آداب معاشرت

آداب معاشرت – بخش چهارم (پایانی)

آِیا خانم ها مقدمند؟

در این بخش در مورد نمونه هایی از آداب معاشرت از جمله آداب دست دادن ، آداب خطاب قرار دادن و آداب سلام دادن صحبت می کنم…

 

 

ویدیوی آشنایی دختر و پسر را نیز ببینید.

ویدیوی دوستی اجتماعی را نیز ببینید.

برای آشنایی با روش دکتر یاوریان می توانید این ویدیو را تهیه کنید.

 

 

سینا یاوریان

سخنران ، مربی و مشاور روانشناسی

آداب معاشرت

آداب معاشرت ، زیبایی و اعتماد به نفس – بخش سوم

 

در این بخش در مورد آراستگی و زیبایی که یکی از راهبردهای آداب معاشرت هست صحبت می کنم…

 

 

ویدیوی آشنایی دختر و پسر را نیز ببینید.

ویدیوی دوستی اجتماعی را نیز ببینید.

برای آشنایی با روش دکتر یاوریان می توانید این ویدیو را تهیه کنید.

 

 

سینا یاوریان

سخنران ، مربی و مشاور روانشناسی

آداب معاشرت

آداب معاشرت – بخش دوم

 

آداب معاشرت

 

از دکتر یاوریان بشنوید…

 

ویدیوی آشنایی دختر و پسر را نیز ببینید.

ویدیوی دوستی اجتماعی را نیز ببینید.

برای آشنایی با روش دکتر یاوریان می توانید این ویدیو را تهیه کنید.

 

 

سینا یاوریان

سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

آداب معاشرت

آداب معاشرت و اعتماد به نفس

 

آداب معاشرت

 

از دکتر یاوریان بشنوید…

 

ویدیوی آشنایی دختر و پسر را نیز ببینید.

ویدیوی دوستی اجتماعی را نیز ببینید.

برای آشنایی با روش دکتر یاوریان می توانید این ویدیو را تهیه کنید.

 

 

سینا یاوریان

سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

روز عشاق

روز مادر ، روز زن ، روز عشاق

 

روز مادر ، روز زن ، روز همسر ، روز عشق و روز عشاق

مادر اولین عشق است. در میان همه موجودات عشق مادر زبانزد هست.

از دکتر یاوریان بشنوید…

آشنایی دختر و پسر یکی از موهبات هست که با شناخت قبلی این دو جنس از همدیگر می تواند به نتیجه خوبی بیانجامد.

ویدیوی آشنایی دختر و پسر را نیز ببینید.

ویدیوی دوستی اجتماعی را نیز ببینید.

برای آشنایی با روش دکتر یاوریان می توانید این ویدیو را تهیه کنید.

 

 

سینا یاوریان

سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

اختلال شخصیت مرزی چیست؟ راه های درمانی اختلال شخصیت مرزی (BPD)

اختلال شخصیت مرزی چیست؟ راه های درمانی اختلال شخصیت مرزی (BPD)

اختلال شخصیت مرزی نوعی اختلال سلامت روان است که بر نحوه تفکر و احساس شما نسبت به خود و دیگران تاثیر می گذارد و باعث اختلال عملکرد در زندگی روزمره می شود. این اختلال شامل مسائل مربوط به تصویر ذهنی فرد، مشکل در مدیریت احساسات و رفتار و الگویی از روابط ناپایدار است.

اختلال شخصیت مرزی (BPD) شرایطی است که با مشکلاتی در تنظیم احساسات ایجاد می شود. این بدان معنی است که افرادی که BPD را تجربه می کنند احساسات شدیدی را برای مدت طولانی تجربه می کنند و بازگشت به حالت پایدار هیجانی پس از یک رویداد تحریک عاطفی برای آنها سخت است.

در اختلال شخصیت مرزی، فرد از ترک شدن و یا بی ثباتی ترس زیادی دارد و ممکن است در تحمل تنها بودن نیز مشکل داشته باشد. با این وجود عصبانیت شدید و نامناسب، بی انگیزگی و تغییر مکرر خلق و خوی ممکن است موجب فاصله دیگران از شما شود، حتی اگر تمایل به روابط دوست داشتنی و ماندگار داشته باشید.

اختلال شخصیت مرزی می تواند منجر به تکانشگری، خودپنداره ضعیف، روابط متزلزل و واکنش های شدید عاطفی به عوامل استرس زا شود. مقابله با خود تنظیمی نیز می تواند منجر به رفتارهای خطرناکی مانند خود آزاری (به عنوان مثال خود جرحی) شود.

اختلال شخصیت مرزی معمولاً در اوایل بزرگسالی شروع می شود. به نظر می رسد این وضعیت در اوایل بزرگسالی شدید تر شده و به تدریج با افزایش سن بهبود یابد.

اگر شما نیز اختلال شخصیت مرزی دارید، ناامید نشوید. بسیاری از مبتلایان به این اختلال با گذشت زمان با درمان بهتر می شوند و می توانند نحوه زندگی رضایت بخشی را یاد بگیرند.

افراد مبتلا به BPD نوسانات گسترده ای را تجربه می کنند و احساس بی ثبات و ناامنی زیادی دارند.

علائم اختلال شخصیت مرزی

این اختلال بر نحوه احساس شما نسبت به خودتان، نحوه ارتباط شما با دیگران و نحوه رفتارتان تأثیر می گذارد. علائم و نشانه های این اختلال شامل موارد زیر است:

_ فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی احتمالا ترس شدید از ترک شدن، دارد و حتی اقدامات جدی برای جلوگیری از جدایی و یا تصویر آن جدایی انجام می دهد.

_ این فرد ممکن است الگویی از روابط شدیدا ناپایدار، داشته باشد برای مثال در یک لحظه تصویری ایده آل از فردی داشته باشد و سپس ناگهان تغییر عقیده دهد و تصور کند که شخص به اندازه کافی به او اهمیت نمی دهد و یا انسان بی رحمی است.

_ تغییرات سریعی در هویت و تصویر فرد از خودش اتفاق می افتد که شامل تغییر اهداف و ارزش های او می شود، و خود به گونه ای تصور می کند که انگار اصلا وجود ندارد و یا بد است.

اختلال شخصیت مرزی چیست؟ راه های درمانی اختلال شخصیت مرزی (BPD)

_ دوره های پارانویا ناشی از استرس و از دست دادن تماس با واقعیت، از چند دقیقه تا چند ساعت در چنین فردی ادامه دارد.

_ رفتار تکانشی و پرخطر مانند قمار، رانندگی بی پروا، رابطه جنسی ناامن، پرخوری و یا سوء مصرف مواد مخدر، و خراب کردن یک موفقیت با ترک ناگهانی یک کار خوب یا پایان دادن به یک رابطه مثبت در این افراد مشاهده می شود

_ دوره های خلق و خوی شدیدا افسرده، تحریک پذیری یا اضطراب که از چند ساعت تا چند روز به طول می انجامد.

_ احساس خستگی مزمن

_ رفتار تهدیدآمیز و خودکشی یا آسیب به خود و خود جرحی، اغلب در پاسخ به ترس از جدایی رخ می دهند.

_ نوسانات گسترده ای در خلق فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اتفاق می افتد که از چند ساعت تا چند روز به طول می انجامد و می تواند شامل محتوای خوشبختی زیاد، تحریک پذیری، شرم یا اضطراب باشد.

_ احساس پوچی مداوم

_ عصبانیت نامناسب و شدید، مانند از دست دادن و تغییر مکرر خلق و خوی، طعنه گزنده و یا تلخ و یا نزاع جسمی.

_ احساسات تجزیه ای مانند جدا شدن از افکار و احساس هویت متفاوت و یا افکار پارانوئید مرتبط با استرس. موارد شدید استرس همچنین می تواند به موارد سایکوتیک منجر شود.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کنید؟

اگر می دانید که هر یک از علائم یا نشانه های فوق را دارید، با پزشک و یا یک روانشناس صحبت کنید.

اگر افکار خودکشی دارید:

اگر خیالات یا تصاویر ذهنی در مورد صدمه زدن به خودتان و یا افکار خودکشی و خود جرحی دارید، با انجام یکی از این اقدامات فوراً کمک بگیرید:

_ بلافاصله با شماره صدای مشاور ۱۴۸۰، و یا اورژانس شهری ۱۱۵ و یا اورژانس روانپزشکی تهران به شماره ۴۴۵۰۸۲۰۰ تماس بگیرید.

_ با شماره تلفن اورژانس اجتماعی تماس بگیرید. در اورژانس اجتماعی ( وابسته به سازمان بهزیستی ایران) خط تلفن سه رقمی ۱۲۳ در جهت اورژانس های اجتماعی که خودکشی نیز بخشی از آنها است به صورت ۲۴ ساعته به ارائه خدمات می پردازد.

_ با روانشناس، پزشک یا سایر ارائه دهندگان خدمات بهداشتی تماس بگیرید.

_ با یک دوست نزدیک، آشنا قابل اعتماد یا همکار تماس بگیرید و درخواست کمک کنید.

_ اگر در انجمنی عضو هستید با شخصی از اعضای آن تماس بگیرید.

اگر علایم و نشانه های فوق را در یکی از اعضای خانواده یا دوستان خود مشاهده کردید، در مورد مراجعه به پزشک یا روانشناس با آن شخص صحبت کنید. اما شما نمی توانید کسی را مجبور به دریافت کمک کنید. اگر رابطه شما با آن شخص موجب ایجاد استرس قابل توجهی برای شما می شود، ممکن است مراجعه خودتان به یک درمانگر مفید باشد.

اختلال شخصیت مرزی چیست؟ راه های درمانی اختلال شخصیت مرزی (BPD)

علل اختلال شخصیت مرزی

مانند سایر اختلالات سلامت روان، علل اختلال شخصیت مرزی کاملاً مشخص نشده است. علاوه بر عوامل محیطی، مانند سابقه کودک آزاری و غفلت، اختلال شخصیت مرزی ممکن است به علت یکی از مواردی که در ادامه ذکر می کنیم مرتبط باشد:

۱- ژنتیک

برخی مطالعات درباره دوقلوهای همسان و ناهمسان و خانواده ها حاکی از آن است که اختلالات شخصیتی ممکن است به ارث برده شود و یا به شدت با سایر اختلالات سلامت روان در بین اعضای خانواده همراه باشد. در حالی که هیچ ژن یا مشخصات خاصی از ژنی مستقیماً باعث ابتلا به اختلال شخصیت مرزی نمی شود، تحقیقات نشان می دهد افرادی که دارای رابطه نزدیک خانوادگی با افراد مبتلا به این اختلال هستند ممکن است در معرض خطر بیشتری برای ابتلا باشند.

۲- ناهنجاری های مغزی

برخی تحقیقات آسیب به مناطق خاصی از مغز که در تنظیم احساسات، تکانشگری و پرخاشگری درگیر هستند را نشان داده اند. علاوه بر این، برخی مواد شیمیایی مغز که به تنظیم خلق و خو کمک می کنند، مانند سروتونین، ممکن است به درستی کار نکنند و یا تولید نشوند.

سیستم تنظیم عواطف ممکن است در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی متفاوت باشد، و نشان می دهد که برای برخی از علائم مبنای عصبی وجود دارد. به طور خاص، بخش هایی از مغز که احساسات و تصمیم گیری را کنترل می کنند ممکن است با یکدیگر ارتباط بهینه نداشته باشند.

عوامل خطرساز اختلال شخصیت مرزی

برخی از عوامل مرتبط با رشد شخصیت می توانند خطر بروز اختلال شخصیت مرزی را افزایش دهند. این موارد عبارتند از:

۱- استعداد ارثی

ممکن است در شرایطی که بستگان نزدیک مانند مادر، پدر، برادر یا خواهر شما دارای این اختلال و یا اختلال مشابه باشند، در معرض خطر بیشتری قرار گیرید.

۱- کودکی استرس زا

بسیاری از مبتلایان به این اختلال در دوران کودکی مورد آزار جنسی یا جسمی قرار می گیرند و مورد بی توجهی قرار می گیرند. برخی از افراد هنگام کودکی از والدین یا مراقبان نزدیک خود جدا شده اند و یا گم شده اند و یا آنها را به جهت سوء مصرف مواد یا سایر مشکلات سلامت روان از دست داده اند. برخی دیگر در معرض درگیری خصمانه و روابط خانوادگی ناپایدار بوده اند.

اختلال شخصیت مرزی چیست؟ راه های درمانی اختلال شخصیت مرزی (BPD)

عوارض اختلال شخصیت مرزی

این اختلال می تواند به بسیاری از مناطق زندگی شما آسیب برساند. و بر روابط صمیمی، شغل، تحصیل، فعالیت های اجتماعی و تصویر شما از خودتان تاثیر منفی بگذارد، در نتیجه:

_ تغییرات مکرر شغلی و از دست دادن سرمایه خود

_ عدم توانایی ادامه تحصیل و نیما کاره ماندن دوره آموزشی

_ بروز مسائل حقوقی مانند زندان

_ روابط پر از درگیری، استرس زناشویی یا طلاق

_ آسیب زدن به خود مانند بریدن عضوی از بدن

_ بستری شدن مکرر در بیمارستان

_ دخالت در روابط ناهنجار و سوءاستفاده دیگران از فرد مبتلا

_ حاملگی های غیرمترقبه، عفونت های مقاربتی، تصادفات وسایل نقلیه موتوری و درگیری جسمی به دلیل رفتارهای تکانشی خطرناک

_ اقدام به خودکشی

علاوه بر این شما ممکن است اختلالات سلامت روان دیگری نیز داشته باشید، مانند:

_ افسردگی

_ سوء مصرف مواد یا الکل

_ اختلالات اضطرابی

_ اختلالات اشتها

_ اختلال دو قطبی

_ اختلال استرس پس از ضربه (PTSD)

_ اختلال کمبود توجه / بیش فعالی (ADHD)

_ سایر اختلالات شخصیتی

اختلال شخصیت مرزی چیست؟ راه های درمانی اختلال شخصیت مرزی (BPD)

تشخیص اختلال شخصیت مرزی

هیچ آزمایش پزشکی قطعی برای تشخیص اختلال مرزی وجود ندارد و تشخیص بر اساس یک علامت یا علائم خاص انجام نمی شود. اختلال مرزی به دنبال مصاحبه بالینی کامل که توسط پزشکان انجام می شود، بررسی ارزیابی های پزشکی قبلی و در صورت لزوم مصاحبه با دوستان و خانواده، توسط یک روانشناس بالینی تشخیص داده می شود.

اهداف درمانی اختلال شخصیت مرزی

در گذشته، بسیاری از پزشکان بر این باور بودند که BPD غیرقابل درمان است. از آنجا که دانشمندان بینش بیشتری در مورد این اختلال به دست آورده اند، رویکردهای جدید درمانی به بسیاری از افراد کمک کرده است تا در بعضی موارد بدون استفاده از دارو، بهبودی ماندگار از BPD را تجربه کنند.

نتایج می تواند متفاوت باشد، درحالی که برخی بهتر از سایرین جواب می دهند. اما در بیشتر موارد، با درمان آگاهانه و فردی، BPD می تواند به همان روش دیابت یا سایر بیماری های مزمن کنترل شود. ممکن است این بیماری از بین نرود، اما می تواند به شکلی مدیریت شود که کیفیت زندگی بهتری را برای شما فراهم کند.

درمان اختلال شخصیت مرزی

یک برنامه درمانی موثر باید ترجیحات شما را شامل شود و در عین حال به شرایط موجود دیگری که ممکن است داشته باشید نیز توجه شود. نمونه هایی از گزینه های درمانی شامل روان درمانی، دارو درمانی و گروه درمانی، و گروه حمایتی همسالان و خانواده می شود.

هدف اصلی درمان این است که فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به طور فزاینده برنامه درمانی خود را هدایت کند، زیرا یاد می گیرد چه چیزی موثر است و چه گزینه ای مفید نیست.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که در برنامه های جامع درمانی شرکت می کنند، نتایج بلند مدت خوبی را گزارش کرده اند. اکثر آنها بهترین نتیجه را با استفاده از ترکیبی از روان درمانی، حمایت همسالان و خانواده و دارو درمانی برای رفع علائم خود کسب کرده اند. افراد مبتلا به BPD معمولاً شرایط دیگری دارند که برنامه درمانی آنها نیز باید به این موارد بپردازد.

قبل از شروع درمان می توانید با تیم درمانی خود صحبت کنید تا خطرات و مزایای هر یک از این دوره های درمانی و همچنین نحوه عملکرد آنها با یکدیگر را بشناسید.

روان درمانی

روان درمانی به عنوان هدف اصلی برای درمان اختلال شخصیت مرزی در نظر گرفته می شود زیرا هدف آن رفع اختلال در تنظیم عواطف است. ویژگی بارز درمان، مدیریت تنظیم عواطف با یادگیری مهارت های مقابله ای، بینش و پذیرش است. انواع مختلف روان درمانی که برای درمان این اختلال موثر اند عبارتند از:

۱- رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)

این درمان بر آموزش مهارت های مقابله ای برای مقابله با خواست های معکوس، تنظیم عواطف و بهبود روابط متمرکز است. DBT با مشارکت فردی و گروهی، تکنیک های ذهن آگاهی مانند مدیتیشن، تنفس تنظیم شده و آرامش بخش فرد را درمان می کند. تحقیقات نشان می دهند که رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش رفتارهای خودکشی، بستری در بیمارستان، ترک تحصیل، سوء مصرف مواد، عصبانیت و مشکلات بین فردی موثر است.

اختلال شخصیت مرزی چیست؟ راه های درمانی اختلال شخصیت مرزی (BPD)

۲- درمان شناختی رفتاری (CBT)

این درمان به برطرف کردن تفکر منفی و رفتارهای مرتبط با اختلال شخصیت مرزی کمک می کند. هدف از این درمان شناخت افکار منفی و یادگیری راهکارهای مقابله موثر است.

۳- درمان مبتنی بر ذهنیت (MBT)

این درمان به مردم می آموزد که چگونه از وضعیت درونی خود آگاه شوند و چگونه می توانند همدلی خود را برای درک تجربیات افراد پرورش دهند. این روش درمانی همچنین برای کشف احساسات و ایجاد توضیحات جایگزین برای تعامل منفی با دیگران استفاده می شود.

۴- درمان مبتنی بر طرحواره (SFT)

این درمان با هدف شناسایی و تغییر الگوهای تفکر و رفتار عمیق در ارتباط با گذشته ما (معمولاً آنهایی که برای بقای عاطفی به آنها وابسته  ایم) صورت می گیرد.

۵- درمان با محوریت انتقال (TFT)

این درمان با هدف جلوگیری از احساسات منفی در مورد تجربیات گذشته و انتقال افراد به تجربیات فعلی انجام می شود.

۶- آموزش سیستم ها برای پیش بینی عاطفی و حل مسئله (STEPPS)

این درمان یک برنامه آموزشی ۲۰ هفته ای مبتنی بر کتابچه راهنمای است که به افراد مبتلا به BPD کمک می کند تا رفتارها و احساسات مرتبط با تشخیص خود را شناسایی کنند و به آنها مهارت لازم برای تغییر رفتارها و مدیریت احساسات را می دهد.

دارودرمانی

هیچ داروی مفردی طراحی نشده است که به طور خاص علائم اصلی اختلال شخصیت مرزی را درمان کند. داروها می توانند در درمان برخی علائم مرتبط با BPD مانند افسردگی و اضطراب مفید باشند. همچنین می توان از آنها برای افزایش توانایی شخص در روان درمانی استفاده کرد.

_ داروهای ضد افسردگی، از جمله مهارکننده های انتخابی سروتونین (SSRI) که معمولاً در درمان خط اول مورد استفاده قرار می گیرد.

_ دارو های ضد روانپریشی، مانند Zyprexa (olanzapine) که به دلیل کاهش تحریک پذیری، خصومت و علائم روان پریشی BPD شناخته می شود.

_ تثبیت کنندگان خلق، از جمله Topamax (توپیرامات)، Lamictal (لاموتریژین)، و Depakote (والپروات سمی سدیم) که ممکن است در درمان پرخاشگری BPD مفید باشد.

_ داروهای ضد اضطراب از جمله آتیوان (لورازپام)، کلونوپین (کلونازپام)، زاناکس (آلپرازولام) و والیوم (دیازپام)

اختلال شخصیت مرزی چیست؟ راه های درمانی اختلال شخصیت مرزی (BPD)

سطح مراقبت

در حالی که بیشتر افراد می توانند در طول درمان ( بیمار سرپایی) در جامعه زندگی کنند، اما مراقبت های سطح بالاتری در مواقعی که نیاز به حمایت بالینی فشرده تر باشد ممکن است مفید باشد. به عنوان مثال، یک واحد بستری در بیمارستان می تواند برای فرد مبتلا به BPD که خودکشی کرده است، یک محیط امن را فراهم کند.

در چارچوب رفتاردرمانی دیالکتیکی، هدف معمولاً یادگیری مهارت های مقابله ای در اجتماع است. این امر در مورد بیمار های بستری سازماندهی نشده است. اگرچه، برخی از امکانات که برنامه DBT در مورد بیماران بستری وجود دارد، این الگویی است که شما در خانه می خوابید و در طول روز در آن جلسه درمانی شرکت می کنید. تعیین سطح مراقبت از شما قبل از شرکت در معالجه (و در طول مدت درمان) مهم است.

مقابله با اختلال شخصیت مرزی می تواند بسیار چالش برانگیز باشد. اما اگر شما، به عنوان یکی از اعضای خانواده یا یک دوست در تلاش برای بهبود فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی هستید، به انجام این روند کمک می کنید.

به خودتان کمک کنید

اگرچه ممکن است تشخیص داده باشید که رفتارهای شما مخرب است، اما هنوز هم ممکن است کنترل آنها برای شما دشوار باشد. درمان موثر می تواند به شما کمک کند. در اینجا چند روش دیگر برای کمک به مدیریت شرایط شما آورده شده است:

با دیگران در ارتباط باشید

از تجارب و پشتیبانی عاطفی افرادی که به BPD مبتلا بودند استفاده کنید. به اشتراک گذاشتن افکار، ترس ها و سوالات خود با افرادی که همان شرایط را دارند، مفید است. از گروه های آنلاین در برنامه های شبکه اجتماعی برای ارتباط با این افراد و گفتگو استفاده کنید.

مراقب بدن خود باشید

غذاهای مناسب بخورید و ورزش کنید. برای تسکین استرس، فعالیت هایی مانند مراقبه، یوگا یا تای چی را امتحان کنید.

_ از مصرف مواد مخدر و الکل خودداری کنید. این مواد می توانند تعادل عاطفی را مختل کرده و با داروها در تداخل باشند.

کمک به یک عضو خانواده یا یک دوست مبتلا به اختلال شخصیت مرزی

حمایت خانواده و دوستان در درمان اختلال شخصیت مرزی بسیار مهم است، زیرا بسیاری از افراد مبتلا به این بیماری ممکن است از رابطه و افراد کناره‌گیری کنند، حتی در شرایطی که بیشتر به آنها احتیاج دارند.

۱- به دنبال علائم هشدار دهنده باشید

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب تجربه سوء استفاده های جنسی یا سوءمصرف مواد دارند و در دعوا و بحث و گفتگو رفتارهای تکانشی ارائه می دهد. اگر دوست شما تجربه این موارد را دارد، درباره این رفتار ها با آنها صحبت کنید تا بتوانند علائم را زود تشخیص دهید.

۲- طی روند درمان را تشویق کنید

خانواده و دوستان می توانند فرد مبتلا را برای شروع و ادامه روند درمان مناسب برای این بیماری ترغیب کنند.

۳- درمان را درک کنید

اگر دوست شما در یک رویکرد مبتنی بر مهارت مانند DBT قرار دارد، زبان این روش درمانی را یاد بگیرید و از آن برای کمک به پشتیبانی از او استفاده کنید.

۴- صادقانه و با مهربانی صحبت کنید

دوست و یا عضو خانواده خود را به دلیل عدم کنترل خود یا انتخاب های بد مسخره نکنید. درعوض، پیشنهادات خاصی را برای کمک به او ارائه کنید. به این فرد بگویید که به او اهمیت می دهید و بپرسید که چه احساسی دارند.

۵- با آرامش واکنش نشان دهید

حتی اگر یکی از اعضای خانواده یا دوست شما در معرض بحران جدی باشد، باید آرامش خود را حفظ کنید. به او گوش دهید و آنها را درک کنید، سپس قدم بعدی را برای کمک بردارید.

نتیجه گیری:

آیا اختلال شخصیت مرزی قابل درمان است؟

اگر به دنبال رفع سریع علایم و بهبود کامل اختلال شخصیت مرزی در مدت زمانی کوتاه به دنبال درمان می رود، ناامید خواهید شد. درمان اختلال شخصیت مرزی در کوتاه مدت کاری دشوار است، اما درمان این اختلال امکان پذیر است.

با درمان علائم BPD را می توان به طور موثر مدیریت، کنترل کرد و در نهایت شدت آن را کاهش داد، یا به طور کامل از بین برد. تعهد محکم به بهبودی برای مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی کاملاً حیاتی است، که در صورت وفاداری به فرایند درمانی خود می توانند سلامتی پایدار پیدا کنند و در برابر هرگونه عود بیماری و علایم در امان بمانند.

معرفی کتاب؛ تئوری انتخاب

کتاب تئوری انتخاب (درآمدی بر روانشناسی امید) به نویسندگی ویلیام گلاسر توسط انتشارات سایه سخن منتشر شده است.

تئوری انتخاب یک تئوری مبتنی بر روانشناسی کنترل درونی است که معتقد است گذشته بر زندگی کنونی ما اثر شگرفی داشته و دارد، ولی تعیین کننده رفتار کنونی ما نیست. تئوری انتخاب معتقد است هنگامی که افراد در ارضای نیازهای خود ناکام می شوند، دست به رفتار می زنند. یعنی رفتار و عمل خاصی را انتخاب می کنند تا شاید بدان وسیله نیازشان را برآورده کنند.

درباره مولف
ویلیام گلسر، پزشک و روانشناس شناخته شده ای در جهان است که در سراسر جهان سخنرانی می کند. او نویسنده کتاب های زیادی از جمله تئوری انتخاب، واقعیت درمانی، مدرسه کیفیت و دور هم جمع شدن و دور هم  ماندن و رئیس انستیتو William Glasser در لس آنجلس است.

مشخصات کتاب

وزن۶۸۵.۰۰۰۰
انتشاراتسایه سخن
مولفویلیام گلاسر
مترجمعلی صاحبی
قطع کتابرقعی
نوع جلدشومیز
نوع چاپتک رنگ
نوع کاغذمعمولی

 

خلاصه ای از کتاب

گلاسر در کتاب تئوری انتخاب به اهمیتِ روابطِ خوب در زندگی پرداخته است. در این کتاب می خوانیم بجز بیماری، فقر و کهنسالی، سایر مشکلات مهم بشری مثل خشونت، بزهکاری، بدرفتاری با کودکان، بدرفتاری باهمسر، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، روابط عاری از عشق و ناراحتی های هیجانی ریشه در روابط غیررضایت بخش دارند. کل این کتاب بیان این قضیه است و راه بهتر کنار آمدن با یکدیگر را نشان می دهد.

ویلیام گلاسر روی ۴ نوع رابطه که همگی باید بهبود یابند تمرکز می کند. این ۴ رابطه عبارتند از رابطه زن و شوهر، رابطه والد با فرزند، رابطه معلم با شاگرد و رابطه مدیر با کارمند.

به نظر نویسنده اگر روابط را بهبود نبخشیم، در کاهش مشکلات اشاره شده توفیق چندانی نخواهیم داشت. ابتدا، چنین ادعایی را ادعای گستاخانه می بینیم ولی پیش از آن که کتاب حاضر زیر چاپ برود ، آقای گلاسر به تحقیقات جدیدی دست یافت که نوجوانان برای پرهیز از رفتارهای خودمخرب، به روابط والد و فرزندی و معلم و شاگردی خوب احتیاج دارند.

 

از دیدگاه نظریه انتخاب اگر فردی در زندگی احساس نارضایتی و ناخشنودی می کند به این دلیل است که یک یا چند نیاز از نیازهای بنیادین (basic needs) او ارضا نشده است. اگر این نیازها را بشناسید می توانید تشخیص دهید که وقتی ناخشنود و ناراحت هستید کدام نیازهای شما ارضا نشده است و برعکس، وقتی که از زندگی راضی و خشنود هستید کدام نیازهای شما ارضا شده است.

 

تئوری انتخاب چیست و چه کاربردی دارد؟

۵ نیاز اساسی از نظر ویلیام گلاسر:

۱-نیاز به بقا

نیاز به بقا از نیازهای فیزیولوژکی بدن برای زنده ماندن است،هر کسی بر اساس خواسته های خود و میزان نیاز به بقا رفتار خواهد کرد و ظرف خود را پر می کند.نه تنها در همه ی انسان ها بلکه در هر موجود زنده ای مشترک است.

۲-نیاز به عشق
همانگونه که ما نیازمند توجه به نیازهای دیگران هستیم و به عشق ورزیدن و مراقبت کردن از دیگران نیازاساسی داریم ،همان اندازه و حتی بیشتر برایمان مهم است که برای دیگران عزیز و دوست داشتنی باشیم و دیگران به نیازهای توجه داشته باشند

۳-نیاز به قدرت
در تئوری انتخاب منظور از نیاز به قدرت «قابلیت و توانایی»داشتن است .
در مفهوم بنیادی احساس قدرت به معنای احساس درونی خود شکوفایی و کنترل درونی داشتن است.دربردارنده ی احساس رشد ،پیشرفت ،اهمیت ،اعتماد و احترام به خود و تمام چیزهای مربوط به رشد است که به سنجش و نمره گذاری دیگران نیازمند نیست .

۴-نیاز به آزادی
نیاز به آزادی چهارمین نیاز روان شناختی از دیدگاه ویلیام گلاسر است .این نیاز به معنای استقلال و خود مختاری است .داشتن حریم شخصی ،توانایی انتخاب کردن ،احساس عدم محدودیت و اجبار در در محیط زندگی و اراده ی آزاد از عوامل مهم و لا ینفک مفهوم آزادی در نیاز به آزادی است .

۵-نیاز به تفریح
تفریح، پاداش ژنتیکی یادگیری است. ما وارثان کسانی هستیم که بیشتر یا بهتر آموخته اند. این بهتر و بیش تر آموختن به آنان مزیت حفظ بقا و زنده ماندن داده است و به این ترتیب نیاز به تفریح در ژن های ما جای گرفته است.

 

تئوری انتخاب در جامعه

این رویکرد مثبت نگر که توسط ویلیام گلاسر عرضه شده است، به عنوان درآمدی بر روانشناسی امید، توضیح
می دهد که چرا مردم رفتار می کنند. در این دیدگاه منشأ تمام رفتارها، نیازهای درونی انسان است و ما همواره
رفتارهای خود را در راستای ارضای این نیازها انتخاب می کنیم. بر این اساس، تئوری انتخاب را دراصطلاح
((روانشناسی کنترل درونی)) نیز می نامند که درواقع در برابر ((روانشناسی کنترل بیرونی)) که باور دارد ما و
دیگران متقابلا می توانیم یکدیگر را تغییر داده و یا خیر و صلاح دیگری را تعیین کنیم، ایستادگی می کند. این
دیدگاه منشأ احساس بدبختی در بشر را کنترل بیرونی دانسته و به دنبال آن است تا از طریق تئوری انتخاب
انسان را به آزادی و شادکامی در سایه روابط کیفی و انتخابهای مسئولانه، واقع بینانه و اخلاقی بر پایه کنترل
درونی رهنمون سازد.

ویلیام گلاسر تئوری انتخاب را در واقع روانشناسی کنترل درونی می نامد و به همین منظور روانشناسی کنترل
بیرونی را با بنیانهای زیر توضیح می دهد :
۱ -منشا تمام رفتارهای ما محرک های بیرونی می باشد و ما می توانیم از طریق آن دیگران را تغییر داده و یا
کنترل کنیم.
۲ -دیگران قادرند افکار، احساسات و اعمال ما را تعیین کرده و ما نیز می توانیم افکار، احساسات و اعمال آنها
را تغییر دهیم.
۳ -ما وظیفه داریم دیگران را مجبور کنیم تا از قواعد ما پیروی کنند و حق داریم درصورت مقاومت از تنبیه و
در صورت موافقت از تشویق و پاداش استفاده نماییم.
از دیدگاه گلاسر انسانها اکثرا از تلاش برای کنترل بیرونی استفاده می کنند و خیلی از افراد به نوعی یا در
معرض کنترل بیرونی قرار دارند و یا در حال تلاش برای رهایی از این کنترل و رساندن خود به جایگاهی که
خودشان بتوانند دیگران را تحت کنترل درآورند می باشند و به همین دلیل شادکامی و احساس سعادت
موضوعی دست نیافتنی برای انسان به شمار می رود.
ارتباطات در تئوری انتخاب به عنوان شاهراه ارضای نیازها معرفی می گردد و در واقع بنیادی ترین و مهمترین
مفهوم این تئوری است. ارتباطاتی که بر اساس کنترل بیرونی می باشند هیچگاه رضایت بخش نبوده و به عنوان
پایه اصلی تمام مشکلات بشری ( به جز عقب ماندگی ذهنی، فقر و کهنسالی) می باشد.
چهار تلاش بی ثمر بر اساس کنترل بیرونی به شرح زیر است :
۱ -شما سعی می کنید همواره به طور علنی یا ضمنی دیگری را مجبور به چیزی کنید که او نمی خواهد.
۲ -دیگری سعی می کند همواره شما را به طور علنی یا ضمنی مجبور به چیزی کند که شما نمی خواهید.
۳ -شما و دیگری همزمان در حال تلاش برای مجبور کردن طرف مقابل هستید.
۴ -شما همواره خودتان را مجبور به چیزی می کنید که نمی خواهید.

(واقعیت درمانی) با رویکرد روان درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب به دنبال این است تا همراه با آموزش تئوری
انتخاب، افراد را به مسئولیت پذیری دعوت و به آنها کمک کند تا با پذیرش واقعیت و انتخابهای اخلاقی و
مسئولانه، ارتباطات خود را براساس کنترل درونی کیفی سازد و زندگی خود را به سوی شادکامی و سعادت
هدایت نمایند. بر اساس واقعیت درمانی،واژه بیماری و آسیب شناسی،مردود بوده است و اساسا پذیرش بیماری
را شیوه ای جهت فرار از زیر بار مسئولیت انتخاب ها می دانیم. علائم و بیماریها در واقعیت درمانی ،
راهکارهای خلاق افراد به منظور ارضای نیازهایشان می باشد و ادامه این شیوه ها هر چند آسیب و رنجهایی را
در بر دارد اما قطعاً نشان دهنده تاثیر آنها در برآورده سازی نیازها خواهد بود.

 

ده اصل بنیادین «تئوری انتخاب»

اصل اول:
تمام آنچه از تولد تا مرگ از ما سر میزند «رفتار» است. تمام رفتارهای ما یک «رفتار کلی» است که از چهار
مؤلفهی به هم پیوسته: عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی تشکیل شده است.
این بدین معناست که اگر شخصی عصبانی میشود یعنی عصبانی شدن را انتخاب کرده است.کسی که افسرده
است در واقع افسردگی را انتخاب کرده است.
اصل دوم:
تمام رفتارهای کلی، انتخابی هستند، اما ما فقط بر مؤلفههای عمل و فکر بهطور مستقیم و بر مؤلفههای احساس
و فیزیولوژی بهطور غیرمستقیم کنترل داریم.
اصل سوم:
تمام رفتارهای کلی معمولاً با فعل، آنهم بهصورت مصدر یا اسم مصدر بیان و با مؤلفهای که در هنگام بروز
رفتار بیشتر قابل تشخیص است نامگذاری میشوند.
اصل چهارم:
ما توسط پنج نیاز ژنتیکی سوق داده میشویم که عبارتند از:
۱ .نیاز به بقا و زنده ماندن؛
۲ .نیاز به عشق و احساس تعلق؛
۳ .نیاز به قدرت؛
۴ .نیاز به آزادی؛
۵ .نیاز به تفریح.
البته شدت و ضعف این ویژگی ها در افراد مختلف متفاوت است.آقای گلسر اذعان می کند که نمی داند علت
این موضوع چیست؟
اصل پنجم:
ما میتوانیم این نیازها را فقط تصویر یا تصاویری که در دنیای مطلوب خود داریم ارضا کنیم.
اصل ششم:
تنهای فردی که میتوانیم رفتارش را کنترل کنیم، رفتار خودمان است.
تعارض در رابطه انسانی
۱ :من میخواهم دیگری را مجبور به کاری کنم.
۲ :دیگری میخواهد مرا مجبور به کاری کند.
۳ :من و دیگری میخواهیم همدیگر را کنترل کنیم. (مجبور کنیم.)
۴ :من میخواهم خودم را مجبور به کاری کنم.
باورهای کنترل بیرونی
۱ :من میتوانم دیگری را کنترل کنم.
۲ :چیزها و امور مهمتر از افراد هستند.
۳ :من وظیفه دارم که از افراد انسانهای بهتری بسازم.
اصل هفتم:
تمام آنچه میتوانیم از دیگران دریافت کنیم و به دیگران بدهیم «اطلاعات» است.
اصل هشتم:
تمام مشکلات روانشناختی طولانیمدت، مشکلات رابطهای هستند.
هفت عادت مخرب روابط انسانی
۱ : .عیبجویی (انتقاد)
۲ .سرزنش
۳ .شکوه و گلایه
۴ .نق و غرغر
۵ .تهدید
۶ .تنبیه
۷ .دادن باج یا رشوه برای تحت کنترل گرفتن دیگری
هفت عادت سازنده که باید جایگزین عادات مخرب سازیم
۱ .گوش سپردن
۲ .حمایت
۳ .تشویق
۴ .احترام
۵ .اعتماد
۶ .پذیرش
۷ .گفتگوی همیشگی برای حل اختلافات
اصل نهم:
همیشه آن رابطهی مشکلدار، بخشی از زندگی کنونی ماست.
اصل دهم:
وقایع دردناکی که در گذشته بر ما رفته است، اگرچه برآنچه امروز هستیم تأثیری شگرف داشته، اما بازنگری و
مرور این گذشتهی دردناک، برآنچه امروز لازم است انجام دهیم، یعنی بهبود بخشیدن به رابطهی مهم کنونیمان،
اثر ناچیزی داشته و هیچ کمکی به ما نمیکند.

 

شما می توانید با شرکت در کارگاه ” معماری رابطه” استاد یاوریان ، روابط خود را بهتر مدیریت کنید…

 

معرفی کتاب؛ ازدواج بدون شکست (با هم بمانیم)

راهکارهای ارائه شده در این کتاب برخلاف اسمی که در ترجمه گرفته، فقط برای زوجین و فقط برای رابطه در ازدواج نیست بلکه روش های ارائه شده در آن که براساس تئوری انتخاب می باشد، برای همه روابط از جمله رابطه والدین و فرزندان، رابطه مدیر و کارمند، رابطه معلم و شاگردی و رابطه دوستان هم کاربرد دارد.

آقای گلسر رفتارهای صحیح، چگونگی واکنش به رفتار مقابل، عادت های بد و مخرب و … را در این کتاب به روشی ساده و در قالب داستان‌هایی واقعی که در تک‌تک زندگی هر کدوم از ما ممکنه اتفاق بیفته، توضیح داده. گلسر در این کتاب، تاکید ویژه‌ای بر روی تئوری انتخاب داره و حرفش اینه که تمام رفتارهای ما در ذهن ما برنامه‌ریزی شده‌اند، میتونیم کنترل کنیم (کم و زیاد کنیم) اما در نهایت همون چیزی هستیم در اول بودیم. همین اول، میخواد یه نکته رو روشن کنه. شما فقط می تونید رفتار خودتون رو اصلاح کنید، نه رفتار دیگران رو… دل نبندید به تلاش برای تغییر دیگران اما با اصلاح رفتار خودتون، می تونید به صورت غیر مستقیم بر روی رفتار بقیه هم تاثیر بگذارید.

 

ترسیم نیمرخ‌ها بر اساس شدت نیازها: با شناخت پنج نیاز خود و همسرتون/دوست‌پسر/دوست‌دخترتون خیلی راحت میتونید بفهمید مشکل اساسی شما کجاست. یه کاغذ بردارید و این پنج نیاز رو برای خودتون و پارتنرتون مشخص کنید. امتیاز بندی کنید؛ از ۱ تا ۵. شمارۀ ۱ (بسیار کم)، ۲ (کم)، ۳ (متوسط)، ۴ (زیاد) و شمارۀ ۵ (بسیار زیاد). نیمرخ شما یه عدد پنج رقمی میشه. برای مثال، اگر شدت تمام نیازها متوسط باشد، نیمرخ شما ۳۳۳۳۳ است، اگر شدت نیازهایتان بسیار زیاد است، اون عدد ۵۵۵۵۵ خواهد شد.
بعد ازینکه شدت نیاز خودتون و پارنترتون رو مشخص کردید، در هر کدوم از پنج‌تا نیاز بالا که اختلاف بیشتر از دوتا داشته باشید، مثلا در نیاز به آزادی شما ۵ هستید و پارتنرتون ۳، به مشکل میخورید چون نمیتونید همو درک کنید و این به علت، تفاوت در نیازهاتونه. و فکر نکنید اگه تفاوت دارید باهم، یعنی یه کدوم از شما مشکلی داره تو شخصیتش، اینطور نیست. فقط این نیاز کمتره. اصلا بحث من خوبم، تو بدی نیست. صحبت از نقش ژن‌هاست.

 

خلاقیت: خلاقیت نبض تپنده یک رابطه‌است. سورپرایز کردن، رفتن به یک مکان جدید که تابحال نرفتید، شکستن تابوهایی که از بچگی تو مغز ما کردن از رابطه، خلاقیت در رابطه جنسی و … همه‌ش میتونه جزئی از خلاقیت باشه. استفاده از خلاقیت، رابطه رو شاداب نگه می‌داره. اجازه میده هربار که پی‌ام میده یا همو میبینید، فارغ از تمام مشکلاتی که در زندگی روزمره باهاش دست‌وپنجه نرم می‌کنید، لحظاتی که باهمید بقیه چیزها رو فراموش کنید، بی‌اختیار لبخند بزنید و درون خودتون از اینکه باهاش هستید احساس خوشبختی کنید. رابطه‌تون رو زنده نگه دارید، شاید فردا برای این‌کارها دیر باشه.

 

رفتارهای مخرب عبارتند از:
۱. انتقاد کردن ۲. سرزنش کردن ۳. شکوه و شکایت کردن ۴. غرغر کردن ۵. تهدید کردن ۶. تنبیه کردن ۷. باج دهی برای کنترل کردن دیگری
از این رو این عادات را مخرب می‌دانم که اگر برای مدت طولانی اعمال شوند، زندگی‌های زناشویی بسیاری را از بین می‌برد.

فرض اصلی کنترل بیرونی این است که: اگر احساس ناخشنودی می‌کنم، من مسئول این احساس نیستم، بلکه دیگران و رویدادها و عوامل خارج از کنترل من آن را در من ایجاد کرده‌اند و مقصرند یا دست خودم نیست، بلکه مغز من به لحاظ ساختاری یا شیمیایی به گونه‌ای است که بدون آن‌که بخواهم، این مشکل را ایجاد میکند.

شما می‌توانید بیش‌تر از موفقیت‌هایتان درس بگیرید تا از ناکامی‌هایمان. تاسف بر شکست‌های گذشته اتلاف وقت گران‌بهایی است که باید صرف آفریدن حالِ رضایت‌بخش شود.

گفتگو کردن تنها راه حل مشکلات مربوط به نیاز به آزادی است. اگر طرفین نپذیرند که هریک به مقدار معینی آزادی نیاز دارند، زندگیشان رنگ رضایت و خشنودی نخواهد دید.

افرادی که به شدت عاشق یکدیگرند، با رضایت خاطر به یکدیگر آزادی می‌دهند و کاملاً در عشقشان احساس امنیت میکنند و به راحتی فضای آزاد مورد نیاز را در اختیار یکدیگر قرار می‌دهند. باید بدانم وابستگی عاطفی نیز یک رفتار کنترل‌گرانه است. با یادگیری تئوری انتخاب به ما کمک می‌کند چگونه فضای خالیِ نبودِ همسرمان را پر کنیم.

 

تست هوش هیجانی چگونه باعث موفقیت و رشد فردی شما می شود؟ (تست+ تحلیل آزمون)

 

رفتارهای پیوند دهنده:
۱. گوش کردن ۲. حمایت کردن ۳. تشویق کردن ۴. احترام گذاردن ۵. اعتماد کردن ۶. پذیرفتن فرد همانگونه که هست ۷. گفتگوی همیشگی بر سر اختلافات

ایجاد و نگهداری رابطه برای خشنودی ما بسیار حیاتی است و به محض این که مشکلی ایجاد شد باید با گفتگو و مذاکره آن را حل کرد.

لازم است که نگاهمان را عوض کنیم، بدین معنا که همۀ ما چه زن و چه مرد از هوش و ذکاوتمان استفاده کنیم و در صورتی که روش کنونی در زندگی جواب نمی‌دهد، روشمان را تغییر دهیم.

طبق تئوری انتخاب پذیرفته‌ام که فقط می‌توانم رفتار خودم را کنترل کنم.

عاشق بودن نیازمند توجه و دقت بسیار زیاد است.

ازدواج محدودکننده‌ترین شرایطی‌ است که یک انسان می‌تواند برای خود تصور کند.

هنگامی که عشقم را کاملاً به او نثار می‌کنم، دیگر علاقه‌ای به نگاه کردن به فرد دیگری ندارم، اما همچنان آزادم، زیرا به انتخاب خودم، منحصراً با او خواهم ماند.

اما آن‌چه به تداوم رابطۀ جنسی رضایت‌بخش منجر می‌شود، دوستی و صمیمیت میان زوجین است.

با همسرتان همان‌طور رفتار کنید که با بهترین دوستتان رفتار می‌کنید.

 

 

شما می توانید با شرکت در کارگاه ” معماری رابطه” استاد یاوریان ، روابط خود را بهتر مدیریت کنید…

 

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

لمس کردن ؛ بلندتر از سخن گفتن

بلندتر از سخن گفتن

لمس کردن اولین حسی است که ما به دست می آوریم و آن یک سلاح سرّی در بسیاری از رابطه ­های موفق است. این مقاله در مورد بازیافتن سلاست (روان بودن) در اولین زبان شماست.

گردآوری : ریک چیلوت

ترجمه : سینا یاوریان

شما در یک صبح سه شنبه در یک واگن شلوغ مترو ، یا در یک اتوبوس شهری هستید. مسافران خواب آلود که تکان­های وسیله نقلیه برایشان لالایی است، در عین حال که خاموش هستند، افکار خود را می پراکنند؛

  • کودک تازه راه افتاده ، در پرسه زدن خود محتاطانه به مسافران نگاه می کند و با نگرانی ابرو در هم می­کشد. او برای اطمینان در حال جستجو با دست کوچک خود به طرف مادرش برمی­ گردد. مادر دست کوچک او را می­ گیرد و فشار می­ دهد و رها می­ کند. او آرام می­ شود، لبخند می زند ، دور می شود و دوباره به سمت مادرش بر­می گردد. مادر دوباره دست او را می گیرد و فشار می دهد و رها می کند.
  • یک خانم بیست و چند ساله با یک دامن و ژاکت به همراه یک کیف چرمی بر روی زانویش به سختی در صندلی نشسته است. او به طور مکرر دسته موهای بلوند خود را از روی صورت خود کنار می زند، سپس گردن خود را لمس می­کند، که هر دو حرکت ­های نیمه هوشیار او ، اضطراب از مصاحبه او در ساعت ۹ صبح را آشکار می کنند و تسکین دهنده هم هستند.
  • یک زوج در حال ماساژ همدیگر به میله تکیه داده اند ؛ دختر بازوهای پسر را مالش می دهد و پسر در حالی که صورتش در موهای دختر است او را می بوید.
  • خانم میانسال به گوشه فشرده می­ شود، به طور مشخص بازوها و بدن مرد جوان که کنار اوست به او فشار می­ آورد. پیغام واضح است؛ بنابراین مرد جوان بلافاصله فضای بیشتری را برای او فراهم می­ کند.

تحقیق در مورد توانایی ما برای ارتباط غیرکلامی یک رویه جدید روانشناسی است؛ محققان مدارک بسیاری در مورد هیجانات و امیال پیچیده ­ای که طرز ایستادن ، حرکات و بیانات ما فاش می­ کنند دارند. در عین حال اخیراً، ایده­ ای که مردم می توانند توسط بُعد غیرکلامی –  به مانند لمس کردن –  محتوای احساسات را افشا و ترجمه کنند بسیار محتمل  به نظر می ­رسند، حتی از نظر محققانی چون متیو هرتنشتین از دانشگاه دپاو که در این دانشگاه مطالعه می­ کند. ایشان در سال ۲۰۰۹ نشان داد که ما یک توانایی درونی برای رمزگشایی هیجانات از طریق لمس کردن داریم. در یک سری مطالعات ، هرتنشتین داوطلبانی داشت که سعی می کردند فقط با لمس کردن با کسانی که پیشتر آشنا نبودند و چشم­ هایشان بسته بود ارتباط حسی برقرار کنند. شرکت کنندگان بسیاری در مورد این آزمایش بیمناک بودند. او می­گوید : ” این یک جامعه لمس_هراس است ، ما غیرآشناها را یا حتا دوستانمان را در صورت لزوم لمس نمی­کنیم.”

 

…………………………………………………………………………………….

نشانگر واقعی یک ارتباط دوستانه بلند مدت سالم این نیست که دوست شما چندوقت یکبار شما را لمس می­ کند، بلکه آن است که دوست شما چندوقت یکبار در پاسخ به لمس کردن شما ، شما را لمس می­ کند.

…………………………………………………………………………………….

به هر حال آنها آن آزمایش را به خاطر علم انجام دادند. نتیجه نشان می دهد که ما با یک توانایی، برای فرستادن و دریافت سیگنال ها تنها با لمس کردن تجهیز شده ­ایم. شرکت کنندگان با ۸ هیجان غریزی – عصبانیت، ترس، انزجار، عشق، قدردانی، همدردی، خوشحالی و غمگینی – با درجه دقت بالای ۷۸ درصد ارتباط برقرار کردند. هرتنشتین تاکید کرد که “شگفت زده شدم، من فکر می کردم دقت آن، شانسی در حدود ۲۵ درصد خواهد بود.”

مطالعات پیشین توسط هرتنشتین و دیگران نتایج مشابهی را تولید کرده ­اند. در اسپانیا ( جایی که مردم بهتر از آمریکا با لمس کردن ارتباط برقرار می کنند) و در انگلیس و همچنین در پاکستان و ترکیه تحقیق به همین صورت پیش رفته است. او می­ گوید:” در همه جاهایی که ما آن تحقیق را انجام دادیم، به نظر می رسید که مردم توانایی انجام آن را دارند.”

علاوه بر آن ، ما برای تفسیر لمس جنس مقابلمان طوری ظاهر می شویم  انگار که در یک شبکه سیم­ کشی قرار داریم. یک تحقیق، شواهدی از این توانایی را گرد آورد که در سال ۲۰۱۲ به وسیله تیمی که اسکن MRI را برای اندازه گیری فعالیت مغز افرادی که لمس شدند به کار بردند انتشار یافت.

برای شرکت کنندگان که مردان با علاقمندی به جنس مخالف بودند، یک فیلم ویدئویی از یک مرد یا یک زن را نشان داد که اینطور نشان می داد که پای شرکت کنندگان را لمس می کند. به طور قابل پیش ­بینی، شرکت کنندگان، تجربه تماس توسط یک مرد را کمتر مطبوع و دلپذیر درجه­ بندی کردند.

اسکن مغز نشان داد که قسمتی از مغز که کورتکس سوماتوسنسوری ابتدایی نامیده می شود، به تماس توسط یک زن بسیار واضح پاسخ داد تا به تماس توسط یک مرد. اما یک آزمایش دوگانه نیز وجود داشت؛ چراکه فیلم­ ها ساختگی بودند و همیشه یک زن بود که شرکت کنندگان را لمس می کرد.

نتایج؛ حیرت انگیز بودند، چرا که پیشتر فکر می کردند که کورتکس سوماتوسنسوری ابتدایی برای رمزگشایی کیفیت تماس همچون نرمی و زبری کاربرد دارد. اینکه فعالیت آن بسته به اینکه شرکت­ کننده ­ها باور داشتند که چه کسی آنها را لمس می کند تغییر می کرد، نشان می دهد که اجزای هیجانی و اجتماعی لمس کردن همراه با هم هستند در عین حال از حس ­های فیزیکی جدا نشدنی هستند. کمک محقق، آقای مایکل اسپزیو- یک روانشناس در کالج اسکریپز- می­گوید: ” وقتی شما توسط یک نفر لمس می شوید، مغز شما برای دادن اطلاعات در مورد کیفیت واقعی آن تماس ساخته نشده است، کل تجربه، توسط ارزیابی اجتماعی شخصی که شما را لمس می کند تاثیر می پذیرد.”

اگر لمس کردن یک زبان بود، به نظر می رسد که ما به طور غریزی می دانستیم که چگونه آن را به کار بگیریم. اما ظاهراُ آن یک مهارت است که برای به دست آوردن امتیاز کسب می کنیم. هنگامی که از شرکت کنندگان در تحقیق هرتنشتین در مورد توانایی شان در مورد ارتباط برقرار کردن توسط لمس کردن پرسش شد، آنها آن را کم تخمین زدند، در حالیکه عمل آنها نشان داد که لمس کردن در حقیقت ممکن است سلیس ­تر از صدا ، تظاهرات صورت و دیگر بُعدهای بروز احساس باشد.

…………………………………………………………………………………….

لمس توسط مادر می تواند درد کودک را هنگام تست خون کاهش دهد. ماساژ نوزاد با خواب بهتر ارتباط دارد و معاشرت اجتماعی را افزایش می­دهد، همانطور که می تواند رشد نوزادان نارس را افزایش دهد.

…………………………………………………………………………………….

هرتنشتین می گوید: ” با صورت و صدا، در کل ما می توانیم فقط یک یا دو نشانه مثبت را که با هم اشتباه نشوند شناسایی کنیم.” برای مثال ، سرور(خرسندی) ، تنها حس مثبتی است که در هنگام مطالعه صورت با اطمینان قابل رمزگشایی است. در حالیکه تحقیق ایشان نشان داد که لمس کردن می­ تواند چند احساس مثبت را بیان کند: سرور، عشق، قدردانی و همدردی. دانشمندان پیشتر باور داشتند که لمس کردن در حقیقت درک مفهوم پیغام­ های ارسالی از صحبت کردن یا زبان بدن را تسهیل می کند. هرتنشتین می گوید: ” اما در واقع به نظر می رسد که لمس کردن ، راه بسیار ظریف­تر ، پیچیده ­تر و صریح­ تر برای انتقال احساس است.”

آن همچنین ممکن است سرعت برقراری ارتباط را افزایش دهد. لورا گوررو ، کمک محقق برخوردهای نزدیک: ارتباط در رابطه ها، که در مورد ارتباط حسی و غیرکلامی در دانشگاه ایالت آریزونا تحقیق می کند، می گوید: ” اگر شما به حد کافی با لمس کردن عجین باشید ، آن اغلب آسان­ترین راه برای ارسال یک پیغام است.” این بی­درنگی بخصوص بسیار ارزشمند است وقتی که برای یک پیوند به کار می رود. گوررو تاکید می کند:” ما به شخصی که ما را لمس می کند احساس نزدیکی بیشتری داریم.”

درحالیکه کارشناسان به طور آشکار گرامر و لغات هر چیزی را مستند می کنند ، یک لغت­نامه برای ترجمه زبان لمس کردن وجود ندارد. هرتنشتین تاکید می کند:” ما متوجه شدیم که راه های بسیار متفاوتی برای نشان دادن یک احساس از طریق لمس وجود دارد.” علاوه بر آن ، اینکه یک لمس چگونه برداشت شود بسیار وابسته به زمینه است. اسپزیو توضیح می دهد : ” اینکه ما در مطب یک دکتر هستیم یا در یک کلوپ شبانه، نقش بزرگی در اینکه مغز چگونه یک تماس را پاسخ دهد دارد.” در حال حاضر ، امتحان برخی راه های ویژه برای ایجاد ارتباط و پیوند از طریق لمس کردن ( و اینکه چگونه ظرفیت خود را برای انجام آن افزایش می دهیم) سلاست و روانی این وسیله و راه ­های بهتر استفاده از آن را نشان می دهد. سود بسیاری با در آغوش کشیدن حس لامسه ­مان، به طور خاص؛ تعامل مثبت بیشتر و حس عمیق تر در ارتباط با دیگران عاید ما خواهد شد.

…………………………………………………………………..

فشار سطحی

حس ­های فیزیکی کسانی که ما لمس می کنیم بر روی احساس­های انتزاعی ما تاثیر می­ گذارند.

اینطور نیست که فقط تماس فیزیکی که با دیگران ایجاد می کنیم طنین­ های غیرقابل پیش­بینی را در روان ما ایجاد می­ کنند. جوش اکرمن، یک روانشناس تکامل­ گرا در مدرسه مدیریت اسلوان MIT می­گوید: ” اینکه بدن فیزیکی ما چگونه به جهان پیرامون واکنش نشان می دهد در اساس با طرز فکر ما ارتباط دارد.”  اینکه بخش فیزیکی ما ، بخش فیزیولوژیکی ما را شکل می دهد ، شناخته شده به عنوان شناخت تجسمی، یک موضوع تحقیق در سال­های اخیر بوده است.

برای نمونه، یک تحقیق در سال ۲۰۱۰ توسط اکرمن و همکاران نشان داد که کیفیت فیزیکی کسانی که مردم لمس می کنند – زمختی یا لطافت ، سنگینی یا سبکی ، زبری یا نرمی آنها – قضاوت مردم را به سمت همان کیفیت انتزاعی  هدایت می کند. بنابراین کسانی که زونکن های سنگینی در دست حمل می­کنند بیشتر به عنوان یک فرد جدی قضاوت می­شوند لمس یک بافت زبر مرتبط است با قضاوت زمختی. نشستن بر روی صندلی چوبی سفت مردم را متمایل می­ کند که در یک مذاکره بسیار سخت­ گیر باشند. یک تحقیق در سال ۲۰۰۸ توسط یکی از کمک محققان اکرمن، روانشناس دانشگاه یل، آقای جوش برگ نشان داد که نگاه داشتن یک نوشیدنی گرم در دست، مردم غریبه را افرادی گرم – مهربان و بخشنده – معرفی می­ کند. در حالیکه تحقیق دیگر او نشان می دهد که احساس تنهایی می­ تواند با تجربه گرمای فیزیکی – نگاه داشتن یک کیسه گرم – تسکین داده شود.

چنین ترجمه هایی از حس­های لمس به کیفیت­ های انتزاعی نشان می­دهد که چگونه حس ­های فیزکی تجربه شده در دوران کودکی می توانند تبدیل به یک معیار ذهنی شوند که در بزرگسالی طرز فکر استعاره­ ای ما را می سازند. ما مفاهیم انتزاعی را بر روی مفاهیم فیزیکی می سازیم ( به طور مثال: مفاهیم ما از شخصیت زمخت یا درشت یا خشن ، برپایه درک ما از زمختی لمس شده است). این ارتباط بین حس­های فیزیکی و مفاهیم انتزاعی باقی هستند، تا زمانیکه راه ­اندازهای پیشین بعداً تجربه شوند.

آیا آن به این معنی است که شما بهتر است از نشستن در صندلی نرم در هنگام مذاکره خرید ماشین اجتناب کنید؟ یا آیا بهتر است یک جنس سنگین­ تر برای کارت ویزیت خود به کار ببرید؟ یا بهتر است یک دوش آب گرم بگیرید وقتی که در شنبه شب خانه تنها هستید و احساس خوبی ندارید؟ بله یا خیر را اکرمن پاسخ می دهد. همچون بیشتر حقه های جادویی ، آن وقتی جواب می دهد که شما متوجه آنچه که اتفاق می افتد نباشید. او توضیح می دهد : ” اگر شما به حقیقت اینکه دارید یک جسم سخت یا سنگین را لمس می کنید توجه کنید، ذهن شما آن را رد خواهد کرد.” بنابراین توجه داشتن به اینکه شما در هنگام مذاکره برای وام خودرو بر روی یک صندلی راحت نشسته اید تمایل شما را برای یک مذاکره کننده ملایم بودن از بین خواهد برد. و دست دادن سفت و سخت ، مصاحبه کننده را قانع خواهد کرد که شما داوطلب قوی و محکمی هستید…مگر اینکه آن برای او القا کند که شما با گرفتن محکم دست سعی دارید در او تاثیر خوبی بگذارید.

…………………………………………………………………..

یاد­گیری زبان لمس

ما دریافت سیگنال­ های لمسی را قبل از به دنیا آمدن با تکان های ضربان قلب مادر که از طریق مایع داخل رحم تقویت می­ شوند شروع می­ کنیم. شگفت­ انگیز نیست که از ابتدا بازی تماس نقش بسیار مهمی در رابطه والدین_کودک دارد. پروفسور پیتر اندرسون از مدرسه ارتباطات دانشگاه ایالتی سان دیه­ گو نویسنده ارتباط غیرکلامی: شکل­ ها و کارکردها ، می گوید:” لمس کردن؛ یک کانال ضروری ارتباط برای کودک با نگهداری کنندگان کودک است.”

لمس مادر پیوستگی بین کودک و مادر را افزایش می دهد: آن می تواند نشانه ­ای از ایمنی باشد( شما ایمن هستی؛ من اینجا هستم) و بسته به نوع لمس کردن ، آن می تواند حس ­های منفی یا مثبت را منتقل کند. حتا لمس مادر به نظر می رسد استرس در کودک را هنگامی که تست خون می­ دهد کاهش دهد. موسسه تحقیقات لمس دانشگاه میامی در رابطه با لمس کردن به شکل ماساژ، ارتباطی بین لمس کردن و منافع بسیار از جمله خواب بهتر ، کاهش تحریک­ پذیری و افزایش ارتباطات اجتماعی بین نوزادان همچنین بهبودی رشد نوزادان بیان می کنند.

ما به قدری که در کودکی لمس می شدیم لمس نمی شویم، آن زمانی است که سطح راحتی با تماس فیزیکی و در کل نزدیکی فیزیکی رشد می یابد. اندرسون می گوید ” در واقع تنوع فرهنگی بسیاری که در مورد راحت بودن با پیشنهادهای لمس شدن وجود دارند به طور مشخص آموخته شده اند”.

آب و هوای گرم تمایل ایجاد می کند که فرهنگ هایی ایجاد شود که در مورد لمس شدن، نسبت به مناطق سردتر، آزاداندیش هستند. فرضیه هایی وجود دارند که چرا شرایط محیطی با دمای بالا اجازه دسترسی به پوست را افزایش می دهد ( اندرسون می گوید:”هنگامی که پوست در معرض نمایش است یا لباس نازکی پوشیده شده که از روی آن لمس قابل احساس است، برای لمس کردن یک فرد کارساز است.” ؛

تاثیر نور آفتاب بر روی خُلق ؛ “نور آفتاب، انگیزه پیوندجویی و شور جنسی را افزایش می دهد، نبود نور آفتاب ما را افسرده می کند و تعامل اجتماعی را کاهش می دهد.”

الگوهای مهاجرت ؛ “قدمای ما تمایل داشتند که به مکان هایی با همان آب و هوای منطقه قبلی خود مهاجرت کنند. ساکنین نیمکره شمالی قاره آمریکا ، آلمانی ها و اسکاندیناوی ها هستند و ایتالیایی ها و اسپانیایی ها به مکزیک و برزیل رفته اند. که روی نوع لمس کردن تاثیر می گذارد.”

آن چیزی که در خانه شما می گذرد نیز نقش دارد. اندرسون خاطر نشان می کند که منکرین خدا بیشتر از مذهبیون همدیگر را لمس می کنند، ” شاید به آن خاطر است که مذاهب می آموزند که برخی از انواع لمس کردن نامناسب یا گناه هستند.” بنابراین تفاوت برای لمس کردن روی سنگ حک نشده است.  گذراندن زمان در فرهنگ های متفاوت، یا حتی با دوستان احساسی_لمسی ، و گرایش شما برای لمس می تواند آن را تغییر دهد.

به هر حال ما بزرگسال هستیم و ما بیشتر آموخته ایم که لمس کردن متمایل است که شرایط را بالا ببرد بخصوص آن در احساس پیوند اتفاق می افتد. حتی ارتباط احساسی با غریبه ها هم در ایجاد و هم در تسهیل همکاری تاثیر قابل ملاحظه ای دارد. در تحقیقاتی که به ۱۹۷۶ برمی­گردد، کارمندان کتابخانه دانشگاه هنگامی که کارت­ های کتابخانه را به داشنجویان برمی­گرداندند، دست برخی از دانشجویان را به صورت ناملموس لمس می کردند. مصاحبه ای که با دانشجویان صورت گرفت آشکار کرد که دانشجویانی که لمس شده بودند حتا در صورتی که متوجه لمس شدن نشده بودند، کتابخانه و کارمندان را مطلوب­تر ارزیابی کردند.

…………………………………………………………………………………….

تماس فیزیکی بین اعضای تیم، عملکرد بین همه تیم های NBA را پیش بینی کرد. تماس مهرورزانه بیشتر قبل از شروع فصل مسابقات، تیم­ها و بازیکنان موفق بیشتری را در آخر فصل به دنبال داشت.

 

…………………………………………………………………………………….

 

بیشتر مطالعات اخیر نشان داده اند که ظاهراٌ تماس های ناچیز ارزش های بزرگی را برای گارسون ها به ارمغان می آورد، به طوری که مردم اگر با احوالپرسی همراه با لمس توسط صاحب مغازه استقبال شوند بیشتر خرید می کنند، و اینکه غریبه ها بسیار مایل هستند به کسانی کمک کنند که کمکی درخواست کرده اند که نیاز به لمس دارد. آن را تماس انسانی بنامیم در حالی که با یک یادآوری مختصر در درونمان یک حیوان اجتماعی هستیم. جوررو می گوید: “بیشتر اوقات در این مطالعات مردم حتی به خاطر نمی آورند که لمس شده اند. آنها فقط یک پیوند را احساس می کنند، آنها احساس می کنند که آن فرد را بیشتر دوست دارند.”

به طور دقیق پیوند لمسی به چه مقدار پرسود است؟ برای یافتن پاسخ، یک تیم که توسط مایکل کراوس از کمپین روانشناسی دانشگاه ایلینویز در اوربانا رهبری شد ، تماس­های فیزیکی بین اعضای یک تیم را در طول بازی های NBA پیگیری کردند(با در نظر گرفتن همه آن برخوردهای سینه ،به هم زدن کف دست ها و به پشت زدن). تحقیق آشکار کرد که تماس مهرورزانه ی بیشتر قبل از شروع فصل مسابقات، تیم­ها و بازیکنان موفق بیشتری را در آخر فصل به دنبال داشت. اثر لمس، مستقل از پرداخت مالی و عملکرد بود.

کراوس می گوید: ” ما بسیار حیرت زده شدیم. لمس کردن، عملکرد را در تمام طول بازیهای NBA پیش بینی کرد. بازیکنان بسکتبال برخی اوقات فرصت نمی کردند که یک واژه ی تشویق کننده به هم تیمی خود بگویند، به جای آن ، آنها این حرکت باور نکردنی لمس کردن را برای ارتباط سریع و دقیق ایجاد کردند.” علاوه بر آن لمس کردن، عملکرد را در تمام فعالیت های همکاری ارتقا می بخشد. همانطور که خویشان نخستین ما ، در انسان ها ، ارتباط اجتماعی را با تیمار کردن همدیگر تقویت کردند. او می گوید:”لمس کردن ، ارتباطات را تقویت می کند و آن نشانه نزدیکی است. آن همکاری را افزایش می دهد در حین اینکه نشان می دهد که پیوند چقدر محکم است.”

آقای فیلد از موسسه تحقیقاتی لمس کردن می گوید:” یک لمس کردن پشت یا مالش دست هنگامی که یک صورت حساب را تحویل می دهیم به ما کمک می کند که بهتر عمل کنیم، شاید به این دلیل است که هنگامی که شما دریافت کنندگان فشار پوست را تحریک می کنید، هورمون های استرس را کاهش می دهید. همزمان تحریکات لمس گرم ، هورمون نوازش، اکسیتوسین را آزاد می کند که احساس اعتماد و تعلق را افزایش می دهد. ”

آزاد شدن هورمون ها همچنین رغبت ما برای نوازش خود را توضیح می دهد که ما صد بار در روز به عنوان روش آرامش بخش به کار می بریم. فیلد بیان می دارد: ” ما خودمان را بسیار لمس می کنیم ، موهای خود را نوازش می کنیم و خودمان را در آغوش می گیریم.”  از دیگر رفتارهای معمول، ماساژ پیشانی ، مالش دست ها ، کشیدن گردن را شامل است. شواهد نشان می دهند که ایده ی موثری وجود دارد که ماساژ خود، ضربان قلب را آهسته می کند و سطح هورمون استرس ، کورتیزول را کاهش می دهد.

 

یک لمس از روی عشق

دی­پاوز هرتنشتاین هر عصر هنگام رختخواب رفتن پسرش پشت او را مالش می دهد. او می گوید: “آن یک فرصت پیوند برای هر دوی ماست . سطح اکسیتوسین بالا می رود، ضربان قلب پایین می آید، تمام اینها موارد شگفت انگیزی هستند که نمی توانیم ببینیم. لحظاتی چون این ، طبیعت متقابل لمس کردن را آشکار می کنند. شما نمی توانید لمس کنید بدون اینکه لمس شوید. بسیاری از این نتایج فیزیولوژیکی سودمند، هنگامی که شخصی عمل لمس کردن را انجام می دهد عایدش می شود.”

در واقع، وقتی ما کسی هستیم که یک تماس را ایجاد می کنیم، ممکن است تمام این منفعت ها را دریافت کنیم. به عنوان مثال؛ تحقیقات فیلد آشکار کرد که کسی که ماساژ می دهد به همان اندازه کسی که ماساژ می گیرد، کاهش عظیمی از هورمون استرس را تجربه می کند. او می افزاید:” تحقیقات نشان داده است که کسی که دیگری را در آغوش می گیرد دقیقاٌ به همان اندازه شخصی که در آغوش گرفته شده است سود می برد.”

هرتنشتین خاطر نشان می کند: “علاوه بر این ، لمس کردن دیگری، یک خیابان یک طرفه نیست هنگامی که آن سیگنال می فرستد؛ قطع نظر از ارسال پیغام، مقدار زیادی از اطلاعات درباره حالت مغز را آشکار می کند”. آیا آنها نسبت به لمس شدن باز هستند یا دوری می کنند؟ آیا آنها در تنش ها آرام هستند؟ آیا گرم هستند یا سرد برخورد می کنند؟ او می گوید:” گاهی همسرم را لمس می کنم و حتی اگر چشم هایم بسته باشد به سرعت می توانم بگویم که استرس دارد. شما می توانید از طریق فشردگی و لرزش ماهیچه ها آن را حس کنید، و این نوع اطلاعات می تواند ما را در مورد رفتارمان با آن شخص هدایت کند و بر آنچه که ما فکر می کنیم و چگونگی درک ما از آنچه که می گویند اثر بگذارد.”

شاید به خاطر اینکه لمس کردن هم بر لمس کننده و هم بر لمس شونده اثر می گذارد، آن یک راه بنیادی برای ایجاد و ارتقا ارتباط صمیمی در یک رابطه رومانتیک است.

یک تحقیق، ۱۲ رفتار پشت سر هم را که عموماً زوج ها برای افزایش صمیمیت دنبال می کنند ارائه کرده است: بعد از سه مرحله اول ( ارتباط چشم به بدن ، چشم به چشم و صحبت کردن) ۹ رفتار باقیمانده شامل لمس کردن هستند( شروع با نگه داشتن دست ، سپس بوسیدن ، در نهایت صمیمیت جنسی). گوررو می گوید:” عوامل متفاوت لمس کردن بستگی به مرحله رابطه دارد. در ابتدا آن به مانند شناسایی است. آیا فرد مقابل پاسخ متقابل خواهد داد اگر من لمس کنم؟” همانطور که رابطه پیش می رود ، لمس کردن بیشتر می شود. او می گوید شما لمس کردن در محل های عمومی را بیشتر می بینید. مردم در تمام مدتی که با هم هستند دست همدیگر را گرفته اند یا دست در شانه هم انداخته اند. آن نشان می دهد که آنها در حال تشدید رابطه هستند.”

اما آن اشتباه خواهد بود اگر فکر کنیم که مقدار لمس های زوجین ادامه پیدا خواهد کرد تا یک اتفاق خاصی را ایجاد کند. تحقیقات از طریق مشاهده زوجین در محل های عمومی و یا تحلیل آنچه که خود آنها گزارش می دهند نشان می دهد که مقدار لمس کردن در ابتدای رابطه افزایش می یابد، گاهی اوج آن در ازدواج است، و پس از آن افت می کند. در طول زمان دوستان رومانتیک با مقدار لمسی که آنها انجام می دهند تنظیم می شوند، رفتار بالا یا پایین آنها برای نزدیک تر بودن به اهمیت دادن آنها به عادات طرف مقابل بستگی دارد. ناتوانی در یکسان شدن روی نقاط آسایش مشترک به زودی منجر به افت رابطه خواهد شد، در حالیکه در بین زوجینی که ازدواج بلند مدت داشته اند ، لمس کردن تقریباً یک نرخ یک به یک را به دست می دهد.

در حالیکه زوجینی که از همدیگر راضی هستند تمایل بیشتری به لمس یکدیگر دارند ، اما نشانگر واقعی یک ارتباط بلند مدت سالم این نیست که دوست شما چندبار شما را لمس می کند ، بلکه آن است که چندبار برای پاسخ به لمس کردن شما، شما را لمس می کند. گوررو می گوید: “هرچه پاسخ متقابل نیرومندتر باشد، شخص رضایت و احساس صمیمیت بیشتری در رابطه را گزارش می کند”. همچون موارد بسیار در روابط، در مورد رضایت نیز به مقداری که ما برای دوستمان انجام می دهیم دریافت خواهیم کرد.

 

قوانین ارتباط اجتماعی

اندرسون می گوید: ” مهمترین موضوع این است که ما با لمس کردن به احتمال زیاد خودمحور بودن یا صمیمی بودن خود را آشکار می کنیم”. به طور مثال ، محکم گرفتن در هنگام دست دادن ، یکی از موقعیت های نادری است که در هنگام ارتباط با غریبه ها اگر طول بکشد اشکالی ندارد. به همان صورت آن برای فرستادن یک پیغام در مورد خودتان یک موقعیت مهمی است. اندرسون می گوید:” یک دست دادن شل و ضعیف نشان از اطمینان و اشتیاق کم دارد، در حالیکه گرفتن سفت و سخت می تواند نشان از این باشد که شما می خواهید خودمحوری خود را نشان دهید”. او پیشنهاد می کند که دست دادن، سفت باشد نه تا حدی که استخوان ها را بشکند و  بهتر است گرم درک شود تا مثل یک ماهی سرد. اندرسون می گوید:” ما مردمی را دوست داریم با سطح بالای گرمی دست می دهند. کسی که بسیار از لمس کردن استفاده می کند می گوید : َ من یک فرد صمیمی و دوستانه هستم. َ پزشکان و معلمان و مدیرانی که به لمس کردن بیشتر تمایل دارند، درجه­ صمیمیت بالایی می گیرند.”

با این وجود، خارج از رابطه های نزدیک ، نتایج ارسال پیغام های اشتباه افزایش می یابد. اندرسون می گوید:” افراد لمس گرا گاهی ریسک هایی را می پذیرند که به عنوان یک فرد گستاخ یا آزار دهنده ارزیابی شوند. تماس فیزیکی ممکن است آزارنده یا خطرناک باشد.” شاید به همین علت است که بر طبق موقعیت ، ما قوانینی داریم که چه کسی می­ تواند ما را لمس کند ، کی و کجا. بر طبق گفته اندرسون “حداقل بین آشنایان دور عموماً از شانه به پایین تا دست ها تنها جای قابل قبول برای لمس هستند. پشت، چندان ایجاد حساسیت نمی کند برای همین آن نیز قابل قبول است.”

البته ، شرایط موقعیتیِ دیگری نیز وجود دارند. فرهنگ­ ها و افراد مختلف سطح تحمل های متفاوتی برای لمس شدن دارند. لمس هم­جنس ­ها و غیر­هم­جنس­ ها مفاهیم متفاوتی دارند. بنابراین عواملی چون، کیفیت لمس کردن، طول لمس، شدت لمس و موقعیت­ها وجود دارد. اندرسون می­گوید ” آن یک ماتریس پیچیده است.” یک لمس سریع و رها کردن- همچون با کف دست به پشت شانه زدن برای جلب توجه او – اشکالی ندارد. اما کشیدن دست روی شانه همچون نوازش می تواند سوتفاهم ایجاد کند. ( اندرسون اشاره می کند : ” بیشتر آزارهای جنسی از  لمس کشیدنی ناشی می شوند.”)

یک لمس می تواند به طور طبیعی بیشتر شهوتی به نظر برسد اگر با نشانه های دیگری همراه شود، همچون طول دادن نگاه ، یا نگهداشتن یک موقعیت به مدت طولانی. در حالیکه یک فشار بازو می تواند به معنی همدلی یا پشتیبانی باشد، اما اگر آن به طور سریع پایان نیابد و با یک نگاه ادامه­ دار همراه شود، آن می تواند به معنی یک فشار خشونت آمیز تلقی شود. همچنین محیط می تواند موارد را تغییر دهد: در زمین بازی ، یک مرد ممکن است راحت باشد که هم بازیش به معنی بازی خوب یک ضربه به باسنش بزند، اما آن نمی تواند به عنوان حرکتی برای تبریک گفتن در اداره به کار رود.

در واقع تنها قانونی که می تواند به شما اطمینان دهد که ارتباط ایجاد کردن با لمس کردن برای شما مشکلی ایجاد نخواهد کرد این است که: آن را انجام ندهید. آن مثل این است که یک قانون برای محل کار شما در کتاب استخدام ذکر شده است. اندرسون یک قانون کمی نه چندان سفت و سخت برای لمس کردن ارائه می کند: ” بیرون از رابطه ‏های نزدیک ، به ناحیه‏ های امن لمس همچون شانه‏ ها و بازوها ( دست دادن، به پشت شانه‏ زدن) اکتفا کنید، و در محل کار ، آن کارها را بهتر است ترجیحاً در مورد هم رده ها انجام دهید نه در مورد رده های بالاتر یا مدیران.

اگر بهترین موقعیت برای ایجاد ارتباط با لمس کردن وجود داشته باشد، آن احتمالاً هنگامی خواهد بود که کسی به تسلی نیاز دارد. گوررو می گوید:” تحقیقات نشان می دهد که لمس کردن می تواند بهترین راه برای تسلی باشد. اگر از مردم بپرسید که آنها چگونه در موقعیت مشخص به کسی تسلی می دهند، آنها مایلند از به پشت زدن، بغل کردن و انواع متفاوتی از لمس کردن بیشتر از راه های دیگر نام ببرند. حتی دوستان غیر­هم­جنس، که معمولاٌ همدیگر را زیاد لمس نمی‏ کنند در این موقعیت نگران نیستند که سیگنال اشتباهی بفرستند یا سوتفاهم ایجاد کنند.”

شاید به همین خاطر باشد که آن زمان­ ها – در طول سوگواری شدید و یا ترس ، همچنین در لحظات لذت و عشق – فقط زبان لمس کردن است که می تواند به طور کامل احساس ما را نشان دهد.

 

 

گردآوری : ریک چیلوت

ترجمه : سینا یاوریان

سال ۱۳۹۲

منبع: سایکولوژی تودی

aim

هدفگذاری

 

برای پیش رفتن در زندگی لازم هست که هدف و مقصدی برای خود تعریف کنیم تا بتوانیم نشانه ها و تابلوهایی که در مسیر ما قرار می گیرند رو ببینیم…
اگر برای خودمان هدف و مقصدی نداشته باشیم و برای آن برنامه ریزی نکنیم ، اسیر هدفگذاری و مسیر دیگران خواهیم بود و نشانه هایی که برای ما در نظر گرفته شده اند را نخواهیم دید…

موفقیت الزاما به معنی به دست آوردن موارد بسیار در زندگی نیست، موفقیت می تواند همان خود زندگی باشد که به خوبی سپری شده است…

 

سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

 

این کلیپ با کوادکوپتر فیلمبرداری ، با اداب پریمیر تدوین و در استودیو صداگذاری شده است.