بهبود مهارت تصمیم گیری: چگونه تصمیم های بهتری بگیریم؟

بهبود مهارت تصمیم گیری: چگونه تصمیم های بهتری بگیریم؟

تصمیم چیست؟

تصمیم گیری انتخاب آگاهانه یک گزینه بین چندین مورد است. تصمیم گیری با توجه به تحلیل ما از عواقب انتخاب خود صورت می پذیرد. این انتخاب ممکن است گاهاً تحت شرایط نامعلوم نیز باشد، که در این صورت انتخاب شما ریسک دار خواهد بود. البته سختی انتخاب فقط به دلیل نامعلومی شرایط رخ نمی دهد. بلکه ممکن است به دلیل وجود چندین هدف و حتی دیدگاه های متفاوت و نتایج متفاوت هم به وجود آید.

دیدگاه های متفاوتی درباره تصمیم گیری و مهارت تصمیم گیری وجود دارد و هرکدام ویژگی ها و شرایطی را برای آن توضیح داده است. یکی از این نظریه ها نظریه ای به نام نظریه انتخاب می باشد. این نظریه به چرایی و چگونگی رفتار یک فرد می پردازد و به نیت و نحوه بروز آن تمرکز دارد.

تئوری انتخاب

بر اساس این تئوری تمام فلسفه انتخاب، بر انگیزه درونی و انتخاب استوار است. یعنی هر رفتاری از انسان سر می زند، چه مثبت و چه منفی بر اساس انگیزه درونی نشأت می گیرد و نه عوامل بیرونی. در این نظریه بیان می شود که انسان ها خود مسئول رفتار خود هستند. حال سوالی پیش می آید که نقش دیگران چیست؟

درست است که دیگران هم در انتخاب و تصمیمات ما نقش دارند، اما این نقش تعیین کننده نیست. بلکه این انگیزه های درونی ما است که اثربخش است. البته باید دانست که تصمیمات انسان برای برآورده کرده میل خود انجام می گیرد. این نیاز می تواند شامل: نیاز به بقاء، عشق، احساس تعلق، قدرت و پیشرفت، آزادی و تفریح باشد.

مهارت های تصمیم گیری

زمانی که به گذشته و تصویر زندگی افراد بسیار موفق نگاه می کنید، به این نکته پی خواهید برد که این موفقیت حاصل تصمیم گیری درست و به موقع آنها بوده است. چه مهارت تصمیم گیری می تواند به افراد در انتخاب بهتر کمک کند؟ آیا انتخاب بهتر یک استعداد است یا مهارت تصمیم گیری چیزی است که می توان آموخت و بهبود داد؟

بهبود مهارت تصمیم گیری: چگونه تصمیم های بهتری بگیریم؟
ما هر روزه تصمیم های زیادی می گیریم و این تصمیمات قطعاً عواقبی دارند که منجر به نتایج مثبت یا منفی خواهد شد. پس لازم است که توانایی تصمیم گیری صحیح را بیاموزیم. مهارت هایی برای بهبود این توانایی می تواند اساسی برای یک زندگی مولد تلقی شود. یادگیری مهارت های تصمیم گیری فرصتی است که می تواند باعث افزایش نتایج مثبت و همچنین کاهش شکست ها و طبعات منفی شود.

چه مهارت هایی برای تصمیم گیری مهم است؟

باید توجه کرد که کسب مهارت تصمیم گیری باید از همان ابتدا در انسان نهادینه شود. البته چرا که با اندک بی توجهی در انتخاب خود چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری ممکن است عواقب بدی برای باشد.

مهم ترین اصل در مهارت تصمیم گیری توانایی جمع آوری و گزینش صحیح اطلاعات است. این مهارت آنجا اهمیت پیدا می کند که گزینش اطلاعات در میان منایع نامحدود در دنیای مدرن و دیجیتال کار بسیار هنرمندانه ای است. البته شاید نتوان به تنهایی این کار انجام داد و برای همین مشورت با افراد واجد شرایط امری ضروری است.

مهارت های تصمیم گیری باید در دستیابی به دانش موثر باشند و باعث شوند که انتخاب های ما مؤثر واقع شود. مدل تصمیم گیری ما به ما کمک می کند تا اطلاعات و توانایی های مهم در انتخاب را شناسایی کنیم. این مهارت ها عبارتند از:

مهارت های مهم تصمیم گیری

  • شناسایی ارزش ها و نیازها و تجزیه و تحلیل شرایط ذینفعان و خود و انعکاس صریح نتایج به دست آمده
  • کشف و توسعه خلاقیت که می تواند به شناسایی یا تولید گزینه های تصمیم گیری کمک کند
  • تخیل و تجسم برای پیش بینی راه حل های جایگزین پیامدهای احتمالی آینده
  • اطلاعات، جمع آوری داده ها و روش های مشاهده که ارزیابی راه حل ها را ممکن می سازد.
  • انتخاب روش درست تصمیم گیری در مورد کمک به تجزیه و تحلیل و ارزیابی گزینه های تصمیم گیری.
  • تجزیه و تحلیل درست از اطلاعات به دست آمده و فهم صحیح از نتایج حاصل شده
  • ارزیابی ریسک، عدم اطمینان و کاربرد آنالیز احتمالی نتایج.
  • همکاری، ارتباطات، یادگیری مشارکتی، مذاکره و گوش دادن فعال مورد نیاز برای تصمیم گیری گروهی مؤثر
  • استراتژی های مقابله با استرس که ضمن افزایش عینیت در موقعیت های تصمیم گیری، به مدیریت احساسات و ادراک کمک می کنند.
  • انتزاع، طبقه بندی و سازماندهی اطلاعات که مفاهیم مرتبط را شناسایی و به هم متصل می کند.
  • خود تنظیمی، انضباط و کسب مهارت های رهبری که الهام بخش اقدام برای یک راه حل انتخابی است.
  • مدیریت زمان و ملزم بودن به رعایت آن برای اجرای موفقیت آمیز تصمیم لازم است.

بهبود مهارت تصمیم گیری: چگونه تصمیم های بهتری بگیریم؟

شاید بتوان تمامی راهکاهای ارائه شده را در مراحل زیر خلاصه نمود:

  • مهارت جمع آوری و گزینش اطلاعات
  • پیدا کردن گزینه و راه حل های امکان پذیر
  • توانایی تجزیه و تحلیل داده ها
  • انتخاب مناسب ترین گزینه یا راه حل
  • مهارت ارزیابی انتخاب

حل مسئله و تصمیم گیری با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند. تا آنجا که بسیاری از مهارت های حل مسئله برای فرایند تصمیم گیری مفید هستند. تفکر انتقادی و تفکر سیستمی نیز به شدت با توجه به شایستگی ها در تصمیم گیری همراه هستند .

چگونه می توان مهارت تصمیم گیری را بهبود بخشید؟

مهارت های تصمیم گیری در مورد ساختن انتخاب های روزا نه مان، فرصتی را برای ما فراهم آورده اند تا مهارت خود را در تصمیم گیری ها بهبود بخشیم. بسیاری از این گزینه ها به صورت عادت انجام می شوند؛ اما صرفا با آوردن این انتخاب ها به سطح آگاهانه می توانید ارزیابی، تجزیه و تحلیل و تأمل خود را فعال کنید که می تواند برای بهبود این و تصمیمات دیگر استفاده شود.
مطمئناً بهبود مهارت های تصمیم گیری از آموخته های حاصل از تجربه عواقب تصمیم گیری های ضعیف حاصل می شود. با این حال، برای تصمیم گیری های با ارزش بالا که عواقب قابل توجهی دارد، ما می خواهیم این مهارت ها را از قبل تهیه کرده باشیم تا از نتایج فاجعه آمیز، تا حد ممکن جلوگیری کنیم.

هدف این است که مهارت های تصمیم گیری را در محیطی بهبود بخشیم که خطر عواقب منفی قابل توجه ناشی از انتخاب نامناسب کاهش یابد یا از بین برود.
بازی های تصمیم گیری، چنین محیطی را فراهم می کند. فرصتی برای مهارت آموزی در زمینه کاوش و پیش بینی نتایج احتمالی بر اساس احتمالات و همچنین توسعه توانایی های استراتژیک.

شبیه سازی ها می توانند تجارب تصمیم گیری احساسی را فراهم آورند که مقابله بهتر را بهبود می بخشند. آنها همچنین می توانند به یکی از چالش های مربوط به مشکلات پیچیده تصمیم گیری کمک کنند و آن پیش بینی نتایج طولانی مدت در انتخاب های ما است.
مانند همه مهارت ها، یادگیری و انتخاب بهتر با دیدن، گوش دادن و انجام دادن حاصل می شود. آنها با مطالعه، مشاوره، مربیگری و تمرین بهبود می یابند. اولویت بندی یادگیری یا انتخاب ارزش های اصلی می تواند با تهیه یک چارچوب ارزیابی زودهنگام و ماندگار برای تصمیم گیری های آینده به تصمیم گیرندگان کمک کند.

چگونه می توانید بگویید مهارت تصمیم گیری بهبود یافته است؟

ارزیابی مهارت های تصمیم گیری عملی است که به خوبی میزان پیشرفت ما در آموزش مهارت تصمیم گیری را به نمایش می گذارد. نتایج خوب یا بد لزوماً به معنای تصمیم گیری خوب یا بد نیست. به استثنای مواردی که می توان علیت شفاف و مستقیم را اثبات کرد، نتایج تصمیم گیری تحت تأثیر شرایط تصادفی، حوادث غیرقابل پیش بینی و دانش ناقص است.

با جدول زمانی تصمیم گیری که بیش از چند سال طول بکشد، آشکار می شود که حتی در انتظار تأثیر تصمیم گیری ممکن است ارزیابی بهبود مهارت ها با مشکل روبه رو شود.

نشانه های بهبود مهارت تصمیم گیری

برخی از نشانه هایی که می توانند پیشرفت مداوم مهارت تصمیم گیری را نشان دهند عبارتند از:

  • اندازه گیری پیشرفت به سمت اهداف بلند مدت
  • شواهدی از نتایج بهتر مداوم با وجود شکست های گاه به گاه
  • پیش بینی موفقیت آمیز از نتایج حاصل از آزمون مهارت های تصمیم گیری با انتخاب ریسک کمتر
  • افزایش عینیت و استفاده از اطلاعات و شواهد
  • استفاده از شکست به عنوان فرصتی برای یادگیری
  • افزایش اعتماد به نفس در تصمیم گیری
  • در نظر گرفتن و ایجاد گزینه های بیشتر
  • افزایش توانایی در ایجاد انگیزه در تعهد و اقدام لازم
  • مدیریت بهتر احساسات را در رسیدن به نتایج مطلوب
  • استفاده روتین و بهبود فرآیند تصمیم گیری
  • زمان بندی بهتر و اولویت بندی تصمیم گیری
  • افزایش توانایی در تصور و پیش بینی پیامدهای احتمالی
  • استفاده مؤثرتر از مشاوره و مربیگری
  • امکان استفاده از تکنیک های مختلف برای موقعیت های مختلف تصمیم گیری
  • افزایش نفوذ و همکاری
  • استفاده از چندین استراتژی تصمیم گیری

تصمیمات آینده ما را مشخص می کنند. آنها غالباً در یک سلسله تصمیمات متصل قرار می گیرند و ما را تشویق می کنند که در مورد آینده چگونه فکر کنیم. مهارت تصمیم گیری از همه رشته ها عبور می کند و به هر شغل یا حرفه ای قابل انتقال است. تمرکز روی این مهارتهای اساسی باید برای هر آموزش معنادار ضروری تلقی شود.

ما روزانه هزاران تصمیم می گیریم. انتخاب آسان است. اما انتخاب خوب دانش و مهارت را می طلبد.

با داشتن مربی و مشاور در امواج پرتلاطم زندگی، قایق بادبانی زندگی خود را به ساحل آرامش برسانید

 

چرا افراد ریسک پذیر موفق ترند؟

چرا افراد ریسک پذیر موفق ترند؟

برای درک بهتر و تعریف صحیح از افراد ریسک پذیر و علل موفقیت آنان بهتر است در ابتدا معنا و مفهوم ریسک پذیری را بدانیم. ریسک پذیری یعنی گرفتن تصمیم به انجام کاری که تاکنون آن را تجربه نکرده اید. این تعریف بیان می کند که:

ریسک پذیری منجر به ایجاد یک تصمیم جدید و در نهایت یک فعالیت جدید خواهد شد.

بسیاری از افراد با شنیدن کلمه ریسک به گونه ای از آن وحشت کرده و اینگونه به خود القا می کنند که اگر پای ریسک در میان باشد، نمی توان آن کار را انجام داد. حتی بر این باور هستند افرادی که ریسک پذیرند و ریسک انجام برخی از کارها را بر عهده می گیرند، افراد شجاع و بی باکی هستند. هر دو دیدگاه اشتباه هستند. شک نکنید که ترس در وجود همه انسان ها وجود دارد. مسئله آنجا است که چه واکنش در قبال آن صورت گیرد تا به نتیجه ای مطلوب ختم شود؟

اینجا است که فرق میان افراد ریسک پذیر و سایرین مشخص می شود. افراد ریسک پذیر در این شرایط تمام جوانب کار را می سنجند و اقدامات درست را انجام می دهد. او نه تنها خود را تسلیم ترس نمی کند، بلکه این را فرصتی مغتنم می شمارد.

مفهوم ریسک پذیر

ریسک پذیری مفهومی است که همه انسان ها از ابتدای زندگی با آن درگیر هستند، و در هر برهه ای از زندگی به نحوی در زندگی آنان بروز می کند. در ابتدای زندگی و در دوران کودکی انسان از انجام کارها و تجربیات جدید هراس چندانی ندارد و سعی در امتحان کردن آنها را دارد.

البته با گذشت زمان و با تذکرهای دیگران و والدین ترس هایی به کودک القاء خواهد شد که در نتیجه زمینه ترسیدن در وجود انسان را فراهم می کند و کم کم از تجربه کردن چیزهای جدید گریزان خواهد شد. اما چه بسیار والدینی که این با مراقبت و آموزش صحیح، کودکان را نه تنها نمی ترسانند، بلکه با روش هایی درست به آنان می آموزند که چگونه با برخی ترس ها کنار بیایند، اینها کسانی هستند که در بزرگسالی هم به درستی با ترس ها برخورد می کنند و از آن در پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند.

چرا افراد ریسک پذیر موفق ترند؟

باید بدانید که ریسک پذیری ترس دارد، ولی ترسی که فقط در ذهن انسان و تفکر انسان شکل می گیرد. همان طور که گفتیم می تواند منشا آن در کودکی و تجربیات تلخ گذشته باشد. ریسک پذیری حرکت از شرایط ساکن و امن به سوی یک تجربه جدید است و از همین رو است که افراد نمی خواهند این حالت امن را از دست بدهند.

این تجربه جدید به علت اینکه ناشناخته است و فرد چیزی از آن نمی داند می تواند موجب ترس شود .در چنین شرایطی باید انسان ریشه یابی کند و بداند که چرا حاضر نیست به سوی شرایط جدید حرکت کند؟ قطعا با یافتن پاسخ و حل این مشکلات می تواند آینده ای به مراتب روشن تر ایجاد نماید.

در بسیاری از موارد ریسک پذیری را با بی عقلی و غفلت هم سنگ می شمارند. در حالی که این تعبیر اشتباه است.

اشخاصی را در نظر بگیرید که می خواهند کاری را انجام دهند یا تصمیمی بگیرند. آن ها هیچ گونه تحقیق در قبال آن کار انجام نمی دهند و ناشیانه دل را به دریا می زنند. این افراد در اکثر موارد هم با شکست مواجهه می شوند. حال آنکه افراد ریسک پذیر چشمان خود را باز می کنند. به درستی شرایط را بررسی می نمایند. برای آگاهی نسبت به کار خود زمان صرف می کنند و مواردی را که منجر به شکست آنها می شود را به حداقل ممکن می رسانند. در نتیجه به موفقیت دست پیدا می کنند.

ویژگی گروه اول که با حماقت کار انجام می دهند، یک اعتماد به نفس کاذب است. به طوری که مدام می خواهند اینگونه جلوه کنند که افراد موفقی هستند و بدشانسی است که گره در کار آنان انداخته است. این در حالی است که افراد ریسک پذیر دارای اعتماد به نفس قابل قبولی اند که نه تنها آنها را مغرور نمی کند، بلکه به ابزاری برای رسیدن به اهدافشان تبدیل خواهد شد.

آیا ریسک پذیری باعث ایجاد تغییر در زندگی می شود؟

سوالی که در ذهن ایجاد می شود، این است که آیا انسان با پذیرفتن ریسک می توان در زندگی تغییر ایجاد کرد یا خیر؟ یا به عبارتی دیگر افراد ریسک پذیر نسبت به افراد ریسک گریز موفق ترند یا خیر؟ پاسخ این سوال را می توان با مشاهده و شناخت ویژگی افراد ریسک پذیر به دست آورد.

