Social Friend

دوستی اجتماعی با وجود همسر

 

درود بر همراهان عزیز

 

برای یادآوری موضوع بنویسم که موضوع دوستی اجتماعی با جنس مخالف با وجود داشتن یار بود…

 

ما در کشوری زندگی می کنیم که فرهنگ های مختلفی در جوامع مختلف اون جاری هستند..

نوشتم که برخی ممکنه مشکلی با این موضوع نداشته باشند و این ارتباطات به دوستی خانوادگی هم منجر بشه…

 

و تاکید کردم که این موضوع پیچیده ای هست و لازم هست که با اطلاع همسر اتفاق بیافته

 

جنس خاصی رو مطرح نکردم و راه حل رو به هر دو جنس ارائه دادم

در ضمن اینکه نوشتم که ما یارمون رو با اطلاع از بینش و احساساتش انتخاب می کنیم بنابراین اگر با این احساسش مشکل داریم که مانع دوستی اجتماعی ما خواهد بود باز می تونیم که در مورد انتخابمون بیشتر فکر کنیم

بیشتر فکر می کنیم و ترجیح می دیم که این فرد خوب رو در زندگیمون داشته باشیم یا اینکه ترجیح می دیم خودمون رو با این فرد محدود نکنیم…

در حال حاضر ضرورت کلاس های و مشاوره های شناختی قبل از ازدواج بسیار احساس می شه و هستند کسانی که طلاق گرفتند و بعد از طلاق تاکید کردند که کاش این کلاس ها هنگام طلاق اجباری نبود بلکه هنگام ازدواج اجباری بود….

بنابراین اگه ما از طریق این مشاوره ها بدونیم که چه چیزهایی در زندگی مشترک ممکن هست مشکل ایجاد کنند و اونها رو بررسی کنیم کمتر در زندگی مشترک به مشکل برمی خوریم

فرقی نمی کنه که این زندگی مشترک ، ازدواج رسمی باشه یا دوستی… در هر صورت دونستن اینکه در رختخواب راجع به مشکلات اقتصادی یا مقولات دیگه صحبت کردن می تونه زندگی عاطفی و رمانتیک رو تحت تاثیر قرار بده و مشکلاتی ایجاد کنه می تونه خیلی مفید باشه

 

البته ممکنه که شناخت نسبی وجود داشته باشه و وفاداری همچنین اما انسان یک ماشین کامل نیست و می تونه در دام های ذهنی خودش یا دام هایی که براش گستردن بیافته بنابراین پیشگیری شاید بهتر باشه

 

از طرف دیگه زن عملکرد همجنس خودش رو و مرد عملکرد همجنس خودش رو بهتر می شناسه بنابراین با در میون گذاشتن مسائل، همسران می تونند همدیگر رو بهتر همراهی کنند…

در نهایت لیلا به موضوع چرایی این طرز تفکر جامعه ما اشاره کرده… چراییش به خاطر آشفتگی فرهنگی هست که در جامعه ما وجود داره و من شب قبل در مقدمه به اون تاکید کردم

در واقع با این آشفتگی می تونم بگم جامعه ما جامعه ای بدون فرهنگ هست و هر کسی سعی داره راه خودش رو به تنهایی پیدا کنه…

 

دلیلش رو هم بارها نوشتم و گفتم که به آموزش مربوط می شه که به عهده حکومت است و حکومت از کارشناسان استفاده نمی کنه و سعی داره که با فرهنگ دینی خلا رو پر کنه که نتیجه اش رو دیدیم…

بنابراین تنها راهی که می مونه اینه که افراد بعد از اینکه در سن ۲۰ سالگی به خودشون اومدند و دیدند که در خلا هستند و لازم دارند که یه تکونی بخورند و چیزی یاد بگیرند و رشد بکنند خودشون اقدام به آموزش خودشون بکنند و در گروه هایی مثل گروه نیک اندیشان برای رشد خود از دوستان دیگر همراهی بخواهند

 

Nikandishan.yavarian.com

برای جمع بندی می نویسم که هر دو جنس مواظب احساس یار خودش باشه و همواره مسائل رو با هم حل کنند

شاداب و سلامت باشید

شبتون خوش در آرامش

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

بخشی از نظرات دوستان رو می نویسم:

آزاده:

اقای یاوریان موضوعی که مطرح کردید بسیار جالب و بحث برانگیز بود متاسفانه من الان فرصت کردم مطالعه کنم.واقعا توضیحاتتون عالی بود.

اعتماد بین دو طرف و حتی شناخت کامل همسر و حتی شناخت و اعتماد به دوست اجتماعی هم به نظرم معیار خوبی نیست.در مورد حریمها به نظر من حریمهایی که خودمون تعیین می کنیم مقدم هست وخیلی باید محتاط عمل کرد.به این دلیل که اکثرا، در مواقعی که با همسرمون به مشکلی برمی خوریم دنبال یک حامی هستیم که ما رو تایید کنه و بهمون ارامش بده.در این مواقع در ارتباط با دوست اجتماعی امکان داره اینقدر این شکستن حریمها به کندی و نامحسوس باشه و یا در شرایطی باشیم که برای رسیدن به ارامش به ان اهمیتی ندیم ،تا زمانی متوجه عواقب ان شویم که مشکل ساز شده باشه.

وقتی با همسرمون به مشکلی برخوردیم شاید در شرایطی نباشیم که به طور منطقی حریمهایی که از سوی او تعیین شده رو رعایت کنیم.

 

لیلا:

وقتی با همسرمون به مشکلی برخوردیم شاید در شرایطی نباشیم که به طور منطقی حریمهایی که از سوی او تعیین شده رو رعایت کنیم.

یه سوال: دوست اجتماعی رو چطور معنی میکنید؟

 

آزاده:

از نظر من می تونه یک همکار باشه یا یک همکلاسی سابق ویا افرادی در جمع های دوستانه که با مناسبتی مثلا کوه رفتن و… با انها اشنا شده باشیم.به نظر من عنوان کردم همچین موضوعی مربوط به فردیست که رابطه فراتر از یک سلام و احوال پرسی ساده هست.گاهی درد دلی ،صحبتی هم در مورد زندگی به میان می یاد.

 

لیلا:

خب من خودم اینطور معنی میکنم که دوست اجتماعی کسیست که در محیط بیرون مثلا محیط کار، دانشگاه، کلاس های آموزشی یا هنری، جلسات ، مراسمات و …. شرایط آشنایی فراهم می شود، بعضیها در همان یک جلسه لحظات خوبی رو سپری می کنند و دیگر ادامه دار نیست در محیط کاری و آموزشی هم روابط فقط در حیطه کاری و یادگیری است. نکته مهم اینجاست اگر روابط فراتر از این شود دیگر دوست اجتماعی حساب نمی شود. اجتماع یعنی در کنار دیگران، پس خصوصی نیست. اگر دو نفر دوستی اجتماعی رو تبدیل به دوستی صمیمی کنند دیگر اسمش دوستی اجتماعی نمی باشد. در دوستی اجتماعی روابط تعریف شده است حریم مشخصه، کسی نمیتونه خیلی راحت جسارت درخواست غیر معقولی از طرف مقابل مقابل داشته باشه و حالت رسمی تا حدودی حفظ میشه.

 

آزاده:

اول صحبت رو باهاتون موافقم.فرمودید حریمها مشخصه و روابط تعریف شده هست.به نظر شما اینها رو کی مشخص و تعریف کرده؟از نظر من نسبی هست و برای هر کسی تعریف خودش رو داره.به همین دلیل عرض کردم باید محتاط بود.علت اینکه گفتم این موضوع بحث برانگیز هست هم همین هست.شاید از نظر یک نفر اینکه با همکلاسیت بری ناهار میل کنی در تعریفی که از روابط با دوست اجتماعی داره اوکی باشه ولی از نظر فرد دیگه این در حد دوست صمیمی باشه.و در مورد درخواست نامعقول هم این تعریف دقیق و ثابت نیست.اینکه گفتم وقتی فرد در شرایط هیجانی مناسبی نباشه شاید مرز گذاشتن بین رفتار معقول و غیر معقول مشکل باشه.البته یادگیری مدیریت هیجانات خیلی می تونه کمک کنه.

در کل خودم مخالف این روابط نیستم ولی همچنان با تاکید بر این مساله که در رعایت حریمها محتاط باشیم.

 

لیلا:

در کل خودم مخالف این روابط نیستم ولی همچنان با تاکید بر این مساله که در رعایت حریمها محتاط باشیم.

ممنون از گفته هاتون، درست میگین. من کلی گفتم در مورد یک جامعه سالم. خب جامعه ایران همه چیزش در هم بر همه، اعتماد و احساس نقشی نداره و هر کسی فقط بفکر منافع خودشه فضیلت اخلاقی توی ایران ارزش و جایی نداره. بقول شما هر لحظه باید با احتیاط قدم برداشت وگرنه کلاهت پس معرکه است.

 

 

improve

دوم بهمن ، روز رشد و ارتقای فردی

در جهان برای هر مناسبتی یک روزی را اختصاص داده اند و آن روز را به آن نام نهاده اند تا در آن روز در مورد
آن موضوع، اطلاعاتی رد و بدل شود و برای آن کنفرانس هایی برگزار شود و برای سال دیگر در آن مورد برنامه
ریزی گردد.

به طور نمونه روز زن که در جهان ۸ مارس ثبت شده است به این منظور است که همه ساله در این روز از مبارزان
زن در جهت احقاق حقوق زن تجلیل گردد و کنفرانس هایی در جهت بررسی حقوق زنان تشکیل گردد و برنامه ریزی
ها و دستورالعمل هایی در این راستا تدوین گردد که در سال آ ینده تا روز زن سال بعد پیگیری شده و گزارش آن در
روز زن سال دیگر در همین کنفرانس ها ارائه گردند .

در این میان بهانه ای است تا در مورد روز زن نکاتی را بنویسم .
در ایران سه روز به نام روز زن از طرف جمعیت های مختلف شناخته شده است . روز تولد فاطمه دختر پیامبر
اسلام ، ۸ مارس روز جهانی زن ، و سپندارمذ روز پاسداشت زن در ایران ، سه روز شناخته شده به عنوان روز زن
هستند که در ایران از طرف بسیاری هر سه این روزها پاس داشته می شوند .

سپندارمذ ، روز پنجم از ماه اسفند هست که برای گرامیداشت زنان در ایران جشنی در این روز برگزار می شده
است. بسیاری با تبدیل و محاسبات از گاهنامه جدید و قدیم آن را به ۲۹ بهمن منتقل می کنند که به نظر من همان ۵
اسفند زیباتر است.
تفاوت روز ولنتیان – که بسیاری معتقدند همان سپندارمذ است که از ایران به اروپا منتقل شده و بعد برای آن داستانی
ساخته اند و به خود ما تحویل داده اند – با روز سپندارمذ این است که روز ولنتاین روز عشاق است و دختر و پسر
هردو به صورت متقابل، عشق خود را به هم بیان کرده و از هم قدردانی می کنند اما سپندارمذ روز زن بوده و روز
قدردانی و گرامیداشت زن از طرف مردان می باشد. البته در این سال ها که به سمت برابری حقوق زن و مرد پیش
می رویم می توانیم روز سپندارمذ را همان روز عشاق بنامیم تا هر دو طرف بتوانند از هم قدردانی کنند تا برابری
احساس گردد.

حال که به طور خلاصه فلسفه روز زن به عنوان نمونه بیان شد ، پیشنهاد من این است که مناسبتی نیز لازم است ثبت
گردد که در این روز همه انسان ها به خود بپردازند . در “روز من ” برای وجود خود جشنی بگیریم و در این روز و
در این جشن به وجود هم تبریک بگوییم و برای داشتن وجودی بهتر برنامه ریزی کنیم . می توانیم به تنهایی یا در
دورهم نشینی و جشن برای سالی که در پیش رو داریم تا “روز من” سال آینده برنامه زندگی خود را تدوین کنیم .
اهداف شخصی خود “من” را مشخص کنیم و در تدوین این اهداف از دوستانمان کمک بگیریم و برای رسیدن به آنها
برنامه ریزی کنیم.

روزی که در آن به طور نمونه کوچکی از برنامه های سال آینده ، کتاب بخوانیم ، ورزش کنیم ، از دوستان و خانواده
احوال پرسی کنیم ، به خود بپردازیم ، ذهن خود را مرور کنیم ، علایق خود را بازبینی کنیم . اهداف خود را روشن
کنیم ، نگرش های خود را بتکانیم یا برنامه ریزی کنیم که چگونه نگرش های خود را در سا لی که پیش رو داریم
بررسی و بازبینی خواهیم کرد. از دوستان بپرسیم که چه روش های تقویت ذهنی می توانند به ما معرفی کنند . دورهم
نشینی با دوستان یا با خانواده داشته باشیم و همچون نشست های هفتگی گروه نیک اندیشان با موضوع خودمان و ارتقا
خودمان با هم به گفت و شنود بپردازیم. در این نشست هدف گذاری کنیم و برای رسیدن به این اهداف از دوستانمان
همراهی بگیریم و به هم قول بدهیم که در مورد رسیدن به اهداف همدیگر پیگیری و پرس و جو خواهیم کرد .

به طور
مثال هر ماه با هم تماس خواهیم گرفت و خواهیم پرسید که آیا آن ورزش یا هنری را که برای زندگی خودت هدف
گذاری کردی پیگیری کردی؟ و با این روش در رسیدن به اهداف من ، همدیگر را همراهی خواهیم کرد . البته اگر
خود من از دیگری خواسته باشم که من را در رسیدن به اهداف من همراهی کند . یا به تنهایی به حد کافی اراده دارم یا
روش هایی می شناسم که اهداف من را خود پیگیری کنم .

پس در نهایت اینکه ، ضرورت وجود چنین روزی در زندگی ما احساس می شود . این روز می تواند هر روز باشد
همانطور که عشاق می توانند هر روز از هم قدردانی کنند . اما وجود یک روز خاص در یک سال ، سبب خواهد شد
که همه در این روز به این موضوع بپردازند و کنفرانس هایی نیز در این خصوص در جهت روش های ارتقا خود و
هدف گذاری و برنامه ریزی برگزار گردد .

 

روز دوم بهمن در اسناد قدیمی ایرانی به عنوان روز بهمن نامگذاری شده که روز بهتر شدن و به خود پرداختن است که می تواند به نام روز رشد و ارتقا فردی به صورت جهانی ثبت گردد.

بهمن از واژه اوستایی وهومن (Vohuman) به معنی “اندیشه نیک” گرفته شده است.

روز دوم از ماه بهمن ، ۲۲ ژانویه “روز جهانی من ” ، “روز رشد و ارتقا فردی” خجسته باد.

 

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

socialfriend

دوست اجتماعی همسر

موضوع گفت و گوش در خصوص دوست اجتماعی همسر خواهد بود…
دو نفر که همسر یا یار هم هستند و همدیگر را دوست دارند و بر وفاداری به هم نیز اعتقاد دارند، تا چه حدی می توانند با جنس مخالف ارتباط اجتماعی داشته باشند؟ دوستان اجتماعی از جنس مقابل بگیرند بدون اینکه خیانت به همسر محسوب شود…

 

هنگامی که دو نفر همدیگر رو به عنوان شریک عاطفی و جنسی انتخاب می کنند برای این انتخاب دلایلی دارند

 

آن دلایل ممکن است اخلاق، رفتار، گفتار، زیبایی ظاهری، منش، نگرش طرف مقابل و مسایل بسیار دیگر باشد..

و درک شدن از طرف مقابل یکی از دلایل مهم ارتباط است…

 

بنابر این با وجود شناخت از طرف مقابل توقعاتی نیز از طرف مقابل در فرد ایجاد می شود

 

هر دو طرف ، طرف مقابل را با نگرش خاصی که دارد می پذیرند..

شاید از ۵۰ جنبه در ۴۸ جنبه توافق داشته باشند و در ۲ جنبه توافق نداشته باشند اما چون در کل طرف مقابل را پذیرفته اند به خاطر احترام و حفظ نظر طرف مثابل آن دو جنبه را نیز رعایت می کنند

شاید هم نداشتن ۲ جنبه عدم توافق بر ۴۸ جنبه توافق بچربد چراکه آن ۲ جنبه اصولی از یک طرف را زیرپا مینهند و سبب شوند که ارتباط همسری شکل نگیرد که موضوع گفت و گوش ما نیست

ما در خصوص کسانی صحبت می کنیم که همدیگر را به عنوان همسر پذیرفته اند…

تا اینجا می خواستم تاکید کنم که هنگامی که طرف مقابل را پذیرفته ایم لازم است در خصوص حساسیت های او بیشتر بدانیم و اقدامی نکنیم که او را از خود برنجانیم…

شاید روش غذا خوردن که برای یکی از طرفین کمی نامناسب جلوه می کند چندان مهم نباشد اما موضوع دوست اجتماعی مسلما موضوع مهمی است…

افراد نظرات و احساس های مختلفی دارند

بسیاری از افراد نمی دانند که چرا احساس خاصی دارند در حالی که با کنکاش در گذشته فرد می توان به نظراتی که با آنها بزرگ شده پی برد و منشا این احساس ها را پیدا کرد

اما در وهله اول ما به دنبال پیدا کردن منشا احساس ها نیستیم آنها را می پذیریم و سعی می کنیم که طرف مقابل را نرنجانیم

ممکن است که افراد با رشد روز به روز تغییر کنند و احساسشان هم تغییر کند و حتی ممکن است بعد از تغییر و رشد یکی از طرفین ، دیگر نتوانند با هم ادامه بدهند یا اینکه بهتر از گذشته با هم ادامه بدهند…همه این مسایل بسته به اشخاص و شرایط است…

این مقدمات لازم بود تا برسم به اصل مطلب و نظرات مختلف در این خصوص

بیشتر دوستانی که نظر دادند اصل را بر اعتماد گذاشتند…

برخی مایلند که دوستان اجتماعی را وارد دوستی خانوادگی کنند و برخی مایل نیستند

شناخت دوست براساس تجربه و میزان توانایی ما در شناخت می تواند تحقق یابد و کاملن نسبی است… شاید فکر کنیم که ما به حد کافی توانایی شناخت افراد را داریم … اما اینگونه نباشد

بنابراین نه اعتماد و نه شناخت نمی توانند به ما معیار خوبی بدهند…

حفظ حریم ها می توانند ما را در این مسیر یاری داده و ارتباط همسری ما را حفظ کنند…

حریم به دو گونه

حریمی که همسر ما برای ما تعریف کرده و ما حتی اگر موافق نیستیم به خاطر اینکه او را نرنجانیم رعایت می کنیم…

و حریمی که ما در برخورد با دوست اجتماعی خودمان رعایت می کنیم…

حریم اول سطح ارتباط را از بیرون تعیین می کند و حریم دوم سطح درون ارتباط را تعیین می کند

شاید همسر فرد با دوست اجتماعی او مخالف نباشد اما سطح آن را تعیین کند که بیشتر از محل کار نباشد

 

یا اشخاصی باشند که خارج از محل کار نیز با تلفن و چت در ارتباط باشند و همسر ایرادی نگیرد … این حریم را همسر با احساسی که دارد و خود نیز نمی داند چرا تعیین می کند… چرایی آن مهم نیست… احساس مهم است…

حریم داخلی یعنی اینکه فرد با دوست اجتماعی خود چه مسایلی را در میان می گذارد…

 

آیا فرد در خصوص همسر خود با دوست اجتماعی صحبت می کند؟ تا چه حدی مسایل خصوصی خود را با دوست اجتماعی خود در میان می گذارد؟

در خصوص حریم اول لازم است دقت شود که هیچگاه هنگامی که با همسر خود هستیم و با هم فیلم می بینیم یا در کنار هم هستیم با تلفن یا چت با دوست اجتماعی خود چه جنس مخالف چه موافق مشغول نشویم و وقت کافی با همسر خود بگذرانیم… مسایل بسیاری هست که لازم است به دنبال فرصت مناسب برای صحبت در مورد آنها با همسر خود باشیم پس از فرصت ها استفاده کنیم و آنها را هدر ندهیم

 

نکته مرتبط با این موضوع این است که هیچگاه هیچ مسئله ای را در تختخواب مطرح نکنیم.. هیچ مسئله ای به غیر از خواب و معاشقه در رختخواب وارد نشوند مگر اینکه فرصت دیگری باقی نباشد… برای صحبت در مورد مسایل مختلف در زمان مناسب وقت صرف کنیم..

در خصوص حریم دوم لازم است که تاکید شود که با هیچ دوستی در خصوص مشکلات همسر خود صحبت نکنیم و فقط در صورت ضرورت با مشاور در میان بگذاریم ..

بنابراین داشتن دوست اجتماعی با اطلاع همسر خود و در چهاچوبی که احساس او تعیین می کند می تواند مناسب باشد

پس هنگام آشنایی با همسر خود این موضوع را در مورد او بشناسید

 

با مطرح کردن سوالی در واقع می توانیم اطلاعاتی هم در اختیار همسر خود قرار دهیم

به این صورت که “من با شخصی با این مشخصات آشنا شده ام نظرت در مورد این ارتباط چی هست؟”

هم نظر خواستیم هم اطلاعات دادیم

ارتباط خود را با صحبت همیشگی بر موارد مختلف و مورد اختلاف که گلسر در هفت عادت درونی تاکید می کنه ، زیبا حفظ کنیم…

 

 

باز هم شناختی در حد خودمان داریم و نمی دانیم که کافی هست یا نه بعد شناخت همسر را وارد قضیه می کنیم باز نمی دانیم که کافی هست یا نه…اما آنچه که تاکید کردم شناخت نبود احساس بود… اگر همسر احساس خوبی نداشت بی خیال شوید…

همسر کسی است که می خواهیم نفر اول زندگی ما باشد اگر چنین نیست رهایش کنید و اگر چنین هست مواظب احساساتش باشید که نرنجد…

 

همونطور که نوشتم بسته به آموخته های پیشین او هست که در او احساسات را تولید می کند… شاید با رشد تغییر یابند اما در حال حاضر او را به این صورت پذیرفته ایم

شاید فضای جامعه نیز چنین ایجاب می کند… شاید او چیزی می داند که نمی گوید… پدر یک دختر خانم افسر نیروی انتظامی است و این دخترخانم به من می گفت که پدرشان بسیار نگران ایشان است که دیروقت بیرون نباشد چون چیزهایی می داند که ما نمی دانیم…

شاید هم فقط احساس هست که به هرحال لازم است مواظب احساس طرف مقابل خود باشیم…

احساسش نسبت به ما نیز تعیین کننده است … احساسی که بیان کردم ترکیبی است از انواع احساس ها…

احساس نسبت به همسر که تا چه اندازه او را دوست دارد… احساس ترس از وضعیت جامعه… احساس نسبت به آن فرد مورد نظر… و در نهایت نظر شخصی که پیشتر به طور کلی در مورد داشتن دوست اجتماعی بیان داشته…

 

مواظب احساسات خود و یار خود باشیم

شبتون خوش و در آرامش

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

Benjamin_Button

سرگذشت غریب بنجامین باتن

مورد عجیب بنجامین باتن یا سرگذشت غریب بنجامین باتن(به انگلیسی: The Curious Case of Benjamin Button) نام یک فیلم آمریکایی محصول سال ۲۰۰۸ به کارگردانی دیوید فینچر است. شخصیت اصلی این فیلم الهام گرفته از یک داستان کوتاه اثر اف. اسکات فیتزجرالد است. فیلم‌نامه این فیلم را اریک روث نوشته است و برد پیت وکیت بلانشت بازیگران اصلی آن هستند. این فیلم با بازخورد مثبت منتقدین نیز روبرو شد.

بنجامین در اواخر قرن نوزدهم و در سن ۸۰ سالگی به دنیا آمده و با گذشت زمان، در حالی که دیگران پیرتر می‌شوند، او جوان‌تر می‌شود. او در کهنسالی عاشق دختری می‌شود که در سنین کودکی به‌سر می‌برد. اما در طی سال‌ها در حالی که دخترک بزرگ‌تر می‌شود، او در روندی وارونه به سوی خردسالی پیش می‌رود.

 

مورد عجیب بنجامین باتن
Benjamin Button poster.jpg
پوستر فیلم
کارگرداندیوید فینچر
تهیه‌کنندهکاتلین کندی
فرانک مارشال
نویسندهاریک راث
رابین سویکورد
(بر پایه داستان کوتاه اثر اف. اسکات فیتزجرالد)
بازیگرانبرد پیت
کیت بلانشت
ترجی پی. هنسون
جولیا اورموند
الیاس کوتیاس
جرید هاریس
جیسون فلمینگ
تیلدا سوئینتن
موسیقیالکساندر دسپلا
فیلم‌برداریکلادیو میراندا
تدوینکرک بکستر
آنگوس وال
توزیع‌کنندهپارامونت پیکچرز
برادران وارنر
تاریخ‌های انتشار
۲۵ دسامبر ۲۰۰۸
مدت زمان
۱۶۶ دقیقه
کشورآمریکا
زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم۱۶۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار
فروش گیشه۳۳۲٬۵۸۲٬۷۱۱ دلار
piano

پیانو

پیانو (به انگلیسی: The Piano) فیلمی درام به کارگردانی جین کمپیون و محصول سال ۱۹۹۳ میلادی است. داستان فیلم به مقطعی از زندگی یک بانوی پیانیست لال به‌نام «آدا» در اواسط قرن نوزدهم میلادی می‌پردازد. آدا (با بازی هالی هانتر) به همراه دختر خردسالش به جزیره‌ای دوردست می‌روند تا با مردی که پیش از آن هیچ‌گاه او را ندیده ازدواج کند.دیگر نقش‌آفرینان اصلی فیلم پیانو هاروی کایتل، سَم نیل و آنا پاکوین هستند.

پیانو در چهل و سومین دورهٔ جشنوارهٔ کَن (۱۹۹۳) ۲ جایزهٔ مهم نخل طلای کن (بهترین فیلم) و بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. این فیلم در در ۶۶اُمین دورهٔ اهدای جوایز اسکار (۱۹۹۴) نامزد دریافت ۸ جایزهٔ اسکار بود که در رقابت با فیلم‌هایی هم‌چون فهرست شیندلر و فیلادلفیا، برندهٔ ۳ جایزهٔ اسکار شد. جین کمپین که به‌غیر از کارگردانی، فیلمنامهٔ پیانو را هم نوشته بود، جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه اوریژینال را از آن خود کرد.[۳] او در آن سال نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردانی هم بود و دومین «کارگردان زن» در تاریخ مراسم اسکار به‌شمار می‌آید که نامزد دریافت این جایزه بوده‌است. هالی هانتر برندهٔ اسکار بهترین بازیگر زن شد و آنا پاکوین (بازیگر خردسال فیلم) هم اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را دریافت کرد.

موسیقی متن فیلم پیانو را مایکل نایمن ساخته‌است. نایمن در سال ۱۹۹۳ برای موسیقی متن این فیلم جایزهٔ بهترین موسیقی متن را از انستیتوی فیلم استرالیا و انجمن منتقدان فیلم شیکاگو دریافت کرد. موسیقی متن پیانو که در سال ۱۹۹۴ و در قالب آلبوم ساندترک فیلم، با برچسب ویرجین رکوردز روانهٔ بازار شد بیش از ۱ میلیون نسخه فروش داشت و نام نایمن را به‌عنوان یک آهنگساز برجسته در سطح بین‌المللی مطرح کرد. این آلبوم ۱ سال، پرفروش‌ترین اثر «جدول آلبوم‌های کلاسیک بیلبورد» بود.

 

برگرفته از ویکی پدیا

 

پیانو
Pianomovieposter.jpg
پوستر فیلم پیانو
کارگردانجین کمپیون
تهیه‌کنندهجین کمپیون
نویسندهجین کمپیون
بازیگرانهالی هانتر (در نقش آدا مک‌گراث)
هاروی کایتل (در نقش جرج بینس)
سَم نیل (در نقش الیستر استیوارت)
آنا پاکوین (در نقش فلورا مک‌گراث)
موسیقیمایکل نایمن
فیلم‌برداریاستوارت درای‌برو
تدوینورونیکا جنت
توزیع‌کنندهسیبی ۲۰۰۰
تاریخ‌های انتشار
۱۹ مه ۱۹۹۳ (نمایش در جشنوارهٔ فیلم کن)
۵ اوت ۱۹۹۳ (نمایش در استرالیا)
مدت زمان
۱۲۱ دقیقه
کشورنیوزیلند
استرالیا
فرانسه
زبانانگلیسی
مائوری
زبان اشاره بریتانیایی
هزینهٔ فیلم۷ میلیون دلار
فروش گیشه۴۰٬۱۵۷٬۸۵۶ دلار
jealousy

احساس مالکیت در رابطه

زمانی که حسادت و احساس ناامنی در فرد ایجاد می گردد، عشق را تبدیل به مالکیت می کند و با روش هایی محسوس و نامحسوس تلاش می کند تا شریک خود را کنترل کند. این کنترل و مالکیت، صرفا به دلیل کاهش هیجان و اضطراب حاصل از حسادت و ناامنی فرد است نه عشق و علاقه.

عشق به معنی وابستگی و یا ایجاد فشار احساسی-هیجانی بر روی معشوق نیست. تلاش برای کنترل و مالکیت معشوق باعث می گردد، عشق و صمیمیت از بین برود. وقتی کسی را کنترل می کنید، او را محدود می کنید تا خودش نباشد. این رفتار ناخودآگاه برای کاهش اضطراب و هیجان در کنترل کننده می باشد و باعث احساس فشار روانی، عاطفی بر روی کنترل شونده خواهد شد.

همه افراد احساس ترس و ناامنی را در رابطه های عاطفی تجربه می کنند. این احساسات، حاصل چالش های عمیق فرد با موضوع اعتماد، عزت نفس، ترس از طردشدگی و ترس از صمیمیت است. این احساسات ریشه ای، ناخودآگاه، فرد را مجبور به کنترل و ایجاد مالکیت می کند.

به عنوان مثال؛ زمانی که فرد باور دارد که خوب و دوست داشتنی نیست؛ این نگرش منفی نسبت به خود تولید احساس حسادت و ناامنی خواهد کرد. گاهی فرد این احساسات را فرافکنی می کند به این امید که نیازهایش دیده شوند. یعنی شریک خود را به حسادت و احساس ناامنی متهم می کند. گاهی فرد خود را در نقش قربانی قرار می دهد تا بتواند کنترل بیشتری داشته باشد.
چنان چه ملاحظه می کنید، وفتارهای کنترل و مالکیت، عموما برای اصلاح و بهبود شرایط رابطه نیست. بلکه برای کاهش اضطراب و هیجانات غیر خوب فرد کنترل گر است.
به همین دلیل غالبا کنترل شونده اشاره می کند؛ من تغییرات زیادی انجام داده ام، آن چه کنترل گر خواسته انجام داده ام. ولی همچنان کنترل کننده رفتار های کنترلی خود را با شدت تداوم می دهد. کنترل شونده بایستی آگاه شود که این رفتارها به کنترل کننده مربوط است نه این که شما که هستید و یا چه می کنید!

راه حل خروج

برای تبدیل رابطه ای ناامن به رابطه ای مطمئن و خروج از احساس مالکیت روش های زیر را استفاده کنید:

١- خود شناسی
در صورتی که ناامنی، باعث ایجاد احساس حسادت و مالکیت در شما می شود، بهتر است انگیزه های جدیدی در زندگی خود ایجاد کنید، تا احساس تعلق به هستی در شما افزایش یابد. باورهایی که احساس ناامنی در شما ایجاد می کنند، پیدا کنید و آن ها را با پیام های بالغانه جابجا کنید. خودارزشمندی و عزت نفس خود را افزایش دهید.

٢- حسادت، کنترل گری و رفتارهای تنبیهی را متوقف کنید.
رفتارهای کنترل گرانه، رابطه را به دوری احساسی و عدم صمیمیت تبدیل می کند. هم چنین احساس ناامنی را در شما افزایش خواهد داد. چرا که شما می خواهید چیزهایی و یاکسی را کنترل کنید که موفق نخواهید شد. واین عدم موفقیت در کنترل باعث می شود احساس بدی نسبت به خود پیدا کنید.
بهتر است برای کاهش اضطراب های خود روشی پیدا کنید تا این که بخواهید شرایط خارج از خود را کنترل کنید. چرخه های تنبیهی خود مانند؛ قهرکردن، سکوت کردن، خشونت های کلامی و … را از مراحل ابتدایی شناسایی و در همان مراحل اولیه در مغز خود متوقف کنید.

٣- بپذیرید این احساسات مربوط به گذشته هستند.
اضطراب ها قابل مدیریت نیستند تا زمانی که ریشه های آن را پیدا کنید. در این بخش نیاز به خودشناسی و خودآگاهی است. به ساختار خانواده ای که رشد کردید، دقت کنید، افکار، احساس و رفتار آن ها را بررسی کنید. زمینه های حسادت و ناامنی را در آن جا پیدا کنید، سپس با تغییر کودک به بالغ خود را آزاد کنید. این موضوع باعث ایجاد آرامش در این زمان و مکان خواهد شد. این روش را بارها و بارها تکرار کنید.

۴- کاهش اضطراب
روش هایی برای کاهش اضطراب خود بیابید. به عنوان مثال؛ مدیتیشن، یوگا و … . زمان و مکان های اضطرابی خود را بیابید و دلایل آن را بررسی کنید.

۵- واگویه های داخلی را حذف کنید.
– او مرا ترک خواهد کرد.
– او مرا دوست ندارد.
-او به من خیانت خواهد کرد.
و …
این جملات و واگویه های درونی، اصلی ترین دلیل برای تولید اضطراب هستند و در ادامه کنترل و مالکیت. شما نمی توانید از ورود این افکار جلوگیری کنید. چرا که به صورت واقعی این افکار موجود هستند. شما فقط می توانید زمان ماندن و پردازش این افکار را کنترل و مدیریت کنید. پس زمانی که هجمه ای از افکار منفی به شما هجوم می آورد. به موضوعات خنثی بپردازید.

۶- ایجاد ثروت در زندگی
برای زندگی خود برنامه ریزی کنید. در راستای اهدافتان قدم بردارید. ثروت های مادی و معنوی را به زندگی خود دعوت کنید. ارتباطات سطح اجتماعی خود را بالغانه گسترش دهید. ارتباط با خانواده خود را بهبود دهید. خود مختاری و استقلال را در خود پرورش دهید.

٧- با او صحبت کنید.
در صورتیکه شریک شما آگاهانه و یا ناآگاهانه رفتاری دارد که در شما احساس ناامنی ایجاد می کند

 

needs-value

امتیاز نیازها

درود بر همراهان عزیز

 

در خصوص بقا، قدرت، عشق و احساس تعلق و تفریح از پنج نیاز اساسی از نظر آقای دکتر گلسر صحبت کردیم…

از پنج نیاز ، آزادی باقی مونده که مثالی داشته باشیم…

به طور مثال بعد از ازدواج برخی از طرفین باز هم می خوان آزادی قبل از ازدواج رو داشته باشند

 

 

به طور مثال می خواد با دوستاش بره گردش در حالی که همسرش می خواد با هم برند بیرون

برخی محدودیت ها، آزادی رو تحت تاثیر قرار می دن…

در مورد عشق و احساس تعلق هم بیشتر بنویسم

انسان نیاز داره که عشق دریافت کنه و عشق ارایه کنه…

برخی با ارایه عشق بیشتر ارضا می شن و برخی با دریافت اون

در ضمن وقتی که از طرف کسی پذیرفته می شند نیاز به احساس تعلق برآورده می شه

پس نیاز عشق و احساس تعلق به طور کامل وقتی برآورده می شه که طرف دومی وجود داشته باشه و شخص نمی تونه به تنهایی اون رو برآورده کنه

در حالی که فرد می تونه بقا و تفریح رو به تنهایی برآورده کنه

حال آقای دکتر گلسر برآوردن این پنج نیاز اساسی رو برای تحلیل رفتار زوجین به کار می گیره…

 

همونطور که شب قبل اشاره کردم به هر نیاز خودتون از ۱ تا ۵ امتیاز بدید

یکی ممکنه امتیاز ۵ به بقا بده و امتیاز ۴ به عشق و امتیاز ۲ به آزادی و ….

در خصوص بقا و عشق و تفریح هر چه امتیاز دو طرف به هم نزدیک باشند اون دو نفر می تونند که بهتر با هم کنار بیان

 

در خصوص قدرت فرق می کنه اگه هر دو به قدرت امتیاز بالا بدند ممکنه که به مشکل برخورد بکنند

در خصوص آزادی …اگر هر دو آزادی بالا لازم داشته باشند هر دو می تونند که با دوستانشون جداگانه به سفر برند و بعد دوباره به هم برگردند و سفر دو نفره هم داشته باشند…

پس فقط نزدیک بودن امتیازها کافی نیستند بلکه لازم هست که به نیازها به خوبی آشنا باشیم و راه حل هایی بدیم که نیاز هر دو طرف رو برآورده کنه…

روانشناسی یک علم خلاقانه هست… اینطور نیست که راه حل ها وجود داشته باشند و وقتی مراجع مراجعه کرد و مشکلش رو گفت راه حل رو از جیبمون دربیاریم و به ایشون ارایه کنیم…

انسان ها منحصر به فرد هستند و حتا برای مشکلات مشابه هم نمی شه راه حل مشابه ارایه داد و لازم هست که راه حل ها مختص اون فرد ابداع بشند البته اگر پیشتر ابداعی وجود نداشته باشه… و این ابداع رو مشاور به تنهایی انجام نمی ده از خلاقیت خود مراجع هم استفاده می کنه…

 

برخی روانشناس ها اصرار دارند که در همه زمینه ها اظهار نظر کنند و مراجع را به یک همکار دیگر که در آن موضوع خاص تبحر داره ارجاع نمی دن…

یا گاهی اوقات خود مراجع تلاش نمی کنه و همچنین مراجعه رو به حد کافی ادامه نمی ده…

در ضمن اینکه برخی از سبک ها در برخی زمینه ها پاسخگو نیستند و مراجع نمی دونه و به مشاور اعتماد می کنه ولی نتیجه نمی گیره

 

از همکاران سراغ دارم که در زمینه درمان اعتیاد تبحر داره، بنابراین مراجعین در این زمینه رو به ایشون ارجاع می دم و همکاران دیگه رو شناسایی کردم…

به طور مثال یکی از دوستان رو برای مشاوره خانواده به یکی از همکاران ارجاع دادم

خواهر زاده این دوستمون نیاز به مشاوره تحصیلی داشته بنابراین این دوستمون خواهرزاده اش رو هم پیش همان همکار ما برده…بعد که مطلع شدم به ایشون گفتم اگر به من می گفتی همکار دیگه ای رو برای خواهرزاده شما بهتون معرفی می کردم…

بنابراین با یک مشاور و مشاوره ناامید نشید و به یکی دیگه مراجعه کنید تا به نتیجه برسید

در ضمن اینکه ، حمید عزیز مشاور قرار نیست که حق رو به یک طرف بده …. قرار هست راه حلی با هم پیدا کنید که هر دو طرف راضی باشند…

 

کتاب “ازدواج بدون شکست” نوشته آقای گلسر رو چند بار بخونید و سعی کنید که اون رو در زندگیتون پیاده کنید و البته نمی شه یک شبه متحول شد… به مرور در زندگیتون کاربردش رو پیدا می کنید…

شاداب و سلامت باشید

شب خوش در آرامش و لذت

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

man woman

سرمایه گذاری در رابطه

وقتی یک زن سخت تلاش می کند که عاشق خوبی باشد، تمام خلاء های زندگی را به تنهایی پر می کند و به مرد “فرصت” پر کردن این خلاءها را نمی دهد و آنقدر گرم این کار می شود که فرصت نمی کند ببیند آیا به او نیز عشق ورزیده می شود یا نه…

مثال:
تصور کنید که زن و مردی در قایق پارویی هستند، زن در جلوی قایق نشسته و مرد در قسمت عقب.
هر دو یک جفت پارو دارند،قایق به خوبی و زیبایی حرکت می کند و زن فرض می کند که هردو در حال پارو زدن هستند.

حال لحظه ای فرا می رسد که زن احساس خستگی می کند و تصمیم می گیرد کمی استراحت کند،ناگهان قایق می ایستد و زن برمی گردد و می بیند.
مرد تمام مدت نشسته بوده و کاری نمی کرده و یا خواب بوده و تمام مدت زن به تنهایی پارو می زده و مرد فقط یک مسافر بوده است یا شاید هم برگردد و ببیند هیچ کس داخل قایق نیست .

وقتی زن به تنهایی برای رابطه تلاش می کند، انزجار زیادی در وجود او انباشته می شود.
هنگامی که زن با پر کردن جاهای خالی رابطه ای را شروع می کند، “در ابتدای رابطه” خوشحال است چون این رفتار منجر می شود که مرد عشق و توجه زیادی به او داشته باشد (به طور موقت) و تصور می کند تلاشش ارزش دارد.
ولی در نهایت وقتی متوجه می شود تمام بار احساسی رابطه به دوش اوست، از مرد خود متنفر می شود.

درواقع زن مرد را به کم کاری “عادت” می دهد و بعد از مدتی احساس می کند از او حمایت نمی شود.

زن به همسر خود “فرصت کافی” نمی دهد که مرد هم جاهای خالی را پر کند.

مردها هنگامی احساس خوبی نسبت به خودشان دارند که مسئولیت کاری به عهده ی آنهاست و یا موقعی که خودشان کاری را شروع می کنند.

بنابراین هنگامی که این فرصت به آنها داده نمی شود؛ احساس می کنند از مذکر بودنشان دور مانده اند و احساس انزجار می کنند.

وقتی همیشه زن در رابطه جاهای خالی را پر کند،طرف مقابل از اینکه عشق ورزیدن را بیاموزد محروم می شود.

در یک رابطه ی سالم مشارکت و سرمایه گذاری احساسی هردو طرف باید وجود داشته
باشد.

 

need

پنج نیاز اساسی

 

در ادامه مطالب از تئوری انتخاب، امشب می خوام در خصوص پنج نیاز اصلی از نظر آقای دکتر گلسر بنویسم…

 

اگر یادتون مونده باشه نوشتم که از نظر دکتر گلسر ، همه رفتارهای انسان برای برآورده کردن پنج نیاز اساسی بقا، عشق و احساس تعلق، آزادی، قدرت و تفریح انجام می شند…

بقا ، نیاز اصلی هست که امروزه اکثر افراد در روی کره زمین از داشتن خورد و خوراک و سرپناه بهره مند هستند و زنده می مانند…

 

اما این نیاز اصلی سبب تلاش بیشتر انسان برای سلامت بیشتر می شه و پس انداز کردن، یکی از روش های تداوم دادن به کیفیت بقا هست…

پس کیفیت برآورده شدن این نیازها هم یک موضوع قابل بررسی هست…

پس کسانی که بیشتر به خودشون می رسند و یا بیشتر پس انداز می کنند و با احتیاط خرج می کنند به بقای خودشون بیشتر اهمیت می دن…

که این افراد کمتر ریسک می کنند

 

پس کسانی که ریسک پذیری بالایی دارند امتیاز کمتر به این نیاز می دهند… از ۱ تا ۵ به این نیاز در خودتون امتیاز بدید…

حال در مورد مراسم بنویسم … مراسم رفتارهایی در انسان هستند که برای برآورده کردن چند نیاز اساسی کاربرد دارند…

آقای دکتر گلسر، یادگیری رو جزو تفریح دسته بندی کرده

بنفشه نوشته:

سلام و شب بخیر واگر اهل پس انداز نباشم و ترجیح بدم از زندگی لذت بیشتری ببرم تا اینکه منتظر اینده نامعلوم باشم سهل انگاری در زندگی است؟

 

ادامه:  … با یک مورد نمی شه نتیجه گرفت… ممکنه آنقدر از داشتن در آینده مطمئن هستید که نگران خرج کردن نیستید… خودتون بهتر می دونید… چندین فاکتور رو در نظر بگیرید و از یک تا پنج به نیاز بقا در خودتون امتیاز بدید

 

بنفشه عزیز! این امتیاز مختص شماست و هیچ کس هم نمی تونه به شما خرده بگیره که چرا اینطوری هستید… این خصوصیت شماست که تا جایی که می تونید در برآورده کردن اون تلاش میکنید…

یادگیری از طریق بازی ها در کودکی که تفریح هستند اتفاق می افتند و اکنون در کشورهای پیشرفته به این طبیعت انسان واقف شدند و در مدارس از طریق تفریح ، آموزش رو دنبال می کنند…

 

مراسم هم تفریحات مختلفی را در خود داره که در حال حاضر بیشتر شما با بیشتر این تفریحات آشنا هستین… در ضمن اینکه یادگیری های مختلفی نیز در خود دارن…. به درست و یا غلط بودن مراسم خاص و آنچیزی که یادگیری می شود کاری ندارم…

در ضمن اینکه مراسم ، نیاز به احساس تعلق را نیز برآورده می کند

 

انسان تمایل دارد که در یک گروه پذیرفته شود و در آن گروه با به عهده گرفتن مسوولیت… نیاز به قدرت را نیز برآورده کند…

