این جمله که “هر عقیده ای قابل احترام است” نادرست است. عبارات ” هر انسانی با هر عقیده ای قابل احترام است” و ” هر عقیده ای را می توان مورد نقد و بررسی قرار داد” صحیح می باشند.
چرا ایرانی از مباحثه گریزان است؟ زیرا فکر می کند که مباحثه به دعوا ختم خواهد شد. چرا ایرانی فکر می کند که مباحثه به دعوا ختم خواهد شد؟ زیرا به جملاتی که در بالا ذکر شد توجه نکرده است و عبارات نادرست در ذهن او حک شده اند و بر طبق آن عمل می کند.
هنگامی که اشخاصی که عبارات مذکور را در ذهن خود بررسی نکرده اند با هم به مباحثه می نشینند، دو اتفاق ممکن است که مباحثه را به دعوا بکشاند؛ ۱- ممکن است انتقاد کننده ، شخصیت طرف مقابل را با زبان نشانه رفته باشد ۲- ممکن است انتقاد شونده احتمال بدهد که شخصیت او از طرف مقابل مورد حمله واقع شده است.
همواره لازم است که در مباحثه با صحبت نکردن در مورد خصوصیات اخلاقی و شخصیت طرف مقابل و زیرسوال نبردن او ، بلکه فقط زیرسوال بردن عقاید و نظرات او ، احترام به طرف مقابل را حفظ کرد.
بنابراین اگر هر دو طرف در مباحثه دقت داشته باشند که فقط نظرات و عقاید طرف مقابل را نقد و بررسی کنند و همچنین از نقد شدن نظرات خود ناراحت نشوند ، مباحثه به خوبی پیش خواهد رفت.
به همین صورت اگر یک طرف حس کرد که طرف مقابل در مورد شخصیت او سخن می گوید می تواند به ایشان یادآوری کند که بهتر است در مورد نظراتشان صحبت کنند نه در مورد شخصیت شان. و اگر یکی از طرفین حس کند که طرف مقابل به خاطر اینکه فکر کرده است شخصیت او مورد نقد قرار گرفته و گارد گرفته است به او یادآوری کند که فقط نظر و عقیده او را مورد نقد و بررسی قرار داده وگرنه برای شخصیت او احترام قایل است و ایشان در پیش او عزیز هستند و اگر نبودند به مباحثه با ایشان ادامه نمی داد و سکوت اختیار می کرد.
گاهی افراد فکر می کنند که می خواهند در مورد شخصیت و خصوصیات اخلاقی فرد دیگری نظر بدهند و از او نقد بکنند. این یک مقوله دیگری است و یک مباحثه محسوب نمی شود. مباحثه ، گفت و گوش ( گفتن و سپس گوش سپردن) در مورد یک موضوعی است که به شخصیت و خصوصیات افراد مربوط نیست و عقیده ای یا نظری یا دانشی است که از طریق تبادل اطلاعات مورد بررسی دوطرف
قرار می گیرد.
گاهی اوقات افراد خود را با عقایدشان یکی می دانند که این موضوع از همان جمله نادرست “هر عقیده ای قابل احترام است” ناشی شده و خود را با عقیده یکی دانسته و هرکه به عقیده او حمله کند یا نظر او را مورد نقد قرار دهد احساس می کند که به خود او و شخصیت او حمله شده و مورد نقد قرار گرفته است. لازم است به خود یادآوری کنیم که عقاید ما خود ما نیستند و نظرات و اعتقادات و اطلاعات از گذشته و از طریق اطرافیان در ما ایجاد شده و مورد بررسی همیشگی قرار دادن آنها لازمه زندگی سالم است.
عقیده یک موضوع تولید شده ذهنی است، در حالیکه مواردی قابل احترام هستند که وجود خارجی در طبیعت داشته باشند مثل انسان، درخت و حیوانات. عقیده، یک موضوع Objective (انتزاعی و ذهنی) در حالیکه انسان یک موضوع Subjective(عینی و واقعی) است. احترام قایل بودن به مسایل انتزاعی نمی تواند درست باشد چراکه ممکن است صرفا ساخته ذهن باشد یا به مانند بسیاری از علوم تغییر یابند و نظریه های قبلی رد شوند.
به همین صورت در گذشته دور ، بت ها را به عنوان نمادی عینی از موضوعی انتزاعی می ساختند تا بتوانند به آن احترام کنند در روزگار کنونی که درک انتزاعی انسان رشد کرده است ترکیب انتزاع و عینیت در ذهن انسان در هم پیچیده شده و تفکیک آنها مشکل شده است. به گونه ای که انسان امروز می اندیشد که هرآنچیزی که از ذهن او خطور می کند به طور یقین نشانه ای از آنچیزی است که در بیرون وجود دارد، در حالی که چنین نیست و بسیاری از موارد فقط ساخته ذهن اوست.
افرادی که به اصطلاح کم می آورند شاید به حمله به شخصیت طرف مقابل رو بیاورند که به دعوا منجر خواهد شد. پس اگر انسان ها به بلوغ ذهنی دست یابند و در هر زمینه ای ، جملات ذهنی خود را به مانند جمله ای که در اول این نوشته آمد مورد نقد قرار دهند، خواهند توانست به یک مباحثه بالغانه دست یابند و در صورتی که پاسخی برای ادامه مباحثه نداشتند آن را با گفتن جمله ای همچون ” نظر شما را نمی پذیرم هرچند در حال حاضر پاسخی هم به ذهنم نمی رسد.” پایان دهند یا نظر مقابل را بپذیرند و هیچگاه در خصوص ابراز اینکه طرف مقابل متعصب است یا شخصیتش مانع فهمش می شود اقدامی صورت نگیرد.
نهایت سخن اینکه در مورد بررسی شخصیت افراد صلاحیت خاصی از جمله دانش کافی و نزدیکی به آن فرد لازم است و آن مباحثه محسوب نمی شود. همه عقاید را می توان مورد نقد قرار داد و همواره لازم است با احترام به شخصیت طرف مقابل مباحثه صورت گیرد. برای هر مهارتی از جمله مهارت مباحثه تمرین لازم است، بنابراین از مباحثه فرار نکنیم و با ذهنیتی که بیان شد به دنبال مباحثه باشیم تا به مرور مباحثه درست را یاد بگیریم.
حال ممکن است پرسش شود که چه نیازی به مباحثه است. پاسخ این است که مباحثه یکی از روش های بسیار مفید تبادل اطلاعات است که به رشد انسان ها کمک می کند در حین اینکه تعاملات اجتماعی را افزایش می دهد بدون اینکه این تعاملات به غیبت کردن و به مانند آن منجر شوند. و در نهایت اینکه ما را از گوسفند بودن و چریدن بدون مسوولیت در کنار هم باز می دارد و نشان می دهد که ما انسان های مسوولی هستیم که به دنبال ارتقا خود و اطرافیانمان هستیم و مسوولیت ارتقا خود و اطرافیان خود را درک کرده و عمل می کنیم.
حتا اگر به این معتقد باشیم که ما مسوول ارتقا دیگران نیستیم، مباحثه، در جهت ارتقا خودمان بسیار مفید خواهد بود. حتا اگر مطمئن باشیم که دانشی که داریم درست است، با مباحثه، جنبه های بیشتری برایمان روشن خواهد شد و مغز ما در تحلیل مسایل مختلف تقویت شده و بهتر عمل خواهد کرد که برای زندگی فردی و اجتماعی ضروری است و همانطور که بیان شد ما را به همدیگر با تعاملات بیشتر نزدیک تر خواهد کرد.
شاداب و آگاه باشیم در هوشیاری
سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی