conversation

گفتگو

اصطلاح “گفت و گو” یا “گفتگو” معادل مباحثه در گویش فارسی ارائه شده و جا افتاده، که از نظر قاعده مندی و از نظر معنایی قابل بررسی می باشد.

اگر “گفت” را بن ماضی از فعل “گفتن” و “گو” را بن مضارع از گفتن در نظر بگیریم ، بن ماضی و بن مضارع در کنار یکدیگر قرار گرفته و یک اسم مصدر ساخته اند که معادل برای مباحثه و محاوره در نظر گرفته شده است.

در ساخت اسم مصدر “جستجو” که از بن ماضی “جستن” یعنی “جست” و بن مضارع آن که می شود “جو” استفاده شده ، از نظر معنایی مشکلی پدید نیامده است؛ چرا که پیگیری برای جستن با کنار هم قرار گرفتن بن ماضی و مضارع مورد تاکید قرار گرفته است.

اما ساخت اسم مصدر “گفتگو” با استفاده از بن ماضی و بن مضارع فعل گفتن، با تاکید بر “گفتن” نمی تواند معنای “مباحثه” که “گوش سپردن” نیز در آن نهفته است را به درستی برساند. “گوش سپردن” یکی از بخش های اساسی یک مباحثه است.

تاکید بر گفتار صحیح

در علم روانشناسی بر استفاده درست از لغات تاکید می شود چرا که کلمات مورد استفاده فرد به مرور ، عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در اصطلاح ساخته شده برای مباحثه یعنی “گفتگو” ، یکی می گوید و سپس دیگری می گوید و بر روی گوش سپردن به صحبت طرف مقابل اشاره ای نمی شود. اینگونه می شود که ایرانی فقط به فکر این هست که نظر خود را بیان کند و نظر طرف مقابل را نمی شنود یا می شنود و گوش نمی دهد یعنی نمی فهمد. هنگامی که یکی صحبت می کند دیگری در مورد اینکه در نوبت خود چه خواهد گفت می اندیشد و به سخنان اولی توجه چندانی ندارد و با دقت گوش فرا نمی دهد.

گفت و شنود

از طرف دیگر ؛ افرادی هستند که اصطلاح ” گفت و شنود” را پیشنهاد می دهند، از اینرو تفاوت شنیدن با گوش دادن را با مثالی بیان می کنم؛ هنگامی که از جلوی در اتاقی عبور می کنیم از درون اتاق همهمه ای می شنویم، برای فهم اینکه چه صحبتی در آن اتاق در حال انجام است گوش می ایستیم و گوش می سپاریم. پس شنیدن صداها به معنای فهمیدن نوع آن یا مفهوم سخنان نیست، برای فهمیدن سخنان لازم است گوش بسپریم.

مثال ها

مثالی دیگر این است که در مباحثه یکی از طرفین نمی تواند مشغول گشت و گذار در شبکه های اجتماعی باشد و به طرف مقابل خود بگوید که شما صحبت خود را ادامه بده من می شنوم. شنیدن با گوش سپردن متفاوت است و لازم است که طرفین هنگام مباحثه حضوری، گوشی یا تبلت خود را کناری نهاده و تمام گوش شده و به همدیگر گوش بسپارند. بنابراین اصطلاح گفت و شنود نیز نادرست است چراکه شنودن یک عمل بدون فهم است به این صورت که هنگامی که صدایی را می شنویم برای اینکه نوع صدا و مبدا صدا را تشخیص بدهیم گوش می ایستیم. در زبان انگلیسی نیز ؛ Hear به معنای شنیدن تصادفی و Listen به معنای گوش سپردن است.

پیشنهاد نهایی

بنابراین به نظر من گوش سپردن عملی است که برای ساختن معادل فارسی اصطلاح مباحثه باید مورد تاکید قرار گیرد.

به این منظور می توان از واژه “نیوشیدن” به معنی گوش سپردن با جان بهره جست. ” گفت و نیوش” یعنی یکی بگوید و دیگری گوش بسپارد و این عمل به طور متقابل تکرار گردد تا تعاملی مناسب شکل گرفته و مباحثه ای نتیجه بخش عاید طرفین گردد.

بنابراین من اصطلاح ” گفت و نیوش ” را معادل برای مباحثه و محاوره پیشنهاد می کنم و از این پس خود آن را به کار خواهم بست.

البته اصطلاح ” گفت و گوش” نیز می تواند به کار برده شود. در مورد مصدر مرخم یا مخفف باید گفته شود که آن را نباید با بن ماضی اشتباه گرفت به مثال‌ها توجه کنید؛ در “نشست و برخاست” ، “نشست” معنی مصدری دارد که در اصل “نشستن و برخاستن” می باشد. همچنین “نشست” در عبارت “نشست کوه” در اصل به معنی “نشست کردن کوه” می باشد و معنی مصدری دارد. بنابراین اصطلاح ” گفت و گوش” در اصل “گفتن و گوش کردن” می باشد و هر دو یعنی “گفت” و “گوش” معنی مصدری دارند.

 

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان
سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

پست قبلینوشته بعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

87 + = 90