 

هنگامی که در یک گروه پذیرفته می شود احساس خوبی دارد و نیاز به احساس تعلق خود برآورده می شود

هنگامی که مسوولیتی در گروه به عهده می گیرد یا مناسک گروه را به جا می آورد احترام جلب می کند و هنگامی که مورد احترام قرار می گیرد ، نیاز به قدرت او برآورده می شود

فرد هنگامی که مورد احترام قرار می گیرد احساس قدرت می کند…

چند نیاز اساسی از نظر آقای دکتر گلسر رو با چند مثال بررسی کردیم… بقیه این مطلب رو شب آینده ادامه خواهم داد…

 

 

 

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

شب خوش و در آرامش و لذت

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

woman self respect

احترام زن

امشب سومین شب است که راجع به احترام و بخصوص احترام زن و مرد صحبت می کنیم

امشب اختصاصی در مورد احترام زن صحبت کنیم شبی دیگر در خصوص احترام مرد

لیلای عزیز البته من هم به تفکر مردان اشاره کردم اما نمی شه آمار دقیق از احترام متقابل زن و مرد در ایران ارائه کرد

چراکه طبقات و فرهنگ های متفاوتی در ایران زندگی می کنند و رفتارها و تفکرات متفاوتی دارند

یک شوخی با جمله شما بکنم؛ یعنی به نظر شما این مردان هستند که اصرار دارند مهریه بپردازند و مالکیت زن را به دست آورند؟

همانطور که نوشتم رفتارها و فرهنگ های مختلفی در جامعه وجود دارد و نمی توان نظر قطعی نوشت

من نمی توانم به تفکر اقشار مختلف جامعه جهت بدهم

من تنها می توانم نظر خود را ارتقا دهم و بیان کنم

و اگر فردی نیاز به همراهی برای ارتقا داشت در مسیر ارتقا خودم ایشان را نیز برای ارتقا خودش همراهی کنم

این نوشته ها نمی تواند جایگزین کوچینگ خصوصی باشد فقط برای آشنایی بیان می شوند تا اعلام گردد که هرگاه برای کوچینگ نیاز بود در خدمتم

لازم هست که همه ما با بخش های مختلف یک موضوع آشنا بشیم تا بتونیم درست تصمیم بگیریم

 

لازم هست در ابتدا زن به خودش احترام بگزارد بعد از جنس مقابل هم انتظار احترام داشته باشد…

 

همانطور که در جلسه قبل اشاره کردم اکنون زن در تلاش برای برابری با مرد است در حالی که در دوران های گذشته این موضوع چندان مورد توجه نبوده بنابراین لازم است که زن ابتدا احترام به خود را بیاموزد بعد به دنبال برابری باشد…

و همانطور که اشاره کردم موارد بسیاری به لحاظ فرهنگ های متفاوت وجود دارند که نمی توانم به همه آنها بپردازم به طور مثال خرده گرفتن به همدیگر در مورد حجاب در زنان دیده می شود…

 

و موارد بسیار دیگری که من مهریه را برای صحبت امشب برمیگزینم که در اکثر فرهنگ های موجود در ایران مشترک و مرسوم هست

بسیاری از دختران فلسفه مهریه را نمی دانند و از آن به عنوان سنت یاد می کنند…به نگرش مردان به این موضوع امشب کاری ندارم…

برخی از دختران آن را هدیه ای از طرف مرد می دانند

و برخی آن را ضمانت اجرایی عنوان می کنند

اگر از ابتدای فلسفه وجودی آن بدانیم شاید که بیشتر مایل باشیم که در خصوص احترام تامل کنیم…

قبل از اسلام در وادی عرب ها زن جایگاه خوبی نداشت و به عنوان یک وسیله تلقی می شد

 

پیامبر اسلام همانطور که به طور قطع اعلام نکرد که برده داری ممنوع است به طور قطع هم بیان نکرد که زن و مرد برابر هستند . و همچنان خرید برده و کنیز برچیده نشد…

 

اما برای اینکه کمی حق برای زنان قایل شده باشد در سوره نسا آیه ۲۸ خطاب به مردان آمده است که زنا نکنید اما اگر بهره مند شدید مهر دهید. تفاوت همسر با کنیز در این بود که هنگام خرید، پول را به صاحب کنیز می دادند و هنگام صیغه، پول را به خود زن می دادند

 

بنابراین تا آن زمان که زنان در وادی عرب ها بدون هیچگونه حقی مورد بهره برداری قرار می گرفتند از آن زمان به بعد با مهریه مورد مهر قرار گرفتند

بزرگان ایران بعد از اسلام ملاحظه کردند که بر طبق قوانین جدید حاکم شده بر ایران زنان با مهریه ای به خانه مرد می روند و مرد هرگاه که خواست مهریه را داده و زن را بیرون می اندازد و یا زنان دیگری می گیرد

در حالی که در ایران قبل از اسلام زنان جایگاهی نزدیک به مردان داشتند و از برابری با مردان چندان دور نبودند

 

بنابراین بزرگان ایرانی که توانایی تغییر قوانین حاکم را نداشتند از همان قوانین استفاده کردند و با بالا گرفتن مبلغ مهریه تا حدودی سلامت زندگی زنان را تامین کردند. و ارایه راهکارهای جدید همچنان ادامه دارد و در مجلس به تصویب می رسد تا هرچه بیشتر به برابری زن و مرد نزدیک شویم

 

پس تا اینجا می رسیم به اینکه در ایران مهریه تبدیل شد به ضمانت اجرایی در حالی که در هیچ کشور اسلامی دیگری چنین نیست و مهریه مبلغ بسیار پایینی در حد همان خرید و هدیه دارد

 

پس زن اگر بخواهد که به خود احترام قایل شود در وهله اول لازم است این موضوع را برای خود حل کند که حقوق برابر می خواهم و فروشی نیستم… البته اگر به برابری معتقدند…

در مرحله بعد اگر حقوق برابر به دست نیامد، مهریه و حربه های دیگری را به عنوان ضمانت اجرایی نه به عنوان هدیه به کار گیرد

اینها رو نوشتم فقط به این خاطر که شخص در ابتدا باید خود و خواسته هایش را بشناسد و بعد طلب خواسته بکند نه اینکه دنباله رو هر آنچه که از دیگران می شنود باشد…

 

اینجا راهکاری برای حقوق برابر در ازدواج ارایه نمی کنم فقط به فلسفه موضوع اشاره کردم تا خود راه را انتخاب کنید در ضمن اینکه موضوع ما احترام بود…

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری…

شب خوش و در آرامش

 

 سینا یاوریان 

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی