12 راهکار تضمینی ارتقاء رشد فردی که باعث موفقیت تان می شود

۱۲ راهکار تضمینی ارتقاء رشد فردی که باعث موفقیت تان می شود

به مجموعه اقداماتی که یک فرد برای رشد و ارتقاء شخصیت خود انجام می دهد، رشد فردی یا رشد شخصی گفته می‌شود. اما سوال اینجاست برای ارتقاء رشد فردی خود، باید چه کارهایی انجام دهیم. در ادامه این مقاله قصد داریم در این باره این موضوع صحبت کنیم.

چگونه مهارت های رشد فردی خود را ارتقاء دهیم؟

۱- برنامه ریزی داشته باشید

ارتقاء رشد فردی نیز مانند بسیاری از کارهای دیگر بدون برنامه‌ریزی ممکن نخواهد بود. بهتر است قبل از اینکه برنامه جدی را برای ارتقاء رشد فردی خود مشخص کنید، ابتدا اهداف زندگی تان را اولویت بندی کنید. نقاط ضعف و قوت، چالش ها، مهارت هایی که دارید، عادت هایی که باید کنار بگذارید و … را بر روی یک کاغذ یادداشت کنید. سپس با برنامه ریزی و اولویت بندی درست مسیر صحیح را برای ارتقاء رشد فردی خود ترسیم کنید.

۲- ارتقاء رشد فردی با افزایش عزت نفس

عزت نفس بیش از آنکه فکر کنید در زندگی شما موثر است. عزت نفس نیروی محرکه فعالیت‌های زندگی هر فردی است. به کمک عزت نفس است که هر فردی می تواند آینده خود را رقم بزند. کسانی که دارای عزت نفس بالایی هستند نه تنها در زندگی خود به رشد شخصی بالایی می رسند، بلکه دیگران نیز از همکاری و ارتباط با چنین افرادی راضی نخواهند بود.

یکی از مصادیق مهم عزت نفس که باعث ارتقاء رشد فردی می شود این است که فرد به جایی می‌رسد که خود را با دیگران مقایسه نمی کند. این عدم مقایسه با دیگران به خودی خود باعث افزایش آرامش و اعتماد به نفس در فرد می شود.

۳- کتاب بخوانید

حتماً شما هم از دوران کودکی تا کنون چندین بار شنیده اید که کتاب بهترین دوست انسان کتاب است؛ اما شاید به عمق چنین جمله ای فکر نکرده بودید. مطالعه کتاب های خوب و مفید باعث می شود که انسان دانش و تجربیات زیادی را کسب کند. کسب تجربه و دانش نیز باعث ارتقاء رشد فردی افراد کتابخوان می‌شود.

۴- محاسبه و مراقبه انجام دهید

ارتقای رشد فردی بدون بررسی روند رشد فردی ناقص خواهد بود. به همین جهت شما باید در پایان هر روز فعالیت های روزتان را مورد بررسی قرار دهید. ببینید چه اقداماتی در راستای ارتقاء رشد فردی تان بوده و چه اقداماتی در خلاف جهت آن بوده. این بررسی را برای بازه های بلند مدت مثلا سالانه نیز می توانید انجام دهید.

۵- تقویت عادت های مثبت و حذف عادت های منفی

یکی دیگر از مهمترین مهارت های رشد ارتقاء فردی ایجاد عادت های مثبت در زندگی تان است. این عادت ها هستند که مسیر موفقیت زندگی شما را ترسیم می‌کنند. پس اگر به دنبال ارتقاء رشد فردی خود هستید از همین امروز تصمیم بگیرید که عادت های مثبت، هر چند کوچک را در زندگی خود ایجاد و یا تقویت کنید برای مثال صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید و یا تصمیم بگیرید که حداقل هفته ای یک کتاب را مطالعه کنید.

از سوی دیگر ترک عادت های بد، مثل خواب زیاد و یا مثلا عادت به پریدن وسط حرف دیگران می تواند از موانع جدی ارتقاء رشد فردی شما باشد. پس در کنار تلاش برای ایجاد عادت های خوب در زندگی، به دنبال ترک عادت های بدتان نیز باشید.

۶- کمک گرفتن از دوستان خوب

حتما شما هم شنیده اید که دوست ناباب می‌تواند یک انسان را به منجلاب بکشاند. اما عکس این قضیه نیز صدق می کند. یعنی یک دوست خوب می‌تواند باعث ارتقاء رشد فردی شما شود. پس سعی کنید با کسانی که دارای مهارت های فردی بالایی هستند دوست شوید و از آنها برای ارتقای رشد فردی خود استفاده کنید. دوستان خوب مشوق خوبی برای طی کردن مسیر موفقیت زندگی خواهند بود.

۷- الگو داشته باشید

هرچند داشتن دوستان خوب یکی از راهکارهای خوب برای ارتقاء رشد فردی است. اما اگر دوستانتان در حد یک الگو نباشند بهتر است که به دنبال پیدا کردن یک الگوی مناسب باشید. الگویی که به شما انگیزه دهد و راه درست طی کردن مسیر رشد فردی را به شما نشان دهد.

12 راهکار تضمینی ارتقاء رشد فردی که باعث موفقیت تان می شود

۸- سعی و تلاش کنید

اگر رشد فردی را مانند جاده‌ای در نظر بگیریم، برای رسیدن به انتهای این جاده باید مسیر پر فراز و نشیبی را طی کنید. طی کردن این مسیر پر فراز و نشیب بدون تلاش ممکن نخواهد بود. ممکن است در طی کردن این راه دچار شکست های مقطعی شوید، اما باید بدانید که شکست مقدمه پیروزی است .پس در طی کردن این مسیر ناامید نشوید و با تمام توان به جلو بروید.

۹- به سلامت روح و جسم خود اهمیت دهید

ورزش کردن را فراموش نکنید. شاید این توصیه زیادی تکراری به نظر برسد. اما حقیقت آن است که در ارتقاء رشد فردی شما اهمیت زیادی دارد. چرا که ورزش کردن هم باعث سلامت جسم و هم سلامت روان می شود. اگر انسان از نظر جسمی و خصوصا روانی سالم نباشد آنطور که باید و شاید نمی تواند مهارت های رشد فردی اش را توسعه دهد. البته این قاعده برای معلولیت ها و بیماری های جسمی چندان صادق نیست و اگر کسی که مشکلات جسمی دارد، دارای روحیه و اراده قوی باشد می تواند از بسیاری از مردم عادی پیشی بگیرد.

۱۰- بر ترس هایتان غلبه کنید

ترس فقط مخصوص بچه ها نیست. بزرگترها نیز در زندگی خود ترس هایی دارند که مانع رشد شخصی شان می شوند. ترس از صحبت کردن در جمع، ترس از مشارکت گروهی در کارگا، ترس از بر عهده گرفتن یک مسئولیت، ترس از ریسک کردن و … . اگر بتوانید ترس های خود را شناسایی کنید و به دنبال رفع آن ها باشید، می توانید گام بزرگی در راستای ارتقاء رشد فردی خود بردارید.

۱۱- تداوم داشته باشید

رشد فردی هم مثل خیلی چیزهای دیگر یک شبه به دست نمی آید. برای ارتقاء رشد فردی خود باید در انجام مهارت های رشد و توسعه فردی تلاش و تداوم داشته باشید. تداوم کلید موفقیت در هر کاری است. در نتیجه با انجام و تمرین مهارت های رشد فردی به صورت روزانه و ایجاد سبک زندگی مناسب می توانید به این مهم دست یابید.

۱۲- در کارگاه های ارتقاء رشد شخصی ثبت نام کنید

رشد فردی ذاتی نیست. یعنی وقتی شما به دنیا میایید ذاتا دارای مهارت های رشد فردی نیستید و برای کسب آن ها باید آموزش ببینید. برخی از این آموزش ها در خانواده و مدرسه حاصل می شود. اما اگر می خواهید آموزش های بهتر و کامل تری در این زمینه ببینید بهتر است در دوره ها و کارگاه های ارتقاء مهارت های رشد فردی ثبت نام کنید. شما در این لینک عناوین تعدادی از کارگاه های ارتقاء رشد مهارت های شخصی استاد سینا یلوریان را می توانید مشاهده کنید.

نتیجه گیری

توسعه رشد فردی در زندگی یک امر اکتسابی است. یعنی شما با تلاش در جهت یادگیری و ارتقاء مهارت های رشد شخصی می توانید به مراتب بالاتر رشد فردی برسید و نسخه بهتری از خودتان را ایجاد کنید. رشد شخصی نه تنها باعث پیشرفت شخص و موفقیت او می شود، بلکه باعث ایجاد تاثیر مثبت مستقیم و غیر مستقیم بر روی سایر افراد جامعه نیز می شود.

راز موفقیت انسان های بزرگ (5 راز موفقیت انسان های موفق)

راز موفقیت انسان های بزرگ (۵ راز موفقیت انسان های موفق)

راز موفقیت انسان های بزرگ چیست؟ چگونه می توان به موفقیت دست یافت؟ این سؤالات و سوالات مشابه دیگر است که کم و بیش ذهن تمامی ما را به خود مشغول کرده و به دنبال جوابی برای آن هستیم. شاید یکی از بهترین راهکارها برای یافتن جواب این سؤال مد نظر قرار دادن راز موفقیت انسان های بزرگ و تلاش برای پی بردن به آن باشد. در این مقاله سعی ما بر آن بوده است تا روش های به کار گرفته شده توسط انسان های بزرگ و موفق و چگونگی دست یابی آن ها به اهداف شان را مورد بررسی قرار دهیم و لیستی از مهمترین توصیه ها و عادات رفتاری این افراد برای شما تهیه کنیم که نقش بسزایی در موفقیت شان داشته اند. با ما همراه باشید تا جزئیات بیشتری در این باره در اختیارتان قرار دهیم.

راز موفقیت انسان های بزرگ

اولین راز موفقیت انسان های بزرگ : سعی کنید مطالعه زیادی داشته باشید

اگر فکر می کنید خوره های کتاب در زندگی بازنده هستند، بهتر است بیشتر در این باره فکر کنید، چراکه واقعیت کاملا بر خلاف این عقیده است. در حقیقت همین افراد هستند که توانایی کنترل و تسلط بر دیگران را پیدا می کنند. مطالعه اولین راز موفقیت انسان های بزرگ است. مارک کوبان، تاجر و کارآفرین موفق آمریکایی پیشنهاد کرده که حداقل سه ساعت از زمان خود در روز را به مطالعه اختصاص دهید. بیل گیتز دیگر شخصی است که به مطالعه اهمیت می داده است و هر شب پیش از خواب یک ساعت را برای این کار در نظر می گرفته است. در میان انسان های موفقی که عاشق مطالعه کردن بوده اند به نام افراد بسیاری برمی خوریم که از جمله آن ها می توان به پرزیدنت اوباما، شریل سندبرگ، جی. کی. رولینگ و آلبرت انیشتین اشاره کرد.

راز موفقیت انسان های بزرگ (4 راز موفقیت انسان های موفق)

مزیت مطالعه کردن این است که با استفاده از آن می توان از اشتباهات و موفقیت های دیگران درس گرفت و زمان خود را بر روی تجربه های بی فایده هدر ندهیم. هدر ندادن وقت، معادل با استفاده آن در فعالیت و موقعیتی است که به سود ما باشد و همین مسئله است که مطالعه را بدل به اولین و مهمترین راز موفقیت انسان های بزرگ کرده است. به خاطر داشته باشید که بهترین راه برای اجتناب از مرتکب شدن اشتباهات رایج مردم عادی در زندگی، مطالعه کردن است.

دومین راز موفقیت انسان های بزرگ : موفقیت تنها به ضریب هوشی وابسته نیست

باهوش ترین افراد، موفق ترین آن ها هستند؛ احتمالا کمتر کسی در درستی این جمله شک می کند، اما باید عنوان کرد که این گفته چندان هم درست نیست. حتی آندرس اریکسون، استاد روانشناسی دانشگاه ایالتی فلوریدا تا آن جا پیش رفته که گفته اگر فرد نبوغ نداشته باشد، این مسئله در زندگیش مزیتی به شمار خواهد رفت. اگر این صحبت ها به نظرتان عجیب می آید، ادامه توضیحات را بخوانید تا درک بهتری از موضوع پیدا کنید:

آندرس اریکسون تعدادی شطرنج باز ماهر و با تجربه را انتخاب کرد و مورد بررسی قرار داد. نتیجه حاصل از بررسی های او این بود که ارتباطی میان موفقیت و ضریب هوشی وجود ندارد. حتی بازیکنانی که از ضریب هوشی کمتری در مقایسه با دیگران برخوردار بودند، امکان موفقیت شان بیشتر می شد. این مسئله در نگاه اول ممکن است عجیب به نظر برسد، اما با کمی دقت بیشتر می توان به منطقی بودن علت ماجرا پی برد. بازیکنانی که از ضریب هوشی کمتری در مقایسه با دیگران برخوردار بودند احساس می کردند حریف به خاطر هوش بیشترش، یک برتری نسبت به آن ها دارد و به همین خاطر تلاش خود را برای پیروزی در بازی مضاعف می کردند. این در حالی است که در سوی دیگر بسیاری از بازیکنان با ضریب هوشی بالاتر، بازی های خود را به این خاطر واگذار می کردند که حریف را دست کم گرفته و چندان برای پیروزی تلاش نمی کردند. آن ها شکست می خوردند چون در نهایت تلاش و کوشش به هوش بالا غلبه خواهد کرد و این دومین راز موفقیت انسان های بزرگ است.

راز موفقیت انسان های بزرگ (4 راز موفقیت انسان های موفق)

سومین راز موفقیت انسان های بزرگ : سازمان دهی درس هایی که یاد می گیرید برای استفاده در آینده

ممکن است کتاب بسیار خوب و مفیدی به دست تان برسد، آن را بخوانید و تعداد زیادی از پاراگراف های آن را هایلایت کنید. در ابتدای امر هیجان زیادی برای به کارگیری مطالبی که تازه یاد گرفته اید دارید، اما به مرور زمان (شاید چند روز یا چند هفته پس از اتمام کتاب) احساس می کنید بیشتر مطالب را فراموش کرده اید. این اتفاق نادری نیست و بسیاری از افراد چنین مسائلی را تجربه می کنند و اشخاصی چون رایان هالیدی و رابرت گرین، در مورد این مسئله کتاب نوشته اند و راهکارهایی ارائه کرده اند که با استفاده از آن ها می توان چنین مطالبی را سازمان دهی کرد و بعدها مورد استفاده قرار داد: استفاده از این راهکارها سومین راز موفقیت انسان های بزرگ است.

البته در این مقاله فرصت کافی برای ذکر  چگونگی این راهکارها وجود ندارد و برای اطلاعات بیشتر در این مورد می توانید به کتاب های «هنر تبدیل موانع به فرصت های طلایی» نوشته رایان هالیدی و «۴۸ قانون قدرت» نوشته رابرت گرین رجوع کنید. مقالات دیگری هم در سایت های اینترنتی موجود هستند که اطلاعات بیشتری درباره این راهکارها ارائه می دهند.

چهارمین راز موفقیت انسان های بزرگ : تبدیل شدن به استادکار در ده هزار ساعت

دیگر ارز موفقیت انسان های بزرگ که اهمیت بسیار زیادی دارد تمرین مداوم و بی وقفه است. ملکولم گلدول زندگی تعدادی از افراد موفق را به خوبی مورد بررسی و تحقیق قرار داد و در نهایت به این نتیجه دست یافت که ماهرترین و موفق ترین افراد در سطح جهانی، استعداد ذاتی و طبیعی برای انجام کارشان ندارد و مسئله ای که زمینه ساز موفقیت آن ها شده است، هفته ای چند ساعت تمرین بوده است. در نهایت زمانی که مجموع ساعات تمرین به عدد ده هزار می رسیده است، فرد در حوزه کاری یا هنری خود استادکار می شده و مهارت ویژه ای پیدا می کرده است.

نظریه مطرح شده درباره ده هزار ساعت تمرین مداوم به هیچ وجه پیچیده نیست و اساسا به این معنا است که با گذاشتن این میزان قابل توجه از زمان برای انجام کاری به خصوص، می توان به مرور زمان در آن مهارت و توانایی منحصربه فردی پیدا خواهد کرد.

البته ده هزار ساعت به هیچ عنوان زمان کمی نیست، اما اراده کافی برای به پایان رساندن آن راز موفقیت انسان های بزرگ است که از دیگر افراد معمولی جدای شان می کند. به خاطر داشته باشید که داشتن انگیزه برای بدل شدن به فردی ایده آل در حوزه کاری یا هنری از اهمیت زیادی برخوردار است و همین انگیزه است که در نهایت باعث می شود تا به این تمرین مداوم تن دهید.

در نهایت ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که همانگونه که عملا امکان دست یابی یک شبه به موفقیت وجود ندارد، شما نیز نباید از خود انتظار پدید آوردن تغییری شگفت انگیز در زندگی تان داشته باشید و تنها کافی است با خود عهدی ببندید که چند ساعت اضافی در طول هفته را به انجام تمرین یا کاری به خصوص اختصاص دهید. به مرور زمان که در انجام کار مهارت بیشتری پیدا کنید، می توانید زمان بیشتری را صرف آن کنید و مسیر منتهی به موفقیت را با صلابت بیشتری بپیمایید. هیچ گاه تمرین کردن را کنار نگذارید.

راز موفقیت انسان های بزرگ (4 راز موفقیت انسان های موفق)

پنجمین راز موفقیت انسان های بزرگ: صبح ها زود از خواب بیدار شوید

از جمله افراد موفق و بزرگی که همیشه صبح ها زود از خواب بیدار می شوند می توان به سر ریچارد برانسون، کارآفرین و سرمایه گذار بریتانیایی، رابرت ایگر، مدیرمسئول دیزنی، و ماریسا مایر، از صاحب امتیازهای یاهو اشاره کرد.

پنجمین راز موفقیت انسان های بزرگ این است که صبح ها زود از خواب بیدار می شوند. البته اگر چنین عادتی ندارید، دست یابی به آن کار بسیار دشواری خواهد بود و اگر شرایطی به خصوص شما را وادار به بیدار شدن زودهنگام نکند، احتمالا به روال سابق خود پیش خواهید رفت. به همین خاطر توصیه می شود تحقیقات و مطالعات زیادی در این باره انجام دهید و تکنیک ها و راهکارهایی را پیدا کنید که با شرایط شما همخوانی دارند و با استفاده از آن ها می توانید صبح ها زود از خواب بیدار شوید، اما چند راهکار کلی وجود دارند که ذکرشان خالی از لطف نخواهد بود:

  • ساعت زنگداری پیدا کنید که بی رحمانه شما را از خواب بیدار کند؛ استفاده از زنگ تلفن های هوشمند و دیگر دستگاه های این چنینی ممکن است توان کافی برای بیدار کردن شما را نداشته باشند؛
  • سعی کنید دکمه اسنوز ساعت زنگدار را نزنید و به محض شنیدن صدای آن از جای خود بلند شوید. زدن این دکمه و خوابیدن برای مدت پنج-ده دقیقه اضافی حال تان را بدتر خواهد کرد؛
  • سعی کنید حداقل یک ساعت پیش از رفتن به رخت خواب از مشاهده صفحات نمایشگر دستگاه های دیجیتالی خودداری کنید. نور ساطع شده از این دستگاه ها کیفیت خواب را تحت تأثیر قرار می دهد؛
  • سعی کنید برنامه های روز آینده خود را جایی یادداشت کنید؛ اولین وظیفه ای که برای خود یادداشت کرده اید باید به اندازه کافی در شما ایجاد انگیزه کند که از رخت خواب خود بیرون بیایید.

سخن پایانی

در این مقاله به چند راز موفقیت انسان های بزرگ که به باور ما از اهمیت بیشتری نسبت به سایر مواردی که وجود دارند، برخوردار هستند. تنها نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که در وقت و انرژی ای که قرار است صرف به کارگیری موارد یاد شده کنید، زیاده روی نکنید و اعتدال را رعایت کنید. برای نمونه اگر بخواهید تمام موارد را همزمان با هم مورد استفاده قرار دهید، کنترل اوضاع را از دست خواهید داد، بنابراین بهتر است هر کدام از موارد را به طور جداگانه برای بازه زمانی ۳-۶ ماهه به کار بگیرید و ببینید نتایج و تغییرات حاصل شده تا چه اندازه مطلوب هستند.

[ulp id=’lfXMOmPC5YSyKxW4′]

تست هوش هیجانی چگونه باعث موفقیت و رشد فردی شما می شود؟ (تست+ تحلیل آزمون)

تست هوش هیجانی چگونه باعث موفقیت و رشد فردی شما می شود؟ (تست+ تحلیل آزمون)

هوش هیجانی به آن دسته از مهارت هایی گفته می شود که با استفاده از آن ها می توان هیجانات شخصی را مدیریت کرد و در نتیجه روابط اجتماعی مناسبی با دیگران داشت. دیدگاه روانشناس ها درباره این مسئله که هوش هیجانی از چه زیرمجموعه هایی تشکیل شده است، کمی متفاوت با یکدیگر است، با این حال سه مهارت وجود دارند که به باور بیشتر روانشناس ها برای بهبود هوش هیجانی اهمیتی کلیدی دارند. این مهارت ها عبارتند از:

  1. آگاهی هیجانی یا خودآگاهی: که با دست یابی به آن می توان اقدام به شناسایی هیجان های مختلف شخصی و نام گذاری بر آن ها کرد
  2. مهارت و توانایی در کنترل هیجانات: به منظور به کارگیری آن ها در فعالیت های مختلفی نظیر فکر کردن یا حل کردن مشکلی به خصوص
  3. مهارت و توانایی در مدیریت هیجانات: که شامل تعدیل کردن هیجانات شخصی در مواقع ضروری و خشنود کردن یا آرام کردن هیجانات دیگر افراد می شود.

تست هوش هیجانی

تست هوش هیجانی هنوز به اندازه دیگر تست های روانشناسی محبوبیت و شناخت کافی پیدا نکرده است و همین مسئله باعث شده تا بسیاری از منتقدان زبان به انتقاد آن بگشایند و عنوان کنند که چندان مبحث قابل اتکایی نیست. البته، با وجود این گونه انتقادها، در سال های اخیر مباحث مرتبط با هوش هیجانی در میان عامه مردم و نیز در میان کسب و کارها محبوبیت و شناخت بیشتری پیدا کرده است و برخی از صاحبان مشاغل در مصاحبه استخدامی برای فعالیت های مختلف تست هوش هیجانی را هم لحاظ کرده اند. این افراد بر این باورند که هوش هیجانی بالا یکی از عوامل مهم کارایی است و برخی نظریه های مطرح شده در علم روانشناسی را به عنوان اساس عقیده های این چنینی قرار داده اند.

علاوه بر تست هوش هیجانی مرتبط با استخدام، سایت هایی هم وجود دارند که این گونه تست ها را در اختیار کاربران خود می گذارند و می توان با استفاده از آن ها علاوه بر پیدا کردن شناختی بهتر در مورد این گونه تست ها، اطلاعات ارزشمندی درباره خود به دست آورد. موضوع اصلی مقاله ما هم حول محور همین موضوع است و قصد داریم شما را با یک نمونه تست هوش هیجانی آشنا کنیم تا درک بهتری درباره چند و چون آن پیدا کنید.

در بخش بعدی مقاله شاهد یکی از نمونه های رایج پرسشنامه هایی خواهید بود که در تست هوش هیجانی مورد استفاده قرار می گیرند و با جواب گفتن به آن ها امتیازی به خصوص دریافت خواهید کرد. پس از آن تحلیلی درباره بازه نمره های مختلف حاصل شده از تست عنوان خواهد شد، بنابراین توصیه می شود پیش از رفتن به سراغ بخش تحلیلی سؤالات را با دقت مد نظر قرار دهید و به آن ها جواب دهید تا علاوه بر کسب اطلاعات درباره تست هوش هیجانی، اطلاعات شخصی ارزشمندی نیز کسب کنید. با ما همراه باشید.

پرسشنامه تست هوش هیجانی

توضیحات ابتدایی تست هوش هیجانی

پیش از هر چیز توجه شما را به جدول زیر جلب می کنیم:

هیچوقت

به ندرتبرخی مواقعاغلب اوقاتهمیشه
۱۲۳۴

۵

جدولی که مشاهده می کنید شامل جواب هایی است که به هر یک از سؤال هایی که در ادامه در پرسشنامه مشاهده خواهید کرد باید بدهید و امتیاز خود را بر اساس جواب های تان دریافت کنید.

سؤال های تست هوش هیجانی

۱. به محض تجربه هیجانی به خصوص قادر به شناسایی آن هستم (برای نمونه اگر شما به ندرت قادر به شناسایی هیجان در این زمان باشید، پاسخ شما شماره ۲ خواهد بود. باقی سؤال ها را هم به همین ترتیب پاسخ خواهید داد.).

۲. زمانی که خسته و کلافه هستم، کنترل خود را از دست می دهم.

۳. اطرافیانم می گویند شنونده خوبی هستم.

۴. زمانی که مضطرب یا ناراحت می شوم، می توانم خودم را آرام کنم.

۵. از سازمان دهی کردن گروه های مختلف از افراد لذت می برم.

۶. تمرکز کردن بر روی چیزی به خصوص برای بلند مدت برایم کار دشواری است.

۷. زمانی که کلافه یا ناراحت می شوم، ادامه دادن فعالیت های روزمره برایم دشوار می شود.

۸. به نقاط ضعف و قوت خود به خوبی واقف هستم.

۹. از بحث کردن و مجادله با دیگران دوری می کنم.

۱۰. حس می کنم چندان به کاری می کنم علاقه ندارم (یا از انجام آن لذت نمی برم).

۱۱. اگر در انجام کاری به خصوص مهارت داشته باشم، از دیگران می خواهم بازخوردشان درباره کار و پیشنهادشان برای بهبود کارم را در اختیارم قرار دهند.

۱۲. اهداف بلند مدتی برای خود در نظر گرفته ام و به شکل منظم پیشرفتم را مورد بررسی قرار می دهم.

۱۳. پی بردن به هیجانات دیگر افراد برایم کار دشواری است.

۱۴. تمام سعی خود را به کار می گیرم تا با دیگران به توافق برسم.

۱۵. زمانی که دیگران با من صحبت می کنند، تمامی حواس خود را متوجه آن ها می کنم و به حرف شان خوب گوش می کنم.

تحلیل امتیاز تست هوش هیجانی

بازه امتیاز ۱۵-۳۴: اگر امتیاز دریافتی شما جایی بین این دو عدد قرار می گیرد، باید بر روی هوش هیجانی خود بیشتر کار کنید. در این صورت احتمالا با قرار گرفتن در شرایط پر استرس، کنترل هیجانات خود را از دست خواهید داد؛ یا آنکه به کل از درگیر کردن خود در کشمکشی به خصوص خودداری خواهید کرد، چراکه بر این باورید که سبب ناراحتی تان خواهد شد.

همچنین در این شرایط احتمالا پس از تجربه واقعه ناخوشایند آرام شدن و برگشتن به حالت عادی برای تان کاری دشوار خواهد بود. در محیط کاری نیز ممکن است برای برقراری ارتباط با دیگر کارکنان به مشکل بر بخورید.

البته جای نگرانی نیست، چراکه در بخش پایانی مقاله توصیه هایی عنوان کرده ایم که با استفاده از آن ها قادر خواهید بود هوش هیجانی خود را بهبود دهید.

بازه امتیاز ۳۵-۵۵: اگر امتیاز دریافتی شما جایی بین این دو عدد است از سطح قابل قبولی از هوش هیجانی برخوردار هستید. در این صورت شما احتمالا با برخی از همکاران خود ارتباطی خوب و سازنده دارید، اما کار کردن و به توافق رسیدن با برخی دیگر برای تان نسبتا دشوار است.

خبر خوب برای شما این است که نسبت به بازه امتیازی قبلی کار به مراتب ساده تری برای بهبود هوش هیجانی خود دارید و توصیه های مطرح شده در بخش پایانی مقاله بیشتر به کارتان خواهد آمد.

بازه امتیاز ۵۶-۷۵: اگر بازه امتیازی شما جایی بین این دو عدد است از سطح بسیار خوبی از هوش هیجانی برخوردار هستید. در این صورت شما روابط بسیار مؤثری با دیگران برقرار می کنید و به احتمال زیاد دیگران برای مشورت کردن نزد شما می آیند و نظرتان را جویا می شوند.

البته هر اندازه هم دیگران مهارت ها و توانایی های شما را تحسین کنند، به سادگی ممکن است از مسیر موفقیت دور شوید و نیازهای خود را فراموش کنید، بنابراین بهتر است با استفاده از توصیه های بخش پایانی مقاله سعی بر تداوم روند خوب هوش هیجانی خود داشته باشید.

فراموش نکنید که به باور محققان افرادی که از این سطح از هوش هیجانی برخوردار باشند، در مقایسه با دیگران توانایی بیشتری برای هدایت و مدیریت دیگران دارند. از این ویژگی خود به منظور پیشرفت بیشتر در زندگی شخصی و حرفه ای تان بهره بگیرید.

ویژگی های هوش هیجانی

دانیل گلمن روانشناسی است که بیش از هر شخص دیگری به مطرح شدن نام هوش هیجانی و مباحث مرتبط با آن کمک کرد. به باور او پنج ویژگی اساسی وجود دارند که برای داشتن و بهبود هوش هیجانی اهمیت پیدا می کنند. این پنج ویژگی عبارتند از: خودآگاهی، وضع مقررات برای خود، انگیزه سازی، همدلی با دیگران و مهارت های اجتماعی. در ادامه مقاله توضیحات و توصیه هایی عنوان خواهند شد که با استفاده از آن ها می توانید اقدام به بهبود هر یک از این ویژگی ها کنید.

خود آگاهی (سؤال های ۱، ۸ و ۱۱ از تست هوش هیجانی مرتبط با این ویژگی هستند)

دانیل گلمن در کتاب خود با نام «هوش هیجانی: چرا بیشتر از ضریب هوشی (آی کیو) اهمیت دارد؟» که در سال ۱۹۹۵ منتشر کرد در این باره عنوان کرد که آن دسته از افرادی که به سطح بالایی از خودآگاهی دست یافته اند، به هنگام پیدا کردن احساس یا هیجانی به خصوص به خوبی از آن آگاه خواهند بود.

برای داشتن خودآگاهی بیشتر ابتدا باید به طور کلی به آگاهی دست پیدا کنید: به این معنا که توجه خود را به زمان حال معطوف کنید (از جمله این که در حال حاضر چه احساسی دارید). توصیه می شود دفترچه یادداشتی به همراه داشته باشید و در آن راجع به هیجاناتی که هر روز تجربه می کنید اطلاعاتی را یادداشت کنید و تحلیل خود درباره هر یک از هیجانات را هم بنویسید.

نکته دیگر این که برای دست یابی به سطح قابل قبولی از خودآگاهی باید به نقاط ضعف و قوت خود هم واقف شوید. می توانید با درخواست بازخورد از دوستان، همکاران و کارفرمای خود اطلاعات ارزشمندی در این باره پیدا کنید و برای فعالیت های آینده به منظور بهبود کار خود برنامه ریزی کنید.

وضع مقررات برای خود (سؤال های ۲، ۴ و ۷ از تست هوش هیجانی مرتبط با این ویژگی هستند)

این ویژگی به معنای توانایی شما در کنترل کردن هیجانات تان است. برای بهبود این ویژگی پیش از هر چیز باید به فکر چگونگی مدیریت هیجانات خود باشید.

اگر زیاد عصبانی می شوید، بهتر است به دنبال محرک های خشم خود باشید و به این مسئله فکر کنید که اساسا چرا عصبانی می شوید. با استفاده از تکنیک هایی چون تنفس عمیق می توانید خود را آرام کنید و بهتر است به هنگام عصبانیت به درخواست ها و ایمیل های دیگران پاسخ ندهید و کمی صبر کنید تا به حالت عادی برگردید؛ به این شکل دیگر چیزی نخواهید گفت که بعدا به خاطر آن پشیمان شوید.

همچنین ممکن است هیجانات و احساسات دیگری چون اضطراب و استرس هم بعضا در شما بروز پیدا کنند، بنابراین مدیریت این دسته از هیجانات و احساسات هم اهمیت پیدا خواهد کرد.

دیگر نکته ای که برای بهبود این ویژگی باید به خاطر داشته باشید، مسئولیت پذیری است. سعی کنید مسئولیت کارها و رفتارهایی که از شما سر می زند را به عهده بگیرید و از این مسئله کسب اطمینان کنید که کارهای تان همه در هماهنگی با ارزش های تان قرار دارند.

انگیزه سازی (سؤال های ۶، ۱۰ و ۱۲ از تست هوش هیجانی مرتبط با این ویژگی هستند)

انگیزه سازی برای خود ارتباط نزدیک و گسترده ای با هیجانات شما دارد. زمانی که تحت تأثیر هیجانات خود قرار می گیرید، ادامه دادن فعالیت ها و انجام دادن وظایف روزانه برای تان دشوارتر خواهد شد.

برای ایجاد انگیزه یا بهبود انگیزه های حال حاضر خود بهتر است به میزان بیشتری از انضباط شخصی دست پیدا کنید و برای موفقیت های کوچک خود پاداش در نظر بگیرید (برای نمونه اگر موفقیتی کسب کردید برای خود خرید کنید یا چیزی شبیه به این). با پیروزی های کوچک به مرور زمان خود را برای اهداف بزرگتر آماده خواهید کرد.

همچنین از در نظر گرفتن اهداف بلندمدت برای خود غافل نشوید. زمانی که چنین هدفی داشته باشید و تمامی تمرکز خود را متوجه آن کرده باشید، تنها به مسائلی توجه خواهید کرد که برای تان مفید خواهند بود. داشتن اهداف بلند مدت از مهمترین عوامل ایجاد انگیزه است.

اگر با تمامی این تفاسیر هنوز هم با انگیزه سازی مشکل دارید، توصیه می شود بیشتر درباره هدف و خواسته خود فکر کنید.

همدلی با دیگران (سؤال های ۳، ۱۳ و ۱۵ از تست هوش هیجانی مرتبط با این ویژگی هستند)

همدلی همانگونه که از نام آن برمی آید به معنای شناخت هیجانات دیگران و درک کردن دیدگاه های آن ها نسبت به مسائل مختلف است.

برای ایجاد یا بهبود همدلی در خود بهتر است با فکر کردن به دیدگاه های افراد دیگر شروع کنید. به این مسئله فکر کنید که چه احساس  یا هیجانی دارند و به هنگام صحبت کردن آن ها سعی کنید شنونده خوبی باشید تا درک بهتر و جامع تری از هیجانات آن ها به دست بیاورید.

در حین صحبت کردن آن ها سعی کنید وسط حرفشان نپرید و درباره خودتان صحبت نکنید. به زبان اشاره و حرکات بدن آن ها هم خوب دقت کنید؛ این اشارات می تواند اطلاعات ارزشمندی درباره هیجانات در اختیارتان قرار دهد. با زیر نظر گرفتن دیگران و خوب گوش سپردن به آن ها به مرور زمان قادر خواهید بود با آن ها همدل شوید و احساسات شان را درک کنید.

مهارت های اجتماعی (سؤال های ۵، ۹ و ۱۴ از تست هوش هیجانی مرتبط با این ویژگی هستند)

حتی اگر در برقراری ارتباط با دیگران چندان موفق نبوده باشید، باز هم امکان گسترش مهارت های اجتماعی تان وجود خواهد داشت. به جز تست هوش هیجانی که در این مقاله در مورد آن صحبت کردیم، تست های دیگری مختص به مهارت های اجتماعی وجود دارند که با استفاده از آن ها می توانید درک بهتری از نقاط ضعف و قوت خود در این رابطه پیدا کنید. به خاطر داشته باشید که ایجاد اعتماد و رسیدن به توافق با دیگران اهمیت بسیار زیادی در داشتن روابط اجتماعی مؤثر خواهد داشت.

همچنین سعی کنید از موقعیت های ناخوشایند کنار نکشید و راهکارهای مقابله با چنین موقعیت هایی را یاد بگیرید.

اگر به هنگام قرار گرفتن در اجتماع و در میان سایر افراد احساس خوبی ندارید، بهتر است پیش از هر چیز بر روی اعتماد به نفس خود کار کنید. البته این کار را به مرور زمان انجام دهید و گاه به گاه به دنبال موقعیتی باشید که در آن تعدادی از افراد حضور داشته باشند و بتوانید مهارت های خود را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهید. پس از مدتی که با این روند رو به جلو حرکت کنید قادر خواهید بود در جمع های شلوغ تر از افراد حضور پیدا کنید.

مزایای تقویت هوش هیجانی

تست هوش هیجانی که در این مقاله درباره اش اطلاعاتی در اختیارتان قرار دادیم راهکار مناسبی است برای پیدا کردن درکی بهتر و جامع تر از هوش هیجانی و اتخاذ تدابیر عملی برای بهبود آن. به خاطر داشته باشید که مزایای هوش هیجانی تنها محدود به محیط کاری و حرفه ای نمی شود و ابعاد بسیار گسترده تری از زندگی شما را در بر می گیرد و با بهبود آن می توانید زندگی بهتری برای خود به ارمغان بیاورید. به باور محققان، آن دسته از افرادی که هوش هیجانی نسبتا بالایی دارند از مزایای زیر بهره مند می شوند:

۱. بهبود کارایی فعالیت ها در سطوح دانشگاهی و آکادمیک.

۲. داشتن روابطی بهتر با افراد خانواده و دوستان.

۳. داشتن روابط و ارتباطات بهتر و مؤثرتر اجتماعی.

۴. کاهش نشانه های اضطراب و استرس.

۵. کاهش افسردگی.

۶. احتمال کمتر روی آوردن به استفاده از مواد مخدر و داروهای دیگر.

۷. کاهش امکان درگیر شدن در بحث و مجادله با دیگران.

 

تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی

تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی

در سال ۱۹۹۵ بود که دانیل گلمن، روانشناس و محقق کتابی به نام «هوش هیجانی» روانه بازار کرد. کتابی که با استقبال بسیار خوبی روبه رو شد و به مدت یک سال و نیم در میان پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز بود. البته دهه ها است که مفهوم و تاثیر هوش هیجانی مورد توجه و بررسی محققان و روانشناسان قرار گرفته است، اما مسئله ای که باعث شد تا تحقیقات و مطالب منتشر شده توسط گلمن متمایز از دیگران باشد، مسائلی بود که او درباره تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی عنوان کرده بود.

دانیل گلمن برای انجام تحقیقات خود، فعالیت های نزدیک به دویست سازمان بزرگ و جهانی را مورد بررسی قرار داد و با استفاده از نتایج حاصل شده از این تحقیقات، توانست اطلاعات ارزشمندی درباره تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی ارائه دهد.

مسئله مهمی که گلمن به آن توجه نشان داد این بود که با وجود اهمیت ویژگی هایی چون، هوش بالا، قدرت تصمیم گیری، داشتن اراده و چشم اندازی از آینده کاری در کسب موفقیت و مدیریت کارکنان، نباید به این ویژگی ها اکتفا کرد. گلمن به این نکته اشاره کرد که مدیرانی که فعالیت های شان کارآمد و نتیجه بخش است، علاوه بر ویژگی های یاد شده سطح بالایی از هوش هیجانی دارند.

البته کاربرد هوش هیجانی محدود به مدیران و صاحبان مشاغل نمی شود و در هر جایگاهی که مشغول به فعالیت باشید، تاثیر هوش هیجان بر موفقیت شغلی خود را نباید نادیده بگیرید. در حال حاضر سازمان ها اهمیت زیادی به هوش هیجانی کارکنان خود می دهند و بیشتر به دنبال کسانی هستند که به سطح قابل توجهی از آن دست یافته باشند و بتوانند با کسب تجربه کاری کافی، به جایگاه های بهتر شغلی و حتی مدیریت دیگر افراد دست پیدا کنند. باید به خاطر داشت که داشتن احساس مسئولیت کافی در هر شغلی نیازمند سطح مشخصی از هوش هیجانی است.

تحقیقات انجام گرفته در این زمینه حاکی از آن است که هوش هیجانی افراد تا حدود بسیار زیادی به شخصیت آن ها و چگونگی بزرگ شدن شان ارتباط پیدا می کند، اما غیر قابل تغییر هم نیست. اگر واقعا خواستار تغییر و پیشرفت باشید، راهکارهایی وجود دارند که با استفاده از آن ها علاوه بر مشاهده تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی خود، زندگی شادتر و با نشاط تری برای خود به ارمغان خواهید آورد.

تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی

۵ راهکار برای افزایش تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی

در ادامه شما را با راهکارهایی آشنا خواهیم کرد که با استفاده از آن ها قادر خواهید بود تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی خود را افزایش دهید. این راهکارها با استناد به کتاب هوش هیجانی دانیل گلمن تدوین شده اند. با ما همراه باشید.

راهکار اول برای افزایش تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی : افزایش خودآگاهی

خودآگاهی به مهارت فرد در درک و تعبیر احساسات، هیجانات و دیگر حالات درونی گفته می شود (و نیز تاثیری که این حالات و احساسات بر دیگر افراد می گذارد). مشخصا افرادی که به سطح مشخصی از خودآگاهی دست یافته باشند، اعتماد به نفس بیشتری دارند و به شکلی واقع گرایانه تر قادر به ارزیابی خود و فعالیت ها، افکار و رفتارشان هستند.

چگونه می توان به خودآگاهی دست یافت یا آن را بهبود بخشید؟

  • سعی کنید بر این مسئله تمرکز داشته باشید که در طول روز چه احساساتی به شما دست می دهد و منبع هیجانات خود را مشخص کنید. همچنین به خاطر داشته باشید که هیجانات متغیر و زودگذر هستند و نباید به عنوان پایه و اساس تصمیم گیری ها در نظر گرفته شوند.
  • این مسئله را به دقت مورد توجه و بررسی قرار دهید که هیجانات منفی شما (خشم، حسادت، کلافگی و …) در گذشته چه تاثیری بر کارفرما، مشتری ها و همکاران شما می گذاشته است. سعی کنید با نتایج حاصل شده از این بررسی ها رفتار خود را اصلاح کنید و اشتباهات گذشته را تکرار نکنید.
  • این مسئله را مد نظر قرار دهید که در محیط کاری چگونه قادر به مدیریت هیجانات خود خواهید بود. تنها در این صورت است که از اظهار نظرهای بی موقع و دیگر مسائل این چنینی دور خواهید بود.

راهکار دوم برای افزایش تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی : وضع قوانین و دستوراتی مشخص برای خود

با استفاده از این راهکار فرد قادر به کنترل و هدایت مجدد هیجانات و رفتارهایی خواهد بود که فکر نشده هستند و ممکن است پیشرفت کاری او را تحت تاثیر قرار دهند. پس از آن که فرد قوانین و دستوراتی مشخص برای خود وضع کرد و رفتار و هیجانات خود را تحت کنترل درآورد، دیگر در بحث های بی نتیجه و درگیری های بی ارزش ناشی از بروز هیجانات بی موقع شرکت نخواهد کرد و شاهد تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی خود خواهد بود.

چگونه می توان این راهکار را به کار بست یا اقدام به بهبود آن کرد؟

  • اگر در شرایطی قرار گرفته اید که تصمیم گیری برای تان دشوار شده است، یا هیجانات شما تحت تاثیر قرار گرفته اند، بهتر است اتخاذ تصمیم نهایی را چند ساعت یا حتی چند روز به تعویق بیندازید و به این شکل تحت کنترل گرفتن خود را تمرین کنید.
  • سعی کنید در مسائل و درگیری های محیط کاری خود را گرفتار نکنید. اجازه ندهید که خواسته های لحظه ای شما رفتار حرفه ای و شأن تان را تحت تأثیر قرار دهد.
  • این مسئله را قبول کنید که کلافگی، نا امیدی، عدم قطعیت و دیگر مسائل چنینی جزئی از محیط کار هستند و راه گریزی از آن ها وجود ندارد. به جای آن که به ناله کردن و غصه خوردن روی آورید بهتر است به فکر اتخاذ تدبیری عملی برای حل هر چه سریع تر مسئله و مشکل خود باشید.

راهکار سوم برای افزایش تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی : ایجاد انگیزه

راهکار مهم دیگری که برای افزایش تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی می توان به کار گرفت ایجاد انگیزه است. انگیزه در حقیقت همان علاقه و اشتیاقی است که نسبت به کار خود احساس می کنید (چیزی فراتر از جایگاه، وضعیت شغلی و درآمد). در حقیقت همین انرژی و کسب موفقیت بیشتر در کار است که به شما ثبات کافی برای دنبال کردن اهداف تان را می دهد. داشتن انگیزه به این معنا است که چالش هایی که به واسطه کار مقابل تان قرار می گیرد را دوست داشته باشید و برای عبور از آن ها تلاش کنید (که در نهایت منجر به افزایش کارایی شما می شود).

چگونه می توان برای ایجاد انگیزه یا بهبود آن اقدام کرد؟

  • مسئله ای که باعث می شود به کار خود علاقه داشته باشید را شناسایی کنید و به دنبال دلیل بزرگ تری باشید که به خاطر آن کار می کنید (جدای از کسب درآمد و جایگاه شغلی و این گونه مسائل). حتی اگر بخش هایی از کار خود را دوست ندارید، باز هم بر آن چه انجام می دهید تمرکز داشته باشید و سعی کنید با کارفرما یا همکاران خود درباره مسائلی که برای شما ایجاد انگیزه می کنند صحبت کنید و به مرور کارایی خود را افزایش دهید.
  • سعی کنید با دید مثبت تری به فعالیت های خود نگاه کنید. حتی اگر در ابتدای امر به نظرتان مصنوعی بیاید، به مرور بدل به یکی از ویژگی های شما خواهد شد.
  • برای خود اهدافی در نظر بگیرید که به عنوان منبع الهام شما باشند و به دنبال اتخاذ تدابیر عملی برای محقق کردن این هدف ها باشید.

تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی

راهکار چهارم برای افزایش تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی : افزایش مهارت در همدلی با دیگران

دیگر راهکار مهم برای افزایش تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی پیدا کردن مهارت در همدلی با دیگران است. همدلی اساسا به این معنا است که قادر به درک کردن و نشان دادن واکنش درست به هیجانات و احساسات دیگر افراد باشید. به این صورت با دیگران با احترام و مهربانی رفتار خواهید کرد.

کارفرما یا کارمندی که این مهارت را داشته باشد می تواند خود را به جای دیگران بگذارد و احساسات، نیازها، خواسته ها و چگونگی نگاه دیگران به اطراف را به خوبی درک کند. فرد همدل می تواند به خوبی به صحبت های دیگران گوش دهد و با آن ها ارتباط برقرار کند و از قضاوت های عجولانه به دور است.

چگونه می توان با دیگران همدلی پیدا کرد؟

  • سعی کنید مسائل را از زاویه دید دیگران بسنجید. به خاطر داشته باشید که تمامی ما بر اساس دانش و تجربه های خود کار می کنیم و بهتر است از زدن برچسب خوب یا بد، درست یا غلط به افکار و رفتار دیگران پرهیز کنیم.
  • علاوه بر سنجیدن مسائل از زاویه دید دیگران، بر آن صحه بگذارید. اجازه دهید بدانند که شما قادر به درک جایگاه آن ها هستید و نیز متوجه این مسئله که زاویه دید آن ها هم سودمند است.
  • انگیزه ها و رفتار خود را به دقت مورد سنجش قرار دهید. آیا تنها قصد دارید حرف خود را به کرسی بنشانید و به سایرین بفهمانید که حرف شما درست است؟ یا آن که حقیقتا به دنبال بهترین نتیجه هستید؟

راهکار پنجم برای افزایش تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی : بهبود مهارت های اجتماعی

داشتن سطح قابل قبولی از مهارت های اجتماعی در محیط کاری به این معنا است که توانایی مدیریت روابط کاری خود را دارید و با استفاده از این مهارت قادر به افزایش تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی خود خواهید بود. داشتن مهارت اجتماعی به این معنا است که شما توانایی متقاعد کردن دیگران و تغییر شرایط را دارید. همچنین به این معنا که شما توانایی تشکیل و هدایت گروه های مختلف را دارید.

چگونه می توان اقدام به بهبود مهارت های اجتماعی کرد؟

  • یکی از بهترین توصیه ها برای محقق شدن این هدف برقراری ارتباط مؤثر با دیگران است. باید آموخت که با دقت به صحبت های دیگران گوش داد، از آن ها سؤال های به جا و درست پرسید، و در نهایت به هنگام صحبت کردن واضح حرف زد و اطلاعات لازم را در اختیار دیگران قرار داد.
  • به هنر متقاعد کردن دیگران بیشتر اهمیت بدهید. متقاعد کردن شامل برقراری ارتباط واقعی با سایرین، بر اساس علایق، دانش حقیقی و منطق زاویه دید شما است.
  • سعی کنید به آن فردی بدل شوید که برای حل هر مسئله و مشکلی به شما مراجعه می کنند. زمانی که چنین شأن و مرتبه ای در میان دیگر افراد محیط کار خود پیدا کنید، خود را مسئول پیدا کردن راه درست و بهترین نتیجه ممکن خواهید دانست و سایرین شما را به عنوان عضوی مهم و تأثیر گذار در گروه خود خواهند دانست.

سخن پایانی

توسعه و بهبود هوش هیجانی نیازمند زمان و مسئولیت پذیری است، اما باید به خاطر داشت که در دنیای امروزی نمی توان تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت شغلی را نادیده گرفت و حتما باید در جهت بهبود آن تلاش کرد. خوشبختانه اگر واقعا بخواهید اقدام به بهبود آن کنید، منابع مختلفی برای این کار در دسترس تان خواهد بود و مطالب یاد شده در این مقاله را می توانید به عنوان سرآغاز تحقیقات جامع تر خود در نظر داشته باشید. به خاطر داشته باشید تنها با شروع به کارگیری مهارت های مرتبط با هوش هیجانی و مشاهده تأثیر آن بر موفقیت شغلی است که انگیزه بیشتری برای بهبود این مهارت ها پیدا خواهید کرد.

کارگاه روانشناسی هوش هیجانی کاتالیزور موفقیت شما است!

کارگاه روانشناسی هوش هیجانی کاتالیزور موفقیت شما است!

هوش هیجانی را می توان مهارت فرد در کنترل و هدایت هیجان ها و احساساتش دانست. از همین رو یا شرکت در کارگاه روانشناسی هوش هیجانی یکی از راهکارهای مؤثر برای درک بهتر این مسئله و افزایش هوش هیجانی است.

کسب شناخت بیشتر درباره خود و دیگران، و افزایش خودآگاهی، از جمله عوامل کلیدی برای برقراری ارتباطی مؤثر و بادوام با دیگران است. برای درک و به کارگیری هوش هیجانی به تحقیقات جامع و کاملی نیاز است. بسیاری بر این باورند مهمترین عوامل دست یابی به موفقیت مهارت های فنی و ضریب هوشی هستند و به همین خاطر کمتر به هوش هیجانی توجه نشان می دهند، حال آنکه هوش هیجانی اگر از اهمیت بیشتری نسبت به دو مورد دیگر برخوردار نباشد، کم اهمیت تر هم نیست.

شناخت هوش هیجانی با شرکت در کارگاه روانشناسی هوش هیجانی

برای برقراری روابط بین فردی یکی از مهمترین مسائلی که باید مد نظر قرار بگیرد، مهارت در شناخت و تشخیص هیجاناتی است که در ما و دیگران وجود دارد. چگونگی بروز دادن این هیجانات و مدیریت آن ها هم از اهمیت بسزایی برخوردارند.

هوش هیجانی چه برای موفقیت فردی، و چه برای کسب موفقیت در حوزه کسب و کار نقشی کلیدی دارد و به صاحبان مشاغل و کارکنان این امکان را می دهد که با سهام داران فعالیت های خود روابطی مؤثر برقرار کنند.

کارگاه روانشناسی هوش هیجانی کاتالیزور موفقیت شما است!

همچنین کسب اطلاعات بیشتر و شناخت دقیقتر چند و چون هوش هیجانی به فرد این امکان را می دهد که از تأثیر هیجانات بر افکار، تصمیمات و اقداماتش درک بهتری پیدا کند. به دلیل عوامل یاد شده است که امروزه در حوزه روانشناسی اهمیت ویژه ای به این مسئله داده می شود و برگزاری کارگاه روانشناسی هوش هیجانی به مراتب فراگیرتر از گذشته شده است.

با شرکت در کارگاه روانشناسی هوش هیجانی و پیدا کردن درک بهتری از این مسئله قادر خواهید بود علاوه بر افزایش میزان خودآگاهی خود اقدام به طرح ریزی برنامه های کاربردی برای افزایش میزان مهارت کارکنان خود کنید (اگر صاحب کسب و کاری هستید). از دیگر مزایای این شناخت می توان به مرتبط شدن با دیگران بر پایه اعتماد دو طرفه، و مدیریت این رابطه اشاره کرد. با شرکت در کارگاه روانشناسی هوش هیجانی به مرور زمان ابزارهایی در اختیارتان قرار خواهد گرفت که با استفاده از آن ها قادر خواهید بود مهارت بیشتری در نشان دادن واکنش به هیجانات خود و دیگران نشان دهید.

زمانی که هوش هیجانی فرد افزایش پیدا می کند و درک بهتری از چند و چون آن به دست می آورد، قادر خواهد بود مسیر بهسازی مسائل مختلفی قدم بردارد که از جمله مهمترین آن ها می توان به برقراری ارتباط، کار تیمی و گروهی، رهبری و هدایت دیگران، انعطاف پذیری و بهبود کارایی کارکنان اشاره کرد.

هوش هیجانی عاملی کلیدی در موفقیت و کارایی

اخیرا تحقیقاتی درباره فعالیت های صورت گرفته در محیط های کاری و سازمانی انجام شده است و نتایج حاکی از آن بوده که میان میزان هوش هیجانی مدیر فعالیت ها با میزان و چگونگی کار کارکنان ارتباطی مستقیم وجود دارد. همچنین هر چه هوش هیجانی مدیر سازمانی به خصوص بیشتر بوده است، خدمات و محصولات ارائه شده و تولید شده در سازمان در اختیار عده بیشتری از افراد قرار گرفته است و در نهایت سود بیشتری عاید سازمان شده است. علاوه بر این در میان کارکنان نیز این مسئله صدق می کند و با استناد به نتایج همین تحقیقات هر چه هوش هیجانی کارکنان بیشتر بوده است، کارایی بهتری برای سازمان داشته اند.

در حال حاضر هوش هیجانی به عنوان عاملی کلیدی در موفقیت و کارایی کارکنان و مدیران کار شناخته می شود. این نکته را باید به خاطر داشته که مدیران موفق کسانی هستند که پیش از هر چیز دیگری قادر به هدایت درست خودشان باشند (پیش از آن که بخواهند دیگران را هدایت کنند). شرکت در کارگاه روانشناسی هوش هیجانی و پیدا کردن درک بهتری از این مسئله به شما این امکان را می دهد که هیجانات خود را به شیوه ای کارآمدتر کنترل کنید و درک بهتری از هیجانات افراد دیگر پیدا کند. به عبارت دیگر با کسب این شناخت می توانید روابط تان با دیگران را تحت کنترل قرار دهید.

کارگاه روانشناسی هوش هیجانی کاتالیزور موفقیت شما است!

بنا به آمار منتشر شده آن دسته از مدیرانی که هوش هیجانی گسترده تر و بهتری نسبت به دیگران دارند، در کنار مزایای دیگری چون بهبود روابط که به خاطر این ویژگی نصیب شان می شود، از گروهی با انگیزه تر از کارکنان بهره می گیرند.

اگر قصد راه اندازی کارگاه روانشناسی هوش هیجانی داشته باشید، می توانید برنامه ریزی برای شروع فعالیت ها را به گونه ای ترتیب دهید که به هر یک از مزیت هایی که تا کنون عنوان شده اند، دست پیدا کنید (چگونگی رفتار کردن با همکاران و مشتریان، مدیریت تغییر در فعالیت ها، انعطاف پذیری، رهبری و هدایت دیگران با استفاده از هوش هیجانی، درگیر کردن کارکنان در فعالیت های مختلف و مدیریت خود).

مباحث و محتوای کلیدی ارائه شده در کارگاه روانشناسی هوش هیجانی

در ادامه مطلب قصد داریم شما را با تعدادی از مهمترین مباحثی آشنا کنیم که معمولا در کارگاه روانشناسی هوش هیجانی مطرح می شوند. به این صورت قادر خواهید بود شناخت بیشتری در مورد این کارگاه ها پیدا کنید و چه قصد شرکت در این گونه کارگاه ها را داشته باشید و چه قصد راه اندازی، می توانید مباحثی که در ادامه مشاهده خواهید کرد را مورد مطالعه بیشتر قرار دهید:

  • توصیف و ارائه تعریفی مشخص از هوش هیجانی
  • درک شناختی بیشتر از مدل های استفاده کاربردی از هوش هیجانی
  • پی بردن به چند و چون هیجانات و محرک های رفتاری
  • شناخت قوانین و مقرراتی که درباره تکنیک های مرتبط با هیجانات وضع شده اند و افزایش توانایی در مدیریت هیجانات
  • درک بهتر ابزارها و مهارت هایی که با استفاده از آن می توان رفتاری انعطاف پذیرتر داشت و با توانایی بیشتری از هیجانات استفاده کرد
  • افزایش توانایی در شناخت هیجانات دیگر افراد به منظور برقراری ارتباطی مؤثر با آن ها و درک کردن بهترشان
  • شناخت بهتر صلاحیت های مد نظر از کنترل هیجانات که عبارتند از: خودآگاهی، وضع قوانین برای خود، انگیزه سازی، همدردی با دیگران و به دست آوردن مهارت های بین فردی
  • ارتباط مباحث مطرح شده درباره هوش هیجانی با دیگر حوزه های روانشناسی کاربردی از جمله عصب شناسی، روانشناسی مثبت و رهبری و هدایت مبتنی بر کارکرد مغز.

همچنین باید به خاطر داشت که پیش از برگزاری کارگاه روانشناسی هوش هیجانی می توانید ابزارهای گوناگونی که در این کارگاه ها مورد استفاده قرار می گیرند را به دقت مورد مطالعه و بررسی قرار دهید و با استفاده از اطلاعات حاصل شده اقدام به توسعه هوش هیجانی افراد و گروه های مد نظر خود، به شیوه دلخواه کنید.

کارگاه روانشناسی هوش هیجانی کاتالیزور موفقیت شما است!

نظر دانیل گلمن درباره هوش هیجانی

دانیل گلمن یکی از افرادی است که در حوزه روانشناسی به خوبی او را می شناسند و تا کنون کتاب ها و مقالات تحقیقاتی زیاد و با اهمیتی را به رشته تحریر در آورده است. او به مدت دوازده سال اقدام به نوشتن مقالات تحقیقاتی برای روزنامه نیویورک تایمز کرد. از جمله مباحثی که بیشتر مورد توجه او بودند می توان به علوم رفتاری و چگونگی کارکرد مغز اشاره کرد. در ادامه دو نقل قول از او عنوان خواهیم کرد که در ارتباط با هوش هیجانی عنوان شده اند. به این صورت قادر خواهید بود درک بهتری از اهمیت کارگاه روانشناسی هوش هیجانی به دست آورید:

«اگر توانایی کنترل توانایی های مرتبط با هیجان خود را نداشته باشید، اگر به خودآگاهی کافی دست نیافته باشید، اگر توانایی کنترل و مدیریت هیجانات ناراحت کننده خود را نداشته باشید، اگر توانایی همدردی با دیگران و برقراری روابط مؤثر با آن ها را نداشته باشید، آن گاه دیگر تفاوتی نمی کند که چه اندازه با هوش و استعداد باشید، بدون ویژگی های یاد شده امکان پیشرفت چندانی نخواهید داشت.». «برای دست یابی به موفقیت، داشتن شخصیتی کامل و سالم، و برای شاد زندگی کردن و دست یابی به موفقیت هایی پایدار در زندگی، یکی از مهمترین عواملی که باید مد نظر قرار دهید داشتن مجموعه ای مشخص از مهارت های مرتبط با کنترل و مدیریت هیجانات است. اکتفا کردن به مهارت های شناختی که صرفا به وسیله میزان ضریب هوشی افراد مورد سنجش قرار می گیرند به شما در دسترسی به موفقیت های یاد شده کمک نخواهد کرد.».

هدف از برگزاری کارگاه روانشناسی هوش هیجانی چیست؟

در ادامه دو نمونه از اهدافی را عنوان خواهیم کرد که در دو کارگاه روانشناسی هوش هیجانی برای افراد شرکت کننده در آن مد نظر قرار گرفته شده بود تا بتوانید درک بهتری از این مسئله داشته باشید. اهداف دسته اول متعلق به کارگاهی است که در دبی برگزار شد و دسته دوم متعلق به کارگاهی است که در مالزی:

دسته اول اهداف:

  • پیدا کردن خودآگاهی صادقانه و دقیق
  • نظارت و تطبیق دادن هیجانات و رفتارها به منظور دست یابی به مزیت ها و اهداف مختلف
  • داشتن اثری مثبت بر روی هیجانات و انگیزه های افراد دیگر
  • توسعه و گسترش گروه هایی با هوش هیجانی بالا
  • به وجود آوردن جوی که در آن به هوش هیجانی اهمیت داده می شود

دسته دوم اهداف:

  • ارائه تعاریفی مشخص از هیجانات و هوش هیجانی
  • متمایز کردن هوش هیجانی از دیگر انواع هوش که در مباحث روانشناسی مطرح می شوند
  • مشخص کردن اهمیت هوش هیجانی بالا برای موفقیت در کار، زندگی و داشتن روابطی کارآمد
  • افزایش خودآگاهی
  • افزایش توانایی برای بازیابی پس از تجربه های ناخوشایند (یا قرار گرفتن در محیط های ناخوشایند)
  • افزایش اثر روابط کاری و شخصی
نشانه های هوش هیجانی (چگونه بفهمیم هوش هیجانی داریم؟)

نشانه های هوش هیجانی (چگونه بفهمیم هوش هیجانی داریم؟)

هوش هیجانی یا هوش احساسی که به عنوان EQ نیز شناخته می شود ملکه تمام هوش ها است. این هوش منعکس کننده قدرت ارتباط ما با دیگران، به صورت عمومی یا خصوصی، در محل کار و یا در رابطه عاشقانه است. این نوع هوش به ما کمک می کند تا با افراد سرسخت با موفقیت برخورد کنیم، به طور مناسب از طنز استفاده کنیم (حتی در خندیدن به خودمان)، و هنگامی که دیگران ناراحت می شوند، به شیوه ای مهربان و ماهرانه واکنش نشان دهیم. اما نشانه های هوش هیجانی چیست و چگونه بفهمیم این هوش به اندازه کافی درون مان وجود دارد؟

ریشه هوش هیجانی خودآگاهی است که گاهی اوقات ذهنیت نیز نامیده می شود،

این هوش ما را به عمق شخصیت مان می برد و مانند یک عملگر نقش هایی را برای ما تعیین می کند. هنگامی که سقراط گفت «خودت را بشناس» منظورش این نبود که برای زندگی کردن چه کاری انجام دهیم یا اینکه دوست داریم دیگران ما را چگونه ببینند. شناخت خودمان، یعنی اینکه از  تمایلات و ارزش های درونی مان و همچنین دردها و رنج هایمان آگاه باشیم، و از خودمان محافظت کنیم.

شناخت خودمان، همچنین به این معنی است که اذعان کنید که به نوعی شما خودتان را نمی شناسید . چرا که همیشه چیزهای زیادی برای کشف کردن وجود دارد. خود شناسی واقعی همه چیز درباره خودمان را در بر می گیرد، حتی چیزهایی که ما از آنها دوری می کنیم یا آنها را درک نمی کنیم.

نشانه های هوش هیجانی (چگونه بفهمیم هوش هیجانی داریم؟)

نشانه های هوش هیجانی | میزان هوش هیجانی شما چقدر است؟

شما می توانید با چک کردن پنج نشانه زیر از نشانه های هوش هیجانی مهارت های عالی هوش احساسی شروع کنید و خود ارزیابی خود را انجام دهید و ببینید چه امتیازی بدست می آورید. البته به یاد داشته باشید که می توانید مهارت ها را خودتان ایجاد کنید. به عنوان انسان، هر یک از ما دارای توانایی ذاتی در درک EQ می باشد.

۱- نشانه های هوش هیجانی : شما توانایی خودتنظیمی دارید

«من باید این را می گفتم».

«من باید قبل از ارسال ایمیل، به آن فکر می کردم».

هر یک از این عبارات، کسی را نشان می دهد که احساسات ، رفتار و اعمال را کنترل می کنند، اغلب با نتایج فاجعه آمیز. در مقابل، افرادی که دارای EQ بالایی هستند، احساسات مان را به عنوان اطلاعات در نظر می گیریم و تصمیم گیری آگاهانه ای در مورد نحوه عمل به روشی مثمر ثمر، انجام می دهیم.

در نهایت، تمام احساسات ما مفید هستند. هر احساس مانند یکی از سیم های یک ابزار موسیقی است: هر یک به ما یک ارتعاش منحصر به فرد می دهد و اطلاعاتی در مورد خودمان ارائه می دهد. اینکه چگونه احساسات را تفسیر می کنیم و سپس چگونه تصمیم گیری می کنیم، تعیین می کند که ما قصد خراب کردن زندگی یا بهبود زندگی را داریم.

۲- نشانه های هوش هیجانی: به جای واکنش پاسخ دهید

گاهی اوقات، ما به خاطر پاسخ های خشن یا واکنش های خشنی که به مردم نشان می دهیم، خود را سرزنش کرده و می گوییم من فقط می خواستم… . اما حقیقت این است که نیازی به واکنش دادن با احساسات بی تجربه (خام) نیست. وقتی زمانی را به خود اختصاص می دهیم تا احساسات مان را کنکاش کنیم، متوجه می شویم که کار احساسات این است که به ما در مورد آنچه رخ می دهد، آگاهی دهند.

نشانه های هوش هیجانی (چگونه بفهمیم هوش هیجانی داریم؟)

مهارتی که با هر نوع تمرین ذهنیت رشد پیدا کند، توانایی دیدن فرآیند داخلی را قبل از انجام هر کار، برای ما به وجود می آورد. سپس می توانیم با ترکیبی از احساس و منطق پاسخ دهیم. زمانی که صرف مشاهده احساسات مان می کنیم، باعث می شود تا واکنش های فوری و شدید کاهش یابند.

یکی از نشانه های هوش هیجانی کنترل احساسات است. اگر از احساسات مثبت و منفی قوی غافل شویم، ممکن است باعث شوند که ما خودمان را به طور نادرست به دیگران نشان دهیم.

هنگامی که احساسات قوی می شوند، دشوار است بدانیم چه اتفاقی می افتد، تا زمانی که بدنمان آرام و قرار بگیرد. به همین دلیل مراقبه و تنفس عمیق مفید هستند. آنها فضا و زمانی را برای حل و فصل به ما می دهند، و سپس تصمیم می گیریم که چگونه آنچه احساس می کنیم را بیان کنیم.

۳- نشانه های هوش هیجانی : محرک های خود را بشناسید

هر یک از ما دارای محرک های خاصی است که عواطف خاصی را به وجود می آورد. بعضی از این محرک ها، به استرس و یا آسیب روحی در گذشته باز می گردند. شناختن محرک ها، یک بخش مفید از آگاهی است که باید داشته باشید. ضروری است که بدانید در زمان بروز این محرک ها، چه واکنشی نشان دهید.

هیچ کس دوست ندارد که به او گفته شود چه کاری انجام دهد،

نوجوان درون من واقعا نمی تواند آن را تحمل کند وقتی در آشپزخانه هستم. وقتی در حال آشپزی هستم، توصیه ای به من بکن (برای اکثر افراد ۱ یا ۲ از ۱۰ است). اولین غریزه من این است که با نکته ای ناخوشایند مانند «چرا آن را بر عهده نمی گیری و خودت آن را درست نمی کنی؟» واکنش نشان دهم اما این نوع واکنش های دفاعی و تند، هرگز مفید نیستند.

اما چون من آمده ام تا مانند یک سرآشپز در آشپزخانه رفتار کنم، معمولا آماده می شوم که یک حرکت ضد غریزی انجام دهم: نفس عمیقی می کشم و خودم را با شفقت و همراه با لذت می بینم. امروزه حتی ممکن است بتوانم یک پیشنهاد جدی را بررسی کنم. به این ترتیب، محرک من، باعث ایجاد مشکل می شود، نه اضافه کردن کمی خردل به سس سالاد.

نشانه های هوش هیجانی (چگونه بفهمیم هوش هیجانی داریم؟)

۴- نشانه های هوش هیجانی : واقعا گوش کنید

شنیدن کلمات گفتاری با سیستم شنوایی، یک فرآیند غیرفعال مکانیکی است. با این حال گوش دادن، یک فرایند فعال است، که در آن ما با شخص دیگری مشارکت می کنیم، که به ما نیاز دارد که نشانه های غیر کلامی را که همراه با گفته ها است، تفسیر کنیم.

فضایی برای شما به عنوان شنونده در این برخورد وجود ندارد، که مرخص شوید، رد کنید، بحث کنید، و یا ممکن است ازقبل بدانید که چه چیزهایی قرار است بشنوید، و آنها داستان شان را برای شما می گویند.

۵- نشانه های هوش هیجانی : شما به خوبی ارتباط برقرار می کنید

یکی دیگر از نشانه های هوش هیجانی توانایی برقراری ارتباطات مناسب است. اگر چه بسیاری از کتاب ها در مورد مهارت های ارتباطی بر اهمیت بیان مستقیم احساسات تاکید می کنند، اما ارتباطات هوشمندانه چیزی فراتر از گفتن «ما این را حس می کنیم» است.

توانایی دادن و گرفتن محبت و بیان احساسات ناراحت کننده و پاسخ دادن به آنها، مهارت هایی است که نیاز به زمان، صبر و تشخیص دارند تا بدانید که چه چیزی و چه مقدار برای به اشتراک گذاشتن مناسب نیست و چه چیزی مناسب است. کسانی که خوب ارتباط برقرار می کنند، می دانند که گفتگو در مورد آنچه در داخل مان اتفاق می افتد، ضروری است، اما این بررسی داخلی نیاز به صبر و عمل (تمرین) دارد.

با این وجود، تعهد بسیار ارزشمند است. بهبود روابط مان با افراد دیگر را در همه جا در زندگی مان می توانیم گسترش دهیم. تقویت هوش هیجانی واقعا می تواند زندگی شما را تغییر دهد.

امیدواریم دانشتن نشانه های هوش هیجانی به شما در تقویت این هوش کمک کند و با تقویت آن بتوانید در مسیر موفقیت به طور روز افزون پیشرفت کنید.

کارگاه های روانشناسی چرا مهمند و برای چه کسانی مناسب هستند؟

کارگاه های روانشناسی چرا مهمند و برای چه کسانی مناسب هستند؟

اگر بخواهید درباره روانشناسی انسان اطلاعات بیشتری به دست آورید یا آن که از لحاظ سلامت ذهنی به سطح مطلوب برسید، یکی از بهترین راهکارهایی که برای دست یابی به اهداف یاد شده در کوتاه مدت می توانید روی آن حساب کنید، شرکت در کارگاه های روانشناسی است (یا اگر این گونه کارگاه ها را در دسترس خود نداشته باشید، می توانید با مطالعه روند کارگاه های گذشته اطلاعات ارزشمندی به دست آورید). پیش از هر چیز بهتر است تعریفی کلی از کارگاه های روانشناسی ارائه شود تا درک بهتری از روند کاری آن ها به دست آورید. با ما همراه باشید.

تعریف و کاربرد کارگاه های روانشناسی

کارگاه های روانشناسی عموما به دوره های آموزشی کوتاهی گفته می شود که هدف از برگزاری آن ها توسعه مهارتی به خصوص یا کسب اطلاعات بیشتر درباره مفهومی مشخص است.

کارگاه های روانشناسی برگزار شده در رابطه با سلامت ذهنی غالبا غیر رسمی هستند (افراد یا نهادهای غیر دولتی و خصوصی اقدام به راه اندازی آن می کنند) و روند پیش رفتن کارگاه ها به گونه ای است که تمامی افراد شرکت کننده در آن در ارتباط متقابل با یکدیگر قرار می گیرند: به این معنا که مربیان و دیگر شرکت کنندگان حاضر در کارگاه در گفتگوهای مختلف با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، مطالبی را ارائه می کنند و با فعالیت هایی از این قبیل، سعی می کنند تا با همراهی یکدیگر با ایده ها و تکنیک های جدیدی آشنا شوند. از دیگر ویژگی های این کارگاه ها می توان به خودمختار بودن آن ها و محدود بودنشان از لحاظ زمانی اشاره کرد. دوره های آموزشی برگزار شده در دانشگاه ها و سطوح آکادمیک، معمولا به ماه ها زمان نیاز خواهند داشت و این در حالی است که برگزاری و اتمام کارگاه های روانشناسی معمولی به زمانی بین یک ساعت تا چند روزه احتیاج خواهد داشت و از این حیث برای تمامی افراد شرکت کننده در آن بسیار کاربردی خواهد بود (از جمله این افراد می توان به درمانگران، روانشناسان، مددکاران اجتماعی و عموم مردم جامعه اشاره کرد). مزیت دیگر کارگاه های روانشناسی این است که تمامی اطلاعات در همان طول برگزاری جلسه ارائه می شود و با این اوصاف دیگر به کار در خانه و مطالعه اضافی نیازی نخواهد بود .

برای برگزاری کارگاه های روانشناسی به تعدادی معمولا مشخص از افراد نیاز است که عبارتند از:

  • گروهی نسبتا کوچک (گروه های شش تا پانزده نفره) متشکل از عموم مردم جامعه،
  • تعدادی از افراد که به عنوان تیم و یا در زمینه های مرتبط با یکدیگر فعالیت و تحقیق می کنند،
  • و در نهایت تعدادی از افراد که به مبحث مطرح شده در کارگاه های روانشناسی علاقه داشته باشند و در آن زمینه تجربه داشته باشند.

کارگاه های روانشناسی چرا مهمند و برای چه کسانی مناسب هستند؟

کارگاه های روانشناسی برای چه کسانی مناسب است؟

کارگاه های روانشناسی بیش از هر کس دیگری برای آن دسته از افراد شاغلی مناسب است که بیشتر ساعات روز خود درگیر کار هستند و معمولا همین دسته از افراد هستند که سبب برگزاری و پیشبرد فعالیت کارگاه ها می شوند. تعداد نسبتا محدود افرادی که در این کارگاه ها شرکت می کنند هم باعث می شود تا هر شرکت کننده امکان شنیده شدن توسط دیگران را داشته باشد و در زمان کوتاهی به پاسخ دلخواه برای سؤالات خود برسد.

نکته دیگر این که برگزاری کارگاه های روانشناسی علاوه بر مردم عادی برای روانشناس های تازه کار هم می تواند بسیار نتیجه بخش باشد و این افراد می توانند با شرکت در کارگاه ها تجربه بسیار ارزشمندی در حوزه کاری خود پیدا کنند و با مسائل و مشکلات روحی و عاطفی عده ای از مردم آشنا شوند. در بسیاری از موارد مشاهده شده است که درمانگران شرکت کننده در این کارگاه ها پس از اتمام دوره کارگاه و مشاهده نتایج به مزیت های کارهای جمعی پی برده و در آینده کاری خود از این ویژگی بهره گرفته اند.

مزیت کارگاه های روانشناسی

به طور کلی اگر قصد فعالیت در حوزه روان درمانگری را داشته باشید، شرکت در کارگاه های روانشناسی سه مزیت عمده برایتان به همراه خواهد داشت که عبارتند از:

  • درک بهتر این موضوع که چگونه می توان مفهومی تازه را به دیگران آموزش داد،
  • امکان مورد سنجش قرار دادن نتایج مطالعات و تحقیق های دوران تحصیل بر مردمی که داوطلبانه اقدام به شرکت در کارگاه کرده اند،
  • پیدا کردن درک بهتری از چگونگی توضیح دادن اختلالات و مسائل ذهنی برای عموم مردم.

در ادامه مقاله اطلاعاتی جامع درباره برخی کارگاه های روانشناسی برگزار شده در اختیارتان قرار خواهیم داد تا درک بهتری از هدفی که این گونه کارگاه ها دنبال می کند پیدا کنید.

کارگاه های روانشناسی چرا مهمند و برای چه کسانی مناسب هستند؟

نمونه هایی از کارگاه های روانشناسی برگزار شده در نقاط مختلف جهان

۱- کارگاه درمان متمرکز بر هیجان، محل برگزاری: سنگاپور

با توجه به مباحث مطرح شده در این شیوه درمانی، هیجانات به طور کلی این ویژگی بالقوه را دارند که قابل تطبیق هستند و در صورتی که به کار گرفته شده و فعال شوند، می توانند به فرد کمک کنند تا تغییر کند. رویکرد در این روش درمانی بر اساس این عقیده است که هیجان، در معنا و مفهوم اساسی خود، سیستمی است قابل تطبیق و درونی که با گسترده شدن به مرور زمان به انسان در جهت بقا و پیشرفت کمک کرده است.

برای نمونه هدف از برگزاری این کارگاه روانشناسی این بوده است که شرکت کنندگان در آن بتوانند با کارایی بیشتری هیجانات خود را بشناسند و نیز قادر به مدیریت و تغییر هیجانات به شکل دلخواه باشند. در نتیجه این شناخت و توانایی شرکت کنندگان قادر خواهند بود تا درک بهتری از معنا و اطلاعات مهم راجع به خود و جهان اطرافشان که با هیجانات مرتبط هستند پیدا کنند و در کنار آن بتوانند با استفاده از این اطلاعات زندگی به مراتب بهتری را تجربه کنند.

برای هر یک از کارگاه های روانشناسی، پیش از آن که شروع به فعالیت کنند، محتوایی در نظر گرفته می شود که افراد با استفاده از آن قادر خواهند بود بسته به نیازهای خود هر یک از این کارگاه ها را که صلاح می دانند، انتخاب کنند. برای نمونه از جمله محتوای ارائه شده پیش از شروع کارگاه یاد شده در سنگاپور می توان به این موارد اشاره کرد: شناخت و به کارگیری هیجانات، تمرکز بر هیجانات، شناخت هیجانات تحریک کننده، مکالمه های دو نفره، دسترسی به هیجانات قابل تطبیق و شناخت و طرحواره های ناسازگار ابتدائی و … . در نهایت هم می توان اطلاعاتی درباره شخص یا اشخاصی مشاهده کرد که وظیفه راه اندازی و هدایت این کارگاه ها را به عهده می گیرند. در این کارگاه برگزار شده در سنگاپور برای نمونه پروفسرو جیان واتسون این وظیفه را به عهده داشته است.

۲-  کارگاه علم و هنر رهبری دکتر پائول براون، محل برگزاری: هنگ کنگ

این مورد یکی دیگر از کارگاه های روانشناسی است که طبق اطلاعات منتشر شده از آن، برنامه ای نه ماهه بوده است و افراد شرکت کننده در آن مدیران و صاحبان مشاغلی بوده اند. هدف از برگزاری این کارگاه این بود که اطلاعات جامعی درباره چگونگی تأثیر مغز بر عملکرد انسان در حین هدایت و رهبری دیگران مطرح شود. این اطلاعات با توجه به مطالعات انجام گرفته در علم عصب شناسی کاربردی به دست آمده بود.

با توجه به همین اطلاعات، شرکت کنندگان در آن پس از پایان دوره نه ماهه به دو نتیجه مهم دسترسی پیدا می کردند که عبارت بودند از:

  1. درک بهتر چگونگی عملکرد مغز و طرز کار مکانیسم های شناختی و هیجانی آن برای کنترل رفتار فرد.
  2. استفاده از اطلاعات یاد شده در مورد اول برای هدایت و رهبری کارکنان و زیردستان.

از جمله محتوای ارائه شده در این کارگاه برگزار شده در هنگ کنگ می توان به این موارد اشاره کرد: مغز و چگونگی عملکرد آن (البته آن چه بشر از عملکرد مغز می داند و فکر می کند که درست است)، ذهن انسان و چگونگی عملکرد آن، هیجان به عنوان علت اصلی تمامی فعالیت ها و … . پیشتر از این هم عنوان شد که دکتر پائول براون وظیفه هدایت و کنترل این کارگاه روانشناسی را به عهده داشته است.

چه عواملی منجر به موفقیت سازمان ها می شوند؟

چه عواملی منجر به موفقیت سازمان ها می شوند؟

عصر حاضر، عصر پیشرفت های چشم گیر در حوزه تکنولوژی و اطلاعات بسیار زیاد و جامعی است که در زمینه های مختلف در دسترس افراد متخصص قرار گرفته است. یکی از جنبه های این اطلاعات، آگاهی از عوامل مختلفی است که در نهایت سبب موفقیت سازمان می شوند. میزان این اطلاعات به قدری زیاد است که در صورت نداشتن رویکرد مناسب ممکن است سبب گمراهی افراد و صاحبان مشاغل شود و توجه بیش از اندازه به جزئیات، سبب نبود توجه کافی به کلیات شود. به همین خاطر است که بعضا مشاهده می شود برخی صاحبان مشاغل آن گونه که باید و شاید قادر به استفاده از این اطلاعات نمی شوند.

اما چه عواملی هستند که زمینه ساز موفقیت سازمان می شوند؟ برای پاسخ دادن به این سؤال پیش از هر چیز لازم است تا تعریفی مشخص از موفقیت ارائه کنیم. دو عامل مهم هستند که موفقیت را بر پایه آن تعریف می کنیم:

  • به وجود آوردن موفقیت مالی پایدار (با دوام) و
  • به وجود آوردن تغییری مثبت و پایدار در جهان.

حال با توجه به این تعریف شما را با عواملی آشنا خواهیم کرد که زمینه ساز موفقیت سازمان می شوند. با ما همراه باشید.

عوامل موفقیت سازمان ها

۱- در نظر گرفتن فعالیت های افراد با توجه به توانایی های آن ها برای موفقیت سازمان

هنوز که هنوزه بسیاری از صاحبان مشاغل و مدیران به این مسئله آن گونه که باید و شاید توجه نشان نمی دهند. اگر مدیری تیمی از افراد درجه سه در اختیار داشته باشد و بخواهد با تیمی از افراد درجه یک رقابت کند، نتیجه رقابت از قبل کاملا مشخص است. حال اگر تیم در اختیار فرد متشکل از افراد با تخصص و توانایی بالا باشد و نقش های درست را برای هر یک در نظر نگیرد (نقش درست بر اساس توانایی فرد) باز هم نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد و به همین خاطر است که برای موفقیت سازمان به عنوان یک واحد کلی هر کسی باید بر اساس توانایی ها و قابلیت های خود فعالیت مطلوب را انجام دهد.

چه عواملی منجر به موفقیت سازمان ها می شوند؟

۲- داشتن برنامه ریزی مؤثر و پیاده سازی آن برای موفقیت سازمان

اگر تمامی مدیران و صاحبان مشاغل را مورد بررسی قرار دهیم، با دانستن این مسئله که هنوز چه تعدادی از آن ها برنامه ریزی مشخصی ندارند و بر اساس ذهنیات کلی خود فعالیت ها را پیش می برند شگفت زده خواهید شد. برخی دیگر از این افراد هستند که از رویکرد برنامه ریزی سالانه استفاده می کنند (به این شکل که هر سال یک برنامه ریزی برای فعالیت های سال پیش رو انجام می گیرد). البته هدایت کردن مدیران اصلی سازمان به گونه ای که به شکلی مداوم از برنامه ریزی و پیاده سازی آن استفاده کنند کار چندان ساده ای نیست و می تواند چالش برانگیز باشد. اما باید این نکته را به خاطر داشت که برای موفقیت سازمان، مدیران آن دو وظیفه اساسی به عهده دارند: اولین وظیفه هدایت فعالیت های تجاری کنونی سازمان است و وظیفه دیگر پی ریزی فعالیت های تجاری آینده است و وظیفه دوم بدون برنامه ریزی بلند مدت و دقیق محقق نخواهد شد.

۳- بهبود مداوم چگونگی مدیریت سازمان و قابلیت های مدیران برای موفقیت سازمان

موفقیت سازمان پیش از هر مسئله دیگری به چگونگی مدیریت سازمان ارتباط پیدا می کند. شاید بتوان گفت که تنها محدودیت های واقعی یک سازمان، در حقیقت همان محدودیت هایی هستند که گریبان گیر تیم مدیریتی آن شده اند. نکته دیگر این که نبود تیم مدیریتی قدرتمند و کارا در سازمان معادل با شکست فعالیت های تجاری آن است و نمی توان در چنین شرایطی انتظار موفقیت داشت.

باید این مسئله را مد نظر قرار داد که آیا تیم مدیریتی سازمانی به خصوص، رویکردی فعالانه داشته و بر اساس برنامه ریزی های دقیق و هدفمند پیش می روند یا آن که تنها سازمان را از بحرانی به بحران دیگر می برند؟

برای نمونه می توان برخی ویژگی های مدیران لایق را در نظر داشت و با مقایسه مدیران سازمان ها از این لحاظ درک بهتری از چگونگی فعالیت های آن ها به دست آورد. برخی از مهمترین این ویژگی ها عبارتند از: داشتن تفکری راهبردی و اهمیت قائل شدن برای برنامه ریزی، مدیریت پروژه های مختلف، استخدام کردن افراد با توانایی ها و قابلیت های مورد نیاز سازمان، داشتن هوش احساسی قابل قبول،‌ بهره داشتن از مهارت های ارتباطی، داشتن توانایی کشف و توسعه استعداد کارکنان، ایجاد انگیزه برای کارکنان، نتیجه بخش بودن برنامه ریزی ها، تصمیم گیری مناسب در شرایط بحرانی، مدیریت مالی و … . این ها برخی از ویژگی هایی هستند که می توان به عنوان معیاری برای تشخیص مدیران لایق آن ها را مورد استفاده قرار داد. شناخت به کارگیری این مدیران، از مهمترین عوامل لازم برای موفقیت سازمان است.

۴- به سازی مداوم فعالیت های تجاری بسته به نیازهای مشتری و مصرف کننده برای موفقیت سازمان

بنا به نظر بسیاری از متخصص های حوزه تجارت و کسب و کار، هر سازمان دو عملکرد اساسی دارد که باید محقق شوند: اولین عملکرد مرتبط با فعالیت های بازاریابی می شود (تولید محصول و ارائه خدمات برای مشتریان و مصرف کنندگان)؛ عملکرد دیگر هم مرتبط با نوآوری می شود (به عبارت دیگر بهسازی و پیشرفت مداوم سازمان).

برآورده کردن نیازهای مشتریان برای ادامه حیات سازمان ها و موفقیت سازمان حیاتی است. همانگونه که جهان به شکلی مداوم در حال تغییر است و ثابت نمی ماند، نیازهای مشتریان نیز به همین شکل تغییر می کند و اگر سازمان قادر به پیشرفت و بهسازی فعالیت های خود نباشد، شانس برآورده کردن این نیازها نیز به حداقل می رسد. به همین خاطر است که پیشرفت مداوم سازمان از جمله عوامل بسیار مهم برای موفقیت آن شناخته می شود. جمله شناخته شده ای در این باره وجود دارد که می تواند درک بهتری از مسئله برایتان به همراه داشته باشد: «اگر نرخ تغییرات شکل گرفته در بیرون از سازمان، بیشتر از نرخ تغییرات داخل سازمان باشد، پایان کار آن سازمان چندان دور نخواهد بود.».

چه عواملی منجر به موفقیت سازمان ها می شوند؟

۵- خشنود کردن کارکنان برای موفقیت سازمان

تجربه فعالیت های تجاری نشان داده است که برای دست یابی به موفقیتی پایدار، توجه به سودآوری فعالیت کارکنان برای آن ها کافی نخواهد بود و نیازهای دیگری هم دارند که باید اقدامات لازم برای برآورده کردنشان صورت گیرد. خشنود کردن و راضی نگه داشتن کارکنان یکی از مهمترین این نیازها است و در دست یابی به موفقیت سازمان نقشی اساسی دارد. البته هستند مدیرانی که این ویژگی را ناشی از احساساتی بودن بیش از حد مدیران دیگر می دانند، اما باید گفت که این نظر بیشتر به هوش احساسی نه چندان زیاد و ترس های خود این مدیران برمی گردد و از مزایای آن اطلاعی ندارند. باید در نظر داشت که تنها در صورتی می توان به موفقیت پایدار دست یافت که کارکنان سازمان بر درآمد حاصل شده، و رضایت آن ها بر دستاوردهای سازمان ارجعیت داشته باشد.

سه عامل کلی وجود دارند که با توجه به آن ها می توان میزان رضایت و خشنودی افراد را مشخص کرد و با استفاده از آن ها می توانید از این ویژگی برای موفقیت سازمان خود بهره بگیرید:

۱) برقراری ارتباط با دیگران

انسان ذاتا موجودی اجتماعی است. این خصیصه در کنار سایر مزایایی که برایمان به همراه دارد، شانس بقای ما را افزایش می دهد. برقراری ارتباط علاوه بر خشنود کردن کارکنان امکان بهره برداری از فعالیت های تیمی را هم فراهم خواهد کرد،

۲) فعالیت بدون احساس گذر زمان

ویژگی دیگر این که گاهی فعالیت کارکنان به گونه ای می شود که گذر زمان را احساس نمی کنند، چرا که با تمام وجود به دنبال محقق کردن اهدافی معنا دار هستند و احساس خشنودی و رضایت می کنند،

۳) احساس موثر بودن

ویژگی آخر خشنودی کارکنان در جهت موفقیت سازمان زمانی محقق می شود که با تمام وجود احساس کنند نتیجه فعالیت هایشان تغییر در دنیای اطراف به وجود آورده و زندگی عده ای را بهتر می کند، یا دردی از آن ها دوا می کند.

کاربرد طرحواره درمانی در روان درمانی

کاربرد طرحواره درمانی در روان درمانی

با استفاده از طرحواره درمانی می توان به افراد در شناخت آن دسته از افکار و رفتارهایی که سبب ادامه دار شدن اختلالات و مسائل مربوط به سلامت ذهنی می شوند کمک کرد. رویکرد درمانی در طرحواره درمانی ترکیبی است از برخی المان های موجود در مباحث و روش های درمانی دیگر که از آن جمله می توان به رفتار درمانی شناختی اشاره کرد. البته کاربرد طرحواره درمانی کمی گسترده تر از روش های درمانی دیگر است و در آن سعی می شود تا هیجانات، روش های مقابله ناهنجار و ریشه های اختلالات و مسائل مرتبط با سلامت ذهنی افراد به خوبی شناخته شده و در جهت درمان فرد از آن ها استفاده شود.

کاربرد طرحواره درمانی

کاربرد طرحواره درمانی برای افراد متخصص و حرفه ای در زمینه سلامت ذهنی در آن است که می توانند با استفاده از روش ها و رویکرد موجود در آن، اقدام به شناسایی ریشه های نیازهای برآورده نشده عاطفی بیمار کنند. افرادی هم که اختلالات و مسائل مرتبط با سلامت ذهنی رنج می برند می توانند با استفاده از این روش ها و رویکردها و استفاده از تجربه و تخصص افراد حرفه ای در این زمینه عزت نفس بیشتری پیدا کنند، به روش های کارآمدی برای تشکیل روابط سازنده و مفید دست یابند و در نهایت به توسعه و دست یابی به اهدافی بیندیشند که آن ها را به سمت زندگی بهتر و با نشاط تری هدایت خواهد کرد.

توسعه و گسترش کاربرد طرحواره درمانی

در اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی بود که دکتر جفری یانگ اقدام به گسترش و توسعه کاربرد طرحواره درمانی کرد. آن دوران مصادف با زمانی بود که دکتر جفری یانگ به این نتیجه رسید که رفتار درمانی شناختی برای برخی افراد در مقایسه با دیگران چندان کارآمد نیست. به خصوص آن دسته از افرادی که دچار مشکلات و اختلالات مزمن شخصیتی بودند. او نظریه ها و مفاهیم مطرح شده در مباحث و حوزه های مختلفی چون، گشتالت، نسبت اشیاء، نظریه های سازنده، و رویکردهای موجود در روانکاوی با یکدیگر ترکیب کرد و با استفاده از نقاط قوت هر یک از موارد یاد شده، روش جدید و کارایی به وجود آورد.

کاربرد طرحواره درمانی برای نخستین بار در دهه ۱۹۹۰ و با آغاز به کار مؤسسه طرحواره درمانی در منهتن مطرح شد. مجموعه تحقیقاتی که درباره رویکرد مورد استفاده در این مؤسسه انجام شد حاکی از آن بود که طرحواره درمانی در درمان اختلال شخصیت مرزی کاربرد مؤثری داشته است و تقریبا از همان زمان به بعد بود که این شیوه درمانی طرفداران بیشتری پیدا کرد؛ کسانی که به گستردگی و کارایی مباحث موجود در آن افزودند (روندی که تا امروز ادامه داشته است). همین اواخر هم رویکرد تازه ای به وجود آمده است که در آن با ترکیب روش های موجود در طرحواره درمانی با برخی مدل های مدیتیشن، رویکردی روحانی تر پدید می آورند.

کاربرد طرحواره درمانی چیست و چگونه کار می کند؟

برای درک کاربرد طرحواره درمانی پیش از هر چیز باید تعریفی از نیازهای عاطفی ارائه دهیم: این نیازها در حقیقت نیازهای اساسی فرد هستند که از آن جمله می توان به عشق، علاقه، راهنمائی، سرپناه و ایمنی اشاره کرد. اگر این نیازها در دوران کودکی برآورده نشوند، زمانی که فرد پا به مرحله جوانی می گذارد، با نقص هایی از لحاظ عاطفی مواجه خواهد شد که دیگر فعالیت های او را تحت تأثیر خواهد گذاشت (حال ممکن است فرد از این نقص ها آگاه باشد و ممکن است اینطور نباشد). همچنین این نقص ها می توانند روابط فرد با دیگران را هم دستخوش تغییر کنند. طرحواره درمانی بر پایه این عقیده استوار شده است که طرحواره های ناهنجار (یا ناسازگار) بیشتر به واسطه همین تجربیات ناخوشایند دوران کودکی شکل می گیرند. اختلالات و رفتارهای ناهنجار حاصل شده به واسطه کمبودهای دوران کودکی بسته به شرایط به خصوص هر فرد ممکن است متفاوت باشد، اما برخی از مهمترین این اختلالات و رفتارها عبارتند از تصمیم گیری های ناسالم، شکل دادن رابطه های مضر با دیگران، نداشتن مهارت های اجتماعی به شکل توسعه یافته،  شرکت در الگوهای رفتاری تخریب کننده، نداشتن قوه قضاوت خوب و احساساتی چون بی ارزش بودن و مردد بودن.

با این تفاسیر مهمترین کاربرد طرحواره درمانی شناخت و اصلاح طرحواره های ناهنجاری است که اطلاعات تکمیلی درباره شان عنوان شد. شناخت یا کشف ریشه (یا ریشه های) نیازهای برآورده نشده عاطفی افراد و شرکت کردن افراد در روابط سازنده و مفید با استفاده از روش ها و رویکرد طرحواره درمانی می تواند در نهایت سبب شود تا فرد با اختلالات خود روبه رو شده و به مرور زمان بر آن ها فائق آید.

روش های درمانی برای کاربرد طرحواره درمانی

در ادامه برخی از مهمترین روش های درمانی به کار گرفته شده در طرحواره درمانی را با ذکر توضیحاتی عنوان خواهیم کرد:

تصویرسازی:

در این روش، از افرادی که با استفاده از طرحواره درمانی تحت درمان قرار گرفته اند خواسته می شود تا خاطرات نه چندان خوشایند دوران کودکی خود را با دقت مورد بررسی قرار دهند تا درک بهتری از طرحواره های ناهنجار خود پیدا کنند. در این روش ابتدا از افراد تحت درمان خواسته می شود تا صداها، تصاویر و دیگر احساسات خاطرات دوران کودکی خود را تا جای امکان تصور کنند و پس از آن اقدام به مکالمه با افرادی کنند که در این خاطرات نقشی داشته اند و از آن ها بخواهند تا نیازهایشان را برآورده کنند.

استفاده از فلش کارت:

در این روش درمانگر به فرد تحت درمان کمک می کند تا پیام هایی برای افراد حاضر در خاطرات دوران کودکیش طراحی کند؛ آن افرادی که نتوانستند نیازهای عاطفی فرد تحت درمان را در دوران کودکیش برآورده کنند. این پیام ها بسته به حالت فرد تحت درمان ممکن است در قالب نوشته های کوچک یا حتی اشعار پیچیده نوشته شود. فرد تحت درمان این پیام ها را روی فلش کارت می نویسد و در طول دوران درمان و به صلاح دید درمانگر گاه به گاه آن ها را مشاهده می کند. پس از گذشت مدتی فرد تحت درمان یاد خواهد گرفت که این پیام ها را در زمان حال، و برای برآورده کردن نیازهای خود مورد استفاده قرار دهد.

اختلالات و بیماری هایی که با کاربرد طرحواره درمانی مداوا می شوند

کاربرد طرحواره درمانی بیش از هر چیز دیگری در آن است که برخی از اختلالات مرتبط با سلامت ذهنی افراد به شیوه ای کارآمدتر مداوا شوند. دکتر یانگ پس از رسیدن به این نتیجه که برخی اختلالات ذهنی با روش های آن زمان قابل مداوا نبود اقدام به طرح ریزی برای آغاز رویکرد طرحواره درمانی کرد. بیشتر آن دسته از اختلالات ذهنی مورد توجه دکتر یانگ قرار گرفتند که زندگی حال حاضر افراد را تحت تأثیر قرار می داد (حتی پس از گذر از مرحله درمانی اختلال). طرحواره درمانی پس از مطرح شدن ابتدایی به وسیله دکتر یانگ پیشرفت و گستردگی بسیاری به خود دیده است و در حال حاضر تعداد زیادی از اختلالات را می توان با کاربرد طرحواره درمانی مداوا کرد. برخی از این اختلالات عبارتند از:

  • اضطراب پس از قاعدگی
  • اختلالات خوردن
  • رفتار جنایی
  • تشویش و نگرانی
  • سوء استفاده از مواد
  • مشکلات در ارتباط با دیگران
  • افسردگی مزمن
  • اختلالات شخصیتی

برخی نگرانی ها و محدودیت های مرتبط با طرحواره درمانی

با وجود کاربرد طرحواره درمانی برای مداوای بسیاری از بیمارانی که از اختلالات ذهنی رنج می برند، نگرانی ها و محدودیت هایی هم در به کارگیری آن وجود دارد: یکی از نگرانی های اصلی مرتبط با طرحواره درمانی هزینه و زمانی است که با استفاده از این روش درمانی صرف می شود. طرحواره درمانی غالبا برای درمان بیماری ها و اختلالات مزمن مورد استفاده قرار می گیرد و به همین خاطر هزینه و زمان به مراتب بیشتری در مقایسه با سایر روش ها خواهد برد. این نکته را البته باید به خاطر داشت که نگهداری از بیمارانی که از اختلالات مزمن ذهنی رنج می برند، هزینه سنگینی برای سازمان های درمانی به همراه دارد، به همین خاطر شاید صرف هزینه و زمان برای درمان آن ها به وسیله طرحواره درمانی در نهایت برایشان به صرفه تر باشد.

طرحواره درمانی جفری یانگ چیست و چه کاربردی در روان درمانی دارد؟

طرحواره درمانی جفری یانگ چیست و چه کاربردی در روان درمانی دارد؟

طرحواره درمانی جفری یانگ یک شیوه درمانی است که توسط جفری یانگ برای درمان اختلالات شخصیتی و نیز دیگر اختلالات مزمن ذهنی توسعه پیدا کرده است. از جمله این اختلالات ذهنی می توان به زمانی اشاره کرد که بیمار پس از تجربه دیگر شیوه های درمانی قادر به بازگشت به حالت عادی نمی شود. (برای نمونه پس از استفاده از درمان رفتاری شناختی بر روی بیمار).

طرحواره درمانی جفری یانگ آن نوعی به خصوص از روان درمانی یکپارچه شده است که در آن از نظریه ها و تکنیک های مورد استفاده در دیگر روش های درمانی قدیمی تر استفاده شده است و ترکیبی است از آن ها. از جمله این روش های درمانی و نظریه ها می توان به درمان رفتاری شناختی، نسبت اشیاء در روانکاوی، نظریه وابستگی و درمان گشتالت اشاره کرد.

معرفی طرحواره درمانی جفری یانگ

در طرحواره درمانی جفری یانگ چهار مفهوم کلی نظری وجود دارد که عبارتند از طرحواره، روش های مقابله، حالت ها (یا اسلوب ها) و نیازهای عاطفی اساسی (پایه ای). در ادامه توضیحاتی درباره هر یک ارائه خواهد شد.

۱- مفهوم اول طرحواره درمانی جفری یانگ : طرحواره (schema)

در روانش شناسی شناختی به معنای الگویی سازمان یافته از فکر و رفتار است. همچنین می توان آن را به مفهوم ساختار ذهنی ایده های از پیش تصور شده تعریف کرد؛ سیستمی که برای سازمان دهی کردن و درک اطلاعات جدید به کار گرفته می شود. در طرحواره درمانی جفری یانگ، طرحواره ها اشاره به طرحواره های ناهنجار ابتدائی دارند که چنین تعریفی از آن ها ارائه شده است: «الگوهایی ادراکی، احساسی و فیزیکی که خود نابودگر هستند.». در اغلب این طرحواره ها باوری درباره جهان یا خود فرد در ذهن او شکل می گیرد. برای نمونه فردی که دارای طرحواره رهاشدگی است، ممکن است نسبت به ارزشی که برای دیگران دارد بیش از اندازه حساسیت نشان دهد و این حساسیت در نهایت می تواند منجر به ناراحتی و اختلالات احساسی دیگر در روابط بین فردی او شود.

۲- مفهوم دوم طرحواره درمانی جفری یانگ : روش های مقابله (coping styles)

عموما به پاسخ های رفتاریی گفته می شود که توسط بیمار و در مقابله با طرحواره بروز پیدا می کنند. به طور کلی سه روش مقابله وجود دارد که در ادامه توضیحاتی درباره هر یک ارائه خواهد شد: اولین روش مقابله با نام «اجتناب (یا کناره گیری)» شناخته می شود و همانگونه که از نام آن برمی آید، فرد به وسیله آن سعی می کند تا از قرار گرفتن در موقعیت هایی که سبب تحریک طرحواره ها می شود اجتناب کند. روش بعدی «تسلیم شدن (یا واگذاری)» نام دارد که در آن فرد در برابر طرحواره تسلیم می شود و تلاشی برای مبارزه با آن نمی کند و رفتارش را در هماهنگی با این احساس ترس که نتیجه نهائی اجتناب ناپذیر است تغییر می دهد. روش بعدی «حمله متقابل» نام دارد که با نام «جبران، بیش از حد لزوم» هم از آن یاد شده است و در آن فرد بیش از اندازه به خود فشار وارد می کند تا از حاصل شدن نتیجه طرحواره جلوگیری کند. متأسفانه تمامی این روش ها اغلب نه تنها کمکی به جلوگیری از نتایج بد طرحواره نمی کند، بلکه سبب تقویت این نتایج می شود.

طرحواره درمانی جفری یانگ چیست و چه کاربردی در روان درمانی دارد؟

۳- مفهوم سوم طرحواره درمانی جفری یانگ : حالت ها یا اسلوب ها (modes)

به حالات ذهنیی اطلاق می شود که در آن بیمار طرحواره ها و روش های مقابله به خصوصی را با یکدیگر و به شکل ذهنی برای خود دسته بندی می کند و گاه به گاه، حالات ذهنی خود را بسته به آن ها تغییر می دهد. برای نمونه حالت یا اسلوب کودک آسیب پذیر به حالت ذهنیی گفته می شود که شامل طرحواره های رهاشدگی و بی اعتمادی، و روش مقابله تسلیم شدن است.

۴- مفهوم چهارم طرحواره درمانی جفری یانگ حالت ها (اسلوب ها)

اگر نیازهای عاطفی اساسی (پایه ای) بیمار در دوران کودکی برآورده نشود، آن گاه طرحواره ها، روش های مقابله و حالت های یاد شده در او امکان گسترش پیدا خواهند کرد. برخی از مهمترین نیازهای عاطفی فرد در دوران کودکی عبارتند از: ارتباط متقابل با دیگران، آزادی یا خودمختاری و … . برای نمونه کودکی که نیازهای برآورده نشده ای در حوزه ارتباط با دیگران داشته باشد (برای نمونه اگر یکی (یا هر دوی) از والدین خود را به واسطه مرگ، طلاق یا مسائل این چنینی از دست داده باشد) به احتمال زیاد دچار طرحواره رهاشدگی خواهد شد.

در طرحواره درمانی جفری یانگ سعی بر آن است تا به بیمار کمک شود با نیازهای عاطفی اساسی برآورده نشده اش کنار بیاید و برای این کار معمولا از دو روش استفاده می شود که عبارتند از:

  • درمان طرحواره ها با تلاش در جهت کاهش شدت تأثیر خاطرات عاطفی و تغییر دادن الگوهای شناختی مرتبط با طرحواره؛
  • شناخت و جایگزین کردن روش های مقابله ناهنجار با الگوهای تطبیقی رفتاری.

مفهوم طرحواره های ناهنجار ابتدائی در طرحواره درمانی جفری یانگ

طرحواره های ناهنجار ابتدائی الگوهای شناختی و احساسی خود نابودگری هستند که ریشه در دوران کودکی بیمار دارند و زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهد. این طرحواره ها ممکن است به واسطه خاطرات عاطفی مرتبط با رنجش های گذشته، حادثه های غم انگیز، ترس، سوء استفاده، غفلت، نبود امنیت، رهاشدگی، و یا نبود روابط عاطفی مؤثر با دیگران شکل گرفته باشند. طرحواره های ناهنجار ابتدائی بسته به عوامل گوناگون ممکن است درجات مختلفی از شدت و فراگیری داشته باشند: هرچه طرحواره ای شدیدتر باشد، احساس منفیی که ایجاد می کند هم به همان میزان شدیدتر خواهد بود و برای مدتی طولانی تر بیمار را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

تکنیک های مورد استفاده در طرحواره درمانی جفری یانگ

برنامه های درمانی در طرحواره درمانی جفری یانگ به طور کلی شامل سه کلاس اساسی از تکنیک ها می شود: شناختی، تجربی و رفتاری. در کلاس درمانی شناختی، از تکنیک های استاندارد مورد استفاده در درمان رفتاری شناختی استفاده می شود که از آن جمله می توان به سنجش اعتبار (یا صحت) طرحواره اشاره کرد. کلاس تجربی بیشتر بر پایه تکنیک های مورد استفاده با استناد به نظریه گشتالت و دیگر تکنیک های بصری استوار است. کلاس سوم، یعنی رفتاری هم بیشتر مرتبط با تکنیک های استاندارد به کار گرفته شده در درمان رفتاری است. از جلمه این تکنیک ها می توان به وادار کردن بیمار به نقش آفرینی یک اثر متقابل و سپس تمرین کردن مکرر آن اثر اشاره کرد.

صرفه جویی در هزینه ها با استفاده از طرحواره درمانی جفری یانگ

حتی نخستین فعالیت هایی که با استفاده از طرحواره درمانی جفری یانگ شکل می گرفتند از لحاظ اقتصادی کارا بودند و می شد با آن ها در هزینه ها صرفه جویی کرد. برای نمونه تحقیقاتی در این باره در هلند صورت گرفت و نتایج حاکی از آن بود که با استفاده از روش های مطرح شده در این طرحواره سالانه چیزی حدود ۴۵۰۰ یورو به ازای هر بیمار، در هزینه ها صرفه جویی می شد (که معادل با ۵۷۰۰ دلار آمریکا می شد).