آمیزش جنسی

آمیزش جنسی

 

درود بر همراهان عزیز

یک شنبه شب در مورد کلیشه هایی که در مورد علایق و وظایف وجود داره براتون صحبت کردم

رسیدم به روش هایی که در مورد آمیزش وجود داره و نوشتم که در سکس لازم هست که هر دو طرف فعال باشند…

می خوام براتون بنویسم که برای لذت بیشتر و تجربه ارگاسم دو روش وجود داره…

در ابتدا این رو بنویسم که برخلاف اونچه که بیشتر خانم ها و آقایون فکر می کنند، آقایون ارگاسم رو تجربه نمی کنند…

خانم های بسیاری ارگاسم رو تجربه نمی کنند و خانمی بعد از ۷ سال و با وجود یک دختر ، ارگاسم رو تجربه نکرده بود… اما خانم ها فکر می کنند که آقایون همیشه ارگاسم رو تجربه می کنند… خود آقایون هم اینطور فکر می کنند

اما در واقع آقایون گول خوردند

وقتی آقایون به انزال می رسند معنیش این نیست که به ارگاسم هم رسیدند

اگر آقایون به ارگاسم برسند متوجه خواهند شد که خانم ها در ارگاسم چه تجربه ای دارند به طوری که علم امروز اشاره می کنه که خانم ها تا ۱۰ برابر بیشتر از آقایون از سکس لذت می برند.

همانطور که اشاره کردم آقایون و خانم ها از دو روش می تونند به ارگاسم برسند

قبل از هر دو روش معاشقه ملایم ضروری هست…

در کارگاه ها معاشقه ملایم هم توضیح داده می شه…

روش اول بعد از معاشقه فعال بودن دو طرف هست

خاطرمون باشه در معاشقه هم هر دو باید فعال باشند

پس در روش اول هر دو حرکت می کنند کارهای خاصی انجام میدن و همدیگر رو به اوج همراهی می کنند.

در روش دوم هر دو بی حرکت هستند…

همانطور که حرکات روش اول هم به آموزش یا تجربه نیاز دارند… روش دوم هم به آموزش و تجربه نیاز داره…

 

برای روش دوم لازم هست که تمرینات چرخش انرژی به صورت انفرادی انجام بشه و در اینکار تبحر حاصل بشه که در کتاب سلامت تن و روان توضیح نوشتم که آماده چاپ هست..

بعد که تبحر در این چرخش انرژی به صورت انفرادی ایجاد شد این چرخش انرژی را بعد از دخول در پوزیشنی خاص دو نفری بدون حرکت فیزیکی انجام می دن…

این چرخش انرژی لذتی رو در هر دو بدن ایجاد می کنه که با هیچ روش دیگه ای قابل تولید نیست…

اگر سوالی هست در خدمتم…

برگردم به اول صحبتمون و نشست رو خاتمه بدم

پس روش های بسیاری وجود داره که ما حتا به گوشمون نخورده…

پس کلیشه هایی وجود دارند که آنقدر برای ما عادی شدند که فکر نمی کنیم شاید اشتباه باشند…

پس برای ارتقا خود تلاش کنیم .. دانش و تجربه خودمون را افزایش بدیم…

شاد و آگاه باشیم در هوشیاری

شبتون خوش در آرامش

 

سینا یاوریان سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

ازدواج و ارتقا

ارتقا و ازدواج

درود بر همراهان عزیز

دو شب قبل در مورد ازدواج صحبت کردیم و رسیدیم به اینکه در این مورد هم همچون مسایل دیگه ی زندگی نیاز به اتقا وجود داره

ساوین عزیز پرسید که چطوری به ارتقا برسیم…

سوال خوبیه و شاید اولش بهتر باشه که ببینیم ارتقا چی هست؟

 

ارتقا فردی یعنی اینکه شخص از جنبه های مختلفی ارتقا پیدا کنه… از جنبه فهم و درک، از جنبه آداب معاشرت، از جنبه ظاهری ، از جنبه نگرشی و جنبه های مختلف دیگه مثل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و هنری و علمی…

سال ۸۳ یکی از اعضای گروه نیک اندیشان که دختر خانمی ۲۲ ساله بود به من گفت سینا چرا پسرهای در پیت میان سراغ من؟

جلسه اول که این موضوع رو در جمع مطرح کرد چیزی نگفتم و فقط نگاهش کرد و در چهره ام تعجب رو نشون دادم

جلسه دوم هم همین موضوع رو مطرح کرد… یادآوری کنم که جلسات گروه نیک اندیشان هفتگی و دوشنبه ها ساعت ۶ تا ۸ هست…

جلسه سوم که جلسه تموم شده بود و در حال رفتن بودیم در خیابان باز این سوال رو مطرح کرد و گفت سینا نظرت رو می خوام…

بهش گفتم مطمئنی که نظر من رو می خوای؟

گفت بله… می خوام بهم بگی چرا…

کمی با لحن تردید آمیز بهش گفتم به خودت نگاه کردی؟

یک لحظه ایستاد و گفت یعنی من در پیتم؟

گفتم منظورم این نبود ولی همه کمی ارتقا لازم داریم…

استفاده از واژه درپیت خود نشان از ذهنیت شخص و نمونه ای از واژه های کاربردی ایشون هست…

 

واژه هایی که استفاده می کنیم در ذهن ما تاثیر میزارن و ذهنیت ما هم در ادای واژه های ما تاثیر میزارن…NLP

و ما افرادی رو جذب می کنیم که در سطح همون واژه ها هستند…

افرادی بالاتر از اون سطح رو جذب نمی کنیم .. واضح هست که افرادی با سطح فکر بالاتر با ما همراه نخواهند شد

پس تنها راهش اینه که سطح خودمون رو ارتقا بدیم

در مورد روش ادا کردن واژه ها هم .. در مورد ظاهر هم براشون گفتم و ایشون بعد از چهار سال که ملاقاتش کردم بسیار فرق کرده بود…

گاهی خود زمان و تجربه ما رو کمی ارتقا می ده اما ارتقا تعمدی و با تلاش، به ما کمک می کنند که پله های بیشتری رو سریع تر طی کنیم

برای ارتقا فقط تحصیلات کافی نیست… ما گاهی اساتید دانشگاهی رو می بینیم که بسیار بد صحبت می کنند

علوم فیزیک یا شیمی یا ریاضی یا مهندسی باعث ارتقا فرهنگی نمی شند فقط در همون رشته ما رو ارتقا می دند…

منظور از ارتقا فردی ، یادگیری مهارت های زندگی هست که به علوم رفتاری و روانشناسی و اجتماعی مربوط می شند…

مهارت های ارتباطی یکی از مهارت های زندگی هست

گاهی ما افرادی رو می بینیم که در مهارت های ارتباطی خبره هستند اما صحبت هایی که ارائه می کنند خالی از فهم و درک و بدور از علم هست

پس ارتقا شناخت خود در مورد مسایل انسانی هم یکی از مهارت های زندگی هست

دانستن اینکه چه چیزی برای خانم ها مهمه یکی از مهارت های شناختی است در حالی که ما بیشتر شایعات رو در این مورد می شنویم و باور می کنیم و بر طبق گذشته گاهی می گیم زن است دیگر!!!! با عذرخواهی از خانم ها

و همینطور شناخت آقایان برای خانم ها لازمه که نگن مردها اینطورین دیگه!!! با عذرخواهی از آقایان

یک مشکلی که در درک بین خانم ها و آقایان هست ، اینکه خانم ها خیلی حساس و ریزبین و نکته سنج ند و آقایان بیشتر کلی نگرند و این یکی از عوامل مشکل زاست… مثل زمانیکه خانمی به خودش میرسه و تغییراتی در خودش ایجاد میکنه تا به چشم همسرش بیاد ولی همسر متوجه نمیشه.

 

این یک نمونه بود… نمونه دیگه ای در موردآقایان بگیم که خانم ها لازمه بدونن

آقایان چندان مایل نیستند در مورد مشکلات کاریشون صحبت کنند

 

مهارت های جزئی زیادی وجود دارند که لازم بوده به ما در مدارس آموزش بدند و حال که چنین نشده ما خودمون با مطالعه و شرکت در کارگاه ها باید اونها رو یاد بگیریم…

 

یکی از مواردی که در جلسات گروه نیک اندیشان تمرین می کنیم گوش سپردن هست و قطع نکردن صحبت طرف مقابل… برای تمرین ابن موضوع وسایلی لازم هست

 

 

اول لازمه که شناسایی انجام بشه که چرا ما صحبت طرف مقابل رو قطع می کنیم

در اکثر موارد دلیلش این هست که می ترسیم حرفمون یادمون بره

 

پس برای پیشگیری یک دفترچه کوچک پیشنهاد می شه که همواره موقع صحبت و در جلسات همراهمون باشه

تا نکات رو که می شنویم یادداشت کنیم و نکاتی رو هم که می خواهیم بگیم با یک واژه یا یک جمله یادداشت کنیم که یادمون نره

این یک روش برای کسب یک مهارت هست

لازمه که هر مهارتی به همین صورت بررسی و کسب بشه

 

 

شب خوب و خوشی داشته باشید

 

سینا یاوریان

 

سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

marriage

ازدواج ۲

درود بر همراهان عزیز

یکشنبه شب در مورد اینکه لازم هست برای ازدواج چه آمادگی وجود داشته باشه کمی صحبت کردیم….

اینکه اول لازم هست کمی خودمان را بشناسیم

بعد کمی جنس مقابل را بشناسیم

نیازهای خودمون رو به طور انفرادی بشناسیم

نیازهای جنس مقابل رو به طور انفرادی بشناسیم

چه نیازهایی رو با ازدواج می خواهیم برای خودمان بهتر برآورده کنیم

چه نیازهایی از جنس مقابل را با ازدواج می توانیم برآورده کنیم

بدون شناخت و فقط به صرف این جمله مرسوم که ..باید ازدواج کرد.. ازدواج ناموفق خواهد بود..

همه هم خوب می دانیم که فقط طلاق نشانه ناموفق بودن ازدواج نیست…

ازدواج ؛ یک ارتباط تنگاتنگ بین یک زوج از دو جنس است که این ارتباط شامل ارتباط عاطفی و جنسی هم می شود…

بنابراین اگر این ارتباط بین دو نفر مناسب نباشد هرچند که زیر یک سقف زندگی کنند آن ازدواج موفق نبوده است

چند درصد ازدواج ها موفق بوده است؟ پنجاه درصد؟

پس همونطور که از قدیم گفتند ازدواج مثل یک هندوانه سربسته هست؟

 

 

چقدر در جامعه امکان آشنایی دو جنس با هم فراهم هست…

گزارش هایی مشاهده کردیم که در چین خانواده ها به همراه دختر و پسر خود در میدان شهر حاضر می شوند تا دختر ها و پسرها برای ازدواج با هم آشنا شوند.

دوستی می گفت در روستای آنها در نزدیکی نطنز نیز چنین مراسمی بوده و در روزی خاص دخترها و پسرها را به بالای تپه می فرستادند تا آنجا با هم آشنا شوند

قدیمی ها برای ایجاد این آشنایی ها برنامه ریزی کرده بودند به این دلیل که به ضرورت این برنامه پی برده بودند

شب گذشته مطرح کردم که جدایی این دو جنس از کودکی چه طبعاتی دارد و در بزرگسالی نیز محیط هایی برای آشنایی این دو فراهم نیست و باید به طور تصادفی منتظر باشند تا یار آینده خود را ملاقات کنند.

پس با این بی برنامگی ها آمار ازدواج پایین می آید

با این بی برنامگی ها آمار طلاق بالا می رود چون دو جنس همدیگر را نمی شناسند…

و با این بی برنامگی ها اکثر ازدواج ها ناموفق هستند

 

لازم است فرد صبور باشد و آنچیزی را که به او باید می آموختند خودش بیاموزد و ارتباطاتی داشته باشد تا به شناخت خود و طرف مقابل دست یابد تا هنگام ازدواج روابط درستی شکل گیرد

و به همین دلیل سن ازدواج بالا رفته است

در گذشته خاله و دایی و عمه و عمو مسایل بسیاری را به فرد آموزش می دادند … امروزه در این دنیای ماشینی هیچ فرصتی برای اینگونه ارتباطات و آموزش ها وجود ندارد و این رسالت به عهده مدارس گذاشته شده است که از پس آن برنمی آید

admin

پس همونطور که نوشتم فرد لازم است به ارتقا خود اهمیت بسیاری قایل شود تا هم ارتباط خوبی برقرار کند و هم انتخاب خوبی انجام دهد

 

به دو مقوله ارتباط و انتخاب اشاره کردم

در جامعه ما ارتباطات مناسبی مشاهده نمی شود.. ریا بیداد می کند و ضروری به نظر می رسد

بنابراین نه ما خودمان هستیم نه می توانیم اعتماد کنیم که طرف مقابل همان خودش است

حال در این گیر و دار ما می خواهیم که ارتباط درست را بیاموزیم

یک کارگاهی طراحی کردم با عنوان” انتقاد، ارتباط، مذاکره

که می تونه برای برقراری ارتباط صحیح به ما کمک کنه

گاهی لازم می شه که در زندگی مشترک مشکلی رو مطرح کنیم

و بر سر موضوعی مذاکره کنیم

برم سراغ انتخاب

معیارهای ما برای انتخاب همسر چه چیزهایی می تونه باشه؟

تحصیلات

مادیات

چهره و اندام

فرهنگ و سطح طبقه اجتماعی

آیا سطح خود ما در همان سطحی هست که می خواهیم طرف ما باشد

 

اگر نیست باید یه تکونی بخوریم و خودمون رو به اون سطح برسونیم

همونطور که نوشتم همه اینها نیاز به شناخت خود و دیگری داره

سوالی هست؟

بعضی ها می بینن سخته بی خیال می شن ؛-)

سقراط میگه در هر دو صورت پشیمانیست… چه ازدواج بکنیم چه ازدواج نکنیم…

منظورش اینه که در هر کدام مزایایی هست که با انتخاب یکی ، مزایای دیگری رو از دست می دیم و پشیمون می شیم…

 

پس تلاشمون رو بکنیم برای ارتقا خودمون و در این مسیر اگر ازدواج میسر شد چه بهتر ، اگر نشد چیزی از دست ندادیم کلی دانش و تجربه و فرهیختگی کسب کردیم برای زندگی بهتر…

 

 

نرگس: چجوری میتونیم به ارتقا فردی برسیم؟

ارتقا فردی همون کاری هست که در گروه نیک اندیشان و کارگاه ها به دنبالش هستیم…

 

تا شب دیگر و نشستی دیگر خوش و خرم باشید

 

شاداب باشید… شب خوش

 

سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

marriage

ازدواج

در مورد ازدواج در کارگاه ارتباط زن و مرد صحبت می کنم…

در ابتدای این کارگاه کمی زن و مرد رو می شناسیم

بعد در مورد اینکه چرا این دو به هم گرایش دارند صحبت می کنیم

و بعد در مورد اینکه برای چه همدیگه رو می خوان و به ازدواج با هم فکر می کنند مطالبی عنوان می شه

 

 

یکی از مواردی که مطرح می شه موضوع دلایل خواستن هست که در نوشته ارسالی به آشپزخانه و اتاق خواب اشاره نشده

یعنی ممکنه فرد فقط به خاطر برآوردن نیاز جنسی ازدواج کنه

پس در ابتدا همونطور که نوشتم لازم هست خودمون رو بشناسیم و بعد نیازهامون رو بشناسیم که شامل نیاز جسمی و نیاز ذهنی هست… و بعد ببینیم که برای چه نیازی می خواهیم ارتباط برقرار کنیم… بعد برسیم به اینکه ارتباط کافی هست و یا برای برآوردن برخی نیازها ازدواج لازم هست…

 

> سوال: سلام روزتون بخیر و شادی. میشه مقاله ای هم در مورد اینکه اصلا چرا باید ازدواج کرد و ذهنیت و دلیل درست از ازدواج چیه نشر بدین?

سوالی که ساوین پرسیده در مورد ضرورت ازدواج هست

وضعیت کشور ما خاص هست و لازم هست که این موضوع در این محیط بررسی بشه

دختر و پسر در مدارس از هم جدا نگهداشته می شند

به غیر از خانواده هایی که ارتباطات زیاد دارند و دخترها و پسرها با هم بزرگ می شند بقیه با مشکلاتی مواجه هستند…

 

حتی دختر و پسر ها در این خانواده های با ارتباطات بالا هم مشکل دارند به این دلیل که در جامعه و مدرسه به اونها ارتباط با جنس مخالف یک تابو تعریف می شه و این موضوع جنس مخالف رو در ذهن کودک خیلی بزرگ جلوه گر می کنه…

 

> نرگس نوشته: برای من هم همینطور بوده شناخت درستی از آقایون ندارم

بله موضوع مهمی هست و لازم هست که در گروه های امن یا کارگاه ها و یا مشاوره بیشتر آشنا بشید

یعنی با این کاری که اینها می کنند نتیجه عکس می گیرند … یعنی جداسازی دختر و پسر با هدف دور نگه داشتنشون از هم هست اما اونها رو بیشتر به هم جذاب می کنه در حالی که شناختی هم از هم پیدا نمی کنند

هر چه دورتر باشند شناخت کمتر و کنجکاوی بیشتر می شه

بعد که وارد جامعه می شند خصوصیات جنس مقابل رو نمی شناسند و در ارتباطات به مشکل برمی خورند

بنابراین مقوله ازدواج هم در ایران یک مقوله خاص ایران هست… خاص و عجیب

در مورد دلایل افراد برای ازدواج در مطالبی که ارسال شده بود اشاره شده بود

در مورد معایب و محاسن ازدواج هم همینطور

امروزه در ایران هم همه اون دلایل برای ازدواج مشاهده می شن… هر کسی به خاطر یکی از اون دلایل ازدواج می کنه

اشاره ای هم به شناخت خود شده بود که نکته بسیار مهمی هست و من هم در آخرین شب به اون اشاره کردم که هرچه خودت رو ارتقا بدی فردی ارتقا یافته رو پیدا خواهی کرد…

پس پروسه شناخت خود در هر مرحله ای می تونه به ما کمک کنه تا انتخاب بهتری داشته باشیم

اگر دو نفر به یک استقلال شخصیتی دست پیدا کنند می توانند یک زندگی مشترک را بنا کنند

اگر دو نفر به استقلال دست پیدا نکرده باشند و بخواهند یکی از نقص های خود را با طرف مقابل جبران کنند به مشکل برمی خوردند

 

حال سوال مطرح می شه که اگر فردی ، یک فرد مستقل هست چه نیازی به ارتباط با دیگری داره؟

بارها شنیدیم که دو شرکت بزرگ با هم ادغام شدند

چرا ادغام می شند؟

برای سود بیشتر …

 

حالا دو نفر مستقل چرا با هم ارتباط می گیرند؟ … برای انرژی بیشتر

و این انرژی دو برابر نمی شه بلکه ۱۰ برابر می شه

 

به این دلیل که این دو جنس مقابل با هم انرژی رو به چرخش در میارند…انرژی ها رو فقط با هم جمع نمی کنند

برگردم به مسایل روز

 

امروزه در ایران ارتباطات مختلفی رو شاهد هستیم…

 

دوستی اجتماعی

دوستی نزدیک

دوستی با رابطه جنسی

ازدواج سفید

ازدواج رسمی

سه شنبه شب که نظرات شخصی شما رو هم تا اون موقع خواهیم داشت ادامه می دیم

 

 

به این دلیل که این دو جنس مقابل با هم انرژی رو به چرخش در میارند…انرژی ها رو فقط با هم جمع نمی کنند

 

نرگس نوشته : تاحالا از این دید بهش نگاه نکرده بودم به نظرم نقطه عطفی میتونه باشه برای تصمیم گیری هامون

 

پس تا سه شنبه شب

شبتون خوش و در آرامش خواب های خوب

 

سینا یاوریان

 

سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

ارگونومی رنگ‌ها در محیط کار!

آیا #ارگونومی_رنگ‌ها بر عملکرد کارکنان تاثیر دارند؟ نظر شما در مورد رنگ‌ها چیست؟

یک محیط کار مناسب باید فضایی باشد که فرد در آن احساس آرامش و تمرکز کند. به همین خاطر بهتر است قبل از انجام هرکاری اصول اساسی #طراحی_داخلی یک اتاق کار مناسب را بدانید. رنگ کردن در و دیوار و ابزار و وسایل در محیط کار به رنگ‌های خاص، باعث افزایش کارایی فرد در محیط می‌شود. بنابراین ما باید محیط‌های کاری را طوری طراحی کنیم که برای کارکنان و کارگران محیطی جذاب، آرامش بخش و عاری از هرگونه #فشار_عصبی و روانی باشد. البته باید بگوییم، رنگ‌هایی که باعث افزایش بهره‌وری می‌شوند به نوع کار افراد بستگی دارند.

در ادامه به برخی از تأثیرات رنگ‌های مختلف در محیط کار بر منابع انسانی اشاره می‌کنیم.
آبی: رنگ آبی، رنگی آرامش‌بخش است. این رنگ به دلیل تاثیری که بر اعصاب پاراسمپاتیک دارد منجر به پایین آمدن فشار خون و تعداد تنفس می‌شود و احساس امنیت را در کارمند افزایش می‌دهد. افزایش تمرکز و بهره‌وری، کاهش ترس از عدم موفقیت،کاهش خستگی روانی و جسمی کارمند از دیگر ویژگی‌های رنگ آبی است. علاوه بر این موارد رنگ آبی خواص درمانی نیز دارد و برای درمان طپش قلب و بی‌خوابی و افزایش قدرت دفاعی بدن به کار می‌رود.

قرمز: رنگ قرمز، رنگی مهیج و شورانگیز است. اگر می‌خواهید محیط کارتان جذابیت داشته باشد و توجه کارکنان‌تان را جلب کند، آن را با قرمز رنگ‌آمیزی کنید. این رنگ باعث افزایش فعالیت‌های عمومی و احساس رقابت می‌شود. خواص درمانی رنگ قرمز شامل کاهش کم خونی و کمبود آهن بدن است.

زرد : شادی‌افزاترین و روشن‌ترین رنگ به حساب می‎آید. این رنگ منجر به خوش‌بینی، خوش‌رویی، شادابی و شکوفایی خلاقیت کارکنان می‌شود. وجود رنگ زرد در محیط کار، به کارمندان کمک می‎کند که از مشکلات و موانع و تعارضات رهایی یابند.

بنفش: رنگ بنفش باعث کاهش نفرت و خشم و آرام ساختن هیجانات رهاشده می‌شود. محیط کار بنفش باعث می‌شود که کارگر یا کارمند به رویاها و چشم‌اندازهای خویش عینیت بخشد. یعنی افکارش را به عمل تبدیل کند. با استفاده از رنگ بنفش در سازمان می‌توان به جای ماندن در گذشته، رو به آینده حرکت کرد.

نارنجی: رنگی پرانرژی، چالشی و صمیمی است و باعث نمایان شدن هوش، وفاداری و اعتماد به نفس کارمندان می‌شود. رنگ نارنجی موجب کاهش افسردگی و افزایش میزان تمرکز، شفافیت ذهنی می‌شود.

سبز: رنگی متعادل، متوازن و همدل است. این رنگ باعث همکاری و هماهنگی جسم، ذهن و روح می‌شود. استرس کارمند را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود که چشم کارمند خسته نشود و در ساعات کاری کارآمد باشد.

قهوه‌ایی: رنگ قهوه‌ای نمادی از نظم و وفاداری است. قهوه ای حس وابستگی را در افراد افزایش می‌دهد و منجر به افزایش تعلق به محیط کار می‌شود ولی به طور کلی استفاده از این رنگ مناسب نیست چون باعث دلمردگی کارکنان می‌شود.

سیاه: رنگی پایان‌دهنده و متوقف‌کننده است بنابراین این رنگ برای محیط کار مناسب نیست.

دیدیم که اثر ارگونومی رنگ در افراد مختلف متفاوت است و هر رنگ، رفتار کار و عملکرد افراد را به نوعی تحت تاثیر قرار می‌دهد. وقتی از #ارگونومی رنگ به درستی استفاده شود محیط شاد و خوشحال کننده‌ای خواهیم داشت و از آن طرف بهره‌وری و بازدهی کل نیز افزایش می‌یابند. به‌کارگیری نادرست ارگونومی رنگ در محیط‌های انسانی و عدم جایگزینی مناسب در مکان خاص خود، صدمات روحی شدیدی به انسان وارد خواهد آمد. از آنچه که گفته شد به این باور می‌رسیم که توجه به ارگونومی رنگ در محیط کار منجر به افزایش راندمان کاری و کاهش صدمات ناشی از ناهنجاری های محیط کار می شود.

مأخذ: نوشته ارسالی از فریبا شهید زاده (دانشجوی دکتری منابع انسانی دانشگاه خوارزمی)

http://hryar.com/11280/color-ergonomic.htm

theatre

تیاتر ماتیک قرمز

 

درود بر همراهان عزیز

جاتون خالی سه شنبه با یکی از دوستان برای دیدن تیاتر اجرا شده توسط یکی از دیگر دوستان با یک دسته گل تقدیمی رفتیم که عکسش رو همون شب براتون اینجا گذاشتم.

این تیاتر در مورد مشکلاتی که در افراد مختلف در انتخاب فرد مورد نظرشون برای زندگی مشترک با آن روبرو شدند رو به شیوه جالبی به نمایش می گذاره

من هم از موضوع تیاتر ماتیک قرمز با خبر نبودم فقط خانم سهیلا غفاری راد در مورد این تیاترشون به من اطلاع داده بود

موضوع اون موضوع بسیاری از افراد جامعه ما در انتخاب شریک زندگی بود

انتخاب همسر توسط والدین

رد همسر انتخابی فرد توسط والدین

متوجه نشدن عشق کسی که در کنار ما زندگی می کند و به دنبال یافتن عشق

و از این دست مشکلات به نمایش در آمد…

من در اینجا در مورد رفع تعارضات در رابطه همسری با کمک تئوری انتخاب کمی صحبت کردم اما در مورد انتخاب همسر و یا موانع موجود بر سر این انتخاب صحبتی نکرده بودیم…

 

فرهنگ جامعه ما بسیار آسیب دیده هست و تنها راه برون رفت از این مشکل ؛ ارتقا فرد توسط خودش هست

اگه هر شخصی برای ارتقا و رشد خودش مصمم باشه راهش رو پیدا می کنه و بعد از ارتق می تونه که با موانع بهتر برخورد کنه…

راه های رشد و ارتقا فردی فراوان هستن که برخی از اونها رو می شه موازی با هم انجام داد به طور مثال کتاب خوندن می تونه همراه هر راهکار دیگه ای باشه

مشاوره رفتن

 

شرکت در کارگاه ها

 

شرکت در نشست های گروهی مثل نشست ها و برنامه های گروه نیک اندیشان
Nikandishan.yavarian.com

بسیاری از ما فکر می کنیم که مشکلی نداریم و نیازی به ارتقا و بهبود خودمون نمی بینیم

اما مشکلات در ما وقتی آشکار می شند که با مشکلات و موانعی بیرونی مواجه می شیم و نمی تونیم از پسشون بربیاییم و خودمون رو قربانی فرهنگ جامعه می دونیم…

در حالی که فرهنگ جامعه رو افراد می سازند و ما یکی از اون افراد هستیم…

شاید راه هایی برای عبور از موانع وجود داشته باشند که ما نمی دونیم

چه خوبه که قبل از اینکه با مشکلات و موانع روبرو بشیم ارتقا خودمون رو شروع کنیم

اگر هم شروع نکرده بودیم… بعد از اینکه با مانع مواجه شدیم به دنبال راهکار، شروع به ارتقا خودمون کنیم تا در بروز موانع در آینده از پسشون بربیاییم…

بیشتر مشکلات و موانع در درون خودمون هستند

وقتی که مانعی در بیرون جلوی ما قرار می گیره این ما هستیم که پاسخ به اون مانع رو انتخاب می کنیم

ممکنه بسیاری بگن که گزینه ای برای انتخاب وجود نداره فقط همون یک پاسخ وجود داره که من می دونم

 

اما اگر خودمون رو ارتقا داده باشیم یا مشاوره بگیریم همونطور که اشاره کردم ممکنه راه های دیگه ای هم وجود داشته باشند که ما نمی دونیم..

در تیاتر ماتیک قرمز دختر خانمی بود که پدرش که خیلی هم دوستش داشت دوست پسرش رو فراری داده بود و اون رو به عقد یکی دیگه درآورد

آیا ایشون راهکار دیگه ای نداشت؟

از این اتفاقات در جامعه ما زیاد می افتند

 

اما نمونه هایی رو هم سراغ دارم که مقاومت کردند و به این ازدواج اجباری تن ندادند

چطور تونستند مقاومت کنند

فقط به اتکای نفسشون

البته شاید شرایطی مثل فقر سبب پذیرش باشند اما در شرایط عادی این شما هستید که با ارتقا خودتون می تونید تصمیم های بهتری بگیرید

بعد از عوامل بیرونی می رسیم به عواملی که لازم هست در انتخاب طرف مقابل مد نظر قرار بدیم

که در تئوری انتخاب اشاره کردم

۵ نیاز اساسی همدیگه رو بررسی می کنیم تا ببینیم چقدر برآورده کردن این ۵ نیاز به هم نزدیک هستند

در آخرین شب راجع به همین موضوع صحبت کردم نوشتم که به هر نیاز از ۱ تا ۵ امتیاز می دیم

نیاز بقا رو توضیح دادم

نیاز به تفریح یکی از نیازهای اساسی ما هست

آقای گلسر ، یادگیری رو هم در بخش نیاز به تفریح دسته بندی کرده

اگر یکی از طرفین نیاز به یادگیری بالایی داشته باشه مثل یادگیری از موضوعات و اتفاقات و یادگیری از طریق کتاب و دیگری نیاز به یادگیری رو ضروری ندونه امتیاز این دو به این نیاز متفاوت خواهد بود…

 

بازی یکی از تفریحات هست اگر یکی بازی رو دوست داشته باشه و دیگری بازی رو وقت تلف کردن بدونه…

اگر همراهان عزیز مشارکت می کردند و در این مورد مسائل و موارد خودشون رو به عنوان نمونه ذکر می کردند می تونستیم اونها رو تحلیل کنیم هم برای خودشون و هم برای همراهان مفید واقع می شد

در تئوری دکتر گلسر تماشای تلویزیون هم تفریح محسوب می شه، کتاب خوندن هم که یادگیری داره تفریح محسوب می شه

اما فرقشون رو از طریق تئوری آقای سلیگمن براتون گفتم

خرسندی چه موقع سراغ ما میاد ؟ این رو در کارگاه رضایت از زندگی جا دادن

خرسندی وقتی سراغمون میا که کارهایی رو انجام می دیم که اثری در زندگی ما به جا میزارند

تماشای تلویزیون در بیشتر مواقع فقط گذران وقت هست اما یادگیری از طریق کتاب اثر ماندگاری در ما میزاره و خرسندی و رضایت از خود در پی داره

این موضوع رو با تئوری آقای سلیگمن با جدا کردن لذت و خرسندی بیان کردم

لذت از خوردن بستنی برای همان لحظه لذت بخش هست اما انجام یک کار خلاقانه یک خرسندی طولانی مدت در ما ایجاد می کنه

برگردم به نیاز تفریح از تئوری انتخاب آقای گلسر

پس همانطور که از طریق تئوری آقای سلیگمن بیان کردم تفریح هم انواع داره و لازم هست که روشن نوشته بشه و جداگانه امتیاز داده بشه تا اگر امتیازات بیشتری از دو طرف رابطه به هم نزدیک بود بتونیم بگیم که در مورد نیاز به تفریح امتیاز نزدیک به هم داریم

اگر سوالی بود مطرح کنید سر فرصت پاسخ می نویسم…

شاداب و سلامت باشیم

شاد و آگاه در هوشیاری

شبتون به آرامش و لذت

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

win win

مواضع یا خواسته ها

دو مرد در کتابخانه جر و بحث می کنند. یکی از آنها پنجره نیمه باز و دیگری بسته را ترجیح می دهد. درباره اندازه باز بودن پنجره با هم صحبت می کنند تا درباره باز بودن پنجره به توافق برسند. اما بحث به جایی نمی رسد.

مسوول کتابخانه از راه می رسد. با شنیدن موضوع ، خطاب به مردی که می خواهد پنجره باز باشد می پرسد؛
– چرا می خواهید پنجره باز باشد؟
– برای اینکه هوای تازه وارد شود.
بعد از دومی سوال می کند؛
– شما چرا می خواهید پنجره بسته باشد؟
– برای اینکه باد به داخل نیاید.
کتابدار لحظه ای فکر می کند و پنجره اتاق مجاور را کاملا باز می کند تا هوای تازه بدون باد وارد کتابخانه شود.

برای رسیدن به توافق در مذاکره به جای مواضع به خواسته ها توجه کنیم. مواضع، باز یا بسته بودن پنجره بود، خواسته ها، هوای تازه و نوزیدن باد. با توجه به خواسته ها به جای پافشاری بر مواضع می توان به راه حل مناسب برد-برد دست پیدا کرد.

 

سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

از کارگاه ” #ارتباط، #انتقاد، #مذاکره
#Negotiate

Benjamin_Button

سرگذشت غریب بنجامین باتن

مورد عجیب بنجامین باتن یا سرگذشت غریب بنجامین باتن(به انگلیسی: The Curious Case of Benjamin Button) نام یک فیلم آمریکایی محصول سال ۲۰۰۸ به کارگردانی دیوید فینچر است. شخصیت اصلی این فیلم الهام گرفته از یک داستان کوتاه اثر اف. اسکات فیتزجرالد است. فیلم‌نامه این فیلم را اریک روث نوشته است و برد پیت وکیت بلانشت بازیگران اصلی آن هستند. این فیلم با بازخورد مثبت منتقدین نیز روبرو شد.

بنجامین در اواخر قرن نوزدهم و در سن ۸۰ سالگی به دنیا آمده و با گذشت زمان، در حالی که دیگران پیرتر می‌شوند، او جوان‌تر می‌شود. او در کهنسالی عاشق دختری می‌شود که در سنین کودکی به‌سر می‌برد. اما در طی سال‌ها در حالی که دخترک بزرگ‌تر می‌شود، او در روندی وارونه به سوی خردسالی پیش می‌رود.

 

مورد عجیب بنجامین باتن
Benjamin Button poster.jpg
پوستر فیلم
کارگرداندیوید فینچر
تهیه‌کنندهکاتلین کندی
فرانک مارشال
نویسندهاریک راث
رابین سویکورد
(بر پایه داستان کوتاه اثر اف. اسکات فیتزجرالد)
بازیگرانبرد پیت
کیت بلانشت
ترجی پی. هنسون
جولیا اورموند
الیاس کوتیاس
جرید هاریس
جیسون فلمینگ
تیلدا سوئینتن
موسیقیالکساندر دسپلا
فیلم‌برداریکلادیو میراندا
تدوینکرک بکستر
آنگوس وال
توزیع‌کنندهپارامونت پیکچرز
برادران وارنر
تاریخ‌های انتشار
۲۵ دسامبر ۲۰۰۸
مدت زمان
۱۶۶ دقیقه
کشورآمریکا
زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم۱۶۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار
فروش گیشه۳۳۲٬۵۸۲٬۷۱۱ دلار
pianist

پیانیست

پیانیست (به انگلیسی: The Pianist) فیلمی است ساخته رومن پولانسکی. فیلم بر مبنای داستان واقعی زندگی نوازندهٔ پیانوی یهودی، ولادیسلاو اشپیلمان در دوران جنگ جهانی دوم در لهستان و اشغال این کشور توسط آلمان به قلم خودش ساخته شده‌است. وی در آن دوران آثار موسیقی شوپن را در ایستگاه رادیویی ورشو می‌نواخت.

رومن پولانسکی کارگردان این فیلم، از آن به عنوان مهم‌ترین فیلم خود یاد کرده‌است. وی در کودکی بمباران‌های ورشو توسط نازیها را تجربه کرده و مادرش را در همین بمبارانها از دست داده‌است.

برودی با دریافت جایزه اسکار در سن ۲۹ سالگی، رکورد جوان‌ترین بازیگری که جایزهٔ نقش اول مرد را گرفته، شکست؛ او جایزه فوق را به اشپیلمان تقدیم کرد.

داستان این فیلم در واقع برگرفته از داستان زندگی آقای ولادیسلاو اشپیلمان یکی از بهترین نوازندگان اسبق پیانو در لهستان ( دارای لقب ویرتوز ) و در زمان واقعه تلخ هولوکاست در شهر ورشو میباشد . آقای اشپیلمان داستان زندگی خود را طی سالهای جنگ جهانی دوم به صورت یک کتاب مینویسد و چاپ میکند که این فیلم هم برگرفته از همین کتاب بوده و ریشه در حقیقت دارد . در سایت رسمی ای ام دی بی که یکی از معتبر ترین سایت ها در زمینه هنر سینما است گفته شده که این فیلم یک بازسازی بسیار نزدیک از داستان کتاب اشپیلمن است و تمامی اتفاقات در فیلم تقریباً با اندکی بزرگنمایی از این کتاب برگرفته شده است خلاصه ی داستان : خانواده اشپیلمن خانواده خوشبختی بودند و در آغاز جنگ در امنیت بودند. واکنش اولیه آنها این بود: ما هیچ جا نمی‌رویم. حلقه نازیها روز به روز تنگ‌تر می‌شد ولی با این حال خانواده او از گزارش‌های مربوط به اعلام جنگ انگلستان و فرانسه علیه آلمان دلگرم می‌شدند و امیدوار بودند نازیها به زودی عقب رانده می‌شوند و زندگی به حالت عادی بر می‌گردد. اما چنین اتفاقی نمی‌افتد. یهودیان شهر مجبور به تسلیم دارایی هایشان و نقل مکان به منطقه‌ای که با دیوارهای آجری از بقیه شهر جدا شده می‌گردند. یک نیروی پلیس یهود (که برای اجرای قوانین نازیها فعالیت می‌کردند) به اشپیلمن پستی در این نیرو پیشنهاد می‌کند، اما او امتناع می‌کند، اما همان افسر پلیس با خارج کردن اشپیلمن از صف قطار او را از مرگ نجات می‌دهد. سپس فیلم داستانی بلند و باورنکردنی از چگونگی نجات اشپیلمن از جنگ با پنهان شدن در ورشو و کمک نیروی مقاومت لهستان روایت می‌کند. در طول فیلم چندین بار می‌شنویم که اشپیلمن به دیگران اطمینان می‌دهد که همه چیز به حالت اول باز می‌گردد، این ایمان و عقیده او بر پایه اطلاعات یا خوش بینی او نیست، بلکه این اعتقاد از عشق او به موسیقی سرچشمه می‌گیرد و در تمام صحنه‌های فیلم مشهود است.

اشپیلمن برای مدتی امنیت دارد اما گرسنه، تنها، بیمار و وحشت زده‌است. پایان جنگ نزدیک است و شهر ویران شده، در یک صحنه اشپیلمن در میان ویرانه‌ها اتاقی پیدا می‌کند که یک پیانو به طور کنایه آمیزی در آن باقی‌مانده اما او دیگر شهامت نواختن ندارد. صحنه‌های پایانی فیلم شامل مواجه اشپیلمن با یک سروان آلمانی است که به طور اتفاقی محل اختفای او را پیدا کرده‌است. او به اشپیلمن کمک می‌کند نجات یابد اما بعد از جنگ خودش به کمک اشپیلمن نیاز پیدا می‌کند و اشپیلمن نمی‌تواند به موقع برسد.

 

پیانیست
ThePianistMovie.jpg
پوستر فیلم
کارگردانرومن پولانسکی
تهیه‌کنندهآلبرت س. رودی
نویسندهولادیسلاو اشپیلمن (کتاب)
رونالد هاروود (فیلمنامه)
بازیگرانآدرین برودی
توماس کرچمان
فرنک فینالی
مورین لیپمن
امیلیا فاکس
موسیقیووچیچ کیلار
فیلم‌برداریپاول ادلمن
تدوینHervé de Luze
تاریخ‌های انتشار
۴ دسامبر، ۲۰۰۲ (آمریکا)
مدت زمان
۱۵۰ دقیقه
کشورانگلستان، آلمان، فرانسه و لهستان
زبانانگلیسی، آلمانی، روسی
piano

پیانو

پیانو (به انگلیسی: The Piano) فیلمی درام به کارگردانی جین کمپیون و محصول سال ۱۹۹۳ میلادی است. داستان فیلم به مقطعی از زندگی یک بانوی پیانیست لال به‌نام «آدا» در اواسط قرن نوزدهم میلادی می‌پردازد. آدا (با بازی هالی هانتر) به همراه دختر خردسالش به جزیره‌ای دوردست می‌روند تا با مردی که پیش از آن هیچ‌گاه او را ندیده ازدواج کند.دیگر نقش‌آفرینان اصلی فیلم پیانو هاروی کایتل، سَم نیل و آنا پاکوین هستند.

پیانو در چهل و سومین دورهٔ جشنوارهٔ کَن (۱۹۹۳) ۲ جایزهٔ مهم نخل طلای کن (بهترین فیلم) و بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. این فیلم در در ۶۶اُمین دورهٔ اهدای جوایز اسکار (۱۹۹۴) نامزد دریافت ۸ جایزهٔ اسکار بود که در رقابت با فیلم‌هایی هم‌چون فهرست شیندلر و فیلادلفیا، برندهٔ ۳ جایزهٔ اسکار شد. جین کمپین که به‌غیر از کارگردانی، فیلمنامهٔ پیانو را هم نوشته بود، جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه اوریژینال را از آن خود کرد.[۳] او در آن سال نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردانی هم بود و دومین «کارگردان زن» در تاریخ مراسم اسکار به‌شمار می‌آید که نامزد دریافت این جایزه بوده‌است. هالی هانتر برندهٔ اسکار بهترین بازیگر زن شد و آنا پاکوین (بازیگر خردسال فیلم) هم اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را دریافت کرد.

موسیقی متن فیلم پیانو را مایکل نایمن ساخته‌است. نایمن در سال ۱۹۹۳ برای موسیقی متن این فیلم جایزهٔ بهترین موسیقی متن را از انستیتوی فیلم استرالیا و انجمن منتقدان فیلم شیکاگو دریافت کرد. موسیقی متن پیانو که در سال ۱۹۹۴ و در قالب آلبوم ساندترک فیلم، با برچسب ویرجین رکوردز روانهٔ بازار شد بیش از ۱ میلیون نسخه فروش داشت و نام نایمن را به‌عنوان یک آهنگساز برجسته در سطح بین‌المللی مطرح کرد. این آلبوم ۱ سال، پرفروش‌ترین اثر «جدول آلبوم‌های کلاسیک بیلبورد» بود.

 

برگرفته از ویکی پدیا

 

پیانو
Pianomovieposter.jpg
پوستر فیلم پیانو
کارگردانجین کمپیون
تهیه‌کنندهجین کمپیون
نویسندهجین کمپیون
بازیگرانهالی هانتر (در نقش آدا مک‌گراث)
هاروی کایتل (در نقش جرج بینس)
سَم نیل (در نقش الیستر استیوارت)
آنا پاکوین (در نقش فلورا مک‌گراث)
موسیقیمایکل نایمن
فیلم‌برداریاستوارت درای‌برو
تدوینورونیکا جنت
توزیع‌کنندهسیبی ۲۰۰۰
تاریخ‌های انتشار
۱۹ مه ۱۹۹۳ (نمایش در جشنوارهٔ فیلم کن)
۵ اوت ۱۹۹۳ (نمایش در استرالیا)
مدت زمان
۱۲۱ دقیقه
کشورنیوزیلند
استرالیا
فرانسه
زبانانگلیسی
مائوری
زبان اشاره بریتانیایی
هزینهٔ فیلم۷ میلیون دلار
فروش گیشه۴۰٬۱۵۷٬۸۵۶ دلار