درود بر همراهان عزیز
امشب در ادامه شب یکشنبه در خصوص طرحواره های ذهن می نویسم…
نوشتم که در صورت برآورده نشدن نیازهای اساسی در کودکی، بسته به نیاز برآورده نشده، یک سری طرحواره در ذهن فرد ایجاد می شود
نیازهای اساسی از نظر دکتر گلسر ؛ بقا، عشق و احساس تعلق، آزادی، قدرت و تفریح بودند
نیازهای اساسی از نظر جفری یانگ ؛ امنیت اولیه، ارتباط سالم با دیگران، خودمختاری، عزت نفس ، خودابرازگری و پذیرش محدودیت های واقع بینانه هستند
آقای یانگ ۱۸ نوع طرحواره ذهنی رو طبقه بندی کرده
چهار طرحواره اصلی از سه باور نادرست اصلی ذهنی ناشی می شند که هر فرد یکی از این سه باور اصلی رو داشته باشه یکی از این طرحواره ها رو داره
باورهای نادرست اصلی
-عدم ارزش مندی
-عدم کفایت
-دوست داشتنی نبودن
عدم ارزشمندی سبب تولید طرحواره نقص و شرم
عدم کفایت سبب تولید طرحواره شکست
دوست داشتنی نبودن سبب تولید دو نوع طرحواره محرومیت هیجانی یا رهاشدگی-بی ثباتی
به طور مثال طرحواره شکست که از باور عدم کفایت فرد ناشی می شه سبب می شه که فرد همواره در انتظار شکست در کارهایی که انجام می ده باشه و از خودش انتظار موفقیت نداشته باشه…
هر کدوم از طرحواره ها نشانه هایی دارند و فرد در مقابلشون یک نوع خاصی از رفتار رو انتخاب می کنه که شب گذشته نوشتم
یا فرد در مقابل طرحواره خودش تسلیم می شه و اون رو می پذیره یا سعی می کنه از اون فرار کنه یا با طرحواره می جنگه…
تسلیم
فرار
جنگ
سه واکنشی که یک موجود زنده در مقابل یک رویداد از خودش نشون می ده
به طور مثال کسی که طرحواره شکست داره اگر تسلیم رو انتخاب کنه شکست رو می پذیره و خودش رو همیشه بازنده می دونه
همین شخص اگر فرار رو انتخاب کنه سعی می کنه در کارهایی که ممکنه منجر به شکست اون بشند مشارکت نکنه یعنی می شه گفت دست به اقدامی نمی زنه
همین شخص اگر جنگ رو انتخاب کنه به جبران افراطی دست می زنه و سعی می کنه خودش رو فرد موفقی جلوه بده…
باز هم به دوستان پیشنهاد می کنم که برای شناخت طرحواره هاشون اقدام کنند و اونها رو تحت کنترل بگیرند تا در زندگیشون انتخاب های درستی داشته باشند…
طرحواره های ذهنی هر فردی اون رو در انتخاب هاش همراهی می کنه و منجر می شه که طرحواره تایید بشه و وقتی طرحواره تایید شد دوام پیدا می کنه و فرد نمی تونه از اون خلاصی پیدا کنه و فردی که طرحواره شکست داره نمی تونه شکست نخوره مگر اینکه با کمک روانشناس طرحواره رو تحت کنترل بگیره
در انتخاب همسر همه طرحواره ها مشکل آفرین می شند به طور مثال طرحواره رهاشدگی رو می نویسم
اگر فردی به دلیل اینکه در کودکی نیاز به امنیت اولیه براش برآورده نشده ، طرحواره رهاشدگی داشته باشه
احساس عدم امنیت باعث می شه فکر کنه که والدینش و در بزرگسالی دوستانش و همسرش او رو رها خواهند کرد
همسری که انتخاب می کنه براساس معیارهایی هست که از این طرحواره ناشی می شند…
بعد می چسبه به همسرش که مبادا رهاش نکنه
گوشی همسرش رو چک می کنه
هر شب بازخواستش می کنه که کجا بودی
اونقدر بهش می چسبه که همسرش از دستش کلافه می شه و رهاش می کنه
طرحواره ذهنی تایید شد… همسر رهاش کرد
باز هم تقصیر رو از ذهن خودش نمی دونه بلکه طرحواره ذهنش بهش می گه دیدی می دونستم که رهات می کنه … امنیتی در رابطه وجود نداره…
و طرحواره همچنان قدرتمند به زندگی خودش در ذهن فرد ادامه می ده…
اگر سوالی هست در خدمتم…
شب خوش و آرامی داشته باشید
سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی