود و مرد با ادراک فضایی و جهت یابی خود می تواند محل او را تشخیص دهد.

مردان برای شنیدن فقط از نیمکره چپ مغزشان استفاده می برند در حالی که زنان هر دو نیمکره را به کار می گیرند. همین باعث می شود که زنان در یک گفت و گوی متقابل ، هم زمان هم حرف های طرف مقابل را بشنود و هم حرکات فرد دیگر حاضر در محل را زیر نظر داشته باشند. اما مردان هنگامی که تلویزیون روشن است ، نمی توانند صحبت های دیگری را بشنوند.

زنان حساسیت فوق العاده ای در تشخیص لحن، تن و قدرت صدا دارند. این امر باعث می شود تا بتوانند تغییرات روحی بچه ها و بزرگ تر ها را از صدایشان تشخیص دهند.

برتری شنوایی زنان بر مردان در چیزی که الهام زنانه نامیده می شود ، نقش به سزایی در فهم عمق کلام دارد.

مردان بیشتر برای بهتر دیدن مجهز شده اند تا بهتر شنیدن.

لمس

لمس می تواند زندگی بخش باشد. پوست وسیع ترین قسمت بدن است که تقریبا ۲ متر وسعت دارد. دختران از همان بدو تولد حساسیت بیشتری نسبت به لمس دارند. در بزرگسالی نیز حساسیت پوست زن به لمس و فشار تقریبا ده برابر مردان است. پوست زن نازک تر از پوست مرد است ولی یک لایه اضافی چربی زیر آن وجئد دارد که مانع نفوذ سرما در زمستان می‏شود.

یک زن هنگام گفت و گو با زن دیگر او را لمس می کند. تعداد این لمس ها ۴ تا ۶ برابر بیش از لمس یک مرد هنگام صحبت با مرد دیگر است.

در تحقیقاتی نشان داده شد که بچه موش هایی که به طور مداوم مورد نوازش و مراقبت والدین خود قرار می‏گیرند، نسبت به بچه موش های دیگر مغز حجیم تر و هوش بیشتری دارند.

مردان احتیاج به پوست غیر حساس داشتند تا بدون احساس درد از بین بوته های خار برای شکار بدوند.

وقتی مردی تمام حواسش را روی کاری متمرکز نکرده باشد، آستانه تحمل درد او خیلی پایین تر از زن است.

مردان هنگام تماشای فوتبال یا ورزش های تهاجمی دیگر احساس دیگران را بهتر درک می کنند. اگر چند مرد با هم در حال تماشای مسابقه مشت زنی از تلویزیون باشند و یکی از مشت زن ها با ضربه ای سنگین نقش زمین شود، زن می گوید :” وای بیچاره. حتما نمی تونه از جاش بلند بشه.” اما مردان عکس العمل متفاوتی نشان می دهند. آنها آه و ناله راه می اندازند ، دولا می شوند و درد را واقعا احساس می کنند.

چشایی

قدرت مردان در تشخیص شوری و تلخی بیشتر است. به همین دلیل آنها آبجو می نوشند. زنان در تشخیص شیرینی قوی ترند به همین دلیل تعداد زنان طرفدار شکلات در دنیا بیشتر از مردان است.

بویایی

به طور کلی شامه زنان نه تنها قوی تر از مردان است ، بلکه در مرحله تخمک گذاری عادت ماهیانه حساس تر می گردد.

زنان ورای حس

برای مدافعان آشیانه(زنان) ، کار کردن با هر دو دست امتیازی بزرگ محسوب می شد چون در این حالت می توانست با سرعت بیشتری به جمع آوری میوه و آذوقه بپردازد. برای هدف گیری کردن باید راست دست بود (مردان). در نتیجه در بیشتر زنان منطقه ویزه ای در مغز برای تشخیص دست چپ از راست وجود ندارد.

یک زن با ادراک والای خود انتظار دارد که مرد بتواند منظور او را از کلام و ایما اشاره اش بفهمد و نیازهای او را پیشاپیش حدس بزند. این کاری است که یک زن دیگر به راحتی می تواند انجام دهد. این کار برای مردان ساده نیست.به همین دلیل مرد را متهم به بی احساسی و بی ذوقی می کند. خوشبختانه بسیاری از مردان می توانند با تمرین و آموزش، هشیاری و اگاهی خود را نسبت به دریافت پیام های کلامی و غیرکلامی بالا ببرند.

مغز

مغز مردان و زنان با قدرت ها، استعدادها و تواناییهای متفاوت تکامل یافته است. مردان که مسوول شکار بودند، احتیاج به قسمت های خاصی از مغز داشتند. این قسمت ها آنان را در مهارت هایی چون یافتن راهها و جهات ، شکار حیوانات و تیز کردن ابزار هدف گیری یاری می دادند. آنها نیازی نداشتند که هم صحبت خوبی باشند و یا نسبت به احساسات دیگران حساسیت به خرج دهند. به همین دلیل هرگز مناطق ویژه و کارآمدی در مغزشان رشد نکرد که وظیفه مهارت های ارتباطی را به عهده بگیرد.

زنان ، برعکس مردان احتیاج به مهارت در گشت و گذارهای کوتاه، دید محیطی وسیع، توانایی انجام فعالیت های هم زمان و مهارت های کلامی موثر داشتند. در نتیجه این نیازها، در مغز مردان و زنان مناطق ویژه ای برای هر یک از این مهارت ها اختصاص یافت.

برای آشنایی بیشتر با این تفاوت ها در خود و طرف مقابل خود می توانید تست مغز مردانه و مغز زنانه را به صورت آنلاین در همین سایت انجام دهید.

تلخیص کتاب: دکتر سینا یاوریان – سخنران ، مربی و مشاور روانشناسی

chocolat

شکلات

 

شکلات
کارگردانلاسه هالستروم
تهیه‌کنندههاروی وینشتاین
نویسندهجوان هریس – رابت نلسون جیکاب
بازیگرانژولیت بینوش
آلفرد مولینا
جانی دپ
جودی دنچ
کری آن موس
توزیع‌کنندهمیراماکس
تاریخ‌های انتشار۱۵ دسامبر ۲۰۰۰
مدت زمان۲ ساعت و ۱ دقیقه
زبانانگلیسی
بودجه۲۶ میلیون دلار

شکلات نام یک فیلم ساخته شده توسط میراماکس در سال ۲۰۰۰ (میلادی) است که بر اساس یک رمان از جوان هریس تولید شد. این فیلم داستان خیالی یک مادر (با بازی ژولیت بینوش) را نقل می‌کند که به همراه دختر شش ساله‌اش به یک شهر فرضی در فرانسه مهاجرت می‌کند. در این شهر کوچک که اهالی آن کم و بیش متعصب دینی می‌باشند و کشیشی سخت گیر در آن زندگی می‌کند پس از آنکه متوجه می‌شوند این مادر به دین آنها اعتقادی ندارد و به کلیسا نمی‌رود سعی در دشمنی با او می‌کنند و از طرفی مادر همراه با دخترش  ولید شکلات مشغول می‌شود و شکلات‌های او زندگی مردم این شهر کوچک را به سرعت دستخوش تغییراتی جالب و خنده دار می‌کند.

جوایز

این فیلم موفق به کسب چند جایزه از جمله موارد زیر شده‌است:[۱]

  • چهار جایزه از جوایز طرح تولید برتر (Excellence in Production Design Award) سال ۲۰۰۱
  • جایزه بوگی (Bogey Award) سال ۲۰۰۱
  • جایزه اروپایی فیلم (European Film Awards) در زمینه بهترین بازیگر زن (برای بازی ژولیت بینوش)

هم‌چنین این فیلم در جوایز اسکار سال ۲۰۰۱ در چهار زمینهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین تصویربرداری و بهترین فیلم‌نامه نامزد شد که در هیچ‌کدام موفق به کسب جایزه نشد.

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

jerry-maguaire

جری مگوایر

جری مگوایر (به انگلیسیJerry Maguire) فیلمی ۱۳۹ دقیقه‌ای در سبک کمدی درام و ورزشی به کارگردانی کامرون کرو با بازی تام کروز، کوبا گودینگ جونیور و رنه زلوگر محصول سال ۱۹۹۶ است.[۱]

● در حاشیه فیلم «جری مگوآیر»
▪ یک: کمرون کرو فیلمنامه نویس و کارگردان خوش ذوقی است. سینمادوستان ایرانی هم او را می شناسند. بیشتر فیلم هایش را دیده اند و همین «جری مگوآیر» یا «تقریبا مشهور» و «آسمان وانیلی» فیلم هایی هستند که دست به دست چرخیده اند. کمرون کرو یکی از معدود کارگردان هایی است که گوش موسیقی دارد، یعنی فرق موسیقی خوب و بد را تشخیص می دهد و می داند که بهترین نوازنده های جز، یا بلوز چه کسانی هستند و برای همین است که در بیشتر کنسرت های موسیقی شرکت می کند و یک شنونده حرفه ای موسیقی است و علاوه بر استفاده از بهترین ترانه ها در فیلم هایش، در بعضی از دیالوگ ها هم به این موسیقی ها ارجاع می دهد.
یک نمونه خوبش همین جری مگوآیر علاوه بر این، با بعضی از خواننده نوازنده ها هم دوست است. اما عمده شهرت کرو در ایران مدیون کتاب «گفت وگو با بیلی وایلدر» است که سال ۱۳۸۰ خانم «گلی امامی» آن را به فارسی ترجمه کردند. کارگردان هایی مثل کرو که فرصتی برای هم صحبت شدن با وایلدر کبیر پیدا کرده باشند، زیاد نیستند و کرو که خوب می دانست گفت وگو با این نابغه سینما چه لذتی دارد همه آن جمله ها را روی کاغذ آورد و منتشر کرد. کمرون کرو یک شیفته سینما است، یک بچه سینما.
▪ دو: جری مگوآیر را جزء کمدی رمانتیک ها دسته بندی می کنند. یعنی کمدی هایی که عاشقانه هم هستند و بعضی ها اصرار دارند بگویند نسلش منقرض شده. اما اگر فکر می کنید منظور از کمدی، صحنه های بزن بکوب اسلپ استیک است و آدم ها کیک های خامه ای را طرف هم پرت می کنند و پوست موز زیر پای دیگران می اندازند، اشتباه می کنید.
چون جری مگوآیر همچو فیلمی نیست و هرچند کمدی است، بعضی صحنه هایش ممکن است کاری کند که اشک در چشم هایتان حلقه ببندد. خب، پس کمدی جری مگوآیر، یک کمدی پیش پاافتاده نیست و به قول خود کمرون کرو، یک کار جدی است، یک جور تعقیب شرافتمندانه لحظه های زودگذر زندگی. اما مطمئن باشید که حوصله تان از دیدن فیلم سر نمی رود. یعنی بعید است سر برود.
▪ سه: نیمی از فیلم هایی که درباره آدم های موفق ساخته می شوند، داستان هایی واقعی دارند. فیلم هایی هستند زندگینامه وار درباره آدم هایی که آنها را می شناسیم، یا زندگی شان را قبلا خوانده ایم، یا آنها را در کتاب ها و مستندها و خبرهای تلویزیون دیده ایم. اما کمرون کرو در جری مگوآیر این قاعده را رعایت نمی کند. او آدم موفق خودش را می سازد، یک مدیر برنامه، یک برنامه ریز ورزشی که وقتی تصمیم می گیرد همه چیز را تغییر دهد، اخراجش می کنند.
چاره ای جز شروع دوباره دارد نه، ولی جز یکی دو دوست، همه او را ترک می کنند. جری مگوآیر داستان شروع کردن زندگی از صفر است، این که مردی با کلی ثروت و سرمایه یک دفعه شکست می خورد و برای اثبات خودش مجبور است دست به هر خطری بزند. جری مگوآیر یک جور کلاس درس است، یکی از آن کلاس هایی که در آن موفقیت در زندگی و چیزهایی مثل این را درس می دهند. ولی خوبی اش به این است که همه چیز را خیلی شیرین می گوید.
● موقع تماشای فیلم حواسمان به چه چیزهایی باشد
▪ یک: به خود فیلم. به این که چقدر آرام و بی ادعا داستانش را تعریف می کند و لزومی به ادا درآوردن و چرخاندن دوربین و سر و ته کردن داستان و چیزهایی مثل این ندارد. خوبی داستانی مثل جری مگوآیر در سرراستی اش است، در این که سراغ یک مدیر شخصیت معمولی نرفته. ما با یک ورزشکار اسطوره ای یا با یک خواننده و بازیگر روبه رو نیستیم. طرف مقابل ما یک مدیر برنامه ورزشکارها است. مدیری است که هدفی جز موفقیت ندارد. به این که زندگی در همه صحنه هایش جریان دارد و چیزی که می بینیم، شبیه یک زندگی واقعی است.
▪ دو: به فیلمنامه و کارگردانی کمرون کرو که استاد مسلم داستان گویی است، هرچند مثل خیلی از کارگردان های موفق دیگر مخالفانی دارد و این مخالفان بعد از نمایش عمومی کار آخرش، یعنی «الیزابت تاون» بیشتر هم شده اند. کافی است حواسمان را کمی جمع کنیم و ببینیم که او یک داستان به ظاهر ساده را داستان مردی که شکست می خورد و به پیروزی فکر می کند چگونه به فیلمی جذاب تبدیل کرده است.
▪ سه: به «تام کروز» که یکی از بهترین بازی های عمرش را ارائه داده است. کروز را خیلی ها جدی نمی گیرند، حتی حالا که سن و سالش دارد بالا می رود و چروک ها روی پیشانی اش نشسته اند. اما واقعیت این است که او هم مثل هر بازیگر خوب دیگری به کارگردان های خوب نیاز دارد، به آدم هایی که درست هدایتش کنند. برای همین است که در فیلمی مثل همین جری مگوآیر که دقیقا ده سال پیش ساخته شده یا «چشمان باز بسته» که کار آخر استنلی کوبریک بود یا «آسمان وانیلی» که باز هم کار کمرون کرو است این قدر خوب بازی می کند.
▪ چهار: به رنی زل وگر که نقش روبه روی تام کروز را بازی می کند و در آن سال هایی که فیلم ساخته شد، به اندازه حالا شناخته شده نبود. زل وگر در همه صحنه هایی که با تام کروز همبازی است، سعی می کند پابه پای او پیش بیاید و کم نیاورد. کار سختی است. چون کروز همان موقع هم یک ابرستاره بود و اگر کسی می خواست زیر سایه او نباشد، باید کلی زحمت می کشید. و رنی زل وگر واقعا زحمت کشیده است.
● درباره نسخه دوبله فارسی
▪ یک: متاسفانه، این بار هم با دی وی دی طرف نیستیم، چیزی که پیش روی ما است، یکی از همین وی سی دی هایی است که شرکت های تولید و توزیع فیلم در ایران، به بازار می فرستند و معمولا فیلم ها را در دو سی دی عرضه می کنند. البته می شود امیدوار بود که روزی روزگاری این فیلم درجه یک را روی دی وی دی هم به بازار عرضه کنند. چون فیلم، فقط روی دی وی دی معنا می دهد. دست کم تا موقعی که تکنولوژی برتری به بازار نیامده است.
فقط زمانی که مجبورید فیلم را روی چیزی جز دی وی دی ببینید. اما بعضی ها حتی در این صورت هم حاضر به مصالحه و کنار آمدن نیستند که حق دارند. بنابراین، از آن منوهای متحرکی که در دی وی دی ها هست و هر کدامشان بخشی از فیلم هستند خبری نیست. خبری از انتخاب زبان و زیرنویس هم نیست. فقط می توانید صدای دوبله فارسی را گوش کنید، حتی نمی توانید راجع به دالبی بودن یا سراند بودنش تصمیم بگیرید و تازه این را هم داشته باشید که پشت جلد این وی سی دی نام دوبلورها را ننوشته اند. نوشتن نام دوبلورها، احترام به آنها است، معرفی آنها است به فیلم دوست هایی که دارند یک فیلم دوبله را می بینند. با این همه چنین چیزی را از تماشاگر جری مگوآیر دریغ کرده اند. خب، تصمیم نهایی با شما است. فیلم را می بینید
▪ دو: مدیر دوبلاژ فیلم «سعید مظفری» است و دوبله شخصیت اصلی فیلم، یعنی جری مگوآیر را هم خودش به عهده دارد. یعنی به جای «تام کروز» حرف زده است. مهم ترین ویژگی صدای منحصربه فرد سعید مظفری جوان بودنش است. بنابراین، صدای شنیدنی اش را خیلی وقت ها می شود روی چهره های جوان شنید و اینجا هم می شود باور کرد که اگر تام کروز می توانست فارسی حرف بزند و واقعا صاحب صدایی خوش بود، چنین صدایی داشت و اگر هنوز یادتان نیامده که صدای سعید مظفری را به جای چه کسانی شنیده اید، کافی است به خاطره هایتان مراجعه کنید تا صدای «ریوزو» در «دور از خانه اوشین» در گوشتان بپیچد، یا صدای «کلینت ایستوود» در «دنیای کامل» که همین چند ماه پیش از شبکه سوم پخش شد. جری مگوآیر مثل خیلی از فیلم های دیگری که سعید مظفری مدیریت دوبلاژشان را به عهده داشته، دوبله ای شنیدنی دارد و این، در وانفسای دوبله های سردستی و نامربوطی که این روزها از تلویزیون پخش می شود یا در شبکه ویدئویی موجود است، کم چیزی نیست.
و البته این خوش اقبالی ماست که فیلمی مثل جری مگوآیر به فارسی دوبله می شود.
● شناسنامه فیلم
▪ جری مگوآیر Jerry Maguire
▪ فیلمنامه نویس و کارگردان: کمرون کرو، مدیر فیلمبرداری: یانوش کامینسکی، تدوینگر: جو هاتشنیگ، انتخاب بازیگرها: جیل لوین، موسیقی متن: نانسی ویلسن، باب دیلن، فرد وایز، نیل یانگ، بازیگرها: تام کروز، کیوبا گودینگ جونیر، رنی زل وگر، کلی پرسن، جری اوکانل، جی موهر، بانی هانت، رجینا کینگ، جاناتان لیپینکی، تاد لوئیسو و اینگرید بیر، تهیه کننده ها: جیمز ال. بروکس و کمرون کرو، محصول: ایالات متحده آمریکا ۱۹۹۶، دوبله و پخش در ایران: تصویر دنیای هنر TDH
محسن آزرم
منبع : روزنامه شرق
pride-prejudice

غرور و تعصب

 

غرور و تعصب (به انگلیسیPride & Prejudice) به کارگردانی جو رایت برگرفته از کتاب بسیار مشهور غرور و تعصب از نویسندهٔ انگلیسی، جین آستن است.

کیرا نایتلی (به انگلیسیKeira Christina Knightley) بازیگر انگلیسی تبار هالیوود برای بازی در این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زنشده‌است.

خلاصه داستان

سال ۱۷۹۷، انگلستان. قبل از مرگ آقای بنت، همسرش کوشیده تا پنج دخترش- جین، الیزابت، مری، لیدیا و کیتی- را برای یافتن شوهری مناسب آماده کند. چون این کار را تنها راه دستیابی یک زن به رفاه و آسایش می‌داند.

زمانی که سر و کله جوان ثروتمند و خوش سیمایی به نام بینگلی و دوستش آقای دارسی در همسایگی آنها پیدا می‌شود، خانواده بنت سخت دچار هیجان می‌شود. به زودی جین با آقای بینگلی دوست می‌شود و به نظر می‌رسد که الیزابت نیز به آقای دارسی بی توجه نیست. اما رفتار آقای دارسی خودپسند الیزابت هوشمند را که در سایه پرورش پدری دختری باشهامت و خودگردان بار آمده، خوش نمی‌آید. از این رو به زودی کشمکش و درگیری زبانی میان آنان آغاز می‌شود.

شایان توجه آنکه شخصیت دارسی در این فیلم بیشتر کمرو و رومانتیک است. زبان آدمهای داستان بیشتر امروزی است. خانم بنت زنی خردمند، هوشمند و تقنن گراست. آقای بنت کشت کار آقازاده ای است، ساده و روان سخن می گوید و از اشاره‌های ریشخندآمیز در سخنانش هیچ نشانی نمی توان یافت. تاکید فیلم بیشتر بر احساسات عاشقانه زوجهاست تا بر درگیری آنها بر سر خودخواهی یکی و پیش داوری‌های ناخواسته و ناروای دیگری که دست آخر سبب آزار و دلخوری دیگران می شود.

جلد نسخه انگلیسی کتاب غرور و تعصب

Vanilla_sky

آسمان وانیلی

 

آسمان وانیلی
Vanilla sky post.jpg
کارگردانکامرون کرو
بازیگرانتام کروز
کامرون دیاز
پنه لوپه کروز
کرت راسل
جیسون لی
نوآه تیلور
موسیقینانسی ویلسون
فیلم‌برداریجان تول
توزیع‌کنندهپارامونت پیکچرز
تاریخ‌های انتشار
  • ۱۴ دسامبر ۲۰۰۱
مدت زمان
۱۳۶ دقیقه
کشورایالات متحده آمریکا
زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم۶۸ میلیون دلار
فروش گیشه۲۰۳٬۳۸۸٬۳۴۱ دلار

(به انگلیسیVanilla Sky) فیلمی به کارگردانی کامرن کرو محصول سال ۲۰۰۱ آمریکا است که از بازیگران اصلی آن می‌توان به تام کروز، کامرون دیاز، پنه لوپه کروز، کرت راسل، جیسون لی، نوآه تیلور، تیموتی اسپال، تیلدا سوئینتن، مایکل شنون، کن لئونگ، شالوم هارلو، ایوانا ملیسویک، جانی گالکی، آلیشیا ویت، جنیفر آسپن و استیون اسپیلبرگ اشاره کرد.

این فیلم نسخه هالیوودی فیلم اسپانیایی چشمانت را باز کن محصول سال ۱۹۹۷ است. فیلم اصلی توسط آلخاندرو آمانبار نویسنده، کارگردان و آهنگساز مشهور شیلی-اسپانیایی ساخته شده است و ادواردو نوریگا،پنه‌لوپه کروز و نجوا نمیری در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند.

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

karate-kid

پسر کاراته کار

 

کارگردان :  Harald Zwart

نویسنده : Robert Mark Kamen. Christopher Murphey

بازیگران :

Jaden Smith …  Dre Parker

Jackie Chan …  Mr. Han

Taraji P. Henson …  Sherry Parker

Wenwen Han …  Meiying

و……………

ژانر : اکشن

درجه سنی : PG ( مناسب برای تمام سنین اما توصیه می شود که والدین همراه کودک باشند )

مدت : ۱۳۶دقیقه

دری پسری است که به تازگی بخاطر شغل مادرش از دیترویت آمریکا به کشور چین سفر کرده است و مجبور است مدتی را در این کشور سپری کند . اما دری در مدرسه مشکل دارد و به این علت که خارجی است مورد اذیت همکلاسی هایش قرار می گیرد. اما در یک روز وی با فردی به نام آقای هان آشنا می شود که متخصص در کونگ فو است و به این ترتیب آقای هان تصمیم می گیرد که به دری کونگ فو یاد دهد و….

این فیلم می تواند از نظر صبر ، استقامت ، عشق ورزی ، مبارزه در زندگی و نقطه نظرات بسیار دیگر آموزنده باشد اما نقد زیر فقط به اکشن بودن فیلم توجه دارد!

موج بازسازی فیلمهای دهه ۸۰ ی داغ است و ” پسر کاراته کار ” تازه ترین ساخته این موج جدید است . چند هفته پیش نیز فیلم ” کابوسی در خیابان الم ” اکران شده بود  و پیشتر هم سری فیلمهای ” رامبو ”  و ” جان سخت ” و… . به نظر می رسد که امروزه مردم بعد از گذشت ۲ دهه از آن دوران ، بار دیگر به این نوع فیلمها علاقه پیدا کرده اند  و دوست دارند تا آنها را بار دیگر بر پرده سینماها ببینند. دهه ۸۰ زمانی بود که در آن افراد هنرپیشه ها نقش پاک کننده داشتند! و اکثرا در فیلمها هیچ کس جلودارشان نبود و یک تنه همه را نابود می کردند که از آن جمله می توان به ” آرنولد شوارتزنگر ” ، ” سیلوستر استالونه” ، ” ژان کلود ون دام ( فرانکی ) ” ،  ” استیون سیگال ” و… کلی دیگر اشاره کرد . اما این فیلم برای کودکان است و داستان آن هم از سری داستان هایی است که معمولا فیلمهای چینی از آن برخوردارند. پسری که مورد اذیت قرار می گیرد و سپس بعلت یادگیری کونگ فو می تواند بر حریفان غلبه کند. سابقه اینگونه فیلمها به فیلمهای ساخته ” بروس لی ” بر می گردد که در آن همه چی در کونگ فو خلاصه می شد! و طرفداران زیادی هم در کشورمان دارد .

اما فیلم ۱۳۶ دقیقه ای ” پسر کاراته کار ” بیشتر از آنکه اکشن داشته باشد بر پایه رابطه شخصیت می چرخد و این یکی از مشکلاتی است که تماشاگر با آن روبروست . یکی از امتیازات فیلمهای دهه ۸۰ علی رغم اغراق بیش از حدشان این بود که بدون تعلل وقت به سراغ موضوع اصلی که همان اکشن بود می رفتند ! .در تریلرهای این فیلم که منتشر شده بود اکثرا به این قضیه اشاره می شد که فیلم اکشن است ولی مشاهده می کنیم که فیلم بیشتر به موضوعات دیگر می پردازد تا اکشن. یکی دیگر از موضوعاتی که بیشتر وقت تماشاگر را می گیرد رابطه دری با دختر چینی است. واقعا چه کسی اهمیت می دهد که بیشتر وقت یک فیلم اکشن صرف صحبتهای عجیب و غریب دو بچه شود؟! اما متاسفانه در این فیلم این مشکل وجود دارد و دوستداران این فیلم باید با آن کنار بیایند. حضور ” جکی چان ” نیز یکی دیگر از دلایلی بود که تماشاگر را امیدوار می کرد بعد از مدتها یک اکشن ناب ببینیم اما او هم مانند نقشش در فیلم بیشتر نقش پیشکسوت را بازی می کند که تجربیاتش را در اختیار دیگران قرار می دهد.

جیدن اسمیت ” که پسر ستاره هالیوود ” ویل اسمیت ” است بازی خوبی در نقش دری از خود به نمایش گذاشته است. اما ظاهرا از ماهیچه ها و هیکل بزرگ پدرش چیزی به او ارث نرسیده است! .بازی  ” جیدن ”  در این فیلم یکی از دلایل دیدن فیلم است . ” جکی چان ” نیز نقش خود را به خوبی ایفا کرده است اما به مانند جوانی دیگر چابک و سریع نیست.  شاید شما هم مانند بنده از دیدن او که بسیار پیر شده است ناراحت شوید اما  بالاخره باید قبول کرد که ستاره های سینما هم پیر خواهند شد

هارالد زوارت ” که فیلم قبلی اش ” پلنگ صورتی ۲ ” بود ، خیلی سعی کرده است که فیلم را وفادار به گذشته حفظ کند اما در عین حال هم خواسته است که مولفه های امروزی را در فیلم بگنجاند اما ماحصل چیزی شده که بیشتر باعث سردرگمی مخاطب می شود که تکیف خودش را نداند که آیا این فیلم اکشن است یا درام ! اما با این حال هنوز هم فیلم ” زوارت ” چیزهای زیبایی برای دیدن دارد که می توان به بازی های خوب بازیگران و فیلمبرداری خوب اشاره کرد .

پسر کاراته کار ” فیلمی است که برای افراد کم سن و سال ساخته شده است و با اینکه مدت زمان آن کمی طولانی است و آشفتگی هم در کارگردانی آن مشاهده می شود اما باز هم می تواند افراد کم سن و سال را راضی کند و پیشنهاد می کنم که این فیلم را برای فرزندانتان تهیه کنید .

میثم کریمی

برگرفته از
–  http://moviemag.ir/cinema/movie-reviews/world/333-the-karate-kid#sthash.PfLpG9Dr.dpuf

her

Her او

Her
Her xlg-691x1024.jpg
پوستر فیلم
کارگرداناسپایک جونز
تهیه‌کننده
نویسندهاسپایک جونز
بازیگران
موسیقیآرکید فایر
فیلم‌برداریهویته ون هویتما
تدوین
  • اریک زومبرنن
  • جف بوچانان
شرکت

تولید

Annapurna Pictures
توزیع‌کنندهبرادران وارنر (United States)
Entertainment Film
(United Kingdom)
تاریخ (های) انتشار
  • ۱۳ اکتبر ۲۰۱۳ (NYFF)
  • ۱۸ دسامبر ۲۰۱۳ (United States limited)
مدت
۱۲۵ دقیقه[۱]
کشورآمریکا
زبانانگلیسی
بودجه$۲۳میلیون
گیشه$۴۷,۳۵۱,۲۵۱[۲]

او (به انگلیسی: Her) فیلمی در گونه کمدی-درام رمانتیک علمی-تخیلی است که اسپایک جونز نویسندگی و کارگردانی آن را برعهده داشته است. در این فیلم ستارگانی چون خواکین فینیکس، امی آدامز، رونی مارا، اولیویا وایلد و اسکارلت جوهانسون(که صداپیشه سامانتاست) حضور دارند. محوریت داستان درمورد مردی است که با یک سیستم‌عامل هوشمند رایانه‌ای که دارای صدا و شخصیت یک زن است رابطه عاطفی برقرار می‌کند. این اولین فیلمنامه‌ایست که جونز به تنهایی نوشته است. او نخست در سال ۲۰۱۳ در فستیوال فیلم نیویورک به نمایش در آمد و پس از آن در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۳ بصورت عمومی در ایالات متحده اکران شد.[۳][۴]

در ۴ دسامبر ۲۰۱۳،National Board of Review Awards این فیلم را بعنوان برترین فیلم سال ۲۰۱۳ انتخاب کرد.[۵]او همچنین در Los Angeles Film Critics Association Awards با فیلم گرانش بصورت مشترک مقام بهترین فیلم را بدست آورد.[۶] در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۳، این فیلم نامزد سه جایزه گلدن گلوب شد: جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم موزیکال یا کمدی، بهترین فیلمنامه و جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی که موفق به دریافت یکی از آنها یعنی بهترین فیلمنامه شد.[۷] او هم‌اکنون نامزد پنج جایزه اسکار شده است که از آن جمله‌اند: جایزه بهترین فیلم و جایزه بهترین فیلمنامه اصلی (غیر اقتباسی، اوریجینال).[۸]

ماجرای فیلم[ویرایش]

ماجرای فیلم در سال ۲۰۲۵ رخ می‌دهد. تئودور توامبلی (خواکین فینیکس) که مردی درون گرا و منزوی است، در شرکتی کار می‌کند که نامه‌های زیبا و عاطفی برای متقاضی‌هایی که خود قادر به نگارش چنین نامه‌هایی نیستند، می‌نویسد. او زیاد خوشحال نیست چون در آستانه طلاق از همسرش قرار دارد، کاترین (رونی مارا)، زنی که از دوران کودکی با هم بزرگ شده‌اند. تئودور نرم‌افزاری گویا دارای هوش مصنوعی خریداری می‌کند، نرم‌افزار به گونه‌ای طراحی شده تا با صاحب خود تطابق پیدا کرده و به روز شود. تئودور صدای زنانه را برای نرم‌افزار انتخاب می‌کند و نرم‌افزار (اسکارلت جوهانسون) خود را سامانتا معرفی می‌کند. تئودور از قابلیت‌های سامانتا در شناخت حالت‌های روحی انسان شگفت زده می‌شود. سامانتا در گفتگوهایش با تئودور شخصیتی زنانه از خود بروز می‌دهد، همیشه در دسترس است و با علاقه و دقیق به حرف‌های تئودور گوش فرا می‌دهد. از او حمایت کرده و زحمتی برای تئودور ندارد. سامانتا تئودور را ترغیب می‌کند که با زنی که از طرف نرم‌افزار معرفی خواهد شد رابطه برقرار کند؛ و البته آن زن (اولیویا وایلد) قبول کرده بود که مطابق نظر نرم‌افزار عمل کند ولی این قرار موفق از کار در نیامد چون اطلاعات زیستی نرم‌افزار از همه جوانب از قبیل نیاز بشر به تنفس و اکسیژن کامل نبود. در گفتگوهای بیشتری که بین تئودور و سامانتا رد و بدل شد کم‌کم سامانتا احساس تجسم کرد. او حس می‌کرد پشتش می‌خارد! و حتی تئودور او را می‌خاراند. آن دوبیشتر به هم احساس وابستگی می‌کردند که اثر خوبی در کار و نامه نگاری‌های تئودور داشت. امی (امی آدامز) همکلاسی قدیم تئودور پس از یک مشاجره بی اهمیت در آستانه طلاق از شوهرش چارلز (مت لشر) قرار گرفت و به تئودور گفت که با نرم‌افزار مونثی که شوهرش از خود بجا گذاشته دوست صمیمی شده است و تئودور هم ماجرای سامانتا را به امی گفت. در ملاقاتی که بین تئودور و کاترین در یک رستوران برای امضا ی برگه‌های طلاق صورت پذیرفت، کاترین از ماجرای دوستی بین تئودور و سامانتا با خبر شد و تئودور را به غیر عادی بودن و ناتوان از برقراری رابطه‌ای انسانی با جنس بشر متهم نمود. در جای دیگری از فیلم هنگامی که تئودور متوجه می‌شود سامانتا با نرم‌افزار دیگری که از فیلسوفی انگلیسی به نام آلن واتس (برایان کاکس) گرته برداری شده دوست شده است، احساس حسادت کرد. وقتی سامانتا برای مدتی از دسترس خارج شد و خاموش بود احساس نگرانی شدیدی به تئودور دست داد. سامانتا گفت در این مدت در حال ارتقای سیستم خود بوده است تا ضمن ارتباط با سایر نرم‌افزارها سبب افزایش کارایی‌های خود شود (فناوری تمرکز داده‌ها technological singularity). تئودور از او پرسید آیا با فرد دیگری هم ارتباط دارد که سامانتا گقت آری با ۸۳۱۶ نفر که با ۶۴۱ نفرشان رابطه عاشقانه داشته است. سامانتا تاکید کرد این موضوع نه تنها سبب افت عشق فی‌مابین آنها نشده بلکه آن را مستحکمتر کرده است. روز بعد سامانتا دیگر در دسترس نبود، او با تفاق سایر نرم‌افزارها رفته بودند تا توانمندی‌های خود را بهتر بشناسند. تئودور بسراغ امی رفت، او نیز از رفتن نرم‌افزارش اندوهگین بود. تئودور نامه‌ای زیبا با تمام مهارت حرفه‌ای خود نوشت، این بار برای کاترین، و از عشق گذشته‌شان به نیکی یاد کرد. در نمای آخر فیلم، تئودور و امی بر بام بلند آپارتمان خود کنار یکدیگر طلوع خورشید را به نظاره نشسته‌اند.