بر کسی پوشیده نیست زمانی که فرد از چیزی می ترسد، نه تنها با آن مواجه نمی شود، بلکه از آن نیز گریزان خواهد شد. در چنین شرایط فرد باید با استفاده از هوش خود این ترس واهی را از ذهن دور انداخته و با شناخت درست از مسائل به حل این ترس بپردازد.

چرا افراد ریسک پذیر موفق ترند؟

ویژگی های افراد ریسک پذیر

۱- استفاده از هوش برای غلبه بر ترس

یکی از ویژگی های افراد ریسک پذیر که موجب می شود موفق تر از سایرین عمل کنند، این است که در مرحله ترس از انجام کار، هوش خود را به کار می گیرید. آن ها روش های برطرف کردن موانع را به خوبی تحلیل و راه حل مناسبی را ارائه می دهند. انسان می تواند یا درک صحیح از واقعیت های محیط اطراف و شرایطی که در آن جریان دارد تصمیمی درست و به موقع برای انجام برخی کارها بگیرد.

۲- فکر کردن به واقعیت ها

یکی دیگر از ویژگی های افراد ریسک پذیر فکر کردن به واقعیت ها است. این امر به آنها کمک می کند که شرایط را با تحلیلی درست بسنجند. ودر قبال آن بهترین تصمیم را بگیرند. بدیهی است که تصمیم گیری در چنین شرایطی موفقیت انسان را تضمین خواهد کرد.

۳- مثبت اندیشی

مثبت اندیشی ویژگی دیگری است که در افراد ریسک پذیر که معمولا افراد موفقی هستند به صورت واضح قابل مشاهده است. تحقیقات علمی نشان داده است که انسان افکار و اندیشه خود را به عرصه عمل می رساند.

افراد ریسک پذیر در ذهن خود ناتوانی را راه نمی دهند. نمی شود در اهداف آنان جایی ندارد.

هر زمان که می خواهند تصمیمی بگیرند و یا کاری را انجام دهند توانایی خود را غالب می بینند و به همین دلیل در انجام کارهای خود نسبت با سایرین موفق تر عمل می کنند.

۴- افزایش روحیه خلاقیت

یکی از دست آوردهای ریسک پذیری در زندگی فردی، افزایش روحیه خلاقیت است. افراد ریسک پذیر دائماً دنیاهای جدید را کشف می کنند. آن ها برای شناخت درست از این دنیاها با مسئل و مشکلات نیز مواجه می شوند. در این زمان ذهن خود را به درستی پرورش می دهند. برای عبور از مشکلات دست به اختراعات جدید می زنند و هر روز خلاقیتی جدید از خود بروز می دهند. قطعاً افراد ریسک پذیر و شجاع هستند که می توانند به راحتی ایده ها و نظریات خود را مطرح و از آن بهره برداری کنند.

چرا افراد ریسک پذیر موفق ترند؟

انسان تا زمانی که نخواهد خود را با چالش ها روبه رو کند و شرایط جدید و دشوار را تحمل کند، هرگز نمی تواند از عادت های هر روزه خود دست بردارد و در زندگی به پیشرفت برسد.

حال آنکه با پشت سر گذاشتن این عادت ها و پذیرفت ریسک انجام کار های جدید نقاط ضعف و قوت خود را خواهد شناخت. با توسعه ذهن و شخصیت خود چالش ها را یکی پس از دیگری طی می کند و تجارب زیادی را کسب خواهد کرد. ذهن وی با حل کردن این چالش ها هر روز پیشرفت می کند و کامل تر می شود.

افراد ریسک پذیر توانسته اند با توسعه فردی خود گوی سبقت در موفقیت را ازدیگران بربایند.

۵- مقاومت بعد از شکست

این جمله را همه شنیده ایم که موفقیت ها بعد از شکست ها به دست می آیند. البته این امر زمانی محقق می شود که ما بعد از شکست و زمین خوردن مقاومت کنیم و از آن شکست درس عبرت بگیریم. یکی از ویژگی های بارز افراد ریسک پذیر مقاومت بعد از شکست ها است. این افراد عقب نشینی را نمی شناسند و با اعتماد به نفس بالا و با شجاعت به راه خود ادامه می دهند . آنان می دانند که موفقیت به راحتی به دست نمی آید و باید برای آن سخت تلاش کرد.

۶- تصمیم گیری درست

همانگونه که گفته شد یکی از ویژگی های افراد ریسک پذیر این است که بی مهابا تصمیم نمی گیرند. این افراد ابتدا نسبت به تصمیمات خود تفسیر هایی را ارائه می دهند. آنان خطرات کار خود را محاسبه می کنند و به موانع بر سر راه خود را به درستی شناسایی می کنند. از این رو است که افراد ریسک پذیر بر خلاف سایرین خطرات را به درستی محاسبه می کنند و این امر در موفقیت آنان تأثیر به سزایی خواهد داشت.

این را باید دانست در راه رسیدن به موفقیت همیشه خطراتی وجود دارند. ولی به این نکته نیز باید توجه کرد که بدون خطر و مانع هیچ پاداشی در انتظار شما نخواهد بود.

پس رسیدن به موفقیت ارزش خطر کردن را دارد و افراد ریسک پذیر این خطر را به جان خریده اند.

با داشتن مربی و مشاور در امواج پرتلاطم زندگی، قایق بادبانی زندگی خود را به ساحل آرامش برسانید

کاربرد تئوری انتخاب در زندگی چگونه است؟

به طور کلی تئوری انتخاب بیانگر این است که تمام موجودات زنده چرا و چطور رفتار می کنند. اصل تئوری انتخاب این است که تمام انسان ها به دلیل وجود پنج نیاز ژنتیک ترغیب و تشویق می شوند که این پنج نیاز شامل زندگی کردن،  قدرت، آزادی، تفریح، عشق و علاقه برانگیخته می شوند. تئوری انتخاب این را بیان می کند: اگر رفتارهای تاثیر گذار و مسئولانه ایی انتخاب کنیم یعنی به این نتیجه برسیم که از خود این را بخواهیم که هم نیاز های خود را به نحو احسن برآورده کنیم و هم از رسیدن دیگران به نیازهای خود جلوگیری نکنیم. با زندگی بر اساس این اصل، شاد و کامیاب خواهیم بود و همیشه زندگی را به صورت دلخواه خود پیش خواهیم برد. اینجا به زیبایی کاربرد تئوری انتخاب پی می بریم.

تئوری انتخاب می گوید: همه انسان ها خودشان رفتارهای خود را انتخاب می کنند و تمام فشارهای بیرونی سرانجام محکوم به شکست می باشند. این تئوری به این اصل معتقد است که تمامی رفتارها حتی افسردگی و خشم همه محصول انتخاب غیر مستقیم و مستقیم خود انسان می باشد. اگرچه بعد از اتفاق افتادن وقایع ناگوار بیرونی باشد.

در تئوری انتخاب فرد به جای اینکه اطرافیان را تحت سیطره خود در آورد تا بتواند بر رفتار های آنها تاثیر بگذارد، همواره از خود می پرسد که رفتاری که هم اکنون انجام می دهم آیا من را به این شخص نزدیک می کند یا دور؟

اگر نزدیک می کند این کار را انجام می دهم. ولی اگر من را از او دور می سازد هرگز نباید انجامش دهم.

یک اصل مهم دیگر در کاربرد تئوری انتخاب داریم و آن این است: من فقط می توانم خودم را کنترل کنم. من فقط کنترل رفتار خودم را دارم و نه رفتار دیگران.

من فقط می توانم به دیگران اطلاعات بدهم نه اینکه زندگی, احساس و رفتارشان را تحت کنترل بگیرم. تئوری انتخاب به این باور است کنترل کردن دیگران هم به شخص کنترل کننده آسیب می زند و هم به شخص کنترل شونده و این یک رنج دو طرفه می باشد که درسراسر تاریخ بشریت مستمر بوده و اکنون باید به آن پایان داد.

چه هنگام می توان خود را هم راستای تئوری انتخاب دید؟

در صورتی می توانی به تئوری انتخاب نزدیک شد که در روابط خود با اطرافیان دست از کنترل کردن و مجبور ساختن آنها بردارید. احساس مالکیت به آنها را کنار بگذارید و تلاش کنید که در روابط خود حمایت کننده، شنوا، مهربان، اطلاعات دهنده و مذاکره کننده شوید. می توان گفت تئوری انتخاب روح دموکراسی را زنده نگه می دارد.

کاربرد تئوری انتخاب در زندگی

باور تئوری انتخاب چیست؟

تئوری انتخاب بر این باور است که تمام رفتار هایمان و می توان گفت حتی احساساتمان مثل خشم، ناراحتی و افسردگی همه ی این ها را به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم خودمان انتخاب می کنیم.

