در جوامع اروپایی اگر لباس های زنان در یک قرنٍ پیش و پِیشتر رو نگاه کنیم همانند لباس های زنان امروزی ما بودند. لباس هایی بلند و روسری و حتی اشراف زادگان نوعی فلز گرد برای دامن هایشان داشتند که به نوعی باسن را از جلوه پنهان می کرد.
در مورد روابط مرد و زن، همه بسیار پایبند اصول کلیسا بودند و غیر از این اصول مورد تنبیه همگان قرار می گرفت. همه، متخلفین رو طرد می کردند و کلیسا آنها را به مجازات می رساند. حتی در فرانسه که شاید می توان گفت اولین مکان آزادی روابط زنان و مردان بود مرد خاطی به زندان می رفت و به شانه زن خاطی داغی نهاده می شد که شناخته شود و کسی با او ازدواج نکند.
چطور شد که الان این همه تفاوت بین قوانین آن زمان و اکنون در اروپا پیش آمد تا جایی که در انگلیس ازدواج مرد با مرد قانونی شد.
قبلاً اگر محدودیت های کلیسا نبود هرج و مرج پیش می آمد و پلیس وجود نداشت که در همه جا حضور داشته باشد و حامی مردمان درستکردار باشد. بنابراین حجاب برای زن و محدودیت های مختلف و ایجاد ترس از کلیسا و خدا برای هر دو یعنی زن و مرد، امنیت را تأمین می کرد.
وقتی حکومت های مستقل با توان اجرایی قوی از طرف مردم بر سر کار گمارده شدند و قوانین مشخصی برای همه چیز تدوین شد و مردم آموزش داده شدند و این قوانین با دین آمیخته شد و آداب مشخصی بو جود آمدو مردم پایبند اصولی شدند که مغایرتی با اصول گذشته نداشت اما تفاوت آن در امنیت بود، آزادی در حجاب و سپس آزادی در انتخاب و آزادی در دوست شدن و آزادی در سکس شکل گرفت.
این که گفته می شود امنیت ، منظور برقراری امنیت در مقابل کسانی که همواره وجود داشته و دارند که یا درست آموزش ندیده اند یا در مکان هایی بزرگ شده اند که نمی دانند آموزش یعنی چه و یا شرایط ذهنی خاصی دارند. در هر صورت این افراد همواره در همه جوامع وجود داشته اند(البته الان در سوئیس وجود ندارند. چون همه مناطق کاملاً تحت پوشش آموزش قرار دارند.) پس باید امنیت به طریقی ایجاد شود یا با ترس و دین و یا با حضور قانون. وقتی مأموران انتظامی در همه جا حضور داشته باشند دیگر زن دلیلی نمی بیند که خود را در پارچه های ضخیم بپیچد یا شب از خانه بیرون نیاید.
امنیت رابطه مستقیم با فرهنگ دارد، و اگر فرهنگ به حد متناسبی نرسیده باشد لازم است که نیروی انتظامی در همه جا حضور داشته باشد برای محافظت از مردم البته نه فضولی در کار مردمان که در مقاله های پیش به آن اشاره شده است. همه می دانند که دزدی خلاف است پس اگر پلیس دزدی را ببیند او را بازداشت خواهد کرد. همه می دانند که تجاوز به حریم یک زن و یا ایجاد مزاحمت برای او درست نیست و باید پلیس با آن مقابله کند. ولی اینکه در کار مردمان دخالت کند و برای آنها کسب تکلیف کند بدون اینکه زیانی به دیگران رسانده باشند نه تنها امنیت را برقرار نمی کند که به بی امنی دامن می زند.
مقاله بعد در مورد عامل دیگر تغییر قوانین در اروپا خواهد بود.
سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی