از میانه نظریه توضیح رو شروع می کنم به خاطر اینکه بیشتر جذبتون می کنه
بخش های مختلف این مطلب در اکثر کارگاه های من هست؛ هوش هیجانی، ارتباط و انتقاد، رابطه زن و مرد، اختیار، انتخاب و مسوولیت پذیری
در ارتباطاتمون گاهی پیش میاد که می گیم دست من نیست
آقای گلسر می گه انتخاب همواره با ماست برای همین اسم نظریه اش رو گذاشته انتخاب
یکی از مقوله هایی که مطرح می کنه دنیای مطلوب فرد هست
اگر چیزی یا شخصی در دنیای مطلوب فرد قرار بگیره فرد اون رو پیگیری خواهد کرد در غیر اینصورت از اون دوری خواهد کرد
به طور مثال اگر زیتون در دنیای مطلوب کسی باشه همواره وقتی از رودبار یا منجیل رد می شه حتمن زیتون می چشه و می خره و اگه زیتون در دنیای مطلوبش نباشه اون رو نمی خره
فیلم انیمیشنی هم بر اساس همین مقوله ساخته شده با نام Inside out
اگه یکی (نفر اول) در دنیای مطلوب یکی دیگه(نفر دوم) قرار بگیره، واکنش نفر دوم در مقابل رفتارهای نفر اول متفاوت از وقتی می شه که نفر اول در دنیای مطلوبش نبوده.
موردی که ما لازم میشه پیگیری کنیم این هست که به چه شیوه ای می تونیم در دنیای مطلوب یکی قرار بگیریم
بچه هایی که پدرشون در دنیای مطلوبشون هستند اگر پدرشون پرسپولیسی باشه اونها هم پرسپولیسی می شند …
پرسپولیس هم میره توی دنیای مطلوب اونها
مقوله دیگه ای که آقای گلسر مطرح کرده در مورد جایگزین کردن زبان کنترل بیرونی با زبان کنترل درونی است که می تونه کمک کنه تا ما در دنیای مطلوب دیگری قرار بگیریم.
چرا اسمشون رو گذاشته کنترل بیرونی و کنترل درونی؟
کنترل بیرونی یعنی روشی که ما می خواهیم دیگری را کنترل کنیم
کنترل درونی یعنی روشی که در آن لازم هست خودمان را کنترل کنیم که اینجا به هوش هیجانی نیاز داریم.
در ضمن اگر دقت کنیم داره به ما می گه اختیار با ماست که کدوم روش رو انتخاب کنیم و نتیجه اش رو ببینیم
زبان کنترل بیرونی از نظر آقای گلسر که دیگری رو می خواهیم کنترل کنیم و اونها مانع خواهند شد که وارد دنیای مطلوبش بشیم : انتقاد، سرزنش، شکایت، غرغر، تهدید، تنبیه، تطمیع هستند.
و زبان کنترل درونی که به ما کمک می کنه تا به دنیای مطلوب فرد مقابل وارد بشیم؛ گوش سپردن، حمایت، تشویق، احترام ، اعتماد، پذیرش، گفتگوی همیشگی بر سر موارد مورد اختلاف هستند.
آقای گلسر می گه این هفت عادت کنترل بیرونی رو با هفت عادت کنترل درونی جایگزین کنیم تا به نتایج خوبی در ارتباطاتمون دست پیدا کنیم
موضوع اولی که مطرح کردم این بود که چگونه واکنشمون رو نسبت به یک عمل خاصی انتخاب می کنیم در حالی که بسیاری اوقات می گیم دست ما نیست؟
برای زبان کنترل درونی همان هوش هیجانی رو لازم هست ارتقا بدیم
….