رشد و ارتقا فردی

درود بر همراهان عزیز

 

رشد و ارتقا فردی ، زوایا و جنبه های مختلف داره و لازمه که از جنبه های مختلف خودمون رشد و ارتقا بدیم…

 

به طور مثال در مورد موسیقی نوشتم. اگه من اینجا فقط تکنیک های روانشناسی ارائه بکنم و فرد به تکنیک ها عمل هم بکنه ولی از طرف دیگه به موسیقی داریوش یا معین گوش بده چه نتیجه ای می تونیم بگیریم…

عوامل مختلفی در زندگی انسان و اجتماع انسانی تاثیر دارند

فرهنگ، اقتصاد ، سیاست ، مذهب…

من قسمت رشد و ارتقا فردی رو به عهده گرفتم که عمده اون رشد فرهنگ هست که فرهنگ شامل سبک زندگی، عقاید ، ادبیات ، موسیقی ، دوستان و محیط اجتماعی و …می شه

چند شب پیش کمی راجع به موسیقی نوشتم

حالا کمی هم به ادبیات نگاه بیاندازیم…

 

دو هفته پیش که در مورد رها کردن یا رها نکردن یار و همسر نوشتم ، نوشتم که تنها راه، گفت و گوش هست و این متن از شعرهای کریس دی برگ رو براتون دیکلمه کردم که کریس دی برگ با شعر و موسیق برای ما از گفت و گوش می گه…

کریس دی برگ با ادبیات به ما آموزش می ده که چی می تونیم بگیم …

 

اون شب از من سوال شد که وقتی یکی ما رو رها می کنه چطور با موضوع کنار بیاییم..این یکی رو هم دکلمه کردم برای اینکه کریس دیبرگ با ادبیات و موسیقی به ما می گه روزهایی رو که با هم کامل بودیم رو یادآوری کنیم و نه روزهایی غم انگیز رو…

تا بتونیم دوران جدایی رو سپری کنیم…

ادبیات ما در ایران چندان کمکی به ما نمی کنه تا بتونیم راه درست زندگی رو پیدا کنیم…

ادبیات ما پر از جداییه

لیلی و مجنون

فرهاد کوه کن و خسرو و شیرین…

در داستان ها فقط خسرو هست که به شیرین می رسه و اونم دلیلش معلومه… خسرو پولدار و قدرتمند هست… تازه بدآموزی هم داره …

 

اینکه دخترها منتظر خسرو باشند نه اینکه یاری بگیرند که با هم زندگی رو بسازند….

در ادبیات معاصر هم داستان های جلف بسیاری داریم از جمله داستان های فهیمه رحیمی و بقیه…

تنها کسی که من می شناسم و در این زمینه به ادبیات و جامعه ما کمک کرده نادر ابراهیمی هست با کتاب های چهل نامه به همسرم و عاشقانه آرام

اگر شما هم کتاب هایی می شناسید که به ادبیات عشق در ایران کمک کردند معرفی کنید.. خوشحال می شم باهاشون آشنا بشم…

 

ادبیات بایستی در خدمت ارتقا فرهنگ باشه…

ما در فیلم های آمریکایی می بینیم که چطور هر قطعه فیلم رفتار مناسب با فرزندان و همسر رو آموزش می ده…

از نظر من فیلم ها هم ادبیات هستند

اگر هم فیلم آمریکایی جاهایی خشونت رو نشون می ده باز هدفش آموزش علیه خشونت هست و طراحی خاصی داره

ولی فیلم های ما پر آموزش های غلط رفتاری و به تصویر کشیدن خشونت ها هست … مثل اینکه خودمون هر روز شاهد خشونت نیستیم و لازمه یکی اونها رو برامون به تصویر بکشه…

مواظب باشیم چه کتابی می خونیم چه فیلمی می بینیم چه موسیقی گوش می دیم….

اینقدر دنبال دیدن سریال هایی مثل شهرزاد نباشیم بشینیم عاشقانه های آرام نادر ابراهیمی و متن شعرهای کریس دی برگ رو بخونیم و بهش گوش بدیم….

سبک زندگیمون رو خودمون تعیین کنیم اجازه ندیم برامون مسیر تعیین کنند…

سبک زندگی یک مبحث گسترده ای هست که یک همایش در این زمینه به زودی خواهم داشت که در کتاب سلامت تن و روان بهش پرداختم…

 

سبک زندگیمون رو خودمون تعیین کنیم اجازه ندیم برامون مسیر تعیین کنند…

 

بیشتر مطالعه کنیم و در جلسات فرهنگی بیشتری شرکت کنیم…

 

امیدوارم که دیشب که شب ولنتاین بود بهتون خوش گذشته باشه و سپندارمذ رو هم برای صمیمیت بیشتر بهانه کنید و باز هم جشن بگیرید…. هر شب را به خاطر با هم بودن جشن بگیرید

 

یک سوال:> با تشکر از شما استاد گرامی میخواستم ببینم با افرادی که از بالا به شما نگاه میکنند چگونه رفتاری باید داشت؟

پاسخ: اهمیتی نداره… اونها یک طرحواره دارند و مشکل دارند و ما نباید بهشون اهمیت بدیم… اگر حساس باشیم می شه نتیجه گرفت که ما هم یک طرحواره خاصی داریم که حساس می شیم…. از یونگ مطلبی فرستادند…

 

هممون طرحواره هایی داریم و همونطور که ماه گذشته در مورد طرحواره ها نوشتم بهتره که وقت بزاریم و از شر طرحواره هامون رها بشیم…

 

داستانهای اساطیر، فرهنگ رو می سازن و به همین خاطر هست که فرهنگ ما با واقعیت جور درنمیاد… لازم هست که از اسطوره های ذهنمون و طرحواره های ذهنمون رها بشیم…

 

واقعیت چیز دیگریست…

 

شاداب و سلامت باشید

شب جمعه آرام و لذت بخشی داشته باشید

 

سینا یاوریان – سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

conversation

آیا اصطلاح “گفتگو” درست است؟!

گفتگو

اصطلاح “گفت و گو” یا “گفتگو” معادل مباحثه در گویش فارسی ارائه شده و جا افتاده، که از نظر قاعده مندی و از نظر معنایی قابل بررسی می باشد.

اگر “گفت” را بن ماضی از فعل “گفتن” و “گو” را بن مضارع از گفتن در نظر بگیریم ، بن ماضی و بن مضارع در کنار یکدیگر قرار گرفته و یک اسم مصدر ساخته اند که معادل برای مباحثه و محاوره در نظر گرفته شده است.

در ساخت اسم مصدر “جستجو” که از بن ماضی “جستن” یعنی “جست” و بن مضارع آن که می شود “جو” استفاده شده ، از نظر معنایی مشکلی پدید نیامده است؛ چرا که پیگیری برای جستن با کنار هم قرار گرفتن بن ماضی و مضارع مورد تاکید قرار گرفته است.

اما ساخت اسم مصدر “گفتگو” با استفاده از بن ماضی و بن مضارع فعل گفتن، با تاکید بر “گفتن” نمی تواند معنای “مباحثه” که “گوش سپردن” نیز در آن نهفته است را به درستی برساند. “گوش سپردن” یکی از بخش های اساسی یک مباحثه است.

تاکید بر گفتار صحیح

در علم روانشناسی بر استفاده درست از لغات تاکید می شود چرا که کلمات مورد استفاده فرد به مرور ، عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در اصطلاح ساخته شده برای مباحثه یعنی “گفتگو” ، یکی می گوید و سپس دیگری می گوید و بر روی گوش سپردن به صحبت طرف مقابل اشاره ای نمی شود. اینگونه می شود که ایرانی فقط به فکر این هست که نظر خود را بیان کند و نظر طرف مقابل را نمی شنود یا می شنود و گوش نمی دهد یعنی نمی فهمد. هنگامی که یکی صحبت می کند دیگری در مورد اینکه در نوبت خود چه خواهد گفت می اندیشد و به سخنان اولی توجه چندانی ندارد و با دقت گوش فرا نمی دهد.

گفت و شنود

از طرف دیگر ؛ افرادی هستند که اصطلاح ” گفت و شنود” را پیشنهاد می دهند، از اینرو تفاوت شنیدن با گوش دادن را با مثالی بیان می کنم؛ هنگامی که از جلوی در اتاقی عبور می کنیم از درون اتاق همهمه ای می شنویم، برای فهم اینکه چه صحبتی در آن اتاق در حال انجام است گوش می ایستیم و گوش می سپاریم. پس شنیدن صداها به معنای فهمیدن نوع آن یا مفهوم سخنان نیست، برای فهمیدن سخنان لازم است گوش بسپریم.

مثال ها

مثالی دیگر این است که در مباحثه یکی از طرفین نمی تواند مشغول گشت و گذار در شبکه های اجتماعی باشد و به طرف مقابل خود بگوید که شما صحبت خود را ادامه بده من می شنوم. شنیدن با گوش سپردن متفاوت است و لازم است که طرفین هنگام مباحثه حضوری، گوشی یا تبلت خود را کناری نهاده و تمام گوش شده و به همدیگر گوش بسپارند. بنابراین اصطلاح گفت و شنود نیز نادرست است چراکه شنودن یک عمل بدون فهم است به این صورت که هنگامی که صدایی را می شنویم برای اینکه نوع صدا و مبدا صدا را تشخیص بدهیم گوش می ایستیم. در زبان انگلیسی نیز ؛ Hear به معنای شنیدن تصادفی و Listen به معنای گوش سپردن است.

پیشنهاد نهایی

بنابراین به نظر من گوش سپردن عملی است که برای ساختن معادل فارسی اصطلاح مباحثه باید مورد تاکید قرار گیرد.

به این منظور می توان از واژه “نیوشیدن” به معنی گوش سپردن با جان بهره جست. ” گفت و نیوش” یعنی یکی بگوید و دیگری گوش بسپارد و این عمل به طور متقابل تکرار گردد تا تعاملی مناسب شکل گرفته و مباحثه ای نتیجه بخش عاید طرفین گردد.

بنابراین من اصطلاح ” گفت و نیوش ” را معادل برای مباحثه و محاوره پیشنهاد می کنم و از این پس خود آن را به کار خواهم بست.

البته اصطلاح ” گفت و گوش” نیز می تواند به کار برده شود. در مورد مصدر مرخم یا مخفف باید گفته شود که آن را نباید با بن ماضی اشتباه گرفت به مثال‌ها توجه کنید؛ در “نشست و برخاست” ، “نشست” معنی مصدری دارد که در اصل “نشستن و برخاستن” می باشد. همچنین “نشست” در عبارت “نشست کوه” در اصل به معنی “نشست کردن کوه” می باشد و معنی مصدری دارد. بنابراین اصطلاح ” گفت و گوش” در اصل “گفتن و گوش کردن” می باشد و هر دو یعنی “گفت” و “گوش” معنی مصدری دارند.

 

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان
سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی