خوشبختی

خوشبختی چیست؟ چگونه می توان به خوشبختی دست یافت؟

بی تردید همه ی ما دوست داریم در زندگی خود فردی خوشحال و خوشبخت باشیم؛ اما معنا و مفهوم خوشبختی از منظر روانشناسی و علمی چیست؟ در این مقاله قصد داریم با پرداختن به موضوعاتی نظیر مفهوم خوشبختی از نظر روانشناسی و راه های رسیدن به خوشبختی، شما عزیزان را در راه رسیدن به یک زندگی ایده آل و سرشار از شادی و خوشحالی یاری کنیم. امیدواریم که خواندن آن مفید و مثمر ثمر واقع شود.

توجه داشته باشید که علاوه بر اندازه گیری میزان خوشبختی، بیان کردن یک معنا و مفهوم برای آن نیز کاری دشوار است. شما بدون یافتن یک معادل برای خوشبختی نمی توانید مفهوم آن را دریابید. البته می دانیم که همه انسان ها تعریف مشترکی از آن ندارند و هر کسی مطابق با احساسات درونی خود، تصویری از زندگی ایده آلش را در ذهن خود می پروراند و برای رسیدن به آن در تلاش است.

نکته جالب اینجا است که در اکثر دایره المعارف ها و مجموعه لغات نیز خوشبختی به صورت احساس خوشحالی کردن معنا شده است؛ اما این احساس خوشحالی را چگونه می توان توصیف کرد؟

معنا و مفهوم خوشبختی از نظر روانشناسی

درک مفهوم خوشحالی از راه تجربه کردن، آزمودن و اگر صریح تر و دقیق تر بگوییم علمی و روانشناسی است. در سال های اخیر توجه شاخه روانشناسی به طور چشمگیری به احساس خوشحالی و خوشبختی معطوف گشته است؛ زیرا پر واضح است که همه افراد دوست دارند خوشحال باشند. در این روزهای پر مشغله و پر استرس دنیای مدرن، مردم به شادی و انرژی مثبت بیشتری نیاز دارند.

خوشبختی چیست؟ چگونه می توان به خوشبختی دست یافت؟

تمایل شدید انسان به تغییر طبیعت، تاثیرات بسزایی بر مغز و روان انسان ها گذاشته است. اگر بخواهیم واضح و روراست بگوییم، سازگاری با دنیای مدرن و دیجیتالی، اتفاقی است که باید طی صدها هزار سال و به مرور برای مغز در حال رشد و تکامل آدمی می افتاد، نه در طول چند دهه و با سرعتی باور نکردنی، از این رو زمانی که مغز انسان با تکنولوژی و دیجیتال ارتباط میگیرد، بسیار به آن وابسته شده و اعتیاد پیدا می کند. این وابستگی شدید می تواند تاثیرات مخربی چون استرس و اضطراب، افسردگی، انزوا و گوشه گیری را به همراه داشته باشد و دلیلی بر به وجود آمدن احساس عدم خوشبختی در هر فردی باشد.

از قرون گذشته و از عصر ارسطو دو بُعد متفاوت برای خوشحالی در نظر گرفته شده است، یکی هدونیا به مفهوم لذت و دیگری اودایمونیا به مفهوم زندگی خوب. جالب است که در علم روانشناسی معاصر، حس خوشحالی و خوشبختی را تنها لذت در نظر میگیرند اما روانشناسان موفق و مثبتی نظیر دکتر مارتین سلیگمان، عنصری متمایز را به توصیف خوشحالی افزوده و آن را تعهد نامیده اند. تعهد در حقیقت به همان مفهوم زندگی خوب اشاره دارد و در آن تنها خود فرد نیست که صرفا لذت برایش بیانگر مفهوم خوشبختی باشد. خانواده، کار، اطرافیان و سرگرمی همگی با هم در تعادل هستند و با مشارکت همه ی این عوامل است که حس خوشحالی و خوشبختی تداوم می یابد.

خوشبختی برای همه

با در نظر گرفتن این سه جنبه یعنی لذت، زندگی خوب و تعهد، روانشناسان یک اصطلاح علمی با عنوان احساس ذهنی بهزیستی (SWF) ساخته اند که این اصطلاح به مفهوم ارزیابی و درک ذهنی و علمی هر فرد از زندگی خودش می باشد. لذا SWF ترکیبی از حس رضایت از زندگی و احساس خوشبختی است. تحقیقات انجام شده بر روی زندگی افراد در اقصی نقاط دنیا نشان می دهد که تنها ۵۰ درصد از حس خوشحالی ما را ژن هایمان تعیین می کنند و ۴۰ درصد به دست فعالیت های شخصی و روزانه و ۱۰ درصد آن ناشی از اتفاقات و پیامدها است. پس شما کاملا مختارید که ۴۰ درصد از آن را خودتان انتخاب کرده و احساس خوشحالی را در زندگی روزمره ی خود حاکم کنید.

راه های رسیدن به خوشبختی

همه انسان ها به طور ذاتی دوست دارند فرد خوشبختی باشند و برای رسیدن به آن راه و روش های مختلفی را امتحان و تجربه می کنند. در این بخش از مقاله از سایت یاوریان می‌خواهیم چند راه آسان برای رسیدن به خوشبختی را معرفی کنیم و امیدواریم توانسته باشیم گام کوچکی در راستای دستیابی به سعادت و کامیابی در زندگی شما سروران گرامی برداشته باشیم.

برای رسیدن به خوشبختی در گام اول لازم است که به ارزش هایتان پایبند باشید و به آن ها بها دهید. هر چه را که منصفانه می پندارید، هر چه را که وجدانتان درستی آن را الهام می کند و نهایتا هر آنچه که به آن معتقد هستید، در واقع ارزش های شما به حساب می آیند. هر چقدر به خودتان و ارزش هایتان افتخار کنید و پایبند باشید، در نهایت احساس بهتری نسبت به زندگیتان خواهید داشت.

همواره سعی کنید با افرادی معاشرت نمایید که لبخند بر لب هایتان می آورند. روانشناسان بر این باورند زمانی که کنار کسانی هستید که خوشحال و پر انرژی هستند، شما نیز از همیشه خوشحال تر و سرحال تر خواهید بود. پس به کسانی بچسبید که شادند و دارای انرژی مثبت هستند و این شادی، انرژی و حال خوب را به شما نیز منتقل می کنند. توصیه می کنیم در زندگی زیاد پر توقع و زیاده خواه نباشید. خوب به زندگی خود نگاه کنید، می بینید که دلایل زیادی برای خوشحالی و احساس خوشبختی کردن دارید.

وقتی چیزهای خوبی برایتان اتفاق می افتند، هر چقدر هم که کوچک باشند، با آغوش باز پذیرای آن‌ها باشید و با دید مثبتی به زندگی بنگرید. کارهایی که دوست دارید را انجام دهید، البته شاید نشود هر روز اسب سواری کنید یا هر ماه مسافرت بروید، اما زمانی که کارهای مورد علاقه تان را هر از چند گاهی انجام دهید، حس خوشبختی بیشتری به شما دست خواهد داد.

همگی تا حدود زیادی با قانون جذب آشنا هستیم، قانون جذب به ما می گوید که همیشه بهترین ها را تصور کنید. از فکر کردن به هر آنچه که از ته دل می خواهید نهراسید و خودتان را مالک واقعی آن تصور کنید. برخی از افراد از این کار اجتناب می کنند، به این دلیل که نمی خواهند در صورت شکست و نرسیدن به خواسته ی شان دچار سرخوردگی و ناامیدی شوند؛ اما حقیقت این است که رویا پردازی و تصور رسیدن به چیزی که می خواهید، اولین قدم در رسیدن به آن است.

همیشه در زندگی خود هدفی داشته باشید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.

افرادی که اعتقاد دارند به خوشبختی بشریت کمک می کنند و هدفی در زندگیشان دارند همواره احساس بهتری نسبت به خود دارند. فراموش نکنید که شما تنها فردی هستید که می داند چه چیزی حس خوشحالی و خوشبختی را در وجودتان پدید می آورد. شاید اعضای خانواده و دوستان نزدیک و صمیمی تان فکر کنند شما در کاری مهارت دارید، اما انجام آن در عمل کمکی به شما نکرده و حس و حال خوبی به شما منتقل نکند. باهوش باشید و کار هر روزتان را همان روز انجام دهید و از ایجاد استرس و نگرانی های بیخودی در زندگیتان بکاهید. دیگران را مسئول انجام کارهای خود ندانید یا به اصطلاح به خودتان فشار بیاورید نه به دیگران. وقتی که این موضوع را درک کنید که در قبال تک تک کارها و وظایف تان تنها خودتان مسئول هستید، در آن صورت است که به هر جایگاهی که دوست دارید خواهید رسید.

خوشبختی چیست؟ چگونه می توان به خوشبختی دست یافت؟

به یاد داشته باشید که تغییر می تواند همیشه تجربه خوبی باشد. حتی اگر احساس خوشایندی ندارد، باز هم تغییر چیزی است که شما را برای هر تجربه ای آماده می کند و به اصطلاح سرد و گرم روزگار را می چشاند. دیگر از ناملایمات زندگی نمی هراسید و با خونسردی و حفظ آرامش به فکر راهکاری برای حل آنها می افتید.

از دلخوشی های ساده و کوچک زندگیتان لذت ببرید. سلامتی، خانواده ی خوب، کسانی که شما را دوست دارند، خاطرات ارزشمندی که دارید، شب های پرستاره و آرام بخش، همگی رشته های پیوند ما و جهان هستی می باشند. آن ها نعمت ها و موهبت های بزرگی هستند که خداوند مهربان بی وقفه و بی چشم داشت بر ما ارزانی داشته است که ما باید شکرگزار و قدردان این نعمت ها باشیم.

فراموش نکنید که اولین گام برای رسیدن و دست یافتن به چیزهای بزرگتر و بیشتر، درک این حقیقت است که چه چیزی برای شما و زندگیتان بهتر است،

خوشبختی و حس رضایتمندی دست یافتنی و امکان پذیر است، تنها گاهی اوقات کمی دور از دسترس ماست و فقط باید با صبر و آرامش به دنبال آن برویم و بدون شک خداوند و کائنات نیز ما را در مسیر رسیدن به این خوشبختی همراهی و یاری خواهند نمود.

احساس خوشبختی

سخن آخر اینکه هیچ انسانی نیست که آرزوی قلبی اش سعادت و خوشبختی خود و خانواده اش نباشد. هیچ کس هم نمی تواند به گذشته برگردد و سرنوشتش را جور دیگری رقم بزند، اما همه می توانیم از همین لحظه شروع کنیم و پایانی خوش و متفاوت برای خود و عزیزانمان رقم بزنیم. خوشبختی و خوشحالی قیمت ندارد و با پول خریدنی نیست. عشق، خنده، خوشحالی و زندگی کردن مجانی هستند. راه رسیدن به خوشبختی شاید همینجا بیخ گوشمان است و ما از آن غافل گشته ایم. فقط کافی است که آن را بیابیم و شکرگزار تک تک نعمت هایی که خداوند به ما عطا نموده است باشیم.

 

با داشتن مربی و مشاور در امواج پرتلاطم زندگی، قایق بادبانی زندگی خود را به ساحل آرامش برسانید.

با تکنیک های طرحواره درمانی آشنا شوید

با تکنیک های طرحواره درمانی آشنا شوید

برای درک کامل مفهوم تکنیک های طرحواره درمانی ابتدا باید به مفهوم طرحواره اشاره کنیم. نخستین بار شاگرد جوان فروید نظریه طرحواره ی درمانی را ارائه داد. هنگامی که در حوزه روان شناسی به بررسی مفهوم طرحواره می پردازیم متوجه میشویم طرحواره یک الگوی سازمان یافته است که ارتباط مستقیمی با تفکر و رفتار آدمی دارد.

طرحواره در معنای ساده به یک قالب و چارچوب از تفکرات و ایده هایی که برای فرد از گذشته تاکنون شکل گرفته است، این تفکرات درک فرد نسبت به جهان هستی را شکل میدهد.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید تاثیر طرحواره ها در ذهن انسان به گونه ای است که افکار و رفتار و احساسات مان الهام گرفته از طرحواره ذهنی ما است و بنای روابط عاطفی و شغلی و اجتماعی ما را میسازد. به همین دلیل مقابله و درمان طرحواره بسیار حائز اهمیت است. یانگ برای جلوگیری از پیشرفت و درمان اختلالات شخصیتی و اختلالات مزمن، طرحواره درمانی را ارائه داد.

هنگامی که بیماران به درمان های اولیه پاسخ نشان ندادند، تکنیک های طرحواره درمانی نتیجه درمان شناختی رفتاری، روان تحلیلی روابط بین اشیا، نظریات دلبستگی و گفتار درمانی ها است که به عنوان یک سیستم یکپارچه عمل میکند.

۴ مفهوم اساسی در تکنیک های طرحواره درمانی شامل طرحواره ناسازگار اولیه، سبک مقابله کننده، احتیاجات هیجانی و احساسی،حالات خلقی متفاوت است.

با تکنیک های طرحواره درمانی آشنا شوید

تکنیک های طرحواره درمانی در چه هنگامی مطرح می شود؟

هنگامی که فرد در هر دوره ای از زندگی شخصی اش دچار احساس طرد شدن و رهاشدن پیدا می کند، به گونه ای که نسبت به اطرافیان خویش بی اعتماد می گردد. یا هنگامی که دیگران یا خود فرد محرومیت های هیجانی برایش ایحاد می کنند، احساس نقص و شرم و دوری از اجتماع و انزوا طلبی در وجود فرد شکل میگیرد. تکنیک های طرحواره درمانی در این مورد نقش بسیار مهمی را ایفا میکند.

به طور مثال در بیشتر مواقع با این موضوع مواجه شده اید که خانواده ها به دلیل محبت زیاد به فرزندان شان به صورت ناخواسته مانع از استقلال آنان به تنهایی می شوند. اینگونه فردی بی کفایت حاصل می شود که دچار گرفتاری های شدید و شکست های پی درپی در تمامی جنبه های زندگیش می شود. اجرای تکنیک های طرحواره درمانی در این مرحله ضروری است.

بسیاری از بازداری هایی که توسط جامعه و افراد برای شخص بیمار پیش می آید حالات منفی گرایی، بدبینی نسبت به تمامی موارد را برایش ایجاد میکند و بازداری هیجانی حالات منفی لورا دو چندان خواهد کرد. پس بهتر است هرچه زودتر به پیاده کردن تکنیک های طرحواره درمانی بپردازیم.

حالات ذهنی که یک فرد در طول مدت زندگی حیاتش برای استفاده از تکنیک های طرحواره درمانی باید داشته باشد:

برخی از خاطرات و اتفاقات که در گذشته فرد رخ داده اند، مانند یک محرک طرحواره هیجانی و احساسی فرد را دچار فعالیت می کند. بنابراین فرد برای مقابله با آنان از مجموعه ای از تکنیک های طرحواره درمانی و سبک های مقابله ای استقاده میکند.

البته این نکته قابل ذکر میباشد که اجرای اصول تکنیک های طرحواره درمانی برای افرادی مناسب است که طرحواره ذهنی شان انعطاف پذیر و قابل تغییر باشد وگرنه در افرادی که دچار اختلالات مزمن و ریشه ای  میباشند کار کمی سخت تر است.

روش های معروف تکنیک های طرحواره درمانی

۱- روش شناختی

حال باید از روش های قدیمی و کلاسیک شناختی درمانی استفاده کنیم. رفتار های فرد را جز به جز مورد بررسی قرار دهیم و تاثیر طرحواره و نوع آن را بر روی ذهنیت و نوع تفکر شخص تشخیص دهیم. این روش از این جهت  مهم است که باعث پیدا کردن صورت سوال می شود که در نتیجه آن منشا مشکل پیدا می شود. همانطور که معروف است می گویند فهمیدن صورت سوال نصف راه پاسخ است. بنابراین این مرحله را می توان جزو مهمترین تکنیک های طرحواره درمانی دانست. چرا که پایه ساخت و ادامه مراحل درمان است.

۲- رابطه درمانی

یکی دیگر از مهم ترین روش درمان در تکنیک های طرحواره های درمانی رابطه درمانی است که طی مراحلی مهم و تاثیر گذار مانند باز والدینی حد و مرز، طرحواره به صورت کاربردی تحت درمان قرار می گیرد. این مرحله از این زاویه مهم است که بیمار یا فرد مراجعه کننده بتواند اعتماد درونی کند و چیزی را مخفی نکند؛ زیرا همیشه در درون ما نوعی ترس از افشای برخی رازها وجود دارد.

در صورتی که درمانگر نتواند رابطه درمانی را که جزء تکنیک های طرحواره درمانی است، درست انجام دهد؛ حتی با دانستن اصل مشکل و مشخص شدن دلیل اصلی اختلال ایجاد شده، به خاطر این که ممکن است جزئیاتی گفته نشود و یا یک بخش از صورت مسئله لاک گرفته شود، درمانی ناقص یا در برخی موارد درمانی اشتباه و برعکس صورت می گیرد. در واقع باید بیمار و مراجعه کننده حس کند که با خودش حرف میزند و این حس به او القا نشود که رازش در حال واگویی است. این مرحله به نوع حرف زدن و جلب اعتماد درمانگر بسیار وابسته است.

۳- روش تجربی

تکنیک های تجربی و هیجانی را در اجرای تکنیک های طرحواره درمانی از یاد نبرید. شما باید بر اساس تکنیک های درمانی طرحواره ذهنی فرد را مورد بررسی قرار دهید تا تصویر سازی و بهینه سازی ذهن فرد را به همراه سایکودراما موشکافی کنید.

این قسمت درمان بسیار تخصصی است. در دو مرحله قبل سعی می شد به ذهن مراجعه کننده نفوذ کرد و ریشه مسائل را جست و جو کرد. اما وقتی ریشه مسائل یافت شد و دانستیم مشکل بی کم و کاست از کجا آب میخورد چه باید کرد. اینجا درست مانند جراح و پزشک باید درمانگر سعی کند آن غده را بردارد. این کار نیاز به داشتن مهارت و دانش و تجربه است.

برخی تصور می کنند چون مسائل روحی و روانی درد و خونریزی ظاهری ندارد، خطرناک نیستند. اما اگر نگوییم بیشتر، حداقل هم اندازه یک بیماری وخیم بدنی مانند بیماری قلبی مهمند و باید درمان شوند. از این رو این مرحله از تکنیک های طرحواره درمانی مانند کار یک پزشک جراح است و بسیار مهم می باشد.

این مرحله واقعا یک مرحله حساسی است. زیرا تقریبا اصل کار در این جا صورت می گیرد. بنابراین باید یک فرد متخصص آن را انجام دهد. از طرف دیگر اهمیت این مرحله در اینجاست که از آنجایی که درب ذهن مراجعه کننده باز است، ممکن است خواسته یا ناخواسته درمانگر سراغ قسمت های دیگری از ذهن او برود و آن ها را دچار اختلال کند که این باعث بدتر شدن حال مراجعه کننده می شود.

با تکنیک های طرحواره درمانی آشنا شوید

۴-رفتاری

پس از گذراندن تمامی این مراحل،برای مشاهده نتیجه تکنیک های طرحواره درمانی، نتایج روش های اخیر را مورد بررسی و بازبینی قرار دهید و تک تک نتایج را با دقت موشکافی کنید. در واقع این مرحله شبیه به مرحله پانسمان و بخیه زدن است. باید جای ریشه و غده ای که برداشته شده را درست بست تا احیانا عفونت نکند. این مرحله از تکنیک های طرحواره درمانی را می توان تمام کننده کار دانست. در صورتی که این کار درست انجام نشود تمام زحمت های قبلی به هدر می رود و فایده ای نخواهند داشت. چرا که اگر زخم عفونت کند ممکن است بیماری بدتر از بیماری قبلی رشد کند.

برای رسیدن به مرحله آخر درمان در تکنیک های طرحواره درمانی گذراندن سه مرحله قبل آن امری ضروری و حیاتی است.

تکنیک های طرحواره درمانی فقط برای بیمار؟

دقت داشته باشید در طول زمان درمان و گذراندن تکنیک های طرحواره درمانی باید به مراجع احساس بیمارگونه را منتقل کنید تا احساس سرافکندگی کند.

بعضا  ادامه تکنیک های طرحواره درمانی با دشواری همراه بوده و گاهی درمانگر به طور کامل مجیور به توقف تکنیک های طرحواره درمانی می شود. درست مثل پزشکی که به هر علتی ممکن است از انجام عمل جراحی سربازند و یا به خاطر وجود خطر عمل را متوقف کند. این توقف در اجرای تکنیک های طرحواره درمانی نباید باعث ایجاد این فکر شود که روش های به کار رفته شده بی فایده یا کلا به درد نخور هستند.

باید در نظر گرفت که شرایط فردی و محیطی مراجعه کننده نیز بسیار تاثیر گذار است. از این رو تشخیص این که آیا باید از تکنیک های طرحواره درمانی استفاده کرد یا نه نیز برعهده متخصص است. اما به طور کلی در اکثر موارد اختلالات عمومی یا با درجه پایین این روش بسیار پاسخگو است.

نکته آخر اینکه بعضا تصور می شود تنها افراد بیمار باید این تکنیک های طرحواره درمانی را بگذرانند. اما این تصور درستی نیست. زیرا همه ما در زندگی نقاط تاریکی داریم که بعضا از یادآوری آن ها نیز ابا می کنیم. شاید خودمان ندانیم، اما وجود نکات تاریک مانند سیاهچاله های فضایی است که انرژی بسیار می گیرند و در خود نابود می کنند. از این رو اگر هر انسانی می خواهد راحت تر موفق شود و درست تر زندگی کند، لازم است این نکات تاریک را بیابد و سعی کند آن ها را چه بزرگ و چه کوچک از بین ببرد. این محقق نمی شود، مگر با استفاده از تکنیک های طرحواره درمانی که در این مقاله سعی شده از اهمیت و روشهای آن به میزان کافی و خلاصه گفته شود.

با شرکت در مجموعه کارگاه های “مهارت های زندگی” “سینا یاوریان“، قایق بادبانی زندگی خود را در توفان تا مقصد با لذت به پیش برانید.

راه های تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس

راه های تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس

راه های افزایش اعتماد به نفس

اعتماد به نفس احساسی است که در زندگی روزمره ی خود برای انجام هر کاری مانند غلبه بر ترس ها، معاشرت با دیگر افراد اجتماع و افزایش اعتماد و اطمینان به خود از آن بهره می برید. جالب است بدانید که اعتماد به نفس نیز مانند یک عضله است و باید برای تقویت و تداوم کارکردش، دائما از آن استفاده شود. در نتیجه اگر مدتی به کار نرود یا از تقویت آن غافل شوید، تحلیل رفته و ضعیف خواهد شد. در این مقاله تعدادی از راه های افزایش اعتماد به نفس، راه هایی که هزاران نفر امتحان کرده و جواب گرفته اند را برای شما بازگو کنیم. امیدواریم که خواندن این مطلب برای شما مفید و مثمر ثمر واقع شود.

راه های تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که هنگام انجام یک کار مفید و یا یادگیری آن، احساس خوب و مثبتی داشته باشید. توصیه می کنیم جهت افزایش اعتماد به نفس خود، در یک کلاس ثبت نام کنید و از حس خوب یادگیری لذت ببرید. سعی کنید روزانه با انجام کاری یا گفتن حرفی، حداقل یک نفر را خوشحال کنید، حس رضایتمندی دیگران می تواند حال خودتان را هم خوب کند.

ورزش و سلامتی باعث داشتن بدنی سالم و مناسب و هیکلی رو فرم و زیبا می شود. از این رو حس خوب و اعتماد به نفس بالایی به شما می بخشد، پس حتما باشگاه رفتن و ثبت نام در کلاس های ورزشی را در اولویت خود قرار دهید. پیروزی و موفقیت همواره حس قدرت و اعتماد به نفس را در انسان تقویت می کند، سعی کنید موفقیت هایی که تاکنون کسب کرده اید را به خاطر بیاورید و بابت آن ها به خودتان ببالید. ارزش و اهمیت قائل شدن به موفقیت هایتان نه تنها خودشیفتگی نیست، بلکه برای سلامت روحی و افزایش اعتماد به نفس شما ضروری است.

وقتی در یک موقعیت اجتماعی قرار گرفتید، سعی کنید همیشه لبخند به لب داشته باشید و تنها کنار آشنایان و خانواده و دوستان خود نمانید. بهتر است سر صحبت را با افراد غریبه باز کنید تا انسان های جدید و بالطبع تجربه های جدیدی را کشف کنید و دیدتان نسبت به دنیا بازتر و روشن تر شود. از اینکه مورد پسند دیگران باشید دست بردارید. چند شخصیتی بودن و بازی در نقش های مختلفی که دیگران از شما انتظار دارند، رفته رفته موجب وارد شدن آسیب های جدی و جبران ناپذیری به روح و جسم شما خواهد شد. نکته دیگر اینکه همواره تصمیمات معقول و سنجیده ای بگیرید و متناسب با هدفی که دارید، برای به دست آوردنش بجنگید و تلاش کنید. گرفتن تصمیمات بزرگ و دور از انتظار و از طرفی نداشتن اراده کافی برای انجام آن ها، عامل خطرناکی است که می تواند حس سرخوردگی و عدم توانایی در انجام کارها را در شما تقویت کند و سبب کاهش اعتماد به نفستان شود.

راه های تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس

افراد با اعتماد به نفس بالا چه رفتارهایی دارند؟

تجربه ها نشان داده است که افراد با اعتماد به نفس بالا پیوسته به فکر جبران لطف و محبت های دیگران نیستند، زیرا در بعضی مواقع این کار بدین معناست که شما ارزش خودتان را دست کم گرفته اید و خود را سزاوار این محبت و احترام نمی دانید. همیشه به خودتان بگویید که من لایق بهترین ها هستم. به گذشته خود نگاه کنید و به خودتان قول دهید که بهتر از قبل خواهید شد. پیوسته در رقابت با دیگران نباشید، اول با خودتان رقابت کنید و سعی کنید از آنچه که دیروز بودید بهتر باشید. مطمئنا تکرار روزمره این رفتار می تواند به افزایش اعتماد به نفس شما کمک کند.

اشتباهات و کاستی های خود را گردن بگیرید و از پذیرفتن آن ها سر باز نزنید. گاهی اعتماد به نفس می تواند ایستادن پای اشتباهاتتان و گرفتن درس و تجربه از آن ها باشد. برای افزایش اعتماد به نفس عبارت  من می توانم» را در راه رسیدن به هدفتان، همواره ورد زبان خود قرار دهید. هر روز از یک فرصت کوچک یا بزرگ برای بهتر کردن حالتان استفاده کنید. دوستان و اطرافیان نقش بسیار مهمی در زندگی همه ی ما دارند، لذا سعی کنید همیشه در جمع افرادی باشید که کنارشان خود واقعیتان هستید و نقش بازی نمی کنید. با کسانی که مشوق و دوستدار شما هستند رفت و آمد داشته باشید و از افرادی که باعث تخریب شخصیتتان می شوند و شما را دست کم میگیرند دوری کنید‌. محیطی آرام و بی استرس برای خودتان مهیا کنید. از فکر کردن به امور ناخوشایند در زندگیتان دست بکشید و بدانید که ارزش و اهمیت خودتان در زندگی بالاتر و بیشتر از هر کس و هر چیزی است، بدون شک این امر سبب افزایش اعتماد به نفس روزافزون در شما خواهد شد.

ترس هایتان را کنار بگذارید!

هنگام انجام کاری، پیوسته به نتیجه و سود و زیان آن فکر نکنید و از انجامش لذت ببرید، فرقی نمی کند چه کاری باشد، چه درس خواندن برای کنکور و امتحانات نهایی یا اجرای یک پروژه ی حساس مهندسی. اگر کارتان را با عشق انجام دهید، مطمئن باشید نتیجه نیز همان خواهد شد که می خواهید. به خودتان اطمینان داشته باشید. از مقایسه ی خودتان با دیگران دست بردارید، شما به اندازه ی کافی خوب و جذاب هستید، با مقایسه و تقلید از دیگران به خودتان اعتبار نبخشید.

در کارهای گروهی مشارکت کنید

یکی دیگر از راه های افزایش اعتماد به نفس می تواند بیان نظرات و مشارکت در کارهای گروهی باشد، از حرف زدن و بیان نظرات تان امتناع نکنید. اگر در محل کارتان ایده جالبی به ذهن تان رسید یا فکر کردید چیزی نیاز به اصلاح دارد حتما بیان کنید و و با همکاران تان به اشتراک بگذارید. اگر تمام تلاش و انرژیتان را برای فهم و یادگیری چیزی گذاشته اید، دیگر از تقلا برای فهم عمیق و بیش از حد آن دست بکشید و آن را همانگونه که فهمیده اید بپذیرید و بیش از حد به خودتان سخت نگیرید. برخی افراد فکر می کنند خجالتی بودن صفت بدی است و اینکه در برخورد با افراد جدید خجالتی هستند، دلیل بر کمبود اعتماد به نفسشان می باشد، اما اینطور نیست! این ویژگی در همه ی افراد کم و بیش وجود دارد، پس زیاد درگیر این مسئله نشوید؛ چرا که در این صورت خجالتی بودن تان بدتر نیز می شود.

راه های تضمینی برای افزایش اعتماد به نفس

جهت افزایش اعتماد به نفس خود سعی کنید محیط اطرافتان، مانند اتاق شخصی یا دفتر کارتان را همواره تمیز و مرتب نگه دارید. محیط اطراف شما به شدت بر درکتان از خود تاثیر خواهد گذاشت و اگر این محیط به هم ریخته و پر از آشغال و وسایل اضافی باشد، تمرکز و اعصابتان را دچار اختلال خواهد کرد. لذا توصیه می کنیم یک روز در هفته را به مرتب کردن اتاق و وسایل شخصی تان اختصاص دهید و همیشه تمیز و منظم باشید، چرا که تمیزی و زیبایی محیط اطرافتان تاثیر به سزایی در افزایش اعتماد به نفس و رضایتمندی از خودتان خواهد داشت.

چگونه فردی خوشحال باشیم؟

فهرستی از کارهایی که دوست دارید انجام دهید و به شما حس خوب و انرژی مثبت می دهند را تهیه کنید و از همین فردا انجام این کارها را آغاز کنید. به عنوان مثال خواندن یک رمان عاشقانه یا دیدن یک فیلم خنده دار، یادگیری یک ساز موسیقی و یا کارهایی هر چند کوچک که شما را سر شوق آورده و لبخند به لبتان می نشانند. خوشحالی و حال خوبتان را وابسته به دیگران ندانید. بودن در یک رابطه و دوست داشته شدن و تایید از طرف دیگران، تنها هدف و دلیل حال خوب شما نیست! ابتدا ارزش ذاتی خودتان را پیدا کنید، اگر شما خودتان را دوست داشته باشید دیگران هم دوستتان خواهند داشت و این امر موجب افزایش اعتماد به نفس در شما می شود.

از نقاط قوت و توانایی هایتان برای غلبه بر ضعف هایتان استفاده کنید. فراموش نکنید همه ی انسان ها نقاط ضعفی دارند و هیچ کس کامل نیست. پذیرش و درک درست این موضوع نیز می تواند دلیلی بر افزایش اعتماد به نفس در وجود هر فردی شود. تصویری که از ظاهر و فیزیک خود در ذهنتان نقش می بندد بسیار پر اهمیت است، زیرا اگر از درون با ظاهرتان مشکلی داشته باشید و به اصطلاح خودتان را نپسندید مسلما اعتماد به نفس حضور در اجتماع را نخواهید داشت.

بنابراین سعی کنید همیشه به ظاهرتان رسیدگی کنید و وقت بگذارید تا به زیبایی دلخواه و مورد قبول خودتان دست یابید. خود را معطوف به یک روش و یک مدل زندگی نکنید تا دچار روزمرگی، احساس کسل بودن و خستگی نشوید. مسیرهای جدیدی را امتحان کنید، امتحان کردن روش های نو در هر کاری ذهن و روح شما را خلاق و هوشیار نگه می دارد و از طرفی باعث اطمینان به توانایی های خود و افزایش اعتماد به نفس در وجودتان می شود.

بنا به آنچه گفته شد، داشتن اعتماد به نفس بالا و حس مفید بودن، یکی از دغدغه ها و نیازهای اساسی هر فردی است که پیوسته باید به فکر تقویت و به کارگیری آن باشد تا زندگی راحت تر و بدون استرسی را برای خود فراهم سازد.

در پایان امیدواریم که از خواندن مطالب ذکر شده در این مقاله لذت برده باشید و ما نیز توانسته باشیم قدمی کوچک در راه افزایش اعتماد به نفس و حال خوب شما عزیزان برداشته باشیم.

با شرکت در مجموعه کارگاه های “مهارت های زندگی” “سینا یاوریان“، قایق بادبانی زندگی خود را در توفان تا مقصد با لذت به پیش برانید.

10 نکته و راهکار برای کاهش استرس و کنترل استرس

راهکارهای کاهش استرس برای تجربه زندگی بهتر

راهکارهایِ کاهش استرس در روزهای سخت، لحظات را برای شما آسان تر و خوشایندتر خواهند ساخت؛ بعضی روزها چنان سخت، پیچیده و پرمشغله می شوند که ایجاد تعادل بین شغل، رسیدگی به خانواده و سایر مسئولیت‌ها و تعهدات، باعث استرس و دست پاچگی خواهد شد. شما برای تنظیم زمانِ خود و حفظِ سلامتِ روحی و جسمی در روزهای پرکار، نیاز به آموختن راهکارها و نکاتی برای کاهش استرس دارید تا بتوانید با آرامش و شادابی، بدون سردرگمی وظایف خود را به بهترین شکل ممکن به انجام رسانید؛ شما باید این نکات را برای کاهش استرس و مدیریتِ آن بیاموزید و تمرین کنید زیرا روزهایِ زیادی  از زندگی به آن ها نیاز خواهید داشت…

۱۰ نکته و راهکار برای کاهش استرس و کنترل استرس

۱- ورزش کنید

کار کردنِ منظم و انجام فعالیت های مورد علاقه تان، یکی از بهترین راه ها برای آرامش بخشیدن به ذهن و جسم شما است؛ به علاوه شما با ورزش کردن برای بهبودِ حالت های روحی خود و کنترل استرس نیاز دارید تا فشارهایِ کارهای روزانه را در ورزش تخلیه کنید و سرشار از سبکیِ روحی گردید. شما هر هفته به حدود ۲ ساعت و نیم ورزش های ملایم تر نظیر پیاده روی یا ۷۵ دقیقه ورزش های شدیدتر مانند شنا یا دویدن نیاز دارید. در این ورزش هایِ هفتگی آنچنان نتایجِ کاهش استرس و تناسب اندام را خواهید دید که از ورزش کردن دست بر نخواهید داشت!

10 نکته و راهکار برای کاهش استرس و کنترل استرس

۲- ماهیچه های خود را آرام و رها کنید

هنگام استرس ماهیچه های شما سفت و منقبض می گردند، شما با چند راهکار می توانید ماهیچه های خود را نرم و رها و بدنتان را تازه و شاداب گردانید:

*کش و قوس دادن، حرکات کششی، از جا برخاستن، چند قدم راه رفتن و باز کردن قسمت های مختلف بدن و حرکت دادن به دست ها و پاها.

خودتان را به جادویِ ماساژ بسپارید تا سرشار از لذت، آرامش و سبکی شوید؛ ماساژ، گرفتگی ها و اسپاسم عضلات بدن را که طی استرس ایجاد می شود رفع و به کاهش استرس کمک می کند.

دوش آب گرم شما را سرحال و شاداب و عضلات شما را رها و منبسط می گرداند.

با دمنوشی آرام بخش نظیر: دم نوش گل گاو زبان و اسطوخودوس یا مطالعه ی شبانه خوابی راحت، عمیق، سریع  و شیرین برای خود بسازید؛ داشتنِ خواب شبانه ی با کیفیت به شدت در کاهش استرس مؤثر است.

۳- تمرینات تنفس عمیق را انجام دهید

چند بار پشت سر هم تنفس عمیق (حبسِ نفس و بازدم عمیق) فشار و سنگینیِ لحظات پر استرس را از شما می گیرد و به شدت آرامش بخش است. در زمان هایی که تحت فشار هستید اگر برای کاهش استرس، ۵ قدم زیر را بردارید، از احساسِ خوبی که خواهید گرفت، شگفت زده می شوید.

*در راحت ترین پوزیشنِ ممکن قرار بگیرید، دستان خود را آویزان و رها کنید، پاها را بر زمین بگذارید و یا اگر امکان دارد دراز بکشید.

*چشمان خود را ببندید و ذهنتان را خالی کنید.

*در حالی که چشمانتان را بسته اید، خود را در مکانی امن، راحت، آرام و زیبا که دوستش دارید تصور کنید؛ این مکان می تواند در ساحل رو به دریایی نیلی باشد یا در دلِ جنگلی سبز یا در باغی پر از گل و سرشار از صلح باشد.

*در همین حالات، به آرامی نفس های عمیق بکشید؛ هوا را از راه بینی وارد و به آرامی از دهان خارج کنید.

*از ۵ تا ۱۰ دقیقه حالت هایِ بالا را حفظ کنید و در شرایط آرامش، تصور و تنفس صحیح و عمیق بمانید.

10 نکته و راهکار برای کاهش استرس و کنترل استرس

۴- تغذیه ی صحیح و سالم داشته باشید

خوب بخورید و بیاشامید. یک رژیم غذاییِ منظم، متعادل و سالمِ سرشار از مواد مقوی، به شما در داشتن قدرت، احساسی عالی و کنترل استرس کمک خواهد کرد. علاوه بر آن اثراتِ زیادی در ثبات خلق و کاهش استرس شما خواهد گذاشت. رژیمی از انواع میوه، سبزیجات تازه، غلات کامل و پروتئین های کافی برای خود طراحی کنید تا انرژی بدنتان همیشه بالا باشد. از ویتامین ها و مواد غذایی سالم غافل نشوید؛ چراکه کمبود ویتامین در تحریک پذیریِ اعصاب مؤثر است و استرس، تنش های روانی را در شما افزایش می دهد.

۵- آهستگی را تمرین کنید

زندگیِ مدرن بسیار شلوغ است و سرعت در لحظات زندگی حرف اول را می زند. اما گاهی ما فقط نیاز به آهستگی و حفظِ آرامش داریم. به زندگی خود نگاه کنید و کارهای کوچکی مانند کارهای زیر را برای آوردن آهستگی و آرامش به زندگی خود انجام دهید.

*ساعت خود را ۵ تا ۱۰ دقیقه جلو بکشید؛ در این حالت، شما کمی زودتر به کارها و قرارهایتان می رسید، عجله و شتاب از شما دور می شود و قدمی در کاهش استرس لحظاتِ خود برداشته اید.

*هنگام رانندگی در بزرگراه ها به لاین کم سرعت بروید؛ آرام گرفتن و کاهش استرس در بدن خود را خواهید دید.

*کارهای بزرگ را به بخش های کوچک تبدیل کنید و با آرامش و به دور از استرس به آن ها رسیدگی نمایید؛ مثلا پاسخ دادن به ۱۰۰ ایمیل کاری را تبدیل کنید به ۲۰ قسمت دارای ۵ ایمیل. این تبدیل ها به کاهش استرس شما کمک خواهند کرد.

10 نکته و راهکار برای کاهش استرس و کنترل استرس

۶- برای خودتان زنگ تفریح بسازید

باید در روزهای پرتنش، با زنگ تفریح ها و سرگرمی های لذت بخش کار را برای خود آسان تر و روزها را شادتر کنید. انجام تفریحات زیر در کاهش استرس شما مؤثر است.

*عبادت، راز و نیاز، شکرگزاری و دعا کردن را فراموش نکنید

*مدیتیشن، مراقبه و تای چی نیز می تواند به کاهش استرس تان کمک کند.

*به موزیک های مورد علاقه ی خود گوش دهید و با موسیقی به کنترل استرس خود دست یابید.

*مقداری از زمان خود را در طبیعت بگذرانید و با سکوتُ زیباییِ طبیعت به کاهش استرس خود کمک کنید.

۷- زمانی را به سرگرمی های خود اختصاص دهید

شما نیاز دارید دقایقی  از روزتان را به چیزهایی اختصاص دهید که به شما آرامش، حسِ خوش و لذت می بخشند و در کاهش استرس شما مؤثرند. بعضی از این کارهای آرامش بخش می تواند سرگرمی های زیر باشد:

*مطالعه کردن، بافندگی، خلق هنر مثل نقاشی، نواختن ساز و.

*تماشای فیلمی جذاب؛ کمدی یا.

*بازی با کارت ها، تخته بازی و بازی های دونفره یا گروهی

10 نکته و راهکار برای کاهش استرس و کنترل استرس

۸- درباره ی مشکلات خود صحبت کنید

چیزهای زیادی در زندگی شما را آزار خواهند داد یا دچار رنج خواهند ساخت؛ صحبت کردن درباره ی این چیزها با دوستان، اعضای خانواده، روان شناس و… در کاهش استرس شما بسیار مؤثر است. حتی می توانید صحبت کردن با خود در مقابل آینه را امتحان کنید که به شدت آرامش بخش و سبک کننده است؛ در گفتگو با خود، به درونتان توجه کنید؛ منفی ها را بیابید و به مثبت تبدیل نمایید؛ مثلا: (من نمی توانم این کار را انجام دهم) را به (من این کار را به بهترین شکل انجام خواهم داد) تبدیل نمایید.

۹- برای کاهش استرس به خودتان آسان بگیرید

بپذیرید که شما همیشه نمی توانید در عالی ترین حالت ممکن باشید؛ به خودتان فرصتِ اشتباه کردن و خسته شدن بدهید، بدانید که تلاش کردن شما مهم است، نتایج را رها کنید. سعی نکنید همه چیز را به کنترل خود در بیاورید چون این غیر ممکن است؛ برای کاهش استرس، رها و آزاد باشید و خودتان را به سورپرایزهایِ جذابِ دنیا بسپارید. کارهای مورد علاقه ی خود را انجام دهید و فکرهای بیهوده و رنج آور را متوقف نمایید و تصور نکنید که باید همه ی کارهای سختِ دنیا را به تنهایی و با سرعت به انجام برسانید؛ دنیا مکانی برای مسابقه نیست، به خود سخت نگیرید؛ شاد، آزاد و رها زندگی کنید. شوخ طبع باشیدُ شاد کنید، بخندیدُ بخندانید؛ خنده بهترین روش برای رسیدن به آرامش و کنترل استرس است.

۱۰- دلایل ایجاد استرس در خود را بشناسید

برای کاهش استرس در خود، عواملی که باعثِ ایجادِ  استرس و تنش در شما می شود را شناسایی کنید و سعی کنید این عوامل را حذف کرده یا کاهش دهید؛ در این زمینه می توانید از یک روان شناس کمک بگیرید. اگر نمی توانید دلایل را به درستی تشخیص دهید، یک دفترچه ی استرس برای خود بسازید و زمان هایی را که بیشترین استرس را تجربه می کنید در آن ثبت نمایید، آرام آرام بیشتر خود را خواهید شناخت و به الگویی از خود دست خواهید یافت که به شما کمک می کند دلایلِ استرس و اضطراب خود را بهتر شناسایی کنید و در رفع یا کاهش این دلایل بکوشید…

راهکارهایِ کاهش استرس را شخصی سازی نمایید

۱۰ نکته برای کاهش استرس و کنترل آن گفته شد اما شما بسته به نوع زندگی، شغل، شرایط و علایق خود می‌توانید آن ها را شخصی سازی کنید تا بیشترین نتیجه را بگیرید. نکته ی مهم دیگر در زمینه ی کنترل استرس، تمرین است؛ بارها و بارها این ۱۰ راهکار را تمرین کنید، به کار ببندید و در آن ها تغییراتِ شخصی اعمال کنید تا بهترین مواردی که استرس را در شما کاهش می دهند، بیابید. استرس می تواند لحظاتِ شما را سرشار از سردرگمی و تشویش کند و کیفیتِ انجام کارهایتان را پایین بیاورد پس با شناختِ خود و به کارگیریِ راهکارهای کنترل استرس، آرامش و شادی را به زندگی و لحظات خود بیاورید و روزهای سخت و پراسترس را راحت تر نمایید. در نهایت برای هر کار و فعالیتی که درگیرش هستید، تلاش کنید و نتایج کارها را رها نمایید؛ تغییر در آنچه دستِ شما است را شروع کنید و از تلاش برای تغییر دادنِ آنچه در آن دخیل نیستید دست بردارید؛ این مورد آرامشِ فراوان و کاهش استرس را برای شما به ارمغان خواهد آورد.

 

با شرکت در مجموعه کارگاه های “مهارت های زندگی” “استاد سینا یاوریان“،

قایق بادبانی زندگی خود را در توفان تا مقصد با لذت به پیش برانید.

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

لمس کردن ؛ بلندتر از سخن گفتن

بلندتر از سخن گفتن

لمس کردن اولین حسی است که ما به دست می آوریم و آن یک سلاح سرّی در بسیاری از رابطه ­های موفق است. این مقاله در مورد بازیافتن سلاست (روان بودن) در اولین زبان شماست.

گردآوری : ریک چیلوت

ترجمه : سینا یاوریان

شما در یک صبح سه شنبه در یک واگن شلوغ مترو ، یا در یک اتوبوس شهری هستید. مسافران خواب آلود که تکان­های وسیله نقلیه برایشان لالایی است، در عین حال که خاموش هستند، افکار خود را می پراکنند؛

  • کودک تازه راه افتاده ، در پرسه زدن خود محتاطانه به مسافران نگاه می کند و با نگرانی ابرو در هم می­کشد. او برای اطمینان در حال جستجو با دست کوچک خود به طرف مادرش برمی­ گردد. مادر دست کوچک او را می­ گیرد و فشار می­ دهد و رها می­ کند. او آرام می­ شود، لبخند می زند ، دور می شود و دوباره به سمت مادرش بر­می گردد. مادر دوباره دست او را می گیرد و فشار می دهد و رها می کند.
  • یک خانم بیست و چند ساله با یک دامن و ژاکت به همراه یک کیف چرمی بر روی زانویش به سختی در صندلی نشسته است. او به طور مکرر دسته موهای بلوند خود را از روی صورت خود کنار می زند، سپس گردن خود را لمس می­کند، که هر دو حرکت ­های نیمه هوشیار او ، اضطراب از مصاحبه او در ساعت ۹ صبح را آشکار می کنند و تسکین دهنده هم هستند.
  • یک زوج در حال ماساژ همدیگر به میله تکیه داده اند ؛ دختر بازوهای پسر را مالش می دهد و پسر در حالی که صورتش در موهای دختر است او را می بوید.
  • خانم میانسال به گوشه فشرده می­ شود، به طور مشخص بازوها و بدن مرد جوان که کنار اوست به او فشار می­ آورد. پیغام واضح است؛ بنابراین مرد جوان بلافاصله فضای بیشتری را برای او فراهم می­ کند.

تحقیق در مورد توانایی ما برای ارتباط غیرکلامی یک رویه جدید روانشناسی است؛ محققان مدارک بسیاری در مورد هیجانات و امیال پیچیده ­ای که طرز ایستادن ، حرکات و بیانات ما فاش می­ کنند دارند. در عین حال اخیراً، ایده­ ای که مردم می توانند توسط بُعد غیرکلامی –  به مانند لمس کردن –  محتوای احساسات را افشا و ترجمه کنند بسیار محتمل  به نظر می ­رسند، حتی از نظر محققانی چون متیو هرتنشتین از دانشگاه دپاو که در این دانشگاه مطالعه می­ کند. ایشان در سال ۲۰۰۹ نشان داد که ما یک توانایی درونی برای رمزگشایی هیجانات از طریق لمس کردن داریم. در یک سری مطالعات ، هرتنشتین داوطلبانی داشت که سعی می کردند فقط با لمس کردن با کسانی که پیشتر آشنا نبودند و چشم­ هایشان بسته بود ارتباط حسی برقرار کنند. شرکت کنندگان بسیاری در مورد این آزمایش بیمناک بودند. او می­گوید : ” این یک جامعه لمس_هراس است ، ما غیرآشناها را یا حتا دوستانمان را در صورت لزوم لمس نمی­کنیم.”

 

…………………………………………………………………………………….

نشانگر واقعی یک ارتباط دوستانه بلند مدت سالم این نیست که دوست شما چندوقت یکبار شما را لمس می­ کند، بلکه آن است که دوست شما چندوقت یکبار در پاسخ به لمس کردن شما ، شما را لمس می­ کند.

…………………………………………………………………………………….

به هر حال آنها آن آزمایش را به خاطر علم انجام دادند. نتیجه نشان می دهد که ما با یک توانایی، برای فرستادن و دریافت سیگنال ها تنها با لمس کردن تجهیز شده ­ایم. شرکت کنندگان با ۸ هیجان غریزی – عصبانیت، ترس، انزجار، عشق، قدردانی، همدردی، خوشحالی و غمگینی – با درجه دقت بالای ۷۸ درصد ارتباط برقرار کردند. هرتنشتین تاکید کرد که “شگفت زده شدم، من فکر می کردم دقت آن، شانسی در حدود ۲۵ درصد خواهد بود.”

مطالعات پیشین توسط هرتنشتین و دیگران نتایج مشابهی را تولید کرده ­اند. در اسپانیا ( جایی که مردم بهتر از آمریکا با لمس کردن ارتباط برقرار می کنند) و در انگلیس و همچنین در پاکستان و ترکیه تحقیق به همین صورت پیش رفته است. او می­ گوید:” در همه جاهایی که ما آن تحقیق را انجام دادیم، به نظر می رسید که مردم توانایی انجام آن را دارند.”

علاوه بر آن ، ما برای تفسیر لمس جنس مقابلمان طوری ظاهر می شویم  انگار که در یک شبکه سیم­ کشی قرار داریم. یک تحقیق، شواهدی از این توانایی را گرد آورد که در سال ۲۰۱۲ به وسیله تیمی که اسکن MRI را برای اندازه گیری فعالیت مغز افرادی که لمس شدند به کار بردند انتشار یافت.

برای شرکت کنندگان که مردان با علاقمندی به جنس مخالف بودند، یک فیلم ویدئویی از یک مرد یا یک زن را نشان داد که اینطور نشان می داد که پای شرکت کنندگان را لمس می کند. به طور قابل پیش ­بینی، شرکت کنندگان، تجربه تماس توسط یک مرد را کمتر مطبوع و دلپذیر درجه­ بندی کردند.

اسکن مغز نشان داد که قسمتی از مغز که کورتکس سوماتوسنسوری ابتدایی نامیده می شود، به تماس توسط یک زن بسیار واضح پاسخ داد تا به تماس توسط یک مرد. اما یک آزمایش دوگانه نیز وجود داشت؛ چراکه فیلم­ ها ساختگی بودند و همیشه یک زن بود که شرکت کنندگان را لمس می کرد.

نتایج؛ حیرت انگیز بودند، چرا که پیشتر فکر می کردند که کورتکس سوماتوسنسوری ابتدایی برای رمزگشایی کیفیت تماس همچون نرمی و زبری کاربرد دارد. اینکه فعالیت آن بسته به اینکه شرکت­ کننده ­ها باور داشتند که چه کسی آنها را لمس می کند تغییر می کرد، نشان می دهد که اجزای هیجانی و اجتماعی لمس کردن همراه با هم هستند در عین حال از حس ­های فیزیکی جدا نشدنی هستند. کمک محقق، آقای مایکل اسپزیو- یک روانشناس در کالج اسکریپز- می­گوید: ” وقتی شما توسط یک نفر لمس می شوید، مغز شما برای دادن اطلاعات در مورد کیفیت واقعی آن تماس ساخته نشده است، کل تجربه، توسط ارزیابی اجتماعی شخصی که شما را لمس می کند تاثیر می پذیرد.”

اگر لمس کردن یک زبان بود، به نظر می رسد که ما به طور غریزی می دانستیم که چگونه آن را به کار بگیریم. اما ظاهراُ آن یک مهارت است که برای به دست آوردن امتیاز کسب می کنیم. هنگامی که از شرکت کنندگان در تحقیق هرتنشتین در مورد توانایی شان در مورد ارتباط برقرار کردن توسط لمس کردن پرسش شد، آنها آن را کم تخمین زدند، در حالیکه عمل آنها نشان داد که لمس کردن در حقیقت ممکن است سلیس ­تر از صدا ، تظاهرات صورت و دیگر بُعدهای بروز احساس باشد.

…………………………………………………………………………………….

لمس توسط مادر می تواند درد کودک را هنگام تست خون کاهش دهد. ماساژ نوزاد با خواب بهتر ارتباط دارد و معاشرت اجتماعی را افزایش می­دهد، همانطور که می تواند رشد نوزادان نارس را افزایش دهد.

…………………………………………………………………………………….

هرتنشتین می گوید: ” با صورت و صدا، در کل ما می توانیم فقط یک یا دو نشانه مثبت را که با هم اشتباه نشوند شناسایی کنیم.” برای مثال ، سرور(خرسندی) ، تنها حس مثبتی است که در هنگام مطالعه صورت با اطمینان قابل رمزگشایی است. در حالیکه تحقیق ایشان نشان داد که لمس کردن می­ تواند چند احساس مثبت را بیان کند: سرور، عشق، قدردانی و همدردی. دانشمندان پیشتر باور داشتند که لمس کردن در حقیقت درک مفهوم پیغام­ های ارسالی از صحبت کردن یا زبان بدن را تسهیل می کند. هرتنشتین می گوید: ” اما در واقع به نظر می رسد که لمس کردن ، راه بسیار ظریف­تر ، پیچیده ­تر و صریح­ تر برای انتقال احساس است.”

آن همچنین ممکن است سرعت برقراری ارتباط را افزایش دهد. لورا گوررو ، کمک محقق برخوردهای نزدیک: ارتباط در رابطه ها، که در مورد ارتباط حسی و غیرکلامی در دانشگاه ایالت آریزونا تحقیق می کند، می گوید: ” اگر شما به حد کافی با لمس کردن عجین باشید ، آن اغلب آسان­ترین راه برای ارسال یک پیغام است.” این بی­درنگی بخصوص بسیار ارزشمند است وقتی که برای یک پیوند به کار می رود. گوررو تاکید می کند:” ما به شخصی که ما را لمس می کند احساس نزدیکی بیشتری داریم.”

درحالیکه کارشناسان به طور آشکار گرامر و لغات هر چیزی را مستند می کنند ، یک لغت­نامه برای ترجمه زبان لمس کردن وجود ندارد. هرتنشتین تاکید می کند:” ما متوجه شدیم که راه های بسیار متفاوتی برای نشان دادن یک احساس از طریق لمس وجود دارد.” علاوه بر آن ، اینکه یک لمس چگونه برداشت شود بسیار وابسته به زمینه است. اسپزیو توضیح می دهد : ” اینکه ما در مطب یک دکتر هستیم یا در یک کلوپ شبانه، نقش بزرگی در اینکه مغز چگونه یک تماس را پاسخ دهد دارد.” در حال حاضر ، امتحان برخی راه های ویژه برای ایجاد ارتباط و پیوند از طریق لمس کردن ( و اینکه چگونه ظرفیت خود را برای انجام آن افزایش می دهیم) سلاست و روانی این وسیله و راه ­های بهتر استفاده از آن را نشان می دهد. سود بسیاری با در آغوش کشیدن حس لامسه ­مان، به طور خاص؛ تعامل مثبت بیشتر و حس عمیق تر در ارتباط با دیگران عاید ما خواهد شد.

…………………………………………………………………..

فشار سطحی

حس ­های فیزیکی کسانی که ما لمس می کنیم بر روی احساس­های انتزاعی ما تاثیر می­ گذارند.

اینطور نیست که فقط تماس فیزیکی که با دیگران ایجاد می کنیم طنین­ های غیرقابل پیش­بینی را در روان ما ایجاد می­ کنند. جوش اکرمن، یک روانشناس تکامل­ گرا در مدرسه مدیریت اسلوان MIT می­گوید: ” اینکه بدن فیزیکی ما چگونه به جهان پیرامون واکنش نشان می دهد در اساس با طرز فکر ما ارتباط دارد.”  اینکه بخش فیزیکی ما ، بخش فیزیولوژیکی ما را شکل می دهد ، شناخته شده به عنوان شناخت تجسمی، یک موضوع تحقیق در سال­های اخیر بوده است.

برای نمونه، یک تحقیق در سال ۲۰۱۰ توسط اکرمن و همکاران نشان داد که کیفیت فیزیکی کسانی که مردم لمس می کنند – زمختی یا لطافت ، سنگینی یا سبکی ، زبری یا نرمی آنها – قضاوت مردم را به سمت همان کیفیت انتزاعی  هدایت می کند. بنابراین کسانی که زونکن های سنگینی در دست حمل می­کنند بیشتر به عنوان یک فرد جدی قضاوت می­شوند لمس یک بافت زبر مرتبط است با قضاوت زمختی. نشستن بر روی صندلی چوبی سفت مردم را متمایل می­ کند که در یک مذاکره بسیار سخت­ گیر باشند. یک تحقیق در سال ۲۰۰۸ توسط یکی از کمک محققان اکرمن، روانشناس دانشگاه یل، آقای جوش برگ نشان داد که نگاه داشتن یک نوشیدنی گرم در دست، مردم غریبه را افرادی گرم – مهربان و بخشنده – معرفی می­ کند. در حالیکه تحقیق دیگر او نشان می دهد که احساس تنهایی می­ تواند با تجربه گرمای فیزیکی – نگاه داشتن یک کیسه گرم – تسکین داده شود.

چنین ترجمه هایی از حس­های لمس به کیفیت­ های انتزاعی نشان می­دهد که چگونه حس ­های فیزکی تجربه شده در دوران کودکی می توانند تبدیل به یک معیار ذهنی شوند که در بزرگسالی طرز فکر استعاره­ ای ما را می سازند. ما مفاهیم انتزاعی را بر روی مفاهیم فیزیکی می سازیم ( به طور مثال: مفاهیم ما از شخصیت زمخت یا درشت یا خشن ، برپایه درک ما از زمختی لمس شده است). این ارتباط بین حس­های فیزیکی و مفاهیم انتزاعی باقی هستند، تا زمانیکه راه ­اندازهای پیشین بعداً تجربه شوند.

آیا آن به این معنی است که شما بهتر است از نشستن در صندلی نرم در هنگام مذاکره خرید ماشین اجتناب کنید؟ یا آیا بهتر است یک جنس سنگین­ تر برای کارت ویزیت خود به کار ببرید؟ یا بهتر است یک دوش آب گرم بگیرید وقتی که در شنبه شب خانه تنها هستید و احساس خوبی ندارید؟ بله یا خیر را اکرمن پاسخ می دهد. همچون بیشتر حقه های جادویی ، آن وقتی جواب می دهد که شما متوجه آنچه که اتفاق می افتد نباشید. او توضیح می دهد : ” اگر شما به حقیقت اینکه دارید یک جسم سخت یا سنگین را لمس می کنید توجه کنید، ذهن شما آن را رد خواهد کرد.” بنابراین توجه داشتن به اینکه شما در هنگام مذاکره برای وام خودرو بر روی یک صندلی راحت نشسته اید تمایل شما را برای یک مذاکره کننده ملایم بودن از بین خواهد برد. و دست دادن سفت و سخت ، مصاحبه کننده را قانع خواهد کرد که شما داوطلب قوی و محکمی هستید…مگر اینکه آن برای او القا کند که شما با گرفتن محکم دست سعی دارید در او تاثیر خوبی بگذارید.

…………………………………………………………………..

یاد­گیری زبان لمس

ما دریافت سیگنال­ های لمسی را قبل از به دنیا آمدن با تکان های ضربان قلب مادر که از طریق مایع داخل رحم تقویت می­ شوند شروع می­ کنیم. شگفت­ انگیز نیست که از ابتدا بازی تماس نقش بسیار مهمی در رابطه والدین_کودک دارد. پروفسور پیتر اندرسون از مدرسه ارتباطات دانشگاه ایالتی سان دیه­ گو نویسنده ارتباط غیرکلامی: شکل­ ها و کارکردها ، می گوید:” لمس کردن؛ یک کانال ضروری ارتباط برای کودک با نگهداری کنندگان کودک است.”

لمس مادر پیوستگی بین کودک و مادر را افزایش می دهد: آن می تواند نشانه ­ای از ایمنی باشد( شما ایمن هستی؛ من اینجا هستم) و بسته به نوع لمس کردن ، آن می تواند حس ­های منفی یا مثبت را منتقل کند. حتا لمس مادر به نظر می رسد استرس در کودک را هنگامی که تست خون می­ دهد کاهش دهد. موسسه تحقیقات لمس دانشگاه میامی در رابطه با لمس کردن به شکل ماساژ، ارتباطی بین لمس کردن و منافع بسیار از جمله خواب بهتر ، کاهش تحریک­ پذیری و افزایش ارتباطات اجتماعی بین نوزادان همچنین بهبودی رشد نوزادان بیان می کنند.

ما به قدری که در کودکی لمس می شدیم لمس نمی شویم، آن زمانی است که سطح راحتی با تماس فیزیکی و در کل نزدیکی فیزیکی رشد می یابد. اندرسون می گوید ” در واقع تنوع فرهنگی بسیاری که در مورد راحت بودن با پیشنهادهای لمس شدن وجود دارند به طور مشخص آموخته شده اند”.

آب و هوای گرم تمایل ایجاد می کند که فرهنگ هایی ایجاد شود که در مورد لمس شدن، نسبت به مناطق سردتر، آزاداندیش هستند. فرضیه هایی وجود دارند که چرا شرایط محیطی با دمای بالا اجازه دسترسی به پوست را افزایش می دهد ( اندرسون می گوید:”هنگامی که پوست در معرض نمایش است یا لباس نازکی پوشیده شده که از روی آن لمس قابل احساس است، برای لمس کردن یک فرد کارساز است.” ؛

تاثیر نور آفتاب بر روی خُلق ؛ “نور آفتاب، انگیزه پیوندجویی و شور جنسی را افزایش می دهد، نبود نور آفتاب ما را افسرده می کند و تعامل اجتماعی را کاهش می دهد.”

الگوهای مهاجرت ؛ “قدمای ما تمایل داشتند که به مکان هایی با همان آب و هوای منطقه قبلی خود مهاجرت کنند. ساکنین نیمکره شمالی قاره آمریکا ، آلمانی ها و اسکاندیناوی ها هستند و ایتالیایی ها و اسپانیایی ها به مکزیک و برزیل رفته اند. که روی نوع لمس کردن تاثیر می گذارد.”

آن چیزی که در خانه شما می گذرد نیز نقش دارد. اندرسون خاطر نشان می کند که منکرین خدا بیشتر از مذهبیون همدیگر را لمس می کنند، ” شاید به آن خاطر است که مذاهب می آموزند که برخی از انواع لمس کردن نامناسب یا گناه هستند.” بنابراین تفاوت برای لمس کردن روی سنگ حک نشده است.  گذراندن زمان در فرهنگ های متفاوت، یا حتی با دوستان احساسی_لمسی ، و گرایش شما برای لمس می تواند آن را تغییر دهد.

به هر حال ما بزرگسال هستیم و ما بیشتر آموخته ایم که لمس کردن متمایل است که شرایط را بالا ببرد بخصوص آن در احساس پیوند اتفاق می افتد. حتی ارتباط احساسی با غریبه ها هم در ایجاد و هم در تسهیل همکاری تاثیر قابل ملاحظه ای دارد. در تحقیقاتی که به ۱۹۷۶ برمی­گردد، کارمندان کتابخانه دانشگاه هنگامی که کارت­ های کتابخانه را به داشنجویان برمی­گرداندند، دست برخی از دانشجویان را به صورت ناملموس لمس می کردند. مصاحبه ای که با دانشجویان صورت گرفت آشکار کرد که دانشجویانی که لمس شده بودند حتا در صورتی که متوجه لمس شدن نشده بودند، کتابخانه و کارمندان را مطلوب­تر ارزیابی کردند.

…………………………………………………………………………………….

تماس فیزیکی بین اعضای تیم، عملکرد بین همه تیم های NBA را پیش بینی کرد. تماس مهرورزانه بیشتر قبل از شروع فصل مسابقات، تیم­ها و بازیکنان موفق بیشتری را در آخر فصل به دنبال داشت.

 

…………………………………………………………………………………….

 

بیشتر مطالعات اخیر نشان داده اند که ظاهراٌ تماس های ناچیز ارزش های بزرگی را برای گارسون ها به ارمغان می آورد، به طوری که مردم اگر با احوالپرسی همراه با لمس توسط صاحب مغازه استقبال شوند بیشتر خرید می کنند، و اینکه غریبه ها بسیار مایل هستند به کسانی کمک کنند که کمکی درخواست کرده اند که نیاز به لمس دارد. آن را تماس انسانی بنامیم در حالی که با یک یادآوری مختصر در درونمان یک حیوان اجتماعی هستیم. جوررو می گوید: “بیشتر اوقات در این مطالعات مردم حتی به خاطر نمی آورند که لمس شده اند. آنها فقط یک پیوند را احساس می کنند، آنها احساس می کنند که آن فرد را بیشتر دوست دارند.”

به طور دقیق پیوند لمسی به چه مقدار پرسود است؟ برای یافتن پاسخ، یک تیم که توسط مایکل کراوس از کمپین روانشناسی دانشگاه ایلینویز در اوربانا رهبری شد ، تماس­های فیزیکی بین اعضای یک تیم را در طول بازی های NBA پیگیری کردند(با در نظر گرفتن همه آن برخوردهای سینه ،به هم زدن کف دست ها و به پشت زدن). تحقیق آشکار کرد که تماس مهرورزانه ی بیشتر قبل از شروع فصل مسابقات، تیم­ها و بازیکنان موفق بیشتری را در آخر فصل به دنبال داشت. اثر لمس، مستقل از پرداخت مالی و عملکرد بود.

کراوس می گوید: ” ما بسیار حیرت زده شدیم. لمس کردن، عملکرد را در تمام طول بازیهای NBA پیش بینی کرد. بازیکنان بسکتبال برخی اوقات فرصت نمی کردند که یک واژه ی تشویق کننده به هم تیمی خود بگویند، به جای آن ، آنها این حرکت باور نکردنی لمس کردن را برای ارتباط سریع و دقیق ایجاد کردند.” علاوه بر آن لمس کردن، عملکرد را در تمام فعالیت های همکاری ارتقا می بخشد. همانطور که خویشان نخستین ما ، در انسان ها ، ارتباط اجتماعی را با تیمار کردن همدیگر تقویت کردند. او می گوید:”لمس کردن ، ارتباطات را تقویت می کند و آن نشانه نزدیکی است. آن همکاری را افزایش می دهد در حین اینکه نشان می دهد که پیوند چقدر محکم است.”

آقای فیلد از موسسه تحقیقاتی لمس کردن می گوید:” یک لمس کردن پشت یا مالش دست هنگامی که یک صورت حساب را تحویل می دهیم به ما کمک می کند که بهتر عمل کنیم، شاید به این دلیل است که هنگامی که شما دریافت کنندگان فشار پوست را تحریک می کنید، هورمون های استرس را کاهش می دهید. همزمان تحریکات لمس گرم ، هورمون نوازش، اکسیتوسین را آزاد می کند که احساس اعتماد و تعلق را افزایش می دهد. ”

آزاد شدن هورمون ها همچنین رغبت ما برای نوازش خود را توضیح می دهد که ما صد بار در روز به عنوان روش آرامش بخش به کار می بریم. فیلد بیان می دارد: ” ما خودمان را بسیار لمس می کنیم ، موهای خود را نوازش می کنیم و خودمان را در آغوش می گیریم.”  از دیگر رفتارهای معمول، ماساژ پیشانی ، مالش دست ها ، کشیدن گردن را شامل است. شواهد نشان می دهند که ایده ی موثری وجود دارد که ماساژ خود، ضربان قلب را آهسته می کند و سطح هورمون استرس ، کورتیزول را کاهش می دهد.

 

یک لمس از روی عشق

دی­پاوز هرتنشتاین هر عصر هنگام رختخواب رفتن پسرش پشت او را مالش می دهد. او می گوید: “آن یک فرصت پیوند برای هر دوی ماست . سطح اکسیتوسین بالا می رود، ضربان قلب پایین می آید، تمام اینها موارد شگفت انگیزی هستند که نمی توانیم ببینیم. لحظاتی چون این ، طبیعت متقابل لمس کردن را آشکار می کنند. شما نمی توانید لمس کنید بدون اینکه لمس شوید. بسیاری از این نتایج فیزیولوژیکی سودمند، هنگامی که شخصی عمل لمس کردن را انجام می دهد عایدش می شود.”

در واقع، وقتی ما کسی هستیم که یک تماس را ایجاد می کنیم، ممکن است تمام این منفعت ها را دریافت کنیم. به عنوان مثال؛ تحقیقات فیلد آشکار کرد که کسی که ماساژ می دهد به همان اندازه کسی که ماساژ می گیرد، کاهش عظیمی از هورمون استرس را تجربه می کند. او می افزاید:” تحقیقات نشان داده است که کسی که دیگری را در آغوش می گیرد دقیقاٌ به همان اندازه شخصی که در آغوش گرفته شده است سود می برد.”

هرتنشتین خاطر نشان می کند: “علاوه بر این ، لمس کردن دیگری، یک خیابان یک طرفه نیست هنگامی که آن سیگنال می فرستد؛ قطع نظر از ارسال پیغام، مقدار زیادی از اطلاعات درباره حالت مغز را آشکار می کند”. آیا آنها نسبت به لمس شدن باز هستند یا دوری می کنند؟ آیا آنها در تنش ها آرام هستند؟ آیا گرم هستند یا سرد برخورد می کنند؟ او می گوید:” گاهی همسرم را لمس می کنم و حتی اگر چشم هایم بسته باشد به سرعت می توانم بگویم که استرس دارد. شما می توانید از طریق فشردگی و لرزش ماهیچه ها آن را حس کنید، و این نوع اطلاعات می تواند ما را در مورد رفتارمان با آن شخص هدایت کند و بر آنچه که ما فکر می کنیم و چگونگی درک ما از آنچه که می گویند اثر بگذارد.”

شاید به خاطر اینکه لمس کردن هم بر لمس کننده و هم بر لمس شونده اثر می گذارد، آن یک راه بنیادی برای ایجاد و ارتقا ارتباط صمیمی در یک رابطه رومانتیک است.

یک تحقیق، ۱۲ رفتار پشت سر هم را که عموماً زوج ها برای افزایش صمیمیت دنبال می کنند ارائه کرده است: بعد از سه مرحله اول ( ارتباط چشم به بدن ، چشم به چشم و صحبت کردن) ۹ رفتار باقیمانده شامل لمس کردن هستند( شروع با نگه داشتن دست ، سپس بوسیدن ، در نهایت صمیمیت جنسی). گوررو می گوید:” عوامل متفاوت لمس کردن بستگی به مرحله رابطه دارد. در ابتدا آن به مانند شناسایی است. آیا فرد مقابل پاسخ متقابل خواهد داد اگر من لمس کنم؟” همانطور که رابطه پیش می رود ، لمس کردن بیشتر می شود. او می گوید شما لمس کردن در محل های عمومی را بیشتر می بینید. مردم در تمام مدتی که با هم هستند دست همدیگر را گرفته اند یا دست در شانه هم انداخته اند. آن نشان می دهد که آنها در حال تشدید رابطه هستند.”

اما آن اشتباه خواهد بود اگر فکر کنیم که مقدار لمس های زوجین ادامه پیدا خواهد کرد تا یک اتفاق خاصی را ایجاد کند. تحقیقات از طریق مشاهده زوجین در محل های عمومی و یا تحلیل آنچه که خود آنها گزارش می دهند نشان می دهد که مقدار لمس کردن در ابتدای رابطه افزایش می یابد، گاهی اوج آن در ازدواج است، و پس از آن افت می کند. در طول زمان دوستان رومانتیک با مقدار لمسی که آنها انجام می دهند تنظیم می شوند، رفتار بالا یا پایین آنها برای نزدیک تر بودن به اهمیت دادن آنها به عادات طرف مقابل بستگی دارد. ناتوانی در یکسان شدن روی نقاط آسایش مشترک به زودی منجر به افت رابطه خواهد شد، در حالیکه در بین زوجینی که ازدواج بلند مدت داشته اند ، لمس کردن تقریباً یک نرخ یک به یک را به دست می دهد.

در حالیکه زوجینی که از همدیگر راضی هستند تمایل بیشتری به لمس یکدیگر دارند ، اما نشانگر واقعی یک ارتباط بلند مدت سالم این نیست که دوست شما چندبار شما را لمس می کند ، بلکه آن است که چندبار برای پاسخ به لمس کردن شما، شما را لمس می کند. گوررو می گوید: “هرچه پاسخ متقابل نیرومندتر باشد، شخص رضایت و احساس صمیمیت بیشتری در رابطه را گزارش می کند”. همچون موارد بسیار در روابط، در مورد رضایت نیز به مقداری که ما برای دوستمان انجام می دهیم دریافت خواهیم کرد.

 

قوانین ارتباط اجتماعی

اندرسون می گوید: ” مهمترین موضوع این است که ما با لمس کردن به احتمال زیاد خودمحور بودن یا صمیمی بودن خود را آشکار می کنیم”. به طور مثال ، محکم گرفتن در هنگام دست دادن ، یکی از موقعیت های نادری است که در هنگام ارتباط با غریبه ها اگر طول بکشد اشکالی ندارد. به همان صورت آن برای فرستادن یک پیغام در مورد خودتان یک موقعیت مهمی است. اندرسون می گوید:” یک دست دادن شل و ضعیف نشان از اطمینان و اشتیاق کم دارد، در حالیکه گرفتن سفت و سخت می تواند نشان از این باشد که شما می خواهید خودمحوری خود را نشان دهید”. او پیشنهاد می کند که دست دادن، سفت باشد نه تا حدی که استخوان ها را بشکند و  بهتر است گرم درک شود تا مثل یک ماهی سرد. اندرسون می گوید:” ما مردمی را دوست داریم با سطح بالای گرمی دست می دهند. کسی که بسیار از لمس کردن استفاده می کند می گوید : َ من یک فرد صمیمی و دوستانه هستم. َ پزشکان و معلمان و مدیرانی که به لمس کردن بیشتر تمایل دارند، درجه­ صمیمیت بالایی می گیرند.”

با این وجود، خارج از رابطه های نزدیک ، نتایج ارسال پیغام های اشتباه افزایش می یابد. اندرسون می گوید:” افراد لمس گرا گاهی ریسک هایی را می پذیرند که به عنوان یک فرد گستاخ یا آزار دهنده ارزیابی شوند. تماس فیزیکی ممکن است آزارنده یا خطرناک باشد.” شاید به همین علت است که بر طبق موقعیت ، ما قوانینی داریم که چه کسی می­ تواند ما را لمس کند ، کی و کجا. بر طبق گفته اندرسون “حداقل بین آشنایان دور عموماً از شانه به پایین تا دست ها تنها جای قابل قبول برای لمس هستند. پشت، چندان ایجاد حساسیت نمی کند برای همین آن نیز قابل قبول است.”

البته ، شرایط موقعیتیِ دیگری نیز وجود دارند. فرهنگ­ ها و افراد مختلف سطح تحمل های متفاوتی برای لمس شدن دارند. لمس هم­جنس ­ها و غیر­هم­جنس­ ها مفاهیم متفاوتی دارند. بنابراین عواملی چون، کیفیت لمس کردن، طول لمس، شدت لمس و موقعیت­ها وجود دارد. اندرسون می­گوید ” آن یک ماتریس پیچیده است.” یک لمس سریع و رها کردن- همچون با کف دست به پشت شانه زدن برای جلب توجه او – اشکالی ندارد. اما کشیدن دست روی شانه همچون نوازش می تواند سوتفاهم ایجاد کند. ( اندرسون اشاره می کند : ” بیشتر آزارهای جنسی از  لمس کشیدنی ناشی می شوند.”)

یک لمس می تواند به طور طبیعی بیشتر شهوتی به نظر برسد اگر با نشانه های دیگری همراه شود، همچون طول دادن نگاه ، یا نگهداشتن یک موقعیت به مدت طولانی. در حالیکه یک فشار بازو می تواند به معنی همدلی یا پشتیبانی باشد، اما اگر آن به طور سریع پایان نیابد و با یک نگاه ادامه­ دار همراه شود، آن می تواند به معنی یک فشار خشونت آمیز تلقی شود. همچنین محیط می تواند موارد را تغییر دهد: در زمین بازی ، یک مرد ممکن است راحت باشد که هم بازیش به معنی بازی خوب یک ضربه به باسنش بزند، اما آن نمی تواند به عنوان حرکتی برای تبریک گفتن در اداره به کار رود.

در واقع تنها قانونی که می تواند به شما اطمینان دهد که ارتباط ایجاد کردن با لمس کردن برای شما مشکلی ایجاد نخواهد کرد این است که: آن را انجام ندهید. آن مثل این است که یک قانون برای محل کار شما در کتاب استخدام ذکر شده است. اندرسون یک قانون کمی نه چندان سفت و سخت برای لمس کردن ارائه می کند: ” بیرون از رابطه ‏های نزدیک ، به ناحیه‏ های امن لمس همچون شانه‏ ها و بازوها ( دست دادن، به پشت شانه‏ زدن) اکتفا کنید، و در محل کار ، آن کارها را بهتر است ترجیحاً در مورد هم رده ها انجام دهید نه در مورد رده های بالاتر یا مدیران.

اگر بهترین موقعیت برای ایجاد ارتباط با لمس کردن وجود داشته باشد، آن احتمالاً هنگامی خواهد بود که کسی به تسلی نیاز دارد. گوررو می گوید:” تحقیقات نشان می دهد که لمس کردن می تواند بهترین راه برای تسلی باشد. اگر از مردم بپرسید که آنها چگونه در موقعیت مشخص به کسی تسلی می دهند، آنها مایلند از به پشت زدن، بغل کردن و انواع متفاوتی از لمس کردن بیشتر از راه های دیگر نام ببرند. حتی دوستان غیر­هم­جنس، که معمولاٌ همدیگر را زیاد لمس نمی‏ کنند در این موقعیت نگران نیستند که سیگنال اشتباهی بفرستند یا سوتفاهم ایجاد کنند.”

شاید به همین خاطر باشد که آن زمان­ ها – در طول سوگواری شدید و یا ترس ، همچنین در لحظات لذت و عشق – فقط زبان لمس کردن است که می تواند به طور کامل احساس ما را نشان دهد.

 

 

گردآوری : ریک چیلوت

ترجمه : سینا یاوریان

سال ۱۳۹۲

منبع: سایکولوژی تودی

50 راهکار برای تقویت هوش هیجانی

تقویت هوش هیجانی: چگونه با افزایش هوش هیجانی به موفقیت برسیم؟

هوش هیجانی باعث تقویت عملکرد شما در محل کار و همچنین در زندگی شخصیتان می شود، با این حال تقویت هوش هیجانی با خود شما شروع می شود. این هوش می تواند رسیدن به موفقیت در همه ی قسمت های زندگیتان، از اعتماد به نفس، یکدلی و خوش بینی شما گرفته تا توانایی های اجتماعی، خود کنترلی، درک و مدیریت احساسات تان را سرعت ببخشد.

مهم نیست که در چه زمینه ی حرفه ای فعالیت می کنید، چه مدیریت یک تیم دو یا بیست نفری و یا حتی مدیریت خودتان، بلکه درک اینکه چقدر در کنترل احساساتتان موثر هستید، خود یک نقطه ی خوب برای شروع است. هوش هیجانی حاصل فراگیری و یا به دست آوردن تجربه نیست و به برنامه آموزشی نیاز ندارد، پس این هوش از کجا می آید، ، آیا شما هوش هیجانی دارید و آیا می توان با راه کارهای به دنبال تقویت هوش هیجانی بود؟

خوشبختانه هوش هیجانی قابل یاد گرفتن است و ما در این مقاله یک لیست جامع و همه جانبه از نکاتی را گردآوری کرده ایم که می توانند به شما در پیدا کردن سطح هوش هیجانی و به دست آوردن توانایی های مهم در تقویت هوش هیجانی جهت پیاده سازی آن ها در زندگی روزمره کمک کنند.

هوش هیجانی

هوش هیجانی چگونگی شناسایی افراد، مدیریت احساسات آن ها و نشان دادن عکس العمل در برابر احساسات دیگران است. هوش هیجانی در واقع درک چگونگی تاثیر احساسات در افکار و عملکردهای شما است. بنابراین می توانید کنترل بهتری بر رفتارهایتان داشته باشید و توانایی هایتان را جهت مدیریت موثرتر خودتان گسترش دهید. افزایش آگاهی عاطفی، به ما اجازه ی رشد و به دست آوردن درک عمیق تری از خودمان را می دهد، ما را قادر می سازد تا با دیگران ارتباط بهتری برقرار کنیم و روابط قوی تری را بسازیم.

چگونه با افزایش هوش هیجانی به موفقیت برسیم؟

ما پیشنهاد می کنیم که با این هشت نکته ی ابتدایی شروع کنید که یک نقطه شروع خوب برای افزایش هوش هیجانی شما خواهند بود.

۱- تمرین مشاهده کردن احساسات تان

اغلب ما یک شیوه زندگی گیج کننده و پر مشغله ای را داریم و به همین دلیل از دست دادن احساسات

مان بسیار آسان است. برای به دست آوردن مجدد احساسات، سعی کنید که زمانی را برای نقاط مختلف در طول روز تنظیم کنید. بعد از اتمام زمان، چند نفس عمیق بکشید و متوجه شوید که چه احساساتی دارید. توجه کنید که این احساسات به صورت احساس فیزیکی در بدن شما ظاهر می شوند و بیانگر احساسات تان هستند. هر چه بیشتر تمرین کنید، این ویژگی به ذات شما تبدیل خواهد شد.

۲- به نحوه ی رفتارتان توجه کنید

وقتی که بر روی خودآگاهی احساسی تان تمرین می کنید، زمانی را نیز برای توجه به رفتارتان تنظیم کنید. توجه کنید که هنگام تجربه ی احساسات اصلی و مهم، چگونه رفتار می کنید و چگونه بر زندگی روزمره شما اثر می گذارند. زمانی که به عکس العمل هایمان در برابر این احساسات آگاه تر می شویم، مدیریت آن ها آسان تر می شود.

50 راهکار برای تقویت هوش هیجانی

۳- در مورد نظرات و افکار خودتان بیندیشید

در این دنیای پر از ارتباط، به راحتی می توانیم در «حباب فکری» قرار بگیریم. در این وضعیت موجود، نظرات شخصی شما مرتبا توسط افراد با دیدگاه های مشابه دوباره اجرا می شود. برای خواندن قسمت دیگر داستان وقت بگذارید و نظرات خود را به چالش بکشید (حتی اگر هنوز هم فکر می کنید که افکار قبلی درست هستند). این کار به شما در درک دیگران و افزایش هوش هیجانی کمک خواهد کرد.

۴- مسئولیت احساسات خود را بر عهده بگیرید

منشاء احساسات و رفتارهایمان، خودمان هستیم نه سایر افراد و هنگامی که شما مسئولیت احساسات و رفتارهای خودتان را بر عهده می گیرید، در همه قسمت های زندگی تان تاثیر مثبت آن را خواهید دید.

۵- برای جشن گرفتن وقت بگذارید

کلید قسمتی از افزایش هوش هیجانی جشن گرفتن و انعکاس آن در لحظات خوب زندگی است. به صورت کلی افرادی که هیجانات مثبت را تجربه می کنند، ارتجاعی تر هستند و احتمالا روابط دارند که به آن ها در گذر از سختی ها کمک خواهند کرد.

۶-  احساسات منفی را نادیده نگیرید

انعکاس احساسات منفی به اندازه ی احساسات مثبت مهم است. درک علت احساس منفی کلیدی است که شما را به یک فرد کامل تبدیل می کند، فردی که در آینده بیشتر قادر به حل مسائل منفی خواهد بود.

۷- نفس کشیدن را فراموش نکنید

زندگی مکررا موقعیت های مختلفی را همراه با تجربه ی بعضی از انواع استرس ها بر سر راه ما قرار می دهد. برای مدیریت احساسات و جلوگیری از فوران هیجانات در این مواقع، نفس کشیدن را فراموش نکنید. در این مواقع، به صورت تان آب بزنید. بیرون بروید و هوای تازه بگیرید یا نوشیدنی بخورید (هر چیزی که شما را خنک نگه دارد) و به خودتان فرصتی دهید تا ببینید چه اتفاقی می افتد و چگونه باید پاسخ دهید.

۸- سیر طول عمر

درک کنید و به یاد آورید که هوش اجتماعی چیزی است که گسترش می یابد و نیازمند بهبود مستمر است؛ تمرین این فرآیند و افزایش هوش هیجانی در سیر طول عمر اتفاق می افتد.

تقویت هوش هیجانی: چگونه با افزایش هوش هیجانی به موفقیت برسیم؟

تاثیر خودآگاهی در افزایش هوش هیجانی

خودآگاهی یک عنصر کلیدی در افزایش هوش هیجانی است که در واقع توانایی شناخت و درک شخصیت، خلق و خو و احساساتتان و تاثیر آن ها بر دیگران را بیان می کند. این عنصر شامل یک ارزیابی واقع بینانه از توانایی های شما (نقاط قوت و ضعف خود) و درک ارزیابی دیگران از شما است و می تواند به شما در بهبود حوزه های مهم زندگیتان، انطباق بهتر و محدود کردن تصمیم گیری های نادرست کمک کند.

۹- یاد بگیرید که به خودتان به صورت عینی نگاه کنید

 

شناخت کامل خود بسیار دشوار است و تقریبا غیرممکن است که به خودتان به صورت عینی نگاه کنید، پس ورودی اطلاعات شما از کسانی که شما را می شناسند (ارزیابی آن ها از شما) بسیار حیاتی است. از آن ها در مورد نقاط قوت و ضعف خود بپرسید، آن چه که آن ها می گویند را یادداشت و مقایسه کنید. به دنبال یک الگو باشید و به یاد داشته باشید که با آن افراد بحث نکنید. (زیرا صحبت های آن ها به این معنی نیست که آن ها درست می گویند) آن ها فقط درصدد کمک به شما در ارزیابی ادراک شما از دیدگاه دیگران هستند.

۱۰- یک دفتر خاطرات داشته باشید

یک روش عالی برای ارزیابی دقیق از خودتان این است که دفتر خاطرات داشته باشید. می توانید با نوشتن آن چه که در پایان روز اتفاق افتاده است، احساس شما در آن لحظه و نحوه برخورد با آن، نوشتن دفتر خاطرات را شروع کنید. مستند سازی جزئیات به این صورت باعث می شود که شما را از آن چه که انجام می دهید آگاه کند و با مشخص کردن نقاط قوت و ضعف، از مشکلات احتمالی جلوگیری کند. پس هر روندی را یادداشت کنید و به صورت دوره ای به یادداشت های خود نگاهی بیندازید.

۱۱- بفهمید که چه چیزی باعث ایجاد انگیزه در شما می شود

هر کس یک انگیزه ی اصلی در زمان آغاز پروژه ای دارد. مشکل اصلی نگهداری این نیروی محرکه در زمان بروز سختی ها و مشکلات است. اغلب مردم یک پروژه را شروع می کنند ولی نمی توانند آن را تکمیل کنند، زیرا انگیزه خود را از دست می دهند. بنابراین برای پیدا کردن انگیزه تان زمان بگذارید و از آن برای افزایش هوش هیجانی خود استفاده کنید.

۱۲- سخت نگیرید

گاهی اوقات ممکن است شکست های عشقی رخ دهد. زیرا ما زمانی را برای کاهش سرعت ‌و رویه احساساتمان اختصاص نمی دهیم. به خودتان استراحت بدهید و تلاش آگاهانه برای فکر کردن، انجام یوگا و یا کتاب خواندن انجام دهید. کارهای کوچک اینچنینی تاثیر قابل توجهی در افزایش هوش هیجانی شما خواهند داشت.

۱۳- عوامل محرک احساسات خود را تشخیص دهید

افراد خودآگاه قادر به تشخیص احساسات خود در صورت وقوع آن ها هستند. مهم است که بتوانید با احساساتتان انعطاف پیدا کنید و آن ها را با وضعیت خود سازگار کنید. احساسات خود را در زمان وقوع انکار نکنید؛ با این حال در برابر آن ها سفت و سخت هم عمل نکنید، قبل از برقراری ارتباط با احساسات تان، زمانی را برای پردازش آن ها بگذارید.

۱۴- احساساتتان را پیش بینی کنید

به موقعیتی که در آن قرار خواهید گرفت فکر کنید و احساساتتان را پیش بینی کنید. نامگذاری و قبول کردن احساسات را تمرین کنید. نامگذاری احساسات، شما را کنترل می کند. سعی کنید به جای فقط واکنش نشان دادن، واکنش های مناسب نسبت به احساسات را انتخاب کنید.

۱۵- به بینش و بصیرت خود اعتماد کنید

اگر هنوز هم در انتخاب مسیرتان مطمئن نیستید، به بینش و بصیرت خود اعتماد کنید. زیرا بالاخره ناخودآگاه شما یاد گرفته است که کدام مسیر را برای تمام عمر خود انتخاب کنید.

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

مفهوم زندگی در ذهن و اندیشه افراد متفاوت است. فاکتورهای بسیاری در نقش بندی این مفهوم موثر هستند. هر انسان با توجه به محیطی که در آن رشد یافته، روش تربیت، سیستم آموزشی، دانشی که کسب کرده، تجربیات و نوع جهان بینی که دارد، تعریف خاصی از مفهوم زندگی در ذهن خود دارد. تا وقتی که تعریف ما از زندگی، مفهوم و چرایی آن درست نباشد، مدیریت موفق زندگی نیز اتفاق نمی افتد.

اگر این تعریف را برای خودمان مشخص نکنیم در تصمیم گیری ها و چالش های زندگی دچار سردرگمی خواهیم شد و این در مدیریت موفق زندگی تاثیر گذار است. با شناختی که از خودمان داریم و با توجه به روحیات فردی و جامعه ای که در آن هستیم می توان تعریف مشخصی از زندگی برای خودمان داشته باشیم و این به مدیریت زندگی کمک می کند.

مفهوم زندگی چیست؟

در یک تعریف کلی می توان زندگی را به تلاش برای رسیدن به تمایلات معنی کرد. این خواسته ها هستند که ما را به حرکت وا می دارند. در بعضی موارد تنها تلاش و حرکت کافی نیست و مسیر رسیدن به آنچه دوستش داریم موانع زیادی دارد. پس در تعریف کامل تر باید گفت زندگی تلاش و مبارزه برای رسیدن به خواسته ها است.

هرپه این تعریف کامل تر باشد و همه جوانب در کلیت آن در نظر گرفته شوند، به مدیریت موفق زندگی کمک بیشتری خواهد کرد. اگر شخصی زندگی را برای خودش فقط تلاش برای بقا بداند، بیش از بقیه جوانب سختی های راه را درک خواهد کرد. یا اگر تعریف مشخصی برای زندگی خود نداشته باشد، با هر ناملایمتی آسیب خواهد دید.

چگونه به مدیریت موفق زندگی دست پیدا کنیم؟

اگر بخواهیم به مدیریت موفق زندگی دست پیدا کنیم، باید تمام جوانب مسیر پیش رو را در نظر بگیریم. همین تلاشها و سختی ها را هم جزو زندگی بدانیم. تنها رسیدن به تمایلات مهم نیست بلکه همه مسیر هم جزو زندگی به حساب می آید.

مساله ای که امروزه بعضی انسانها را درگیر کرده بحران معناست. یعنی نمی دانند دقیقا چه می خواهند و تعریفی از معنای زندگی برای خود ندارند. آموزش این مساله در دوران کودکی اهمیت بالایی دارد. اینکه کودکان بعد از هفت سالگی کم کم بیاموزند قرار نیست زندگی فقط آسانی باشد و برای هر کاری باید تلاش کرد، ذهن آنها را می پروراند و در برابر سختی ها قوی می کند.

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

مدیریت علاقه ها

نقش علاقه ها در به حرکت واداشتن انسان بسیار پررنگ است. می توان گفت تمام کارهایی که انجام می دهیم یا از روی علاقه است و یا نتیجه ای که می دهد مورد علاقه ماست. پس اینکه چه چیزی را می پسندیم هم اهمیت بالایی برای رسیدن به مدیریت موفق زندگی دارد.

فاکتورهای بسیاری در شکل گیری تمایلات و خواسته های هر فرد موثر است. بخشی از آن بر اساس سلیقه شخصی است و بخش دیگر بر اساس نوع تربیت و شکل گیری شخصیت به وجود می آید. صرف وجود داشتن علاقه، درست و غلط بودن و زمان تلاش برای آن را مشخص نمی کند. مدیریت علاقه یعنی بتوانیم این را تشخیص بدهیم که در حال حاضر اولویت با انجام چه کاریست. بین علاقه شدید به تماشای فوتبال و یا تکمیل پروژه ای که فردا باید ارائه بدهید کدام را انتخاب می کنید؟ خب معمولا انتخاب اولیست و برای تکمیل کار احتمالا از وقت خوابتان خواهید زد و فردا انرژی کم تری خواهید داشت. این یک مثال ساده بود. گاهی اوقات انتخاب و گزینش علاقه ها نتایج مهم و غیر قابل بازگشتی می دهند.

باید این مهارت را در خودمان به وجود بیاوریم که اگر لازم است علاقه مان به بعضی چیزها را کاهش بدهیم و در مقابل اگر انجام کاری را لازم می دانیم بتوانیم خودمان را به آن علاقه مند کنیم. مدیریت علاقه ها از گامهای مهم مدیریت موفق زندگی است.

مدیریت فردی

ذهن و تواناهایی انسان بسیار گسترده تر از آن است که فکر می کنیم. گاهی اوقات حتی از نیمی از توانمان را هم به کار نمی گیریم. برای مدیریت موفق زندگی باید خودمان را رشد فردی خودمان را بهبود دهیم.

روی خودتان کار کنید و هیچوقت  به این حدی که هستید قانع نباشید. این دست تغییرات باید به آهستگی و همیشگی باشند. همیشه در حال یادگیری اطلاعات یا یک مهارت جدید باشید و ظرفیت های بالقوه خود را بالفعل کنید.

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

مدیریت اهداف

زندگی در جهت رسیدن به هدفی والا و در کل کمال طلبی از خصوصیات فطری انسان است. که البته در بسیاری از ما نهفته مانده است. از جمله دلایل کنار گذاشتن این ویژگی می توان وسواس های فکری یا به تعبیر دیگر احتیاط بیش از حد و عدم ریسک پذیری اشاره کرد. قسمتی از آن به تربیت خانواده و اجتماع بر می گردد که بیشتر سعی می کنند فرد را حفظ کنند تا اینکه رشد بدهند. و قسمتی مربوط به خود سازی است. بسیاری از انسانهای موفق از همین شرایط برخواسته اند اما خودشان به رشد شخصی اهمیت داده اند.

مدیریت موفق زندگی بدون داشتن اهداف مشخص کار آسانی نخواهد بود. و البته انتخاب درست هدف نیز نیازمند تفکر و واقع بینی است. علاقه نقش بزرگی در انتخاب هدف دارد اما لازم است در کنار آن میزان توانایی ها و ظرفیت و محدودیت ها را بشناسیم. البته این به این معنی نیست که فقط در حدی که هستیم فکر کنیم، بلکه تا جایی که امکان رشد و حرکت به طور واقع بینانه وجود دارد، در نظر بگیریم.

هدف بزرگ، موانع بزرگ نیز سر راه خود دارد. و برخی از ما زود خسته می شویم! هستند کسانی که قدرت انگیزه بخشی بالایی دارند اما همه ما مثل هم نیستیم. باید هدف را به قسمت های کوچک تقسیم کنید و پله پله جلو بروید. می توان گفت موفقیت، موفقیت می آورد و شکست های کوچک نیز قابل جبران هستند.

در راه رسیدن به اهداف خودتان را قوی نگه دارید و اجازه ندهید چیزی از انگیزه شما بکاهد. همانطور که در قسمت تعریف زندگی و علاقه ها گفتیم، برای مدیریت موفق زندگی باید به این درک برسیم که زندگی همین مسیر رسیدن است. پس اگر نتیجه آنطور که می خواهید نشد، شما همه چیز را از دست نداده اید.

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

مدیریت زمان

زمان ارزشمندترین سرمایه برای انسان است. سرمایه ای که اگر از آن استفاده نکنیم هرگز دوباره بدست نمی آید. مدیریت زمان همیشه یکی از دغدغه های ذهن بشر بوده و نقش بسیار بزرگی در مدیریت موفق زندگی دارد.

گاهی اوقات وقتی از همیشه بیشتر کار داریم احساس می کنیم که وقت نداریم و مدام تکرار می کنیم « امروز سرم شلوغ است». آیا این فکر درست است یا فقط توهم؟ آیا زمانی که داریم را درست مدیریت کرده ایم؟ یک نکته مهم در پیش بردن کارها این است که از جمله «امروز خیلی کاردارم» استفاده نکنیم! این از همان ابتدا توهم کمبود زمان را به وجود می آورد. همیشه کسانی هستند که در همین زمانی که ما داریم کارهای بیشتری از ما انجام می دهند پس نیاز به مدیریت جدی زمان داریم.

تکنیک های  مدیریت موفق زندگی

برای مدیریت موفق زندگی باید بهترین استفاده از زمان را داشته باشیم. از راهکارهای مدیریت زمان می توان این چند روش را ذکر کرد:

۱- لیست کار داشته باشید

برنامه ریزی در پیش بردن کارها اهمیت بسیار زیادی دارد. اینکه شما بدانید چه می خواهید و یادآوری کارها با نوشتن تاثیر پررنگی در مدیریت زمان دارد. لیست شما باید دو بخش کارهای بلند مدت و کوتاه مدت داشته باشد. برای مدیریت موفق زندگی ، اگر برنامه سالیانه، ماهیانه، هفتگی و روزانه باشد بهتر است. همچنین کارهای هر روز خود را اولویت بندی کنید.

۲- کارهای تان را به تعویق نیاندازید

مهمترین قسمت کار این است که خود را ملزم به انجام برنامه تان بدانید. اگر می دانید که این کار را انجام نمی دهید، روزهای اول لیست کلی داشته باشید و بعد کم کم اولویت بندی و ساعت مشخص هر کار را به برنامه اضافه کنید.

به تعویق انداختن کارها از زمان خودشان به بعد منجر به تلنبار شدن برنامه تان می شود و در نهایت باید انرژی بیشتری بگذارید یا اینکه نتیجه درستی نخواهید گرفت. انجام کارهایتان باید به عادت تبدیل بشوند.

۳- زمان های پرت را پیدا کنید

خرده زمان هایی که بین چند کار تلف می شوند شاید به نظر مهم نیایند اما در نتیجه کار موثر هستند. باید یاد بگیریم که آنها را مدیریت کنیم.

۴- جزئیات همیشه مهم نیستند

درست است که باید بهترین نتیجه را ارئه داد اما توجه بیش از حد به جزئیات زمان و انرژی شما برای کارهای بعدی را می کاهد. رسیدگی به این موارد را در اولویت آخر بگذارید تا اگر وقتی باقی ماند به آن برسید.

۵- خوب استراحت کنید

این خواب کافی نیست که زمان شما را می گیرد؛ برای مدیریت موفق زندگی باید به موقع کار به موقع استراحت کنید.

مدیریت موفق زندگی به سبک افراد موفق (تکنیک های کاربردی که لازم خواهید داشت)

۶- هیولایی به نام فضای مجازی

گاهی اوقات فقط می خواهیم یک برنامه را چک کنیم اما ساعاتی بعد به خودمان می آییم. معضل استفاده بیش از حد از اینترنت و فضای مجازی نه تنها مدیریت زمان بلکه مدیریت موفق زندگی را نیز به خطر انداخته است.

در مورد این مساله باید با خودتان بسیار جدی باشید. برنامه هایی که میزان استفاده شما از اینترنت و گوشی هوشمند را کنترل می کنند گزینه های خوبی هستند. با این وجود این شما هستید که باید بخواهید با کنار گذاشتن استفاده های بی مورد از رسانه های اجتماعی به مدیریت موفق زندگی دست پیدا کنید یا مهم ترین سرمایه را برای بی اهمیت ترین کار هدر بدهید.

۷- مدیریت هزینه ها

به دست آوردن درآمد گاهی اوقات با سختی زیادی همراه است. به همین دلیل یکی از فاکتورهای مهم مدیریت موفق زندگی این است که بتوانیم هزینه هایمان را کنترل کنیم. داشتن آرامش و نشاط اهمیت بیشتری از آسایش مادی دارند اما این هرگز دلیلی برای کم کاری و یا ولخرجی نیست.

تلاش برای داشتن درآمد کافی و برنامه برای مصرف آن را جدی بگیرید. از ابتدای ماه هزینه های لازم را کنار بگذارید و از باقیمانده حتما قسمتی را پس انداز کنید. دغدغه کم آوردن پول، برای مدیریت موفق زندگی یک مانع است.

۸- هزینه های اضافی را کنار بگذارید

خرید یکی از علاقه های کاذب ماست. باید تمرین کنیم چیزی را که فقط دوست داریم و فایده دیگری ندارد نخریم.

۹- پاساژگردی ممنوع

خرید کردن و گشتن بین مغازه ها برای بسیاری از ما خوشایند است. اما ممکن است توهم نیاز به خرید ایجاد کند و در نتیجه منجر به خرید خارج از برنامه بشود.

مشاوره روانشناسی زوجین

مشاوره روانشناسی زوجین

مشاوره روانشناسی زوجین

انتخاب این که باید از مشاوره روانشناسی زوجین استفاده کرد یا نه بعضا می‌تواند افراد را بر سر دو راهی دشواری بگذارد و تصمیم گیری در رابطه آن کار ساده ای نخواهد بود. به بیان دیگر، اگر کسی قصد استفاده از مشاوره روانشناسی زوجین را داشته باشد، باید به این مسئله اذعان کند که مشکلی در رابطه اش وجود دارد و همه چیز، آن طور که باید و شاید نیست؛ و این مسئله ای است که به سادگی نمی توان به آن اعتراف کرد. این در حالی است که اگر با جلسه های مشاوره و درمانی مرتبط با زوجین آشنایی نداشته باشید، کار تصمیم گیری به مراتب دشوارتر هم خواهد شد.

به همین خاطر، برای این که درک بهتری از موضوع پیدا کنید، در این مقاله سعی کرده ایم برخی مشکلات رایجی را که به هنگام پدیدار شدنشان بهتر است دو طرف حاضر در رابطه اقدام به مراجعه به جلسه های مشاوره روانشناسی زوجین کنند، برای شما گردآوری کرده ایم و اطلاعات بیشتری در این مورد در اختیارتان قرار خواهیم داد. در بخش پایانی مقاله هم شما را با تعدادی از اهداف رایج و مهمی آشنا خواهیم کرد که معمولا در این گونه جلسه های درمانی دنبال می شود. با این تفاسیر، اگر از مشکل بخصوصی در رابطه شخصی خود رنج ببرید، خواهید دانست که نیاز به مراجعه به مشاوره روانشناسی زوجین را خواهید داشت یا خیر، و در صورتی که جوابتان به این سؤال مثبت باشد، می توانید بسته به نیازها و هدفی که در ذهن دارید، یکی از انواع جلسه های درمانی را انتخاب کنید. ابتدا با مشکلات رایج شروع می کنیم. با ما همراه باشید.

۱. زوجین به یکدیگر اعتماد نداشته باشند

یکی از رایج ترین مشکلاتی که به خاطر آن طرفین حاضر در رابطه مشترک به مشاوره روانشناسی زوجین روی می آورند، نیازمندی آن ها به شخصی است که بتواند کمکشان کند به گونه ای بر بی اعتمادی پدید آمده میانشان غلبه کنند. عوامل مختلفی می توانند زمینه ساز این بی اعتمادی باشند که از آن جمله می توان به خیانت یکی از طرفین؛ دروغ گفتن های متمادی درباره خرج کردن پول و دیگر مسائل این چنینی. به هر عنوان، فارغ از اینکه علت ماجرا چه باشد، شرکت در جلسه های مشاوره روانشناسی زوجین این امکان را به دو طرف می دهد که بی پرده و آزادانه درباره نقاط ضعف خود صحبت کنند و از دلیلی که باعث شده رفتار بخصوصی از آن ها سر بزند پرده بر دارند.

۲. مشاجره های میان زوجین بیشتر و بیشتر شده است

آیا احساس می کنید در رابطه مشترک خود به مشکل برخورده اید و در طول روز هر آن انتظار مشاجره ای تازه با شریک زندگی خود دارید؟ ممکن است این مشاجره ها کوچک و نسبتا کم اهمیت باشند؛ ممکن است جدی تر از آن چه باشد که بسیاری فکر می کنند و پس از پایان مشاجره به مدت زمان زیادی برای بازیابی حالت عادی خود نیاز داشته باشید. صرف نظر از این مسائل، چیزی که مهم است مکرر شدن این گونه مشاجره ها است و در این صورت حتما باید از مشاوره روانشناسی زوجین استفاده کرد. البته نباید فراموش کرد که مشاجره های گاه به گاه میان زوجین چیزی کاملا عادی است و نشان از اهمیت رابطه و زندگی برای دو طرف دارد (در مقابل کسانی قرار می گیرند که با یکدیگر صحبت نمی کنند و مشکلاتشان بزرگتر و بزرگتر می شود، تا آن که ناگهان زخم های کهنه سر باز می کند و همه چیز به هم می ریزد)، اما مکرر شدن این مشاجره ها و تحت الشعاع قرار گرفتن زندگی زوجین به خاطر آن ها حاکی از این مسئله است که مشکلی ریشه ای و عمیق میان دو طرف وجود دارد که از دیدشان پنهان مانده است و باید هر چه سریع تر در جهت رفع آن اقدام کرد.

۳. زوجین توانایی برقراری ارتباط مؤثر با یکدیگر را نداشته باشند

ممکن است مشاجره ای میان دو طرف حاضر در رابطه وجود نداشته باشد، اما از سوی دیگر هر یک از طرفین احساس کنند که شریک زندگیشان آن ها را درک نمی کند یا احساس کنند که نادیده گرفته می شوند. در این صورت هم بهتر است به فکر استفاده از مشاوره روانشناسی زوجین بود. البته این مشکل به گونه ای دیگر هم ممکن است خود را نشان دهد: ممکن است یکی از زوجین احساس کند که مسائل و مشکلات عاطفی شریک زندگی خود را نمی تواند درک کند؛ ممکن است برای یکدیگر غریبه شده باشند. یکی از مهمترین مزیت هایی که استفاده از مشاوره روانشناسی زوجین به همراه دارد، برقراری مجدد ارتباط میان زوجین و بهبود کیفیت آن است. روان درمانگری که از تجربه و دانش کافی برخوردار باشد، می تواند ابزار لازم برای این کار را در اختیار شما بگذارد و به مرور زمان می توانید با شریک زندگی خود ارتباط برقرار کنید و با گوش دادن به صحبت هایش درک بهتری از روحیات و مسائل عاطفی او پیدا کنید. البته این مهم تنها به مرور زمان قابل دست یابی است و حداقل برای یک دوره کامل درمانی باید به مشاوره روانشناسی زوجین روی آورد.

۴. مشکلی میان زوجین وجود دارد، اما هیچ یک از طرفین نمی توانند چند و چون آن را تشخیص دهند

دقیقا همانند مشاوره روانشناسی فردی، مشاوره روانشناسی زوجین هم علاوه بر اینکه می تواند برای حل کردن مشکلات نتیجه بخش باشد، به شناسایی و تشخیص آن ها هم کمک می کند. فرض کنید نسبت به ماه ها یا سال های اولیه ازدواجتان تغییراتی در زندگی روزمره پدید آمده است، اما نمی توانید به درستی علت و چگونگی آن ها را مشخص کنید. یا شاید هم به اندازه گذشته در کنار شریک زندگی خود احساس راحتی نمی کنید. تمامی این ها نشانه های اولیه ای است که مشخص می کند تعاملات میان زوجین از سلامت کافی برخوردار نیست. البته چنین مسئله ای به این معنا نیست که یکی از دو طرف مقصر است، بلکه نشان از این دارد که رابطه به طور کلی دچار مشکل شده است و مطمئن باشید در چنین شرایطی هیچ کجا بهتر از کلینیک مشاوره روانشناسی زوجین نیست و تنها با استفاده از تجربه و دانش فرد متخصص در این زمینه می توان مشکلات را ریشه یابی کرد.

حال که درک بهتری از مشکلاتی به دست آوردید که پدید آمدنشان نیاز به مشاوره روانشناسی زوجین را ضروری می کنند، شما را با مهمترین اهدافی آشنا خواهیم کرد که معمولا در این جلسه های درمانی دنبال می شوند:

هدف اول از مشاوره روانشناسی زوجین: تغییر دیدگاه زوجین نسبت به رابطه

بعضا ممکن است هر یک از دو طرف حاضر در رابطه به قدری نسبت به الگوهای متفاوت رفتاری یا فکری حساسیت نشان دهد که از تصویر رابطه به عنوان یک واحد کلی غافل شود. در چنین مواقعی مشاور روانشناسی زوجین کمک خواهد کرد تا هر یک از طرفین این دید کلی نسبت به رابطه را دوباره به دست بیاورند و با در نظر داشتن آن سعی کنند مشکلات منحصربه فردی را که تجربه می کنند هم از پیش رو بردارند. برای دست یابی به این هدف پیش از هر چیز سعی می شود دو طرف را از سرزنش کردن یکدیگر بازداشت و به جای آن تشویقشان کرد که در قالب تیمی دو نفره سعی بر حل کردن مشکلاتشان داشته باشند.

هدف دوم از مشاوره روانشناسی زوجین: تغییر یا اصلاح هر گونه رفتار ناکارآمد

احتمالا یکی از مهمترین وظایفی که روان درمانگر در حین جلسات مشاوره روانشناسی زوجین به عهده دارد این است که به دو طرف کمک کند تا رفتار خود نسبت به دیگری را اصلاح کنند یا تغییر دهند. به خصوص آن دسته از رفتارهایی که به شکل بالقوه مضر به شمار می روند. روان درمانگر پیش از هر چیز اقدام به شناسایی این دسته از رفتارها می کند و پس از آن سعی می کند به هر یک از زوجین کمک کند تا مهارت سازماندهی مجدد و اصلاح یا تغییر رفتارهای خود را پیدا کنند. این گونه رفتارها شامل گستره نسبتا وسیعی می شود و از آن جمله می توان به روابط ناسالم و رفتار خشونت آمیز اشاره کرد.

هدف سوم از مشاوره روانشناسی زوجین: بازیابی پیوند عاطفی

برقراری ارتباط پایه و اساس هر نوع رابطه ای است و فرقی نمی کند این ارتباط در قالب کلمات و جملات برقرار شود یا به وسیله ایما و اشاره و دیگر راه های ارتباطی. زوجین، برای این که شناخت بهتری از یکدیگر پیدا کنند و توانایی حل کردن مسائل و مشکلاتشان را داشته باشند، باید احساساتشان را با یکدیگر در میان بگذارند.

در طول جلسه های مشاوره روانشناسی زوجین، روان درمانگر به زوجین کمک می کند تا به شکلی مؤثر احساساتشان را با یکدیگر در میان بگذارند. ترس، یکی از مهمترین موانعی است که برای دست یابی به این مهم بر سر راه افراد قرار می گیرد و وظیفه دیگر روان درمانگر کمک به طرفین برای غلبه بر ترس هایشان است.

هدف چهارم از مشاوره روانشناسی زوجین: بهبود روابط

مسئله دیگری که در طول جلسه های مشاوره روانشناسی زوجین به آن توجه نشان داده می شود، آموختن این نکته به زوجین است که برقراری ارتباط سازنده یکی از ملزومات داشتن رابطه ای سالم است.

روان درمانگر سعی می کند علاوه بر ذکر راهکارهای برقراری ارتباط سالم و دام هایی که در این راه قرار می گیرد و زوجین باید از گرفتاری در آن ها اجتناب کنند، سعی می کند مهارت های ارتباطی دو طرف را هم بهبود دهد. باید به خاطر داشت که مسئله تنها به برقراری ارتباط ختم نمی شود و چگونگی آن هم حائز اهمیت است. زوجین تنها در صورتی قادر به برقراری ارتباط مؤثر خواهند بود که به خوبی به صحبت های یکدیگر گوش دهند و با یکدیگر همدل باشند.

لینک منابع:

https://www.psychologytoday.com/us/blog/friendship-20/201709/should-you-go-couples-therapy

https://positivepsychologyprogram.com/relationship-therapy/

 

 

انواع زوج درمانی راهی برای نجات روابط آسیب دیده زوجین

انواع زوج درمانی راهی برای نجات روابط آسیب دیده زوجین

زوج درمانی یکی از راهکارهایی است که دو طرف حاضر در رابطه قادر خواهند بود با استفاده از آن اقدام به پیدا کردن مجدد احساساتی کنند که زمانی نسبت به یکدیگر داشتند. بسیاری از درمانگران فعال در حوزه روابط مشترک بر این باورند که برای حاصل شدن نتیجه دلخواه از یک دوره درمانی حداقل به دوازده جلسه نیاز است (هفته ای یک جلسه به مدت سه ماه) و تنها پس از گذر این مدت زمان است که امکان برخی مشکلات میان دو طرف حل شود. البته نباید فراموش کرد که این مدت زمان بسته به عواملی چون شدت مشاجره های بین دو طرف و چگونگی رویکرد آن ها در کلاس های درمانی ممکن است کمتر یا بیشتر شود. اگر در روابط مشترکتان با مسائلی دست و پنجه نرم می کنید که پیش از این برایتان بی سابقه بوده است و توانایی حل کردن این مسائل را به تنهایی ندارید، احتمالا زمان آن رسیده است که از فردی متخصص در این زمینه درخواست کمک و مشاوره کنید. روش های مختلف درمانی ای وجود دارند که از آن ها با نام انواع زوج درمانی یاد می شود. با کسب اطلاعات بیشتر در خصوص هر یک از این روش های درمانی قادر خواهید بود بسته به شرایط منحصربه فرد خود و رابطه تان از میان شان یکی را انتخاب کنید. در این مقاله قصد داریم شما را در این امر یاری کنیم و اطلاعاتی مختصر و مفید درباره انواع زوج درمانی در اختیارتان قرار دهیم. با ما همراه باشید.

انواع زوج درمانی راهی برای نجات روابط آسیب دیده زوجین

روش گاتمن

روش گاتمن یکی از انواع زوج درمانی است و اساس و پایه آن را تحقیقات و دستاوردهای جدید علمی تشکیل می دهد. در حقیقت با استفاده از ترکیبی از این تحقیقات و دستاوردها سعی بر آن است تا راهکاری برای مشکلات موجود میان زوج ها در نظر گرفته شود. مهمترین هدف از به کارگیری این روش به وجود آوردن حسی عمیق از درک متقابل، احترام و همدلی در میان دو طرف حاضر در رابطه است و نیز عبور از سد مسائل و مشکلاتی که باعث می شوند یکی از دو طرف (یا هر دوی آن ها) حاضر در رابطه مشکلاتی که در رابطه وجود دارند را به رسمیت نشناسند و بر این باور باشد که همه چیز خوب است.

مشاوره یا درمان خانواده

مشاوره یا درمان خانواده یکی از انواع زوج درمانی است که می توان با استفاده از آن به بهبود روابط متزلزل شده در محیط خانواده پرداخت. گاهی اوقات از این نوع مشاوره برای کنار آمدن با اتفاقی به خصوص استفاده می شود (برای نمونه زمانی که دو نفر از هم طلاق می گیرند). معمولا برای پیشبرد جلسه های درمانی این نوع از مشاوره به حضور تمامی اعضای خانواده نیاز است. درمانگر طی جلسات به خوبی تعاملات میان اعضای خانواده را مد نظر قرار قرار می دهد و بر اساس همین مشاهدات طی بلند مدت راجع به مشکلات و راهکارهای احتمالی تصمیم گیری می کند. البته رفتار کسانی که بعضا ساکت هستند و در این تعاملات نقشی ندارند هم مد نظر قرار می گیرد؛ برای نمونه اگر طی یکی از جلسات مشاجره ای میان دو یا چند تن از خانواده در گیرد، درمانگر از شخص یا اشخاصی که در مشاجره شرکت نداشته اند هم سؤالاتی درباره نظرش درباره حادثه پیش آمد کرده خواهد کرد. معمولا در طول جلسات مشاوره یا درمان خانواده سعی بر آن است تا روش های ارتباطی مؤثرتر و بهتری در اختیار اعضای خانواده قرار بدهند تا با یادگیری آن ها بتوانند روش های قدیمی تر خود را کنار بگذارند و از نتایج منفی آن دوری کنند.

درمان متمرکز بر هیجان

درمان متمرکز بر هیجان یکی دیگر از انواع زوج درمانی است و همانگونه که از نام آن برمی آید، هدف اصلی در آن درک بهتر و کنترل و مدیریت هیجانات است. در این روش درمانی، از هر یک از دو طرف حاضر در رابطه درخواست می شود تا در محیطی که هیچ گونه قضاوتی بر رفتار آن ها نخواهد شد، راجع به هیجانات خود صحبت کنند. هدف از اینکار این است که طرفین حاضر در رابطه درک بهتری راجع به هیجانات و واکنش های یکدیگر به دست بیاورند. به مرور زمان و با استفاده از این روش درمانی، ارتباط قوی تری میان دو طرف به وجود می آید و اگر در استفاده از مهارت های اجتماعی مشکل داشته باشند، تا حدود زیادی این دسته از مشکلاتشان هم برطرف می شود و احساس اعتماد بیشتری میانشان ایجاد می شود.

مشاوره زوجین

مشاوره زوجین یکی دیگر از انواع زوج درمانی است و به حضور مستقیم زوج ها در جلسات درمانی نیازمند است. این شیوه درمانی متمرکز بر این فرضیه است که بهترین روش برای فائق آمدن بر مشکلاتی که میان دو طرف حاضر در رابطه مشترک وجود دارد، حضور مؤثر و همزمان آن ها در کنار یکدیگر در جلسات درمانی است. کسانی که در روابط مشترک خود با مسائلی چون مشاجره های پی در پی، احساس دور بودن از یکدیگر و نبود درک متقابل، احساس خشم و عصبانیت نسبت به یکدیگر و آزردگی خاطر یا کمرنگ شدن علاقه نسبت به یکدیگر سر و کار دارند و این مسائل زندگی را تا حدودی به کامشان تلخ کرده است، می توانند با استفاده از این شیوه درمانی به نتایج خوبی دست پیدا کنند.

البته باید خاطر نشان کرد که بعضا ممکن است به صلاح دید درمانگر از یکی از دو طرف حاضر در رابطه درخواست شود به تنهایی به جلسه مشاوره بیاید (برای نمونه زمانی که یکی از دو طرف حاضر در رابطه در حضور دیگری چندان مایل به صحبت کردن نباشد).

درمان راه حل محور

درمان راه حل محور یکی دیگر از انواع زوج درمانی است و به عنوان یکی از شیوه های درمانی سازمان دهی شده و متمرکز بر هدف شناخته می شود. در این شیوه درمانی به جای آن که درمانگر سعی کند به مشکلات میان دو طرف حاضر در رابطه رسیدگی کند، برای آن ها هدفی تعیین می کند و پس از آن برنامه ریزی دقیقی برای دست یابی به هدف یاد شده طرح ریزی می کند و دو طرف باید طبق برنامه ریزی برای دست یابی به هدف پیش بروند. با استفاده از درمان راه حل محور می توان ابزارها و مهارت هایی کسب کرد که برای کنار آمدن با  چالش های هر روزه ای که پیش می آیند به کار خواهد آمد.

رفتار درمانی شناختی

رفتار درمانی شناختی از جمله انواع زوج درمانی است و در آن سعی بر آن است تا با درمانگر رابطه ای قوی شکل داده شود و پس از آن با انجام بررسی های دقیق به ریشه و علت اصلی مشکلات حادث شده میان دو طرف حاضر در رابطه پرداخت. در این روش درمانی دو طرف تشویق می شوند تا ادراک خود از اطراف، عقاید، احساسات و افکار خود را به چالش بکشند و به این صورت درک بهتری از علت اصلی برخی کارهایی که ازشان سر می زند پیدا کنند. رفتار درمانی شناختی به عنوان یکی از محبوب ترین و کارآمدترین انواع زوج درمانی شناخته می شود.

درمان سیستمی

درمان سیستمی یکی دیگر از انواع زوج درمانی است و در آن با استفاده از تکنیک های نسبتا پیچیده سعی می شود نقش اصلی هر یک از دو طرف حاضر در رابطه مشخص شود. در این روش درمانی رفتار دو طرف به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و پس از آن تأثیری را که رفتار فرد بر رابطه می گذارد مشخص می کنند. در نهایت هم سعی می کنند رفتارهای مخرب و مضر برای رابطه را کنار گذاشته و رفتارهای سودمند را جایگزین آن کنند.

مشاوره گروهی

مشاوره گروهی یکی دیگر از انواع زوج درمانی است و در آن سعی می شود زوج ها (گاهی اوقات دو طرف با هم حاضر می شوند گاهی اوقات یکی از دو طرف) را مقابل کسانی قرار بدهند که از مشکلاتی مشابه با آن ها رنج می برند. در این جلسات این شیوه درمانی معمولا بحث های گروهی مطرح می شوند و همگی در آن شرکت می کنند.به علاوه کارگاه های آموزشی ای هم به منظور اطلاع رسانی درباره مسائلی چون مشکلات ارتباطی، چگونگی کنار آمدن با احساساتی چون خشم یا پذیرفته نشدن توسط دیگری و … برگزار می شود (گاهی هم به ارائه مطلبی کوتاه درباره هر یک از مسائل یاد شده اکتفا می شود). با استفاده از این شیوه درمانی علاوه بر این که زوج ها این امکان را خواهند داشت تا مقابل دیگران درباره مسائل و مشکلات خود صحبت کنند، می توانند به این نکته هم پی ببرند که فقط آن ها نیستند که با این گونه مسائل سر و کار دارند و دیگر افراد هم بعضا دچار آن ها می شوند. درمانگر مشاوره گروهی سعی می کند به طرفین حاضر در رابطه کمک کند تا رابطه مؤثرتری با یکدیگر برقرار کنند و درک بهتری از احساسات یکدیگر پیدا کنند. در نهایت هم اگر با به اتمام رسیدن دوره جلسات درمانی، درمانگر به این نتیجه برسد که واقعا امکان بازسازی رابطه میان دو طرف وجود ندارد، به آن ها کمک می کند تا کاملا دوستانه و بدون بحث و مشاجره اضافی از یکدیگر جدا شوند.

کلام پایانی

در این مقاله سعی ما بر آن بود تا شما را با مهمترین انواع زوج درمانی آشنا کنیم. درمانگران این روش های درمانی معمولا روانشناس های خانواده، مشاورین زوج ها و مشاورین ازدواج هستند. البته باید عنوان کرد که به جز شیوه های درمانی یاد شده در این مقاله، شیوه های دیگری هم وجود دارند که بعضا در کلینیک های درمانی به کار گرفته می شوند، اما انواع زوج درمانی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفتند، مهمترین و رایج ترین آن ها بودند.

7 راز زوج های موفق (چگونه یک زندگی عاشقانه بادوام داشته باشیم؟)

۷ راز زوج های موفق (چگونه یک زندگی عاشقانه بادوام داشته باشیم؟)

آیا تا به حال شده به زوج های موفق دور و برتان نگاه کنید و از خودتان بپرسید که چطور زوج های اطرافتان حتی بعد از سال ها هنوز با هم خوش هستند؟ البته درست است که ظاهر، همه چیز نیست و یک رابطه چیزی فراتر از آن است که می بینیم. با این حال برخی از زوج ها آنقدر موفق و خوشبخت هستند که از همان ظاهر زندگی شان هم می توان تشخیص داد.

زوج های موفق اعتماد و احترام قابل توجهی نسبت به یکدیگر دارند. آن ها آنقدر درک متقابل بالایی دارند که سر مسائل پیش پا افتاده و بچه گانه که بسیاری از زوج ها درگیرش هستند، دعوا نمی کنند.

اما چگونه می توان جزء زوج های موفق بود؟

خب، حقیقت این است که بیشتر زوج ها، اما نه همه آنها، تفاوت های خود را دارند. آنها هم با هم دعوا می کنند و لحظاتی را دارند که عمیقا از یکدیگر ناراحت می شوند. بدیهی است زمان هایی وجود دارد که حتی شادترین و موفق ترین زوج ها هم ناراحت به نظر می آیند. با این حال، تفاوت های مهمی بین زوج های راضی و ناراضی وجود دارد. اساسا، زوج های موفق می دانند چگونه مسائل را حل کنند و چگونگی این رابطه را تقویت کنند. در ادامه به ۷ راز زوج های موفق که می توانید از آن الگو بگیرید اشاره می کنیم.

۱- زوج های موفق (خوشبخت) به یکدیگر اعتماد می کنند

حتی وقتی زوج ها مخالف چیزی هستند، به همسر مهربان، صادق و با وفای خود اعتماد می کنند. جان گوتمن، معتقد است که زوج هایی که به یکدیگر اعتماد دارند، زندگی سالم تر و طولانی تری دارند. او دریافت که اعتماد مربوط به انتشار اکسی توسین است که احساس خوبی ایجاد می کند و هورمون «عشق» است.

زوج های موفق با یکدیگر هماهنگ می شوند و در موقع نیاز به یکدیگر کمک می کنند. وقتی اختلافی پیش می آید، به جای شک کردن و تحقیر کردن، به صورت پیش فرض اعتماد و بخشش را نشانه می گیرند.

۲- زوج های موفق (راضی) از تفاوت یکدیگر، ناامید نمی شوند

زوج های موفق می دانند که تفاوت بین انسان ها وجود دارد. همه زوج ها در ادامه رابطه شان، با درگیری هایی مواجه می شوند.

تحقیقات گوتمن نشان می دهد که بیشتر درگیری های زناشویی غیرقابل حل است. اما این لزوما به معنی ناامیدی نیست. همه اینها به چشم انداز و دیدگاه افراد بستگی دارد.

زوج های موفق به خوبی می دانند که حتی برای درگیری های غیر قابل حل، باید زمان زیادی صرف کنند. آنها می توانند احساسات ناشی از اختلاف را تحمل کنند و حتی می توانند تفاوت ها را پذیرفته یا به آن بخندند.

۳- زوج های راضی، مهربان هستند

زوج های موفق می دانند که کلمات و رفتارشان زیر نظر گرفته می شود. بحث و جدل برای همه ارزان تمام نمی شود. آنها مراقب انتخاب کلمات شان هستند تا ناراحتی و سرخوردگی شان را به درستی بیان کنند. هدف از ارتباطشان این است که به دقت گوش دهند و با مهربانی حقیقت را بگویند. حتی اگر گفتن چیزی که می خواهند بگویند، سخت باشد، آن را با مهربانی و صداقت بیان می کنند. آنها منبعی از امنیت و اعتماد ایجاد می کنند. با به دقت گوش دادن به حرف های همسرتان، به او نشان می دهید که به خوبی دیده و شنیده می شود، که همه ما آرزوی چنین چیزی را داریم.

۴- زوج های راضی می توانند با موفقیت آسیب ها را ترمیم کنند

همه ما در درون خودمان، پتانسیل بد حرف زدن و بد عمل کردن را داریم. با این حال زوج های موفق می توانند همدردی کرده، عذرخواهی کنند و ببخشند.

مسئله این است که در مورد اینکه چگونه خودمان را نشان دهیم و به همسرمان گوش دهیم، آگاه باشیم. روشی که پیام ها را انتقال می دهیم مهمتر از کلماتی است که انتخاب می کنیم. به یاد داشته باشید که «لحن صحبت، محتوای صحبت را تحت تاثیر قرار می دهد.» به عنوان مثال می توانید بگویید «من بهت گوش میدم» بسته به لحن صدای مورد استفاده، معنی آن می تواند به شدت متفاوت باشد.

7 راز زوج های موفق (چگونه یک زندگی عاشقانه بادوام داشته باشیم؟)

۵- زوج های موفق برای سرگرمی داشتن، برنامه ریزی می کنند

زوج های موفق با به یاد آوردن خاطرات شیرین، سر صحبت را با هم باز می کنند. در مورد چیزهایی که در مورد یکدیگر دوست دارند، صحبت می کنند. آن ها به راحتی احساسات عاشقانه شان را بیان می کنند و از روی اتفاقات بد می گذرند.

اما زوج های موفق با فکر کردن در مورد ماه عسل، آتش عشق شان را شعله ور نمی کنند تا رابطه فعلی شان را تقویت کنند؛ بلکه رابطه شان را با برنامه ریزی تجربه های جالب که می تواند همه چیز را جدید و تازه جلوه دهد، تقویت می کنند. آنها حتی ممکن است تصمیم بگیرند وقت شان را با زوج دیگری که رابطه خوبی دارند، بگذرانند که باعث می شود مثبت بودن در رابطه شان را بیشتر کنند.

۶- زوج های راضی موفق آداب و رسوم دارند

آنها با هم به تختخواب می روند و صرف نظر از احساساتشان، به یکدیگر صبح بخیر و شب بخیر می گویند، و معمولا با آغوش یا بوسه همراهند. آنها در طول روز با هم در تماس هستند، نه تنها بخاطر اینکه همدیگر را دوست دارندو علاقه مندند که با یکدیگر در تماس باشند بلکه در واقع می دانند که رابطه باید همراه با عمل باشد.

۷- زوج های موفق مانند دوستان خوب، رفتار می کنند

آنها درگیری های خود را به طور عمده با روش های مثبت، مدیریت می کنند. آنها به نیازهای فردی و اهداف مشترک خود احترام می گذارند و به یکدیگر کمک می کنند تا اهداف و رویاهایشان را تحقق بخشند. هر آنچه از دستشان بربیاید انجام می دهند تا بتوانند شادی یکدیگر را حفظ کنند.

مهمتر از همه، زوج های موفق برای حفظ ارتباط قوی، سخت تلاش می کنند. آنها یکدیگر را مجازات نمی کنند و این روش ها و مهربانی ها را تمرین می کنند.

کلام پایانی:

زوج های موفق آدم های عجیب و غریبی نیستند. آن ها مثل همه ما آدم های عادی هستند. با این حال آن ها می دانند که چطور به کمک هوش هیجانی شان و تجاربی که کسب کرده اند، چگونه با شریک زندگی شان به بهترین شکل برخورد کنند. آن ها وقتی به مشکلی بر می خورند به جای داد و بیدادها و قهر کردن های بچه گانه به دنبال حل مشکلات هستند و در صورت نیاز می دانند که باید برای حل مشکلات شان به مشاوره زوجین معرفی کنند.