من عجز و لابه کنان گفتم: «لاقل به من بگو به چه چیزی فکر می کنی»
من بدون هیچ قصدی، تلاش های همسرم که روی پروژه ای برای بچه ها سرمایه گذاری کرده بود، را دست کم می گرفتم. ما با هم توافق نداشتیم، و این در حرف های رنج آوری که احساسات هردوی ما را جریحه دار کرده بود، نمود پیدا کرد. همسرم یک کارگاه زیرزمینی را اداره می کرد و میخواست من نیز از او پیروی کنم، من بیشتر نگران رابطه مان بودم و از اینکه او را از این کار منع کنم، نا امید شده بودم.
او دستگیره در زیرزمین را گرفت و گفت: «من دقیقا نمیدانم چه فکری دارم!»
من تعجب کردم که چگونه می شود که یک آدم نداند به چه فکر می کند؟
خیلی اشک ریختم، ضعیف شده بودم و نیاز به یک نقطه اتکا داشتم. مطمئنا شخصیت قوی ای داشتم و گاهی نمی دانستم حرف هایی که می زنم از کجا می آیند – اما چرا همسرم اجازه می داد که این موضوع او را اینقدر برنجاند؟ او مرد قوی و مطمئنی بود. اگر مرا پس می زد، این رفتار او چگونه می توانست به من بفهماند که برای او اهمیت دارم؟ به نظرم به یک مشاوره زوجین مناسب نیاز داشتیم.
گویی درون تله ای افتاده بودم که بعضی ها بعد از ازدواج به دام آن گرفتار می شوند: عدم توانایی در تشخیص تفاوت های بین زن و مرد.
خداوند با هدف خیر این تفاوت ها را در وجود ما قرار داده است و همین ها ما را از هم متمایز می کنند، تا کنار هم به تکامل و آرامش برسیم، اما گاهی اوقات متوجه آنها نیستیم- و یا آنها را خوب نمی دانیم. اگر این مساله جدی شود، بهتر است قبل از هر کاری از یک مشاوره زوجین استفاده کنیم.
از نظر خداوند مرد و زن یکسان هستند؛ اما این بدان معنی نیست که کاملا مشابه یکدیگرند. خدا زن و مرد را آفریده که متفاوت باشند و کلید یک ازدواج خوب، این است با خلقت خدا کنار بیایید و در برابر آن جبهه نگیرید.
در سال هایی که بین ما منازعاتی صورت می گرفت، من مشغول کتابم بودم؛ و شروع به جست و جو درباره زن و مرد کردم. نه تنها از نظر سنجی هایم متوجه این حقایق شدم، بلکه فهمیدم درک آنها ازدواج من را نیز دچار تغییر کرده است. ۴ نکته باعث شد که اوضاع بین من و همسرم متحول شود- و شاید برای شما نیز این اتفاق بیافتد. این نکات نمونه خوبی از مشاوره زوجین در این موضوع هستند.
فهرست عناوین این مطلب:
از اینکه فهمیده بودم شوهرم که فردی مطمئن به نظر می رسید، از درون آسیب پذیر بود، بسیار شوکه شدم. ناامنی های او با ناامنی های من فرق داشت.
طبق نظرسنجی هایی که انجام دادم و بررسی چند نمونه مشاوره زوجین، شکی که درون هر زنی وجود دارد (در حدود ۸۰ درصد از زنان)، اینگونه به نظر می رسد: آیا من دوست داشتنی ام؟ آیا من خاصم؟ دوباره مرا انتخاب می کند؟ ناامنی سوالش را اینگونه مطرح می کند: آیا به خاطر اینکه که هستم، ارزش دارم کسی مرا دوست داشته باشد؟
شکی که درون هر مردی زندگی می کند (حدود ۷۵ درصد از مردان)، بسیار متفاوت است: آیا من قدرتش را دارم؟ آیا من کافی ام؟ من میخواهم شوهر خوبی باشم. (یا پدر خوب و یا یک تاجر خوب)، اما آیا اینطور هستم؟ این ناامنی، سوال را بدین صورت طرح می کند:
به این دلیل که این آسیب پذیری ها، صرفا خامند، همسران به طور ناخودآگاه موجب رنجش همدیگر می شوند. برای مثال، زنی که آخر هفته از گوشه عزلتش بیرون می آید، از همسرش می پرسد:«چرا وقتی بچه ها را صبح شنبه برای خریدن دونات بیرون بردی، زیرشلواری تنشان بود؟» او متوجه نیست که شوهرش چنین برداشتی از سوالش می کند: «تو یک پدر بی حواسی!» و یا شوهر نیاز دارد که به خاطر منازعات ذهنی اش به باشگاه یا هرجای دنج دیگری برود و متوجه نیست که از نظر زن او، رفتارش بدین معنی ست که «تو حتی ارزش دوست داشته شدن را هم نداری.»
آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که بعضی روزها، با همسرتان به سر و کله ی هم بزنید؟ این تنها نشان دهنده تفاوت های شماست. خوب است که هرکسی مشابه دیگری ساخته نشده، اما تا زمانی که این مساله آنها را از هم بیگانه نکند. با چنین صحبت هایی، زمان می برد که تفاوت بین زن و مرد را بشناسید و بدانید چگونه با آنها کنار بیایید. راهنمایی گرفتن از یک مشاوره زوجین انتخاب خوبی است. در ذهن داشته باشید که فهمیدن تفاوت های همدیگر و مقابله با آنها، انتخابی است.
در ادامه این مقاله ۱۰ تفاوت بزرگ بین شما و همسرتان آورده شده است:
مردان و زنان در نحوه تفکراتشان و شیوه ارتباط مغزشان با هم تفاوت دارند. مردها غالبا از قسمت چپ مغزشان استفاده می کنند؛ در حالی که زنان بین استفاده از این دو نیم کره تفاوت قائلند. در نتیجه، مردها به طور همزمان می توانند روی یک چیز تمرکز کنند، و تا زمانی که کاری تمام شود روی همان می مانند. از طرفی، همسر شما می تواند همزمان چندتا کار را با هم انجام دهد، و گاهی این کارها را رها کند و بعدا به سراغ تکمیلش برود. از جمله نکاتی که در مشاوره زوجین مطرح می شود این است: درک اینکه شما فقط می توانید یک کار را انجام دهید، برای زنان لازم است و باید مطابقا به آن احترام بگذارند.
یک تفاوت دیگر بین زن و مرد دیدگاهشان نسبت به پول است. این مساله از نظر آموزه های مشاوره زوجین نیز بسیار مهم است. گفته شده که مردها برای چیزی که نیاز دارند هزینه می کنند، در حالی که زنان ممکن است چیزی بخرند که لازم ندارند. به خصوص اگر حراجی باشد. ایده پشت این قضیه، این است که زنان و شوهران به هنگام خرید انگیزه های متفاوتی دارند. بهترین کار این است که راه های ارتباطی را باز بگذارید و در محدوده بودجه تان خرید کنید.
زنان رابطه شان را بر اساس احساساتی مشترک می سازند، در حالی که مردان بیشتر دوست دارند که بین کارهایی که می کنند اشتراک وجود داشته باشد – انجام کارها باهم. آیا جهت یابی کاری را شنیده اید؟ انجام کاری باهم، نیاز دارد که روی یک چیز تمرکز کنید، در حالی که برقراری رابطه احساسی، پیچیدگی های بیشتری دارد. هدف هنوز رابطه است، اما زنان و مردان به گونه ای متفاوت به آن دست می یابند. برای درک متقابل بهتر است از مشاوره زوجین کمک بگیرید.
به طور کلی می توان گفت که زنان و مردان به زبان های متفاوتی صحبت می کنند. تفاوت بنیادی بین زنان و مردان در برقراری رابطه، سبک زبانی و کلامی شان است. مردها از یک زبان خلاصه و مختصر استفاده می کنند. زنان به سبکی با جزییات بیشتر و طولانی تر برای بیان حرف هایشان متکی اند. هردو جنس می خواهند که با یک چیز خاص ارتباط برقرار کنند اما روششان فرق می کند. پیشنهاد مشاوره زوجین این است: برای اینکه این تفاوت را درک کنید، بهتر است که از تفاوت ها آگاه باشید و سبکتان را با او وفق دهید و همسرتان را تشویق کنید که همین کار را نسبت به شما انجام دهد.
طبق نظرسنجی ها و نتایج ثبت شده بعضی از مشاوره زوجین، نیازها یکی از مهمترین تفاوت های بین زن و مرد است چرا که بیشتر از همه نادیده انگاشته می شود. همانطور که مردها نیازهایشان متفاوت است، زنان نیز نیازهای متفاوتی دارند. این مشکل نیست، اما هدف این است که ما به عنوان یک مرد سعی کنیم به همان روشی که نیازهای خودمان را برآورده می کنیم، نیازهای او را نیز برآورده کنیم. این شبیه این است که اگر زن پرتقال خواست ما به او سیب بدهیم. شاید اکنون تعجب کنید که” نیازهای او چیست، و آیا من این نیازها را برطرف می کنم؟” این برگرفته از بررسی نتایج نمونه هایی از مشاوره زوجین است: مشکلی ندارد اگر نیازهایتان را برای او شرح دهید و از او درباره نیازهایش بپرسید. ارتباط نیروی حیاتی در یک ازدواج است.
ارزش ها، حوزه هایی از زندگی مان است که ما فکر می کنیم ارزش زمان و انرژی ما را دارند. برای بعضی مردها، این ارزش می تواند بیان قدرت و تاثیر باشد. بعضی از زن ها برای نظم و مرتبی ارزش قائلند. ایده آلش این است که هرچه بیشتر از زمان ازدواجتان بگذرد، ارزشهای بیشتری تراز می شود، و شما ترجیح می دهید که بیشتر همدیگر را دوست داشته باشید و به هم خدمت کنید.
شما به نسبت همسرتان، با چیزهای متفاوتی انگیزه می گیرید. زن ها به دنبال این هستند که تغذیه شوند، ارتباط برقرار کنند، از آنها حمایت شود. شما نیز وقتی توانستید از چیزی محافظت کنید، پیگیر باشید و دفاع کنید، احساس خوبی دارید. با توجه به این انگیزه، زنان و مردان ترس های مختلفی دارند. مردها از بی احترامی و شکست می ترسند، و زنان از انزوا. داشتن این اطلاعات به شما کمک می کند که زن خودتان را بیشتر درک کنید و بدانید چرا چنین واکنش هایی دارد.
همانطور که اخیرا اشاره شد، زنان و مردان، با چیزهای متفاوتی که واکنش متفاوت به بار می آورد، تحریک می شوند و انگیزه می گیرند. وقتی که شما بابت کاری که در خانه تان کردید، مورد احترام قرار می گیرید، چه واکنشی نشان می دهید؟ اکنون واکنش خودتان را با واکنشی که به هنگام بی احترامی نشان می دهید مقایسه کنید؟ مردها از رسوایی می ترسند و این باعث می شود که بجنگند و یا از محیط استرس زا خارج شوند. با اینحال زمانی که زن شما استرس دارد، ترس از انزوا و تنهایی، باعث می شود که با کسانی که نزدیک است ترس هایش را در میان بگذارد. این دو واکنش متفاوت، تفاوت هایی اند که بیشتر از صلح، آشوب به بار می آورند. آیا متوجهید که ترس از بی احترامی باعث می شود که دیگر نتوانید همسرتان را دوست داشته باشید، با اینکه او به دوست داشتن شما نیاز دارد؟
بین کارهایی که مردها از انجام آنها لذت می برند و کارهایی که زنان از انجام آن لذت می برند تفاوت وجود دارد. گاهی بین اینها اشتراکاتی وجود دارد، اما اکثر وقتها تفاوت هایی این بین نمود پیدا می کند که پایه ی برقراری روابط است. مردها در فعالیت های کنشی و رقابتی شرکت می کنند، در حالی که زن ها بیشتر ترجیح می دهند صحبت کنند، و اقداماتی رابطه ای داشته باشند. آیا می توانید به شب قرارتان فکر کنید که تمام این عناصر با هم ترکیب شده باشند؟ چالش برانگیز است، اما آن را با اغوش باز بپذیرید؛ خلاق باشید! فرض کنید برای هر فعالیت، دو شب قرار مجزا دارید.
آیا اولین باری که همسرتان را دیدید به یاد دارید؟ چه در ذهنتان گذشت؟ شاید اولین بار به نظرتان رسیده باشد که او بسیار جذاب است. دلیل اینکه پیگیر او شدید این است که او از نظر شما چه درونی و چه بیرونی زیبا به نظر می رسد. اما همسرتان به احتمال زیاد احساسات شما را در اولویت قرار داده و به همین دلیل با شما ازدواج کرده است. شما به او احساس خوبی داده اید. آیا متوجه نوع جذب می شوید؟ بعد از اینکه ازدواج کردید، مهم است که همدیگر را تامین کنید. هرچه احساسات بیشتری برای او خرج کنید، او بیشتر در چشم شما زیبا ظاهر خواهد شد.
کلام آخر:
اگر اختلاف شما و همسرتان در ۱۰ مورد بالا زیاد است پیشنهاد میکنیم حتما به یک مشاوره زوجین را مراجعه کرده و زوج درمانی را شروع کنید.
سازمان جهانی بهداشت[1] (WHO) سلامتی را نه فقط به معنای عدم وجود بیماری یا ناتوانی…
از بین تستها و پرسشنامههایی که برای سنجش افسردگی تهیه شده است، پرسشنامهی افسردگی بک…
از بین تستها و پرسشنامههایی که برای سنجش افسردگی تهیه شده است، پرسشنامهی افسردگی بک…
برای موفقیت خود و معرفی خود به دیگران نیاز دارید که خود را بهتر بشناسید.…
یکی از مهمترین مسائل در زندگی ما این است که بتوانیم روابط مثبت و طولانی…
یکی از مهمترین مسائل در زندگی ما این است که بتوانیم روابط مثبت و طولانی…