درود بر شما

فرامرز سوالی مطرح کرده: > آقای دکتر چطور میشه هیچ احساسی بین دو دوست اجتماعی ایجاد نشه در حالی که انسان موجودی احساسیه؟ و اینکه تعریف ارتباط: انتقال احساس

 

امشب در مورد سوال فرامرز که سوال خیلی ها هست صحبت کنیم

این سوال خیلی شبیه به سوال در مورد حجاب هست…

 

اینکه برخی حجاب رو برای زن اجباری می دونند و دلیلشون این هست که مرد با دیدن زن نامحرم تحریک می شه…

 

در مقابل این نظر، کسانی هستند که معتقد هستند حجاب اجباری هم توهین و تحقیر زن هست و هم توهین به مرد

وقتی در مورد انسان ناطق به معنی انسانی که می اندیشد صحبت میکنیم چه مواردی رو در نظر می گیریم؟

انسانی که اشرف مخلوقات هست یا انسانی که زیر سلطه احساس جنسی خود قرار داره؟

یک موضوع دیگه رو که ۱۰ سال پیش در وبلاگم نوشتم مطزح می کنم و ادامه می دم

در جامعه ای که همسران مقابل فرزند خود مجاز نیستند همدیگر را نوازش کنند اما مجازند در مقابل فرزند خود مشاجره کنند و این رو در تلویزیون اون جامعه هم شاهد هستیم، فرزندان مهرورزی به جنس مقابل رو چطور یاد بگیرند در حالی که الگویشان خشونت هست نه مهرورزی…

این رو نوشتم که به مقوله تربیت وارد بشم…

آموزش و پرورش در کودکی نقش بسیار مهمی در رفتار در بزرگسالی داره….

در جامعه متمدن با پرورش درست نیازی به حجاب نیست و ارتباطات هم متمدنانه هست

 

البته شاید زمانی که پرورش مدرن ابداع نشده بود حجاب لازم بوده اما اکنون …

به طور مثال زمانی در هلند هم زندان وجود داشت و اکنون همه زندان های هلند تخلیه شدند….

اونها چه مسیری در تربیت رو طی می کنند که به این درجه رسیدند؟

دکتر کلبرگ بر روی اخلاق کار کرده و نظریه معروفی داره…

داستان معروفش رو اینجا کپی می کنم

 

زنی به نوع خاصی از سرطان مبتلاست و در آستانه مرگ قرار دارد. فقط یک نوع دارو ممکن است جان او را از مرگ نجات دهد که یک داروساز که در همان شهر زندگی می‌کند به تازگی آن را کشف کرده است. ساختن دارو برای داروساز گران تمام شده، ولی او دارو را فقط به ۱۰ برابر قیمت ساخت آن می‌فروشد؛ یعنی ساختن دارو برای او مبلغ ۴۰۰ دلار هزینه داشته، ولی آن را به قیمت۴۰۰۰ دلار می‌فروشد.

‌هانس، همسر این زن بیمار، برای قرض گرفتن این مبلغ به تمام افرادی که می‌شناسد، مراجعه و از تمام راه‌های قانونی اقدام می‌کند، ولی فقط ۲ هزار دلار جمع می‌کند. او به داروساز مراجعه می‌کند و به وی می‌گوید که همسرش در شرف مرگ است و تقاضا می‌کند دارو را به قیمت ارزان‌تری در اختیار او قرار دهد، یا به او فرصت دهد که این مبلغ را بعدا به وی بپردازد، اما داروساز قبول نمی‌کند. ‌هانس ناامید می‌شود و به این فکر می‌افتد که دارو را برای همسرش بدزدد

در این داستان اگر هانس دارو را بدزدد در سه جامعه در سه سطح متفاوت واکنش ها متفاوت خواهد بود

در جامعه عقب مانده هانس بازداشت می شود ، دارو به داروساز برگردانده می شود و همسر هانس می میرد

در جامعه متوسط هانس بازداشت می شود و دارو به همسر هانس رسانده می شود و بیمه یا موسسات خیریه وظیفه را به عهده می گیرند

در جامعه پیشرفته دارو به همسر هانس رسانده می شود و وزیر بهداشت از جامعه عذرخواهی می کند که به اندازه کافی امکانات را فراهم نکرده است…

این سطوح اخلاق در جوامع مختلف هست

همین موضوع را به طور فردی در سوال مورد نظر فرامرز عزیز پیگیری کنیم…

 

در جامعه عقب مانده تربیت ها به گونه ای هست که دوستی اجتماعی به طور حتم ایجاد احساس جنسی می کند

 

در جامعه متوسط چند درصد به احساس جنسی منجر می شود و به رابطه جنسی هم منجر می شود…

در جامعه پیشرفته دوستی اجتماعی رواج دارد و رفتارها در جامعه عقب مانده و متوسط عجیب به نظر می رسد… می دانید چرا ما از نظر اونها عجیب به نظر می رسیم؟ به این خاطر که اونها از کودکی به گونه ای تربیت شده اند که فقط نسبت به کسی احساس جنسی دارند که احساس قوی عاطفی نسبت به او داشته باشند… بنابراین برایشان غیر از این عجیب می نماید…

بنابراین پاسخ در تربیت کودکی هست…

به همین خاطر تاکید کردم که اگر احساسی در خود نسبت به دوست اجتماعی درک کردید بلافاصله رابطه را قطع کنید یا در همینجا شب های پیش نوشتم که خود را کنترل کنید و حریم خود را حفظ کنید

نوشته های قبلی در وبلاگ سایتم موجود هستند

 

 

انتخاب با خودتون هست چون شما خودتون رو بیشتر از هر شخصی می شناسید…

 

پس سطح اخلاقی خود رو بشناسید و حریم هاتون رو بر اون اساس بچینید…

 

و همانطور که همیشه تاکید کردم همیشه در مسیر رشد و ارتقا خودتون سرمایه گذاری کنید

و بارها نوشتم که وقتی که به این درک رسیدیم که جامعه، ما رو خوب پرورش نداده، نوبت ما رسیده که خودمون خودمون رو پرورش بدیم….

 

یادآوری کنم که موضوع دوست اجتماعی در مورد کسانی که همسر دارند حساس تر هست…

 لیلی می پرسه:> مشکل اینجاست عدم پرورش بطور سلسه مراتب در حال انتقال به نسل های بعدی هم هست با وجود نبود زمینه مناسب چطور ممکنه؟؟؟

 

شما درست می گید اما از خود شروع کنیم بعد از اون اگر رسالتی برای کمک به ارتقا دیگران برای خودمون تعریف کردیم اقدام کنیم…

 

رسالت من در اینجا همینه… اما از خودم شروع کردم و همچنان در مسیر رشد و ارتقا خودم ادامه می دم…

امیدوارم تونسته باشم در این فرصت محدود در این مورد خاص روشن سازی کرده باشم

سپاس از شما دوستان خوب

 

فرامرز عزیز امیدوارم مطالب برای پاسخ کافی بوده باشه

 

 

شاداب و سلامت باشید

شبتون خوش

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

پست قبلینوشته بعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

+ 25 = 32