دلیل ناخشنودی ما انسان ها چیست؟

تئوری انتخاب سعی کرده است به این سوال مهم پاسخ دهد. ریشه تمام ناخشنودی و نا رضایتی های انسان در روابطی است که به مشکل خورده یا آسیب است.

حالا یک سوال پیش می آید چرا این همه اتفاق ناخوشایند برای ما انسان ها اتفاق می افتد به طور مثال زندگی که با عشق و علاقه شروع می شود. چرا سرد می شوند و در نهایت منجر به جدایی می شود؟

یا حتی چرا بین دو دوست جدایی می افتد؟

و چرا بین والدین و فرزندان مشکل ایجاد می شود؟

تئوری انتخاب سر منشأ تمام این اتفاقات ناگوار را این می داند که ما انسان ها می خواهیم هم دیگر را کنترل کنیم و تحت فرمان خود درآوردیم.

کاربرد تئوری انتخاب یکی از زیباترین اصول زندگی است که به همه انسان ها کمک می کند تا زیباتر زندگی کنیم و تئوری انتخاب پایه و اساس صلح را گسترش می دهد بسیاری از نزاع ها و حتی جنگ های بزرگ به خاطر عدم اعتقاد به کاربرد تئوری انتخاب بوده است.

بیاید زیباتر زندگی کنیم و در تلاش باشیم اطرافیانمان از زندگی با ما لذت ببرند.

تئوری انتخاب اعتقاد دارد ما هرچیزی که بروز می دهیم یک رفتار است.

  • عصبانی شدن یک رفتار است.
  • ناهار خوردن یک رفتار است.
  • ناراحت شدن یک رفتار است.
  • نگران شدن یک رفتار است.

و حتی هذیان های یک بیمار روانی هم یک رفتار است و همه ی این رفتار ها از درون ما بر می خیزد.

تئوری انتخاب یک تئوری جامع بر اساس روانشناسی کنترل درونی انسان است که اعتقاد دارد گذشته هر انسان تأثیر زیادی بر زندگی کنونی او دارد. تئوری انتخاب در یک تعریف عامیانه و ساده نشان می دهد که یک انسان برای رسیدن به آن چه می خواهد باید چطور رفتار کند.

تئوری انتخاب می گوید درمان بسیاری از نا ملایمتی ها و مشکلات انسان ها در اصلاح کردن رفتار و انتخاب انسان ها نهفته است و نه در استفاده کردن از دارو های شیمیایی. نظریه انتخاب در زمینه ی وجود انسان تا اندازه ای با مکتب اصالت وجود هم نظر می باشند، به طوری که انسان را مسئول تمام رفتار و کارهای خویش می داند و انسان را قربانی محیط نمی دانند.

تئوری انتخاب می گوید ما هویت و اصالتمان را به ارث می بریم

تقریبا تمام رفتار های مهم و اساسی ما از جنس انتخاب می باشد حتی غم و ناراحتی هم یک رفتار انتخابی می باشد. رفتار هایی که اگر چه نا آگاهانه می باشند اما بر اساس تحلیل منافع انتخاب می شوند. به همین علت ناراحتی کردن در مقایسه با اصطلاح ناراحت بودن دقیق تر می باشد.

کاربرد تئوری انتخاب در زندگی

کاربرد تئوری انتخاب در چیست؟

آموختن نظریه انتخاب به این دلیل ارزشمند است که به وسیله آن می توانیم به نوعی مهندسی رفتار برسیم. مشکلات با افراد پیرامونمان و فرزندانمان از وقتی شروع می شود که تلاش می کنیم آنها را تحت سیطره خود بگیریم و آنها را کنترل کنیم.

یک انسان آزاد و رها کسی است که نه اجازه می دهد کسی او را مجبور به انجام کاری کند و نه خود،کسی را مجبور به انجام کاری می کند. از همه مهم تر خود را مجبور به انجام روش و رفتاری نمی کند که از آن لذت نمی برد.

تاثیر کاربرد تئوری انتخاب بر تربیت فرزندان

تئوری انتخاب اعتقادش بر این است فرزندان ما برای رسیدن به موفقیت در درس و زندگی نیاز به انضباط دارند و نه مجازات. متاسفانه در بسیاری از مدارس و خانواده ها هنوز مجازات به جای انضباط فرزندانمان را هدایت می کند. انضباط یعنی اجازه انتخاب کردن را به فرزندانمان بدهیم و در انتخاب درست کمکش کنیم. و به او بیاموزیم تا انتهای راه به انتخاب اگاهانه خود متعهد باشد. نوجوان با آگاهی از عشق و علاقه والدین به او به آرامش کامل می رسد نه از انتقاد, تهدید و سرزنش.

اگر همه انسان ها تئوری انتخاب را قبول داشته باشند

اگر همه انسان کاربرد تئوری انتخاب را قبول داشته باشند مسلما جامعه ای بهتر و به طبع پرعشق تر را شاهد خواهیم بود. وقتی تحمیل کردن عقاید به اطرافیان خود نباشد یا حداقل کم باشد، روابط دوستانه بیشتر می شود. چه رابطه دو دوست، چه روابط زناشویی و چه روابط والدین با فرزندان.

 

با داشتن مربی و مشاور در امواج پرتلاطم زندگی، قایق بادبانی زندگی خود را به ساحل آرامش برسانید.

decision

تصمیم گیری

اثر شترمرغی؛ دام روانی تصدیق

ممکن است بعد از اتخاد یک تصمیم (انجام یک انتخاب)، دیگر بررسی آن را به کلّی کنار بگذاریم و به اصطلاح خارجیها سرمان را مثل شترمرغ در شن بکنیم و یا به اصطلاح ایرانی ها مثل کبک سرمان را در برف کنیم. این خطای ذهنی یکی از حالت های دام روانی تصدیق است. این حالت خاص به زمانی اشاره می‌کند که بازخورد و اصلاح سرکوب می‌شود. هر تصمیمی نیاز به بازخورد و اصلاح دارد و اثر شترمرغی (Ostrich effect) یعنی کور کردن سازوکاز بازخورد و اصلاح. معروف است که شترمرغ ها در هنگام فرار از موقعیت های خطرناک برای ندیدن و نادیده گرفتن موقعیت خطرناک سر خود را در شن فرو می کنند.

علت آن چیست؟ علتش این است که فکر کردن انرژی دارد به ویژه اینکه بخواهی در مورد درست یا اشتباه بودن تصمیم خودت تصمیم بگیری. از طرف دیگر شاخصی نداریم که کی باید فکر کردن را متوقف کنیم. بنابرین بجای اینکه «به اندازه بهینه» دوباره مشاهده و فکر کنیم، راه حل ساده و سرانگشتی را انتخاب میکنیم؛ کمی قبل از انتخاب فکر میکنیم امّا بعد از انتخاب فکر کردن را کنار میگذاریم.

کاربرد
برای اینکه شترمرغ یا به تعبیری کبک نشویم چه باید کرد؟
۱- برای تصمیمات مهم تان یک پرونده و مسیر ویژه طراحی کنید. یعنی اینکه سعی کنید اهداف و انتظارات تان را از آن تصمیم شفاف کنید. سعی کنید اهداف و انتظارات تان آنقدر شفاف باشد که هر زمان که به آن فکر کردید بتوانید به راحتی آن را با وضعیت به وجود آمده مقایسه کنید.

۲- ذهن تان را از درگیر شدن در موضوعات انرژی بر اما کم فایده خلاص کنید تا بتوانید به موضوعات و تصمیمات مهم بپردازید وگرنه ذهن شما به صورت ناخودآگاه فرآیند ارزیابی تصمیمات گذشته را سانسور می کند چون که انرژی بر است.

۳- فرآیند ارزیابی تصمیمات گذشته را تبدیل کنید به یک کلاس آموزشی. آنچه انسان می تواند از تجربه بیاموزد بسیار عمیق تر از یک کلاس آموزشی است پیش خودتان فکر کنید که اگر من نیم ساعت روی این تصمیم وقت بگذارم انگار یک کارگاه تصمیم گیری ۳۰۰ هزار تومانی را ثبت نام کرده ام.

۴- در گذشته نمانید. یکی از دلایل احتمالی اینکه ذهن شما بررسی تصمیمات گذشته را سانسور می کند این است که از حسرت گریزان است. بنابراین اگر به بررسی تصمیمات گذشته می پردازید، عبرت بگیرید و عبور کنید. در گذشته خیمه نزنید. ارزش یک روز آینده از از ارزش یک سال گذشته بیشتر است.

مرجع: کاریزما مشاور