emotions

پنج هیجان اصلی

درود بر همراهان نیک اندیش

 

یک جمع بندی از هفت عادت آقای گلسر و هوش هیجانی آقای گلمن انجام بدیم

نوشتیم که از نظر تئوری انتخاب ما برای برآورده کردن پنج نیاز اساسی بقا، آزادی، احساس تعلق و عشق، قدرت و تفریح رفتار می کنیم…

احساس های ما هم بر اساس همین پنج نیاز شکل می گیرند که در پنج دسته اصلی ترس ، غم، شادی، خشم و شرم دسته بندی می شند.

در شب های بعد این پنج نیاز اساسی و همینطور پنج احساس رو بیشتر باز خواهم کرد…

پس برای برآورده کردن یک نیاز ، در ما احساسی به وجود میاد که برای تغذیه یا برطرف کردن اون احساس یک رفتاری از ما سر می زنه..

به طور مثال هنگام نیاز به غذا احساس ترس از گرسنگی در ما ایجاد می شه که برای برطرف کردن این ترس از زنده نماندن اقدام به پیدا کردن غذا می کنیم…

حال اگر مانعی در مقابل برآورده کردن نیاز پیش بیاد چه اتفاقی می افته؟

به طور مثال ما فکر می کنیم که لازمه فرزند ما درس بخونه…

و احساس ترس داریم که اگر درس نخونه در آینده بقای اون به خطر میافته..

حال برای برطرف کردن این ترسمون و برآورده کردن نیازمون رفتاری رو انتخاب می کنیم…

این رفتارها می تونه از دسته رفتارهای کنترل بیرونی یا کنترل درونی باشه…

اینجاست که هوش هیجانی و تئوری انتخاب با هم تلاقی دارند و همدیگه رو تغذیه می کنند…

اگه هوش هیجانی از کودکی در ما پرورش پیدا کرده باشه، همدلی بالا در ما به طور اتوماتیک سبب انتخاب کنترل های درونی می شه… بیشتر توضیح خواهم داد

ولی اگه از کودکی در ما هوش هیجانی تقویت نشده باشه…لازم هست که هوشیار باشیم که چه رفتاری رو انتخاب می کنیم و تئوری انتخاب رو خوب یاد بگیریم و رفتارهامون رو با مدیریت هیجان هامون انتخاب کنیم…

به طور مثال اگر خطایی از دوستمون سر می زنه، بر طبق تئوری انتخاب احساس ترس می کنیم که ممکنه بقای ما یا بقای دوستمون تهدید بشه…

بنابراین می خواهیم که اقدامی بکنیم…

یادآوری هفت عادت کنترل بیرونی؛ سرزنش، عیب جویی، شکایت، غرغر ، تهدید، تنبیه، تطمیع

یادآوری هفت عادت کنترل درونی؛ گوش سپردن، احترام گزاردن، اعتماد کردن، حمایت کرد، تشویق کردن، پذیرفتن فرد به همان گونه که هست، گفت و گوش همیشگی بر سر اختلافات

چه رفتاری رو در مورد درس خواندن فرزندمون یا خطای دوستمون در پیش می گیریم؟

در گذشته کتاب ها مثل کتاب “هیچکس کامل نیست”و روش هایی بودند که ما رو به سمت رفتارهای عادت درونی کنترل می کردن اما امروزه به طور دسته بندی شده از طریق تئوری انتخاب برای ما شرح داده شده اند.

اگر همیشه بر سر مسایل مورد اختلاف گفت و گوش داشته باشیم همیشه می تونیم که از عادات کنترل درونی استفاده کنیم

در هنگام بروز مشکل هم می تونیم با تشوق و حمایت در حین گوش سپردن و احترام گزاردن به قرارهایی که گذاشتیم اشاره کنیم و موضوع رو ببندیم

به طور مثال در مورد درس خوندن فرزندمون می تونیم قرارهامون رو با احترام بهش یادآوری کنیم و تشویقش کنیم که تلاشش رو ادامه بده

 

اگر صحبت بر سر مسایل مورد اختلاف همیشگی نباشه به طور ناگزیر ممکنه که به سرزنش رو بیاریم و ارتباط رو خراب کنیم…

یا اینکه لازم هست در لحظه سکوت کنیم و دوستمون رو در موقعیت مناسب برای گفت و گوش دعوت کنیم و با احترام در حین گوش دادن موضوع خود رو مطرح کنیم

گوش دادن رو تاکید می کنم به این دلیل که هنگامی که ما از رخدادی قضاوتی رو داشتیم و می خواهیم اون رو با همراهی طرف مقابل بررسی کنیم بهتره که به حرف های طرف مقابل خوب گوش بدیم چرا که ممکنه ابعاد دیگری هم وجود داشته باشند که ما نمی دونیم و اشتباه قضاوت کردیم…

 

خاطره ای رو تعریف کنم…یکبار در نوجوانی در مهمانی دو قند از قندان پذیرایی کننده برداشتم… بعد متوجه شدم که قندها بزرگ هستند بنابراین یکی از قندها را با دندان نصف کردم و در حالی که نصفه آن در دهانم بود و نصفه دیگر بین انگشتانم…قند سالم کامل دوم را در قندان میز کناری انداختم….

 

نفر کناری من با لبخند نگاهی به من انداخت و آهسته و با سرزنش ملایمی گفت قند را با دندان نصف کردی و نصفه دیگر را در قندان انداختی؟؟!!!

نصفه دیگر که بین انگشتانم بود را نشان دادم و توضیح دادم….

گوش سپردن یک عادت بسیار مهم است و نفر کناری من با گفتن نظر خود نسبت به عمل من باب گفت و گوش بر سر مسایل مورد اختلاف را باز کرد و به من فرصت داد تا توضیح بگویم و گوش سپرد…

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

شب جمعه خوش و لذت بخشی داشته باشید

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی