Alternative

انتخاب نوع درمان

درود بر همراهان عزیز

شب یکشنبه در مورد چاکراها و انرژی درمانی خیلی کم صحبت کردم

در ادامه خوب دیدم که کمی بیشتر در مورد کارگاه سلامت تن و روان صحبت کنم

یکی از مواردی که در سبک زندگی فرد اثرگذار هست انتخاب نوع درمان هست که شاهد بودیم آقای فرشید منافی یکشنبه در تلاش برای انتخاب درمان بودند.

پزشکی رایج یک طب جز نگر است در مقایسه با طب های کل نگر

به این صورت که پزشکی رایج اجزا بدن را به طور جداگانه در نظر گرفته و اون قسمت خاص رو درمان می کنه..

در طب کل نگر مثل طب سنتی ایرانی ، بدن فرد را یک کل که از اجرای مرتبط با هم تشکیل شده در نظر می گیره و وقتی قسمتی از بدن مشکل داشته باشه کل رو بررسی می کنه به طور مثال

فلسفه گرمی و سردی.. چهار خلط صفرا و سودا و بلغم خون از طب قدیم هست که پزشکی رایج اونها رو قبول نداره

چند طب کل نگر رو نام می برم ؛ طب سنتی ایرانی، طب سوزنی، طب شیاتسو یا فشاری، طب هومیوپاتی…

 

امروزه به این نوع درمان ها ؛ درمان مکمل یا جایگزین می گند یعنی به عنوان مکمل پزشکی رایج به کار می ره alternative

البته پزشکانی هم هستند که این طب های مکمل رو قبول دارند و اونها رو تحصیل کردن و به طبابت با اون روش ها می پردازند

مثل آقای دکتر ساعتچی پسر پروفسور ساعتچی که طب سوزنی رو انتخاب کردند

مثل آقای دکتر رهنما که طب هومیوپاتی رو انتخاب کردند و مدتی دبیر انجمن هومیوپاتی بودند

من خودم دو ترم از چهار ترم دوره هومیوپاتی رو در دانشگاه تهران گذراندم و دو سال پیش آقای دکتر رهنما تحت درمان بودم

همانطور که اشاره کردم هومیوپاتی یک طب کل نگر هست بنابراین نه تنها به بدن به عنوان یک کل نگاه می کنه بلکه تند و روان رو هم به عنوان واحد در نظر می گیره در نتیجه درمان ها در هر دو بعد تن و روان تاثیرگذار هستند…

متاسفانه پزشکی رایج حتا روانشناسی رو هم جزو طب مکمل نگاه می کنه و کمتر روانپزشکی پیدا می شه که مراجع رو همزمان با مصرف دارو برای درمان به روانشناس ارجاع بده…

همانطور که پیشتر در مورد روانشناس و روانپزشک نوشته بودم… روانپزشک ، ابتدا در رشته پزشکی عمومی تحصیل می کنه و در ادامه تحصیل روانپزشکی رو انتخاب می کنه

روانشناس از دیپلم وارد رشته روانشناسی می شه و لیسانس و ارشد و دکترا رو در این زمینه تحصیل می کنه

تفاوت روانپزشک با روانشناس در این هست که روانپزشک با دارو مبادرت به درمان می کنه و روانشناس با تحلیل و ایجاد شناخت در فرد…

پیشتر هم بارها اشاره کردم که درمان با دارو امکانپذیر نیست و دارو فقط تسکین دهنده هست تا وضعیت فرد از وضعیت فعلی بدتر نشه و یا کمی بهتر بشه تا بتونه به زندگی روزمره ادامه بده

و برای درمان لازم هست که یک روانشناس متبحر با فرد کار کنه…

 

بنابراین روانشناسی هم مثل طب های کل نگر ، یک درمان مکمل محسوب می شه…

روانپزشکی مثل بقیه درمان های پزشکی رایج جز نگر هست و با دارو در بخش خاصی از بدن دخالت می کنه

برای جمع بندی بنویسم که هر دو پزشکی رایج و سنتی در مواقع مناسب لازم و مکمل هم هستند و یکی بر دیگری ارجح نیست

شاید بتونیم بگیم که پزشکی رایج برای درمان بیماری حاد کاربرد خوبی داره و پزشکی کل نگر برای درمان بیماری های مزمن

به این معنی که در مواقع اورژانس پزشکی رایج مشکل گشاست اما بعد از برطرف شدن وضعیت اورژانس برای درمان از طب جایگزین استفاده شود

به طور مثال هیچگاه فشار خون فرد با پزشکی رایج درمان نخواهد شد فقط فشار خون فرد را برای مدتی تنظیم می کند اما با طب مکمل برای همیشه قابل درمان هست

 

سلامت و شاداب باشید

شبتون خوش و در آرامش

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

chakra

تخلیه انرژی

سوال:

من دیروز باشنیدن خبر خودکشی یکی از دوستانم شوکه شدم ،و از دیروز دچارسکسکه شدم و بند نیومده….و واقعا دارم اذیت میشم….

 

پاسخ:

از شنیدن خبر ناگوار متاسف شدم…

البته از قدیم این رو شنیدیم که از شوک وارده ممکنه سکسکه به فرد دست بده

یک تخلیه انرژی آنی در یک ناحیه از بدن

یکم راجع به مراکز انرژی صحبت کنم

با روانشناسی هم راهکارهای تصویرسازی و … ممکنه ارایه بشه ولی از طریق عرفان وارد بشیم شاید جواب بگیریم

در مورد مراکز انرژی که چاکرا نامیده می شند در کارگاه سلامت تن و روان که کتابش هم آماده چاپ هست توضیح می دم.

 

با روانشناسی هم راهکارهای تصویرسازی و … ممکنه ارایه بشه ولی از طریق عرفان وارد بشیم شاید جواب بگیریم

در مورد مراکز انرژی که چاکرا نامیده می شند در کارگاه سلامت تن و روان که کتابش هم آماده چاپ هست توضیح می دم.

به احتمال زیاد موقع شوک چاکرای ۳ و ۴ تخلیه می شند

بارها اتفاق افتاده که وقتی ناگهانی ترسیدیم بالای دل درد گرفته و سوزشی احساس کردیم

همه می تونند با این مراکز آشنا بشند و روشون تمرکز کنند..روش هاش رو اگه فرصت شد می نویسم

ولی الان کاری که شما می تونید انجام بدید

به پشت دراز بکشید و کف دستتون زیر جناغ سینه تقریبا روی معده و غده پانکراس بزارید

به آرامی تنفس کنید و تصور کنید که از کف دست شما انرژی وارد ناحیه بالای شکم شما می شه

این روش رو کمی انجام بدید بعد اگر نیاز احساس کردید دستتون رو کمی بالاتر بگذارید

انرژی چاکرای ۳ و ۴ رو کم کم برگردونید…

تنفس آرام و ریلکس باشید

در کارگاه توضیحات تکمیلی ارائه می شه و این روشی که الان نوشتم فقط روشی بود که به ناچار برای رفع مشکل فعلی شما ارائه شد…

پزشکی فعلی وجود انرژی رو نپذیرفته اما تجربه هایی که به برگردوندن انرژی کمک می کنند و تعادل انرژی رو در بدن ایجاد می کنند رو دیده و ارایه می کنه

ترکیب عسل و روغن کرچک گرمی هست و می تونه کمک کنه چون گرمی باز تجمع انرژی رو افزایش می ده…

اگر در مورد چاکراها و انرژی سوالی بود در خدمتم…

شبتون خوش و در آرامش باشید

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی:

آمیزش جنسی

آمیزش جنسی

 

درود بر همراهان عزیز

یک شنبه شب در مورد کلیشه هایی که در مورد علایق و وظایف وجود داره براتون صحبت کردم

رسیدم به روش هایی که در مورد آمیزش وجود داره و نوشتم که در سکس لازم هست که هر دو طرف فعال باشند…

می خوام براتون بنویسم که برای لذت بیشتر و تجربه ارگاسم دو روش وجود داره…

در ابتدا این رو بنویسم که برخلاف اونچه که بیشتر خانم ها و آقایون فکر می کنند، آقایون ارگاسم رو تجربه نمی کنند…

خانم های بسیاری ارگاسم رو تجربه نمی کنند و خانمی بعد از ۷ سال و با وجود یک دختر ، ارگاسم رو تجربه نکرده بود… اما خانم ها فکر می کنند که آقایون همیشه ارگاسم رو تجربه می کنند… خود آقایون هم اینطور فکر می کنند

اما در واقع آقایون گول خوردند

وقتی آقایون به انزال می رسند معنیش این نیست که به ارگاسم هم رسیدند

اگر آقایون به ارگاسم برسند متوجه خواهند شد که خانم ها در ارگاسم چه تجربه ای دارند به طوری که علم امروز اشاره می کنه که خانم ها تا ۱۰ برابر بیشتر از آقایون از سکس لذت می برند.

همانطور که اشاره کردم آقایون و خانم ها از دو روش می تونند به ارگاسم برسند

قبل از هر دو روش معاشقه ملایم ضروری هست…

در کارگاه ها معاشقه ملایم هم توضیح داده می شه…

روش اول بعد از معاشقه فعال بودن دو طرف هست

خاطرمون باشه در معاشقه هم هر دو باید فعال باشند

پس در روش اول هر دو حرکت می کنند کارهای خاصی انجام میدن و همدیگر رو به اوج همراهی می کنند.

در روش دوم هر دو بی حرکت هستند…

همانطور که حرکات روش اول هم به آموزش یا تجربه نیاز دارند… روش دوم هم به آموزش و تجربه نیاز داره…

 

برای روش دوم لازم هست که تمرینات چرخش انرژی به صورت انفرادی انجام بشه و در اینکار تبحر حاصل بشه که در کتاب سلامت تن و روان توضیح نوشتم که آماده چاپ هست..

بعد که تبحر در این چرخش انرژی به صورت انفرادی ایجاد شد این چرخش انرژی را بعد از دخول در پوزیشنی خاص دو نفری بدون حرکت فیزیکی انجام می دن…

این چرخش انرژی لذتی رو در هر دو بدن ایجاد می کنه که با هیچ روش دیگه ای قابل تولید نیست…

اگر سوالی هست در خدمتم…

برگردم به اول صحبتمون و نشست رو خاتمه بدم

پس روش های بسیاری وجود داره که ما حتا به گوشمون نخورده…

پس کلیشه هایی وجود دارند که آنقدر برای ما عادی شدند که فکر نمی کنیم شاید اشتباه باشند…

پس برای ارتقا خود تلاش کنیم .. دانش و تجربه خودمون را افزایش بدیم…

شاد و آگاه باشیم در هوشیاری

شبتون خوش در آرامش

 

سینا یاوریان سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

ازدواج و ارتقا

ارتقا و ازدواج

درود بر همراهان عزیز

دو شب قبل در مورد ازدواج صحبت کردیم و رسیدیم به اینکه در این مورد هم همچون مسایل دیگه ی زندگی نیاز به اتقا وجود داره

ساوین عزیز پرسید که چطوری به ارتقا برسیم…

سوال خوبیه و شاید اولش بهتر باشه که ببینیم ارتقا چی هست؟

 

ارتقا فردی یعنی اینکه شخص از جنبه های مختلفی ارتقا پیدا کنه… از جنبه فهم و درک، از جنبه آداب معاشرت، از جنبه ظاهری ، از جنبه نگرشی و جنبه های مختلف دیگه مثل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و هنری و علمی…

سال ۸۳ یکی از اعضای گروه نیک اندیشان که دختر خانمی ۲۲ ساله بود به من گفت سینا چرا پسرهای در پیت میان سراغ من؟

جلسه اول که این موضوع رو در جمع مطرح کرد چیزی نگفتم و فقط نگاهش کرد و در چهره ام تعجب رو نشون دادم

جلسه دوم هم همین موضوع رو مطرح کرد… یادآوری کنم که جلسات گروه نیک اندیشان هفتگی و دوشنبه ها ساعت ۶ تا ۸ هست…

جلسه سوم که جلسه تموم شده بود و در حال رفتن بودیم در خیابان باز این سوال رو مطرح کرد و گفت سینا نظرت رو می خوام…

بهش گفتم مطمئنی که نظر من رو می خوای؟

گفت بله… می خوام بهم بگی چرا…

کمی با لحن تردید آمیز بهش گفتم به خودت نگاه کردی؟

یک لحظه ایستاد و گفت یعنی من در پیتم؟

گفتم منظورم این نبود ولی همه کمی ارتقا لازم داریم…

استفاده از واژه درپیت خود نشان از ذهنیت شخص و نمونه ای از واژه های کاربردی ایشون هست…

 

واژه هایی که استفاده می کنیم در ذهن ما تاثیر میزارن و ذهنیت ما هم در ادای واژه های ما تاثیر میزارن…NLP

و ما افرادی رو جذب می کنیم که در سطح همون واژه ها هستند…

افرادی بالاتر از اون سطح رو جذب نمی کنیم .. واضح هست که افرادی با سطح فکر بالاتر با ما همراه نخواهند شد

پس تنها راهش اینه که سطح خودمون رو ارتقا بدیم

در مورد روش ادا کردن واژه ها هم .. در مورد ظاهر هم براشون گفتم و ایشون بعد از چهار سال که ملاقاتش کردم بسیار فرق کرده بود…

گاهی خود زمان و تجربه ما رو کمی ارتقا می ده اما ارتقا تعمدی و با تلاش، به ما کمک می کنند که پله های بیشتری رو سریع تر طی کنیم

برای ارتقا فقط تحصیلات کافی نیست… ما گاهی اساتید دانشگاهی رو می بینیم که بسیار بد صحبت می کنند

علوم فیزیک یا شیمی یا ریاضی یا مهندسی باعث ارتقا فرهنگی نمی شند فقط در همون رشته ما رو ارتقا می دند…

منظور از ارتقا فردی ، یادگیری مهارت های زندگی هست که به علوم رفتاری و روانشناسی و اجتماعی مربوط می شند…

مهارت های ارتباطی یکی از مهارت های زندگی هست

گاهی ما افرادی رو می بینیم که در مهارت های ارتباطی خبره هستند اما صحبت هایی که ارائه می کنند خالی از فهم و درک و بدور از علم هست

پس ارتقا شناخت خود در مورد مسایل انسانی هم یکی از مهارت های زندگی هست

دانستن اینکه چه چیزی برای خانم ها مهمه یکی از مهارت های شناختی است در حالی که ما بیشتر شایعات رو در این مورد می شنویم و باور می کنیم و بر طبق گذشته گاهی می گیم زن است دیگر!!!! با عذرخواهی از خانم ها

و همینطور شناخت آقایان برای خانم ها لازمه که نگن مردها اینطورین دیگه!!! با عذرخواهی از آقایان

یک مشکلی که در درک بین خانم ها و آقایان هست ، اینکه خانم ها خیلی حساس و ریزبین و نکته سنج ند و آقایان بیشتر کلی نگرند و این یکی از عوامل مشکل زاست… مثل زمانیکه خانمی به خودش میرسه و تغییراتی در خودش ایجاد میکنه تا به چشم همسرش بیاد ولی همسر متوجه نمیشه.

 

این یک نمونه بود… نمونه دیگه ای در موردآقایان بگیم که خانم ها لازمه بدونن

آقایان چندان مایل نیستند در مورد مشکلات کاریشون صحبت کنند

 

مهارت های جزئی زیادی وجود دارند که لازم بوده به ما در مدارس آموزش بدند و حال که چنین نشده ما خودمون با مطالعه و شرکت در کارگاه ها باید اونها رو یاد بگیریم…

 

یکی از مواردی که در جلسات گروه نیک اندیشان تمرین می کنیم گوش سپردن هست و قطع نکردن صحبت طرف مقابل… برای تمرین ابن موضوع وسایلی لازم هست

 

 

اول لازمه که شناسایی انجام بشه که چرا ما صحبت طرف مقابل رو قطع می کنیم

در اکثر موارد دلیلش این هست که می ترسیم حرفمون یادمون بره

 

پس برای پیشگیری یک دفترچه کوچک پیشنهاد می شه که همواره موقع صحبت و در جلسات همراهمون باشه

تا نکات رو که می شنویم یادداشت کنیم و نکاتی رو هم که می خواهیم بگیم با یک واژه یا یک جمله یادداشت کنیم که یادمون نره

این یک روش برای کسب یک مهارت هست

لازمه که هر مهارتی به همین صورت بررسی و کسب بشه

 

 

شب خوب و خوشی داشته باشید

 

سینا یاوریان

 

سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

marriage

ازدواج ۲

درود بر همراهان عزیز

یکشنبه شب در مورد اینکه لازم هست برای ازدواج چه آمادگی وجود داشته باشه کمی صحبت کردیم….

اینکه اول لازم هست کمی خودمان را بشناسیم

بعد کمی جنس مقابل را بشناسیم

نیازهای خودمون رو به طور انفرادی بشناسیم

نیازهای جنس مقابل رو به طور انفرادی بشناسیم

چه نیازهایی رو با ازدواج می خواهیم برای خودمان بهتر برآورده کنیم

چه نیازهایی از جنس مقابل را با ازدواج می توانیم برآورده کنیم

بدون شناخت و فقط به صرف این جمله مرسوم که ..باید ازدواج کرد.. ازدواج ناموفق خواهد بود..

همه هم خوب می دانیم که فقط طلاق نشانه ناموفق بودن ازدواج نیست…

ازدواج ؛ یک ارتباط تنگاتنگ بین یک زوج از دو جنس است که این ارتباط شامل ارتباط عاطفی و جنسی هم می شود…

بنابراین اگر این ارتباط بین دو نفر مناسب نباشد هرچند که زیر یک سقف زندگی کنند آن ازدواج موفق نبوده است

چند درصد ازدواج ها موفق بوده است؟ پنجاه درصد؟

پس همونطور که از قدیم گفتند ازدواج مثل یک هندوانه سربسته هست؟

 

 

چقدر در جامعه امکان آشنایی دو جنس با هم فراهم هست…

گزارش هایی مشاهده کردیم که در چین خانواده ها به همراه دختر و پسر خود در میدان شهر حاضر می شوند تا دختر ها و پسرها برای ازدواج با هم آشنا شوند.

دوستی می گفت در روستای آنها در نزدیکی نطنز نیز چنین مراسمی بوده و در روزی خاص دخترها و پسرها را به بالای تپه می فرستادند تا آنجا با هم آشنا شوند

قدیمی ها برای ایجاد این آشنایی ها برنامه ریزی کرده بودند به این دلیل که به ضرورت این برنامه پی برده بودند

شب گذشته مطرح کردم که جدایی این دو جنس از کودکی چه طبعاتی دارد و در بزرگسالی نیز محیط هایی برای آشنایی این دو فراهم نیست و باید به طور تصادفی منتظر باشند تا یار آینده خود را ملاقات کنند.

پس با این بی برنامگی ها آمار ازدواج پایین می آید

با این بی برنامگی ها آمار طلاق بالا می رود چون دو جنس همدیگر را نمی شناسند…

و با این بی برنامگی ها اکثر ازدواج ها ناموفق هستند

 

لازم است فرد صبور باشد و آنچیزی را که به او باید می آموختند خودش بیاموزد و ارتباطاتی داشته باشد تا به شناخت خود و طرف مقابل دست یابد تا هنگام ازدواج روابط درستی شکل گیرد

و به همین دلیل سن ازدواج بالا رفته است

در گذشته خاله و دایی و عمه و عمو مسایل بسیاری را به فرد آموزش می دادند … امروزه در این دنیای ماشینی هیچ فرصتی برای اینگونه ارتباطات و آموزش ها وجود ندارد و این رسالت به عهده مدارس گذاشته شده است که از پس آن برنمی آید

admin

پس همونطور که نوشتم فرد لازم است به ارتقا خود اهمیت بسیاری قایل شود تا هم ارتباط خوبی برقرار کند و هم انتخاب خوبی انجام دهد

 

به دو مقوله ارتباط و انتخاب اشاره کردم

در جامعه ما ارتباطات مناسبی مشاهده نمی شود.. ریا بیداد می کند و ضروری به نظر می رسد

بنابراین نه ما خودمان هستیم نه می توانیم اعتماد کنیم که طرف مقابل همان خودش است

حال در این گیر و دار ما می خواهیم که ارتباط درست را بیاموزیم

یک کارگاهی طراحی کردم با عنوان” انتقاد، ارتباط، مذاکره

که می تونه برای برقراری ارتباط صحیح به ما کمک کنه

گاهی لازم می شه که در زندگی مشترک مشکلی رو مطرح کنیم

و بر سر موضوعی مذاکره کنیم

برم سراغ انتخاب

معیارهای ما برای انتخاب همسر چه چیزهایی می تونه باشه؟

تحصیلات

مادیات

چهره و اندام

فرهنگ و سطح طبقه اجتماعی

آیا سطح خود ما در همان سطحی هست که می خواهیم طرف ما باشد

 

اگر نیست باید یه تکونی بخوریم و خودمون رو به اون سطح برسونیم

همونطور که نوشتم همه اینها نیاز به شناخت خود و دیگری داره

سوالی هست؟

بعضی ها می بینن سخته بی خیال می شن ؛-)

سقراط میگه در هر دو صورت پشیمانیست… چه ازدواج بکنیم چه ازدواج نکنیم…

منظورش اینه که در هر کدام مزایایی هست که با انتخاب یکی ، مزایای دیگری رو از دست می دیم و پشیمون می شیم…

 

پس تلاشمون رو بکنیم برای ارتقا خودمون و در این مسیر اگر ازدواج میسر شد چه بهتر ، اگر نشد چیزی از دست ندادیم کلی دانش و تجربه و فرهیختگی کسب کردیم برای زندگی بهتر…

 

 

نرگس: چجوری میتونیم به ارتقا فردی برسیم؟

ارتقا فردی همون کاری هست که در گروه نیک اندیشان و کارگاه ها به دنبالش هستیم…

 

تا شب دیگر و نشستی دیگر خوش و خرم باشید

 

شاداب باشید… شب خوش

 

سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

marriage

ازدواج

در مورد ازدواج در کارگاه ارتباط زن و مرد صحبت می کنم…

در ابتدای این کارگاه کمی زن و مرد رو می شناسیم

بعد در مورد اینکه چرا این دو به هم گرایش دارند صحبت می کنیم

و بعد در مورد اینکه برای چه همدیگه رو می خوان و به ازدواج با هم فکر می کنند مطالبی عنوان می شه

 

 

یکی از مواردی که مطرح می شه موضوع دلایل خواستن هست که در نوشته ارسالی به آشپزخانه و اتاق خواب اشاره نشده

یعنی ممکنه فرد فقط به خاطر برآوردن نیاز جنسی ازدواج کنه

پس در ابتدا همونطور که نوشتم لازم هست خودمون رو بشناسیم و بعد نیازهامون رو بشناسیم که شامل نیاز جسمی و نیاز ذهنی هست… و بعد ببینیم که برای چه نیازی می خواهیم ارتباط برقرار کنیم… بعد برسیم به اینکه ارتباط کافی هست و یا برای برآوردن برخی نیازها ازدواج لازم هست…

 

> سوال: سلام روزتون بخیر و شادی. میشه مقاله ای هم در مورد اینکه اصلا چرا باید ازدواج کرد و ذهنیت و دلیل درست از ازدواج چیه نشر بدین?

سوالی که ساوین پرسیده در مورد ضرورت ازدواج هست

وضعیت کشور ما خاص هست و لازم هست که این موضوع در این محیط بررسی بشه

دختر و پسر در مدارس از هم جدا نگهداشته می شند

به غیر از خانواده هایی که ارتباطات زیاد دارند و دخترها و پسرها با هم بزرگ می شند بقیه با مشکلاتی مواجه هستند…

 

حتی دختر و پسر ها در این خانواده های با ارتباطات بالا هم مشکل دارند به این دلیل که در جامعه و مدرسه به اونها ارتباط با جنس مخالف یک تابو تعریف می شه و این موضوع جنس مخالف رو در ذهن کودک خیلی بزرگ جلوه گر می کنه…

 

> نرگس نوشته: برای من هم همینطور بوده شناخت درستی از آقایون ندارم

بله موضوع مهمی هست و لازم هست که در گروه های امن یا کارگاه ها و یا مشاوره بیشتر آشنا بشید

یعنی با این کاری که اینها می کنند نتیجه عکس می گیرند … یعنی جداسازی دختر و پسر با هدف دور نگه داشتنشون از هم هست اما اونها رو بیشتر به هم جذاب می کنه در حالی که شناختی هم از هم پیدا نمی کنند

هر چه دورتر باشند شناخت کمتر و کنجکاوی بیشتر می شه

بعد که وارد جامعه می شند خصوصیات جنس مقابل رو نمی شناسند و در ارتباطات به مشکل برمی خورند

بنابراین مقوله ازدواج هم در ایران یک مقوله خاص ایران هست… خاص و عجیب

در مورد دلایل افراد برای ازدواج در مطالبی که ارسال شده بود اشاره شده بود

در مورد معایب و محاسن ازدواج هم همینطور

امروزه در ایران هم همه اون دلایل برای ازدواج مشاهده می شن… هر کسی به خاطر یکی از اون دلایل ازدواج می کنه

اشاره ای هم به شناخت خود شده بود که نکته بسیار مهمی هست و من هم در آخرین شب به اون اشاره کردم که هرچه خودت رو ارتقا بدی فردی ارتقا یافته رو پیدا خواهی کرد…

پس پروسه شناخت خود در هر مرحله ای می تونه به ما کمک کنه تا انتخاب بهتری داشته باشیم

اگر دو نفر به یک استقلال شخصیتی دست پیدا کنند می توانند یک زندگی مشترک را بنا کنند

اگر دو نفر به استقلال دست پیدا نکرده باشند و بخواهند یکی از نقص های خود را با طرف مقابل جبران کنند به مشکل برمی خوردند

 

حال سوال مطرح می شه که اگر فردی ، یک فرد مستقل هست چه نیازی به ارتباط با دیگری داره؟

بارها شنیدیم که دو شرکت بزرگ با هم ادغام شدند

چرا ادغام می شند؟

برای سود بیشتر …

 

حالا دو نفر مستقل چرا با هم ارتباط می گیرند؟ … برای انرژی بیشتر

و این انرژی دو برابر نمی شه بلکه ۱۰ برابر می شه

 

به این دلیل که این دو جنس مقابل با هم انرژی رو به چرخش در میارند…انرژی ها رو فقط با هم جمع نمی کنند

برگردم به مسایل روز

 

امروزه در ایران ارتباطات مختلفی رو شاهد هستیم…

 

دوستی اجتماعی

دوستی نزدیک

دوستی با رابطه جنسی

ازدواج سفید

ازدواج رسمی

سه شنبه شب که نظرات شخصی شما رو هم تا اون موقع خواهیم داشت ادامه می دیم

 

 

به این دلیل که این دو جنس مقابل با هم انرژی رو به چرخش در میارند…انرژی ها رو فقط با هم جمع نمی کنند

 

نرگس نوشته : تاحالا از این دید بهش نگاه نکرده بودم به نظرم نقطه عطفی میتونه باشه برای تصمیم گیری هامون

 

پس تا سه شنبه شب

شبتون خوش و در آرامش خواب های خوب

 

سینا یاوریان

 

سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

social friend

دوستی اجتماعی با وجود همسر_ ۲

درود بر همراهان عزیز

 

دوستان پیگیر موضوع دوستی اجتماعی بودند، در ادامه چنین نوشتم:

درود بر لیلای عزیز که همچنان پیگیر مساله دوستی اجتماعی هست

هیچوقت تعریف های افراد از یک موضوع به طور کامل بر هم منطبق نمی شه

دوستی اجتماعی یعنی دوستی که به حریم خصوصی همدیگر وارد نمی شوند

یعنی دو نفر هم جنس یا غیر هم جنس با هم دوست هستند در یک محدوده خاص

این دوستی ممکنه در محل کار یا در گروه ها و اجتماعات دیگر یا در تورهای مختلف یا کوهنوردی اتفاق بیافته

حریم تعیین شده اون در حد دوستی هست که وارد دوستی عاطفی یا جنسی نشه…

وقتی شخصی همسری داره و خودش سعی داره که وفادار باشه اگر این حریم رو خوب بشناسه می تونه که به اعتقاد وفاداری خودش در پیش خودش عمل کنه

رابطه جنسی به طور مشخص با یک دوست غیر از همسر برای همه تعریف شده و نکوهیده هست

همه حد و اون باز هم ممکنه که برای برخی هنوز روشن نباشه

شاید لمس دست هنگام صحبت را برخی جزو رابطه جنسی ندانند

اما در واقع رابطه جنسی از لمس دست در حین صحبت و بوسه تا هرگونه که تصویر ذهنی شما اجازه می ده می باشد

پس یکی از حریم های دوستی اجتماعی برای دو جنس مقابل از همان ابتدا تعیین می شود که از کوچکترین لمس خودداری شود…

 

توجه شود که دست دادن لحظه ای برای شروع و پایان ملاقات و دیدار ، یک لمس جنسی نیست.

از طرف دیگر به رابطه عاطفی اشاره کردم که کمتر از رابطه جنسی مورد توجه قرار می گیرد اما در واقع بسیار مهم تر از آن می تواند باشد…

رابطه عاطفی هنگامی اتفاق می افتد که فرد نسبت به دوست اجتماعی غیر هم جنس یا هم جنس خود احساسی عاطفی در درون خود حس می کند

البته این احساس معمولا در مورد هم جنس اشکالی ندارد اما در مورد غیرهمجنس به گونه ای رقیبی در درون برای همسر تلقی می شود

در درون شخص اگر کمی از این احساسات نسبت به دوست اجتماعی اتفاق بیافتد بهتر است که شخص هوشیار باشد و آن دوستی اجتماعی را ادامه ندهد چرا که این احساس بزرگتر خواهد شد و ممکن است که مشکلات بزرگ تری را به دنبال بیاورد…

رابطه عاطفی و رابطه جنسی همان رابطه در حریم خصوصی هست که مختص همسر خواهد ماند و اگر در دوستی دیگری به گرفته شود دیگر آن را دوستی اجتماعی نمی توان نامید.

خانم آزاده توضیحات خوبی دادند که من نخواسته بودم تا این حد موضوع را باز کنم

ولی حالا که موضوع به این حد باز شد می نویسم که بسیاری از افراد فقط رابطه جنسی با فردی غیر از همسر را خیانت می دانند

در حالی که رابطه عاطفی با غیر از همسر نیز خیانت بزرگتری است که آشکار نیست و در درون فرد اتفاق می افتد

مواظب همدیگه باشیم و اگر همدیگر را دوست داریم مواظب رابطه مون باشیم و اگر دوست نداریم آشکارا بیان کنیم و همدیگر رو گول نزنیم

در مواظبت از رابطه بنویسم که مهم نیست که طرف مقابل ما می دونه که ما چکار می کنیم یا نه

 

همین که اول بدونیم کدوم کار درست هست و بعد به اون عمل کنیم حتی اگه طرف مقابلمون در جریان کار ما نیست، داریم از رابطه مون مواظبت می کنیم

 

قرار نیست که طرف مقابل ما بدونه بعد ما عمل کنیم و اگر ندونست و در جریان نبود خیالمون راحت باشه که خبر نداره و اذیت نمی شه پس ما می تونیم غیر از اون عمل کنیم

 

مطمئن باشید که موضوع لو می ره و رابطه آسیب می بینه حتی اگر طرف مقابل شما به روتون نیاره دیگه رابطه رابطه قبلی نخواهد بود مگر اینکه بتونید دلش رو دوباره به دست بیارید و بهش اعتماد دوباره بدید

 

ما باید از درون پاک باشیم و ارتباط عاطفی خاصی رو با طرفمون احساس کنیم نه در ظاهر و اونجاست که رابطه واقعی و قوی شکل می گیره .. این موضوع به خود ما مربوطه نه حریم هایی که اون تعریف کرده…

این آخری رو نوشتم که کمی هم سطح بندی رو نشون بدیم

یعنی در سطح و طبقات مختلفی از رابطه انتظارات متفاوت و دریافتی های متفاوت خواهیم داشت

اگر فقط خودمون رو موظف بدونیم که به خواسته ها و حریم هایی که طرفمون تعریف کرده عمل کنیم یک نوع رابطه ایجاد خواهد شد

 

و هنگامی که از درون یک کاری رو انجام بدیم که آموختیم و درست می دونیم ، رابطه به گونه ای دیگه خواهد بود… عمیق و عاطفی…

 

حالا که تا اینجا اومدیم بر رشد و ارتقا فردی تاکید کنم

 

ما هرچه خودمون رو ارتقا بدیم همه چیزمون بهتر خواهد بود… روابطمون… احساساتمون.. اندیشه هامون..

پس منتظر نشیم که دیگران برای ما حریم تعریف کنند

 

خودمون رو ارتقا بدیم که رابطه های زیبایی بسازیم

خیلی ها همه چیز رو به عهده طرف مقابل میزارن حتا به ارگاسم رسیدن خودشون رو

در کارگاه های مختلف شرکت کنید و ببینید که چه راهکارهایی می تونه وجود داشته باشه که رابطه رو حتی یک تنه زیبا کنید…

و البته با رشد فردی، توانایی انتخاب های بهتری برای رابطه نیز خواهیم داشت

فردی رو جذب خودمون خواهیم کرد که از درون سالم و در مسیر ارتقا هست

 

امشب خیلی نکات ظریف و اسرار رو لو دادم با دقت مطالعه کنید

 

شاداب و سلامت باشیم

شاد و آگاه باشیم در هوشیاری

شبتون خوش

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

لیلا کلی تشکر  کرد و نگار چنین نوشت:

 

این جمله عالیه اقای یاوریان؛

> در مواظبت از رابطه بنویسم که مهم نیست که طرف مقابل ما می دونه که ما چکار می کنیم یا نه

Social Friend

دوستی اجتماعی با وجود همسر

 

درود بر همراهان عزیز

 

برای یادآوری موضوع بنویسم که موضوع دوستی اجتماعی با جنس مخالف با وجود داشتن یار بود…

 

ما در کشوری زندگی می کنیم که فرهنگ های مختلفی در جوامع مختلف اون جاری هستند..

نوشتم که برخی ممکنه مشکلی با این موضوع نداشته باشند و این ارتباطات به دوستی خانوادگی هم منجر بشه…

 

و تاکید کردم که این موضوع پیچیده ای هست و لازم هست که با اطلاع همسر اتفاق بیافته

 

جنس خاصی رو مطرح نکردم و راه حل رو به هر دو جنس ارائه دادم

در ضمن اینکه نوشتم که ما یارمون رو با اطلاع از بینش و احساساتش انتخاب می کنیم بنابراین اگر با این احساسش مشکل داریم که مانع دوستی اجتماعی ما خواهد بود باز می تونیم که در مورد انتخابمون بیشتر فکر کنیم

بیشتر فکر می کنیم و ترجیح می دیم که این فرد خوب رو در زندگیمون داشته باشیم یا اینکه ترجیح می دیم خودمون رو با این فرد محدود نکنیم…

در حال حاضر ضرورت کلاس های و مشاوره های شناختی قبل از ازدواج بسیار احساس می شه و هستند کسانی که طلاق گرفتند و بعد از طلاق تاکید کردند که کاش این کلاس ها هنگام طلاق اجباری نبود بلکه هنگام ازدواج اجباری بود….

بنابراین اگه ما از طریق این مشاوره ها بدونیم که چه چیزهایی در زندگی مشترک ممکن هست مشکل ایجاد کنند و اونها رو بررسی کنیم کمتر در زندگی مشترک به مشکل برمی خوریم

فرقی نمی کنه که این زندگی مشترک ، ازدواج رسمی باشه یا دوستی… در هر صورت دونستن اینکه در رختخواب راجع به مشکلات اقتصادی یا مقولات دیگه صحبت کردن می تونه زندگی عاطفی و رمانتیک رو تحت تاثیر قرار بده و مشکلاتی ایجاد کنه می تونه خیلی مفید باشه

 

البته ممکنه که شناخت نسبی وجود داشته باشه و وفاداری همچنین اما انسان یک ماشین کامل نیست و می تونه در دام های ذهنی خودش یا دام هایی که براش گستردن بیافته بنابراین پیشگیری شاید بهتر باشه

 

از طرف دیگه زن عملکرد همجنس خودش رو و مرد عملکرد همجنس خودش رو بهتر می شناسه بنابراین با در میون گذاشتن مسائل، همسران می تونند همدیگر رو بهتر همراهی کنند…

در نهایت لیلا به موضوع چرایی این طرز تفکر جامعه ما اشاره کرده… چراییش به خاطر آشفتگی فرهنگی هست که در جامعه ما وجود داره و من شب قبل در مقدمه به اون تاکید کردم

در واقع با این آشفتگی می تونم بگم جامعه ما جامعه ای بدون فرهنگ هست و هر کسی سعی داره راه خودش رو به تنهایی پیدا کنه…

 

دلیلش رو هم بارها نوشتم و گفتم که به آموزش مربوط می شه که به عهده حکومت است و حکومت از کارشناسان استفاده نمی کنه و سعی داره که با فرهنگ دینی خلا رو پر کنه که نتیجه اش رو دیدیم…

بنابراین تنها راهی که می مونه اینه که افراد بعد از اینکه در سن ۲۰ سالگی به خودشون اومدند و دیدند که در خلا هستند و لازم دارند که یه تکونی بخورند و چیزی یاد بگیرند و رشد بکنند خودشون اقدام به آموزش خودشون بکنند و در گروه هایی مثل گروه نیک اندیشان برای رشد خود از دوستان دیگر همراهی بخواهند

 

Nikandishan.yavarian.com

برای جمع بندی می نویسم که هر دو جنس مواظب احساس یار خودش باشه و همواره مسائل رو با هم حل کنند

شاداب و سلامت باشید

شبتون خوش در آرامش

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

بخشی از نظرات دوستان رو می نویسم:

آزاده:

اقای یاوریان موضوعی که مطرح کردید بسیار جالب و بحث برانگیز بود متاسفانه من الان فرصت کردم مطالعه کنم.واقعا توضیحاتتون عالی بود.

اعتماد بین دو طرف و حتی شناخت کامل همسر و حتی شناخت و اعتماد به دوست اجتماعی هم به نظرم معیار خوبی نیست.در مورد حریمها به نظر من حریمهایی که خودمون تعیین می کنیم مقدم هست وخیلی باید محتاط عمل کرد.به این دلیل که اکثرا، در مواقعی که با همسرمون به مشکلی برمی خوریم دنبال یک حامی هستیم که ما رو تایید کنه و بهمون ارامش بده.در این مواقع در ارتباط با دوست اجتماعی امکان داره اینقدر این شکستن حریمها به کندی و نامحسوس باشه و یا در شرایطی باشیم که برای رسیدن به ارامش به ان اهمیتی ندیم ،تا زمانی متوجه عواقب ان شویم که مشکل ساز شده باشه.

وقتی با همسرمون به مشکلی برخوردیم شاید در شرایطی نباشیم که به طور منطقی حریمهایی که از سوی او تعیین شده رو رعایت کنیم.

 

لیلا:

وقتی با همسرمون به مشکلی برخوردیم شاید در شرایطی نباشیم که به طور منطقی حریمهایی که از سوی او تعیین شده رو رعایت کنیم.

یه سوال: دوست اجتماعی رو چطور معنی میکنید؟

 

آزاده:

از نظر من می تونه یک همکار باشه یا یک همکلاسی سابق ویا افرادی در جمع های دوستانه که با مناسبتی مثلا کوه رفتن و… با انها اشنا شده باشیم.به نظر من عنوان کردم همچین موضوعی مربوط به فردیست که رابطه فراتر از یک سلام و احوال پرسی ساده هست.گاهی درد دلی ،صحبتی هم در مورد زندگی به میان می یاد.

 

لیلا:

خب من خودم اینطور معنی میکنم که دوست اجتماعی کسیست که در محیط بیرون مثلا محیط کار، دانشگاه، کلاس های آموزشی یا هنری، جلسات ، مراسمات و …. شرایط آشنایی فراهم می شود، بعضیها در همان یک جلسه لحظات خوبی رو سپری می کنند و دیگر ادامه دار نیست در محیط کاری و آموزشی هم روابط فقط در حیطه کاری و یادگیری است. نکته مهم اینجاست اگر روابط فراتر از این شود دیگر دوست اجتماعی حساب نمی شود. اجتماع یعنی در کنار دیگران، پس خصوصی نیست. اگر دو نفر دوستی اجتماعی رو تبدیل به دوستی صمیمی کنند دیگر اسمش دوستی اجتماعی نمی باشد. در دوستی اجتماعی روابط تعریف شده است حریم مشخصه، کسی نمیتونه خیلی راحت جسارت درخواست غیر معقولی از طرف مقابل مقابل داشته باشه و حالت رسمی تا حدودی حفظ میشه.

 

آزاده:

اول صحبت رو باهاتون موافقم.فرمودید حریمها مشخصه و روابط تعریف شده هست.به نظر شما اینها رو کی مشخص و تعریف کرده؟از نظر من نسبی هست و برای هر کسی تعریف خودش رو داره.به همین دلیل عرض کردم باید محتاط بود.علت اینکه گفتم این موضوع بحث برانگیز هست هم همین هست.شاید از نظر یک نفر اینکه با همکلاسیت بری ناهار میل کنی در تعریفی که از روابط با دوست اجتماعی داره اوکی باشه ولی از نظر فرد دیگه این در حد دوست صمیمی باشه.و در مورد درخواست نامعقول هم این تعریف دقیق و ثابت نیست.اینکه گفتم وقتی فرد در شرایط هیجانی مناسبی نباشه شاید مرز گذاشتن بین رفتار معقول و غیر معقول مشکل باشه.البته یادگیری مدیریت هیجانات خیلی می تونه کمک کنه.

در کل خودم مخالف این روابط نیستم ولی همچنان با تاکید بر این مساله که در رعایت حریمها محتاط باشیم.

 

لیلا:

در کل خودم مخالف این روابط نیستم ولی همچنان با تاکید بر این مساله که در رعایت حریمها محتاط باشیم.

ممنون از گفته هاتون، درست میگین. من کلی گفتم در مورد یک جامعه سالم. خب جامعه ایران همه چیزش در هم بر همه، اعتماد و احساس نقشی نداره و هر کسی فقط بفکر منافع خودشه فضیلت اخلاقی توی ایران ارزش و جایی نداره. بقول شما هر لحظه باید با احتیاط قدم برداشت وگرنه کلاهت پس معرکه است.

 

 

improve

دوم بهمن ، روز رشد و ارتقای فردی

در جهان برای هر مناسبتی یک روزی را اختصاص داده اند و آن روز را به آن نام نهاده اند تا در آن روز در مورد
آن موضوع، اطلاعاتی رد و بدل شود و برای آن کنفرانس هایی برگزار شود و برای سال دیگر در آن مورد برنامه
ریزی گردد.

به طور نمونه روز زن که در جهان ۸ مارس ثبت شده است به این منظور است که همه ساله در این روز از مبارزان
زن در جهت احقاق حقوق زن تجلیل گردد و کنفرانس هایی در جهت بررسی حقوق زنان تشکیل گردد و برنامه ریزی
ها و دستورالعمل هایی در این راستا تدوین گردد که در سال آ ینده تا روز زن سال بعد پیگیری شده و گزارش آن در
روز زن سال دیگر در همین کنفرانس ها ارائه گردند .

در این میان بهانه ای است تا در مورد روز زن نکاتی را بنویسم .
در ایران سه روز به نام روز زن از طرف جمعیت های مختلف شناخته شده است . روز تولد فاطمه دختر پیامبر
اسلام ، ۸ مارس روز جهانی زن ، و سپندارمذ روز پاسداشت زن در ایران ، سه روز شناخته شده به عنوان روز زن
هستند که در ایران از طرف بسیاری هر سه این روزها پاس داشته می شوند .

سپندارمذ ، روز پنجم از ماه اسفند هست که برای گرامیداشت زنان در ایران جشنی در این روز برگزار می شده
است. بسیاری با تبدیل و محاسبات از گاهنامه جدید و قدیم آن را به ۲۹ بهمن منتقل می کنند که به نظر من همان ۵
اسفند زیباتر است.
تفاوت روز ولنتیان – که بسیاری معتقدند همان سپندارمذ است که از ایران به اروپا منتقل شده و بعد برای آن داستانی
ساخته اند و به خود ما تحویل داده اند – با روز سپندارمذ این است که روز ولنتاین روز عشاق است و دختر و پسر
هردو به صورت متقابل، عشق خود را به هم بیان کرده و از هم قدردانی می کنند اما سپندارمذ روز زن بوده و روز
قدردانی و گرامیداشت زن از طرف مردان می باشد. البته در این سال ها که به سمت برابری حقوق زن و مرد پیش
می رویم می توانیم روز سپندارمذ را همان روز عشاق بنامیم تا هر دو طرف بتوانند از هم قدردانی کنند تا برابری
احساس گردد.

حال که به طور خلاصه فلسفه روز زن به عنوان نمونه بیان شد ، پیشنهاد من این است که مناسبتی نیز لازم است ثبت
گردد که در این روز همه انسان ها به خود بپردازند . در “روز من ” برای وجود خود جشنی بگیریم و در این روز و
در این جشن به وجود هم تبریک بگوییم و برای داشتن وجودی بهتر برنامه ریزی کنیم . می توانیم به تنهایی یا در
دورهم نشینی و جشن برای سالی که در پیش رو داریم تا “روز من” سال آینده برنامه زندگی خود را تدوین کنیم .
اهداف شخصی خود “من” را مشخص کنیم و در تدوین این اهداف از دوستانمان کمک بگیریم و برای رسیدن به آنها
برنامه ریزی کنیم.

روزی که در آن به طور نمونه کوچکی از برنامه های سال آینده ، کتاب بخوانیم ، ورزش کنیم ، از دوستان و خانواده
احوال پرسی کنیم ، به خود بپردازیم ، ذهن خود را مرور کنیم ، علایق خود را بازبینی کنیم . اهداف خود را روشن
کنیم ، نگرش های خود را بتکانیم یا برنامه ریزی کنیم که چگونه نگرش های خود را در سا لی که پیش رو داریم
بررسی و بازبینی خواهیم کرد. از دوستان بپرسیم که چه روش های تقویت ذهنی می توانند به ما معرفی کنند . دورهم
نشینی با دوستان یا با خانواده داشته باشیم و همچون نشست های هفتگی گروه نیک اندیشان با موضوع خودمان و ارتقا
خودمان با هم به گفت و شنود بپردازیم. در این نشست هدف گذاری کنیم و برای رسیدن به این اهداف از دوستانمان
همراهی بگیریم و به هم قول بدهیم که در مورد رسیدن به اهداف همدیگر پیگیری و پرس و جو خواهیم کرد .

به طور
مثال هر ماه با هم تماس خواهیم گرفت و خواهیم پرسید که آیا آن ورزش یا هنری را که برای زندگی خودت هدف
گذاری کردی پیگیری کردی؟ و با این روش در رسیدن به اهداف من ، همدیگر را همراهی خواهیم کرد . البته اگر
خود من از دیگری خواسته باشم که من را در رسیدن به اهداف من همراهی کند . یا به تنهایی به حد کافی اراده دارم یا
روش هایی می شناسم که اهداف من را خود پیگیری کنم .

پس در نهایت اینکه ، ضرورت وجود چنین روزی در زندگی ما احساس می شود . این روز می تواند هر روز باشد
همانطور که عشاق می توانند هر روز از هم قدردانی کنند . اما وجود یک روز خاص در یک سال ، سبب خواهد شد
که همه در این روز به این موضوع بپردازند و کنفرانس هایی نیز در این خصوص در جهت روش های ارتقا خود و
هدف گذاری و برنامه ریزی برگزار گردد .

 

روز دوم بهمن در اسناد قدیمی ایرانی به عنوان روز بهمن نامگذاری شده که روز بهتر شدن و به خود پرداختن است که می تواند به نام روز رشد و ارتقا فردی به صورت جهانی ثبت گردد.

بهمن از واژه اوستایی وهومن (Vohuman) به معنی “اندیشه نیک” گرفته شده است.

روز دوم از ماه بهمن ، ۲۲ ژانویه “روز جهانی من ” ، “روز رشد و ارتقا فردی” خجسته باد.

 

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

socialfriend

دوست اجتماعی همسر

موضوع گفت و گوش در خصوص دوست اجتماعی همسر خواهد بود…
دو نفر که همسر یا یار هم هستند و همدیگر را دوست دارند و بر وفاداری به هم نیز اعتقاد دارند، تا چه حدی می توانند با جنس مخالف ارتباط اجتماعی داشته باشند؟ دوستان اجتماعی از جنس مقابل بگیرند بدون اینکه خیانت به همسر محسوب شود…

 

هنگامی که دو نفر همدیگر رو به عنوان شریک عاطفی و جنسی انتخاب می کنند برای این انتخاب دلایلی دارند

 

آن دلایل ممکن است اخلاق، رفتار، گفتار، زیبایی ظاهری، منش، نگرش طرف مقابل و مسایل بسیار دیگر باشد..

و درک شدن از طرف مقابل یکی از دلایل مهم ارتباط است…

 

بنابر این با وجود شناخت از طرف مقابل توقعاتی نیز از طرف مقابل در فرد ایجاد می شود

 

هر دو طرف ، طرف مقابل را با نگرش خاصی که دارد می پذیرند..

شاید از ۵۰ جنبه در ۴۸ جنبه توافق داشته باشند و در ۲ جنبه توافق نداشته باشند اما چون در کل طرف مقابل را پذیرفته اند به خاطر احترام و حفظ نظر طرف مثابل آن دو جنبه را نیز رعایت می کنند

شاید هم نداشتن ۲ جنبه عدم توافق بر ۴۸ جنبه توافق بچربد چراکه آن ۲ جنبه اصولی از یک طرف را زیرپا مینهند و سبب شوند که ارتباط همسری شکل نگیرد که موضوع گفت و گوش ما نیست

ما در خصوص کسانی صحبت می کنیم که همدیگر را به عنوان همسر پذیرفته اند…

تا اینجا می خواستم تاکید کنم که هنگامی که طرف مقابل را پذیرفته ایم لازم است در خصوص حساسیت های او بیشتر بدانیم و اقدامی نکنیم که او را از خود برنجانیم…

شاید روش غذا خوردن که برای یکی از طرفین کمی نامناسب جلوه می کند چندان مهم نباشد اما موضوع دوست اجتماعی مسلما موضوع مهمی است…

افراد نظرات و احساس های مختلفی دارند

بسیاری از افراد نمی دانند که چرا احساس خاصی دارند در حالی که با کنکاش در گذشته فرد می توان به نظراتی که با آنها بزرگ شده پی برد و منشا این احساس ها را پیدا کرد

اما در وهله اول ما به دنبال پیدا کردن منشا احساس ها نیستیم آنها را می پذیریم و سعی می کنیم که طرف مقابل را نرنجانیم

ممکن است که افراد با رشد روز به روز تغییر کنند و احساسشان هم تغییر کند و حتی ممکن است بعد از تغییر و رشد یکی از طرفین ، دیگر نتوانند با هم ادامه بدهند یا اینکه بهتر از گذشته با هم ادامه بدهند…همه این مسایل بسته به اشخاص و شرایط است…

این مقدمات لازم بود تا برسم به اصل مطلب و نظرات مختلف در این خصوص

بیشتر دوستانی که نظر دادند اصل را بر اعتماد گذاشتند…

برخی مایلند که دوستان اجتماعی را وارد دوستی خانوادگی کنند و برخی مایل نیستند

شناخت دوست براساس تجربه و میزان توانایی ما در شناخت می تواند تحقق یابد و کاملن نسبی است… شاید فکر کنیم که ما به حد کافی توانایی شناخت افراد را داریم … اما اینگونه نباشد

بنابراین نه اعتماد و نه شناخت نمی توانند به ما معیار خوبی بدهند…

حفظ حریم ها می توانند ما را در این مسیر یاری داده و ارتباط همسری ما را حفظ کنند…

حریم به دو گونه

حریمی که همسر ما برای ما تعریف کرده و ما حتی اگر موافق نیستیم به خاطر اینکه او را نرنجانیم رعایت می کنیم…

و حریمی که ما در برخورد با دوست اجتماعی خودمان رعایت می کنیم…

حریم اول سطح ارتباط را از بیرون تعیین می کند و حریم دوم سطح درون ارتباط را تعیین می کند

شاید همسر فرد با دوست اجتماعی او مخالف نباشد اما سطح آن را تعیین کند که بیشتر از محل کار نباشد

 

یا اشخاصی باشند که خارج از محل کار نیز با تلفن و چت در ارتباط باشند و همسر ایرادی نگیرد … این حریم را همسر با احساسی که دارد و خود نیز نمی داند چرا تعیین می کند… چرایی آن مهم نیست… احساس مهم است…

حریم داخلی یعنی اینکه فرد با دوست اجتماعی خود چه مسایلی را در میان می گذارد…

 

آیا فرد در خصوص همسر خود با دوست اجتماعی صحبت می کند؟ تا چه حدی مسایل خصوصی خود را با دوست اجتماعی خود در میان می گذارد؟

در خصوص حریم اول لازم است دقت شود که هیچگاه هنگامی که با همسر خود هستیم و با هم فیلم می بینیم یا در کنار هم هستیم با تلفن یا چت با دوست اجتماعی خود چه جنس مخالف چه موافق مشغول نشویم و وقت کافی با همسر خود بگذرانیم… مسایل بسیاری هست که لازم است به دنبال فرصت مناسب برای صحبت در مورد آنها با همسر خود باشیم پس از فرصت ها استفاده کنیم و آنها را هدر ندهیم

 

نکته مرتبط با این موضوع این است که هیچگاه هیچ مسئله ای را در تختخواب مطرح نکنیم.. هیچ مسئله ای به غیر از خواب و معاشقه در رختخواب وارد نشوند مگر اینکه فرصت دیگری باقی نباشد… برای صحبت در مورد مسایل مختلف در زمان مناسب وقت صرف کنیم..

در خصوص حریم دوم لازم است که تاکید شود که با هیچ دوستی در خصوص مشکلات همسر خود صحبت نکنیم و فقط در صورت ضرورت با مشاور در میان بگذاریم ..

بنابراین داشتن دوست اجتماعی با اطلاع همسر خود و در چهاچوبی که احساس او تعیین می کند می تواند مناسب باشد

پس هنگام آشنایی با همسر خود این موضوع را در مورد او بشناسید

 

با مطرح کردن سوالی در واقع می توانیم اطلاعاتی هم در اختیار همسر خود قرار دهیم

به این صورت که “من با شخصی با این مشخصات آشنا شده ام نظرت در مورد این ارتباط چی هست؟”

هم نظر خواستیم هم اطلاعات دادیم

ارتباط خود را با صحبت همیشگی بر موارد مختلف و مورد اختلاف که گلسر در هفت عادت درونی تاکید می کنه ، زیبا حفظ کنیم…

 

 

باز هم شناختی در حد خودمان داریم و نمی دانیم که کافی هست یا نه بعد شناخت همسر را وارد قضیه می کنیم باز نمی دانیم که کافی هست یا نه…اما آنچه که تاکید کردم شناخت نبود احساس بود… اگر همسر احساس خوبی نداشت بی خیال شوید…

همسر کسی است که می خواهیم نفر اول زندگی ما باشد اگر چنین نیست رهایش کنید و اگر چنین هست مواظب احساساتش باشید که نرنجد…

 

همونطور که نوشتم بسته به آموخته های پیشین او هست که در او احساسات را تولید می کند… شاید با رشد تغییر یابند اما در حال حاضر او را به این صورت پذیرفته ایم

شاید فضای جامعه نیز چنین ایجاب می کند… شاید او چیزی می داند که نمی گوید… پدر یک دختر خانم افسر نیروی انتظامی است و این دخترخانم به من می گفت که پدرشان بسیار نگران ایشان است که دیروقت بیرون نباشد چون چیزهایی می داند که ما نمی دانیم…

شاید هم فقط احساس هست که به هرحال لازم است مواظب احساس طرف مقابل خود باشیم…

احساسش نسبت به ما نیز تعیین کننده است … احساسی که بیان کردم ترکیبی است از انواع احساس ها…

احساس نسبت به همسر که تا چه اندازه او را دوست دارد… احساس ترس از وضعیت جامعه… احساس نسبت به آن فرد مورد نظر… و در نهایت نظر شخصی که پیشتر به طور کلی در مورد داشتن دوست اجتماعی بیان داشته…

 

مواظب احساسات خود و یار خود باشیم

شبتون خوش و در آرامش

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی