“تنبلی اجتماعی” یک صفت است که به فرد داده می شود. به فردی که در فعالیت های اجتماعی مشارکت نمی کند و مشغول کارهای خود است. که می توان این صفت را به اکثر ایرانیان نسبت داد.
در همین زمینه در ادامه نوشته های خودم نوشتم که روی سخن گروه نیک اندیشان با طبقه متوسط به بالای جامعه ایران هست و تاکید کردم که منظور ، طبقه متوسط به بالای فرهنگی و اجتماعی هست نه طبقه متوسط به بالای اقتصادی و نه طبقه متوسط به بالای علمی.
اکنون مطلب اخیر را با مثال باز می کنم که روشن تر گردد.
به طور مثال سراغ داریم کسانی را که به طرق مختلف به پول های هنگفتی دست یافته و از نظر اقتصادی خود را به طبقه بالا رسانده اند اما همچنان از طبقات پایین فرهنگی محسوب می شوند و مثال ساده آن پرتاب شدن قوطی نوشابه به خیابان از بهترین مدل موجود اتومبیل در تهران است.
گاهی این سوال پیش می آید که رای دادن یک فعالیت اجتماعی است یا سیاسی ؟ وارد مبحث فرهنگ سیاسی نمی شوم آن نیز می تواند یک مباحثه دیگر باشد. اما در مورد بخش اجتماعی آن خواهم نوشت، چرا که در بسیاری موارد فعالیت اجتماعی با فعالیت سیاسی هم پوشانی دارد.
یک گریزی بزنم به تربیت . پیشتر به تربیت رجال در ایران اشاره داشتم به طور مثال مصدق از رجال ایران بود به این معنا که چندین نسل قبل از او از طبقه اجتماعی و اقتصادی خوبی بودند که در نتیجه به تربیت شخصی چون او منجر شده بود. تربیت رجال پروسه ای بود که در دهه های آخر قاجار شکل گرفت و به بار نشست و از بین رفت. در حال حاضر ما رجال سیاسی نداریم ، همانطور که پیشتر اشاره کرده بودم یکهو یک فرد فرهنگی می آید و نامزد سیاسی می شود.
این شخص یک رجل سیاسی نیست بنابراین نمی تواند در این بخش خوب عمل کند. برای تربیت رجل سیاسی لازم است چهار نسل دیگر منتظر بمانیم. که شاید از نسل سیاستمداران امروز پدید آیند که البته یک بعدی خواهند بود چراکه ابعاد دیگر حق رشد و فعالیت ندارند و این به ضرر رشد سیاسی خود اوست است چون به جای تفکر برای مباحثه ، حریف خود را حذف می کند. تفکر سیاسی نیاز به چالش ذهنی دارد بنابراین از نظر تفکر سیاسی نمی تواند رشد کند و عقیم خواهد بود.
از بحث خارج شدم.
بنابراین هر بخشی تربیت خاص خودش را نیاز دارد.
مثالی دیگر در وادی علم این است که ما اساتید دانشگاه بسیاری را می شناسیم که از نظر علمی رتبه بسیار خوبی دارند اما از نظر فرهنگی در رتبه بسیار پایینی قرار دارند و رفتار آنها در اجتماع چندش آور است. بنابراین نمی توان گفت که هرکسی که در علم و تکنولوژی رشد یافته است از طبقه متوسط به بالای فرهنگی و اجتماعی نیز هست.
در همین زمینه علم ، مثال دیگری می توانم ذکر کنم و آن ابداع اتاق های گاز نازی هاست. می توانید در مورد آن در اینترنت مطالعه کنید. آن یک ابداع علمی است در مسیر تحقق فرهنگ نازی. آیا می توانیم بگوییم که علم همواره درست عمل کرده است؟ یا در جهت درستی استفاده شده است؟ آیا فرهنگ نازی یک فرهنگ است؟
برخی می گویند فرهنگ، بد و خوب ندارد و همه فرهنگ ها خوب هستند اما با هم تفاوت هایی دارند. دوستی یک مثال جالبی می زد از پرستش تپاله گاو در هندوستان که آن هم یک فرهنگ است.
به نظر من فرهنگ خوب و فرهنگ بد وجود دارد و لازم است که شناخته شود.آن نیز می تواند یک مباحثه دیگر باشد.
از بحث خارج نشوم.
پس از روش نقض، بیان داشتم که اینطور نیست که یک شخص از همه نظر از طبقه متوسط و بالا باشد.
افراد جامعه را از نظر اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، علمی ، اقتصادی و … می توان به طبقات ضعیف ، متوسط و بالا به طور نسبی طبقه بندی کرد.
ممکن است شخصی از نظر اقتصادی از طبقه ضعیف باشد اما از نظر فرهنگی و اجتماعی از طبقه بالا باشد. اینگونه افراد نیز کم نیستند.
حال می رسیم به تعریف فعالیت اجتماعی که ادعا می کنیم ایرانی ها در این زمینه ضعیف هستند. البته پیشتر نیز اشاره داشته ام که اینگونه تربیت تقصیر خودشان نبوده اما مسئولیت ماندن در آن با خودشان است.
در همین زمینه تنبلی اجتماعی ، دوستی اشاره داشت به اینکه ایرانی ها به مانند غربی ها در کشف کشور خود و کشور های دیگر مُصِر نبوده و تنبل عمل کرده اند.
همچنین ماه گذشته با دوستی که ساکن خارج از کشور است صحبت می کردیم که ایشان نیز به گونه ای به این مورد اشاره کردند که ایرانی ها در داخل و خارج کشور فرقی ندارند و همان طرز تفکر و تنبلی اجتماعی را با خود حمل می کنند. اکثر کسانی که مقیم خارج کشور هستند و کمی اهل تفکر و فعالیت هستند در مورد ایرانیان مقیم داخل و خارج کشور همین نظر را دارند.
به طور نمونه دیگر ، یک آشنایی ساکن غرب دارم که همچنان که در داخل کشور به فعالیت اجتماعی می پرداخت در خارج کشور نیز با هزینه خود آن فعالیت ها را ادامه می دهد. چند نفر از اطرافیان خود سراغ داریم که به فعالیت اجتماعی چه در داخل و چه در خارج مشغول هستند.
تاکید می کنم فعالیت سیاسی از فعالیت اجتماعی جداست و همانطور که پیشتر اشاره کردم کمی با هم هم پوشانی دارند. (یعنی در معدودی موارد ، یک فعالیت ، هم سیاسی هم اجتماعی محسوب می شود)
امر خیریه یکی از فعالیت های اجتماعی است که می توان گفت تنها فعالیت اجتماعی شناخته شده در ایران می باشد. البته شرکت در شب شعر و انجمن های ادبی نیز از فعالیت های اجتماعی هست که نیازی به مسئولیت پذیری ندارد و شما می توانید در آن مشارکت کنید و به شعر بسیاری بدون مسوولیت و معدودی هنرمند مسئولیت پذیر گوش بسپارید و آنها را تحسین کنید و سپس همه را فراموش کنید. این نهایت فعالیت اجتماعی یک ایرانی است. البته یک مثال از معدود ایرانیانی که فعال هستند آوردم که متهم نشوم که همه را به یک چشم می بینم اما در مورد اکثریت صحبت می کنم.
زیاد شد
بقیه اش برای بعد….
شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری
سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی